بدون دیدگاه

شهرهای مرزی؛ فرصت یا تهدید

در گفت‌وگو با احسان هوشمند

#بخش_دوم

مرزهای گسترده کشور چالش‌های امنیتی زیادی را به وجود آورده است. حادثه دلخراش جان‌باختن هم‌وطنانمان در سراوان نمونه آشکار این مشکلات است؛ البته این نخستین بار نیست که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. در گفت‌وگو با احسان هوشمند در پی پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه می‌شود مرزهای طولانی کشور را از تهدید به فرصت تبدیل کرد.

لطفاً در مورد ظرفیت‌هایی که مرز ایجاد می‌کند توضیح بفرمایید؟

بسیار ممنونم که باب گفت‌وگو درباره یکی از مسائل مهم امروز و فردای ایران را گشودید. متأسفانه مرز به‌اندازه کافی موردتوجه نظام تدبیر و مسئولان کشور قرار نگرفته است. در جلسات قبل اشاره کردم ما درمجموع با چه شرایطی در مرز مواجه هستیم. امروز مقداری آمار و ارقام هم خدمتتان عرض می‌کنم که شاید مطلب برای ما روشن‌تر شود. خوانندگان عزیز استحضار دارند که استان‌هایی که در مرزهای کشور هستند بخش عمده‌ای از جمعیت ایران را به خود اختصاص دادند. می‌دانیم حدود ۴۰ میلیون نفر؛ یعنی حدود ۵۰ درصد جمعیت کشور در استان‌های مرزی ساکن هستند. حدود ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در آذربایجان شرقی، ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار نفر در آذربایجان غربی، یک‌ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر کردستان، حدود یک‌ میلیون و ۹۵۰ هزار نفر کرمانشاه، ۵۸۰ هزار نفر ایلام، ۴ میلیون و ۷۱۰ هزار نفر خوزستان، یک‌ میلیون و ۹۲۷ هزار نفر بوشهر، یک‌ میلیون و ۱۷۶ هزار نفر هرمزگان، ۲ میلیون و ۷۷۰ هزار نفر سیستان و بلوچستان، ۲ میلیون و ۷۶۸ هزار نفر خراسان جنوبی، ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر خراسان رضوی، ۸۶۳ هزار نفر خراسان شمالی و یک ‌میلیون و ۸۶۸ هزار نفر در استان گلستان، ۳ میلیون و ۲۸۳ هزار نفر مازندران، ۲ میلیون و ۵۳۰ هزار نفر گیلان و یک ‌میلیون و ۲۷۰ هزار نفر اردبیل. این‌ها را با هم جمع کنیم نشان می‌دهد جمعیتی حدود ۳۹ میلیون و ۵۱۸ هزار نفر در این استان‌ها ساکن هستند. اگر بگوییم استان فارس هم با یک جمعیت ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفری نزدیک مرز در منطقه لامرد قرار دارد، این عدد بیشتر می‌شود؛ به‌عبارت دیگر نیمی از جمعیت ایران در استان‌های مرزی هستند.

دقت کنید این استان‌های کشور با کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، کشورهای جنوب خلیج‌فارس، روسیه، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان و قزاقستان هم‌مرزند. به جمعیت این همسایه‌ها هم توجه کنیم به‌عنوان ظرفیت کشور نکات مهمی دارد. جمهوری آذربایجان ۱۰ میلیون نفر، ارمنستان ۳ میلیون نفر، ترکیه ۸۲ میلیون نفر، عراق ۳۸ میلیون نفر، قطر ۳ میلیون نفر، عمان ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار میلیون نفر، کویت نزدیک ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر، امارات ۸ میلیون نفر، بحرین یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر، عربستان سعودی ۳۴ میلیون نفر، پاکستان ۲۱۲ میلیون نفر، افغانستان ۳۷ میلیون نفر، ترکمنستان ۶ میلیون نفر، روسیه ۱۴۵ میلیون نفر، قزاقستان ۱۹ میلیون نفر که اگر این‌ها را جمع کنیم حدود ۶۱۰ میلیون نفر مستقیماً همسایه کشور ما هستند؛ یعنی در استان‌های مرزی ایران و در کشورهای همسایه بیش از ۶۰۰ میلیون نفر زندگی می‌کنند.

این اعداد خیلی به لحاظ راهبردی حائز اهمیت است، اگر کشور هندوستان را هم از طریق دریای عمان و اقیانوس هند در نظر بگیریم، این رقم می‌شود بیش از ۲ میلیارد نفر، جمعیتی که می‌توانند با ایران ما در ارتباط باشند. اگر بخواهیم اقتصادی نگاه کنیم، جمهوری آذربایجان حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ واردات داشته و کشور ترکیه حدود ۲۳۰ میلیارد دلار واردات داشته است، ما اگر این‌ها را باهم جمع بزنیم متوجه می‌شویم چه ظرفیتی در همسایگی ما وجود دارد.

کشور دیگری که در همسایگی ما وجود دارد عراق است که در سال گذشته حدود ۴۸ میلیارد دلار واردات داشته، افغانستان ۷ میلیارد دلار واردات داشته، ترکمنستان ۲ میلیارد دلار، ارمنستان ۵ میلیارد دلار، عمان ۳۰ میلیارد دلار، امارات ۲۶۷ میلیارد دلار، پاکستان ۵۰ میلیارد دلار، قطر ۲۹ میلیارد دلار، کویت ۳۳ میلیارد دلار، قزاقستان ۳۸ میلیارد دلار، روسیه ۲۴۳ میلیارد دلار، بحرین ۱۳ میلیارد دلار و عربستان ۱۴۴ میلیارد دلار؛ یعنی طبق آخرین آمارهای موجود، همسایگان ما در سال گذشته ۱۲۰۰ میلیارد دلار واردات از دیگر نقاط جهان داشتند. سهم ما از بازار افغانستان نسبتاً بالاست؛ یعنی حدود ۳۳ درصد بازار افغانستان به ایران اختصاص پیدا کرده، از بازار عراق حدود ۱۸ درصد در اختیار ایران است. ترکمنستان ۱۳ درصد، ارمنستان ۶ درصد متأسفانه، جمهوری آذربایجان ۳ درصد، ترکیه ۲.۵ درصد، عمان ۲.۴، امارات ۱.۷، شوربختانه پاکستان ۱ درصد، قطر و کویت ۰۷/. درصد، قزاقستان ۰۲/.  درصد، روسیه ۲/. درصد یعنی رقم ناچیز دو دهم درصد، بحرین ۰۱/. درصد و عربستان ۰۰۰۱/۰ درصد که می‌شود  ۱۰۴ هزار دلار فقط، درمجموع از ۱۲۰۰ میلیارد دلاری که در همسایگی ما واردات صورت می‌گیرد چیزی حدود ۲۴ میلیارد دلار آن اختصاص به واردات از ایران دارد؛ به‌عبارت دیگر یک بازار ۱۲۰۰ میلیارد دلاری در همسایگی ماست که ما ۲۴ میلیارد دلار صادرات به آن داشته‌ایم، یعنی توانستیم حدود ۲ درصد آن را به دست بیاوریم و حجم صادرات ما به این کشورها بسیار بسیار کم است و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای صادرات وجود دارد. اگر کشور سیاست روشن و منسجم و مطالعه‌شده‌ای درباره صادرات به کشورهای همسایه و ظرفیت‌یابی در این حوزه همراه با اصلاح سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی خود داشت و اگر مراکز متنوع مطالعات مرز داشتیم و ارتقای بازرگانی نیز بخشی را به مطالعات مرز اختصاص داده بود، می‌توانستیم با کمک وزارت صمت، نفت و زیر نظر وزارت خارجه نیازهای این کشورها را شناسایی کنیم و از این ظرفیت در راستای منافع ملی و تقویت توان صادراتی کشور به‌صورت جدی‌تری استفاده کنیم؛ البته همین ۲۴ میلیارد دلار هم عددی است که نسبت به گذشته رشد داشته، ولی برای مثال سهم کم و ۲/۰ درصدی ما از صادرات به روسیه نشان می‌دهد نتوانستیم از این ظرفیت به‌خوبی استفاده کنیم. رتبه صادرات ما به کشورهای امارات، افغانستان  و  ترکیه  به ترتیب سوم، چهارم  و هفتم است؛ البته تراز تجاری ما با ترکیه ۳۸۷ میلیون دلار منفی است. برای پاکستان رتبه ما هفتم است، برای عمان دهم هستیم، برای روسیه بیست‌و‌یکم هستیم و برای جمهوری آذربایجان رتبه ما شانزدهم است.

منظورتان این است که ما شانزدهمین کشور صادرکننده به آذربایجان هستیم؟

بله. پانزده کشور دیگر پیش از ما در رتبه صادرات به این کشور قرار دارند. برای قطر نوزدهم، برای قزاقستان بیست‌ونهم، حتی رتبه ما در سوریه که با سیستم سیاسی ما نزدیک است بیست‌و‌سوم است؛ یعنی تراز تجاری ما با سوریه ۹۱ میلیون دلار است، حتی برای ارمنستان که خیلی هم بازار بزرگی نیست رتبه ما بیست‌وپنجم است.

این آمارها نشانگر ناکارآمدی سیاست‌های مرتبط با توسعه صادراتی کشور است. ما می‌توانستیم در این حوزه‌ها تأثیرگذاری بیشتری داشته باشیم و اگر اوکراین و تاجیکستان را هم اضافه کنیم ظرفیت‌های فراموش‌شده اقتصاد ایران بیشتر خودش را نمایان می‌کند که به دلیل بیماری‌های اقتصاد کشور ما، از این فرصت بزرگ استفاده نشده است که قطعاً در این زمینه یکی از مشکلات بزرگ نداشتن مراکز مطالعاتی در این زمینه‌هاست.

مطلب دوم این است که در اولویت سیاست‌گذاران سیاست خارجی ما قرار نگرفته و به‌اندازه کافی به آن اهتمام نداشتند. دقت بفرمایید همین الآن در سفارتخانه‌های ما در منطقه و جهان معمولاً رایزن‌های اقتصادی و تجاری داریم آیا این رایزن‌ها افرادی هستند که دانش اقتصادی داشته باشند و ظرفیت‌های کشور را بشناسند؟ آیا مطالعات عمیق و تخصصی و میدانی در کشورهای هدف داشتند که بتوانند سهم ایران از این بازار ۱۲۰۰ میلیاردی را افزایش دهند؟ حتماً پاسخ می‌دهید خیر، چون سیاست خارجی کشور آشفته است و متولیان متعددی دارد و حتی تریبون‌های رسمی کشور هم بر سیاست خارجی اثرگذارند! به نظر می‌آید در حوزه توسعه صادرات متأسفانه موفق نبوده‌ایم. اگر ما بتوانیم از این ظرفیت‌ها که در همسایگی ما وجود دارد استفاده کنیم، طبیعتاً امنیت ایران و همسایگان به هم پیوند خواهد خورد و وقتی که امنیت دو کشور به هم پیوند بخورد، هم امنیت ملی ما از نظر تأمین کار و اشتغال و درآمد برای هم‌وطنانمان رشد می‌کند و هم اینکه آن کشورها در برابر سیاست‌های تهاجمی کشورهای خارج از منطقه مانند امریکا به ایران از ما حمایت می‌کنند، چون امنیت آن‌ها پیوند خورده به امنیت ما. از این مهم‌تر این مسئله باعث می‌شود مسائل امنیتی در داخل کشور ما دیگر با همسایه‌های پیوند نخورد که در این زمینه مثال‌های پاکستان و ترکیه را عرض خواهم کرد.

ما مرزهای طولانی با کشورهای مختلف داریم؛ مثلاً نزدیک ۱۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق داریم، که ظرفیتش موردتوجه کافی قرار نگرفته و نتوانستیم از مزایای اقتصادی این مرز طولانی به‌درستی و به شکلی دانش‌پایه بهره‌مند شویم. این را هم اضافه بکنیم که برخی از استان‌های مرزی ما ظرفیت‌های قابل‌توجهی دارند، مثل استان آذربایجان شرقی یا استان خوزستان، یا استان هرمزگان به لحاظ بنادر یا استان سیستان و بلوچستان در چابهار؛ این‌ها فرصت‌های قابل‌توجه در اختیار کشور است که متأسفانه مورد توجه کافی قرار نگرفته است. حتی ظرفیت‌های دیگر اقتصادی در اینجا وجود دارد که ما از آن غافل بودیم ازجمله با توجه به توسعه روزافزون دولت چین و ارتباط چین با اروپا اتفاقاتی دارد می‌افتد، مثل ارتباط چین با اروپا از طریق سیبری و روسیه از طریق خطی که از بالای مغولستان عبور می‌کند و با عبور از سن‌‌پترزبورگ به اروپا متصل شود. همچنین خط دیگری که معروف است به کریدور لاجورد که از چین شروع می‌شود و به افغانستان می‌رسد، ترکمنستان و دریای مازندران و جمهوری آذربایجان را رد می‌کند  و به سمت گرجستان با دو لاین یکی از طریق دریای سیاه و یکی هم از ترکیه و از طریق دریای مدیترانه حرکت می‌کند، این مسیر هدف بعدی چین است که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند. جایگاه ایران در این مسیرهای تجاری آینده که بسیار راهبردی هستند کجاست؟

هدف بسیار بسیار راهبردی دیگر که از آن غافل بودیم کریدور چین به پاکستان است، به‌نحوی‌که مناطق تجاری چین با قطار به منطقه گوادر پاکستان (که قسمتی هم در خاک ماست و ما به آن گواتر می‌گوییم) متصل شود و با قطار بیست‌وچهار ساعته این فاصله طی شود و از آنجا و از طریق خلیج‌فارس بارشان را به اروپا و آفریقا ارسال کنند. همچنین یک کریدور دیگری در منطقه طراحی می‌شود به نام راه‌آهن صلح که هدف آن اتصال زمینی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است؛ از عمان و عربستان گرفته به سمت اسرائیل و دریای مدیترانه و نهایتاً خط انتقال بار چین به اروپا از طریق ترکیه که می‌آید از چین به قزاقستان و دریای مازندران و جمهوری آذربایجان و ترکیه و از بخش غربی ترکیه هم وارد اروپا می‌شود. دقت کنید در این چند مسیری که من طرح کردم؛ یعنی، پنج مسیر و راه و کریدوری که الآن در دست مطالعه چینی‌ها و ترکیه هست متأسفانه نام ایران دیده نمی‌شود؛ به عبارت دیگر علی‌رغم رابطه نزدیک ایران و چین متأسفانه نتوانستیم در این زمینه کار چندانی انجام دهیم و دور زده می‌شویم و ضربات مهلکی به اقتصاد ما وارد می‌شود. باید بتوانیم برای این مشکل راه‌حلی پیدا کنیم؛ البته یافتن راه‌حل نیازمند عزم ملی حاکمیت در این حوزه‌هاست و پیش‌نیاز آن تجدید مناسبات منطقه‌ای به‌صورت پایدار است.

همه این‌ها را گفتم که عرض کنم دستگاه دیپلماسی و اقتصادی کشور با این ظرفیت‌ها مدبرانه برخورد نکرده است. حتماً مسئولان می‌گویند یک بخش قضیه به خاطر این است که ما تحریم هستیم؛ بله اگر تحریم هستیم برای رفع تحریم هم باید تلاش کرد و گفت‌وگوهای سازنده‌ای پیش برد تا بخشی از این موانع برداشته شود، اما همه ماجرا فقط تحریم‌های امریکا نیست، اساساً سیاست‌های منطقه‌ای کشور نتوانسته روابطش با کشورهای منطقه را درست تعریف کند. چرا روابط ما با عربستان به تیرگی گراییده، آیا کسانی که به سفارت عربستان حمله کردند و باعث خدشه جدی به روابط ایران و عربستان شدند و دنیای اسلام را تحت تأثیر قرار دادند مجازات شدند؟ آیا به‌صورت جدی و قاطع این افراد مؤاخذه و با مجازات سفت و سختی روبه‌رو شدند؟ آیا دادگاه این افراد در رسانه‌های پربیننده کشور پخش شد تا درس عبرتی برای دیگرانی باشد که قصد احتمالی حمله به سفارتخانه‌ای را در آینده داشته باشند؟

شما تصور کنید یک شهروند عادی به یک سفارتخانه کشور خارجی حمله کند، قطعاً مقامات قضائی و امنیتی مجازات سختی برایش در نظر می‌گیرند. چرا با کسانی که به سفارت عربستان حمله کردند برخورد خیلی جدی صورت نگرفت؟ طبیعتاً دستگاه قضایی ما باید به‌صورت مستقل و به دور از هرگونه شائبه‌ای با این موضوع برخورد می‌کرد. پس از آن اتفاق، هم وحدت و منافع ما در منطقه به خطر افتاد و هم مشکلات اقتصادی زیادی را به ما تحمیل کرد. ما با کشورهای دیگر هم نتوانستیم روابط خوبی برقرار کنیم. نقش عربستان در دنیای عرب و دنیای اسلام نقشی نیست که بتوان به‌آسانی از کنار آن گذر کرد!

در موضوع دیگر هم نشانه‌هایی از مسائل مدیریتی می‌توان سخن گفت. صادرات ما به ترکیه در سال گذشته افت قابل‌توجهی پیدا کرد و نتوانستیم از ظرفیتمان در همسایگی ترکیه استفاده کافی ببریم. به همین ترتیب با کشور پاکستان هم نتوانستیم روابطمان را جوری تنظیم کنیم که از ظرفیت‌هایمان به شکل بسیار مطلوبی استفاده کنیم. صادرات ما به پاکستان قطعاً ظرفیت این را دارد که چند برابر بشود، کما اینکه صادرات ما به روسیه هم ظرفیت چندبرابر شدن را دارد. صادرات به هرکدام از این کشورها نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و منسجم و هماهنگ بین دستگاهی در همه حاکمیت و نه‌فقط قوه مجریه است.

با هرکدام از این کشورها چگونه می‌توانیم تعامل بیشتری داشته باشیم؟

ما با افغانستان روابط بسیار نزدیکی داریم، اما فراموش نکنید افغانستان در افق مبهمی به سر می‌برد. از یک طرف طالبان در حال گفت‌وگو با امریکایی‌ها هستند و از طرف دیگر مقر سیاسی خودشان را در قطر مستقر کردند، ضمن اینکه در پاکستان هم هستند و محور قطر، پاکستان، ترکیه هم روابطشان در برابر محور عربستان، کویت، بحرین و امارات و البته مصر مستحکم‌تر می‌شود. در این موقعیت روابط ترکیه و پاکستان و قطر نزدیک‌تر می‌شود و طالبان در حال قدرت‌گیری است، رابطه این‌ها با جمهوری آذربایجان هم دارد قوی‌تر می‌شود و به این ترتیب ایران در یک محاصره استراتژیک قرار می‌گیرد، بخشی از همسایگانش در محور عربستان و بخشی در محور ترکیه خواهند بود و این موضوع هم به لحاظ امنیتی و راهبرد خیلی پردردسیر خواهد بود و هم به لحاظ اقتصادی دردسرهایی برای ما خواهد داشت، به‌خصوص از ناحیه ترکیه که در حوزه آب سرمایه‌گذاری‌های زیادی در افغانستان کرده و چالش‌های بزرگی را به داخل کشور هدایت می‌کند و کوچ بزرگ سیستانی‌ها را به دنبال خواهد داشت، خالی شدن مرزهای ما در خراسان‌ها و سیستان بلوچستان از جمعیت که می‌تواند حفره‌های امنیتی در بلندمدت برای کشور ایجاد کند و ما باید برای این مسئله تدابیری بیندیشیم که متأسفانه در این حوزه هم به اندازه کافی مطالعه صورت نگرفته. کما اینکه ترکیه به دنبال تعمیق نفوذ خود در عراق هم هست، هم در عراق هم در اقلیم کردستان و به‌عنوان یک رقیب با ما در عراق رقابت می‌کند، از این منظر تحولات جدیدی در منطقه در حال وقوع است. در افغانستان هم واقعیت این است که طالبان دنبال تعمیق نفوذ خودش در افغانستان است در این شرایط جدید جدا از ابعاد امنیتی به لحاظ اقتصادی فکری برایش کردیم که چه پیامدهایی برای ما خواهد داشت؟ به همین ترتیب در پاکستان، با دولتی که از زمان روی کار آمدنش نشان داده علاقه‌مند به توسعه روابطش با ایران است ما چه روابطی برقرار کردیم؟ به دلیل ناهماهنگی در سیاست‌های ما در افغانستان و پاکستان و برخی کارشکنی‌ها نتوانستیم روابطمان با پاکستان را گسترش دهیم و به آن ظرفیت‌های بایسته برسیم.

با توجه به مشابهت‌های فرهنگی که با مردم عراق داریم، چه در جنوب که شیعه هستند و با مردم ایلام و شهرهای مرزی قوم و خویش هستند در بعضی جاها و چه در شمال که کرد هستند و ارتباطات نزدیکی با کردستان ایران دارند. آن اوایل سقوط صدام این‌ها هرچه احتیاج داشتند می‌آمدند از ما می‌گرفتند و حجم زیادی صادرات داشتیم به عراق چون آن‌ها هم خودشان هیچ‌چیز نداشتند. چه اتفاقی می‌افتد که الآن اگر چیزی را بتوانند از کشور دیگری بخرند سراغ ایران نخواهند آمد. دلیل این مسئله را با توجه به مواردی که مطرح کردید به‌صورت مصداقی چه می‌بینید؟ چیزی که از ایران الآن دارد به عراق می‌رود چیزی مثل سیمان است که خیلی حجیم است یا یک‌سری مواد غذایی فاسدشدنی مثل شیر و لبنیات و میوه.

این نکته که فرمودید نشان می‌دهد ما دچار یک گرفتاری کلی هستیم و آن گرفتاری این است که استراتژی بلندمدت نداریم در مورد همه‌جا، مثلاً ما یکی از ظرفیت‌هایمان تولید برق است، بنا بر گفته یکی از مسئولان حوزه برق، نیاز به برق در منطقه بالغ بر هزار میلیارد دلار است. کشورهای اوراسیا هم حدود ۴۰۰ میلیارد دلار به برق نیاز دارند. الآن با فشار امریکا که البته برخی از جناح‌های عراقی هم بی‌میل به این موضوع نیستند، دست ایران از بازار فروش برق به عراق به‌تدریج در حال کوتاه شدن است؛ البته به خاطر تحریم‌ها نمی‌توانیم ۵۰ میلیارد دلار مطالباتمان را دریافت کنیم. همه این‌ها به هم گره‌ خورده؛ سیاست خارجی، نوع روابط ما با امریکا و اروپا، تحریم‌های امریکا، روابط با کشورهای منطقه، جناح‌بندی‌ها درون عراق.

کشور عراق یک کشور بسیار پیچیده‌ای است. رقابت بسیار پیچیده‌ای بین جناح‌های شیعی در داخل عراق شکل گرفته، الآن نخست‌وزیر عراق شیعه است، اما شیعه سکولار یعنی آقای کاظمی. جریان دیگر آقای عبادی نخست‌وزیر سابق، جریان آقای مالکی حزب الدعوه، جریان آقای حکیم که البته الآن رویکرد ملی و ناسیونالیستی گرفته و پسوند اسلامی را برداشتند و جریان قدرتمند دیگر جریان صدر است که همه این جریان‌های شیعه با هم تنش و رقابت بسیار فشرده‌ای دارند. این به‌جز جریانات دیگر عراقی است که روایت شیعی مخالف نظریه ولایت ‌فقیه دارند؛ مثل شیرازی‌ها و امثالهم که در عراق شیعه هم کار به جایی رسیده که در بصره و نجف کنسولگری ما را آتش زدند. در سال گذشته، تنها جایی در دنیا که کنسولگری جمهوری اسلامی به آتش کشیده شده عراق بوده، یعنی در کشور دوست و برادر ما عراق چندین بار در چند سال گذشته کنسولگری ما مورد تهاجم قرار گرفته و آتش گرفته است. این نشان می‌دهد ما در عراق و در حوزه شیعی با گرفتاری‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنیم. جریان اهل سنت هم به همین ترتیب، جریان کردها هم به همین ترتیب که این‌ها را چون قبلاً و در شماره‌های پیش صحبت کردیم دیگر وارد نمی‌شوم، اما ما چون نقشه راه بلندمدتی در عراق تنظیم نکردیم روابط متناسب و پایدار و کارشناسی‌شده با همه جناح‌های عراقی نداریم درنتیجه نتوانستیم روابط با ثبات و طولانی و تعریف‌شده‌ای با مجموعه جریانات اهل سنت عراقی داشته باشیم و از ما حمایت جدی بکنند؛ به‌عبارت دیگر آن‌ها ایران را متهم می‌کنند به روابط فرقه‌ای؛ یعنی می‌گویند ایران فقط با شیعیان عراق روابط نزدیکی دارد.

در حوزه کردی هم به همین ترتیب است. ما روابط مستحکمی با جریانات کردی داریم، اما فرازوفرود این روابط با جریانات رقیب هم گاهی دردسرساز می‌شود، چون نقشه راه بلندمدت نداریم، حتی انتشار یک فیلم در سالگرد شهادت سردار سلیمانی در خبرگزاری فارس موجب گلایه اقلیم کردستان می‌شود و رئیس اقلیم بیانیه می‌دهد و از این منظر ابراز نارضایتی می‌کند. همه این‌ها را کنار هم بگذارید متوجه می‌شوید که نقشه راه و استراتژی بلندمدت ما در عراق نامشخص است.

در مورد صادرات به‌طورکلی و صادرات به عراق نقشه راه ما نامشخص است، در درون کشور نظارت درستی روی تولیدات وجود ندارد تا استانداردسازی درستی صورت بگیرید و صادرکننده در برابر کیفیت جنسی که صادر می‌کند مسئول باشد. همه این‌ها را روی هم بگذاریم و نداشتن تجربه کافی، صادرکننده‌های ما که یاد نگرفتند بروند جاهای دیگر سرمایه‌گذاری کنند و کار کنند. از این‌ها مهم‌تر حمایت نکردن دولت است. دولت ترکیه چنان حمایتی از صادرکننده می‌کند که اگر صادرات داشته باشند، از تمام عوارض و مالیات‌ها معاف می‌شوند، به‌نحوی‌که یک جنس ترکیه در بانه ارزان‌تر از بازار اصلی استانبول است. آیا ما هم این کار را انجام دادیم؟ ما در این زمینه‌ها شکست خوردیم، چون بر مبنای مطالعات کارشناسی چندوجهی و استراتژی‎سازی بلندمدت اقدام نکردیم و الآن یک دهه است مقامات جمهوری اسلامی می‌گویند ۱۵ کیلومتر راه‌آهن شلمچه به بصره وصل می‌شود، همین چند روز گذشته دوباره معاون رئیس‌جمهور توضیح دادند که این راه‌آهن متصل می‌شود، اما متصل نشده، طرف عراقی اجازه نمی‌دهد این راه‌آهن متصل بشود تا درنهایت چین بخواهد از طریق ایران به عراق و درنهایت به دریای مدیترانه وصل شود. آیا ما نمی‌توانستیم راه‌آهن جانشین را به سمت اقلیم کردستان و اربیل و از آنجا به سمت سوریه تعریف کنیم؟ چرا این کارها را نکردیم؟ چرا مطالعات لازم را انجام ندادیم؟

این موضوعات نشان می‌دهد دستگاه کارشناسی کشور مسئله‌محور نیست. ما ۲۴۰۰ دانشگاه داریم. تعداد مراکز دانشگاهی ایران به‌اندازه کشور چین با بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت است. ما این‌همه دانشگاه برای چه می‌خواهیم؟ آیا متناسب با نیازهای کشور این‌همه دانشگاه ساخته شده؟ آیا ایران موضوع مطالعات این دانشگاه‌هاست؟ آیا افراد فن‌سالار و تکنوکرات تربیت شده است که در خدمت نیازهای واقعی کشور باشند؟ این کار انجام نشده و دانشگاه ما آدم متخصصی که روی بازار عراق تسلط داشته باشد ندارد. ما اصلاً نیروی دانشگاهی در این حوزه تربیت نکردیم! اصلاً مطالعات عراق نداریم. مقایسه کنید با کشور ترکیه که مراکز مطالعاتی متعددی وجود دارد و برای ایران یک مرکز مطالعاتی مخصوص ایجاد کرده‌اند به نام مرکز مطالعاتی «ایران»، یعنی برای آن‌ها حائز اهمیت است که روی مسائل فرهنگی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، ولایت فقیه و همه این‌ها کار می‌کنند. آیا ما مرکز مطالعات ترکیه در ایران ایجاد کرده‌ایم؟ حتی  همان مراکزی هم که داشتیم آیا تقویت کردیم؟ خیر.

مرکز مطالعات راهبردی ایران در عربستان، در این پنج سال یکی از مهم‌ترین مراکز مطالعاتی راهبردی در جهان شده، البته مرکز مطالعاتی خارجی در جهان. آیا ما چنین مرکزی در ایران داریم؟ خیر. آیا ما از ظرفیت کارشناسی محدود و دلسوزی که در دسترس داریم به نحو مطلوبی استفاده می‌کنیم؟ خیر! چون ایران و منافع ملی دغدغه اصلی نیست.

وقتی دانش‌پایه و کارشناسی‌شده نباشد، اقدامات ما طبیعتاً با شکست مواجه خواهد شد. آدم‌هایی هم که به کار گرفتیم به نظر می‌آید به‌اندازه کافی مسئولیت‌پذیری نداشتند. اخیراً خاطرات بسیار خواندنی  یکی از دوستان محقق در حوزه جمهوری آذربایجان را مطالعه می‌کردم که کتابی را منتشر کردند و توصیه می‌کنم این کتاب یعنی از بادکوبه و چیزهای دیگر: یادداشت‌های سفر به جمهوری آذربایجان را بخوانید. جناب آقای همرنگ خاطرات میدانی‌اش در جمهوری آذربایجان را نوشته است. فصل آخر کتاب درباره کارهایی است که سفیر ما انجام داده است. واقعاً شایسته کشور ما با یک تمدن چند هزارساله نیست که سفیر ما دست به چنین کاری بزند و به‌اندازه کافی به خاطر بی‌مسئولیتی‌هایش مؤاخذه نشود و درنتیجه ما می‌بینیم بیشتر به فکر این است که خودش و نزدیکانش شرکت بزنند و پول دربیاورند و بعد هم آن حواشی اخلاقی که به وجود می‌آید، کاری به راست و دروغش نداریم، اما این نشان می‌دهد کشور به اندازه کافی بر مبنای دانش کار نمی‌کند و از این نظر آسیب‌های بسیار جدی به اقتصاد کشور وارد می‌شود. آیا ما تا به ‌حال صادرکننده‌هایمان را به خاطر استاندارد نبودن کالاهای صادراتی‌شان به عراق به‌صورت جدی مؤاخذه و جریمه کردیم؟ خیر. آیا دستگاه‌های نظارتی ما با دقت بر کیفیت و استاندارد کالاهای صادراتی به عراق نظارت می‌کنند؟ خیر. آیا ما مطالعه‌ای برای کشف بازارهای جدید در عراق انجام داده‌ایم؟ خیر.

ما همین الآن با یک برآورد ساده که کارشناسان اقتصادی انجام دادند و بدون هیچ سرمایه‌گذاری، توانایی صادرات سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار به کشورهای دور ایران را داریم، اما اقدامات لازم را انجام نمی‌دهیم. ما می‌توانیم از نظر کارشناسان بدون اینکه هیچ اتفاقی بیفتد صادراتمان به پاکستان را به ۱۶ میلیارد دلار برسانیم، آیا در این زمینه به‌اندازه کافی تلاش کرده‌ایم؟ خیر. حتی آیا تلاش شده است دست رانت‌خواران که حیاتشان وابسته به واردات بی‌رویه کالاهای غیرضروری است کوتاه شود؟

فهرست برخی اقلام وارداتی به کشور مایه شرمندگی است! تازه این‌ها آن بخشی است که توسط مراکز رسمی و گمرکات ثبت می‌شود. قاچاق که خود معضل بزرگ دیگری است! آیا برای تعارض منافع در کشور اتفاق جدی و شایسته و کارشناسی شده‌ای روی داده است؟ آیا بررسی صورت گرفته است که مسئولانی که حوزه کاری‌شان مثلاً دارو یا پزشکی و بهداشتی است یا کشاورزی و دام‌پروری است یا نفت و پتروشیمی و بازرگانی و صنعت و معدن است یا ورزش است و البته این افراد خود دارای مؤسسات اقتصادی در حوزه دارو و درمان و بهداشت و نهاده‌ها دامی و کشاورزی و غیره هستند، به دلیل تعارض منافع چقدر سود و رانت برده‌اند! آماری هست که نشان دهد کارکنان و مدیران این دستگاه‌ها در دهه‌های گذشته از قبل رانت اطلاعاتی و مدیریتی و غیره به چه سودهای هنگفتی رسیده‌اند؟ آیا راهی برای بازخواست این گروه که تعارض منافع موجب سودهای کلانی برای آن‌ها شده تعریف شده است؟

برگردیم به بحث قبلی، وضعیت را مقایسه کنید با سرمایه‌گذاری که دولت ترکیه در بازار آفریقا داشته و این بازار را به‌عنوان یکی از بازارهای هدفش تعریف کرده است. میزان سرمایه‌گذاری ترکیه در بازار آفریقا در سال‌های گذشته ۱۵۰ میلیارد دلار است. دولت ترکیه ۱۵۰ میلیارد دلار در آفریقا سرمایه‌گذاری کرده، ما چرا نتوانستیم چنین کاری انجام دهیم؟ ترکیه سرمایه‌گذاری بسیار گسترده‌ای در آنجا انجام می‌دهد؛ البته حضور نظامی هم در لیبی و جاهای دیگر دارد، اما ما ظرفیت‌های لازم را برای اینکه بتوانیم از نظر اقتصادی در کشورهای همسایه نفوذ کنیم نداریم و طبیعتاً رقبا جای ما را می‌گیرند. درون کشور قوانین دست‌وپاگیر و نهادهای مختلف که بعضاً با هم رقابت دارند به‌جای همکاری، سپردن مسئولیت اداره حوزه‌ها به افرادی که تخصص کافی در این حوزه‌ها ندارند، بی‌توجهی کارنامه آن نهادها و وزارتخانه‌ها و افراد، برخورد با متخلفان و مسئولیت‌ناپذیرها، فعالیت رسانه‌ای مطلوب و کارشناسی‌شده و حمایت از این رسانه‌ها انجام نشده و طبیعتاً نتوانستیم؛ البته در سال‌های گذشته صادرات ایران در کشورهای همسایه نسبتاً رشد داشته ولی قطعاً تا ۱۰۰ میلیارد دلار هم قابلیت رشد دارد و این ظرفیت مرز متأسفانه نادیده گرفته شده است.

چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع پیشنهاد می‌کنید؟

تأکید می‌کنم ظرفیت‌های قابل‌توجهی برای صادرات به کشورهای همسایه داریم که متأسفانه سهم ۲ درصدی ما وضعیت مثبت و مطلوبی را به ما نشان نمی‌دهد، هرچند در سال‌های گذشته معدل صادراتمان رشد داشته، از سال ۹۷ تا ۹۹ صادرات ما به کشورهای همسایه حدود ۵۰ درصد افزایش داشته، ولی قطعاً اگر با دقت بیشتری سرمایه‌گذاری بشود ما می‌توانیم در این حوزه رشد خیلی بیشتری داشته باشیم.

این را هم‌ بگویم بیش از نیمی از صادرات کلی ایران به کشورهای منطقه است که می‌تواند رشد زیادی پیدا کند به‌خصوص در بعضی کشورها مثل پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، روسیه، ترکیه، این به‌جز بازار بزرگ مثلاً هندوستان و چین است که در آن کشورها متأسفانه نتوانستیم به‌اندازه کافی برنامه‌ریزی داشته باشیم و بتوانیم از این فرصت‌ها برای ظرفیت‌سازی اشتغال‌زایی استفاده کنیم.

من بازهم تأکید می‌کنم دانش‌پایه بودن اقتصاد کشور بسیار حائز اهمیت است، همان‌طور که دانش‌پایه بودن سیاست خارجی هم حائز اهمیت است؛ البته برای این مدارک دانشگاهی فراوان و بعضاً بی‌کیفیت که در کشور صادر می‌شود هم باید فکری بکنیم، فقط داشتن مدرک دانشگاهی کافی نیست، بلکه باید آدم‌هایی را با کیفیت دانش زیاد پرورش دهیم که در این زمینه هم باید وزارت علوم ما برنامه‌ریزی کند. به هر صورت برخی از مشکلات ما تحت تأثیر واقعیت‌های اجتماعی و علمی و سیاسی کشور است. وقتی دستگاه علمی کشور سیاست مشخص و راهبردی نداشته باشد، وقتی دستگاه سیاست خارجی نتواند نیروهای شایسته را به کار بگیرد و از آن‌طرف با ایدئولوژیک شدن و محدود کردن دایره خودی‌ها و اجازه ندادن به نخبگان که به کمک حاکمیت و دولت بشتابند و به عبارتی به کمک ملت بشتابند، راه را بر آن‌ها تنگ کردیم طبیعتاً کشور نمی‌تواند از نیروهای کیفی استفاده کند که این صدمات زیادی به سرمایه اجتماعی هم وارد می‌کند. در این شرایط جامعه ایران به‌شدت ناراحت و عصبانی است، حوادث ۹۶ تا ۹۸ نشان داد این جامعه ناراحت و عصبانی، وقتی حالش خوب می‌شود که ببیند از ظرفیت‌های کشور به‌خوبی استفاده می‌شود، ایجاد اشتغال می‌شود، روابط ما با کشورهای دیگر بهبود می‌یابد و فرصت‌های بهتری ایجاد می‌شود، چرخش نخبگان بر مدار عقلایی می‌چرخد نه بر مدار ایدئولوژیک و روابط و سلیقه‌ها و هم ایرانیان می‌توانند در اداره کشور سهم ایجاد کنند و می‌توانند از ظرفیت وجودی‌شان برای ارتقای کشور استفاده کنند. در این موقعیت چون شرایط آن‌طور که باید باشد مهیا نیست طبیعتاً دستاوردهای ما چندان چشمگیر نیست، امیدوارم چشمگیر شود.

درباره کردستان عراق وضعیت چگونه است؟

در مورد کردستان عراق و ترکیه ما ظرفیت‌های بسیار زیادی داریم که می‌توانیم از آن استفاده کنیم. از طرفی اقلیم کردستان عراق به دلیل بی‌ثباتی‌ها و چالش‌هایش با بغداد الآن وضعیت نامطلوب اقتصادی دارد و ارزش پول ملی عراق کاهش پیدا کرده و در شرایط موجود کشور ما می‌تواند با برنامه‌ریزی و طراحی یک نقشه راه بلندمدت این وضعیت را مدیریت کند و هم از آن سمت مرز درآمدزایی کند و همین باعث بهره‌وری بیشتر مردم مناطق مرزنشین می‌شود. می‌توانیم در حوزه‌های توریسم پزشکی و درمانی، در حوزه‌های فرهنگی، در حوزه‌های شیلات و امثالهم درون کشور سرمایه‌گذاری داشته باشیم و گردشگران کشورهای همسایه را جذب کنیم که متأسفانه در آن زمینه‌ها دستاورد چشمگیری نداریم و همه این‌ها نیازمند مطالعات کارشناسی است و وقتی هم میسر می‌شود که دانشگاه برای ایران باشد، وزارت خارجه برای ایران باشد، دستگاه‌های دیگر کشور برای ایران باشد و منافع ملی در اولویت سیاست‌گذاری‌های ما قرار بگیرد و بر مبنای این مسئولیت‌پذیری‌ها و نظارت‌ها و گردش آزاد نخبگان صورت بگیرد و همه این‌ها کمک می‌کند که افق پیش رو افق مطلوب‌تری برای اقتصاد کشور باشد.■

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط