بدون دیدگاه

فرضیه‌های علل رخداد یک فاجعه ملی؛ آنچه درباره انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس می‌توان گفت

پیش از تجاوز اسرائیل به خاک ایران، فاجعه‌ای بزرگ اتفاق افتاد. ازجمله گمانه‌هایی که درباره این فاجعه زده شد، بحث «نفوذ» بود. بحثی که با تجاوز ناجوانمردانه بزرگ‌ترین دولت تروریستی جهان، بیشتر ابعاد آن مشخص شد. بدرالسادات مفیدی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل سیاسی در این نوشتار، به بررسی فرضیه‌هایی که درباره انفجار در بندر شهیدرجایی رخ داده است پرداخته. شاید با مشخص شدن شیوه‌های جدید عملیات تروریستی اسرائیل، نیاز باشد برخی از حوادث را دوباره بررسی کنیم. این یادداشت پس از فاجعه بندر شهیدرجایی، در نشریه چشم‌انداز ایران، شماره ۱۵۱ منتشر شده است.


بدرالسادات مفیدی

هم‌زمان با آغاز دور جدید مذاکرات ایران و امریکا، وقوع انفجارهایی شدید در بندر شهید رجایی بندرعباس در ظهر روز ششم اردیبهشت امسال کام ایرانیان را تلخ کرد و فاجعه‌ای ملی به بار آورد. شدت این انفجارها چنان وسیع بود که از سوی برخی از رسانه‌ها با انفجارهای بزرگ غیرهسته‌ای چون انفجار بندر بیروت لبنان در سال ۲۰۲۰ میلادی و انفجار بندر تگزاس امریکا در سال ۱۹۴۷ میلادی شباهت‌سازی شد.

نوع انفجار در بندر شهید رجایی نیز شبیه انفجارهای بنادر بیروت و تگزاس که ناشی از حمل و نگهداری نیترات آمونیوم رخ داده بود، انفجار مواد شیمیایی اعلام شد. نیویورک‌تایمز نیز در گزارشی ادعا کرد ماده منفجره در بندر شهید رجایی سدیم پرکلرات بوده که یکی از ترکیب‌های اصلی سوخت جامد موشک است و فاینشنال‌تایمز نیز در تکمیل این ادعا توضیح داد این ماده شیمیایی را دو کشتی از چین به ایران ارسال کرده‌اند؛ البته بر اساس آمار رسمی به نظر می‌رسد میزان خسارت‌های مادی و جانی انفجار بندر شهید رجایی به اندازه دو بندر اشاره‌شده نیست، ولی با توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخ وقوع آن و نادیده گرفتن تجربه‌های قبلی در دنیا، بیش از حد تصور است؛ ضمن اینکه به دلیل محدودیت رسانه‌ای و نبود شفافیت کافی در اطلاع‌رسانی و نبود ارائه گزارش‌های دقیق به افکار عمومی درباره علل و ابعاد و پیامدهای فاجعه بندرعباس هم نمی‌توان برآورد دقیقی از میزان خسارات آن داشت.
در هر صورت به‌موجب اطلاعات رسمی دریافتی، انفجار بندر شهید رجایی تاکنون ۷۵ نفر کشته، بیش از هزار نفر مجروح و ده‌ها تن مفقودالاثر در پی داشته است که در صورت کشته شدن گفته می‌شود شاید اجساد بعضی از آن‌ها هرگز پیدا نشود. هرچند که بنا به آمارهای غیررسمی و روایت‌های اشخاص محلی یا خانواده‌های آسیب‌دیده میزان تلفات جانی بسی بیش از این به نظر می‌رسد. در خصوص آمار خسارات مادی نیز از آنجا که بندر شهید رجایی بزرگ‌ترین بندر تجاری و صنعتی ایران است و در واقع نقش مهمی در بازرگانی دریایی و صادرات و واردات کالاها دارد، ارقام بسیار متفاوتی تا چندین میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.
با این وصف علت و عوامل وقوع این انفجار همان‌طور که اشاره شد به دلیل فقدان پاسخگویی مقامات مربوطه و نبود اطلاعات کافی در دسترس، هنوز نامعلوم است و رسانه‌ها هم به دلیل سخت‌گیری و ایجاد محدودیت از سوی دستگاه‌های قضایی و امنیتی عاجز از انعکاس گزارش‌های میدانی از محل حادثه هستند. گزارش‌هایی که می‌تواند پایه ارزیابی و تحلیل‌های معتبر قرار بگیرد.
هرچند که برحسب یکسری پیش‌فرض از زمانی که موضوع مذاکرات ایران و امریکا در صدر اخبار جهان مطرح شد، اقدامات تروریستی و خرابکارانه در مراکز حساس و حیاتی کشور محتمل به نظر می‌رسید؛ لیکن این احتمال تعمدی بودن واقعه تأسف‌انگیز بندرعباس به معنای نادیده گرفتن وجه سهوی وقوع آن نیست! چراکه برای این نگاه هم دلایل متعددی وجود دارد و ممکن است در اثر سهل‌انگاری و جابه‌جایی مواد شیمیایی به‌صورت غیرحرفه‌ای، انفجار صورت گرفته باشد. چنانکه ایرنا خبرگزاری دولتی ایران به نقل از اداره گمرک ایران علت بروز این حادثه را دپوی مواد خطرناک و شیمیایی در محوطه بندر اعلام و یکی از مسئولان بندر نیز علت را سرایت آتش اولیه از تلاقی مخازن گاز و قیر بیان کرده است.
از طرف دیگر اما یک‌سری اطلاعات محلی در فضاهای غیررسمی منتشرشده که ظن خرابکاری و عمدی بودن را تقویت می‌کند؛ بدین ترتیب که گفته می‌شود هنگام وقوع حادثه بندر شهید رجایی، چهار انفجار جداگانه در چهار کانتینر با فاصله ۵۰۰ تا ۷۰۰ متری از یکدیگر که میان آن‌ها صدها کانتینر دیگر وجود داشته و در فواصل زمانی ۳۰ الی ۴۰ ثانیه پشت سر هم رخ داده است. بر پایه این اطلاعات اولین انفجار ساعت ۱۲: ۰۵ در یک کانتینر متعلق به شرکت توسعه خدمات دریایی و بندری سینا زیرمجموعه بنیاد مستضعفان، دومین انفجار ۱۵ ثانیه بعد و در فاصله حدود ۵۰۰ متری در کانتینری دیگر، سومین و چهارمین انفجار نیز در کانتینرهای جداگانه هرکدام با فاصله ۳۰ ثانیه از هم و در فاصله مکانی تا ۷۰۰ متری از یکدیگر اتفاق افتاده است.
گزارش بی‌بی‌سی نیز از ویدئویی که از داخل یک هواپیما از محل انفجار گرفته شده، بر اطلاعات مورد اشاره صحه می‌گذارد و حکایت از این دارد یکی از محل‌های آتش‌سوزی که در ضلع شمالی سوله شرکت سینا واقع شده بوده فاصله زیادی با محوطه اختصاصی سینا داشته و در این فاصله سرایت آتش دیده نشده است، بنابراین با توجه به اینکه هیچ‌گونه ارتباط فیزیکی بین کانتینرهایی که منفجر شده وجود نداشته، فرضیه سرایت آتش و یا انفجار خودبه‌خودی کانتینرها در اثر بی‌احتیاطی، ضعف ایمنی، گرمای محیط یا حین انتقال منتفی به نظر می‌رسد و شائبه تعمدی بودن و با برنامه‌ریزی قبلی این انفجارهای زمان‌بندی‌شده را پررنگ می‌کند. به‌خصوص که در پیام تسلیت مقام رهبری بابت انفجار در بندر شهید رجایی هم هر دو فرضیه سهوی یا عمدی بودن این اتفاق مورد توجه قرار گرفته است؛ اینکه ایشان مسئولان امنیتی و قضایی را موظف کرده هرگونه سهل‌انگاری یا تعمد در این حادثه را بررسی و پیگیری کنند، نشان از این دارد که مقام رهبری هم خرابکاری را منتفی ندانسته و در عین حال هم با توجه به اشاره نکردن به نقش عوامل خارجی چون اسرائیل در این پیام تسلیت، احتمال دست داشتن عوامل و جریانات داخلی و یا کاسبان تحریم در وقوع این فاجعه را تقویت می‌کند.
حال این پرسش مطرح است که در صورت عمدی بودن فاجعه بندر شهید رجایی چه عامل یا عواملی را می‌توان در این ماجرا دخیل دانست؟ و عملیات خرابکارانه به چه طریقی صورت گرفته است؟ طبیعتاً با توجه به پیشینه رفتار اسرائیلی‌ها در انجام عملیاتی از این قبیل و جدی بودن مسئله نفوذ آن‌ها در تمام بخش‌های امنیتی و نظامی کشور، بسیاری از همان ساعات اولیه وقوع انفجار در بندرعباس، مسئله را متوجه اسرائیل دیدند و بعضاً موضوع انفجار پیجرهای در دست نیروهای حزب‌الله لبنان در سال گذشته را تداعی می‌کردند.
اینکه آنچه سبب انفجار کانتینرها در بندر شهید رجایی شده هنوز به‌طور دقیق مشخص نشده، اما فیلم دوربین مداربسته که اشتعال اولیه در یکی از کانتینرها و بعد انفجار آن را نشان می‌دهد، می‌تواند بر احتمال بمب‌گذاری هدفمند داخل کانتینر دلالت داشته باشد، شبیه انفجاری که در ساختمان اصلی ساخت و مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید تأسیسات هسته‌ای شهید احمدی روشن در نطنز روی داد. در خصوص علت این انفجار تا مدت‌ها اطلاعاتی به بیرون درز نکرد، ولی در نهایت بعد از چندین ماه بعضی از مقامات سازمان انرژی اتمی این اتفاق را خرابکاری صنعتی توسط اسرائیل اعلام کردند؛ به این شکل که سازمان موساد با شناسایی محل خرید میزهای مونتاژ سانتریفیوژها به کمک نیروهای نفوذی خود در داخل از ماه‌ها یا سال‌ها قبل اقدام به جاسازی مواد منفجره به‌صورت پودر به همراه منیزیم (آر.دی‎.ایکس) کرده بود که باعث ایجاد حرارت بالا و ذوب تجهیزات محیط انفجار می‌شود.
بر این اساس این احتمال متصور است که در قضیه انفجار بندر شهید رجایی از قبل میکروبمب‌هایی در داخل هریک از چهار کانتینر یا در مبدأ بارگیری، یا در میانه راه و یا در خود بندر جاسازی‌شده و با ریموت کنترلی و از یک فاصله معین فعال شده باشد که با توجه به نفوذ گسترده و رسمی اسرائیل در امارات و تبدیل شدن دوبی به مرکز فرماندهی موساد در منطقه خلیج فارس، طراحی و هدایت چنین عملیاتی از مبدأ دوبی برای موساد بسیار راحت و سهل‌الوصول است.
هرچند که خود اسرائیلی‌ها هم هنوز مسئولیتی را در خصوص انفجار بندر شهید رجایی نپذیرفته و نقش خود در این ماجرا را تکذیب کرده‌اند، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که معمولاً اسرائیل در قبال انجام چنین عملیات‌هایی سکوت می‌کند و معمولاً در خرابکاری‌هایی که به مرگ مردم عادی منجر می‌شود، به‌خصوص در مورد ایران که از سال‌ها پیش به دنبال جذب ناراضیان داخلی جمهوری اسلامی است، این رژیم هیچ‌گاه مسئولیت نمی‌پذیرد و لذا به صرف سکوت یا تکذیب اسرائیل، نقش آن را در این انفجار نمی‌توان منتفی دانست، البته هم‌زمانی این اتفاق با شروع مذاکرات ایران و امریکا و اظهارات اخیر نتانیاهو درباره توقف کامل غنی‌سازی ایران این شبهه را تقویت می‌کند که اسرائیل قصد دارد با انجام چنین عملیات‌هایی، ایران را تحت فشار بگذارد تا در مذاکرات از طریق امریکا در رابطه با خواسته‌های خود به بهانه در خطر بودن امنیتش، بیشترین امتیاز را بگیرد.
مسلماً اما آنچه بیش از هر چیز در مذاکرات با امریکایی‌ها برای ایران مهم است که به دست آورد، برداشته شدن تحریم‌ها و انجام سرمایه‌گذاری در داخل ایران است که وقوع چنین فجایعی می‌تواند در نتایج مذاکرات که اگر احیاناً توافقی به دست بیاید و قرار شود سرمایه‌گذاری در داخل ایران انجام شود، اخلال ایجاد کرده و رغبت سرمایه‌گذاران خارجی را کم و یا کلاً آن‌ها را منصرف کند؛ چراکه به هر حال هیچ سرمایه‌گذاری تمایل ندارد در ایرانی که فکر می‌کند امنیت ندارد، سرمایه‌گذاری کند.
طبعاً اسرائیل هم بسیار تمایل دارد سرمایه‌گذاران خارجی از سرمایه‌گذاری در ایران منصرف بشوند و لذا ترجیح می‌دهد که اگر قرار باشد در منطقه سرمایه‌گذاری صورت بگیرد، در عربستان، عمان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس باشد و نه ایران! بنابراین اگر فرضیه خرابکاری در قضیه انفجار بندر شهید رجایی صحت داشته باشد، قطعاً یکی از اهداف عوامل پشت این ماجرا، ناامن نشان دادن ایران است. از سوی دیگر بعید نیست اسرائیل برای اینکه موضوع مذاکرات را در حاشیه قرار دهد و ایران را به سمت اقدامات تلافی‌جویانه بکشاند، دست به چنین عملیاتی بزند. هرچند که معلوم هم نیست این هدف اسرائیلی‌ها یعنی تأثیر مستقیم واقعه انفجار بندر شهید رجایی بر روی مذاکرات تا چه حدی می‌تواند کارکرد داشته باشد؛ چراکه بستگی به میزان تمایل طرفین گفت‌وگو برای ادامه مذاکرات دارد! به‌ویژه که به نظر می‌رسد مسئله برای شخص ترامپ از اهمیت بالایی برخوردار است و اصرار دارد هر چه زودتر مذاکرات با ایرانی‌ها دستاوردی داشته و تنوری برای او داغ شود و از این طرف هم به هر حال با توجه به اینکه ایران به لحاظ اقتصادی و حضور در منطقه و مناسبات جهانی در بدترین شرایط خود طی ۴۵ سال گذشته بسر می‌برد و فرصت زیادی نیز تا به سر رسیدن مهلت فعال شدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریم‌ها با شدت بیشتر از گذشته ندارد و در عین حال در برابر تهدید جدی به صفر رساندن فروش نفت قرار دارد، چاره‌ای جز مذاکره برای او باقی نمانده است.
در این میان اما فرضیه‌های دیگری در خصوص عوامل پشت انفجار بندر شهید رجایی مورد اعتناست که به تحرکات جریانات داخلی مخالف انجام مذاکرات ایران و امریکا برمی‌گردد. از آنجا که عناصری از این جریانات در هسته اصلی قدرت در ایران حضور دارند و در عین حال از دسترسی کافی به منابع و امکانات نیز برخوردار هستند، نقش آن‌ها را نیز نمی‌توان نادیده گرفت؛ به‌خصوص که مردم ایران یکی دو سال پیش شاهد پدیده تلخ حملات شیمیایی به مدارس دخترانه از جانب همین جریانات افراطی بوده‌اند و متأسفانه به‌رغم معلوم بودن هویت عوامل این حملات، با آن‌ها برخورد قاطعی صورت نگرفت و در نهایت هم به‌تدریج و به یک نحوی قضیه جمع شد. حال با توجه به مخالفت جدی جریانات رادیکال داخل کشور با مذاکره، انجام هر خرابکاری و اقدامات ضد امنیت و منافع ملی کشور از سوی نیروهای آن‌ها متصور است.
فرضیه‌های دیگری در خصوص عوامل انفجار بندر شهید رجایی چون وجود خرابکاری توسط نیروهای مجاهدین خلق در داخل کشور نیز مطرح است، اما با توجه به وسعت انفجار و نحوه وقوع آن از نظر کیفیت فنی، مردود است؛ مگر آنکه سیستم اطلاعاتی موساد از این نیروها برای جمع‌آوری اطلاعات و همچنین حمل و انتقال مواد منفجره به داخل کشور استفاده کرده باشد.
به هر حال آنچه امروز بیش از هر دوره دیگر در تاریخ جمهوری اسلامی موجب نگرانی است پیش‌بینی وقوع اتفاقات تلخ مشابه دیگری در روزهای پیش‌روست که نه‌تنها صدمات سهمگین انسانی و اقتصادی برای کشور در پی خواهد داشت، بلکه به دلیل بی‌عملی و انفعال مسئولان در پاسخگویی و نبود شفافیت در اطلاعات ارائه‌شده به مردم، می‌تواند بر مذاکرات میان ایران و امریکا سایه بیندازد و شرایط را برای دستیابی به توافق با هزینه کمتر برای ایران پیچیده‌تر کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط