نویسنده: دیوید هالبفینگر
منبع: نیویورکتایمز
تاریخ:۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷
برگردان: هادی عبادی
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با بیانیهای دوجملهای در حمایت از طرح کردها برای برگزاری رفراندوم برای استقلال، کشمکش این رژیم را با بقیه بازیگران منطقه خاورمیانه تقریباً به اوج رساند. نتانیاهو که نهتنها از رفراندوم بلکه از تشکیل دولت کرد حمایت کرده، برای این اقدام خود دلیل استراتژیک دارد: جدایی کردستان میتواند برای اسرائیل در برابر ایران ارزشمند باشد چراکه ایران نیز مناطق کردنشین دارد.
اولین یهودیها در کردستان از میان آخرین اقوام اسرائیلی بودند که در قرن هشتم پیش از میلاد از سرزمین خود بهاجبار خارج شدند. آنها از سرزمین جدید راضی بودند طوری که وقتی کوروش کبیر بر بابلیها پیروز شد و به یهودیها اجازه داد تا به سرزمین خود بازگردند، بسیاری تصمیم گرفتند در همان حوالی بمانند. شش قرن بعد صلاحالدین ایوبی که کرد بود، پس از غلبه بر اورشلیم با یهودیان به مروت رفتار کرد و حتی مایمونیدس یهودی را بهعنوان پزشک خود برگزید. در دوران جدید و پس از تشکیل اسرائیل در ۱۹۴۸، یهودیان کرد به اسرائیل مهاجرت کردند. پیوندها میان کردها و اسرائیلیها از دهه ۶۰ میلادی عمیقتر شده چراکه این دو اقلیت که محبوب سایر نیروهای منطقهای نبودهاند و حتی به کمک بینالمللی نیاز داشتهاند، مرتباً به یکدیگر کمک کردهاند. کردها بارها برای لابی در واشنگتن از حامیان اسرائیل الگوبرداری کردهاند.
در حالی که رهبران کرد تلاش کردند تا بهعلت ترس از مخالفت اعراب، آشکارا از حمایت اسرائیل بهرهمند نشوند، پرچم اسرائیل در میان هواداران کرد در اربیل و اروپا مورد استفاده قرار میگرفت. کردها در میان تمام اسرائیلیها و از جمله ۲۰۰ هزار یهودی کرد حامی دارند؛ اما زوری ساگی، سرتیپ بازنشسته ارتش اسرائیل، بیش از دیگران برای چنین حمایتی دلیل دارد. رؤسای ساگی در زمستان ۱۹۶۶ او را به مأموریتی مخفی فرستادند تا به مصطفی بارزانی و نیروهای پیشمرگه او کمک کنند. بعد از شکست همسایگان عرب اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و پس از کودتای بعثیها در سال بعد، عراق نیز محیطی ناامن برای جمعیت یهودیان شد. این بار نوبت پیشمرگهها بود تا کمک کنند. کردها به یکهزار تن از آنها کمک کردند تا از عراق فرار کنند.
یکی از فراریها، زامیر شمتف، ۶۳ ساله بود که اکنون در هرتزیلیا دندانپزشک است. او در سال ۱۹۷۰ نوجوان بود که والدین و افراد فامیلش تلاش کردند تا از عراق فرار کنند. بر اساس گفتههای شمتف، آنها دستگیر شدند و برای یک ماه زندانی شدند اما وقتی دوباره تلاش کردند از آنها اخاذی شد، توسط ارتش دستگیر شدند و به بغداد فرستاده شدند، جایی که پدرش مورد بازجویی وحشیانه قرار گرفت. آنها در تلاش سوم برای فرار با کمک کردها موفق شدند و وقتی پدر او خواست تا در ازای کمک، ساعت طلای خود را به مرد جوان بدهد، مرد جوان گفت: «من مسعود بارزانی پسر مصطفی بارزانی هستم. اگر پدرم بفهمد ساعت را گرفتهام مرا حلقآویز میکند! فقط درخواست میکنم ما را در آینده به یاد داشته باشید.»
این روزها کردها برای دستیابی به رؤیای استقلال گام برداشتهاند اما این اقدام آنها را بهشدت منزوی کرده است. عراقیها با رفراندوم مخالفت میکنند چراکه به دنبال کشوری یکپارچه هستند. ایران و ترکیه نگران افزایش درخواستهای جداییطلبانه در میان اقلیتهای کردنشین هستند. ائتلافی از قدرتها در شورای امنیت سازمان ملل از این هراس دارند که رفراندوم باعث اختلال در تلاشهای مربوط به شکست داعش شود؛ اما به گفته کارشناسان، نتانیاهو با تأیید این رفراندوم چیزی را از دست نمیدهد. به گفته کنت پولاک، تحلیلگر سابق سازمان سیا و مأمور شورای امنیت ملی که اغب اوقات از کردستان دیدن میکند میگوید: «اسرائیل از اینکه دوستی در منطقه داشته باشد، ناامید شده است. کردها میخواهند دوست اسرائیل باشند و به فلسطینیها هم اهمیتی نمیدهند. در این صورت اسرائیل به همپیمانی ارزشمند در برابر ایران دست مییابد. میان کردهای ایران و عراق پیوندهای عمیقی برقرار است. اسرائیل میخواهد با ترغیب کردهای ایران به استقلال، برای ایران مشکل درست کند».
به اعتقاد پیتر گالبریث، دیپلمات سابق که تجربه وسیعی در مورد کردستان دارد، سیاست امریکا حمایت از یکپارچگی عراق است در حالی که اسرائیل عملگرایانهتر رفتار کرده است. او میگوید: «چرا وقتی میتوانیم بخشی از عراق را در کنترل داشته باشیم، همه این کشور را از دست بدهیم؟»
اگرچه همچنان برخی از تحلیلگران و اسرائیلیهای عادی هستند که بهطور احساسی از کردها دفاع میکنند. شمتف، دندانپزشک زاده عراق، میگوید: «ما هر دو توسط افرادی محاصره شدهایم که میخواهند ما را نابود کنند. کردها امثال مرا نجات دادند. اکنونکه اعلام استقلال کردهاند، نوبت ماست که از آنها حمایت کنیم.»