بدون دیدگاه

در حاشیه خوزستان فردا دیر است

 

 الگوی مناسب توزیع آب و اجماع بین حوضه‌های آبریز در گفت‌وگو با سید محمود حسینی

 

در چشم‌انداز شماره ۱۱۱ با آقای دکتر محمد کیانوش‌راد، فعال سیاسی و نماینده مردم اهواز در مجلس ششم، با عنوان «خوزستان؛ فردا دیر است» گفت‌وگویی داشتیم. بخشی از این گفت‌وگو مبحث توسعه و بخشی هم به موضوع مسئله آب در خوزستان و اختلافات بیناستانی در بحث انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ اختصاص داشت. با توجه به اهمیت موضوع و آشنایی شما به آن، درباره مباح

ث مطروحه به‌ویژه توسعه، آب و وفاق بین استان‌ها دیدگاه‌های خود را بیان کنید.

 

با تشکر از مجله چشم‌انداز که به‌طور عمیق به مسائل ایران و مناطق کشور می‌پردازد و بر دانش راهبردی جامعه می‌افزاید. این گفت‌وگوها به حضور و مشارکت جامعه مدنی و نقد و گفت‌وگو پیرامون توسعه کمک می‌کند و امیدواریم ادامه یابد.

آقای کیانوش‌راد در این گفت‌وگو مسائل مبتلابه استان خوزستان در ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست‌محیطی را به‌خوبی تحلیل و ریشه‌یابی کرده است. وی سعی کرده با رویکردی وحدت‌طلبانه و به دور از تعصب مسائل را بررسی کند و لذا دید ملی را چاره‌ساز عبور از مشکلات تعریف کرده که بسیار ارزشمند است. این دیدگاهی است که امروزه نیازمند ترویج آن هستیم. سرزمین ایران مجموعه به هم پیوسته‌ای است که اگر یک منطقه دچار ناپایداری و بحران شود، سایر مناطق به‌شدت از آن متأثر می‌شوند و مشکلات به یک حوزه منحصر نمی‌ماند و به دیگر جاها سرایت می‌کند.

درد و رنج مردم عزیز خوزستان که در هوایی ناسالم از شدت ریزگردها نفس می‌کشند و از نابرابری و حاشیه‌نشینی و دیگر نابه‌سامانی‌ها در رنج‌اند دل هر ایرانی را به درد می‌آورد. بیانات مصاحبه‌شونده نشان‌گر آن است که ایشان بر این واقعیت مسلم وقوف دارد که رنج و مصیبت مردم خوزستان را وسیله‌ای برای تشدید تفرقه و کینه نسبت به مردم استانی دیگر، قرار دادن ظلم به میهن و به همان مردم در رنجی است که سرنوشتشان با همبستگی ملی گره خورده است. مردم اصفهان همان مردمی هستند که دوشادوش فرزندان خوزستان و دیگر استان‌ها خون عزیزانشان را نثار کردند تا خوزستان عزیز از دست مهاجمان بعثی رها شود. مردم اصفهان بیشترین شهید (به‌نسبت جمعیت) را در جنگ تقدیم کردند. چگونه ممکن است این مردم نسبت به نابه‌سامانی استان خوزستان بی‌اعتنا باشند؟

آقای کیانوش‌راد در این مصاحبه پیشنهاد داده اصفهان الگوی توسعه خود را تغییر داده و به سمت مشاغلی برود که از زمین و آب جدا باشد؛ یعنی الگوی کشت خود را تغییر دهد و کشاورزی خود را مدرن کند و به قطب علمی دانشگاهی و آی.تی کشور تبدیل شود. آیا اصفهان نسبت به این امر جهت‌گیری و اقدامی کرده است؟

مطلب ایشان درست است. اصفهان بیش از پنجاه سال است که از توسعه نامتوازن و ناپایدار در رنج است. از نبود نگرش آمایشی در استقرار فعالیت‌های اقتصادی و بارگذاری‌های ملی بیش از حد ظرفیت خود، آسیب‌های فراوانی دیده است. ورود و استقرار ذوب‌آهن در دهه ۴۰ در بالادست زاینده‌رود در میان دشت‌های حاصلخیز لنجان و انتقال صنایع فلزی، شیمیایی و نظامی از پیش از انقلاب و گسترش انتقال صنایع سنگین و آب‌بر به‌دلیل امنیت بیشتر اصفهان که پس از انقلاب به‌خصوص با شروع جنگ گسترش هم پیدا کرد، بدون لحاظ کردن شرایط اقلیمی و ملاحظات اجتماعی و جمعیت‌پذیری اصفهان بوده است. این‌ها تصمیماتی بوده که در مرکز کشور گرفته می‌شده و بر اصفهان تحمیل‌ شده، بدون اینکه مردم هیچ نقشی در تصمیم‌سازی یا حتی از این تصمیم‌ها و تبعات آن‌ها اطلاعی داشته باشند.

حاصل این توسعه نامتوازن، کاهش فاحش منابع آب، مشکلات گسترده زیست‌محیطی، افزایش بی‌رویه و توزیع نامناسب جمعیت در پهنه استان و بالاخره مهاجرت‌های گسترده از استان‌های دیگر و بیشتر از همه خوزستان، چهارمحال و بختیاری و لرستان و نیز مهاجرت از شهرها و روستاهای خود استان به منطقه مرکزی اصفهان به‌طوری‌که دوسوم جمعیت استان در مرکز و اطراف رودخانه زاینده‌رود سکونت دارند. تبعات اجتماعی و فرهنگی این نوع توسعه، آثار منفی و نابرابری‌ها و ناهنجاری‌های زیادی به‌بار آورده است.

باید بگویم توسعه ناپایدار و نامتوازن در استان خوزستان نیز به‌مراتب بیشتر و عمیق‌تر از اصفهان است؛ زیرا توسعه برون‌زا منهای مشارکت جوامع محلی از یک قرن پیش؛ یعنی از زمان اکتشاف نفت در آن خطه آغاز شد و در جنگ و پس از آن تشدید شده است.

یادآور می‌شوم علی‌رغم توسعه برون‌زا و ناپایدار و اینکه جنگ تحمیلی خسارات زیادی به خوزستان وارد کرده و توسعه و پیشرفت آن را حدود دو دهه به تأخیر انداخته و با وجود نظام تدبیر کشور سیاست‌های نادرستی در پیشبرد توسعه آن منطقه داشته، اما همه مشکلات خوزستان، به دولت یا بروز جنگ برنمی‌گردد، بلکه عواملی چون میزان فعالیت و بهره‌وری انسانی جامعه، نقش نخبگان، گفتمان توسعه در بین جامعه مدنی و مشارکت‌جویی مردم اهمیت بسیاری در توسعه دارد که باید در نظر گرفته شود.

درباره برنامه‌ها و روش‌های عبور از توسعه ناپایدار در اصفهان و اقدامات صورت گرفته توضیح دهید؟

در دولت دوم آقای خاتمی، تدوین برنامه چهارم توسعه با رویکردی متفاوت و نیز تهیه برنامه بلندمدت بیست‌ساله چشم‌انداز برای اولین بار در تاریخ برنامه‌ریزی کشور با هدایت دکتر ستاریفر، رئیس سازمان برنامه و بودجه و تدابیر مرحوم دکتر حسین عظیمی در دستور کار دولت قرار گرفت. این رویکرد فضای مساعدی برای برنامه‌ریزی در کشور پدید آورده بود. به‌موازات این رویکرد ملی، در سال ۱۳۸۱ و از بدو مسئولیت این‌جانب در اصفهان تغییر گفتمان توسعه در دستور کار شورای اداری و شورای برنامه‌ریزی استان قرار گرفت. هم‌زمان با استفاده از تجارب توسعه‌محور شرق در سیستان و بلوچستان، نهادی به نام «مرکز هم‌اندیشی توسعه استان» (مهتا) زیر نظر استانداری و سازمان برنامه و بودجه استان و به مدیریت اجرایی شهرک علمی تحقیقاتی تأسیس شد. با دعوت از نخبگان صاحب‌نظر به این نهاد که در کنار مدیران ارشد به گفت‌وگو نشستند شرایط مساعدی برای تولید برنامه همه‌جانبه‌ای فراهم شد. در این مرکز چهار کانون تفکر شکل گرفت (کانون توسعه پایدار، کانون اقتصاد و اشتغال، کانون فنّاوری و کانون اجتماعی فرهنگی). برون‌داد این اتاق‌های فکر، ایده‌ها و برنامه‌های مؤثر بود. مجموعه این عوامل تغییر گفتمان توسعه را هدایت کردند. حاصل این فرآیند، تولید سند توسعه ملی استان اصفهان در افق چشم‌انداز ۱۴۰۴ بود که در سال ۸۲ به تصویب سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور هم رسید. در این برنامه راهبردی با لحاظ مزیت‌های استان، محور توسعه اصفهان علم و فنّاوری به‌جای صنایع آب بر (قطب دانشگاهی و تولید فنّاوری‌های برتر)، گردشگری (توریسم فرهنگی و طبیعت) و حمل‌ونقل (با توجه به موقعیت ممتاز استان اصفهان در مرکز و چهارراه کشور) تعریف شد.

در پی این رویکرد جدید از ورود و استقرار صنایع آب‌بر و مشاغل جمعیت‌افزا در اصفهان مرکزی، پیشگیری شد، مثلاً کریدور علم و فنّاوری به تصویب هیئت‌وزیران رسید و راه‌اندازی شد. خلاصه این تغییر گفتمان در سطح برنامه اتفاق افتادو در سطح باور برنامه‌ریزان و مدیران هم تا حد زیادی رسوخ کرد؛ اما در سطح اجرا پیشرفت مطلوبی نداشت. به‌خصوص که به دولت احمدی‌نژاد رسیدیم که اصولاً نزدیک‌بین بود و برنامه‌پذیر نبود. بی‌رسمی‌های دولت در تخصیص‌های غیرکارشناسی آب و حفر و برداشت غیرمجاز از رودخانه و چاه‌ها، سرمایه‌های اجتماعی را کاهش داد و به منابع آبی زیرزمینی و روزمینی کشور لطمه وارد کرد. رویه‌ای که دولت حاضر هم موفق به تغییر آن نشد.

 

 نظر شما درباره مبحث آب و انتقال از سرشاخه‌های کارون و آماری که آقای کیانوش‌راد در مصاحبه خود ارائه دادند چیست؟

همان‌طور که گفتم ضمن توافق با کلیات دیدگاه‌های ایشان، اما در تفصیل و به‌ویژه در ارقام آبی ارائه‌شده در مصاحبه نکاتی هست که باید به آن پرداخت و این ارقام باید تحلیل و تدقیق شود.

مهندس لطف‌الله ضیایی از کارشناسان خبره آب در حوضه زاینده‌رود و کارون، آمار و جداول منابع و مصارف آب را تهیه کرده‌اند که اینجا ارائه می‌شود و همگی از مأخذ رسمی وزارت نیرو استخراج شده است:

  • در مورد آورد سالانه آب کارون بزرگ، رقم ۱۴ میلیارد مترمکعب اعلامی آقای دکتر کیانوش‌راد را که احتمالاً مربوط به سال استثنایی و کم بارش گذشته است نمی‌توان مبنای برنامه‌ریزی و داوری درباره حجم منابع آب حوضه کارون قرار داد. روش اصولی آن است که میانگین درازمدت حجم منابع آب حوضه کارون مبنا قرار گیرد.

آخرین مطالعات انجام‌شده در سطح ملی درباره حوضه کارون «مطالعات بهنگامسازی طرح جامع آب کشور با رویکرد مدیریت به هم پیوسته منابع آب» است که در سال ۱۳۹۱، با کارفرمایی وزارت نیرو و مهندسان مشاور بهان‌سد انجام شده است. در گزارش «بیلان منابع و مصارف حوضه آبریز کارون بزرگ» از مجموعه گزارش‌های آن مطالعات، میانگین درازمدت (دوره چهل ساله ۸۶-۱۳۴۶) منابع آب حوضه کارون به شرح زیر ارائه شده است:

  • حجم کل بارش: (میلیون مترمکعب) ۴۲۲۷۹
  • حجم تبخیر از بارش: (میلیون مترمکعب) ۱۹۴۳۰
  • مجموع منابع آب حوضه: (میلیون مترمکعب) ۲۳۶۵۶
  • جریان سطحی خروجی از حوضه (مازاد بر مصارف): (میلیون مترمکعب) ۱۲۶۰۱
  • درحالی‌که به حوضه زاینده‌رود حجمی معادل ۶۴۷ میلیون مترمکعب آب از حوضه کارون انتقال می‌یابد در همان حال استان اصفهان تأمین‌کننده ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب آب حوضه کارون است.

 

حجم آب انتقالی از حوضه کارون به حوضه زاینده‌رود حجم آب خروجی از استان اصفهان (ورودی به حوضه کارون)
کوهرنگ یک ۲۹۳ ورودی از استان اصفهان به حوضه کارون ۱۲۰۰
کوهرنگ دو ۲۲۴ ورودی از استان اصفهان به سرشاخه‌های دز ۶۰۰
چشمه لنگان و خدنگستان ۱۳۰    
جمع آب انتقالی ۶۴۷ جمع حجم آب خروجی از استان اصفهان ۱۸۰۰
       
  • این سخن آقای کیانوش‌راد: «پیش از انقلاب به‌جای انتقال آب به اصفهان برای برنج‌کاری و کشــاورزی، کشاورزان اصفهانی که مســئله آن‌ها اشــتغال بود به خوزســتان می‌آمدند.» خواسته یا ناخواسته چنین القا می‌کند که انتقال آب از حوضه کارون به حوضه زاینده‌رود با هدف توسعه کشاورزی و ایجاد اشتغال و جلوگیری از مهاجرت شغلی کشاورزان اصفهانی صورت می‌گیرد!

به‌دلایل زیر چنین استنباطی با واقعیت نمی‌خواند:

الف: انتقال آب به حوضه زاینده‌رود انتقال آب به استان اصفهان نیست، بلکه تأمین منابع آب لازم برای تخصیص‌های دولت‌ها به استان‌های یزد و چهارمحال و بختیاری است. در سال‌های اخیر دولت‌ها به تخصیص آب زاینده‌رود به استان‌های مختلف اقدام کرده‌اند. این بارگذاری‌ها و تخصیص‌های بدون تأمین منابع لازم، خشک شدن زاینده‌رود، عدم تأمین حقابه زیست‌محیطی رودخانه و تالاب گاوخونی و پایمال شدن حقابه‌های قانونی زاینده‌رود را موجب شده است. درواقع اگر انتقال آب از کارون به زاینده‌رود از طریق کوهرنگ ۳ و بهشت‌آباد صورت بگیرد، صرفاً برای جبران تخصیص‌های داده‌شده جدید به چهارمحال و بختیاری و یزد است و استان اصفهان از آن منتفع نمی‌شود. در مصوبات شورای عالی آب و مشخصاً مصوبه چهارمین جلسه شورای هماهنگی مدیریت حوضه که به امضای استانداران و نمایندگان استان‌های ذی‌ربط و ذی‌مدخل ازجمله چهارمحال و بختیاری، یزد و اصفهان رسیده است، منبع تأمین آب برای تخصیص‌های داده‌شده دولت به استان‌های یزد و چهارمحال و بختیاری، آب انتقالی از طریق پروژه‌های انتقال آب بهشت‌آباد و کوهرنگ ۳ تعیین شده است. به‌طور مشخص انتقال آب به یزد می‌بایست از محل سد و تونل کوهرنگ ۳ تأمین می‌شد، درواقع اجرای این دو پروژه انتقال آب برای تأمین تخصیص‌های داده‌شده جدید از آب زاینده‌رود است.

تخصیص‌های داده‌شده دولت‌ها و منابع تأمین آن (نقل از مصوبه چهارم شورای هماهنگی مدیریت حوضه زاینده‌رود)

ردیف مصارف حجم

(میلیون مترمکعب)

منابع حجم

(میلیون مترمکعب)

۶ برداشت‌ها و تخصیص‌های چهارمحال و بختیاری ۲۳۷ کوهرنگ ۲ ۲۲۴
۷ شرب اصفهان بزرگ ۴۰۴ کوهرنگ ۳ ۱۲۰
۸ شرب کاشان ۴۹ چشمه لنگان و خدنگستان ۱۳۰
۹ شرب یزد ۹۸ بهشت‌آباد ۲۵۰
جمع ۷۸۸ جمع ۷۲۴

 

مطابق جدول با احتساب آب انتقالی از کارون از طریق پروژه‌های بهشت‌آباد و کوهرنگ ۳ تعهدات و تخصیص‌های داده‌شده دولت با منابع در اختیار دولت متناسب خواهد شد. در حال حاضر، کل منابع در اختیار دولت شامل کوهرنگ ۲ و چشمه لنگان ۳۵۴ میلیون مترمکعب در سال نرمال است. این در شرایطی است که حجم تعهدات و تخصیص‌های داده‌شده حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب است. این کمبود از محل حقابه زیست‌محیطی رودخانه و تالاب و حقابه‌های قانونی کشاورزان اصفهان تأمین شده است. همان‌گونه‌که گفته شد استان اصفهان به منابع آب حوضه‌های مجاور چشم ندوخته است. اگر مطابق مصوبات قانونی، حقابه‌های قانونی محیط زیست و حقابه‌بران رعایت شوند، بدون طرح‌های جدید انتقال آب، هم زاینده‌رود جاری می‌شود، هم محیط زیست رودخانه و تالاب گاوخونی احیا می‌شود و به‌علاوه حقابه‌بران به‌حق قانونی خود خواهند رسید.

تخصیص آب زاینده‌رود بدون تأمین منابع آب لازم، بحران فراگیر کنونی در حوضه زاینده‌رود را پدید آورده است. بحران عظیمی که ابعاد مخاطره‌آمیز پیدا کرده است. چندین سال است حقابه زیست‌محیطی تالاب گاوخونی داده نشده است و در صورت تداوم این وضع بر پایه پژوهش‌های اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان، خطر تبدیل تالاب به کانون بزرگ تولید ریزگردهای سمی حاوی فلزات سنگین حتمی است. خطری که در صورت وقوع تا شعاع ۱۰۰۰ کیلومتری مناطق وسیعی از کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این در حالی است که سه مرکز استان یعنی یزد، شهرکرد و اصفهان و مناطق وسیعی از استان‌های تهران، البرز، قم، خوزستان، فارس، یزد، کهگیلویه و بویراحمد در فاصله کمتر از ۵۰۰ کیلومتری تالاب گاوخونی قرار دارند.

  • توزیع نامتوازن منابع آب و مراکز مصرف عاملی است که انتقال بینحوضه‌ای آب را ضروری کرده است.

جدول ۳ – مقایسه حوضه کارون بزرگ با حوضه زاینده‌رود

شرح واحد حوضه کارون حوضه زاینده‌رود
مساحت حوضه کیلومترمربع ۶۷۲۵۷ ۲۶۹۱۷
بارش کل میلیارد مترمکعب ۷/۴۴ ۵/۷
بارش مؤثر میلیارد مترمکعب ۸/۲۵ ۲/۲
سرانه آب تجدید پذیر بدون طرح‌های انتقال آب مترمکعب در سال ۵۳۰۷ ۶۰۳
حجم آب تجدید پذیر در واحد مساحت حوضه مترمکعب در کیلومترمربع مساحت حوضه ۳۸۳۶۰۳ ۸۱۷۳۳

 

  • علت بحران، خشکسالی و تغییر اقلیم نیست، بی‌قانونی تصمیم گیران و کارگزاران علت بحران است.متأسفانه دولتمردان با نسبت دادن بحران به خشکسالی و تغییر اقلیم از خود سلب مسئولیت می‌کنند و بر بی‌قانونی‌های جاری سرپوش می‌گذارند.

خاتمه دادن به تصاحب حقابه‌های قانونی توسط دولت و اقدام به تأمین منابع آب لازم برای تخصیص‌های دولت با اجرای سد سوم کوهرنگ و سد و تونل بهشت‌آباد، راهکار خاتمه دادن به بحران آب در حوضه زاینده‌رود است. همان‌طور که آقای دکتر کیانوش‌راد اشاره‌کرده، انتقال آب به یزد از محل تونل سوم پیش‌بینی‌شده بود.

  • مشکلات مردم خوزستان در دسترسی به آب شرب ناشی از کمبود آب نیست. برخورداری از آب شرب سالم و بهداشتی حق مسلم مردم خوزستان است. مشکلات و نارسایی‌های موجود در تأمین آب شرب سالم و بهداشتی برای مردم برخی از شهرها و روستاها در خوزستان به‌علت کامل نشدن سامانه‌های تصفیه و توزیع آب شرب است و هیچ ارتباطی به کمبود آب خام ندارد. همان‌گونه که ذکر شد خروج چند میلیارد مترمکعب آب مازاد بر مصرف، گواه روشنی بر این امر است.
  • پیشروی شوری دریا و خشک شدن نخلستان‌های منطقه خرمشهر و آبادان در اثر سدسازی‌های ترکیه است.

اروندرود از به هم پیوستن سه رودخانه دجله، فرات و کارون تشکیل می‌شود. رودخانه‌های دجله و فرات و سرشاخه‌های منتهی به اروندرود با آبدهی سالانه بالغ‌بر ۱۰۰ میلیارد مترمکعب و دِبی چند هزار مترمکعب در ثانیه نقش تعیین‌کننده‌ای در حفظ تعادل اروندرود و جلوگیری از پیشروی آب‌شور به سمت خشکی داشته‌اند. رودخانه کارون در مقایسه با حجم عظیم آب اروندرود نقش تعیین‌کننده‌ای در برقراری تعادل در اروندرود و جلوگیری از پیشروی آب‌شور دریا نداشته است. در سه دهه اخیر، در پی احداث سدهای متعدد کشورهای ترکیه، سوریه و عراق بر روی رودخانه‌های دجله و فرات و کاهش شدید آب ورودی به اروندرود در اثر این سدها تعادل زیست‌محیطی در اروندرود برهم خورده است و پدیده پیشروی آب‌شور دریا به سمت خشکی رخ داده است. خشک شدن نخیلات و گسترش شوری به مناطقی از اراضی کشاورزی خرمشهر و پدیده ریزگردها پیامدهای زیان‌بار سدهای متعدد ساخته‌شده در بالادست اروندرود می‌باشند. نتایج مطالعه‌ای که اساتید دانشگاه صنعتی شریف انجام داده‌اند نیز نشان داده است پدیده شوری در اروندرود متأثر از کاهش شدید دبی رودخانه‌های دجله و فرات در اثر سدهای احداثی کشورهای ترکیه، سوریه و عراق بوده است. در جدول زیر مشخصات سه سد بزرگ در دست بهره‌برداری بر روی رودخانه فرات ارائه شده است.

نام سد رودخانه کشور حجم مخزن (میلیارد مترمکعب)
طبقه فرات سوریه ۷/۱۱
کیبان فرات ترکیه ۶/۳۰
آتاتورک فرات ترکیه ۷/۴۸
سد ایلیسو، پروژه گاپ و سدهای عراق دجله فرات ترکیه عراق ۵۰
جمع حجم ذخیره سدهای ساخته‌شده بر دجله و فرات ۱۴۱

مطابق جدول تنها سه سد بزرگ ساخته‌شده بر رودخانه فرات جمعاً ۹۱ میلیارد مترمکعب از حجم سالانه آب ورودی به اروندرود از طریق رود فرات را کاهش می‌دهند. چنانچه تأثیر پانزده سد ساخته‌شده بر دجله و سرشاخه‌های آن توسط کشورهای ترکیه، عراق و ایران (تنها در عراق با ۳۰ میلیارد مترمکعب حجم ذخیره) و همچنین سدهای متعدد در دست اقدام ترکیه بر فرات در قالب پروژه بزرگی به نام «گاپ» با هدف توسعه کشاورزی در وسعت ۱ میلیون و ۶۰ هزار هکتار بر کاهش آب ورودی به اروندرود در نظر گرفته شود، بیش از پیش ریشه اصلی پیشروی شوری آب دریا به سمت خشکی از طریق اروندرود آشکار می‌شود. باید توجه داشت که تأثیر زیان‌بار این سدها بر زیست‌بوم پایین‌دست در دوره‌های خشکسالی به‌مراتب ویرانگرتر خواهد بود؛ زیرا در دوره‌های خشک که زیست‌بوم پایین‌دست آسیب‌پذیرتر و به جریان آب نیازمندتر است سدها عملاً با ذخیره کل جریان آب رودخانه‌ها مانع جریان آب به پایین‌دست می‌شوند.

بنا بر آنچه گفته شد اصولاً پیش از ساخت سدها، سهم دجله و فرات با دبی چند هزار مترمکعب در ثانیه در تعادل بخشی اروندرود آن‌چنان بوده است که اکوسیستم اروندرود را متعادل نگه می‌داشته است. به‌دلیل سهم کم کارون در این تعادل و این واقعیت که حتی کل آبدهی کارون هم نمی‌تواند مانع پیشروی آب‌شور دریا شود، نظریه‌ای غیرکارشناسی است که پدیده پیشروی آب‌شور دریا و خشک شدن نخیلات به کاهش آب رودخانه کارون در اثر طرح‌های انتقال بین حوضه‌ای نسبت داده شود. مطالعات کارشناسی نشان می‌دهد انتظار بیهوده‌ای است که با دبی خروجی کارون بتوان پیامدهای زیست‌محیطی کاهش دبی رودخانه‌های دجله و فرات بر اروندرود را جبران کرد. در این میان جای بسی تأسف است که هم‌میهنانی که دغدغه حفظ زیست‌بوم اروندرود و نخلستان‌های خرمشهر را دارند به‌جای همنوا شدن با تلاش‌گران احیای این زیست‌بوم آسیب‌دیده و شکننده، در اعتراض به ساخت سدهای متعدد کشور ترکیه، طرح‌های کشوری را زیر سؤال برده‌اند. تردید نیست چنین رویکردی جز انحراف افکار عمومی از عامل واقعی این فاجعه زیست‌محیطی و باز گذاشتن دست کشور ترکیه در برداشت باقی‌مانده آب اروندرود و نابودی بیش از پیش این ناحیه حساس زیست‌محیطی حاصل دیگری در پی ندارد.

  • مصرف بی‌رویه آب درکشت و صنعت‌های خوزستان و پساب آن عامل عمده شور شدن آب کارون و پدید آمدن مشکلات برای مردم و کشاورزان شده است.

در گزارش «مرکز پژوهش‌ها مجلس شورای اسلامی» تحت عنوان «درباره انتقال آب بهشت‌آباد» (مردادماه ۱۳۹۱) آمده است:

«برگشت زه‌آب‌های کشاورزی حدود ۲۰۰ هزار هکتار (طرح‌های کشت و صنعت شمال و جنوب اهواز، طرح شمال شرق اهواز، کوثر، جفیر) که معادل ۴۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، به کارون حذف شده تخلیه آن از مسیر زهکش‌های انتقال به حوضچه‌های تبخیری در مرز عراق و سپس به سمت دریا برنامه‌ریزی شده است.»

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود این مقدار زه‌آب که مربوط به تنها ۲۰۰ هزار هکتار اراضی است نشان‌دهنده وجود آب کافی در کارون و مصرف بی‌رویه آب در کشت و صنعت‌های خوزستان است. حجم زه‌آب کشت و صنعت‌های اطراف اهواز حدود ۲ برابر کل منابع تجدیدپذیر حوضه زاینده‌رود در سال بارشی نرمال است!

  • محور قراردادن تولید برق، بنیانی غیرقابل‌قبول برای مناطق دارای بحران کمبود آب است.

وقت آن است که ابعاد بحران تمام‌عیار کمبود آب در حوضه زاینده‌رود به‌عنوان بحران ملی و دارای ابعاد اجتماعی ـ اقتصادی ـ زیست‌محیطی ـ فرهنگی ـ و امنیت ملی به‌طور واقعی شناخته شود و بنیان برنامه‌ریزی‌های منابع آب در حوضه کارون از محوریت تولید برق به محوریت بهره‌برداری بهینه از آب با در نظر گرفتن منافع ملی و فراحوضه‌ای تغییر کند.

زمانی که تولید برق، محور مدیریت منابع آب در حوضه کارون است برای رسیدن به بالاترین راندمان تولید برق باید سدها با بالاترین تراز ذخیره آب مدیریت شوند. در این صورت سیلاب‌ها قابل ذخیره‌سازی و مهار نخواهد بود و همواره بخشی از دبی سیلاب‌ها از دسترس خارج خواهد شد. از سوی دیگر محور قرار گرفتن تولید برق موجب می‌شود خروجی آب از توربین سدها بر برنامه مصارف پایین‌دست منطبق نباشد و بخشی از آب خروجی توربین‌های مولد برق مازاد بر مصارف واقعی آب در پایین‌دست باشد. این در حالی است که بحران کمبود آب در حوضه مجاور خسارات جبران‌ناپذیر عظیمی در ابعاد ملی وارد می‌آورد.

در پایان نظر شما درباره الگوی مناسب توزیع آب و اجماع‌سازی بین استان‌هایی که منافع مشترک در سرشاخه‌های رودخانه‌ها دارند چیست و چه راهکارهای عملی باید اتخاذ کرد؟

ابتدا بگویم که مردم ایران در یک تمدن بیش از سه هزار ساله با هم روزگار گذرانده و همزیستی داشته‌اند. از مسائل مهمی که ایرانیان، در آن تدبیر و تعامل خوبی داشته‌اند، آب بوده است (اعم از تولید، انتقال، نگهداری و تقسیم عادلانه بین ذی‌نفعان و صاحب نسقان). آن‌ها بر اساس دانش بومی و در نظر گرفتن منافع مشترک همه حقابه‌بران اعم از بالادست و پایین‌دست به یک نظام همکاری و توزیع آب رسیده‌اند. خوشبختانه سرمایه اجتماعی عظیمی هم در این زمینه تولید شده است.

 در دوران جدید که وزارت نیرو متولی بخش آب شده، کمتر از این سرمایه‌ها استفاده کرده و مردم هر روز کمتر از گذشته نقش داشته‌اند، اما این وزارتخانه باید زمینه مشارکت و وحدت مردم و بهره‌برداران را فراهم کند. با تصمیمات درست مانع از بروز اختلاف بین مردم مناطق شود. مثلاً سیاست تجزیه حوضه آبریز درست نبود و باید اصلاح شود. از این‌ها گذشته جامعه مدنی (تشکل‌ها، احزاب و نخبگان) باید در این زمینه فعال شود و گفت‌وگوها را کلید بزنند و مبنای این گفت‌وگوها، مودت، وحدت و دید ملی باشد. علاوه بر اینکه سیاست‌ها را نقد می‌کنند، مانع از اختلاف‌افکنی بین مناطق شوند. مشترکاً در پی راه‌حل‌های مفید برآیند و پیگیر اجرا کردن دولت در آن طرح‌ها باشند.

ضمن تشکر، چشم‌انداز ایران آماده است گفت‌وگو درباره مسئله ملی آب به زبان کارشناسی در نشریه ادامه یابد. باشد که اقدامات قهرآمیز و غیرمنطقی در این زمینه متوقف شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط