بدون دیدگاه

غفلت از منبعی بی انتها

رسول اژئیان

در دوره سخت پاندمی کرونا که اتحاد و یگانگی همه مردم و مسئولان را می‌طلبد بحث‌هایی در فضاهای حقیقی، مجازی و رسانه‌ها داخلی و خارجی درباره مسائل جاری و تضادهای پنهان و آشکار کشور مطرح می‌شود که نشانه‌های خوبی از حرکت یکدست و آرامش‌افزایی برای غلبه بر مشکلات متعدد کشور نیست. برخی از این تضادها با هیچ چسبی قابل پیوند نیستند؛ مانند شیوع کرونا، خریدها و سفرهای نوروزی، تورم و رکود، فراوانی کالا و افزایش بی‌رویه قیمت‌ها در داخل و فشارها و تحریم‌های بی‌رحمانه خارجی و عدم یکدستی مردم و دست‌اندرکاران برای غلبه بر این نابسامانی‌ها و تحریم‌ها. درحالی‌که یک جامعه برای رهایی از همه این فشارها به یک‌صدایی و تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های برای مقابله با تعدی‌کنندگان به حقوق مردم و بلاهای طبیعی مانند سیل و زلزله و ویروس کرونا نیاز دارد.

تضادها در جامعه ما و حتی در شرایط سخت کرونایی کم نیست. سیاست انرژی کشور به این دلیل یکی از این تضادهای کشور است، درحالی‌که میزان تابش انرژی پاک خورشیدی با بیش از ۲ برابر میانگین جهانی بر سرزمین ایران بیش از ۱۰ هزار برابر مصرف داخلی بوده و ایرانیان از دیرباز تجربه بسیاری برای مهار آن و استفاده بهینه از انرژی‌های پاک داشته‌اند، استفاده از انرژی آلاینده فسیلی و در چند دهه اخیر اصرار بر انرژی خطرآفرین هسته‌ای از تناقض‌ها و تضادهای جامعه ماست.

سیاست انرژی ایران در دوران معاصر در حالی عمدتاً بر پایه انرژی‌های فسیلی نهاده شده است و بر انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای هم تأکید می‌شود که میزان تابش خورشید بر مساحت ایران قابل‌مقایسه نیست.

در ابتدا باید خاطرنشان کرد نگارنده به هیچ وجه مخالف کاوش و پژوهش در هیچ‌کدام از رشته‌های علمی و توسعه فنّاوری‌های نوین برای دستیابی ایران به دانش فنی تولید انواع محصولات نانوساختار، سلول‌های بنیادی، سلول‌های خورشیدی و سیستم‌های پیچیده هسته‌ای نبوده و آن را از افتخارات کشور می‌داند، اما مسئله این است کدام‌یک از آن‌ها برای استفاده در اقلیم ایران پاک‌تر، کم‌خطرتر، مطمئن‌تر و مفیدتر و به‌صرفه اقتصادی نزدیک‌تر بوده و عوارض جانبی و هزینه‌های مادی و معنوی کمتری را به جامعه تحمیل می‌کند؟ کدام‌یک از انواع انرژی‌های شناخته‌شده برای اقلیم ما مناسب‌تر است؟

به نظر نگارنده این انرژی پاک و لایزال خورشیدی است، درحالی‌که انرژی خورشیدی در مرحله بهره‌برداری هزینه و عوارض جانبی قابل‌توجهی ندارد، در مقابل هم تهیه مواد اولیه سوخت مانند نفت و گاز هزینه‌بر است و هم عوارض جانبی سوختن هیدروکربن‌های فسیلی با اکسیژن تنفسی و با تزریق گازهای مضر محیط زیست را شدیداً تحت تأثیر قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال گاز گلخانه‌ای دی‌اکسیدکربن که کم‌خطرترین محصول سوختن هیدروکربن‌های فسیلی با اکسیژن است باعث کاهش کیفیت هوای تنفسی و گرم شدن زمین می‌شود. گرم شدن زمین هم باعث کاهش نزولات جوی و ذوب و عدم ماندگاری برف زمستانی و کمبود آب شیرین در تابستان می‌شود. کاهش باران‌های ملایم در گستره زمانی طولانی و نزول باران‌های سیل‌آسا و تخریب‌کننده از عوارض دیگر گرم شدن زمین ناشی از سوختن هیدروکربن‌های فسیلی است. علاوه بر آن باید آلودگی زیست‌محیطی استخراج، انتقال سوخت (نفت و گاز و زغال‌سنگ) را هم بر این عوارض افزود که با تمام جوانب مصرف سوخت فسیلی را گران، نامطمئن، غیرپایدار و خطرناک می‌کند.

فراموش نکنیم این هیدروکربن‌های فسیلی بدین‌جهت طلای سیاه (و شاید باارزش‌تر از طلا) نام گرفته‌اند که ارزش‌افزوده بسیاری دارند. به‌طوری‌که برخی از مشتقات آن با خاصیت نیمه‌رسانایی آلی به قیمت بالای هر گرم تا ۴ هزار دلار در بازار عرضه‌شده و برای ساخت قطعات الکترونیکی و سلول‌های خورشیدی آلی کاربرد دارند. لازم است ذکر شود مقدار کمی از این مشتقات باارزش در نفت و گاز و به‌خصوص در گازهای فیلری وجود دارند که سوزانده می‌شود که نشانه‌ای از ارزش بالای این هیدروکربن‌ها بوده و سوختن آن‌ها در بخاری و پیستون اتومبیل ظلمی آشکار به طبیعت و تعدی به حقوق حقه نسل‌های آینده کشور و دنیاست. این هیدروکربن‌ها عصاره میراث گذشته‌ها برای همه نسل‌ها و آیندگان است. نسل ما نباید آن را مصادره کرده و همه را بی‌رویه بسوزاند و سرزمینی سوخته تحویل نسل‌های آینده بدهد؛ لذا هزینه مادی و معنوی سوخت فسیلی مانند کاهش اکسیژن تنفسی در اثر سوختن با هیدروکربن‌ها و آلوده شدن محیط زیست با گازهای مضر همراه با گرم شدن زمین نشان می‌دهد که نصب و استفاده فعال و غیرفعال و عاری از عوارض جانبی انرژی خورشیدی را شدیداً توجیه‌پذیر می‌کند.

به نظر من هر نوع سیاست و در اینجا سیاست انرژی باید بر اساس مصلحت و بر پایه شرایط اقلیمی و امکانات زیربنایی هر کشور و یا منطقه جغرافیایی و با نظر کارشناسی مجرب انتخاب و اجرا شود، اما گویا در سابق چنین نبوده و هنوز هم اصلاح نشده است.

نگاهی به سیاست انرژی در دوره محمدرضا شاه نشان می‌دهد انتخاب سیاست انرژی ایران بر مبنای علاقه شاه به انرژی هسته‌ای بوده و نه نظر کارشناسی نخبگان و شرایط اقلیمی ایران. گویا محمدرضا شاه به نیروگاه هسته‌ای عشق می‌ورزیده و در مذاکره با شرکت آلمانی RWE، مدلی از نیروگاه در حال طراحی را انتخاب کرده است که هنوز یک واحد از آن هم ساخته نشده بوده است و به گفته رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی ایران، محمدرضا پهلوی محل نصب نیروگاه بوشهر را در پرواز بر روی سواحل جنوبی ایران در بالگرد و از هوا انتخاب کرده است، درصورتی‌که بوشهر در حاشیه خط زلزله قطر-کازرون قرار دارد۱ و آلمانی‌ها هم ساخت این نیروگاه عظیم (شبیه مدل فوکوشیما) را بدون آزمایش زمین‌شناسی در بوشهر شروع کرده‌اند که چهار واحد شبیه آن در فوکوشیمای ژاپن در اثر زلزله در دریا و سونامی متعاقب آن منفجر شده است، درحالی‌که تابش نور خورشید در ایران با ۵.۵ کیلووات ساعت در هر مترمربع ۲ برابر میانگین جهانی است و ایران بر روی دریایی از نفت و گاز قرار دارد، مشاوران عمدتاً خارجی رژیم سابق با این استدلال که ذخایر نفتی ایران در سی سال بعد تمام خواهد شد (یعنی ۱۳۸۵)، ساخت ۲۶ نیروگاه هسته‌ای را به ایران پیشنهاد داده بودند که پول آن را با صادرات نفت ارزان از ایران دریافت کنند که معامله‌ای دو سر سود به نفع خارجی‌ها بوده است.

آلمان ساخت دو واحد نیروگاهی دمای بالا (High temperature) طرح بیبلیس که تولیدکننده ماده اولیه بمب اتمی (پلوتونیم ۲۳۶) بود را به مبلغ ۱۲ میلیارد مارک آن زمان (معادل ۶ میلیارد یورو) با توان اسمی ۲۵۸۶ مگاوات با شاه ایران منعقد کردند و از سال ۱۳۵۵ در بوشهر شروع به ساخت آن کردند، اما آلمان‌ها در دوران انقلاب با وجود عمل کامل ایران به تعهدات مالی خود (پرداخت به‌موقع قسط یک میلیارد مارک سر رسیده شده بعد از انقلاب) دو واحد نیروگاه را احتمالاً به دلیل تولید پلوتونیوم ۲۳۶، نیمه‌کاره (یکی ۷۵ درصد ۷۵ و دومی ۶۰ درصد) رها کردند و سپس قرارداد را بدون پرداخت غرامت و خسارت یک‌طرفه فسخ کردند. اکنون این نیروگاه بعد از سه دهه که طول عمر متوسط یک نیروگاه هسته‌ای است با توان اسمی ۱۰۰۰ مگاوات و توان عملی ۷۰۰ مگاوات (شبیه نیروگاه دمای پایین Low temperature چرنوبیل) کار می‌کند، با این توضیحات این سؤال جایز است آیا راهکار کارشناسانه بهتری برای تأمین انرژی کشور وجود نداشته و ندارد؟

نگارنده اگرچه بیشتر در زمینه انرژی خورشیدی فعالیت داشته است، اما از مسائل انرژی‌های دیگر هم بی‌اطلاع نیست. در این رابطه اشاره به سیاست انرژی کشور ایسلند شایان توجه است که به دلیل اقلیم آتش‌فشانش سیاست انرژی خود را بیشتر بر پایه زمین گرمایی (ژئوترمال) قرار داده و با تزریق آب به داخل زمین و استحصال آب گرم قسمتی از انرژی خود را تأمین می‌کنند. آنچه برای ایسلند درست و کارشناسانه است یقیناً برای بسیاری از کشورها من‌جمله ایران مفید و مؤثر نبوده و صرفه اقتصادی ندارد. در عوض ایران با شدت تابش میانگین ۵.۵ کیلووات ساعت بر مترمربع در روز و با پشتوانه اطلاعات وسیع استفاده از انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، انرژی بادی، انرژی توده گرمایی (بیوماس) و بیوگاز (مانند حمام شیخ بهایی) به‌صورت فعال یا با معماری سنتی متناسب با شرایط اقلیمی به‌صورت غیرفعال (Passive Energy Conversation)  که طی بیش از دو هزار سال تجربه اندوخته است، توانایی غلبه بر گرمای سوزان مناطق کویری یزد و دزفول در خوزستان و همچنین سرمای زمستان مناطق سرد و کوهستانی را داشته و از قدیم هم می‌توانسته بدون انرژی فسیلی و آلایندگی به محیط زندگی مردم آرامش قابل‌تحملی اهدا کند، چرا اکنون از این تجربه گران‌سنگ عدول کرده و مبنای سیاست انرژی را بر سوزاندن بی‌رویه هیدروکربن‌های فسیلی (۲ برابر میانگین جهانی) با ارزش‌افزوده بالا (طلای سیاه و شاید باارزش‌تر از طلا) و انرژی هسته‌ای مشکل‌آفرین گذارده است؟

اگر این ۵.۵ کیلووات ساعت بر مترمربع روزانه تابش خورشید (متوسط ۸ ساعت در روز) را که تقریباً ۲ برابر میانگین جهانی (و در برخی مناطق کویر مرکزی تا سه برابر) بر حدود ۹۰ درصد از سرزمین ۱.۶ میلیارد کیلومترمربع کشور ضرب کنیم، تقریباً برابر ۸ میلیارد گیگاواتگ ساعت
() انرژی پاک و لایزال برآورد می‌شود که  ۱۰ هزار بار بیشتر از مصرف ایران است و اگر آن را در ۳۰۰ روز تابش ضرب کنیم، میانگین سالانه ۲.۳۷۶ هزار میلیارد گیگاوات ساعت یا ۸.۵۵ میلیون میلیارد گیگاژول () انرژی سالم و ارزان و بدون آلایندگی زیست‌محیطی و بدون خطر انفجار هسته‌ای را به کشور هدیه می‌دهد. مقایسه این مقدار انرژی با توان تولید هزار مگاوات نیروگاه بوشهر جالب‌توجه است. بی‌توجهی به این انرژی پاک خورشیدی چه به‌صورت غیرفعال در معماری اقلیمی و چه به‌صورت فعال در آبگرم‌کن‌های خورشیدی یا تبدیل آن به انرژی الکتریکی در سلول‌های خورشیدی ضامن سلامت جامعه و صرفه اقتصادی است. با تأمین قسمتی از انرژی خانوارها هوای تنفسی پاک‌تر می‌شود و با سونامی سرطان و انواع امراض قلبی-عروقی و روحی-روانی و فشار به سیاست سلامت جامعه هم مقابله می‌شود و هیچ کشوری، چه دوست و چه دشمن، بهانه مشروع یا نامشروعی برای مداخله در سیاست انرژی کشور را به خود راه نخواهد داد.

هرچند سیاست انرژی یا هر نوع سیاست فرهنگی و اقتصادی دیگری در حیطه وظایف و اختیارات هر کشور بوده و دیگران حق مداخله یا پیشنهاد غیراصولی را ندارند، اما در دنیای درهم‌تنیده امروزی که سیاست خطرناک یک کشور می‌تواند باعث خسارت به همسایگانش شود (مانند انفجار در نیروگاه چرنوبیل که از ۳۵ سال پیش منطقه وسیعی از اروپای شرقی را آلوده کرده است) توجه به توصیه‌های خیرخواهانه کارشناسان غیرمغرض بین‌المللی یا منطقه‌ای برای اصلاح امور یا پیشگیری از انفجار اتمی یا هجوم ویروس‌ها را باید ضروری دانست.

امیدواریم شرکای سابق برجامی ایران بالاخره سر عقل آمده و ایران از فشار دوجانبه تحریم‌کنندگان خارجی ایران به خاطر سیاست انرژی هسته‌ای و طرفداران پروپاقرص آن آزاد شده تا مخالفان سیاست انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای هم بتوانند آزادانه نظر خود را اعلام کرده و در پروسه تضارب آرا افکار همگان و نخبگان بهترین و پخته‌ترین سیاست انرژی برای ایران تبلور یافته و تدوین شود.

سلول‌های خورشیدی برای تولید برق در ایران

اگر یک میلیاردیوم () مساحت سرزمین ایران یعنی ۱.۶ کیلومترمربع با سلول خورشیدی و با بازدهی کم ۱۰ درصد پوشش داده شود (بازدهی سلول تجاری سیلیسیوم تک‌بلور c-Si بالای ۲۰ درصد و بی‌شکل a-Si آن بین ۱۲ تا ۱۶ درصد است)، می‌توان بدون آلایندگی و هزینه اضافی روزانه ۲۸۵۰ گیگاژول () انرژی الکتریکی تولید کرد که قسمتی از برق مصرفی کشور در پیک مصرف روز را تأمین می‌کند علاوه بر این با نصب واحدهای فوتوولتائیکی بر بام خانه‌ها یا ساختمان‌های اداری و عمومی می‌توان ضمن تأمین قسمتی از انرژی مردم از وابستگی آن‌ها به شبکه برق کشور و فشار به شبکه کاست که قدمی در راستای دفاع غیرعامل نیز هست.

در این رابطه نگاهی به سیاست تولید انرژی پاک خورشیدی و بادی کشور آلمان که خود از طراحان و سازندگان نیروگاه‌های هسته‌ای پرقدرت است، شایان توجه است. این کشور با وجود تعداد کمتر روزهای آفتابی و همچنین شدت و ساعات تابش کمتر در روز قسمتی از انرژی خود را از طریق انرژی تجدیدپذیر تأمین کرده و در نظر دارد تا سال ۲۰۶۰ -۲۰۵۰ با حذف کامل انرژی‌های فسیلی و خاموش کردن تمام نیروگاه‌های هسته‌ای خود ۱۰۰ درصد انرژی را از طریق انرژی تجدیدپذیر تأمین کند. توجه آلمان‌ها به انرژی خورشیدی با وجود پتانسیل تابشی خورشیدی به‌مراتب از ایران و تجربه زیاد آن‌ها در ساخت و نگه‌داری نیروگاه‌های هسته‌ای از یک طرف و اصرار ما بر انرژی هسته‌ای و فسیلی از طرف دیگر سؤال‌برانگیز است.

لازم است به این نکته توجه کرد یکی از مسائل مهم انرژی‌های خورشید و بادی ذخیره‌سازی مازاد پیک تولید در روزهای تابش خورشید و یا وزش باد برای استفاده در شب یا هوای ابری یا عدم وزش باد است، چون ذخیره‌سازی در باتری‌های الکتریکی گران و آلاینده است.  بنا به گزارش مجله اشپیگل ۲۳ فروردین ۱۴۰۰،  آلمانی‌ها مازاد تولید الکتریسیته پاک خود در زمان پیک تولید را با کابل دریایی  با توان انتقال ۱۴۰۰ مگاوات  به طول ۵۱۶ کیلومتر و با هزینه ۲ میلیارد یورو برای ذخیره‌سازی به‌صورت پتانسیل‌های آبی در دریاچه‌ای به نروژ منتقل کرده و در زمان پیک مصرف برق‌آبی را از همین طریق از نروژ به آلمان بازمی‌گردانند؛ یعنی پتانسیل آبی در بیش از ۵۰۰ کیلومتری نروژ به‌عنوان باتری ذخیره‌سازی انرژی و همچنین عامل پایداری شبکه برق دو کشور عمل می‌کند. آلمان‌ها در این زمینه تجربه داشته و با تولید دریاچه مصنوعی در ارتفاع نزدیک یکی از نیروگاه‌های خود مازاد تولید برق شبانه را که بلااستفاده است با پمپ آب رودخانه کناری را به این دریاچه وارد کرده و در زمان پیک مصرف روز با سرازیرکردن همان آب پایداری شبکه را تضمین و از هدررفت مازاد تولید شبانه هم جلوگیری کرده‌اند. در پروژه دیگری انتقال نیروی برق از محل تولید به محل مصرف در یک منطقه کوهستانی را از طریق یک کانال آب به طول حدود ۵۰ کیلومتر در ارتفاع کوه در نظر گرفته بودند. در این طرح قرار بود آب‌ها در محل نیروگاه به ارتفاع یک طرف کوه پمپاژ و پس از طی مسافتی در ارتفاع به آن طرف کوه منتقل شوند و سپس با سرازیر شدن روی ژنراتورهای آبی دومرتبه به الکتریسیته تبدیل شوند.

سال‌ها پیش اتحادیه‌ای از چند کشور اروپای مرکزی و تعدادی از شرکت‌های بزرگ تولید الکتریسیته طرحی را مطالعه و ارزیابی کرده بودند که انرژی خورشیدی را عمدتاً در آفریقا تولید کنند و برای مصرف به اروپا منتقل کنند. قرار بود تعدادی زیادی مزارع فوتوولتائیکی با هزینه حدود ۴۰۰ میلیارد یورو در صحرای آفریقا، مصر و عربستان نصب شده و برق تولیدی آن‌ها با کابل دریایی به اروپا منتقل شود. حال با توجه به‌شدت تابش زیاد خورشید در بر سقف خانه‌های سراسر ایران (بدون افت ولتاژ) و به‌خصوص در کویر مرکزی این سؤال جایز است: آیا راهکارهای تولید انرژی سالم‌تر، بی‌دردسر، کم‌خطرتر و بدون حرف و حدیث برای تولید انرژی خود و برای میلیون‌ها سال مناسب‌تر نیست تا هیدروکربن‌های باارزش برای نسل‌های آینده ذخیره شود؟■

 

پی‌نوشت:

  1. درروزیک‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ زمین‌لرزه‌ایبه‌شدت ۵.۹ ریشتردرشهرگناوهودر ۱۶۰ کیلومتریشمالغربیبوشهربهوقوعپیوست.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط