لطفالله میثمی
شدیدترین بحران برای مسلمانان صدر اسلام، تجربه جنگ احد بود. این جنگ برای مسلمانان، هم قله بحران به شمار میرفت و هم قله مدیریت. بینش و نحوه نگرش پیامبر اکرم(ص) برای حل این بحران نهتنها برای آن زمان و بلکه برای امروز ما هم درسآموز است. مرحله اول این جنگ ـ در برابر تجاوز ـ پیروزی کامل مسلمین را در پی داشت. این پیروزی به حدی چشمگیر بود که تعدادی از تنگهداران ـ با وجود توصیههای مکرر ـ حفاظت از تنگه را ترک کرده و به محل وقوع جنگ سرازیر شدند و نیروی مهاجم که به قصد جنگ، از مکه به مدینه آمده بود و با وجود شکست هولناکی که خورده بود، با پیگیری منطقه را دور زده و از طریق تنگه حمله غافلگیرانهای را آغاز کردند. در این حمله بود که مسلمانان ضربه هولناکی خوردند و بحرانی عمیق دامن آنها را گرفت، بهطوریکه حتی امروز هم بیشتر مفسران قرآن تاب و توان واردشدن به این عرصه و تجزیهوتحلیل آن را ندارند؛ اینکه چگونه مسلمانان با حضور پیامبر و اتصال ایشان به وحی شکست خوردند؟! در پی این ضربه هولناک تعدادی از تنگهداران خود را مقصر دانستند و افسرده، زمینگیر و منفعل شدند. روش ریشهیابی و برونرفت از این بحران به حدی عمیق و اصیل بود که قله مدیریت نامگذاری شده است و به همین دلیل از آن پس مسلمانان شکست نخوردند.
پس از پایان بحران، خداوند به پیامبر میگوید اگر نسبت به عناصر رزمنده در حل این بحران تنگنظری و تندخویی میکردی آنها اطرافت را ترک کرده و تو را تنها میگذاشتند(۱)، بنابراین بهتر است راه گذشت و طلب غفران را بر ایشان پیش گرفته و با همان افسردهدلانی که زمینگیر شدهاند مشورت کنی و آنها را به مشارکت در چرخه امور فعال کنی. ملاحظه میکنیم که خداوند به پیامبر(ص) فرمان مشورت میدهد آن هم با کسانیکه خود را مقصر ضربه هولناک میدانستند و راه انفعال را پیش گرفته بودند. برونرفت از این بحران ایجاب میکرد که حتی آنها نیز فعال و شکوفا شوند. مگر از پیامبر رحمت انتظار دیگری جز چشم خیربینی و برخورد تعالیبخش با عناصری که جان خود را به کف گرفته و در راه خدا مبارزه میکردند میرفت؟
در ترتیبات دموکراسیهای مختلف زن و مرد پای صندوق رأی میروند و بدینسان در چرخه امور مشارکت میکنند، ولی آیا کسی وظیفه فعالکردن انسانهای منفعل و به مشارکتطلبیدن افسردهدلان و زمینگیران را دارد؟ بنابراین میبینیم آنچه در برونرفت از بحران احد اتفاق افتاد از مقوله دیگری است که مطلب مستقلی میطلبد. این نهتنها رویه حضرت محمد(ص) بود، بلکه روش توحیدی وحی هم براساس همین بینش و منش است که همه انسانها حتی فرعون و نمرود را خداجو میداند و با تکیه به نقطهقوت آنها با آنها برخورد تعالیبخش میکند.
این روش جدال احسن را بهخوبی در سوره غافر میبینیم، آنجا که مؤمنِ آل فرعون خطاب به فرعون میگوید برای چه میخواهی موسی را به قتل برسانی؟ مگر پیام او چیست؟ مگر غیر از این است که موسی پروردگارش را الله، یعنی خالق آسمان و زمین میداند؟ و مگر تو ای فرعون، الله را خالق آسمان و زمین نمیدانی؟ و مگر خالق آسمانها و زمین و مردم، پروردگار (رب) تو نیست؟ پس چرا کشتن و چرا خشونت؟ این استدلال(۲) در فرعون اثر کرد و از کشتن حضرت موسی منصرف شد.
در سراسر قرآن همواره بر این تأکید شده که مؤمن، کافر، منافق، بتپرست حتی نمرود، فرعون و شیطان خالقیت خدا را قبول دارند و بنابراین جدال احسن باید براساس این ویژگی و نقطهقوت طرف مقابل باشد و اساس چشم خیربینی و برخورد تعالیبخش و به عبارتی مدارای دینی در همین بینش و شیوه نگرش نهفته است. با همین بینش توحیدی بود که پیامبر اکرم با تکتک مجروحین، معلولین و افسردهدلان پس از آن ضربه هولناک برخورد فعال کردند و همه شکوفا شدند و برای تعقیب متجاوز (جنگ حمراءالاسد) آمادگی یافتند. مکیان مهاجم وقتی این روحیه و قدرت ترمیم و این پتانسیل در سپاهیان مدینه به رهبری محمد(ص) را دیدند فرار را بر قرار ترجیح دادند.
در این راستاست که دین نهتنها قیدی برای مردمسالاری نیست، بلکه مزیتی است برای آن، چرا که ذات دین اکراهبردار(۳) و اجباربردار نیست. در بدو امر نیروی مخالفی(۴) نباید حذف شود.
در ایران از یک انقلاب شکوهمند توحیدی، اسلامی و مردمی برخوردار بودهایم، چیزی نگذشت که این انقلاب میوه زیبایی را بهنام قانوناساسی ثمره انقلاب داد و همین قانون فصلالخطاب قرار گرفت و مرحوم امام و مقام رهبری(۵) روی فصلالخطاب بودن آن تأکید داشتند. این قانون مبتنی است بر حق شهروندی و آرای مردم و بینش توحیدی و اسلامی بهعنوان یک مزیت تعمیق و گسترش مردمسالاری. حتی در تجربه قانونی خرداد ۱۳۷۶ آرای مردم باوجود اجماع فقها نسبت به نامزد دیگر به تنفیذ مقام رهبری رسید و در خرداد ۱۳۸۰ نیز این تجربه تکرار شد، بدینسان که پس از دوران جنگ و دوران سازندگی، دوران احیای قانوناساسی و قانونگرایی آغاز شد و این، هویت پایدار مردم کشورمان شد، بهطوریکه هیچ اصولگرایی نمیتواند مدعی شود قانوناساسی سندی اصولی نیست و همچنین هیچ اصلاحطلبی نمیتواند مدعی شود که قانوناساسی سند اصلاحطلبانه نیست. در همین راستا تجربه انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸ به قدری پرشور و چشمگیر بود که اوباما رئیسجمهور امریکا غرور ابرقدرتی خود را به کناری نهاد و اعتراف کرد که منشأ حرکتهای تونس و مصر، حرکتهای مدنی ایران است. این حرکتها بهطور آشکار تجربه احیای قانوناساسی ثمره انقلاب است. این درحالی بود که ابرقدرتی چون امریکا نهتنها نتوانست با توپ، تانک و بمبهای چند تنی، دموکراسی واقعی را در عراق مستقر کند، بلکه اوباما جنگ عراق را یک فاجعه نامید، از اینرو این امر برای یک کشور جهان سومی افتخاری بس بزرگ است که میتواند منشأ تعمیم دموکراسی در منطقه شود، آن هم بدون توپ، تانک و تجاوز.
متأسفانه در جریان مناظرههای تلویزیونی خرداد ۱۳۸۸ از نظر قانونی مسئلهای پیش آمد که قابل پیشگیری بود، اما آسیبشناسی نشد و منشأ اختلاف بین نیروهای مؤمن به اسلام، انقلاب و قانوناساسی و رهبری شد.
اگر در جنگ هشتساله بیش از نیمی از کشورهای جهان با ما وارد جنگ شدند و از بعث متجاوز عراق به رهبری صدام حمایت کردند، اکنون بیش از نیمی از کشورهای جهان زیر لوای امریکا و اسراییل با ما وارد جنگ اقتصادی شدهاند و دیگر نمیتوان تحریمها را به خاطر حفظ روحیه مردم و امنیت، اطلاعرسانی نکرد. تحریمهای اقتصادی، نفتی و تحریم بانک مرکزی در شرایطی اعمال میشود که اسراییل تاکنون به هیچیک از مصوبات شورای امنیت از قطعنامه ۲۴۲ به بعد تن نداده است و متأسفانه ازسوی شورای امنیت هیچ اقدامی علیه تروریسم دولتی اسراییل صورت نگرفته است. در چنین شرایطی به نظر میرسد تنها راه برونرفت، اتخاذ یک سیاست دفاعی، مقاومت، تنشزدایی در خارج و قانونگرایی در داخل است و در کنار و همزمان با آن وفاق ملی و آشتی ملی بین نیروهای وفادار به قانوناساسی آن هم براساس بینش توحیدی ـ که به نمونههایی از آن در بالا اشاره شد ـ باید در دستور کار قرار بگیرد بهطوریکه هیچیک از شهروندان ایران از چرخه مشارکت حذف نشوند. لازمه چنین خطمشیای مهار و کنترل اظهارنظرهای ماجراجویانه، تنشزا و غیرقانونی و احیاناً غیرواقعی است که تاکنون هزینههای اجتماعی زیادی را به ما تحمیل کرده و اگر این هزینههای اجتماعی ـ اقتصادی نبود مشکل جدیای بر سر راه تکنولوژی هستهای نداشتیم. چنانکه برژینسکی در کتاب «انتخاب؛ رهبری جهان یا سلطه بر جهان» بر این باور است که حتی اگر ایران صاحب بمب اتمی هم باشد مشکلی برای جهان ایجاد نمیکند و حکام ایران میدانند که اگر بمبی علیه اسراییل فروافتد در پی آن ایران با خاک یکسان میشود.
در چنین شرایطی که جامعه دچار رکود تورمی، بیهنجاری و آنومی شده نباید کاری کرد که اوضاع بدتر شود. اندیشمندان بر این باورند که برای برونرفت از این رکود تورمی و بیهنجاری راهی جز اعتمادسازی و آشتی ملی وجود ندارد. (به همین دلیل مقاله دلسوزانه دکتر محسن رنانی با نام «آشتی ملی؛ کلید خروج از تورم رکودی» در شماره ۶۹ نشریه چشمانداز ایران با استقبال بینظیر خوانندگان و فرهیختگان جامعه روبهرو شد.)
به نظر میرسد اگر سیاست آفندی بخواهد مقدم بر سیاست پدافندی باشد، بنابراین وفاق و آشتی ملی پروژهای مبرمتر، ضروریتر و استراتژیکتر خواهد بود تا موقعیت ایران را در برابر جنگ اقتصادی تقویت کند، بویژه که ذخیرهسازیهای استراتژیک نفت غرب از ۹۰ روز به ۱۲۰ روز رسیده و کشورهای کویت، لیبی، عربستانسعودی و حتی عراق برای جبران کمبود نفت رام شدهاند.
در وضعیت کنونی جامعه که نیازی به بیان مشکلات آن نیست اقدام مناسب این است که در گام اول اعتمادسازی، مجمعی از سران سه قوه (مجریه، مقننه و قضاییه) از ابتدای انقلاب تاکنون ـ که همه به اسلام و انقلاب و قانوناساسی جمهوری اسلامی ایران و رهبری وفادارند ـ تشکیل شود تا در چارچوب قانوناساسی و منافع ملی به همفکری و راهیابی بپردازند.
پینوشت:
۱ـ آلعمران: ۱۵۹؛ فَبِما رَحمه بن اِلَیه لنت لَهُم وَلَو کُنت قَطاً غَلیظ القَلب لا نفَضُوا مِن خَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَ استَغفِرُوا لَهُم وَشاوِرهُم فِیالامرِ فَاِذا اَعزَمتَ فَتَوَکَل عَلَیالله اِنَالله یُحِبُ المُتِوَکلین، پس آن رحمتی که از خدا به تو عنایت شد برایشان نرم شدی و اگر خشن و سختدل بودی بدون شک از پیرامونت پراکنده میشدند پس، از آنان چشم بپوش و برای آنان آمرزش بخواه و در امر مهم با آنان مشورت کن آنگاه چون عزم کردی پس بر خدا توکل کن زیرا بیگمان خدا دوست میدارد توکلکنندگان را.
۲ـ غافر:۲۸؛ وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن یَقُولَ رَبىَِّ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَتِ مِن رَّبِّکُمْ وَ إِن یَکُ کَذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِى یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب .
۳ـ بقره: ۲۵۶؛ لَا إِکْرَاهَ فىِ الدِّینِ قَد تَّبَینََ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سمَیعٌ عَلِیمٌ.
۴ـ بقره:۲۱؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
۵ـ ر.ک: خطبه رهبری در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸.