بدون دیدگاه

راز موفقیت بایدن چیست؟

پل کروگمن

برگردان: هادی عبادی

دموکرات‌ها در مانیفست مبارزاتی خود تصریح کرده بودند به برجام بازمی‌گردند، ولی پس از انتخابات، لابی اسرائیل، عربستان، اسلحه‌سازان و جمهوریخواهان مخالفت‌هایی ابراز کردند و در اظهارات دموکرات‌ها نیز منعکس شد و ناگهان چرخشی در دیدگاه بایدن به وجود آمد. به نظر می‌رسد علت اصلی این چرخش محبوبتی است که بایدن در داخل امریکا به دست آورد و پیوندش با آرای عمومی مردم این مقاومت‌ها را کمرنگ کرد. مقاله زیر علت این محبوبیت را توضیح می‌دهد.

رئیس‌جمهور جدید از حزب دموکرات، کشوری در بحران را به ارث برده است. ابتکار اصلی و اولیه او لایحه‌ای کوتاه‌مدت برای یافتن راهی جهت خروج از این بحران است. او این لایحه را با پیشنهادهایی ادامه می‌دهد تا به مشکلات بلندمدت‌تری بپردازد و در صورت امکان وضعیت جامعه امریکا را بهتر کند. حزب او اکثریت مجلس نمایندگان و سنا را بر عهده دارد، اما ابتکارات او با مخالفت سرسختانه جمهوریخواهان روبه‌رو است. هم در مورد ریاست‌جمهوری اوباما و هم درباره دوران بایدن می‌توان به این نکته اشاره کرد، اما تفاوت مهمی میان آن‌ها وجود دارد: اگرچه اوباما ریاست‎جمهوری خود را با سطح بالای حمایت‌ها از شخص خود آغاز کرد، سیاست‌های او هرگز پشتیبانی عمومی در سطح بالا نداشتند. برعکس، پشتیبانی عمومی از سیاست‌های بایدن در سطح بسیار بالایی قرار دارد. چرا چنین است؟

برای درک بهتر این موضوع می‌توان نظرسنجی‌ها درباره «قانون مراقبت‌های بهداشتی مقرون ‌به‌ صرفه» در زمان اوباما را با «طرح مشاغل امریکایی» بایدن مقایسه کرد. قانون مذکور در زمان اوباما با شبکه‌ای از واکنش‌های منفی روبه‌رو شد. تصویر این قانون تا زمان دولت ترامپ بهبود نیافت تا اینکه با واکنش منفی رأی‌دهندگان جمهوریخواه مواجه شد و ترامپ نیز تلاش کرد تا آن را خنثی کند. برعکس، امریکایی‌ها از طرح مشاغلِ بایدن استقبال کردند و درحالی‌که جمهوریخواهان منتخب به‌شدت مخالف آن بودند رأی‌دهندگان جمهوریخواه از آن حمایت کردند.

راز موفقیت بایدن چیست؟ بخشی از پاسخ به این پرسش به هویت فراحزبی او بازمی‌گردد. اگر بخواهیم درباره این موضوع بی‌پرده نظر بدهیم، باید بگوییم: احتمالاً نسخه مدرنِ «تنها نیکسون می‌تواند با چین معامله کند»، «تنها پیرمرد سفیدپوست می‌تواند به توافق جدید دست یابد» می‌باشد.

عامل دیگری که به نفع بایدن است، پایان رویکرد حرفه‌ای از جانب جمهوریخواهان می‌باشد. حتی پیش از اینکه تئوری‌های توطئه بر این حزب حکم‌فرما شود، سیاستمداران جمهوریخواه در حباب ذهنی خود زندگی می‌کردند؛ در بسیاری از موارد، حزب جمهوریخواه مدرن بیشتر شبیه یک فرقه است تا اینکه حزب سیاسی نرمالی باشد. به این معنا، به نظر می‌رسد جمهوریخواهان چنان در وضعیت فرقه بودن غرق شده‌اند که فراموش کرده‌اند چگونه با دیگران گفت‌وگو کنند. وقتی آن‌ها هر ایده پیشرویی را سوسیالیسم می‌خوانند، هر سیاستمدار چپِ میانه را مارکسیست می‌نامند، در مورد کارآفرینان یاوه‌سرایی می‌کنند و تمام منتقدان خود را به حزب دموکرات منتسب می‌کنند، گویی با خود صحبت می‌کنند و هیچ‌کسی را متقاعد نمی‌کنند.

اگر می‌خواهید در عمل بی‌توجهی جمهوریخواهان را درک کنید به سخنان اخیر سناتور مارشا بلک‌برن در حمله به طرح مشاغل توجه کنید. برخلاف تبلیغات او، موضوع در مورد زیرساخت‌ها نیست؛ او نگران است چرا در این طرح میلیاردها دلار صرف مراقبت‌های بهداشتی افراد مسن می‌شود و ظاهراً تصور می‌کند رأی‌دهندگان، کمک به افراد سالمند را اقدامی نادرست می‌پندارند؛ بنابراین بایدن از اپوزیسیونی سود می‌برد که تهدیدی محسوب نمی‌شوند و فراموش کرده بحث‌های اقناعی ایجاد کند. دموکرات‌ها برخلاف جمهوریخواهان عضو حزب سیاسی نرمالی هستند که اساساً همچون همتایان خود در سراسر جهان، حزب چپ میانه محسوب می‌شوند، هرچند دموکرات‌ها در گذشته از پذیرفتن چنین هویتی هراسان بودند.

نکته جالب‌توجه در دوران اوباما این بود که دموکرات‌ها به افرادی که اهداف مشترکی با آن‌ها نداشتند، احترام می‌گذاشتند. دولت اوباما به بانکدارانی احترام گذاشت که هشدار می‌دادند هرگونه سیاست پوپولیستی، اعتماد را از بین برده و به ریاضت اقتصادی منجر می‌شود. ماه‌ها طول کشید تا توانستند حمایت جمهوریخواهان را برای اصلاح وضعیت سلامت به دست آورند. احترام گذاشتن به چنین ایده‌هایی، به اعتدال و بی‌میلی به سیاست‌های پوپولیستی همچون پول دادن به مردم و افزایش مالیات شرکت‌ها منجر شد. در عوض، تیم اوباما به سیاست‌های نامحسوسی تمایل پیدا کرد که بسیاری از امریکایی‌ها حتی متوجه آن‌ها نشدند.

اکنون احترام گذاشتن از بین رفته است. وال‌استریت به‌وضوح در این دوره تأثیر کمتری دارد؛ مشاوران اقتصادی بایدن آشکارا اعتقاد دارند اگر وضعیت اقتصاد را بهتر کنند، اعتماد به‌خودی‌خود ایجاد می‌شود. وسواس نسبت به سیاست دوحزبی از بین رفته و با سوءنیت جمهوریخواهان جایگزین شده که به این ترتیب دولت جدید نیز علاقه‌ای به گفت‌وگو با جمهوریخواهان ندارد.

اکنون اعتدال گذشته نیز از بین رفته است. بایدن به اشاره‌های رفتاری بسنده نمی‌کند، بلکه به‌وضوح سیاست‌های مشهود خود را اعلام و اجرا می‌کند. به‌علاوه، این سیاست‌های صریح شامل اقدامات محبوب نیز می‌شود. برای مثال، رأی‌دهندگان در نظرسنجی‌ها مصرانه به این امر اشاره کرده بودند که شرکت‌ها مالیات اندکی می‌پردازند؛ تیم بایدن سیاست کاهش مالیات در دوره ترامپ را معلق کرد تا نشان دهد می‌خواهد به درخواست‌های عموم مردم واکنش مثبت نشان دهد.

بنابراین بایدن در سال ۲۰۲۱ همچون اوباما در سال ۲۰۰۹ رفتار نمی‌کند و به نظر نمی‌رسد جمهوریخواهان به‌درستی بدانند با چه وضعیتی روبه‌رو شده‌اند؛ البته احتمال دارد نظرسنجی‌ها تغییر کند. حمایت عمومی از محرک‌های اقتصادی اوباما هیچ‌گاه خیلی زیاد نبود؛ چراکه بهبود وضعیت اقتصادی کند بود. درصورتی‌که آمارهای اقتصادی سیر نزولی یابد، ممکن است حمایت رأی‌دهندگان از برنامه‌های اقتصادی بایدن نیز کاهش یابد، اما با سریع‌ترین رشد تولید ناخالص داخلی از سال ۱۹۸۴، همه شاخص‌ها نشان از این امر دارد که رونق اقتصادی پیش‌روی ماست. اگر چنین اتفاقی بیفتد، احتمالاً سیاست‌های بایدن حتی محبوب‌تر از سیاست‌های اکنون خواهد بود؛ البته اینکه تمام این سیاست‌ها تا چه حد آرای بایدن را تغییر دهد موضوعی است که به بررسی‌ بیشتری نیاز دارد، اما شاخص‌های اولیه حاکی از آن است که بایدن به امری دست‌یافته که اوباما هرگز به آن دست نیافت: یافتن راهی برای اجرای سیاست‌های پیشرو که واقعاً محبوب نیز باشند.■

منبع: نیویورک‌تایمز

تاریخ: ۱۹ آوریل (۳۰ فروردین ۱۴۰۰)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط