چشمانداز ایران: در شماره ۱۳۱ چشمانداز ایران میزگردی با عنوان «نگاه ملی به آب و آسیبشناسی بحرانهای منطقهای» داشتیم. لطفالله میثمی در ابتدا اشاره کرد که نشریه چشمانداز ایران هر جا هزینهای اجتماعی برای ایران پرداخته شده پرونده یا ویژهنامهای برای آن تهیه کرده است مانند سه ویژهنامه برای کردستان، ویژهنامه ۱۸ تیر و ۸۴ مصاحبه برای ویژهنامه ۳۰ خرداد ۶۰ با این منظور که هزینهها کاهش بیابد یا به صفر برسد. در سال ۱۴۰۰ چنانکه میدانیم کشاورزان شرق اصفهان تظاهراتی داشتند و حقوق حقه خود را مطرح کردند. در ادامه، این تظاهرات به درگیری کشید و هزینههای اجتماعی زیادی را سبب گردید و بسیاری از هموطنانمان مجروح شدند و ضرورت چنین میزگردی بیشتر شد. چون در میزگرد قبلی از چهارمحال و بختیاری نمایندهای نبود، اینک در خدمت یکی از کارشناسان آب استان چهارمحال و بختیاری، جناب آقای مهندس نوربخش هستیم. در این گفتوگو آقایان مهندس محمود حسینی و مهندس عباس زرکوب نیز حضور داشتند.
حسینی: در شماره ۱۳۱ چشمانداز ایران میزگردی تحت عنوان «نگاه ملی به آب و آسیبشناسی بحرانهای منطقهای با تمرکز بر زایندهرود» صورت گرفت و در شمارههای بعد هم نظرات مختلف پیرامون آن درج شد. برای ادامه آن بحث، امروز در خدمت آقای مهندس نوربخش از استان چهارمحال و بختیاری هستیم. محور بحثمان تعامل و رسیدن به یک فهم مشترک بین دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان یا بالادست و پاییندست رودخانه زایندهرود و بررسی راههای تعامل فیمابین است، چون مسائل توسعه دو استان به هم گره خورده و باید امر مشترک آب بین خودشان را به نحو منصفانهای حل کنند و این امر محقق نمیشود مگر اینکه با هم تعامل و تقسیم کار داشته باشند و امیدواریم این گفتوگوها موجب تعامل بیشتر شود. در ادامه نیز جمعی از کارشناسان و صاحبنظران و دلسوزان دو استان کنار هم بنشینند و گفتوگو داشته باشند. جناب مهندس نوربخش ابتدا خودتان را معرفی کنید.
نوربخش: من از شما و همکاران عزیز و نشریه چشمانداز ایران تشکر میکنم و وقتی این نشریه را مطالعه میکنیم و نظرات را میبینیم در حوزه کاری خودمان به خودمان میبالیم که چنین چشماندازی در ایران هست و مسائل ایران بهویژه مسائل آب را با نگاه ملی بررسی میکند و این برای من ارزشمند است.
من سید طاهر نوربخش ساکن یکی از روستاهای حاشیه زایندهرود هستم. ما بچه زایندهرود هستیم. تحصیلات من مرتبط با بحث کشاورزی است و از لیسانس تا دکترا در حیطه کشاورزی و آب آموزش دیدهام و ۳۲ سال در حوزه مدیریت وزارت جهاد کشاورزی در استان چهارمحال و بختیاری خدمت کردهام و پانزده سال است رئیس خانه کشاورز استان در کنار کشاورزان هستم. از نظر سیستم اداری بازنشسته هستم، اما در خانه کشاورز در کنار دوستان کار میکنم. همچنین یکی از باغداران و کشاورزان حوضه زایندهرودم و در زمینه تولید کار میکنم.
حسینی: با توجه به سوابقی که شما دارید فرصت مغتنمی است که در بحث آب و کشاورزی از دانش و تجربه شما بهرهمند شویم. واقعیت این است یکی از مسائلی که باید در آینده کشور حل شود پیوند بین حوضه آب و منابع طبیعی و کشاورزی است. چون شما در هر دو موضوع تجربه دارید، میپرسیم چرا مردم در گذشته میتوانستند در بالادست و پاییندست رودخانهها یک تقسیم کاری داشته باشند و کمتر به اختلافات منجر میشد، حتی اگر اختلافاتی بود سازوکار حل این اختلافات وجود داشت، اما اکنون اینچنین نیست. با این مسائلی که در طول بالغ بر ۴۰۰ کیلومتر مسیر رودخانه زایندهرود، از سرشاخهها تا تالاب گاوخونی در کویر مرکزی ایران به وجود آمده، چه باید کرد تا این تعامل مانند گذشتهها باشد؟ درست است شرایط عوض شده، اما پیشنهاد شما چیست؟
نوربخش: مدت چهار سال در شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه رودخانه زایندهرود زیرمجموعه شورایعالی آب، من از استان چهارمحال و بختیاری و مهندس اسفندیار امینی و دکتر بصیری از استان اصفهان عضو بودند و در جلسات شرکت میکردیم، اما حاکمیت و دولت این شورا را منحل کرد. این شورا خیلی خوب بود. من چندین بار این موضوع را گفتم باز هم تکرار میکنم، ولی چون به نظرم مهم است یک بار دیگر هم عنوان میکنم. از زمانی که میرابی را از کشاورزان گرفتند و به حاکمیت و دولت دادند زایندهرود به مشکل برخورد کرد. زایندهرود سال گذشته یا امسال یا پنجاه سال گذشته تشکیل نشده است. زمان زیادی از قدیم تاکنون این زایندهرود بوده و جاری است، حالا کم و زیاد میشده، اما زایندهرود وجود داشته است. تمدنی هم که در کنار زایندهرود تشکیل شده به دلیل جوهر آن است. اگر تمدنی به نام چهارمحال تشکیل شده یا اگر تمدنی به نام اصفهان تشکیل شده به دلیل وجود گوهری به نام زایندهرود است. پس زایندهرودی بوده و عدهای در کنار آن زندگی میکردند و از آن ارتزاق میکردند و در حفظ و حراست آن میکوشیدند. ما کشاورزان میگوییم این آب نیست که در زایندهرود است، بلکه خون و شیره جان ما کشاورزان است. کدام کشاورز میآید خون و شیره جانش را لگدمال کند؟ ما میرابی زایندهرود را داشتیم و خیلی هم با هم خوب بودیم و مشکلی هم نداشتیم. من کشاورزی که در بالادست رودخانه هستم مطمئن باشید هیچوقت راضی نیستم کشاورز و همکار دیگری در شرق اصفهان در پایین زایندهرود دچار مشکل شود، چون منِ کشاورز، همنوع و همکارم را دوست دارم و او را از خود میدانم. زمانی که میرابی دست ما کشاورزان بود مشکلی نداشتیم. به هر حال تقسیمنامه آب از زمان اردشیر بابکان در زایندهرود بوده تا اینکه به صفویه و بعدش رسید. ما یک نظام اجرایی برای حفظ و تقسیم آب داشتیم و هیچ مشکلی هم با هم نداشتیم. در این کاسه هر چه آب بود با هم میخوردیم و از آن استفاده میکردیم، اما از زمانی که این دست دولت افتاد این بلا سر زایندهرود آمد. ما باید زایندهرود را مانند گذشته احیا کنیم و حاکمیت باید میرابی آن را به کشاورزان بدهد و آنها بر بحث زایندهرود نظارت داشته باشند. این خواسته ما بود و در شورای هماهنگی زایندهرود ما مصوبهای را گذراندیم که باید کمیتهای مشترک از کشاورزان برای نظارت بر این رودخانه درست شود، اما این هنوز برای عملیاتی شدن ابلاغ نشده، این درخواست ماست. ما کشاورزان دو استان شیوهنامهای نوشتیم، اما باز حاکمیت دخالت کرد و این شیوهنامه آن چیزی را که میخواستیم برآورده نکرد و تغییرات زیادی شد و درنهایت ابلاغ نشد و وضعیت زایندهرود را هم میبینید.
حسینی: به نکته مهمی اشاره کردید که با وجود اینکه از دیرباز مدیریت آب کشور بیشتر به دست خود ذینفعان و آببران و بهرهبرداران و خود کشاورزان بوده، اما از یک دورهای از مردم گرفته شد و به مرکز کشور و وزارت نیرو یا سازمانهای آب منطقهای منتقل شد و آنها هم با این تمرکز نتوانستند کنترل کنند، حتی با تجزیه حوضههای آبریز و استقرار آن در وزارتخانه جواب نداده و روزبهروز تمرکز بیشتر و نقش مردم کمرنگتر شده است.
زرکوب: خیلی خوشحال شدم از اینکه نگاهی که آقای نوربخش دارد یک نگاه ملی و مردمی است. به ذهنم رسید که ابتدا یک پیشنهاد بدهم. اگر این شورای هماهنگی که ایشان عضوش بودند و هنوز هم بهصورت غیررسمی وجود دارد جمع شوند و ضمن استمرار اقدامات قبلی، بیانیهای صادر کنند و درخواست کنند این شورا احیا شود، به وزارت نیرو و کشاورزی و شورایعالی آب و حتی به رئیسجمهور نامه بنویسند. این کار به نظرم باید به یکشکلی احیا شود چون این کار خودش یک حرکت مردمی است و در حقیقت یک حرکتی بهمثابه یک سازمان مردمنهاد است که در سرنوشت مردم و مسائل اقتصادی و سیاسی آنها میتواند تأثیرگذار باشد. ما حلقه وصلمان و ارتباطمان با ایشان، همین نگاه ملی است و نشریه چشمانداز با این نگاه وجه مشترک ماست. حضرت محمد (ص) میفرمایند: «عادلترین مردم کسی است که آنچه برای خود میپسندد برای دیگران نیز بپسندد…» و از این جمله چنین برداشت میشود که شما اگر میخواهید مسائلتان را حل کنید، باید منافع طرف مقابل را هم در نظر بگیرید. مهندس نوربخش هم میگوید ما به کشاورزهای پاییندست هم فکر کرده و با آنها تعامل داشتهایم و داریم؛ بنابراین پیشنهادم این است که در راستای این همدلی و همکاری و نقش نظارتی دولت و سپردن کار مردم به مردم، بیانیهای را شورای هماهنگی دو استان صادر کند و شیوهنامه نیز پیگیری شود.
حسینی: مهندس زرکوب اشاره کردند آن کارگروه ادامه دارد، اما نمایندگان غیردولتیاش را که از صنف کشاورزان اصفهان و چهارمحال و بختیاری یا خانه کشاورز بودهاند حذف کردهاند.
نوربخش: بله. کاملاً درست است نوزده جلسه شکیل شد، اما از آن به بعد حذف شد. من و آقای مهندس امینی و کشاورزان دیگر میرفتیم و نظراتمان را میدادیم. گاهی ما حرفی میزدیم که دولت در آن میماند و پاسخی نداشت به ما بدهد، چون راهکارهایی که ما میدهیم متفاوت است. اگر برخی زایندهرود را برای آهن و فولاد و گردشگری و زندگی میخواهند، ما کشاورزان زایندهرود برای زندهبودنمان میخواهیم. چون ارتزاق ما از این است، پس دل ما بیشتر از دیگران برای زایندهرود میسوزد، حرفی را که میزنیم از دلمان بیرون میآید و از اعماق وجودمان بالا میآید و هرکس هم بشنود به دلش مینشیند، اما برخی روی کاغذ زایندهرود را میخواهند، ولی ما برای ارتزاق خود و خانوادههایمان میخواهیم.
زرکوب: منظورم اضافه شدن اعضای غیردولتی است.
نوربخش: بله باید اضافه شود و حتی بیشتر شود.
زرکوب: وقتی دولت یک خط جدا و مستقلی را دنبال میکند آنهایی که جدا شدند و آنهایی که باقی ماندند باید تشکل خود را حفظ و احیا کنند؛ یعنی اگر چهار نفر از این شورا غیردولتی هستند بیانیه بدهند و بتوانند برخی از افراد دیگر خیرخواه و صاحبنظر را با خود همراه کنند و بگویند ما از این شورا جا ماندیم و کنار زده شدیم، حتی در خصوص مبحث احداث صنایع فولاد و ضرورتهای نیازهای آن، اگر دولت شورای هماهنگی و بخش غیردولتی را نیز با استدلالهای منطقی در جریان ضرورتها قرار دهد مخالف غیرمنطقی پیدا نمیکند. دولت باید منطق مخالفان را درک کند و حرف آنها را بشنود و این منطقِ همان چیزی است که حاکمیت مردم بر مردم حکم میکند.
حسینی: آقای نوربخش فرمایش شما درست است، ولی باید به یک راهکار عملی برسیم. بهطور مثال خانه کشاورز و صنف کشاورزان دو استان کنار هم بنشینند و گفتوگو کنند و راهحل پیدا کنند و این فراتر از مسائل سیاسی و حاشیهای باشد. وقتی کار وارد دولت میشود، گفتوگو مشکل میشود؛ اما وقتی در سطح مردم باشد، مسئله فرق میکند. آیا به نظر شما این تشکلها میتوانند گفتوگو و راهحلهای خود را به دولت و سایر ذینفعان ارائه دهند؟
نوربخش: تا دولت و حاکمیت ذینفعان و ذیمدخلان و کشاورزان را به رسمیت نشناسد و تا دولت اینها را مشارکت ندهد، تصمیماتی که برای زایندهرود گرفته میشود عملیاتی نمیشود. مواد نهگانه مصوبات شورای هماهنگی را دارید، اما چرا تا الآن عملیاتی نشده؟ همه این سؤال را میپرسند، اما اگر از من بپرسید میگویم به این دلیل که این مصوبات نه مادهای از بالا به پایین گرفته شده در صورتی مصوبات اجرایی میشد که میآمدند از پایین به بالا مصوبات را میگذراندند؛ یعنی از ابتدا از پایین چکشکاری میکردند ببینند قابلیت اجرایی دارد یا خیر، اما چون از بالا تصمیم گرفته شده در مرحله اجرا عملیاتی نشده است. مگر میشود یکباره بگوییم کشاورزان اصفهانی برنج نکارند! هر کسی این حرف را بزند نادان است. نمیشود به کشاورزی که سالیان سال برنج کاشته بگوییم برنج نکار! این دستور سرهنگ به سرباز نیست! باید به کشاورز بگوییم آب نیست. اگر میخواهی برنج بکاری، این الگوی کشت وجود دارد که از نظر شکلی، ظاهری و ماهیتی بتواند با جایگزین کشت بخواند. نمیشود گفت برنج نکار! چه بکارد که درآمد برنج را داشته باشد؟ چه بکارد که با فرهنگ برنج بخواند؟! نمیشود به کشاورز بگویی خرما بکار! نمیشود! باید الگوی کشت را وزارتخانه با هماهنگی کشاورزان تعریف میکرد، جایگزین مشخص میشد و بعد مصوبات انجام میشد. علت اینکه مصوبات نگاهش دستوری و رئیس مرئوسی است قابلیت اجرایی ندارد. باید از پایین به بالا تصمیمات پخته میشدند و به مرحله عمل میرسیدند. اگر بخواهند زایندهرود را احیا کنند ابتدا گفتم الآن هم میگویم تا کشاورزان را مشارکت ندهند هیچوقت موفق نخواهند بود. هر موقع ما در جلسات مینشینیم خیلی راحت با هم گفتوگو میکنیم، چون زبان و فهم مشترک از کار داریم. من میدانم آقای امینی در شرق اصفهان امروز اگر شب نان به خانه نبرد مشکل پیدا میکند یا اگر علوفه دام را تأمین نکنند باید آن را ذبح کنند؛ بنابراین باید در سه لایه انجام شود: لایه اولی که همان خط مقدم جبهه جنگ و دفاع از زایندهرود است. بیاییم دانگبندی کنیم و از هر دانگ یک سردانگ و از هر روستا شش نفر یک هسته مرکزی روستا تشکیل بدهیم و نماینده هر شش روستا را در لایه بعدی بگذاریم و بعد از هر بخش یک نماینده در شورا وارد کنیم که این لایه بعدی میشود؛ یعنی در لایههای مختلف مدیریت را بچینیم و وقتی از آن نهاد مدنی که در اصل بهصورت کلی مسائل را پیگیری میکند و رابط دولت و حاکمیت از سوی کشاورزان است. اگر پیامی داد، ظرف یک ساعت به نفرات کل روستا برسد. اگر ما توانستیم این مدیریت را مانند قدیم بکنیم، موفق میشویم. زایندهرود هم نظارت میخواهد هم حفاظت و هم باید از آن مصرف شود و همه اینها باید دستبهدست هم بدهند. خواهش من این است که به زایندهرود نقطهای نگاه نکنیم. اگر اینطوری به زایندهرود نگاه کردیم میخواهیم سهمخواهی کنیم و وقتی سهمخواهی شود زایندهرود دچار مشکل میشود و هر کسی میخواهد سهم بیشتری از آن ببرد، اما زایندهرود ارثیه کسی نیست و صاحبانی دارد که مشخص است.
حسینی: در قدیم بلوکبندی میشده و حالا در اصفهان که اطلاع دارم ما ۹ بلوک برای آب داشتیم بهطور مثال بلوک لنجان، بلوک ماربین، بلوک جی، بلوک کراج، بلوک برآن، بلوک رودشت و این بلوکها سهمیهبندی و هر روستا حقابه مشخصی از زایندهرود داشته است، اما اکنون تحولات زیادی رخ داده است.
نوربخش: الآن زمینهای جی وجود ندارد. این بلوکها باید بهروز شود و نهاد متولی اینها را بهروز کند. تمدنی که در حاشیه زایندهرود است نه آن تمدن قدیم هست و نه دیگر زایندهرود آن رود قدیمی است. ما باید این رود جدید را مدیریت کنیم. آن هم با وجود یک نهاد مردمی.
حسینی: شما بحثتان این است که ما یک نظام نمایندگی از روستاها در سه لایه تعریف کنیم و درنهایت تصمیمات دموکراتیکی گرفته شود که نمایندگان مردم مستقیماً با دولت و صنعت گفتوگو کنند. اینجا یک بحثی است؛ مصرف آب شرب اصفهان و چهارمحال و بختیاری از زایندهرود در اول انقلاب، بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون مترمکعب بوده، اما الآن از همین سامانه نزدیک ۴۰۰ میلیون برای آب شرب اصفهان، کاشان، شهرکرد، اردستان، یزد، نطنز و دلیجان برداشت میشود؛ یعنی شهرها و روستاهای زیادی از آن استفاده میکنند که بخش عمده آن حقابه کشاورزان بوده که دولت برداشته و باید جایگزینش را پیشبینی کند. از سوی دیگر حفاظت و حراست از زایندهرود هم درست انجام نمیشود. باید با مشارکت مردم باشد وگرنه هرچه روی چاهها کنتور بگذارند و مسدود کنند اگر مردم نباشند، برداشتهای بیقاعده قطع نمیشود و اینها نیز باید در این طرح دیده شود و فکری برای آن شود.
نوربخش: در استان چهارمحال و بختیاری چون سیستمهای برداشت آن شدیداً کنترل میشود من به دوستان هم میگویم اگر یک نفر از استان اصفهان آمدند و یک برداشت غیرمجاز در چهارمحال و بختیاری پیدا کردند من با این مسئولیت خودم تمامش را جلویش را میگیرم. ما حتی در این استان یک برداشت غیرقانونی نداریم و چنین کسی را نمیتوانید معرفی کنید. همه در این استان مجوز دارند و ساماندهی شدند و کنتور حجمی دارند، اما با همین شرایط من کشاورز شرق اصفهان را از خودم میدانم. به خاطر اینکه آب به کشاورز شرق اصفهان برسد حاضرم از جان مایه بگذارم، چون اگر او از کار بیکار شد بچههایش آواره میشوند و از بخش کشاورزی فرار میکنند و بخش کشاورزی نابود میشود، این است که برای حفاظت از کشاورز شرق اصفهان باید در مدیریت مشارکتی شرکت کرد و مدلی هم که تعریف میکنیم بر این اساس باشد.
زرکوب: من دو سؤال از خدمت آقای نوربخش دارم. یکی اینکه منظور از برداشت غیرقانونی چیست؟ چون واقعیت این است که اطلاعات عینی ما این است که از رودخانه آب به ارتفاعات پمپاژ میشود، درحالیکه در قدیم این کار برای کشاورزی ممنوع بود؛ البته بهاستثناء این چند تا پمپاژی که برای آب شرب کاشان، اردستان و یزد صورت میگیرد، اما برداشت من این است که غیرقانونی که ایشان میگویند چه منظوری دارد؟ این مجوزها پمپاژ را تأیید میکند؟ از سوی دیگر آن نهاد مدنی که گفتید زیباست، ولی آیا شدنی است؟ آیا میشود این فرآیند را دنبال کرد و از هر منطقهای عدهای جمع شوند و تشکلی را ایجاد کنند؛ آیا راهحلهای میانمدت و کوتاهمدتی هم دارید چون راهحل فعلیتان به ظاهر بلندمدت است؟
نوربخش: من درباره سؤال اول گفتم برداشت غیرمجاز! برداشت غیرمجاز با این چیزی که شما میگویید متفاوت است؛ یعنی در چهارمحال و بختیاری هر کسی حتی نیم لیتر در ثانیه برداشت کند باید برود از آن کسی که فعلاً در حال حاضر قانونگذار به آن مسئولیت داده و گفته وزارت نیرو مسئول آن است مجوز بگیرد. ما به حق و ناحقش کار نداریم، چون ما میگوییم حاکمیت دولت باید کم شود؛ اما الآن قانونگذار وزارت نیرو را متولی کرده؛ یعنی هیچ کشاورز چهارمحالی بدون نظر و مجوز از وزارت نیرو برداشت آب نداشته باشد. همه پروانه بهرهبرداری دارند که از سه کانال نظارت میشود. بهطور مثال اول وزارت نیرو با مهندسین مشاورش نظارت میکنند و کنتورگذاری کردند شرکت آب منطقهای چهارمحال نظارت میکند و درنهایت مدیریت یکپارچهای ناظر است. پس از سه طریق نظارت میکند که کم و زیاد برداشت نکنند. من میگویم اگر یک نفر را پیدا کردید بدون مجوز برداشت کند به ما بگویید. در جلسه چهارم یا ششم شورای هماهنگی، وزارت نیرو گفتند در چهارمحال ۲۸ لیتر در ثانیه است و در اصفهان هم یک رقم بزرگتر بود و گفتند ۲۸ لیتر قابلاغماض است و چیز خاصی نیست؛ بنابراین وقتی مشاور بررسی کرد گفت ما در چهارمحال برداشت غیرمجاز نداریم، من هم میگویم اگر یکی پیدا شود ما حاضریم تاوانش را بدهیم.
حسینی: چاههای جذبی در حاشیه زایندهرود که در بالادست کم و بیش وجود دارد، بخشی از مشکل است.
نوربخش: توپوگرافی استان چهارمحال در حوضه زایندهرود طوری است که با شیب بسیار تند و لایههای شیست است و جنس سنگبستر زایندهرود طوری است که نمیتواند جذب شود و اساساً ما چاه جذبی بهندرت در حوزه چهارمحال داریم حالا برعکس در استان اصفهان به دلیل بافت آبرفتی و شنی خاک استان این اجازه را میدهد که چاه جذبی داشته باشد و این طبیعت بستر رودخانه است.
حسینی: از رودخانه زایندهرود در منطقه سامان در چهارمحال و بختیاری، آب فراوانی به ارتفاعات پمپاژ میشود.
نوربخش: بله پمپاژ مجوزدار انجام میشود و کشاورزان از وزارت نیرو مجوز گرفتند و حتی میزان تخصیص هم مشخص میشود، چون سهمی از این تخصیص به استان داده شده و در دل این تخصیص این کار انجام میشود.
حسینی: محور بحث ما حول راهکارهای تعامل دو استان در چارچوب منافع ملی است. بالاخره با توجه به اینکه این سالها در امر آب، کار بیشتر در دست دولتها و در استانها، شرکت آب منطقهای و سازمان جهاد کشاورزی بوده است، بنابراین به راهکارهای تعامل کمتر فکر شده است. آنچه در این گفتوگو مطرح شد این بود که مردم حضور و مشارکت فعال داشته باشند و همه ذینفعان و ذیمدخلان بتوانند در تصمیمسازیها و حتی در مواردی در تصمیمگیریها ایفای نقش بکنند. امیدواریم این بحث در جای خودش باز در یک زمان مناسبتری ادامه یابد. هنوز جای استمرار و ادامه دارد و امید است در یکی دیگر از شمارههای چشمانداز ایران روی بحث نحوه تعامل و نهادسازی مردمی بهویژه در بخش کشاورزی در دو استان پرداخته شود.
زرکوب: عرض من همین بود که خواهش کردیم جناب نوربخش که در این زمینه اشراف دارند فرآیند نهادسازی و تعامل بین دو استان را بهصورت مدون ارائه و مشخص کنند قدمها چگونه باشد بسیار خوب است و البته باید قابلیت اجرایی داشته باشد. خوب است از یک حرکت کوچک شروع شود.
حسینی: به نظرم امکانپذیر است.
نوربخش: قطعاً امکانپذیر است و بهراحتی میشود این کار را انجام داد. من روی این موضوع با مهندس امینی و کشاورزان استان اصفهان نزدیک ۴۸ ساعت کار کردیم تا شیوهنامهها تدوین شود؛ بنابراین میشود بهشرط اینکه دستهای پنهان کوتاه شود. دوست عزیزمان گفتند یکسری راهکارهای کوتاهمدت ارائه شود. ما در همان مباحث پیشنهاد کردیم سه راهکار عرضه شود: کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، حتی من آن نهاد مدنی که گفتم یک پیشنهاد میانمدت است و قابلیت اجرایی دارد. نهادهایی مانند شورای اسلامی و دهیاریها را داریم که میتوانیم به میدان بیاوریم و آنها را بازوان اجرایی خود کنیم. تا به امروز ما را عادت دادند که راهحلهای سهلالوصول چسب زخمی را دوست داشته باشیم. ما به کسی که دستش شکسته است چسب میزنیم، درحالیکه چسب زخم برای شکستگی نیست. زایندهرود مشکلش فراتر از این حرفهاست و زخمی که بر زایندهرود زدند بر دل آن فرونشسته و بر دست و پایش نزدند که با چسب زخم و پانسمان فوری حل شود.
من میگویم از این عادتها و راهحلهای سهلالوصول چسب زخمی برای زایندهرود نپیچیم و هر کسی هم خواست این کار را بکند نگذاریم. میگویند دوماهه مشکل زایندهرود حل میشود، هر کس این حرف را بزند نادان است!
مگر میشود مشکلی که یک قرن است بر زایندهرود وارد شده حل شود؟ با چه امکاناتی؟ ستاد احیای زایندهرود که دو سال است شعارش را میدهند هنوز تشکیل نشده است! نظر من این است که نه خودمان این پیشنهادها را بدهیم و نه دیگران بدهند. ما بیاییم اگر انتقال آبی میخواهد صورت بگیرد معیارهای هفتگانه ملی و یونسکو را در نظر بگیریم و نگذاریم زایندهرود بیشتر از این بارگذاری شود. این را باید ممنوع کنیم. زایندهرود دیگر توان ندارد. الآن این تونل گلاب مشکلزاست! من زایندهرود را ماری فرض میکنم که از دمش میزنند. بیش از ۲۰۰ کیلومتر زایندهرود خشکیده، دم مار زده شده و به کلهاش پیش میرود. تونل گلاب کله مار است. این تونل وقتی زده و بهرهبرداری شد؛ یعنی کله مار را له کردیم و زایندهرود برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.
تونل گلاب با مرگ زایندهرود مساوی است. این معادلهای است که از زبان کشاورز چهارمحالی یعنی سید طاهر نوربخش گفته شده است.
حسینی: تونل گلاب که آب شرب کاشان و اصفهان و دیگر نقاط را تأمین میکند.
نوربخش: من حدود ۵۵ ساله هستم و بچه زایندهرود هستم. اگر مردم سمت قبله میخوابند من سمت زایندهرود میخوابم. ده سال پروفایل من این است جانم فدای زایندهرود. اگر بگویند سر من را کنار این رود میبرند احیا میشود من با جان و دل حاضرم این کار انجام شود، اما زایندهرود احیا شود. آنقدر برای من حساس است. هستی و نیستی من زایندهرود است دلم برای آن میسوزد. من از این رود ارتزاق کردم و گوشت و استخوانم از زایندهرود است. تونل گلاب این طرف پرده است. بحث آبرسانی و تأمین چهارده شهر اینها اینور پرده هستند، باید دید پشت پرده چیست؟!
زرکوب: بحث به جای مهمی رسید و امیدوارم در جلسه دیگری این بحث را بیشتر صحبت کنیم و مورد نقد و بررسی قرار بدهیم.
نوربخش: ما راهکارهایی داریم که در ادامه تشریح خواهم کرد.
حسینی: همه باید بپذیرند که زایندهرود بیش از این توان بارگذاری بیشتر را ندارد. مخصوصاً انتقال آب از حوضه زایندهرود به حوضه دیگر توجیه ندارد.■