مهدی فخرزاده
آخرین روز از بهمنماه امسال، دانشگاه تربیت مدرس میزبان مهمانانی بود که برای دیدن مستندی کوتاه به آنجا آمده بودند. مستندی که در زمانی بسیار اندک، به بررسی مشکلی تاریخی در ایران میپردازد.
سالهاست که طبیعت ایران، جدای از بلایای مختلفی که بر سر آن میآید، با بلایی جانکاه نیز مواجه شده است. هرجا آبوهوا سر سازگاری بیشتری با انسان داشته باشد و چشمانداز، چشمنواز هم باشد، ردپای دستاندازی بر طبیعت و بهرهبرداری به نفع افرادی محدود به چشم میخورد. مستند زریبار، نمایش مختصر و مفید چنین فاجعهای پیرامون دریاچه زریبار است.
حصار برگرد میزبان بیدریغ
نخستین سخنران مراسم رونمایی از این مستند، عادل ایرانخواه، دانشآموخته رشته جامعهشناسی در دانشگاه کردستان بود. ایرانخواه ابتدا به جایگاه زریبار در مردم مریوان و مسافران به این دیار اشاره کرد. این دریاچه زیبا و بخشنده پس از جنبش مردمی «شکستن اسلحه» بجز انسان، میزبان گونههای دیگری از جانوران نیز بوده است. این میزبان بیدریغ حالا با مهمانی شوم مواجه شده است؛ «روندی شوم در جریان است که به دور از حساسیتهای مردم، احزاب، نهادها و فعالانِ مدنی، سیاسی و زیستمحیطی، زریبار را به سرنوشتی دچار کند که پیشتر برای مواردِ مشابه، رخ داده و نیز رخ خواهد داد؛ سلبِ مالکیت از اکثریتِ مردم به نفعِ اقلیتی مرفه!
دیگر زریبار متعلق به همگان نیست. بلکه از خلالِ حصارکشیها و ویلاسازیهایِ اطرافِ آن، بدل به ملکِ شخصیِ صاحبانِ ثروت و قدرت شده است. اکثریتِ مردم فقط میتوانند چون رهگذری از آنجا عبور کنند، اما انحصارِ زریبار به دستِ اقلیتی است که ظاهراً با پولشان، توانستهاند، طبیعت و قانون را هم بخرند. و آیا طبیعت را می توان خرید و فروخت؟ طبیعتی که حتی متعلق به یک نسل نیست، چه برسد به عده معدودی از یک نسل!» ایرانخواه در ادامه گفت که چگونه قانون فاسد و نهادهای فاسدتر، موجب چنین دستاندازیای به منابع عمومی شده است.
تمام آنچه در زریبار و دیگر مناطق خوش آبوهوای ایران اتفاق افتاده، ممکن نمیبود مگر با کنترل افکار مردم؛ «مردم طبیعی می انگارند که دور تا دورِ زریبار حصارکشی شود و دسترسی آنها را نهتنها به دریاچه، بلکه به مراتع و کوههای اطراف محدود کند! اینکه همه چیز قابل خرید و فروش است، برای مردم بدل به بدیهیترین قانون شده است و هرکس فقط میخواهد تکهای از طبیعت را تصاحب کند. فسادی که همه کمابیش در آن سهیم اند. هرکس که بتواند تکهای از آن را می کند، تا به شکلِ مضحکی شبیهِ کشتی نشستگانی باشند که هرکس فقط قسمتِ خودش را سوراخ میکند! هرکسی که پولش اجازه دهد حصار میکشد، چاه میکند و به طبع آلودگی ایجاد میکند و آبهای زیرزمینی را که زریبار از آن تشکیل شده، آلوده می کند و شاید بخشکاند». پرسش مهم ایرانخوان اینجا شکل میگیرد؛ با وجود تلاش فراوان دوستداران محیطزیست برای حفاظت از آن، چرا باید در حفظ طبیعتی که ملک شخصی ثروتمندان شده کوشا باشیم؟
دستکاری بازار در اندیشه
دومین سخنران گردهمایی، دکتر عباس منوچهری، استاد علومسیاسی دانشگاه تربیت مدرس بود. منوچهری به دو خاطره اشاره کرد که ارتباط مستقیمی با دیدگاه او درباره مستند زریبار داشت؛ «دهه ۱۹۸۰ ما در آمریکا دانشجو بودیم. در یکی از ایالتهای شمالی، شهری به نام لاوکنل هست که در آن روزها خبری از این شهر بیرون آمد؛ کودکی در این شهر سرطان گرفت! این کودک یک مورد بود، اما مادر او فعال شد و متوجه شد دید در فاصله زمانی کوتاهی، دومین سرطان هم اتفاق افتاد. زنجیره سرطانها در شهر اتفاق افتاد و مادران این کودکان آسیبدیده، کمپینی ایجاد کردند که ببیننت موضوع چیست؟ اینها پیگیری کرده بودند و متوجه شدند که این سرطانها از آب آشامیدنی است. ساکنان این شهر حاشیهای و اعیاننشین، که بیشتر مدیران کمپانیهای مختلف بودند، متوجه شدند یک کارخانه تولید محصولات شیمیایی، ضایعات خود را به محلی میریزد که به آب آشامیدنی شهر نفوذ میکند و این ماجرا به شکایت از آن شرکت انجامید و لاوکنل که شهری زیبا بود، تبدیل به شهر ارواح شد.
درواقع تناقضهای درونی سرمایهداری چنین بلایی سر مدیران شرکتها آورد. نمونه دیگری که میخواهم بگویم مربوط به ایران است. من زاده «باغبادران» در حاشیه زایندهرود هستم ولی پدرم در شرکت نفت خوزستان بود و ما در خوزستان زندگی میکردیم. ما همه تابستانها به «باغ بادران» میرفتیم. قبل از انقلاب من ایران نبودم، وقتی به ایران آمدم دیدم تمامی حاشیه زایندهروز ویلاسازی شده است. میدانید که حاشیه زایندهروز بسیار زیباست و «باغ بادران»، زیباترین بخش حاشیه زایندهرود است. از دهه ۷۰ که من به ایران برگشتم، ویلاسازیها شروع شده بود».
منوچهری در ادامه به طور مبسوط توضیح داد که چگونه رویکردهای فکریای که منتقد نظام بازار آزاد بودند، در ایران حذف شدهاند. او برای این موضوع به رویکرد شریعتی در مذهب اشاره کرد. «در ارتباطات با توجیهات مذهبی برای قضیه متصرفات مجلهای به نام تجارت فردا که متعلق به نئولیبرالهای وطنی است در یکی از شمارههای خود علی شریعتی را به شکل یک شعبدهباز روی جلد آورده و آقای قوچانی و آقای غنینژاد در این مجله گفتگویی دارند که بله شریعتی ضد آزادی بود. منظور اینها از ضدیت شریعتی با آزادی چیست؟ اینکه شریعتی از مخالفان فکری و اصولی مالکیت خصوصی است و بهعنوان متفکر دینی این را گفته است. حالا نئولیبرالها مدام حاشیه میزنند که مثلاً شریعتی کتاب روشنفکر مسلح را نوشته است اما وقتی آنها را بخوانید میفهمید که مسئله آنها این است که شریعتی مخالف حاکمیت بازار بود مخالف مالکیت خصوصی بود و به صراحت هم این را اعلام میکرد.»
این استاد علوم سیاسی به ویرانیهایی که نظام بازار در جهان بهوجود آورده است اشاره کرد. از دید منوچهری، سرمایهداری با تصرف اقتصادی و مالکیتی طبیعت، انسان را بهزانو درمیاورد.
منوچهری با تأکید به مسئله بیانگیزگی جامعه محلی در مواجهه با محیطزیست وقتی محیطزیست به تصرف ثروتمندان درآمده است تبعات اجتماعی این تصرفات را بسیار خطرناک توصیف کرد.
دکترین شوک و اکثریت بیصدا
سومین سخنران این نشست، دکتر فرشاد مومنی نیز، یکی از مسائل اصلی پروژه فکری خود را مسئله پایداری محیطزیست و توسعه پایدار دانست. مؤمنی ابتدا اشاره کرد که میخواهد و بایسته آن است که با سه ابزار ماکروسکوپ، میکروسکوپ و گلوبالاسکوپ به ماجراها از جمله این ماجرا نگاه کند. نکته دیگر اینکه مسئله پایداری محیطزیست، مسئله میانرشتهای است. نکته بعدی اینکه کشورهای توسعهیافته، توانستند به ابزارهایی برای کاهش آلایندگی در صنایع دست یابند، درنتیجه بحران محیطزیست، به کشورهای درحال توسعه منتقل شد.
مؤمنی در ادامه از رویکرد اقتصاد سیاسی، برای درک درست مسائل محیطزیستی باید استفاده ببریم. «رویکرد اقتصاد سیاسی یک رویکرد غایتانگار است گفته میشود هرجایی که در چهارچوب منافع گروههای بانفوذ و مسلط واقعیتها دستکاری میشوند، به تعبیر جوزف استیگلیتز حتی مفاهیم به استعمار کشیده میشوند. بنابراین ما با بحران شفافیت روبرو هستیم. میگویند از دریچه اقتصاد سیاسی وارد شوید انتهای ماجرا و فهرست برندگان و بازندگان را نگاه کنید تا متوجه شوید که اصل ماجرا چیست.» این استاد اقتصاد دانشگاه سپس با اشاره به پدیده شوکدرمانی، آن را ابزار سیاستی جدید برای سلطه دانست و با اشاره به کتابی با عنوان «فساد در نظام سرمایهسالار» که توسط انتشارات نهادگرا منتشر شده است گفت؛ «ما از طریق شوک درمانی داریم به سمت مناسباتی میرویم که بهجای کم یابیهای طبیعی ما با کمیابیهای مصنوعی و ساختاری روبهرو هستیم. مثلا یکی از موتورهای اصلی این کمیابیهای مصنوعی و ساختاری سیاستهای تورمزاست». دکتر فرشاد مؤمنی با اشاره به اینکه گزارشهای رسمی میگویند ۳۰ درصد از جمعیت ایران فقیر شدهاند و ۴۰ درصد هم درآستانه فروغلتیدن به زیر خط فقر هستند گفت: «نزدیک به سه چهارم کل جمعیت ایران با بحران تقاضای مؤثر روبرو هستند . یعنی انبوهی از نیازهای اساسی پاسخ نایافته و ارضاء نشده دارند و این ها قادر نیستند آن نیازها را تأمین کنند به این دلیل که منابع مالی کافی برای پاسخ گویی به آن نیازهایشان ندارند.» مؤمنی چنین وضعیتی را در کادر سلب مالکیت از اکثریت مردم به نفع اقلیت مرفه تبیین کرد و در ادامه بحث خود به این موضوع پرداخت که چگونه به نام مخالفت با سوبسید، به توزیع سوبسید به نفع طبقات دارا پرداخته میشود؛ «در ایران در بیش از سه دهه گذشته که برنامه تعدیل ساختاری و شوک درمانی و سیاستهای تورمزا موتور خلق ارزشهای نامولد، پرفساد و بهغایت نابرابرساز بوده است ما در معرض یکی از بیسابقهترین این مناسبات استثماری و بهرهکشانه در اقتصاد سیاسی ایران هستیم و محیطزیست یکی از قربانیان آن است. انسانها زودتر از محیطزیست هزینه میپردازند. گزارشهای رسمی نشان میدهد که مثلا در دوره ۸ ساله احمدینژاد کسری بودجه خانوارهای ایرانی ۵/۴ برابر شد در شرایطی که آمیزه شوک جهش قیمت نفت و شوک نرخ ارز و حقوق پایه انرژی در دستور کار قرار گرفت. دادههای رسمی میگویند که سقوطی که در بنیان تولیدی ایران در این دوره اتفاق افتاده است در دوره پس از جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است.». مؤمنی به وضعیتی که در دوران روحانی اتفاق افتاد نیز اشاره کرد، وضعیتی که از جهاتی بسی فجیعتر از دوران احمدینژاد بود.
مؤمنی نتایج دستاندازی بر طبیعت را براساس گزارشهای رسمی بهاین صورت توضیح داد؛ «دستگاه قضا رسما میگوید بالغ بر یکسوم کل پروندههای قضایی کشور دعوا بر سر ملک است. این یک وجه ماجراست یک وجه دیگر این است که ۹۰ درصد سکونتگاههای کشور به دلیل تعرضهایی که به محیطزیست صورت میگیرد در معرض خطر بلایای طبیعی قرار دارد. این باز برای خود شرحی دارد که چگونه شما به اسم مهار سیل، سدسازی جنونآمیز انجام میدهید ولی گزارشهای رسمی وزارت جهاد سازندگی نشان میدهد که در هر دورهای که شتاب سدسازی در ایران افزایش پیدا کرده است، شدت و تعداد سیل هایی که ایران تجربه کرده است بیشتر شده است! پس ببینید چگونه بحران محیطزیست با کل مناسبات حیاط جمعی ما گره میخورد. به نظر شما این که آلودهکنندهترین و آببرترین رشته فعالیتهای صنعتی در ایران در کمآبترین مناطق ایران مستقر شده است تصادفی است؟ تمام آن حساب و کتاب دارد. … ناپایداری های ناشی از فقر به غایت شکنندهتر از ناپایداریهای ناشی از بحرانزده کردن محیطزیست است! چند درصد دانایان ایران میدانند که بحران خاک در ایران به مراتب حادتر از بحران آب است ولی چون صدای محیطزیست، مثل صدای زنان، صدای فقرا یا نیروی کار، صدایی نیست که شنیده شود بنابراین ما پرگاز بهسمت روندهای خطرناک میرویم.»
این نشست، با مشارکت شرکتکنندگان و گفتوگو با سخنرانان مراسم پایان یافت.
فایل صوتی نشست را در این پیوند بشنوید.
مستند زریبار را در این پیوند ببینید.