۱ دیدگاه

دنیایی هرج‌ومرج‌زده و نیهیلیستی

قنطره، ۲۵ آوریل ۲۰۲۵

گفت‌وگو با پانکاج میشرا

 

پانکاج میشرا، متولد ۱۹۶۹، رمان‌نویس و جستارنویس هندی است که به‌خاطر نقدهایش بر استعمار، فاشیسم و نابرابری شناخته می‌شود. جدیدترین کتاب او، «جهان پس از غزه» (۲۰۲۵)، به بررسی بحران سیاسی و اخلاقی ناشی از ویرانی غزه به دست اسرائیل می‌پردازد. از آثار پیشین او می‌توان به «از ویرانه‌های امپراتوری» و «عصر خشم» اشاره کرد.

پانکاج میشرا معتقد است که غرب، به‌ویژه آلمان، یادبود هولوکاست را دستاویزی برای توجیه خشونت دولتی قرار داده است. این گفت‌وگو دربارهٔ تاریخ‌های استعماری کتمان‌شده، همدستی غرب در غزه، و نقش آلمان در تضعیف حقوق بین‌الملل است. ویژگی این گفتگو آن است که میشرا، نقدهایی هم به حماس دارد، اما معتقد است جنایت‌های اسرائیل که با حمایت غرب صورت می‌گیرد، هرچیزی را تحت‌الشعاع قرار می‌‎دهد.

مصاحبه‌کننده: الیاس فیروز

 

قنطره: در سال‌های اخیر، رویدادهایی نظیر همه‌گیری کووید-۱۹ و جنگ روسیه و اوکراین جهان را دستخوش دگرگونی‌های ژرفی کرده‌اند. شما عنوان کتاب جدیدتان را «جهان پس از غزه» انتخاب کرده‌اید. چرا غزه تا این حد اهمیت دارد؟

پانکاج میشرا: ویرانی غزه نقطهٔ اوج هولناک روندهایی است که به‌ویژه در اروپای غربی و ایالات متحده مشاهده می‌شوند. مهم‌ترین نمود این روند، چرخش به راست است — حتی به راست افراطی — که در ایالات متحده به‌روشنی دیده می‌شود. این تغییر مسیر، مدت‌ها پیش از بایدن و ترامپ آغاز شده بود.

در اصل، این وضعیت بازتاب‌گر گرایشی به‌سوی پوچ‌گرایی سیاسی است: نوعی روی‌گردانی از قوانین و هنجارها و گرایش به‌سوی بی‌قانونی که در آن قدرت و ثروت را بدون هیچ محدودیتی دنبال می‌کنند. کشتار جمعی فلسطینیان، نابودی زیرساخت‌ها و تداوم خشونت در کرانهٔ باختری بازتاب این روند هستند. همدستی غرب نشان می‌دهد که جهان بیش‌ازپیش به سوی هرج‌ومرج و پوچ‌گرایی می‌رود.

قنطره: شما می‌گویید که غرب از یادبود هولوکاست به‌طور ابزاری برای توجیه خشونت و نابرابری استفاده کرده است. آیا داریم درس‌های نادرستی از تاریخ می‌آموزیم؟

پانکاج میشرا: کشورهایی همچون آلمان و اتریش یادبود هولوکاست را ابزار کرده‌اند و خود را نگهبانان حافظهٔ آن جلوه می‌دهند. آلمان پس از دوران نازیسم، برای اعادهٔ اعتبار اخلاقی خود از طریق پیوند با اسرائیل تلاش کرد — و اکنون دومین تأمین‌کنندهٔ بزرگ تسلیحات به اسرائیل است.

در پس این زبان اخلاقی، نوعی بدبینی عمیق نهفته است. کشورهایی که بیشترین اصرار را بر دفاع از اسرائیل دارند — یعنی آلمان و ایالات متحده — شایستهٔ بررسی دقیق‌تری هستند. کتاب من نشان می‌دهد فرهنگ سیاسی این کشورها از ۱۹۴۵ به این سو چگونه تغییر کرده است؛ در مورد آلمان، این تغییر از یهودستیزی خونبار به یهوددوستی افراطی بوده است. این‌ها روندهایی هستند که باید به دقت بررسی کنیم.

قنطره: هولوکاست چه ارتباطی با خشونت استعمارگری دارد و چرا این پیوند غالباً در گفتمان غرب نادیده گرفته می‌شود؟

پانکاج میشرا: زیرا بسیاری از کشورهای غربی از رویارویی با پیشینه‌های نسل‌کشی خود شانه خالی می‌کنند — از فجایع تاریخی در آمریکای شمالی، استرالیا و کانادا گرفته تا قحطی‌هایی که بریتانیا در هند و ایرلند به بار آورد. استعمار اغلب ماهیتی نسل‌کشانه داشت، اما غرب که به شکست دادن نازیسم و کمونیسم می‌بالد از پذیرش این واقعیت طفره می‌رود. وقتی صداهایی از آسیا یا آفریقا این مسئله را مطرح کنند، آنها را یهودستیز یا ضدغرب قلمداد می‌کنند.

بسیاری از مردم در غرب از استعمار خشونت‌باری که آن‌ها را ثروتمند و قدرتمند کرده بی‌خبرند. در حالی که ما دوست داریم باور کنیم دموکراسی، علم و فناوری را ما اختراع کرده‌ایم، باید با خشونتی که بر بخش بزرگی از جهان اعمال کرده‌ایم نیز روبه‌رو شویم — خشونتی که امروز هم علیه فلسطینیان ادامه دارد.

قنطره: در آلمان، کتاب شما با انتقاداتی مواجه شده است؛ برخی مدعی‌اند این کتاب مبنایی ایدئولوژیک برای توجیه اقدامات یهودستیزانه در جنبش‌های پسااستعماری فراهم کرده است. پاسخ شما چیست؟

پانکاج میشرا: من دلیلی برای پاسخ دادن به این ادعاهای مضحک نمی‌بینم. کسانی که چنین ادعاهایی می‌کنند باید چشم‌هایشان را باز کنند و ببینند دولت اسرائیل دربارهٔ محو غزه و قتل عام ساکنان آن چه می‌گوید. گزارش‌هایی دربارهٔ تجاوز به زندانیان فلسطینی منتشر شده و همچنین گزارش‌هایی از نقض آتش‌بس توسط نیروهای اسرائیلی وجود دارد که طی آن در یک روز ۴۰۰ نفر — از جمله ۱۸۰ کودک — کشته شدند.

۱۸ ماه اخیر میان‌مایگی فکری و اخلاقی طبقهٔ سیاسی و رسانه‌ای آلمان را برملا کرده است. صریح بگویم، دیگر نمی‌توان بخش عمده‌ای از رسانه‌های آلمان را جدی گرفت.

قنطره: انتقاد دیگری که مطرح می‌شود این است که شما در برابر قساوت‌های مرتکب‌شده توسط حماس سکوت کرده‌اید. چه پاسخی به این انتقاد دارید؟

پانکاج میشرا: من بارها حماس را هم نقد کرده‌ام. نیازی ندیدم در کتابم به آن‌ها بپردازم، زیرا رسانه‌های آلمان، آمریکا و بریتانیا به‌طور گسترده درباره‌شان گفته‌اند — چه وقایع واقعی و چه رخدادهای جعلی مانند ماجرای «۴۰ نوزاد سر‌بریده».

اما اقدامات اسرائیل، که با حمایت غرب صورت می‌گیرد، اقدامات حماس را تحت‌الشعاع قرار داده است. از ۷ اکتبر به این سو، بی‌رحمی اسرائیل از هر بی‌رحمی‌ای فراتر رفته است — آن‌ها با قتل‌عام بی‌هدف، برتری اخلاقی خود را از دست داده‌اند.

قنطره: شما توضیح داده‌اید که چگونه ملی‌گرایان هندو در هند به اسرائیل و صهیونیسم گرایش پیدا کرده‌اند، در حالی که بسیاری از همین افراد کتاب «نبرد من» هیتلر را نیز الهام‌بخش ملی‌گرایی خود می‌دانند. این تناقض را چگونه توضیح می‌دهید؟

پانکاج میشرا: در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، بسیاری از چهره‌های سرشناس — مانند ژوزف روث و هانس کوهن — استدلال می‌کردند که صهیونیسم بسیار تحت تاثیر ناسیونالیسم ستیزه‌جویانهٔ آلمانی قرار گرفته است؛ همان ناسیونالیسمی که سرانجام به نازیسم تبدیل شد. ملی‌گرایان هندو نیز میان صهیونیسم و نازیسم شباهت‌هایی می‌بینند، چرا که هر دو به سلطهٔ قومی و سرکوب خشونت‌آمیز اقلیت‌ها اعتقاد دارند.

شاید این مسئله برای اروپایی‌ها تکان‌دهنده باشد، اما بسیاری از هندی‌ها اسرائیل را الگویی برای برخورد با اقلیت‌های مسلمان می‌دانند — از طریق خشونت، غصب زمین و اشغال — در حالی که در این میان از پشتیبانی آلمان هم برخوردارند. همزمان، درباره هیتلر در هند بسیار خوانده می‌شود و به‌عنوان یک ملی‌گرای بزرگ و مدیری در عرصهٔ ناسیونالیسم تحسین می‌گردد.

قنطره: مقایسهٔ نازیسم و صهیونیسم در آلمان و اتریش مورد انتقاد است، زیرا صهیونیسم به‌عنوان پاسخی به یهودستیزی اروپایی پدید آمد، در حالی که نازیسم ایدئولوژی نسل‌کشی بود که صرفاً بر خلوص نژادی متکی بود. آیا مقایسهٔ این دو خطر تحریف تاریخ و کم‌اهمیت جلوه دادن یگانگی هولوکاست را به همراه ندارد؟

پانکاج میشرا: من فکر نمی‌کنم آلمانی‌ها و اتریشی‌ها حق داشته باشند به ما بگویند دربارهٔ نسل‌کشی‌ای که نیاکان خودشان مرتکب شده‌اند چه فکر کنیم و چگونه فکر کنیم. آن‌ها باید دربارهٔ تاریخ خشونت‌های نسل‌کشانه بیشتر بیاموزند و ببینند اشخاصی مثل نهرو و گاندی دربارهٔ نازیسم — که آن را همزاد امپریالیسم غربی دانسته‌اند — چه گفته‌اند. اگر علاقه‌ای ندارند چنین تلاشی برای درک تاریخ جهانی بکنند، از آن‌ها خواهش می‌کنم تفسیر خودشان از نسل‌کشی‌ای را که مرتکب شده‌اند به بقیهٔ جهان تحمیل نکنند.

من دارم اشاره می‌کنم که ملی‌گرایان هندو مقایسه‌ای را مطرح می‌کنند که دیگرانی در اروپا نیز — همان‌طور که ذکر کردم — آن را انجام داده بودند. آیا آن‌ها در اشتباه بودند؟ خب، بیایید توضیح دهیم چگونه و چرا اشتباه‌اند. اگر می‌خواهید این قیاس‌ها را رد کنید، بفرمایید چنین کنید. اما تابو کردن این موضوع به این معنی است که نمی‌خواهید درباره‌اش حرف بزنید. این که استدلال نشد؛ این پاک کردن صورت‌مسئله است.

 

 

قنطره: شما اشاره کرده‌اید که یهودستیزی غالباً «مشکل مهاجران» قلمداد می‌شود، در حالی که یهودستیزی افرادی مانند ایلان ماسک و سایر چهره‌های راست‌گرا نادیده گرفته می‌شود. چه عاملی پشت این استاندارد دوگانهٔ رسانه‌ای است؟

پانکاج میشرا: در فرهنگ سیاسی و رسانه‌ای امروز، شاهد رشد روزافزون بی‌منطقی هستیم؛ مردم از دیدن واقعیت سرباز می‌زنند. اسرائیل با برخی از بدترین یهودستیزان اروپا و آمریکا هم‌پیمان شده است. نتانیاهو چهره‌هایی مانند ویکتور اوربان و دونالد ترامپ را در آغوش گرفته است. اسرائیل در حالی با یهودستیزان آشکار مشارکت می‌کند که آلمان و فرانسه همچنان مهاجران مسلمان را مقصر جلوه می‌دهند.

قنطره: ترامپ پیشنهاد کرده است غزه را به یک تفریحگاه تبدیل کرده و جمعیت آن را به کشورهای عرب همسایه اخراج کنند. در آلمان، کمیسر ویژهٔ مبارزه با یهودستیزی، فلیکس کلاین نیز دیدگاه مثبتی نسبت به این ایده ابراز کرده است. این تغییر لحن چه چیزی را نشان می‌دهد؟

پانکاج میشرا: ما شاهد اعوجاج‌های شدیدی در فرهنگ یادبود هستیم؛ به‌طوری که کسانی که مسئول مقابله با یهودستیزی بوده‌اند اکنون از پاکسازی قومی غزه حمایت می‌کنند.

بسیاری از نخبگان سیاسی و رسانه‌ای آلمان از اسرائیل حمایت کرده‌اند، بی‌آن‌که دریابند این کشور به دولتی یهودی و راست‌گرای افراطی تبدیل شده که در حال برهم زدن نظم بین‌المللی پس از ۱۹۴۵ است. سازمان‌های بین‌المللی — از جمله عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر — نیز متفق‌اند که اقدامات اسرائیل مصداق نسل‌کشی است.

سیاست‌مداران آلمانی اکنون با یک دوراهی روبه‌رو هستند: یا می‌پذیرند که در اشتباه بوده‌اند و همدستی‌شان در جنایات جنگی را اذعان می‌کنند؛ یا — چنان‌که بسیاری برگزیده‌اند — اصرار می‌ورزند که از ابتدا حق با آنها بوده و به برتری قدرت نظامی، فرهنگی و دیپلماتیک خود متکی می‌شوند، با این باور که می‌توانند هر کاری را بدون عواقب انجام دهند.

قنطره: شما استدلال می‌کنید که پاکسازی قومی در غزه و کرانهٔ باختری محتمل است. جامعهٔ بین‌المللی برای جلوگیری از چنین وضعیتی چه باید بکند؟

پانکاج میشرا: اقدامات اسرائیل و حمایتی که دریافت می‌کند به بنیان‌های حقوق بین‌الملل لطمه زده است. کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، اسپانیا و ایرلند اقدامات اسرائیل را نسل‌کشی تلقی می‌کنند و از حکم‌های جلب صادرهٔ دیوان کیفری بین‌المللی حمایت می‌کنند.

در مقابل، آلمان و اتریش در خطر تکرار تاریخ‌اند و ممکن است در نابودی حقوق بین‌الملل و اصول اولیهٔ شرافت انسانی همدست شوند. این واقعیت نیازمند مواجهه است، اما بسیاری — از جمله روزنامه‌نگاران آلمانی — روی از آن برمی‌گردانند.

قنطره: شما در کتاب خود نشان می‌دهید که دولت‌ملت‌ها چگونه حافظهٔ تاریخی را شکل می‌دهند تا هویت ساخته و قدرت خود را حفظ کنند. با این حال، بدیل روشنی برای دولت‌ملت وجود ندارد. چگونه می‌توان سیاست حافظه را بازاندیشی کرد؟

پانکاج میشرا: فرهنگ‌های ملی حافظهٔ تاریخی روایت‌هایی می‌سازند که به اقدام‌های غیرعقلانی منجر می‌شود — مانند این‌که اسرائیلی‌ها همسایگانشان را با سرعتی بی‌سابقه به قتل می‌رسانند؛ همان مردمی که در نهایت ناچارند در کنارشان زندگی کنند. در آلمان، این وضعیت به همدستی در یک نسل‌کشی دوم انجامید، آن هم کمتر از یک قرن پس از آن‌که وعده دادند از بازماندگان هولوکاست محافظت کنند.

این وضعیت‌های مضحک ناشی از فرهنگ‌های صُلب و بی‌انعطاف حافظه است که بحث‌های حیاتی دربارهٔ استعمار و ناسیونالیسم را مسکوت می‌گذارند. نتیجهٔ این روند، زوال فکری و اخلاقی است — همان‌طور که در آلمان و اتریش دیده می‌شود، مردمی که دیگر نمی‌توانند درست بیندیشند یا احساس کنند. آنها فلسطینیانی را می‌بینند که پیکرهای کودکان سربریده را در آغوش گرفته‌اند، اما هیچ احساسی در آنها برانگیخته نمی‌شود.

۱ دیدگاه. Leave new

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط