دبیر سرویس جامعه: پای کرونا که به زمین باز شد، بیشتر روندهای عادی زندگی بشر بهنوعی تعطیل یا کند شد؛ حتی روندهایی که شاید کسی باوری به ایجاد وقفه در آنها نداشت. در این مدت، هرچند مناسبات انسانی دچار خدشه شد و جان خسته بشر، حالا درگیر یک بیماری عالمگیر است، اما روند مصرف سوختهای فسیلی نیز کاهش یافت و بزرگترین شکافهای لایه ازون ترمیم شد. حتی شاید اگر مخالفت امریکا نبود، زمین، دورانی بدون جنگ را نیز تجربه میکرد. از روضههای طرفداران سرمایهداری درباره کند شدن دستهای پنهان بازار نیز برمیآید که هرچند این ویروس بر جان مردم جهان نشسته است و زندگی آنها را مختل کرده است، اما لااقل افساری هم بر گردن سرمایهداری انداخته است تا جنونی که جهان را به جهنم میبرد، حالا سرعتش کم شود، هرچند برخی پیشبینیها حاکی از آختهتر شدن این تیغ بر زمین و آسمان و مردم جهان در آیندهای نهچندان دور است. گویی کرونا مصیبتی بود که مصیبتهای جاری را در کنار سایر روندها فعلاً مختل کرده است و شاید این اختلال، فرصتی برای اندیشیدن به احیای انسان در جهان آلوده به ویروس سرمایهداری باشد.
در ایران نیز روال بر همین منوال به نظر میرسد. کرونا نشان داد که بخشهای خصوصیناشده در حوزه بهداشت و درمان، چه قابلیتهای بالایی در مواجهه با بحرانها دارند. حوزه سلامت ازجمله حوزههایی بود که در سالهای اخیر راهی بازار آزاد شده بود و حالا کرونا نشان داد که سلامت مردم را نباید قربانی سود بیشتر بخش خصوصی کرد. حوزه آموزش نیز از حوزههایی بود که مشکلات بسیاری داشت و با وجود نقدهای فراوان کارشناسان، گویی قرار نبود این حوزه از مداری که بر آن میگردید خارج شود. هدفگذاری اصلی و البته نانوشته و غیررسمی حوزه آموزش در ایران، پیروزی در رقابت کنکور و ورود به دانشگاه است. منظور از دانشگاه نیز اندک دانشگاههایی بود که هنوز از بار علمی مناسبی برخوردار بودند و این تنها بخشها نیز با پولی شدن آموزش، به دست دهکهایی افتاد که قدرت سرمایهگذاری در این حوزه را داشتند و مدارس دولتی با کلاسهای شلوغ و امکانات کم، برای اصل ۳۰ قانون اساسی باقی ماند؛ اصلی که تأکید بر آموزش رایگان دارد. بخش دولتیمانده در آموزشوپرورش که در دسترس فرودستان و بخش زیادی از طبقه متوسط است و سهم بسیار ناچیزی در رقابت سهمگین و پولیشده کنکور دارد، با بسیاری از مشکلات و امکانات اندک دستوپنجه نرم میکند و بودجهاش کفاف هزینههایش را نمیدهد. درحالیکه قرار بود با خصوصیسازی آموزش، امکانات بیشتری به فرودستان برای آموزش برسد، اما در واقعیت این امکانات روزبهروز محدودتر شد و آموزش، خود به عنصری بسیاری جدی در راستای طبقاتیتر شدن ایران تبدیل شد.
اما حالا به نظر میرسد دستان کرونا، برخی از عناصر آموزش را در ایران زیرورو کرده است. در مدارس دولتی که با روشهای کلاسیک اداره میشوند، دانشآموز و حتی معلم به نوعی ابژه کلاس درس هستند و ساعات کسالتبار کلاس را باید سپری کند تا بتواند آموزش معلم را دریافت کند. همچنین معلم بخش مهمی از انرژیاش را باید صرف آرام کردن کلاس درس کند تا بتواند محتوا را ارائه دهد. اما حالا معلم بدون نیاز به ایجاد سکوت در کلاس چهلنفره، با دانشآموزانی مواجه است که میتوانند با نظارت خانواده محتوای آموزشی را که معلم ارائه میدهد دریافت کنند. خانوادهها میتوانند با مدیریت وقت کودک، او را در دریافت این آموزشها کمک کنند و دانشآموز مواجهه با دادههای مختلف و بهره بردن از آنها را میآموزد که این خود به خلاقیت و نقادی کودک کمک خواهد کرد؛ البته همه اینها منوط به ایجاد امکان بهره بردن همه اقشار از اینترنت و ابزار ورود به آن است.
بهطور اجمال شاید ویروس کرونا، قدری از قدرت تخریب ویروس موجود در بازاری شدن همه حوزهها در ایران، بهطور موقت کاست. این کاهش، شاید آموزههایی برای ما در طراحی روندهای پیش رو داشته باشد.
در این شماره از چشمانداز اجتماعی ایران قصد داریم از ماجراهایی که کرونا با حوزههای مختلف در ایران دارد بگوییم. گزارشی از وضعیت آموزش در دوران کرونا خواهید خواند. تأثیر کرونا بر زندگی فرودستان و کارگران و نوع مواجهه دولت با آنها در یک مقاله و یک گزارش ارائه شده است و ارزیابی دکتر عریضی از تحلیلهایی که درباره جهان و مردمان آن پس از کرونا نوشته شده است را خواهید خواند. این بخش تقدیم میشود به روانشاد، دکتر فریبرز رئیسدانا، که همکاریهایی نیز با نشریه چشمانداز ایران داشت، او که سالهای عمرش را صرف نقادی وضع موجود با هدف زیباتر و عادلانهترکردن جهان و ایران کرد.■