بدون دیدگاه

روزهای مصیبت‌بار اسرائیل

محمد احمدی

    غافلگیری اسرائیل

سال نو یهودی دو بار برای اسرائیل غافلگیرکننده و مصیبت‌بار بوده است. در روز تعطیل «یوم کیپور»، شنبه ششم اکتبر، ۱۹۷۳ صدها هزار سرباز مصری و سوری وارد سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ شدند تا آن را باز پس گیرند. درست پنجاه سال بعد، در یک روز تعطیل دیگر یهودیان، شنبه هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حدود ۳ هزار رزمنده فلسطینی وارد سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ شدند تا محاصره غزه را بشکنند. این دو جنگ ارکان اسرائیل را به لرزه درآوردند و تاریخ منطقه و جهان را تغییر دادند.۱

در این جنگ‌ها، اسرائیل تنها با کمک اضطراری امریکا توانست از مهلکه بگریزد. حس ناامنی ناشی از هر دو غافلگیری، اسرائیلی‌ها را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد و آن‌ها را به این اضطراب انداخت که اگر یک بار اتفاق افتاده، بار دیگر نیز می‌تواند اتفاق بیفتد. جنگ ۱۹۷۳ کمتر از سه هفته طول کشید و در جریان آن نزدیک به ۲۸۰۰ اسرائیلی کشته شدند.۲

جنگ ۲۰۲۳ تا پایان ماه اول، نزدیک به ۱۳۰۰ اسرائیلی را به کام مرگ کشید و این رقم در حال افزایش است.۳

جنگ نخست، نمونه‌ای از یک نبرد کلاسیک بین ارتش‌های منظم بود که با سلاح‌ها و راهبردهای رایج در این‌گونه جنگ‌ها شروع شد و پایان یافت، اما جنگ دوم نمونه‌ای از یک نبرد نامتقارن و پسامدرن است که هم چگونگی و هم نتایجی پیچیده دارد. با اینکه در ماه اول این جنگ، اسرائیل معادل دو بمب اتمی بر سر غزه ریخته است، مقاومت در آن ادامه دارد. پیچیدگی‌ها و پیامدهای این جنگ، نگاه دقیق‌تر بر آن را می‌طلبد.

    اهداف حماس

حماس در آغاز این جنگ، بیش از دویست اسرائیلی را که در اطراف غزه مستقر بودند، به اسارت درآورد و به غزه منتقل کرد.۴

در هفته‌های بعد، این رقم به بیش از ۲۴۰ تن رسید، اما حدود پنجاه نفر از اسیران در بمباران توسط اسرائیل کشته شدند. بخش مهمی از اسرا سربازان و مأموران امنیتی هستند.۵ وظیفه این افراد، نظارت و کنترل اطلاعاتی و نظامی بر غزه و جاسوسی با تجهیزات پیچیده از سرتاسر منطقه بود. علاوه بر اسیران، مقادیر زیادی اسناد و تجهیزات نظامی، امنیتی و اطلاعاتی از پایگاه‌های اسرائیل به دست حماس افتاد که به غزه منتقل شد. بر اساس این مدارک و اطلاعات اخذشده از اسیران، حماس و متحدان آن به اسرار مهم ارتش و سازمان‌های امنیتی اسرائیل دست یافته‌اند و این ضربه‌ای اساسی به ساختار نظامی و اطلاعاتی آن محسوب می‌شود. شبکه جاسوسی و ارتباطات و سازوکارهای نظامی اسرائیل در منطقه که نتیجه ده‌ها سال کار پرهزینه بوده، در هم شکسته شد. این اولین باری است که چنین حجم بزرگی از اطلاعات اسرائیل به دست نیروهای مقاومت افتاده و همراه با آن، اسیرانی از ژنرال تا رده‌های پایین‌تر توسط این نیروها تخلیه اطلاعاتی می‌شوند. ارتش و سازمان‌های امنیتی اسرائیل هنوز در سردرگمی ناشی از این ضربه هستند، به‌ویژه اینکه حماس و متحدان آن در منطقه می‌توانند بر اساس این اطلاعات در اقدامات بعدی خود، ضربات بسیار جدی به آن‌ها وارد کنند. علل غافلگیری اطلاعاتی اسرائیل در نبرد غزه را می‌توان چنین خلاصه کرد:

– در مرخصی بودن بخش زیادی از نیروهای ارتش به هنگام تعطیلات؛

– اعتماد بیش از حد اسرائیل به تجهیزات الکترونیکی و هوش مصنوعی در حصار اطراف غزه؛

– انتشار پیام‌های انحرافی از سوی حماس که باعث فریب اسرائیل درباره نیت آن شد؛

– تمرکز نیروهای فعال اسرائیل بر درگیری‌ها در کرانه باختری و شهر قدس؛

– اختلافات دولتمردان و مردم اسرائیل از یک‎سو و نتانیاهو از سوی دیگر بر سر تغییرات قانون اساسی و کم‌توجهی به مسائل امنیتی.

تونل‌های حماس در عمق ده‌ها متری زیر غزه با حدود ۵۰۰ کیلومتر طول، نقش مهمی در موفقیت حماس داشته است. طول کل غزه حدود ۴۰ کیلومتر و عرض آن به‌طور متوسط ۹ کیلومتر است و این تونل‌ها در چند ردیف و چند طبقه گسترش یافته است. برخی از آن‌ها پناهگاه مردم، برخی انبار آذوقه و سوخت و برخی پایگاه و سنگر مبارزان است. اینکه حماس با حمله به اسرائیل چه اهدافی را دنبال می‌کند، بر اساس اوضاع فلسطین و افراط‌گرایی کابینه نتانیاهو قابل‌تشخیص است:

– مهم‌ترین هدف حماس تبادل اسیران اسرائیلی با اسیران فلسطینی شامل مردان، زنان و نوجوانان است. اسرائیل ۱۰ هزار فلسطینی را در اسارت دارد که نیمی از آن‌ها را پس از شروع جنگ به اسارت گرفته است. اغلب اسرای جدید، کارگرانی هستند که در اسرائیل کار می‌کردند. این ۱۰ هزار نفر از اهالی کرانه باختری و غزه هستند.

– شکستن حصار امنیتی و نظامی اطراف غزه و ساختار اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در منطقه.

– شکستن محاصره غزه شامل ممنوعیت ورود اقلام موردنیاز و خروج بیماران.

– هشدار درباره ورود صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی که به‌منظور تقسیم زمانی و مکانی و درنهایت، تصرف آن انجام می‌شود.

– پاسخ به حملات فزاینده ارتش و صهیونیست‌های تندرو علیه کرانه باختری.

– مقابله با افزایش شهرک‌سازی در کرانه باختری.

عمدی یا تصادفی

اسرائیل از ابتدای این جنگ، تبلیغات فراوانی برای ترسیم چهره وحشی و خشونت‌آمیز از مبارزان فلسطینی کرد تا بتواند نقشه خود برای کشتارجمعی در غزه را توجیه کند؛ البته بسیاری از فیلم‌ها و تصاویر منتشرشده در این زمینه کاذب یا نامربوط بود، ولی اگر فرض کنیم مواردی از آن‌ها واقعی بوده، به این معنا خواهد بود که برخی از فلسطینیان قوانین جنگ را رعایت نکرده‌اند، اما این با سیاست و خط‌مشی هیچ سازمان مقاومت فلسطینی سازگار نیست و چنین رفتارهایی بر فرض صحت، تخطی از قواعد تشکیلاتی محسوب می‌شود. در مورد اسرائیل وضع کاملاً متفاوت است. کشتار و خشونت علیه غیرنظامیان غزه، سیاست روزمره دولت و ارتش اسرائیل است و بارها در سخنان مقامات آن‌ها شامل نخست‌وزیر، وزیر دفاع و ژنرال‌ها آشکارا بیان شده است. آن‌ها بدون پرده‌پوشی از بمباران مراکز مسکونی و قطع برق، سوخت، آب و غذای مردم عادی به‌عنوان دستور تشکیلاتی خود سخن گفته‌اند. از سوی دیگر، اسرائیل در حملات خود به غزه، از سلاح‌های دقیق و پیشرفته استفاده می‌کند، به‌طوری‌که هر ساختمانی را که ویران می‌کند، انتخاب‌کرده و آگاهانه هدف قرار می‌دهد. در مقابل، سلاح‌های حماس فاقد دقت کافی است. اگر حماس هم سلاح‌های دقیق داشت، اوضاع متفاوت می‌شد. همچنین قدرت تخریب سلاح‌های اسرائیل بسیار بیشتر است و تلفاتی که اسرائیل با دقت و به شکل عمدی بر غیرنظامیان فلسطینی‌ وارد می‌کند، بسیار بیشتر از چیزی است که بر غیرنظامیان اسرائیلی وارد شده است. با این حال، تردیدی نیست که تأثیر روانی و اقتصادی جنگ بر اسرائیلی‌ها زیاد است.

    حزب‌الله و متحدانش

امریکا برای آنکه حزب‌الله و نیروهای مقاومت خارج از فلسطین را از پیوستن به فلسطینی‌ها در جنگ با اسرائیل منصرف کند، ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد، اما این نیروها پیش‌دستی کردند و حمله به پایگاه‌های امریکا و اسرائیل را زودتر آغاز کردند تا نشان دهند ابایی از رویارویی با امریکا ندارند. اکنون آن‌ها هستند که امریکا را به‌طور ضمنی تحت فشار گذاشته‌اند تا مستقیماً وارد جنگ نشود. حملات روزمره حزب‌الله لبنان به نواحی مرزی شمال اسرائیل و حملات هوایی انصارالله یمن و نیروهای عراقی به بندر ایلات در جنوب اسرائیل، نشانه این راهبرد است. اسرائیل و امریکا به‌خوبی می‌دانند که جنگ همه‌جانبه و هم‌زمان در شمال، مرکز و جنوب اسرائیل قابل‌تحمل نیست. سلاح‌های حزب‌الله مثل حماس نیست، بلکه نقطه‌زن و دقیق است و می‌تواند در مقیاس هزاران پرتاب، تمام خاک اسرائیل را هدف بگیرد. حملات محدودی که حزب‌الله در هفته‌های اول جنگ به شمال اسرائیل کرده، دقت و کارایی جنگی آن را نشان داده و اسرائیل نتوانسته با آن مقابله مؤثری بکند.

وقتی رهبر حزب‌الله درباره غزه سخنرانی می‌کند، ده‌ها رسانه بین‌المللی آن را به‌طور مستقیم پخش می‌کنند و چشمان میلیون‌ها نفر به آن دوخته می‌شود. بیش از همه، اسرائیل و امریکا نگران هستند که تصمیم حزب‌الله چه خواهد بود و سرنوشت جنگ را به کدام سو خواهد برد: آیا جبهه جنگی همه‌جانبه را در شمال اسرائیل خواهد گشود یا منتظر نتایجی خواهد ماند که جنگ در جنوب به بار می‌آورد. در شرایط فعلی، اگر حزب‌الله جنگ بزرگی را در شمال اسرائیل آغاز کند، توجه رسانه‌ها و افکار عمومی جهان از غزه منحرف می‎شود و بر شمال اسرائیل متمرکز خواهد شد. اسرائیل فرصت جدیدی برای مظلوم نشان دادن خود خواهد یافت و این می‌تواند افکار عمومی بین‌المللی را به سود اسرائیل تغییر دهد، زیرا چنین تبلیغ خواهد شد که دشمنان اسرائیل از هر سو برای نابودی آن وارد عمل شده‌اند. در این صورت، اسرائیل با دست بازتری به کشتار در غزه خواهد پرداخت. شاید حزب‌الله در شرایط خاصی به این تصمیم برسد که باید جبهه شمالی را به‌طور کامل بگشاید، اما سیاست صبر و انتظار آن نشان می‌دهد که به استواری حماس در جبهه غزه اعتماد دارد و از فضای بین‌المللی کنونی علیه اسرائیل سود بیشتری می‌برد. این راه کم‌هزینه‌تر و آسان‌تری برای پیروزی بر اسرائیل است. پیروزی غزه بر اساس مظلومیت و استواری دفاعی آن، ارزش بیشتر و عمیق‌تری دارد تا پیروزی مبتنی بر گسترش جنگ و ویرانی در جبهه‌های مختلف.

در عین حال، نصرالله از فضای تعلیق و اضطراب در اسرائیل درباره تصمیم خود استفاده می‌کند. او بخش مهمی از نیروی زمینی و دریایی اسرائیل را در شمال، معطل تصمیم خود کرده و آن‌ها را از غزه دور نگه داشته است. در یک نگاه گسترده‌تر می‌توان گفت راهبرد محور مقاومت برای مقابله با اسرائیل، به راه انداختن یک جنگ بزرگ نیست، زیرا این کار باعث مظلوم‌نمایی اسرائیل به‌عنوان قربانی یک اتحاد نظامی خواهد شد. در صورت جنگ گسترده، اسرائیل از نگاه بخشی از افکار عمومی جهانیان اجازه خواهد داشت که با دست باز به کشتار و ویرانی گسترده‌تر روی آورد و امریکا نیز به خود اجازه خواهد داد که به نفع آن وارد عمل شود، اما محور مقاومت به‌جای اینکه چنین رویکرد ناپخته‌ای را دنبال کند، جنگ کنترل‌شده را برگزیده است. ویژگی چنین جنگی این است که با ضربات حساب‌شده اما محدود، اسرائیل را از لحاظ روحی و روانی به ستوه می‌آورد و حس امنیت را از آن سلب می‌کند. در چنین جنگی اگر یکی از طرفین به قاعده متناسب بودن حملات متقابل پایبند نباشد و بر دامنه درگیری‌ها بیفزاید، گرفتار فشار افکار عمومی جهان خواهد شد. همان‌طور که اسرائیل با پاسخ نامتناسب و جنون‌آمیز به عملیات محدود حماس، خشم جهانیان را برانگیخت. با اینکه حماس جنگ را آغاز کرد، اکنون در صحنه بین‌المللی، غزه به‌عنوان ستمدیده شناخته می‌شود و اسرائیل از لحاظ اخلاقی، کاملاً ورشکسته محسوب می‌شود. این یک پیروزی برای فلسطینی‌هاست که با وجود آغاز این مرحله از جنگ توسط آن‌ها، اسرائیل گرفتار محکمه افکار عمومی در عرصه جهانی شده است.

    سناریوهای احتمالی

اسرائیل عجله دارد هرچه زودتر با حمله زمینی به غزه به یک دستاورد نظامی مشخص برسد، زیرا می‌داند که فشارهای بین‌المللی از جانب دولت‌ها و مردم در حال اوج گرفتن است و کشورهای مختلف و نهادهای بین‌المللی در پی وساطت و برقراری آتش‌بس هستند. اگر آتش‌بس پیش از کسب یک دستاورد آشکار برای اسرائیل صورت بگیرد، دولت اسرائیل امتیاز خاصی در دست نخواهد داشت تا در معامله با فلسطینیان از آن به‌عنوان اهرم استفاده کند. نیز در جبهه داخلی خود تحت فشار و بازخواست قرار می‌گیرد که چرا در چنین جنگ بی‌حاصلی درگیر شده که جز خسارت چیزی نصیب اسرائیل نکرده است.

پاسخ اسرائیل به ضربه اولیه حماس گرچه سنگین بوده و صدمات زیادی به غیرنظامیان غزه وارد کرده، در مقایسه با اقدام حماس، ارزش نظامی چندانی ندارد. تخریب شهرها و کشتار جنون‌آمیز مردم عادی یک دستاورد نظامی برای اسرائیل تلقی نمی‌شود و حتی نشانه ضعف در تصمیم‌گیری و تشخیص هدف است، اما اقدام اولیه حماس دستاورد نظامی و اطلاعاتی چشمگیری برای آن داشته و دسترسی اسرائیل به ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی‌اش برای مقابله با نیروهای مقاومت را قطع کرده است. این نیروها اکنون اشراف کاملی بر نقاط ضعف اسرائیل در اطراف خود پیدا کرده‌اند.

برنده جنگ روی زمین مشخص می‌شود و نه در هوا. برتری اسرائیل در هوا نمی‌تواند ضعف عملکرد آن روی زمین را جبران کند. به نظر می‌رسد نتانیاهو چشم خود را به روی این ضعف بسته و نیروی زمینی خود را به قتلگاه غزه فرستاده؛ یعنی جایی که قبلاً دو بار در جنگ سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ شکست تلخی را تجربه کرده است. حتی اگر فرض کنیم این بار اسرائیل موفق به اشغال غزه شود، باید ببینیم چه سناریوهایی ممکن است اتفاق بیفتد و چه نتایجی از آن‌ها به بار خواهد آمد.

یکی از نقشه‌های اسرائیل، تقسیم غزه به دو ناحیه شمالی و جنوبی است و در این جنگ، تلاش دارد ۱.۱ میلیون نفر ساکنان ناحیه شمالی ازجمله اهالی شهر غزه را به سمت جنوب براند تا فشار و تراکم جمعیتی در جنوب به حد انفجار برسد و آوارگان درنهایت مجبور به عبور از مرز به سمت مصر یا رفتن به کشورهای دیگر شوند، گرچه مصر و سایر کشورها حاضر به پذیرش این حجم بزرگ از آوارگان و عواقب آینده آن نیستند. در این جنگ تاکنون ۱.۵ میلیون نفر از جمعیت ۲.۳ میلیونی غزه آواره شده‌اند. در ناحیه شمالی هنوز ۶۰۰ هزار نفر باقی مانده‌اند، زیرا به‌خوبی می‌دانند که اسرائیل برخلاف وعده‌اش حتی آوارگانی را که عازم جنوب هستند یا در جنوب مستقر شده‌اند، بمباران می‌کند. اگر اسرائیل از عقلانیتی حتی با معیارهای خودش پیروی می‌کرد، باید امنیت را در جنوب تضمین می‌کرد تا آوارگان جایی برای رفتن داشته باشند. این نقشه دیوانه‌وار برای کوچ اجباری مردم غزه مشابه الگویی است که استالین در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ برای برخی از اقوام شوروی اجرا کرد. خود صهیونیست‌ها برای تأسیس اسرائیل در سال‌های منتهی به ۱۹۴۸ از همین الگو پیروی کردند و با ارعاب و کشتار، صدها هزار فلسطینی را مجبور به ترک سرزمین خود کردند، اما در آن دوره‌ها، اخبار این فجایع به موقع به گوش جهانیان نمی‌رسید و آن مردم ستمدیده هم نمی‌توانستند کاری برای دفاع از خود انجام دهند، درحالی‌که در زمان کنونی، شبکه‌های اجتماعی و خبری لحظه‌به‌لحظه آن را گزارش می‌کنند و میلیون‌ها نفر شاهد این وقایع هستند. همچنین گروه‌های مقاومت در غزه و سرتاسر منطقه، ریشه‌دار و قدرتمند هستند و مانع تکرار فجایع قومی به سبک استالین می‌شوند.

ممکن است اسرائیل به فکر اخراج فلسطینی‌ها همانند آنچه در زمان اشغال لبنان در ۱۹۸۲ انجام داد، باشد. در آن زمان، اسرائیل با محاصره بیروت، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را با همکاری نیروهای چندملیتی غربی مجبور به خروج از لبنان به سمت تونس کرد تا دسترسی آن به فلسطین را قطع کند، حتی وقتی ساف در تونس مستقر شد، اسرائیل با حمله هوایی به آنجا تعدادی از رهبران و کادرهای آن را به قتل رساند، اما تفاوت‌های عمده‌ای بین شرایط لبنان در آن زمان با غزه در زمان کنونی وجود دارد. حکومت وقت لبنان که با اسرائیل رابطه خوبی داشت، ساف را مسئول مشکلات کشورش ازجمله جنگ می‌دانست و خواهان اخراج آن به‌عنوان یک سازمان خارجی بود. ساف توان کمی برای مقاومت داشت و زیر فشار داخلی و خارجی مجبور به ترک لبنان شد، اما در غزه، نیروهای مقاومت و ساختارهای مدنی و مردم یکی هستند و حتی در صورت اشغال، وطن خود را رها نمی‌کنند؛ مشابه آنچه در کرانه باختری شاهد بوده‌ایم.

بر اساس سناریویی دیگر، اسرائیل در نظر دارد در صورت اشغال غزه رهبران، نیروها و زیرساخت‌های حماس را از بین ببرد. آیا چنین کاری شدنی است؟ برای پاسخ به این پرسش باز هم باید به گذشته برگردیم، به زمانی که گروه‌های مقاومت در دهه ۱۹۸۰ در سرزمین‌های اشغالی و تحت حاکمیت بلامنازع اسرائیل شکل گرفتند. در آن زمان، آن‌ها فاقد امکانات و آموزش لازم بودند و از سوی ارتش اشغالگر با ترور یا دستگیری سرکوب می‌شدند، اما با اتکا به حمایت مردمی و جذب نیرو از میان مردم عادی رشد کردند. غزه از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ تحت اشغال کامل اسرائیل بود ولی شکست اسرائیل در جلوگیری از رشد حماس و جهاد اسلامی باعث شد این رژیم مجبور به تخلیه غزه شود. با اینکه از آن زمان تاکنون غزه تحت تحریم و محاصره اسرائیل بوده است، در این هجده سال، این گروه‌ها موفق به پایه‌گذاری ارتشی قدرتمند با توان مبارزاتی بالا شده‌اند و چند جنگ با اسرائیل را با سرفرازی پشت سر گذاشته‌اند. اسرائیل که در زمان ضعف آن‌ها نتوانست غزه را در اشغال خود نگه دارد، قطعاً در زمان قدرت آن‌ها نیز نمی‌تواند چنین کند. گروه‌های مقاومت فلسطینی‌ برخاسته از ده‌ها سال ستم بر این ملت هستند. در این جنگ ممکن است هزاران نفر دیگر از فلسطینیان کشته شوند و حماس ضربه بخورد، ولی حتی با اشغال غزه، روح مقاومت هرگز از پا نمی‌نشیند، بلکه انگیزه بیشتری می‌یابد و راه‌های جدیدی را برای استقامت در پیش می‌گیرد.

اشغال غزه مانند اشغال کرانه باختری نیست. در غزه حتی در صورت اشغال نظامی، ده‌ها هزار مبارز مسلح به انواع اسلحه در صدها کیلومتر تونل و صدها پایگاه مردمی به مقاومت ادامه می‌دهند و سربازان نیروی زمینی اسرائیل را در جنگ شهری شکار خواهند کرد.۶

فرمانده نیروهای ویژه امریکا اذعان کرده با وجود اینکه فقط چند هفته از شروع جنگ می‌گذرد، تلفات نظامی اسرائیل بالاست.۷

در شرایطی که نیروهای طرفین نزدیک به هم و حتی آمیخته هستند، نیروی هوایی قادر به دخالت مؤثر نخواهد بود. فراموش نمی‌کنیم که اسرائیل در سال ۲۰۰۵ دقیقاً به این علت که قادر به کنترل غزه نبود، نیروهای نظامی و صهیونیست‌های مستقر در آنجا را تخلیه کرد. امروز گروه‌های فلسطینی‌ در غزه بسیار آبدیده‌تر و مجهزتر از آن زمان هستند و حتی فکر اینکه اسرائیل می‌تواند آنجا را به‌عنوان اشغالگر کنترل کند، جنون‌آمیز است. از سوی دیگر، ساختار مقاومت مانند اسرائیل به صورت حکومت نیست که سلسله‌مراتب و تشکیلات در آن مهم باشد یا با حذف رهبران آن از پا درآید، بلکه مانند یک شبکه ریزوم۸ است که صدمه به بخشی از آن، توسط بخش‌های دیگر جبران می‌شود. این ایده که از طبیعت اخذ شده، رمز استقامت، تداوم و تکامل نیروهای مقاومت است. اگر چنین نبود، یک نیروی شبه‌نظامی با ۳۰ هزار چریک و اسلحه سبک یا متوسط چطور می‌توانست از ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ در پنج جنگ در مقابل یک ارتش ۱۶۰ هزار نفری و نیروی ذخیره ۳۶۰ هزار نفری مجهز به جدیدترین جنگ‌افزارها بایستد. این نبردی بین روح جمعی انسان‌های مجهز به خلاقیت طبیعی، با ماشین جنگی وابسته به فنّاوری بی‌روح است.

سناریوی دیگری که اسرائیل دنبال می‌کند، اشغال غزه برای سپردن آن به حکومتی مانند تشکیلات خودگردان است که باید مطابق خواست اسرائیل عمل کند؛ شبیه آنچه در بخش‌هایی از کرانه باختری انجام می‌شود. آیا چنین سناریویی می‌تواند برای اسرائیل نتیجه‌بخش باشد؟ حماس و جهاد اسلامی در هجده سال گذشته علاوه بر رشد نظامی، به توسعه نهادهای مدنی، اداری، آموزشی و پزشکی مشغول بوده‌اند و شاخه‌های غیرنظامی خود را از میان اهالی غزه به‌عنوان زیرمجموعه یک شبکه کامل شکل داده‌اند. نیروهای مقاومت با مردم غزه یکی هستند و اگر تشکیلات خودگردان بخواهد در غزه مستقر شود، جز همین شاخه‌ها نیروی دیگری برای اداره غزه ندارد. نیز همان‌طور که در کرانه باختری دیده‌ایم، تشکیلات خودگردان توانایی لازم برای کنترل گروه‌های کوچک‎تر مقاومت را هم ندارد، چه برسد به گروه‌های بزرگی که در غزه ریشه گرفته‌اند؛ بنابراین، در این سناریو عملاً غزه باز هم تحت کنترل نظامی و مدنی نیروهای مقاومت و شاخه‌های آن خواهد بود.

اسرائیل ممکن است از نیروهای چندملیتی هم برای کنترل اوضاع غزه کمک بگیرد، اما سابقه این نیروها در لبنان و جاهای دیگر نشان می‌دهد که آن‌ها انگیزه و توانایی لازم برای ایستادن بین نیروهای مقاومت و دشمن آن‌ها را ندارند. حزب‌الله در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بسیار ضعیف‌تر از امروز بود، اما نیروهای چندملیتی مستقر در لبنان نتوانستند مانع عملیات آن علیه اسرائیل و بیرون راندن اشغالگران در سال ۲۰۰۰ شوند. به این ترتیب، حتی در صورت اشغال غزه، اسرائیل راهی برای حذف نیروهای مقاومت یا حل مشکلات امنیتی خود ندارد.

    جنگ افکار عمومی

تصمیم دولت نتانیاهو برای ادامه جنگ و خونریزی، به‌علت افول وجهه اسرائیل در سطح جهانی دشوار شده است. رسانه‌های غربی تلاش دارند برای جنایات اسرائیل در غزه بهانه‌تراشی کنند و آن را دفاع از خود جلوه دهند، اما رسانه‌های اجتماعی و خبری مستقل با گزارش لحظه‌به‌لحظه کشتار و ویرانی در غزه، این کلیشه‌ها را در هم می‌شکنند. خشم جهانیان از شرق تا غرب اکنون در تظاهرات و اعتراضات گسترده علیه اسرائیل، ثمره مظلومیت مردم غزه است و نشان می‌دهد که مبارزات آنان وجدان‌های بسیاری را بیدار کرده است. بیداری مردم دنیا در مورد فلسطین در نهادهای مدنی، در دانشگاه‌ها و در انتخابات کشورهای مختلف خود را نشان خواهد داد و تا سال‌ها اسرائیل و حامیانش در دولت‌ها و رسانه‌های غربی با مشکلات حیثیتی در روابط عمومی خود مواجه خواهند بود. نتانیاهو با اصرار بر ادامه جنگ و کشتار غیرنظامیان فقط غزه را ویران نمی‌کند، بلکه پایگاه‌های اسرائیل در امریکا و غرب را نیز تخریب می‌کند. این یک ضربه راهبردی به بقای اسرائیل است. در انتخابات، رأی‌دهندگان در اروپا و امریکا کمتر از همیشه، به نامزدهای طرفدار اسرائیل اعتماد می‌کنند و بیشتر از همیشه به منتقدان و مخالفان آن روی می‌آورند. این می‌تواند به تحول بزرگی در روابط غرب با اسرائیل و جهان اسلام منتهی شود. از سوی دیگر، معمولا در زمان جنگ، محبوبیت داخلی رهبران نبرد، رشد زیادی می‌یابد، ولی این قاعده در مورد نتانیاهو صدق نمی‌کند. او که پیش از شروع جنگ، با تظاهرات مکرر اسرائیلی‌ها علیه تغییرات قضایی و پرونده‌های فسادش روبه‌رو بود، امید داشت از جنگ برای ترمیم چهره خود سود ببرد، اما برخلاف این تصور، از ابتدای جنگ تاکنون مخالفت اسرائیلی‌ها با نتانیاهو و سیاست‌های او گسترده‌تر شده است. در انتخابات نوامبر ۲۰۲۲ نتانیاهو و متحدان او ۶۴ کرسی از ۱۲۰ کرسی پارلمان را به دست آوردند و توانستند دولت تشکیل دهند، اما نشریه معاریو در اکتبر ۲۰۲۳ با نظرسنجی از اسرائیلی‌ها دریافت که اگر انتخابات جدیدی برگزار شود، تعداد کرسی‌های آنان به ۴۲ کاهش یافته و مخالفان به ۷۸ کرسی دست می‌یابند. حزب خود نتانیاهو یعنی لیکود که سال‌ها قدرت اصلی را در دولت داشته، اکنون دچار افت شدیدی شده و فقط می‌تواند به ۱۹ کرسی برسد.۹

دو حزب افراطی «قدرت یهودی» و «صهیونیسم مذهبی» متعلق به وزیران جنجالی کابینه نتانیاهو یعنی بن‌گویر و اسموتریک نیز روی هم می‌توانند فقط ۹ کرسی به دست آورند. این به معنی شکست سنگین راست‌گرایان تندرو است. وقتی از مردم پرسیدند چه کسی برای نخست‌وزیر شدن پس از جنگ مناسب است، فقط ۲۱ درصد از آن‌ها از نتانیاهو نام برده‌اند. نظرسنجی کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل نیز نشان می‌دهد ۷۶ درصد مردم خواهان استعفای نتانیاهو هستند و ۶۴ درصد گفته‌اند باید انتخابات پارلمان تجدید شود. ۶۸ درصد مردم از عملکرد دولت در اوضاع اقتصادی پس از شروع جنگ ناراضی هستند و ۷۴ درصد خواهان تشکیل یک کمیسیون مستقل برای تعیین علت شکست‌های اسرائیل هستند. بر اساس یک نظرسنجی دیگر نشریه معاریو ۵۹ درصد اسرائیلی‌ها می‌خواهند آتش‌بس برقرار شود تا بتوان اسیران را آزاد کرد. گرچه نیروهای مقاومت گفته‌اند تنها به این شرط همه اسیران را آزاد می‌کنند که اسرائیل نیز همه اسیران فلسطینی را آزاد کند.۱۰

بر اساس نظرسنجی معاریو، حدود دو هفته پس از آغاز جنگ ۶۵ درصد اسرائیلی‌ها موافق حمله زمینی گسترده به غزه بودند؛ اما سه هفته پس از آغاز جنگ، این رقم به ۲۹ درصد کاهش یافت.۱۱

این کاهش شدید احتمالاً به این علت است که تلاش‌های اسرائیل برای نفوذ زمینی با تلفات و خسارات زیادی همراه بود. پس از آزادی چند اسیر مشخص شد بسیاری از اسیران در تونل‌های حماس نگهداری می‌شوند و در صورت حمله زمینی ممکن است کشته شوند.

نظرسنجی جامعی از فلسطینی‌ها در زمان جنگ اخیر نشده، اما نظرسنجی مرکز فلسطینی تحقیقات سیاسی و پیمایشی۱۲ در ژوئن ۲۰۲۳ از غزه و کرانه باختری نشان می‌دهد که ۶۶ درصد فلسطینی‌ها معتقدند اسرائیل صدمین سالگرد تأسیس خود را نخواهد دید. ۵۱ درصد نیز بر این باورند که ملت فلسطین در آینده قادر به آزادی سرزمین خود و بازگشت آوارگان خواهد بود. ۸۰ درصد فلسطینی‌ها خواهان استعفای محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، هستند و حدود ۵۰ درصد گفته‌اند انحلال این تشکیلات به سود فلسطینیان خواهد بود. وقتی از مردم پرسیده شد بهترین واقعه از زمان تشکیل اسرائیل تاکنون چیست، بیشترین تعداد به تشکیل گروه‌های مقاومت اسلامی مانند حماس و جهاد اسلامی و همچنین انتفاضه‌ها اشاره کردند.۱۳

    ضربه اقتصادی

اسرائیل خاطره تلخی از اوضاع اقتصادی خود در جریان جنگ لبنان در ۱۹۸۲ و پس از آن دارد. در آن زمان با طولانی‌شدن جنگ، بورس اسرائیل سقوط کرد و تورم سه‎رقمی شد و به ۴۸۰ درصد رسید.۱۴ این تجربه می‌تواند به نحو بدتری در جنگ ۲۰۲۳ تکرار شود، زیرا برخلاف آن جنگ که تنها در کشور همسایه روی می‌داد، این بار همه خاک اسرائیل و مردم آن درگیر جنگ هستند. اکنون نتانیاهو برای اجرای هریک از سناریوهای خود باید زمان زیاد و هزینه سنگینی را در نظر بگیرد. بخشی از صدمات اقتصادی از ابتدای حکومت نتانیاهو و شکاف بین جناح‌ها بر سر تغییرات قضایی آغاز شده بود، اما در زمان جنگ اوج گرفت و با مشکلات جدید ترکیب شد.۱۵

اگر نتانیاهو بخواهد بر اشغال غزه پافشاری کند، اسرائیل باید ماه‌ها و حتی سال‌ها مشغول جنگ باشد، اما آثار اقتصادی جنگ بر اسرائیل به قدری گسترده است که طولانی شدن زمان برای آن قابل‎تحمل نیست:

– تعطیل بسیاری از کسب‌وکارها به علت حضور اجباری مردم در پناهگاه‌ها.

– خروج ۳۶۰ هزار نیروی کار از کسب‌وکارها به‎علت احضار به‌عنوان ذخیره ارتش.

– آوارگی ۲۵۰ هزار یهودی از شهرهای شمالی و جنوبی به سمت مناطق دیگر اسرائیل که علاوه بر توقف کسب‌وکارها باعث شده هزینه زندگی و اسکان آن‌ها به گردن دولت بیفتد.

– افزایش شدید کسری بودجه.

– خروج سرمایه و شرکت‌ها به کشورهای دیگر به علت ناامنی و افول شاخص‌های اقتصادی.

– هجوم مردم به‌ویژه نخبگان برای اخذ گذرنامه و شهروندی کشورهای دیگر.

– افول ارزش شکل،۱۶ واحد پول اسرائیل.

– تخریب شدید چهره بین‌المللی اسرائیل که حاصل ده‌ها سال تبلیغات رسانه‌ای غرب بوده و روابط اقتصادی ناشی از آن.

– تعطیل بخش اعظم صنعت گردشگری که از مهم‌ترین منابع درآمدی اسرائیل بوده و کسب‌وکارهای مرتبط ازجمله هتل‌ها، خطوط هوایی، رستوران‌ها و بسیاری از فروشگاه‌ها.

– تعطیلی بسیاری از کارخانه‌ها و مزارع به‌علت خروج ده‌ها هزار کارگر خارجی.

– تعطیلی میدان گازی اسرائیل در دریای مدیترانه به‌علت ترس از اصابت موشک‌های مقاومت.

– اوج‌گیری جنبش تحریم اسرائیل BDS در کشورهای مختلف از جمله غرب و افول منابع حاصل از صادرات کالاها و خدمات به خارج به دلیل تحریم‌های مردمی علیه اسرائیل.

– توقف و معکوس شدن روند نزدیکی کشورهای عربی به اسرائیل که قرار بود ثمرات اقتصادی برای آن داشته باشد.

به نظر می‌رسد نتانیاهو و وزیر دارایی او اسموتریک، درک کافی از عواقب اقتصادی جنگ ندارند. از این‌رو سیصد اقتصاددان اسرائیلی در جریان جنگ، در نامه‌ای به آن‌ها خطاب کردند: «بر سر عقل بیایید!» توصیه‌های آنان شامل اقتصاد ریاضتی و تعطیلی پروژه‌های شهرک‌سازی برای صرفه‌جویی مالی است.

    عواقب جنگ در اسرائیل

صرف‌نظر از اینکه در جبهه‌های این جنگ چه اتفاقی بیفتد، نتانیاهو مسئول فاجعه‌ای است که برای اسرائیل روی داده است. ماه‌ها شکاف درونی بین صهیونیست‌ها، فرصت دادن به افراطی‌ترین سیاستمداران و شهرک‌نشینان برای تحریک احساسات فلسطینی‌ها، ناتوانی در کنترل مرزها، هزاران کشته و زخمی، صدها اسیر و شکستن دیوارهای امنیتی، همه از جرایمی است که نتانیاهو باید در عرصه سیاسی و حقوقی پاسخگو باشد. مقامات امریکایی به سرنوشت اسرائیل حساس هستند و نمی‌خواهند این پروژه تاریخی خود در غرب آسیا را به خاطر اشتباهات گروهی افراطی از دست بدهند. برخی از این مقامات از هم‌اکنون در فکر جایگزین برای نتانیاهو هستند، زیرا او را در سراشیبی سقوط می‌دانند. نشریه امریکایی پولیتیکو از قول مقامات این کشور می‌گوید آن‌ها برای نتانیاهو حتی نوعی مراسم پایان حیات سیاسی هم در نظر گرفته‌اند.۱۷

جو بایدن، رئیس‎جمهور امریکا، هنگام دیدار از اسرائیل در جریان جنگ غزه، به شکل محرمانه به نتانیاهو گفت که به فکر سناریوی پس از خودش هم باشد. این اشاره‌ای ضمنی بود که او ممکن است به‎زودی مجبور به کناره‌گیری شود. بایدن پس از بازگشت به امریکا با مشاوران خود در این باره تبادل‎نظر کرد که روزهای حضور نتانیاهو بر مسند قدرت رو به اتمام است. سپس بایدن این موضوع را بار دیگر به خود وی گوشزد کرد و گفت نتانیاهو باید درس‌هایی که از این جنگ آموخته، به جانشین خود منتقل کند. در هر صورت، فرآیند سقوط او پس از آتش‌بس در غزه آغاز خواهد شد و اصرار نتانیاهو بر مخالفت با آتش‌بس، به این خاطر است که او در جست‌وجوی راهی برای نجات خود از سرنگونی است. اولین کاری که اسرائیلی‌ها منتظرند پس از آتش‌بس انجام دهند، یک حسابرسی بزرگ درباره صدمات وارده و مقصران آن یعنی عناصر دولت افراطی، به‌ویژه خود نتانیاهو است. در سال ۲۰۰۶، پس از پایان جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله لبنان، روند مشابهی به صورت کمیسیون وینوگراد شکل گرفت که در نتیجه آن، دولت و نخست‌وزیر وقت، ایهود اولمرت سقوط کردند و سپس همه پرونده‌های فساد او در دادگاه‌ها به جریان افتاد و به زندانی شدن او منجر گردید.۱۸

اما در جنگ سال ۲۰۰۶، ماجرا بر سر تنها دو سرباز بود که حزب‌الله به اسارت گرفت و اسرائیل قادر به نجات آن‌ها نبود. در‌حالی‌که جنگ ۲۰۲۳ بر سر عملیات گسترده حماس در سرزمین‌های ۱۹۴۸ و هزاران کشته و مجروح اسرائیلی و اسارت صدها نفر از آن‌هاست که تعدادی هم با بمباران ارتش خود کشته شده‌اند. ابعاد رسوایی دولت نتانیاهو در خسارات و تلفات این جنگ بسیار بیشتر از گذشته است و طبعاً برخورد با مقصران اسرائیلی آن بسیار شدیدتر خواهد بود. این نگرانی اصلی نتانیاهو و شرکای اوست. دولت امریکا نیز به این تشخیص رسیده که نتانیاهو به نحوی چشمگیر تضعیف شده است، زیرا اسرائیلی‌ها از شکست او در بخش‌های اطلاعاتی و امنیتی برای مقابله با حمله حماس خشمگین هستند. همچنین مخالفت فزاینده بین‌المللی با جنگ اسرائیل علیه غزه که هزاران غیرنظامی فلسطینی را به کام مرگ فرستاده، موقعیت نتانیاهو را بیشتر متزلزل کرده است.

جنگ غزه سرنوشت تلخی را برای نتانیاهو به‌عنوان نخست‌وزیری با طولانی‌ترین دوره حاکمیت در اسرائیل رقم می‌زند. پس از این جنگ، قطعاً مجامع حقوقی و دادگاه‌های بین‌المللی به پیگرد جنایات جنگی اسرائیل خواهند پرداخت و سران این رژیم سال‌های طولانی با این اتهامات دست به‌ گریبان خواهند بود، حتی در خود اسرائیل، سران آن ازجمله نتانیاهو باید پاسخگوی فهرست بلندی از ابهامات باشند: چرا سازمان‌های امنیتی نتوانستند چنین تهاجمی را پیش‌بینی کنند؟ چرا فنّاوری‌های پیشرفته و پرهزینه دفاعی و امنیتی اسرائیل از درک مقاصد یک گروه شبه‌نظامی عاجز بود؟ چرا با وجود ادعاهای بی‌شمار و هزینه‌های سنگین نتوانستند از لحاظ نظامی در مقابل نفوذ حماس بایستند؟ چرا ارتش با بمباران‌های بی‌وقفه اسیران اسرائیلی در غزه را به قتل رساند؟ آیا زنده ماندن و آزاد شدن آن اسیران از نظر سیاسی و اطلاعاتی برای هیأت حاکمه خطرناک بود؟ و بسیاری سؤالات دیگر.

پی‌نوشت‌ها

  1. https://finance.yahoo.com/news/war-israel-oil-shocks-roaring-202444845.html
  2. https://en.wikipedia.org/wiki/Yom_Kippur_War
  3. https://en.wikipedia.org/wiki/Israeli_casualties_of_war
  4. https://en.wikipedia.org/wiki/2023_Israel%E2%80%93Hamas_war
  5. https://www.aljazeera.com/news/2023/11/3/what-do-we-know-about-the-israeli-captives-held-by-hamas
  6. https://www.theguardian.com/world/2023/nov/04/as-their-soldiers-fight-hand-to-hand-in-gaza-israelis-wonder-about-the-endgame
  7. https://www.aljazeera.com/news/2023/11/4/extremely-challenging-israels-gaza-ground-assault-faces-stumbles
  8. Rhizome
  9. https://www.dohainstitute.org/en/PoliticalStudies/Pages/the-war-on-gaza-and-the-future-of-the-netanyahu-government-in-israeli-public-opinion.aspx
  10. https://new.thecradle.co/articles/majority-of-israelis-support-ceasefire-to-release-prisoners-poll
  11. https://www.theguardian.com/world/2023/oct/27/israelis-hesitant-over-gaza-ground-invasion-amid-hostage-fears-poll-shows
  12. Palestinian Center for Policy and Survey Research
  13. https://www.pcpsr.org/en/node/944
  14. https://www.elibrary.imf.org/display/book/9781557750341/ch014.xml
  15. https://apnews.com/article/israel-economy-yaron-reservists-moodys-startups-ab75d87edab5894f1a599afe4952f2c7
  16. Shekel
  17. https://www.politico.com/news/2023/11/01/biden-administration-thinks-netanyahu-may-not-last-politically-00124849
  18. https://en.wikipedia.org/wiki/Winograd_Commission

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط