بدون دیدگاه

قرائت زنده‌یاد بازرگان از اسلام

 

لطف‌الله میثمی

من در سال ۱۳۴۲ فارغ‌التحصیل مهندسی نفت از دانشگاه تهران بودم و تازه از کارآموزی در خوزستان برگشته بودم. با توجه به اینکه در چهار مرحله رهبران نهضت آزادی ایران را دستگیر کرده بودند نظام شاهنشاهی مذاکراتی را با نیروهای ملی اعم از جبهه ملی و نهضت آزادی در زندان شروع کرده بود. در آن روزها با زنده‌یاد احمد صدر حاج سید جوادی ارتباط مستقیم داشتم و حول و حوش مسائل زندان نیز فعال بودم. در شهریور ۱۳۴۲ روزی به ملاقات مهندس بازرگان و دکتر سحابی به زندان قزل‌قلعه رفتم. این ملاقات بین دژ اول و دوم قزل‌قلعه انجام گرفت و در آن یکی از دوستان مهندس نیز حضور داشت. او که سیاستمدار حرفه‌ای نبود، پیامی از جانب شاه برای این دو بزرگوار آورده بود: الف) کاری به شاه نداشته باشید؛ ب) کاری به رهبری مصدق نداشته باشید؛ ج) در مورد نفت مطلبی ننویسید. اگر این سه مورد را پذیرفتید از زندان آزاد می‌شوید، باشگاه خواهید داشت و در دانشگاه هم تدریس می‌کنید.

منتظر بودم ببینم واکنش مهندس و دکتر سحابی چیست. مهندس بازرگان بلافاصله گفت: «بنابراین از اسلام چه می‌ماند». با این واکنش موی بر بدن من راست شد که من هم عضو نهضت آزادی ایران هستم و بایستی همین سرنوشت زیر فشار و سرکوب را داشته باشم.

در برگشت از زندان درحالی‌که روی دوچرخه رکاب می‌زدم به ذهنم رسید که واکنش مهندس بازرگان مشابه واکنش حضرت یوسف به دعوتی بود که زنان درباری از او داشتند که با رویکرد به خدا «زندان از آنچه آن‌ها از من می‌خواهند خوش‌دارتر است.» در این رهگذر به آرامش رسیدم. طبیعی بود که نتیجه این واکنش تشکیل دادگاه سران نهضت آزادی بود که آقایان آیت‌الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس سحابی، احمد حاج علی بابایی، عباس شیبانی، ابوالفضل حکیمی و محمدمهدی جعفری محاکمه شدند و به زندان‌هایی از چهار تا ده سال محکوم شدند که داستان مستقلی می‌طلبد.

سؤال این است که قرائت مهندس از اسلام چه ربطی به شاه، مصدق و نفت داشت؟ آیا اسلام چیزی نبود که در کتاب‌ها و آموزش‌های جاری آموزش داده می‌شد؟ قرائت مهندس از اسلام در آن زمان ما را به مقوله‌ای چون «استراتژی یا راهبرد» می‌رساند؛ راهبرد عبارت است از تحقق اصول عقیدتی در بستر زمان. تحلیل بازرگان این بود که اگر ما کاری به خودکامگی شاه، مظلومیت مصدق و عملکرد او در مسئله اصلی اقتصاد سیاسی ایران یعنی نفت نداشته باشیم، این قرائت از اسلام به چه ‌کاری می‌آید. دانش راهبرد دانشی است که کمتر به آن پرداخته می‌شود، درحالی‌که اهمیت بسیاری دارد. صرف حفظ کردن آیات قرآن کاری از پیش نمی‌برد، بلکه باید تحقق آن‌ها را در بستر زمان دید. انبیا و ائمه هدی از آیین و ملت ابراهیم برخوردار بودند، ولی هریک در زمان خود به خط‌مشی و راهبرد متفاوتی می‌رسیدند. شاگردان زنده‌یاد بازرگان، به‌ویژه بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین، این قرائت از اسلام را دنبال کردند و به دو مؤلفه جدید رسیدند که کمتر درباره آن‌ها کار می‌شد. علاوه بر فعالیت‌های مکتبی و فرهنگی این دو مؤلفه عبارت بودند از: دانش راهبردی؛ و دانش سازمان‌دهی.

روح همه آن‌ها شاد و راهشان پررهرو باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط