محمد آقائی تبریزی
در شمارههایی از نشریه چشمانداز ایران به تفصیل در مورد ناترازی انرژی در عرصههای گاز، برق، بنزین و گازوئیل و راهحلهای آن صحبت به میان رفت که خوانندگان محترم میتوانند به آنها مراجعه کنند. انرژی از پایههای اساسی در صنعت، اقتصاد، تجارت و فعالیتهای اجتماعی است. اساساً زمانی که صحبت از ناترازی انرژی یا حاملی از آن، مثل حاملهای ذکرشده به میان میآید، با پدیده مکفی نبودن تأمین و تولید در رویارویی با تقاضا و نه مصرف، مواجه هستیم. تقاضا نیازها را دربر میگیرد و مصرف دامنه تحقق تقاضاها را شامل میشود. ممکن است برای حاملی تقاضا بیشتر از تحقق مصرف باشد و البته چون مصرف با میزان تأمین، عرضه و تولید پیوند مستقیم دارد، بخشی از تقاضای اضافهتر از مصرف به دلیل کمبود تأمین، عرضه و تولید بیپاسخ میماند و همین دلیل اصلی ناترازی است. بدین لحاظ به هیچ وجه نباید تقاضا با مصرف اشتباه شود. تقاضا همواره بالاتر از مصرف است و در صورت وجود ترازی با آن برابر است.
مدیریت تقاضای انرژی
حکمرانی و مدیریت مکفی و بهینه و صحیح انرژی، باعث توازن بین تأمین، تولید و عرضه از یک طرف و تقاضا و مصرف انرژی یا حامل مربوطه از طرف دیگر در بستر تقاضاهای مستمر و متغیر حال و آینده است، چون مصرف تحت تأثیر تقاضاست، برای حکمرانی صحیح انرژی و جوابگویی عینی به تقاضا میبایستی مستمراً تقاضا را مدیریت کرد تا ابتلا به ناترازی انرژی یا حاملی از آن پیش نیاید.
«بهینهسازی مصرف انرژی» از اساسیترین مقولات برای توازنبخشی دائمی آن با تولید و هماهنگی مستمر آن با تقاضاست که از الزامات آن توسعه فنّاوریها در تأسیسات و وسایل مصرفکننده حاملهای انرژی بوده و منشأ جدی در بهرهوری انرژی است.
«تنوعبخشی به حاملهای انرژی» فضایی مؤثر در استفاده و جایگزینی حاملهای انرژی با یکدیگرند. شرط توفیق در این زمینه رعایت توجیهات فنی، اقتصادی، زیستمحیطی و ساختاری برای جایگزینی حاملهای جدید به جای حاملهای موجود و افزایش تقاضا در یکی و کاهش تقاضا در دیگری است، نظیر جایگزینی CNG یا LPG و نفت گاز و متانول و هیدروژن در وسایل حملونقل یا پیل سوختی در وسایل نقلیه هیبریدی و یا برقی و امثال آن به جای بنزین است.
«بهینهسازی مصرف انرژی» و «تنوعبخشی به حاملهای انرژی» از مؤثرترین راهبردها با بهترین تجربیات موفق در مدیریت تقاضاهای حاملهای انرژی در جهان است که نمونههای بسیار گستردهای از نتایج مثبت آن در سطح بسیاری از کشورهای صنعتی تحقق یافته است.
قطعاً «راهبرد اصلاح قیمتی بهطور تدریجی» و هماهنگ با شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و موازی راهبردهای فوقالذکر در مدیریت تقاضا، نقش بسیار مهمی ایفا میکند. در این مورد نهایت دقت در شرایط اقتصادی میبایستی مدنظر قرار گیرد و شتابزدگی از یک طرف و کوتاهی از طرف دیگر در ارتباط با آن معنا و مفهومی ندارد. بهخصوص منابع زیرزمینی وقتی استخراج میشوند و در سطح زمین فرآورش و پالایش میشوند یا صادر میشوند و یا در داخل عرضه میشوند همگی دارایی بیننسلیاند و درآمد فروش آنها باید صرفاً برای توسعههای زیربنایی بیننسلی هزینه شوند. اینها صرفاً برای یارانه نسل کنونی نیستند و با تدابیر و راهبردهای فوقالذکر و دیگر راهبردهای موازی باید بهشدت از قاچاق آنها جلوگیری شود تا این ثروت و داراییهای ملی و بیننسلی بهطور صحیح، همانطور که معروض افتاد، مصرف شوند.
مدیریت عرضه و تولید انرژی
بحث در این مورد نیز بسیار گسترده است، لیکن به اهم آن پرداخته میشود.
«کیفیسازی تولید» و «بهینهسازی تولید» و «تنوعبخشی به تولید» و «افزایش کمّیت تولید فرآوردههای باارزش و کیفی و باارزش افزوده بیشتر» بهطور مستمر و در طول زمان از مهمترین راهبردها در این زمینه است، لیکن در این عرصه نیز حتماً باید به الزامات «توجیه فنی، اقتصادی، زیستمحیطی و ساختاری» توسعه در حاملهای انرژی توجه عمیق داشت. استفاده مؤثر از «سرمایهگذاریهای بهموقع و اولویتدار» و «فنّاوریهای نوین» در توسعه و تولید حاملهای انرژی نکته بسیار بااهمیتی است. نمونه بارز آن اولویت دادن به سرمایهگذاریها و فنّاوریهای جدید برای ارتقای مستمر درجه و کیفیت پالایشگاههای موجود و افزایش کمّیت فرآوردههای کیفیتر، نظیر بنزین و گازوئیل و نفتا و کاهش فرآوردههای سنگین و به حداقل رساندن آنها با کیفیسازی و ارتقای کیفیت تولیدات آنهاست که سرمایهگذاری و زمانبری کمتری نسبت به توسعه پالایشگاه جدید میطلبد و از اولویت ممتازی برخوردار است تا متوسط حداقل ۱۰ میلیون لیتر در روز ناترازی بنزین حل شود؛ البته توسعه پالایشگاههای جدید با رعایت الزامات آن در جای خود از اهمیت بسزایی برخوردار است. همچنین افزایش بازدهی و راندمان نیروگاههای تولید برق موجود و توسعه سیکل ترکیبی تولید برق در آنها و در نیروگاههای جدید از رهاوردهای بهکارگیری این راهبردهاست.
در اینجا باید به نکتهای بسیار اساسی و مهم در تنوعبخشی به تولید برق با استفاده از منابع تجدیدپذیر اشاره کرد. اساساً منابع تجدیدپذیر نظیر منابع انرژی خورشیدی، آبی، بادی و زمینگرمایی، منابع بسیار بااهمیتی هستند که نوعاً با ارتقای فنّاوریها در آنها، اقتصاد تولید آنها در جهان مرتباً بهبود مییابند و آلودگی زیستمحیطی و هیدروکربوری نیز ندارند و بدین لحاظ با توسعه بومیسازی ساخت و نصب تأسیسات مرتبط در کشورهای مختلف، سریعاً و با شتاب قابلتوجهی در جهان رو به توسعهاند و برای خوداتکایی در تولید برق، از انرژیهای تجدیدپذیر در کشورها مرتباً و با کمّیت رو به افزایشی استفاده فراگیر میشود.
در کشور ما، سهم انرژیهای تجدیدپذیر در تولید برق بسیار کم و کمتر از یک درصد از کل تولید برق است و با وجود منابع بسیار سرشار انرژی خورشیدی و امکانات طبیعی تولید برقآبی و تولید برق ناشی از امکانات انرژی بادی نگرانکننده است که این سهم برق ناشی از انرژیهای تجدیدپذیر و بهویژه خورشیدی در کشور در این حد نازل است که افزایش شتابدار و پرسرعت سرمایهگذاری و استفاده از فنّاوریهای جدید در این زمینه میتواند بهسرعت ما را به خودکفایی در تولید برق و رفع ناترازی رو به تزاید برق موردتقاضا برساند. این ناترازی در سال اخیر، به متوسط سالیانه ظرفیت تأسیساتی ۲۰ مگاوات رسیده است و ضربههای تکاندهنده و مهلکی به تولیدات صنعتی در کشور وارد شده است.
اشاره به این مطلب نیز بسیار مهم است که با رعایت اولویتها در سرمایهگذاری برای افزایش تولید گاز در کشور میتوان مستمراً بر ناترازی بسیار نگرانکننده تولید گاز در کشور غلبه کرد. این ناترازی در حال حاضر به میزان متوسط سالیانه ۲۵۰ میلیون مترمکعب گاز در روز رسیده و با شتاب رشد تقاضا مرتباً رو به افزایش است. این مطلب در سالهای اخیر اثرات بسیار سنگین و نگرانکننده خود را روی تزریق گاز به میادین نفتی ونیز تولیدات صنعتی کشور گذاشته است.
یکی از راهحلهای اولویتدار و بسیار مهم در افزایش تولید گاز، سرمایهگذاری سریع و اقدام فوری برای اجرای پروژههای نصب سیستمهای فشارافزایی در فازهای میدان گازی پارس جنوبی است که در افزایش تولید از این میدان گازی نقش بسزایی خواهد داشت. راهحل مهم دیگر تکمیل فازهای محدود باقیمانده در این میدان گازی است. راهحل بعدی فعالیت سریع و فراگیر در بهسازی چاهها و تأسیسات بهرهبرداری گازی و پالایشی آن و بهینهسازی فرآورش برای افزایش تولید و راندمان و بهرهوری از این تأسیسات است.
در مورد بنزین در سال ۱۳۹۶ پیشبینی میشد با رشد تقاضای سالیانه ۳ درصد در ارتباط با بنزین مصرفی و با به نتیجه رسیدن پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس در سال ۱۴۰۷ به نقطه سر به سر عرضه و تقاضا برسیم و چنین مطرح میشد که باید برای آن زمان به بعد در مورد شروع ناترازی بنزین از قبل، فکر، طراحی و اقدام کرد، ولی متأسفانه با رشد تقاضای سالیانه حدود ۱۰ درصد بنزین در سالهای بعد از ۱۳۹۶، کشور از سال ۱۴۰۰ به شروع ناترازی در مورد بنزین رسید و اکنون به ناترازی خارج از پیشبینی و سرسامآور رسیدهایم و آن را متأسفانه با واردات سنگین جبران میکنیم و این ریشه در تصمیمات اشتباه قیمتی در مورد تثبیت نرخها در مورد بنزین دارد که سنگ بنای اشتباه آن از سال ۱۳۸۴ در مجلس هفتم و در اصلاح قانون برنامه چهارم گذاشته شد.
این نگرانی بعینه در مورد تقاضای گازوئیل و ضربهپذیری صنعت و نیز حملونقل و ناشی از شروع ناترازی در تقاضای گازوئیل نیز وجود دارد.
مدیریت عرضه و تقاضا و امنیت انرژی
همانطور که مطرح شد رشد غیرمتعارف و سرسامآور سالیانه تقاضای بالا در مورد گاز و برق و بنزین و گازوئیل و ایجاد ناترازی در مورد آنان بسیار نگرانکننده است. بهطوریکه در روند سیاستهای موجود در عرضه و مصرف و تقاضای این حاملها، بهطور سالیانه روند نگرانکننده و عمیق این ناترازیها را در آسیب به تولیدات صنعتی و فعالیتهای اقتصادی و تجاری شاهد بوده و خواهیم بود. با روند تقاضای موجود و رو به افزایش، یک نگاه سادهاندیشانه برای رفع این ناترازی، صرفاً تکیه به افزایش تولید این حاملها بهویژه از طریق اقدامات دو وزارتخانه نفت و نیرو میباشد که اهم راهحلهای اولویتدار آن در بخش مدیریت عرضه و تولید انرژی اشاره شد؛ البته این امر با روند رشد تقاضاها به هیچ وجه کافی و بسنده و بهنگام نخواهد بود، چون با این روند پرشتاب تقاضا، مستمراً ناترازیها ادامه مییابد و تشدید میشود و دائماً تولید جبراً دنبالهرو نسبت به تقاضاهای کنترلنشده و سرسامآور خواهد بود و حتی با افزایش تولید و عرضه نیز، بهره مناسب نصیب تزریق گاز و نیز افزایش صادرات نمیگردد. این معادله کور و دنبالهروی بیسرانجام باید سریعاً تغییر و بهعکس شود. بهترین تجربیات موفق جهانی در کشورها با تغییر سیاست در عرضه و تقاضا و کنترل هدایتشده آنها صورت گرفته و نتیجه داده است و آن بهکارگیری «راهبرد تقدم مدیریت تقاضا بر مدیریت عرضه در حاملهای انرژی» است. اجرای این راهبرد به هیچ وجه به معنای توقف مدیریت تولید و عرضه حاملهای انرژی و افزایش کیفی و کمّی تولید و تنوعسازی و بهینهسازی تولید حاملهای انرژی نیست، بلکه برعکس تأکید جدی بر رشد سرمایهگذاری و فنّاوری در توسعه تولید این حاملهای انرژی و افزایش حداکثری آنها و نیز حداکثرسازی تولید نفت خام و گاز برای توسعه صادرات نفت خام و تزریق گاز و مصرف و صادرات گاز است، زیرا با اجرای سیاست تقدم مدیریت تقاضا بر عرضه و کنترل این سیاست (برعکس آنچه اکنون شاهد هستیم) مرتباً تقاضاها مهار میشود و کنترل و حتی کاهش مییابد و برعکس دوران ناترازیها، با اضافه شدن در میزان تولید و عرضه نسبت به میزان تقاضا مواجه میگردیم که بهشدت بر رشد منافع ملی و بیننسلی تأثیرگذار است.
استمرار ناترازی و ادامه وضعیت موجود منجر به نگرانیهای اساسی در امنیت تأمین انرژی شده و شدیداً امنیت ملی را آسیبپذیر میسازد.
از الزامات راهبردی این راهبرد مهم، برقراری مدیریت قوی و منسجم و یکپارچه در مدیریت دو سر عرضه و تقاضای انرژی و کنترل منسجم و یکپارچه آنهاست که متأسفانه در حال حاضر کشور فاقد مدیریت تقاضای حاملهای انرژی و کنترل آنهاست. این مطلب محقق نمیگردد مگر آنکه در چارچوب اجرای الزامات صحیح و لازم، دست به اصلاح ساختار در ایجاد مدیریت یکپارچه انرژی و کنترل راهبردی عرضه و تقاضای حاملهای انرژی زده شود. با تکهپاره برخورد کردن با امر مدیریت تولید و عرضه و تقاضای حاملهای انرژی و ادامه وضع ساختاری موجود و برقرار نشدن سیستمهای رگلاتوری حاملهای متنوع انرژی تحت نظارت و هدایت و کنترل راهبردی سیستم مدیریت واحد تولید و عرضه و تقاضا و مصرف انرژی بستر و زمینه لازم و الزام راهبردی برقراری «راهبرد تقدم مدیریت تقاضا بر مدیریت عرضه حاملهای انرژی» میسر نخواهد شد.
برقراری راهبردهایی که مطرح شد یک الزام بسیار اساسی در حکمرانی خوب انرژی در کشور است که هر روز دیرتر خواهد شد و باید بهطور عاجل زمینه اقدامات حیاتی و لازم را در تحقق آنها ایجاد و فراهم کرد.