بدون دیدگاه

سیری در سازمان‌های چریکی کرد ایرانی

محمد احمدی

#بخش_سوم

 آقای محمد احمدی در این مقاله با عنوان «سیری در سازمان‌های چریکی کرد ایران» تلاش کرده است حمایت‌های اسرائیل از استقلال‌طلبان کرد و همچنین اختلاف اسرائیل و غرب بر سر استقلال کردستان را نشان دهد. وی همچنین به موانعی چون تفرقه و انشعاب در سازمان‌های کرد و موانع سیاسی و امنیتی برای اهداف ملی‌گرایان کرد اشاره می‌کند. سزاوار است هم‌وطنان عزیز، به‌ویژه خوانندگان چشم‌انداز ایران تحقیقات ایشان را به‌دقت مطالعه کنند و پس از برخورد فعال با آن ما را از نظرهای خود بهره‌مند سازند.

اسرائیل تنها دولتی است که آشکارا از استقلال کردستان حمایت می‌کند و استدلال آن، شباهتی است که بین تشکیل اسرائیل و آرمان ملی‌گرایان کرد ترسیم کرده است، اما چنان‌که خواهیم دید، این پروژه‌ای چندبعدی است که موانع مختلفی بر سر راه آن قرار دارد.

حقوق کردها و سیاست غرب

نقض حقوق بشر یک مسئله مزمن در برخی از مناطق کردنشین است. شدیدترین سرکوب کردها در عراق و در زمان صدام حسین روی داده است که هزاران نفر از آن‌ها به شکل دسته‌جمعی و حتی با اسلحه شیمیایی قتل‌عام شدند و هزاران نفر دیگر با از دست دادن خانه و زندگی خود آواره شدند و به کشورهای همسایه پناهنده شدند، اما صدام فقط پس از تیرگی روابطش با غرب از ۱۹۹۰ به بعد مجبور به پاسخگویی برای این جنایات شد. پس از عراق بعثی، بدترین و طولانی‌ترین سرکوب کردها توسط دولت ترکیه رخ داده که همچنان ادامه دارد.[۱]

سیاست دولت‌های ترکیه طی دهه‌های متوالی، نفی هویت قومی کردها و ادغام آن‌ها در اقوام ترک بوده است. کردها در دوره‌هایی «ترک‌های کوهستانی» نامیده شدند و استفاده از لباس سنتی آن‌ها در مکان‌های عمومی ممنوع شده بود. در ۱۹۸۳ قانونی در ترکیه تصویب شد که استفاده از هر زبان غیرترکی را در انتشارات، رسانه‌ها و آموزش و پرورش ممنوع می‌کرد. یکی از دلایل آغاز عملیات پ‌ک‌ک علیه دولت ترکیه در ۱۹۸۴ مقابله با همین سرکوب فرهنگی بود. در دهه ۱۹۹۰ این قانون کنار گذاشته شد، زیرا ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا تلاش می‌کرد خود را آزادتر نشان دهد و کارنامه بهتری در حقوق بشر داشته باشد.[۲]

اما اتحادیه اروپا نگرانی‌های دیگری نیز دارد که کار را برای کردهای ترکیه در کسب خودمختاری سخت می‌کند. از نظر این اتحادیه، روابط ترکیه با اروپا و ناتو اهمیت بسیار بیشتری دارد. در صورت فشار آوردن اروپا بر این کشور در مورد کردها، ترکیه با خواسته‌های اروپاییان همکاری نمی‌کند. مثلاً سوئد و فنلاند که از زمان جنگ اوکراین، تصمیم گرفته‌اند به ناتو بپیوندند، باید موافقت ترکیه را که عضو کلیدی ناتوست، جلب کنند. از طرف دیگر، برخی از کشورهای غربی مانند انگلیس، اسپانیا و کانادا که با اقلیت‌های خود بر سر تجزیه‌طلبی یا خودمختاری درگیر هستند، نمی‌خواهند الگویی از آن را در یک متحد خود ببینند. موضوع مهم دیگر، دسترسی اروپا به خطوط انتقال حامل‌های انرژی در منطقه خزر است که به همکاری ترکیه نیاز دارد. از سوی دیگر، دخالت‌های غرب در سوریه بدون همکاری ترکیه میسر نیست. ترکیه در گذشته، از موج آواره‌های منطقه به‌عنوان اهرم فشار بر اروپا استفاده کرده است. اکنون نیز از همه این امتیازات بهره می‌برد تا اروپا را تا حد زیادی در مورد مسائل کردها ساکت کند و سازمان‌های کرد را که خواهان خودمختاری هستند، سرکوب کند. گرچه آزادی مردم عادی کرد در ترکیه از نظر فرهنگی نسبت به گذشته بیشتر شده است.

اسرائیل با اینکه فعالانه از تجزیه کردها در کشورهای محور مقاومت شامل ایران، عراق و سوریه حمایت می‌کند، در مورد کردهای ترکیه همانند اروپاییان احتیاط به خرج می‌دهد، زیرا به همکاری ترکیه در چند زمینه نیاز دارد: روابط اقتصادی، دسترسی به منابع انرژی منطقه خزر و کردستان عراق، و فشار بر سوریه از طریق گروه‌های مسلح شبه‌نظامی؛ اما توجه به این نکته نیز ضروری است که دولت ترکیه هم چاره دیگری جز همکاری با غرب و اسرائیل نمی‌بیند. بدهی خارجی ترکیه حدود ۴۴۰ میلیارد دلار است و اقتصاد این کشور وابسته به روابط خارجی آن و حضور در ناتوست. ترکیه برای حفظ ظاهر از آرمان فلسطین حمایت می‌کند، ولی روابط نزدیکی با اسرائیل دارد. دولت ترکیه می‌داند که اگر بخواهد همچون محور مقاومت، روابط جدی و تأثیرگذاری با فلسطینی‌ها داشته باشد، اسرائیل هم از ملی‌گرایان کرد به‌عنوان اهرم فشار علیه ترکیه استفاده خواهد کرد.

موانع سیاسی برای استقلال

فعالان کرد در اروپا و امریکا تلاش زیادی برای کسب حقوق قوم خود در ترکیه داشته‌اند، اما به دلیل مصلحت‌اندیشی غرب، حامیان جدی ندارند و پیشرفت چندانی نمی‌کنند. آن‌ها در سازمان ملل متحد هم به چانه‌زنی می‌پردازند تا خود را ملتی تحت استعمار ترسیم کنند که باید مانند بسیاری از ملت‌های دیگر، از کمک‌های این سازمان برای استقلال بهره ببرند، اما این استدلال نیز راه به جایی نبرده است زیرا از یک‌سو، این مسئله با تعریف رایج استعمار چندان تطبیق نمی‌کند و بیشتر به حقوق اقلیت‌ها مربوط می‌شود. از سوی دیگر، اکثریت ملت‌های منطقه، خود در طی زمانی طولانی با استعمار اروپایی درگیر بوده‌اند و همچنان با شکل‌های جدیدی از دخالت خارجی مواجه هستند. اگر این دخالت‌ها به شکل کامل پایان پذیرد، می‌توان امید داشت که وضعیت اکثریت و اقلیت در هریک از این کشورها بهبود یابد، بدون آنکه نیازی به جدایی آن‌ها از یکدیگر باشد.

یکی از اهداف ملی‌گرایان کرد، کسب کرسی عضویت در سازمان ملل متحد است، همان‌طور که کشورهای رهاشده از استعمار، یکی پس از دیگری، عضو این سازمان و جامعه جهانی شده‌اند. پیش از این، فلسطینی‌ها بدون کسب استقلال، موفق شدند عضو ناظر در سازمان ملل شوند و اکنون فعالان کرد نیز خواستار چنین امتیازی هستند، اما تفاوت‌های مهمی بین وضعیت فلسطینی‌ها و کردها وجود دارد. از یک‌سو، فلسطین یک کشور استعمارزده است که ملت آن توسط حکومتی متشکل از مهاجران عمدتاً اروپایی و نسل آن‌ها یعنی اسرائیل، از حقوق ابتدایی و منابع خود محروم شده و در خطر اخراج از سرزمین خود قرار دارد، و این در تعریف استعمار می‌گنجد. درحالی‌که کردها در کنار اقوام همسایه و در سرزمین خود زندگی می‌کنند بدون آنکه در خطر اخراج یا از دست دادن منابع خود باشند. از سوی دیگر، اکثر کشورهای جهان ازجمله ملت‌های منطقه، حامی حق تشکیل کشور مستقل برای فلسطینی‌ها هستند، اما کردها چنین امتیازی را ندارند. در فلسطین اشغالی، فلسطینی‌ها یک اقلیت نیستند بلکه اکثریت یا نزدیک به آن را تشکیل می‌دهند، اما کردها در هریک از کشورهای منطقه در اقلیت هستند. برخی از اعضای تأثیرگذار در سازمان ملل، خود دارای اقلیت‌های استقلال‌طلب هستند و این اقلیت‌ها ممکن است از عضویت کردها در این سازمان به‌عنوان یک قوم غیرمستقل، الهام بگیرند و توقعات جدیدی پیدا کنند.

طرح اسرائیل برای ایران

اسرائیل که پیش از انقلاب، نفوذ زیادی در دستگاه‌های نظامی و امنیتی ایران داشت، پس از انقلاب به روش‌های مختلف تلاش کرده با تغییر رژیم، جایگاه خود را در این متحد راهبردی سابق احیا کند. رابطه حکومت شاه با اسرائیل آن‌قدر نزدیک بود که به قول یوری لوبرانی[۳] سفیر آن در دوران شاه، همه رهبران سیاسی اسرائیل ازجمله دیوید بن‌گوریون،[۴] گلدا مایر، آبا ابان، اسحاق رابین، ایگال آلون، موشه دایان و مناخم بگین از ایران بازدید می‌کردند.

این‌ها نخست‌وزیران و وزرای خارجه اسرائیل از ابتدای تأسیس آن تا زمان انقلاب ایران و از هر دو جناح چپ و راست بودند. به‌ویژه رابطه گرمی بین رهبران حزب کارگر و پلیس مخفی ایران موسوم به ساواک وجود داشت. ساواک میزبان این مقامات به هنگام حضور آن‌ها در ایران بود. بعد از انقلاب، بی‌بی‌سی در برنامه پانوراما که در اول فوریه ۱۹۸۲ پخش کرد، به این موضوع اشاره داشت که یکی از سری‌ترین عملیات خاورمیانه، تلاش اسرائیل برای کودتای نظامی در ایران پس از انقلاب است. میهمان این برنامه، یعقوب نیمرودی،[۵] رئیس شعبه موساد در ایران، بود که در زمان شاه، تحت عنوان وابسته نظامی فعالیت می‌کرد. او نزدیک‌ترین مقام اسرائیلی به شاه و فرماندهان نظامی او بود. نیمرودی در برنامه بی‌بی‌سی گفت: «فکر می‌کنم ما می‌توانیم کاری بکنیم، البته با همراهی غرب، تا ایران را از این رژیم نجات دهیم». او افزود که منظورش یک کودتاست. لوبرانی سفیر سابق اسرائیل در ایران در این زمینه گفت: «من اعتقاد قوی دارم که تهران را می‌توان با یک نیروی نسبتاً کوچک فتح کرد، نیرویی که مصمم، بی‌ملاحظه و بی‌رحم باشد. منظورم این است که مردانی که این نیرو را پیش می‌برند باید از نظر احساسی، آماده این امکان باشند که ده هزار نفر را بکشند». نوام چامسکی این مطلب را در کتاب مثلث سرنوشت: ایالات‌متحده، اسرائیل و فلسطینی‌ها (نسخه انگلیسی کتاب، چاپ ۱۹۹۹، صفحه ۷۷۱) نقل کرده است. او در این کتاب از قول موشه آرنز[۶] وزیر دفاع بعد از آریل شارون می‌گوید اسرائیل در زمان جنگ عراق و ایران تلاش داشت تحت عنوان فروش سلاح به ایران، به عناصری در ارتش ایران نزدیک شود و مقدمات کودتای نظامی علیه حکومت را فراهم کند. آرنز اظهار کرد که اسرائیل این کار را در هماهنگی با دولت امریکا در بالاترین سطح انجام داد؛ البته مقدار فروش سلاح مورد بحث بسیار کم بود زیرا هدف اصلی، ارتباط با برخی نظامیان بود که اسرائیل طبق روابط پیشین خود می‌شناخت و امید داشت جانشین حکومت ایران شوند. چامسکی می‌گوید تلاش اسرائیل برای فروش مقداری سلاح به ایران در جریان جنگ با عراق برای این بود که با چنین مردانی در ایران تماس برقرار کند و از آن‌ها در جهت تغییر رژیم حمایت نماید. به‌ موازات این پروژه، اسرائیل به جنبش‌های کرد در ایران و همسایگان آن نیز نظر داشت تا از آرمان استقلال‌طلبان کرد در جهت تضعیف ایران، عراق و سوریه سود جوید، اما در این راه، مشکلاتی وجود دارد.

کابوس پس از استقلال

یک مشکل بزرگ بر سر راه تشکیل کشور مستقل، تفرقه بین سازمان‌ها و فعالان کرد است. حامیان خارجی استقلال کردستان نگران هستند که گروه‌های ملی‌گرای کرد توانایی جمع شدن زیر چتر یک قانون اساسی و یک حکومت مستقل را ندارند و در صورت کسب استقلال، سهم‌خواهی و خشونت بین این گروه‌ها تجربه ناخوشایندی ایجاد خواهد کرد که یادآور کابوس سودان جنوبی است. شباهت‌هایی بین سودان جنوبی و کردستان وجود دارد که بررسی آن می‌تواند درس‌هایی برای ملی‌گرایان کرد داشته باشد. در جریان جنگ داخلی سودان، کشورهای غربی و اسرائیل سال‌ها تلاش کردند با حمایت از شبه‌نظامیان منطقه جنوب، آن را از سودان جدا کنند و به متحد خود تبدیل کنند. همانند فعالان کرد، شورشیان سودان از دهه ۱۹۶۰ با اسرائیل روابط مخفیانه داشتند و در جریان جنگ داخلی با دولت مرکزی از آن کمک می‌گرفتند. اسرائیل به منابع طبیعی جنوب سودان نظر داشت و از استقلال آن حمایت می‌کرد، همان‌طور که منابع نفتی کردستان عراق و استقلال آن برای اسرائیل جذاب بوده است. بلافاصله پس از اعلام استقلال سودان جنوبی، اسرائیل آن را به رسمیت شناخت و سپس با آن قراردادهای استخراج نفت منعقد کرد.[۷]

جنوب سودان پیش از جدایی، به شکل استانی خودمختار اداره می‌شد و پس از برگزاری یک همه‌پرسی در سال ۲۰۱۱ از سودان جدا شد. قرار بود همه‌پرسی کردستان عراق در ۲۰۱۷ نیز با همین الگو به تجزیه آن منجر شود و اسرائیل هم آشکارا از آن حمایت کرد؛ البته امریکا در مورد استقلال کردستان ملاحظاتی داشت که مربوط به ترکیه و عراق بود، اما اوضاع در مورد سودان جنوبی تفاوت داشت. نیویورک‌تایمز می‌گوید سودان جنوبی از بسیاری جهات، مخلوق سیاست امریکاست که با تجزیه بخشی از سودان در جریان جنگ به‌وجود آمده، همه‌پرسی آن تا حد زیادی توسط ایالات‌متحده مدیریت شده و نهادهای متزلزل آن با میلیاردها دلار کمک امریکا تغذیه شده‌اند.[۸]

اما به دنبال استقلال، سودان جنوبی در آشوب و جنگ داخلی جدیدی بین شبه‌نظامیان رقیب فرورفت، به‌طوری‌که حدود ۴۰۰ هزار نفر از مردم آن به قتل رسیدند و یک‌سوم از جمعیت ۱۲ میلیون نفری آن آواره شدند. این کشور اکنون یکی از فقیرترین ممالک جهان است و از نظر شاخص توسعه انسانی در پایین‌ترین رده‌ها جای دارد.[۹]

سودان جنوبی به دریا راه ندارد، اما از رود نیل و منابع غنی نفت برخوردار است که در صورت وحدت با سودان در چارچوبی عادلانه می‌توانست آینده امیدوارکننده‌ای برای مردم خود فراهم کند. به نحو مشابه، کردستان نیز به دریا دسترسی ندارد، ولی برخی مناطق آن از منابع نفتی و آبی غنی بهره‌مند هستند. سازمان‌های کرد می‌توانند از این امتیازات در چارچوب وحدت با اقوام همسایه و نظام‌های موجود، در جهت رفاه مردم خود استفاده کنند، بدون آنکه کابوس سودان جنوبی تکرار شود.

کومله و انشعابات آن

ملی‌گرایان کرد ایرانی همچون فعالان کرد در کشورهای دیگر، دچار تفرقه هستند. کتاب سال‌های فراموش‌شده ملی‌گرایی کرد در ایران جزئیات مبارزات سازمان‌ها و فعالان کرد در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی را به همراه اختلافات بین آن‌ها تشریح کرده است.[۱۰]

یکی از این سازمان‌ها گروه مارکسیست لنینیست کومله است که از زمان انقلاب تا دوران جنگ عراق علیه ایران با پشتوانه مالی و تسلیحاتی دولت بعثی در کردستان ایران فعالیت مسلحانه می‌کرد. کومله اکنون چند شعبه دارد که باز هم در کردستان عراق مستقر هستند. مهم‌ترین این شعبه‌ها کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران نام دارد.[۱۱] این حزب می‌گوید که برخلاف شعبه‌های دیگر خود که مارکسیست لنینیست باقی مانده‌اند، اکنون در طیف چپ‌گرای میانه جای دارد. کومله در اواخر ژانویه ۱۹۷۹ یعنی دو هفته پیش از پیروزی انقلاب تأسیس شد و فعالیت مسلحانه آن کمی پس از انقلاب آغاز شد. کتاب کاگ‌ب و فریبکاری اطلاعاتی شوروی: نگاهی از درون، نوشته یک افسر اطلاعاتی چکسلواکی سابق و کارشناس بلوک شرق، می‌گوید کومله بخشی از شبکه سازمان جاسوسی شوروی در ایران بود و از این طریق، از لحاظ مالی و ایدئولوژیک تغذیه می‌شد.[۱۲]

کومله در ابتدا یک حزب کمونیست تندرو بود که علاوه بر مبارزه علیه جمهوری اسلامی، با سایر ملی‌گرایان کرد مثل حزب دموکرات کردستان ایران نیز در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ اختلاف داشت و گاهی با آن‌ها می‌جنگید. اکنون کومله و حزب دموکرات تنها اعضای ایرانی در میان اتحادیه احزاب چپ‌گرای جهان به نام انترناسیونال سوسیالیست[۱۳] هستند. در این مجموعه که در ۱۹۵۱ تأسیس شد ۱۳۲ حزب و سازمان از کشورهای مختلف عضویت دارند.[۱۴]

تعدادی از اعضای اروپایی این مجموعه در سال ۲۰۱۳ از آن انشعاب کردند و اتحادیه پیشرو[۱۵] را تشکیل دادند تا احزاب سوسیال‌دموکرات جهان را تحت پوشش قرار دهند. در این اتحادیه که در ۲۰۱۳ در آلمان توسط چند حزب چپ‌گرای اروپا تشکیل شد ۱۴۰ حزب و سازمان جهانی عضویت دارند. مهم‌ترین اعضای آن، حزب سوسیال‌دموکرات آلمان، حزب کارگر انگلیس، حزب سوسیالیست فرانسه و احزاب چپ اسرائیل به شمار می‌روند. باز هم کومله و حزب دموکرات کردستان ایران تنها اعضای ایرانی در این اتحادیه هستند.[۱۶]

در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ وقتی که دولت جرج بوش مشغول تصویب بودجه برای قانون حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی بود، رهبر کومله، عبدالله مهتدی، با مقامات امریکایی ملاقات می‌کرد تا در زمره گروه‌هایی قرار گیرد که از این بودجه بهره می‌برند. در سال ۲۰۰۶ شبکه ماهواره‌ای کومله با کمک مالی امریکا در سوئد آغاز به کار کرد. مهتدی پس از دریافت کمک امریکا در ۲۰۰۸ گفت: «اگر شما یک جنبش سیاسی باشید که بخشی از مخالفان را تشکیل می‌دهد، نیاز به کمک خارجی دارید… ما از قبول این موضوع شرمسار نیستیم»، اما رویکردهای این حزب چپ‌گرا عواقب ناخوشایندی برای آن داشت. در اکتبر ۲۰۰۷ یکی از رهبران آن به نام عمر ایلخانی‌زاده به علت نارضایتی از ریاست مهتدی، انشعاب کرد و جناح اصلاحات را تأسیس کرد که نام دیگرش کومله زحمتکشان کردستان است. در آوریل ۲۰۰۸ به علت همکاری مهتدی با رضا پهلوی و سلطنت‌طلبان، جناح دیگری از کومله انشعاب کرد و خود را جناح یکپارچه‌سازی کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران نامید.

اردوگاه کومله به رهبری مهتدی، در جنوب شرقی سلیمانیه عراق است و نمایندگانی از اروپا و اسرائیل به آن رفت‌وآمد دارند. خبرنگار جروزالم پست در گزارش خود از این اردوگاه در ۲۰۰۷ می‌گوید کومله برای استفاده از تسلیحات ضد هوایی آموزش دیده است. تعداد اعضای کومله کمتر از یک هزار نفر برآورد می‌شود. در سال ۲۰۱۷ که مایک پمپئو بر سازمان سیا ریاست می‌کرد و دولت ترامپ در همکاری با نتانیاهو و بن سلمان تلاش برای تضعیف ایران را آغاز کرد، کومله اعلام کرد که فعالیت مسلحانه علیه ایران را از سر می‌گیرد. در سال ۲۰۱۸ کومله دفتر نمایندگی خود را در واشنگتن افتتاح کرد و دارای لابی ثبت‌شده در ایالات‌متحده شد. از آن پس، کومله هر سال ده‌ها هزار دلار برای لابی در امریکا هزینه کرده است.

مهتدی چپ‌گراست، اما مایل نیست در چشم ترکیه و متحدان غربی آن تهدید تلقی شود؛ بنابراین او با چپ‌گرایان کرد ترکیه ابراز مخالفت می‌کند. مهتدی در مصاحبه با نشریه الشرق الأوسط، فعالیت‌های گروه پژاک در ایران را محکوم کرده و می‌گوید: «پژاک چهره دیگر پ‌ک‌ک (حزب کارگران کردستان ترکیه) است. این حزبی مستقل نیست و توسط کردهایی با اصلیت ایرانی تأسیس نشده. پژاک به منافع جنبش آزادی کردستان خدمت نمی‌کند».[۱۷]

مهتدی همچنین می‌گوید: «زحمتکشان کرد همه جور حق دارند که برای کسب حقوق و آزادی خود بجنگند، اما پ‌ک‌ک سازمانی قابل‌اعتماد نیست. آن‌ها در ملی‌گرایی خود خیلی متعصب هستند. آن‌ها طبعی بسیار غیردموکراتیک دارند و پایبند اصول نیستند. منظورم این است که می‌توانند حتی با شیطان کنار بیایند. با کردها هم می‌جنگند… آن‌ها خیلی بیشتر از نبرد با ترک‌ها، با کردها جنگیده‌اند. وقتی تاریخچه پ‌ک‌ک را بررسی کنید، می‌فهمید که آن‌ها علیه تک‌تک جنبش‌های کرد در هر بخش کردستان کار کرده‌اند. هم‌زمان روابط خوب و دوستانه‌ای با همه کشورهایی داشته‌اند که کردها در آن زندگی می‌کنند، جاهایی که ستمدیدگان ساکن هستند».

هم‌زمان با نزدیکی به دولت جرج بوش، در سال ۲۰۰۶ کومله و دو گروه دیگر کرد ایرانی بیانیه‌ای مشترک را امضا کردند مبنی بر اینکه هدف آن‌ها سرنگونی نظام در ایران است. مهتدی کردها را ابزار فشار بر ایران معرفی می‌کند. او در مصاحبه خود می‌گوید: «نیروهای کرد اهرم‌های بزرگ فشار علیه ایران را تشکیل می‌دهند. اگر این اهرم‌ها از دست بروند، دولت عراق چیزی نخواهد داشت که با ایران چانه بزند». با این حال، مهتدی ابراز نگرانی هم کرده که سرنوشت سازمان مجاهدین خلق در اخراج از عراق برای کومله نیز اتفاق بیفتد. فعالان کرد ایرانی مستقر در شمال عراق می‌دانند که آن کشور به روابط خود با ایران اهمیت می‌دهد و اگر تحت فشار ایران قرار گیرد، ممکن است مخالفان جمهوری اسلامی را از عراق اخراج کند.

پیوند پ‌ک‌ک و پژاک

پژاک[۱۸] که در زبان کردی، مخفف حزب زندگی آزاد کردستان است، سازمانی از شبه‌نظامیان چپ‌گرا و خواهان تغییر نظام ایران است. این حزب در سال ۲۰۰۴ توسط اعضای ایرانی پ‌ک‌ک تأسیس شد. به گفته نیویورک‌تایمز، پ‌ک‌ک و پژاک درواقع یکی هستند و از امکانات یکدیگر استفاده می‌کنند و خود را تابع عبدالله اوجالان می‌دانند که در زندان ترکیه است. تنها تفاوت این دو در منطقه عملیاتی آن‌هاست، یکی در ترکیه و دیگری در ایران فعالیت می‌کند.[۱۹]

نشریات امریکایی می‌گویند نیمی از اعضای پژاک زن هستند. پژاک مدعی است ۳ هزار جنگجو در اختیار دارد، اما کارشناسان رقم یک هزار را نزدیک‌تر به واقعیت می‌دانند. این سازمان تاکنون چند بار دچار انشعاب شده است. پژاک از آغاز فعالیت خود بارها در مناطقی از ایران دست به ترور، بمب‌گذاری و انفجار خط لوله گاز زده است، اما عملیات نظامی ایران در تابستان ۲۰۱۱ سبب شد بسیاری از پایگاه‌های پژاک در دو سوی مرز ایران و عراق سقوط کند. در ماه اوت همان سال، رهبر پژاک عبدالرحمن حاجی احمدی که ساکن آلمان است، تقاضای آتش‌بس و مذاکره داد. سپس پ‌ک‌ک نیروهای پژاک را از منطقه نبرد خارج نمود و اعلام کرد پ‌ک‌ک در هیچ جنگی علیه ایران شرکت نمی‌کند. پس از چند هفته، پژاک و نیروهای ایرانی دوباره درگیر شدند و فرمانده نظامی و فرد شماره دو پژاک، مجید کاویان، کشته شد. سرانجام با وساطت اقلیم کردستان عراق، شبه‌نظامیان پژاک که ۱۸۰ کشته و ۳۰۰ زخمی داده بودند، مجبور به پذیرش عقب‌نشینی از مرز ایران شدند. حملات چریکی پژاک پس از این نبرد کاهش داشت، اما خاتمه نیافت.[۲۰]

راه‌حل نظامی قطعی برای این مسئله وجود ندارد؛ زیرا کوه‌های قندیل در شمال عراق نزدیک مرز ایران و ترکیه، منطقه‌ای صعب‌العبور و پایگاه پ‌ک‌ک و پژاک است. پ‌ک‌ک هزاران چریک خود را در کوهستان قندیل به وسعت ۵۰ کیلومترمربع متمرکز کرده است و عملاً کنترل آن را در اختیار دارد.[۲۱] منبع اصلی مالی پ‌ک‌ک قاچاق مواد مخدر است.[۲۲]

پ‌ک‌ک برای انجام عملیات خود علیه ترکیه، جنگجویان را از کوهستان قندیل به نقاط مختلف در داخل آن کشور اعزام می‌کند. ترکیه که توانایی لشکرکشی زمینی به این کوهستان را ندارد، بارها آن را بمباران هوایی کرده است. پژاک نیز با استفاده از حضور شریک قوی‌تر خود پ‌ک‌ک، در همین ناحیه پناه گرفته است و گاهی وارد عملیات علیه ایران می‌شود. ترکیه و ایران روابط خوبی با اقلیم کردستان عراق دارند و ناتوانی آن در کنترل این منطقه دورافتاده را درک می‌کنند، اما انتظار دارند خروج شبه‌نظامیان از آن برای انجام عملیات را محدود کند؛ البته ایران و ترکیه در سال‌های اخیر با افزایش همکاری اطلاعاتی خود در زمینه تصاویر ماهواره‌ای و پهپادی، کار این دو سازمان چریکی برای شروع عملیات از کوه‌های قندیل را مشکل کرده‌اند.

پ‌ک‌ک با ترکیه در جنگ است و از نظر اروپا و امریکا که متحدان آن کشور در ناتو هستند، یک گروه تروریستی محسوب می‌شود. با اینکه دولت امریکا پژاک را نیز همچون پ‌ک‌ک سازمانی تروریستی اعلام کرده است، شواهدی مبنی بر رابطه این دولت با پژاک وجود دارد. در سال ۲۰۰۶ دنیس کوسینیچ[۲۳] نماینده کنگره امریکا فاش کرد که این کشور از پژاک حمایت می‌کند و با آن هماهنگ است و به همین علت، پژاک توانسته در اقلیم کردستان عراق که روابط نزدیکی با امریکا دارد، فعالیت کند. در همان زمان، سیمور هرش[۲۴] روزنامه‌نگار مشهور و باسابقه امریکایی نوشت دولت جرج بوش برای جنگ با ایران آماده می‌شود و از این‌رو، امریکا و اسرائیل به پژاک تجهیزات، آموزش و اطلاعات نظامی می‌دهند تا ایران را تحت فشار داخلی قرار دهند. واشنگتن‌تایمز نیز فاش کرد که رهبر پژاک برای دریافت کمک سیاسی و نظامی به واشنگتن سفر کرده است.[۲۵]

افشای این تماس‌ها می‌توانست باعث صدمه به روابط با ترکیه شود، از این‌رو دولت‌های امریکا و اسرائیل آن را انکار کردند، اما شواهد دیگری نیز وجود دارد. بر اساس اسناد ویکی‌لیکس در ۲۰۱۰ رئیس موساد تلاش می‌کرد از مخالفان کرد برای سرنگونی حکومت ایران استفاده کند. روزنامه فیگارو در ۲۰۱۲ گزارش داد که اسرائیل مخالفان ایرانی را در اردوگاه‌های سری در اقلیم کردستان جذب کرده و آموزش می‌دهد. در ۲۰۱۳ واشنگتن‌پست فاش کرد که شبکه‌ای از کردهای مخالف که برای اسرائیل در ایران کار می‌کردند، با اعضای موساد در ترکیه ملاقات داشتند.[۲۶]

حزب دموکرات و سازمان پاک

حزب دموکرات کردستان ایران گروهی چپ‌گراست که از زمان پیروزی انقلاب تاکنون با جمهوری اسلامی مبارزه کرده است. این حزب چند دوره عملیات نظامی داشته که نخستین و شدیدترین آن از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳ طول کشید. پس از کاهش چشمگیر نیروهای حزب، دوره دوم عملیات آن در مقیاس محدود از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶ به طول انجامید و دوره سوم نیز به‌طور پراکنده از ۲۰۱۶ به بعد روی داد.[۲۷]

این حزب در پایان جنگ جهانی دوم پایه‌گذاری شد و مدت‌ها تحت حمایت شوروی و متحد حزب دموکرات کردستان عراق و حزب توده ایران بود. پس از آنکه شاه و اسرائیل برای تضعیف عراق تصمیم به حمایت از شاخه عراقی حزب گرفتند، مصطفی بارزانی رهبر آن مجبور شد رابطه خود با شاخه ایرانی حزب را متوقف کند. کمی پس از پیروزی انقلاب در ایران، رژیم بعثی به حمایت از احزاب چپ‌گرای کرد ایرانی پرداخت و آن‌ها از پایگاه‌های خود در عراق به مناطق کردنشین ایران حمله کرده و بخش‌هایی را اشغال کردند. سازمان‌های چپ‌گرای داخلی مانند چریک‌های فدایی خلق نیز در حمایت از احزاب مسلح کرد، بخشی از نیروهای خود را در کردستان مستقر کردند. در سال ۱۳۵۸ نیروهای ایران به مبارزه منظم با آن‌ها در مناطق کردنشین پرداختند اما در هر مورد عقب‌نشینی، این احزاب می‌توانستند بار دیگر با آسودگی در عراق پناه بگیرند و آماده حمله جدیدی شوند. با شروع جنگ صدام علیه ایران، شبه‌نظامیان کرد عملاً در هماهنگی با ارتش عراق دست به عملیات می‌زدند، اما به دنبال شکست‌های عراق تا سال ۱۹۸۳ فعالیت نظامی این احزاب چپ‌گرا در کردستان ایران تقریباً پایان یافت. تعداد شبه‌نظامیان حزب دموکرات کردستان ایران در اوایل دهه ۱۹۸۰ تا ۳۰ هزار نفر تخمین زده شده، اما این تعداد در سال ۲۰۰۸ حداکثر ۱۸۰۰ نفر برآورد شده است. رهبر کنونی آن مصطفی هجری است.

یکی دیگر از سازمان‌های شبه‌نظامی، پاک[۲۸] یا حزب آزادی کردستان است که توسط برخی اعضای سابق سازمان چریک‌های فدایی خلق در سال ۱۹۹۱ با تأسیس در شمال عراق، عملیات خود را برای تجزیه کردستان ایران آغاز کرد. این حزب چپ‌گرا می‌گوید یک هزار جنگجو دارد، اما صدای امریکا تعداد اعضای آن را ۶۰۰ نفر برآورد کرده است. پاک از متحدان حزب دموکرات کردستان ایران است و روابط خوبی نیز با اقلیم کردستان عراق دارد. نیروهای امریکایی تسلیحات و آموزش نظامی حزب پاک را تحت عنوان مبارزه با داعش بر عهده داشته‌اند، اما این حزب در سال ۲۰۱۶ هنگام سلطه داعش در شمال عراق، به سنندج در ایران حمله کرد. در همان سال، پاک خواستار کمک از کشورهای دیگر به‌ویژه عربستان سعودی برای جلوگیری از نفوذ منطقه‌ای ایران شد. سپس اذعان کرد که از امریکا اسلحه و مهمات دریافت کرده است.[۲۹]

حزب دموکرات کردستان ایران، همچون حزب پاک خواستار کمک عربستان در مبارزه علیه ایران است. این کمک احتمالاً از طریق کنسولگری عربستان در اقلیم کردستان عراق به دست این سازمان‌های چریکی می‌رسد.[۳۰]

ارتش و دولت در سایه

مؤسسه کردی واشنگتن[۳۱] که برای پیشبرد آرمان ملی‌گرایان کرد تبلیغ می‌کند، تلاش دارد اختلافات بین گروه‌های ملی‌گرای کرد را کاهش دهد. این مؤسسه در ۲۱ اوت ۲۰۲۲ گزارش داد که مصطفی هجری و خالد عزیزی از رهبران دو جناح حزب دموکرات کردستان ایران متحد شده‌اند. همچنین به دنبال ناآرامی‌های پاییز ۲۰۲۲ در ایران، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۰ نوامبر دوباره به یکدیگر پیوستند.[۳۲]

این مؤسسه کمی پیش از همه‌پرسی استقلال کردستان عراق، طی یک مقاله، شباهت‌هایی را بین تشکیل اسرائیل که برای بسیاری از غربی‌ها ماجرایی آشناست، با آینده کردها برقرار کرده است.[۳۳]

اسرائیل تمایل زیادی دارد که کردها در همان مسیری حرکت کنند که صهیونیست‌ها برای تشکیل کشور یهودی طی کردند. یکی از مراحل، تشکیل یک ارتش قبل از کسب استقلال است. هاگانا[۳۴] یک گروه شبه‌نظامی بود که صهیونیست‌ها در زمان سلطه انگلیس بر فلسطین در دهه ۱۹۲۰ یعنی حدود دو دهه پیش از تأسیس اسرائیل ایجاد کرده بودند تا ضمن آموزش نظامی به یهودیان، عملیات نظامی علیه مخالفان را پیش ببرند. به دنبال تشکیل اسرائیل، هاگانا تبدیل به ارتش رسمی آن شد. طبق مقاله فوق، شبه‌نظامیان پیشمرگه کرد نقشی مشابه هاگانا دارند و باید در آینده تبدیل به ارتش کردستان مستقل شوند.

یکی دیگر از مراحل، تشکیل حکومت قبل از کسب استقلال است. آژانس یهود[۳۵] درواقع، نوعی «دولت در سایه»[۳۶] بود که حدود بیست سال پیش از تأسیس اسرائیل تشکیل شد تا امور شبه‌حکومتی ازجمله جذب و انتقال مهاجران یهودی، و سیاست داخلی و خارجی صهیونیسم را اداره کند. سپس دولت اسرائیل از همین آژانس پدید آمد و رؤسای آن، نخست‌وزیران آینده شدند؛ البته آژانس یهود همچنان تحت عنوان مسئول امور یهودیان پراکنده در جهان، ایفای نقش می‌کند. از نگاه مقاله فوق، حکومت اقلیم کردستان عراق اکنون همان «دولت در سایه» است که باید در آینده تبدیل به دولت کردستان مستقل شود. این مقاله همچنین به مشکل جابه‎جایی اقوام دیگر ساکن کردستان اشاره می‌کند و می‌گوید صهیونیست‌ها نیز برای تشکیل کشور یهودی با مشکلی مشابه روبه‌رو بودند. جنگ ۱۹۴۸ برای تأسیس اسرائیل طوری طراحی شده بود که بسیاری از فلسطینی‌ها سرزمین‌های خود را رها کنند و مجبور به فرار شوند. بسیاری دیگر نیز در جریان جنگ یا پس از آن با فشار مقامات یا سربازان اسرائیلی اخراج شدند. طبق مقاله فوق، مقامات کرد پس از استقلال باید آماده مدیریت بحران آوارگان باشند؛ البته روند آوارگی فلسطینی‌ها تا امروز ادامه دارد و اسرائیل نمی‌تواند هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای در این زمینه به منتقدان خود در سراسر جهان ارائه دهد. به نحو مشابه، اگر کردستان مستقل شود، مدت‌ها گرفتار جنگ و آوارگی میلیون‌ها نفر خواهد بود که ممکن است کرد، عرب، ترک یا مسیحی باشند. کردستان حتی پیش از این هم بارها مشکل آوارگی را تجربه کرده است.[۳۷] چه در دورانی که بارزانی برای مبارزه با دولت بعثی، از اسرائیل و شاه کمک می‌گرفت، و چه بعد از آشتی شاه با صدام و انعقاد قرارداد الجزایر، چه در جریان جنگ عراق علیه ایران و چه پس از آن، چه پس از اشغال کویت و جنگ امریکا با صدام در ۱۹۹۱ و چه در جریان حملات داعش، امواج آوارگان کرد بارها در داخل کردستان یا به‌سوی مناطق هم‌جوار به راه افتاد و عده زیادی از مردم خانه و زندگی خود را از دست دادند. مسئله آوارگان کرد اکنون در شمال عراق و سوریه و مناطقی از ترکیه همچنان ادامه دارد و بخش مهمی از بودجه کردستان عراق به‌جای آنکه برای توسعه هزینه شود، صرف مسئله آوارگان می‌شود. در صورت استقلال، احتمالاً جابه‌جایی اقوام کرد، عرب، ترک و مسیحی ابعاد این مسئله را، هم از لحاظ جمعیتی و هم از نظر مکانی و زمانی، آن‌قدر گسترش می‌دهد که قابل‌کنترل نخواهد بود. اسرائیل با وجود پیوندهای نزدیک با قدرت‌های غربی، در طی تاریخ ۷۵ ساله خود نتوانسته مشکل آوارگان فلسطین را حل کند و این موضوع را با گذشت زمان پیچیده‌تر می‌یابد، چنان‌که امروز فلسطینی‌ها سازمان‌یافته‌تر و مسلح‌تر از همیشه برای احقاق حقوق خود مصمم هستند. تنها راه برای پایان مشکل آوارگان، چه در فلسطین و چه در کردستان، شناسایی حق بازگشت همه آن‌ها به سرزمین‌های خود و برخورداری از حقوق برابر با سایر اقوام در هر کشور منطقه است. اگر در سایر مسائل کردستان نیز به‌جای جدایی، رعایت عدالت و حقوق همه اقوام محور اصلی باشد، می‌توان با کمترین هزینه آن‌ها را حل کرد.

[۱]

https://en.wikipedia.org/wiki/Human_rights_of_Kurdish_people_in_Turkey#:~:text=The%20words%20%22Kurds%22%2C%20%22,Kurdish%20were%20arrested%20and%20imprisoned.

[۲]

Rebekah Bragg, Consideration of Kurdish National Autonomy and Self-Determination, Old Dominion University, Model United Nations Society, 2013

[۳] Uri Lubrani

[۴]

David Ben-Gurion, Golda Meir, Abba Eban, Yitzhak Rabin, Yigal Allon, Moshe Dayan, and Menachem Begin

[۵] Jacob Nimrodi

[۶] Moshe Arens

[۷] https://en.wikipedia.org/wiki/Israel%E2%80%93South_Sudan_relations

[۸] https://www.nytimes.com/2014/01/04/us/politics/us-is-facing-hard-choices-in-south-sudan.html

[۹] https://en.wikipedia.org/wiki/South_Sudan

[۱۰] Vali, Abbas: The Forgotten Years of Kurdish Nationalism in Iran, Springer 2020

[۱۱] https://en.wikipedia.org/wiki/Komala_Party_of_Iranian_Kurdistan

[۱۲] Bittman, Ladislav (1983), The KGB and Soviet Disinformation: An Insider’s View

[۱۳] Socialist International

[۱۴] https://en.wikipedia.org/wiki/Socialist_International

[۱۵] Progressive Alliance

[۱۶] https://en.wikipedia.org/wiki/Progressive_Alliance

[۱۷] https://www.aberfoylesecurity.com/?p=1875

[۱۸] PJAK

[۱۹] https://www.nytimes.com/2007/10/23/world/middleeast/23kurds.html?_r=1&oref=slogin

[۲۰] https://en.wikipedia.org/wiki/2011_Iran%E2%80%93Iraq_cross-border_raids

[۲۱] https://archive.nytimes.com/atwar.blogs.nytimes.com/2011/01/05/with-the-p-k-k-in-iraqs-qandil-mountains/

[۲۲]https://www.voltairenet.org/article197439.html#nb6

[۲۳] Dennis Kucinich

[۲۴] Seymour Hersh

[۲۵] https://en.wikipedia.org/wiki/Kurdistan_Free_Life_Party

[۲۶] https://www.voltairenet.org/article197439.html#nb6

[۲۷] https://en.wikipedia.org/wiki/Democratic_Party_of_Iranian_Kurdistan

[۲۸] PAK

[۲۹] https://en.wikipedia.org/wiki/Kurdistan_Freedom_Party

[۳۰] https://en.wikipedia.org/wiki/Western_Iran_clashes_(2016%E2%80%93present)

[۳۱] Washington Kurdish Institute

[۳۲] https://dckurd.org/2022/11/23/we-congratulate-the-komala-party-on-their-reunification

[۳۳] https://dckurd.org/2017/08/03/israel-and-the-kurds-two-independence-movements-70-years-apart

[۳۴] Hagannah

[۳۵] Jewish Agency

[۳۶] Shadow Government

[۳۷]https://www.voltairenet.org/article198108.html

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط