بدون دیدگاه

موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در روسیه و بمب‌های هسته‌ای آن، زنگ خطر جهانی را به صدا درآورد!

مصاحبۀ War Echo Zone TV با پروفسور جان میرشایمر

موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در روسیه و بمب‌های هسته‌ای آن، زنگ خطر جهانی را به صدا درآورد!

برگردان: شبنم کاظمی

در این مصاحبه، جان میرشایمر به بررسی ادغام بمب‌های هسته‌ای در سیستم‌های ICBM[۱] روسیه و پیامدهای نگران‌کنندۀ آن در سطح جهانی می‌پردازد، تحولی که نگرانی‌های گسترده‌ای را برانگیخته است. او واکنش‌های ایالات‌متحده و اسرائیل را در پاسخ به این تهدید رو به افزایش بررسی می‌کند و بر تنش‌های فزاینده در روابط بین‌الملل تأکید می‌کند. میرشایمر بر لزوم دیپلماسی استراتژیک برای مدیریت این تحولات پرخطر و جلوگیری از عواقب فاجعه‌بار آن تأکید دارد.

 

میرشایمر: پوتین در واکنش به استفادۀ اوکراین از موشک‌های دوربردی که از سمت غرب تأمین شده، خط قرمزی را ترسیم کرده است[۲]؛ اما سؤال این است که روس‌ها چه باید بکنند؟ آنچه روس‌ها تاکنون انجام داده‌اند، پذیرش رسمی یک دکترین هسته‌ای جدید است که با سخت‎گیری کمتری اجازۀ استفاده از تسلیحات هسته‌ای را صادر می‌کند. علاوه بر این، آن‌ها اکنون این موشک بالستیک را شلیک کرده‌اند. من تصور می‌کنم روس‌ها کارهای دیگری نیز انجام دهند. به‌عنوان مثال، آن‌ها می‌توانند حوثی‌ها[۳] و حزب‌الله را با انواع سلاح‌های جدید تأمین کنند و به آن‌ها سلاح‌های قوی‌تری برای هدف قرار دادن اسرائیلی‌ها و امریکایی‌ها بدهند. آن‌ها گزینه‌های زیادی دارند؛ اما نکتۀ مدنظر من این است که واکنش بیش از حد روس‌ها در حال حاضر فقط حماقت است. این کار ضروری نیست. باید روشن کنند که پاسخ داده‌اند، اما نباید در رفتار خود تغییر عمده‌ای ایجاد کنند. این کار اصلاً ضرورتی ندارد.

ما قبلاً دربارۀ ATACها صحبت نکرده‌ایم. همان‎طور که می‌دانید ATACM[۴] هیچ تأثیری بر آنچه در میدان جنگ اتفاق می‌افتد، نخواهد داشت. تنها دلیلی که پوتین واقعاً باید در پاسخ به آن کاری انجام دهد، این است که خط قرمزی ترسیم کرده و باید پیام بازدارنده‌ای به غرب ارسال کند؛ اما از نظر تأثیر ATACMها در میدان جنگ، باید بگویم که این موضوع تقریباً اهمیتی ندارد. مگر چند تا از این‌ها دارند؟ ۵۰ تا ATACM. تا به حال از شش تای آن‌ها استفاده کرده‌اند؛ بنابراین ۴۴ تا ATACM باقی مانده است. با ۴۴ تا ATACM چه کار می‌توانند بکنند؟ طبق تمام گزارش‌ها، روس‌ها حدود ۶ هزار موشک بالستیک در این جنگ شلیک کرده‌اند.

درست است.

با این حال اوکراینی‌ها هنوز در حال مبارزه هستند. ۶ هزار موشک بالستیک نتوانسته آن‌ها را از پا درآورد؛ بنابراین ۵۰ تا ATACM چه کار می‌تواند بکند؟

باور اکثریت بر این است که ATACM واقعاً از پس کار برمی‌آید. ولی ظاهراً بیشتر آن‌ها نتوانسته‌اند کاری بکنند؛ اما این موضوع جداگانه‌ای است. می‌خواهم روی نکتۀ دیگری تمرکز کنم که زلینسکی صبح امروز در مصاحبه یا بیانیه‌اش، جایی که به اقدامات و ارتباطات با روسیه، کره شمالی و ایران اشاره شد، مطرح کرد. گزارش‌های اخیر نشان می‌دهند برخلاف تمام ادعاها، چین از راه‌های غیرمستقیم به ارتش روسیه کمک می‌کند. فکر می‌کنم در یک کنفرانس مطبوعاتی، از سخنگوی وزارت امور خارجه، سابریا سینگ[۵] پرسیدند آیا ما در حال حاضر وارد جنگ جهانی سوم نشده‌ایم؟

مصاحبه‌کننده: با توجه به تشدید حملات مشترک ایالات‌متحده و ناتو با اوکراین علیه روسیه و پیوستن چین و کره شمالی به روسیه برای تشکیل ائتلافی علیه غرب، فکر نمی‌کنید که جنگ جهانی سوم آغاز شده است؟

سابریا سینگ: من این‌طور فکر نمی‌کنم. ارزیابی‌های ما این‌طور نشان نمی‌دهد. شما شاهد اقداماتی که ما برای کاهش تنش‌ها انجام دادیم بوده‌اید. منظورم در کل دنیاست؛ اما وقتی نوبت به اوکراین می‌رسد، تعهد دولت امریکا از همان ابتدای شروع جنگ، کمک به اوکراین برای بازپس‌گیری قلمرو حاکمیتی‌اش بود. تصمیم یک کشور برای حمله به کشور همسایه‌اش نمی‌تواند بدون پاسخ بماند و به همین دلیل می‌بینید که نه‌تنها ایالات‌متحده، بلکه حدود پنجاه کشور دیگر در سراسر جهان گرد هم آمده‌اند و از طریق گروه تماس دفاعی اوکراین[۶] از اوکراین حمایت کرده‌اند.

من گفتم وزارت امور خارجه. منظورم پنتاگون بود. سینگ معاون مطبوعاتی پنتاگون است. چند نکته وجود دارد. اول از همه، خیلی کنجکاو شدم، به‌خصوص با توجه به چیزی که دربارۀ گرد هم آمدن پنجاه کشور گفت. سینگ گفت «شما شاهد اقداماتی که ما برای کاهش تنش‌ها انجام دادیم بوده‌اید». شما کدام‌یک از این اقدامات را اجازۀ استفاده از موشک‌های دوربرد یا مین‌های زمینی جدید برای استفاده در میدان نبرد کاهش‌دهندۀ تنش تلقی می‌کنید؟

میرشایمر: هیچ‌کدام. اگر به شواهد نگاه کنید، هیچ مدرکی وجود ندارد که ادعای او را مبنی بر تلاش برای کاهش تنش‌ها در اوکراین تأیید کند. ما اساساً حاضر نیستیم با پوتین مذاکره کنیم. ما علاقه‌ای به کاهش تنش نداریم. هنوز هم دربارۀ آوردن اوکراین به ناتو و بازگرداندن سرزمین‌های از دست رفته به اوکراین صحبت می‌کنیم. من نمی‌دانم او دربارۀ چه چیزی صحبت می‌کند.

بیایید به منشأ سؤال نگاه کنیم. سینگ می‌گوید «نگاه کنید، روسیه، چین، کره شمالی، ایران» و طبق نظرات خود سینگ، «پنجاه ملت از اوکراین حمایت کرده‌اند». این شبیه یک جنگ نیابتی حداقل در خاک اوکراین و جنگ رو در رو در نتیجۀ آن درگیری‌هاست، اما احتمال سرریز شدن آن به بیرون از مرزهای اوکراین هم وجود دارد. چقدر احتمال دارد که این جنگ به جنگ دامنه‌دارتری تبدیل شود؟

میرشایمر: خب، به نظر می‌رسد باید تأکید کنیم آنچه در اینجا اتفاق افتاده، نتیجه سیاست‌های احمقانۀ دولت بایدن است. ما به وضوح کره شمالی‌ها، ایرانی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها را به هم نزدیک کرده‌ایم. اکنون آن‌ها یک بلوک نسبتاً متراکم تشکیل داده‌اند؛ و وقتی دربارۀ درگیری امریکایی‌ها با ایران صحبت می‌کنید، احتمالاً روس‌ها هم به نوعی حضور دارند. کاملاً واضح است که روس‌ها فنّاوری‌های دفاعی و چیزهای دیگر به ایرانی‌ها می‌رسانند؛ بنابراین، می‌بینید که پیوندی وجود دارد. روابط بسیار نزدیکی بین کره شمالی و روسیه در حال توسعه است. درواقع، صحبت‌های زیادی دربارۀ حضور نیروهای کره شمالی در روسیه و درگیر شدن آن‌ها در نبرد وجود دارد.

روسیه و چین مدت‌هاست که به دلیل رفتار کشورهای عربی[۷] در اوکراین به هم نزدیک شده‌اند؛ بنابراین با وجود این بلوک متراکم، می‌توان فرضیات مختلفی را تصور کرد که در آن روس‌ها به جنگی که ایران هم در آن درگیر است، کشیده شوند. یا اگر جنگی بین کره شمالی و کره جنوبی آغاز شود، می‌توان تصور کرد که چینی‌ها و روس‌ها به نفع کره شمالی و امریکایی‌ها به نفع کره جنوبی وارد عمل شوند؛ بنابراین هر زمان که یک ائتلاف متراکم یا یک بلوک متراکم از کشورها مانند چین، روسیه، کره شمالی و ایران وجود داشته باشد، احتمال تشدید تنش‌ها از یک صحنه به صحنۀ دیگر همیشه وجود دارد و ما باید بسیار محتاط باشیم. با این حال، من معتقدم با وجود همۀ این‌ها، بعید استدر آیندۀ نزدیک شاهد چیزی شبیه به جنگ جهانی باشیم؛ و امیدوارم که در این زمینه حق با من باشد.

من هم امیدوارم که حق با شما باشد و تمام شهروندان عادی جهان هم همین‌طور هستند. دقایقی پیش اشاره کردم که روسیه بیانیه‌های محکمی دربارۀ کاری که قصد دارد انجام بدهد صادر کرده است. سرگئی لاوروف[۸] پس از مجوز ساخت موشکها در جلسهای حضور داشته و مستقیماً در مورد اقدامات روسیه اظهارنظر کرده است:

سرگئی لاوروف: موشک‌های دوربرد از اوکراین به سمت خاک روسیه استفاده خواهند شد. این به این معنی است که آن‌ها را کارشناسان نظامی امریکایی اداره می‌کنند. ما این را به‌عنوان چهرۀ جدیدی از جنگ غرب علیه روسیه تلقی خواهیم کرد و مطابق آن واکنش نشان خواهیم داد.

فکر می‌کنم احتمالاً این به اظهارنظر شما اشاره دارد که روس‌ها عجله نمی‌کنند، بلکه محاسبه‌شده و هوشمندانه عمل خواهند کرد. آن‌ها نمی‌خواهند اوضاع را تشدید کنند و اقداماتی انجام دهند که طبیعتاً جنگ را به ضرر آن‌ها تشدید کند، چون روس‌ها بدون شک در میدان جنگ پیروز هستند؛ بنابراین به نظرم شما این سخنان را به‌عنوان تأیید چیزی که قبلاً گفته‌اید در نظر می‌گیرید.

میرشایمر: بله؛ یعنی می‌دانید ما مدت‌هاست بحث می‌کنیم که علت اصلی این جنگ این است که روسیه، اوکراین و ناتو را یک تهدید اساسی می‌داند. باید زیر کلمۀ «اساسی» خط بکشیم. از دیدگاه روسیه، اتفاقاتی که در اوکراین اتفاق می‌افتد، برای روسیه اهمیت استراتژیک عظیمی دارد. آن‌ها امنیت و بقای خود را در خطر تهدید می‌بینند. حالا مشکل این است که بیشتر مردم در غرب، بیشتر مردم در تأسیسات سیاست خارجی حاضر نیستند این استدلال را بپذیرند که اوکراین در ناتو تهدیدی اساسی برای روسیه است. برعکس اعتقاد دارند پوتین فقط یک متجاوز سنتی خوب است که می‌خواهد برخی از سرزمین‌ها را تصاحب کند و اگر بتوانیم او را متوقف کنیم یا حتی کمی عقب برانیم، می‌توانیم او را به میز مذاکره بکشانیم و توافقی انجام دهیم. این می‌تواند یک توافق موقت باشد که می‌توانیم در بیست سال آینده، وقتی که اوکراینی‌ها آن‌قدر قوی شوند که سرزمین‌هایی را که از دست داده‌اند، پس گیرند، اصلاحش کنیم.

اما این افراد در غرب که اکثریت قاطع هستند، اوکراین و ناتو را تهدیدی اساسی برای روسیه نمی‌بینند. آن‌ها فکر نمی‌کنند روسیه طوری عمل کند که گویی با تهدید اساسی مواجه است. به همین دلیل افرادی مانند جک کین[۹] فکر نمی‌کنند پوتین از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند. برای همین است که آن‌ها نمی‌فهمند استفاده از ATACM عبور از خط قرمز است و این واقعاً برای روس‌ها اهمیت دارد. این همان سناریوی کابوس‌واری است که از زمان عضویت اوکراین در ناتو از آن می‌ترسیدند.

ایدۀ کلی این بود که امریکایی‌ها در موقعیتی هستند که می‌توانند موشک‌هایی به اوکراین بدهند و آن موشک‌ها می‌توانند روسیه را هدف قرار دهند. الآن دقیقاً همین اتفاق دارد می‌افتد. باز هم از دیدگاه روسیه، این یک تهدید اساسی است. اینکه مردم غرب فکر می‌کنند این یک تهدید اساسی است یا نه، اهمیت خاصی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که روس‌ها چه فکر می‌کنند.

درست است.

میرشایمر: این به یادداشت معروف[۱۰] بیل برنز[۱۱] برمی‌گردد که به وضوح نشان می‌دهد آنچه در حال وقوع است یک تهدید اساسی است. ما داریم با آتش بازی می‌کنیم؛ و با توجه به اینکه داریم با آتش بازی می‌کنیم، تنها یک دلیل برای کمی خوش‌بینی وجود دارد؛ و آن هم این است که این ATACMها واقعاً اهمیت چندانی ندارند و نمی‌توانند جلوی روس‌ها را به‌طور معناداری بگیرند؛ بنابراین، به نظر نمی‌رسد روس‌ها در این مرحله انگیزۀ جدی برای تشدید تنش داشته باشند؛ اما باز هم این ما را به بحث قبلی که مطرح کردید برمی‌گرداند: فشار زیادی روی پوتین برای سخت‎گیری بیشتر وجود دارد. مردم فکر می‌کنند او خیلی ملایم برخورد کرده؛ بنابراین هر کسی به این فکر می‌افتد که شاید در یک برهه از زمان پوتین مجبور شود به‌طور جدی تنش‌ها را تشدید کند، فقط برای اینکه با منتقدان داخلی خود مقابله کند. باز هم به این می‌رسیم که ما داریم با آتش بازی می‌کنیم.

درست است. به نظرم نباید از این واقعیت غافل شویم که روس‌ها در میدان نبرد از نظر تاکتیکی و عملیاتی پیروز هستند. شما دربارۀ یک خوش‌بینی احتمالی صحبت می‌کنید که شاید این کار قبل از اینکه واقعاً از آن خطوط قرمز عبور کنیم، از راهی عجیب و غریب به نتیجه برسد. خطر دیگر این است که اگر موج جدیدی از موشک‌های Storm [۱۲]Shadow یا [۱۳]FC یا ATACM از راه برسند که بتوانند رد شوند و چیزی را در روسیه هدف قرار دهند، فشار بیشتری بر پوتین وارد خواهد شد، اما چون اسم لاوروف آمد، مسئلۀ دیگری که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم، یکی از کارهایی است که ممکن است برای غرب عاقلانه باشد و آن این است که کمی با روسیه صحبت کند تا بفهمد چرا اوکراین در ناتو را یک تهدید اساسی می‌بینند و ببینند آیا راهی برای سازش وجود دارد که منافع مشترک هر دو طرف در آن حفظ شود و به اجرا درآید؛ اما این چیزی است که کایر استارمر[۱۴] چند روز پیش دربارۀ دیدگاهش در مورد گفت‎‎وگو با لاوروف گفت:

مصاحبه‌کننده: آیا با لاوروف صحبت کرده‌اید؟ سخنگوی رئیس‌جمهور پوتین گفته است که اقدامات موشکی، بنزین بر آتش اضافه کرده است. هم‌پیمانان ترامپ می‌گویند اقدامات موشکی بایدن می‌تواند جنگ جهانی سوم را تحریک کند. شما چه پاسخی برای این دارید؟

کایر استارمر: من با روسیه صحبت نکرده‌ام و هیچ برنامه‌ای برای انجام این کار ندارم.

بگذارید دربارۀ این یک نکته از شما بپرسم. استارمر چیزهای بیشتری برای گفتن دارد. همین حالا به آن خواهیم پرداخت؛ اما آدم روی چه حسابی باید بگوید «من می‌خواهم دنیا را درگیر کنم، اما نمی‌خواهم افرادی را که مخالف ما هستند درگیر کنم؟» با عقل جور درمی‌آید؟

میرشایمر: به هیچ وجه. فوق‌العاده احمقانه است. استارمر ناامیدکننده است. واقعاً تعجب می‌کنم از اینکه چقدر از کارکردهای سیستم بین‌المللی غافل است و چقدر احمقانه عمل می‌کند. او قطعاً باید فهمیده باشد که اوکراین در وضعیت بحرانی قرار دارد و وقت آن رسیده که با پوتین صحبت کند، اما ظاهراً نمی‌فهمد، بنابراین نمی‌دانم چه بگویم؛ اما بگذارید یک لحظه به امریکایی‌ها بپردازیم. ببینید. وقت دولت بایدن دارد تمام می‌شود. دو ماه دیگر باقی مانده و اینکه آیا آن‌ها در این مرحله با روس‌ها صحبت کنند یا نه، واقعاً اهمیت چندانی ندارد، اما دولت ترامپ در ۲۰ ژانویه قدرت را به دست می‌گیرد و ترامپ قصد جدی برای صحبت با روس‌ها دارد. ترامپ می‌خواهد این جنگ را متوقف کند. همان‌طور که شما و من هر دو می‌دانیم و هر کسی با ضریب هوشی بالای ۱۰۰ می‌داند، نمی‌توان بدون صحبت کردن با پوتین این جنگ را متوقف کرد و ترامپ با پوتین صحبت خواهد کرد. ترامپ سعی می‌کند به یک توافق برسد؛ بنابراین بعد از ۲۰ ژانویه، با وجود کایر استامر گفت‎وگوها آغاز خواهد شد و خواهیم دید تا کجا پیش می‌رود.

شما می‌گویید که استارمر باید وضعیت تاکتیکی را درک کند. چیزی که واقعاً مهم است این است که بفهمیم وقتی مرد دیگری در کاخ سفید باشد، لحن استارمر چه تغییری می‌کند؛ بنابراین فقط طرف روسی مهم نیست، طرف بریتانیایی هم مهم هست. ادامۀ حرف‌های استارمر در همان گفتوگو دربارۀ دیدگاهش در مورد اوکراین را بشنویم:

استارمر: من با یک پیام در گروه [۱۵]G 20 هستم. ما باید حمایت خود را از اوکراین دو برابر کنیم. فردا روز هزارم این درگیری است. هزار روز تجاوز روسیه و هزار روز قربانی شدن اوکراین؛ بنابراین پیام واضح من در اینجا همین است. این اولین مورد دستور کار من است.

(با خنده) چطور می‌توان چیزی را که بی‌شک یک شکست نظامی تاکتیکی، عملیاتی و استراتژیک بوده است، دو برابر کرد؟ چگونه می‌توانند در این مرحله از جنگ چنین بیانیه‌هایی بدهند؟

میرشایمر: من واقعاً فکر می‌کنم توضیح بسیار ساده‌ای برایش وجود دارد و آن این است که استارمر فکر می‌کند کامالا هریس انتخابات را برده است. نمی‌داند که دونالد ترامپ انتخاب شده است.

این احتمال معقولی است. از هر لحاظ منطقی به نظر می‌رسد.

خندۀ هر دو طرف.

میرشایمر: فکر نمی‌کنید تنها توضیح ممکن همین است؟ منظورم این است که چطور ممکن است درحالی‌که دونالد ترامپ در ۵ نوامبر پیروزی قاطعانه‌ای به دست آورد، استارمر این‌طور صحبت کند؟ این آدم در کدام سیاره زندگی می‌کند که می‌گوید «ما دو برابر خواهیم شد، ما تا آخرین اوکراینی خواهیم جنگید». به نظر می‌رسد آن روزها به پایان رسیده است. اول از همه، به آنچه در میدان نبرد در حال وقوع است، توجه کنید. می‌دانید که بی‌بی‌سی یک نهاد بریتانیایی است و حتماً استارمر بی‌بی‌سی را می‌خواند یا می‌بیند. همان‌طور که گفتم داستانی در بی‌بی‌سی وجود داشت که می‌گفت اوکراینی‌ها ممکن است سقوط کنند. آن‌ها در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارند. علاوه بر این، دونالد ترامپ متعهد به پایان دادن این جنگ است. او نمی‌خواهد جنگ را تشدید کند. این آخرین کاری است که می‌خواهد انجام دهد؛ بنابراین من واقعاً نمی‌فهمم استارمر چه می‌گوید.

خب، این حقیقت دیگری است… دقایقی پیش به جک کین و اینکه چگونه برخی از نظراتش را بیان می‌کند اشاره کردم. می‌خواهم ویدیویی از چیزی که در فاکسنیوز گفته پخش کنم، فکر می‌کنم یک روز قبل یا بیشتر بود. لب کلامش این است که او تمام این تشدید را به گردن کره شمالی و روسیه که نیروهای کره‌ای را به آنجا فرستاده، می‌اندازد. اینکه آیا سربازهای کره‌ای واقعاً می‌جنگند یا نه، بحث خودش را دارد. چون شواهد زیادی وجود ندارد که نشان دهد آن‌ها واقعاً دارند می‌جنگند. فقط می‌دانیم آن‌ها در اوکراین هستند؛ اما این موضوعی نیست که الآن می‌خواهم درباره‌اش حرف بزنیم. می‌خواهم روی تشبیه تاریخی‌ای که کین مطرح کرده تمرکز کنم و دوست دارم نظر شما را به‌عنوان یک نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل دربارۀ آن بدانم:

جک کین: کشور دیگری به روسیه پیوسته تا اوکراین را سرنگون کند. این یک تشدید بزرگ است و فراهم کردن سلاح‌هایی که اوکراینی‌ها می‌توانند از آن‌ها در داخل روسیه استفاده کنند، تنها یک پاسخ ملایم و محدود است. همان‌طور که ایتالیا با پیوستن به آلمان نازی برای تسخیر تمام اروپا متحد شد، روسیه هم این درگیری را به‌طور چشمگیری تشدید کرده است. من تعجب می‌کنم دولت بایدن با آن‌ها مقابله نمی‌کند و آن‌ها را برای آنچه اتفاق افتاده سرزنش نمی‌کند. اروپایی‌ها هم همین‌طور. آن‌ها وضعیت را تشدید می‌کنند و شرایط را خطرناک‌تر می‌کنند.

این‌طور که پیداست ۱۰هزار سرباز کره شمالی در جایی در روسیه هستند و کین این را با ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم به نفع آلمان نازی مقایسه می‌کند. نظر شما چیست؟

میرشایمر: خب، معلوم نیست که ورود ایتالیا به جنگ در اتحاد با آلمان برای آلمان یک مزیت بود یا نه. چون ارتش ایتالیا در طول جنگ جهانی دوم بسیار ناکارآمد بود. حتماً یادتان هست که وینستون چرچیل[۱۶] یک بار گفت: «در جنگ جهانی اول ایتالیایی‌ها کنار ما بودند. عادلانه است که در جنگ جهانی دوم کنار آلمانی‌ها باشند»؛ یعنی ایتالیایی‌ها تأثیر زیادی بر طرف آلمانی جنگ نداشتند. به نظر من سخت است باور کنیم که حضور کره شمالی تأثیر معناداری بر اتفاقات میدان نبرد داشته باشد. شاید شباهت‌های زیادی بین این دو مورد وجود داشته باشد، اما چه کسی می‌تواند با قطعیت بگوید چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ واقعیت این است که همان‌طور که گفتم، روس‌ها دارند در جنگ پیروز می‌شوند. جک کین می‌تواند بگوید دولت بایدن نباید این را تحمل کند و باید کاری انجام دهد تا وقایع میدان نبرد را معکوس کند. من از او می‌پرسم: به نظر تو ما چه کاری باید بکنیم؟

او گفت دولت بایدن باید روسیه را سرزنش کند. منظورش از این حرف چیست؟

میرشایمر: این حرف بی‌معناست. درست نمی‌گویم؟ همان‌طور که امروز در برنامه گفتیم، استفاده از ATACM تأثیری بر وقایع میدان نبرد نخواهد گذاشت. پنجاه موشک ATACM؟ بیایید جدی باشیم. با پنجاه موشک ATACM چه کار می‌خواهند بکنند؟ مثل یک نیشگون گرفتن است. درست است؟ ما هیچ راهی برای تغییر روند میدان نبرد نداریم. اگر داشتیم، بایدن مدت‌ها پیش از آن استفاده کرده بود. این افراد فقط دربارۀ انجام دادن کار الف و ب و جیم صحبت کنند، اما هیچ‌وقت نمی‌گویند این الف و ب و جیم چیست. واقعیت این است که ما وارد جنگی شده‌ایم که سرنوشت آن باختن است. حالا ناامید شده‌ایم و همه به‌شدت دنبال راهی برای اصلاح وضعیت هستیم؛ اما متأسفانه باید بگویم هیچ راهی برای اصلاح وضعیت وجود ندارد.

حالا نمی‌خواهم نکته دیگری را که کین دربارۀ آن صحبت کرد مطرح کنم، نه به خاطر خود کین، بلکه چون این رشتۀ مشترکی است که کم‌کم می‌بینم شروع به گسترش بین دیگران هم کرده و فکر می‌کنم شاید پایه‌ای باشد برای اینکه بعد از ورود ترامپ به دفتر ریاستجمهوری تقصیرها را به گردن چه کسی بیندازند. چون همان‌طور که گفتید ترامپ قرار است بیاید و به دنبال دستیابی به توافقی جدید برای پایان دادن به جنگ باشد. زمانی که از کین پرسیده شد وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شود، وضعیت کنونی چه معنایی برایش خواهد داشت؟ او نسخه‌ای از داستان خنجر زدن از پشت را ارائه داد و گفت: «حیف… اگر زودتر امکانات بیشتری دریافت کرده بودیم…»:

کین: ترامپ وضعیتی را به ارث می‌برد که باید خیلی وقت پیش تمام می‌شد؛ به عبارت دیگر، بایدن هرگز تمام امکانات لازم را به اوکراینی‌ها نداد تا این جنگ را ببرند. فقط به اندازه‌ای به آن‌ها کمک کرد که شکست نخورند. می‌توانید این الگوی میانه‌رو را در هر بار حمایتشان ببینید. به اوکراین اجازه می‌دهند تاکتیک داشته باشد، اما باید این تاکتیک را فقط در یک بخش از روسیه استفاده کند… همیشه محدودیت‌های سختی برای استفاده از سلاح‌هایی که به آن‌ها داده می‌شود وجود دارد و زمانی که به سلاح نیاز دارند، به آن‌ها سلاح نمی‌دهیم.

بنابراین، اگر بایدن زره نفربر پیاده‌نظام، [۱۷]HIMARS، اف-۱۶ و موشک‌های دوربرد داده بود و اگر این کار را زودتر انجام داده بود، اوضاع میدان نبرد فرق می‌کرد. پروفسور شما معتقدید اگر بایدن این چیزها را زودتر داده بود، نتیجه تغییری می‌کرد؟

میرشایمر: نه. واقعیت این است در نهایت بایدن تقریباً تمام سلاح‌هایی را که ابتدا گفت نمی‌دهد به اوکراین داد. قرار نبود به آن‌ها آبرامز[۱۸] بدهد، اما داد. سؤالی که باید بپرسید این است وقتی اوکراینی‌ها آن سلاح‌ها را دریافت کردند، چه اتفاقی در میدان نبرد افتاد؟ واقعیت این است که برخلاف چیزی که بسیاری از افراد مثل جک کین فکر می‌کردند، این‌ها سلاح‌های جادویی نبودند. ایدۀ دادن آن سلاح‌ها، حتی با تأخیر واقعاً تفاوتی ایجاد می‌کرد؟ نه. این‌طور نیست. واقعیت این است که روس‌ها سلاح‌های بسیار بیشتری داشتند. من ادعا می‌کنم روس‌ها سلاح‌های بهتری داشتند و سربازان روسی بسیار بیشتری نیز نسبت به سربازان اوکراینی وجود داشت؛ و نتیجه نهایی این است که روسیه به پیروزی زشتی خواهد رسید و هیچ کاری نمی‌توانیم برای جلوگیری از آن انجام دهیم.

به هر حال، بیایید به پاییز ۲۰۲۲ برگردیم. همه به یاد دارند که جنگ از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد و در اواخر تابستان و اوایل پاییز ۲۰۲۲، ارتش اوکراین دو رویداد بزرگ را آغاز کرد. یکی در خارکیف[۱۹] و دیگری در خرسون[۲۰] و عملکرد خوبی هم داشت. ژنرال میلی[۲۱] که آن زمان رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا بود، در پاییز ۲۰۲۲ گفت «اوکراین به نقطۀ بحرانی خود در نبرد با روسیه رسیده و اکنون زمان مذاکره است. چون از این به بعد اوضاع برای اوکراین فقط بدتر خواهد شد.» ژنرال میلی کاملاً درک کرده بود که اگر جنگ ادامه یابد، برتری قابل‌توجه روسیه در نیروی انسانی و برتری قابل‌توجه آن در قدرت آتش به این معنی خواهد بود که اوکراین جنگ را خواهد باخت؛ بنابراین گفت که زمان مذاکره است؛ اما جک کین و همۀ آن نئومحافظه‌کارها مخالف بودند. آن‌ها فکر می‌کردند ما روس‌ها را تحت فشار قرار داده‌ایم و حالا زمان نابود کردن آن‌هاست؛ بنابراین اوکراینی‌ها را تشویق کردیم که توافقی نکنند و ادامه دهند. نتیجۀ نهایی این شد که اوکراین در حال ویرانی است و جنگ را خواهد باخت. بخش بزرگی از سرزمین خود را از دست خواهد داد و به یک دولت ناکارآمد تبدیل خواهد شد؛ و این به خاطر همۀ آن نئومحافظه‌کارها و دیگر تندروهایی است که حاضر نبودند در پاییز ۲۰۲۲ توافق کنند و اشتباه کردند. حق با ژنرال میلی بود.

به نظر شما آیا این نئومحافظه‌کارها یا همۀ حامیان جنگ متوجه نیستند که جنگ چطور کار می‌کند؟ یا آن‌طور که برخی دیگر پیشنهاد میکنند، آن‌ها خیلی هم خوب متوجه هستند؟ آن‌ها می‌دانند که این روش کار نمی‌کند ولی تا وقتی روسیه آسیب ببیند، اهمیتی نمی‌دهند که جنگ چطور تمام شود؛ بنابراین ادعا می‌کنند که متحمل خسارات زیادی در میدان نبرد شده‌اند که بدون شک ادعای درستی است. حتی نگرانی کوچکی دربارۀ چیزی که بر سر اوکراین می‌آید ندارند. چون می‌دانند که اوکراین از دست خواهد رفت؛ اما در نهایت حداقل به روسیه آسیب وارد شده است. شما کدام‌یک از این دو دیدگاه را تأیید می‌کنید یا فکر می‌کنید دیدگاه دیگری وجود دارد؟

میرشایمر: نه. من فکر می‌کنم آن‌ها صادقانه به چیزی که از آن دفاع می‌کنند اعتقاد دارند. فکر نمی‌کنم تردیدی دربارۀ آن وجود داشته باشد. نظر من این است که تأسیسات سیاست خارجی امریکا پر از افرادی است که توجه درستی به محدودیت‌های قدرت نظامی ندارند. من یک واقع‌گرا هستم و معتقدم قدرت نظامی مهم است. من ده سال از زندگی‌ام را در ارتش امریکا گذرانده‌ام، هم در ارتش و هم در نیروی هوایی. به وست پوینت[۲۲] رفته‌ام. درک می‌کنم که قدرت و نظامی بودن در سیاست بین‌الملل بسیار مهم هستند، اما طی دوران خدمت این را هم یاد گرفته‌ام که محدودیت‌های واقعی برای کارهایی که با نیروی نظامی می‌توان انجام داد، وجود دارد. اگر آن محدودیت‌ها را درک نکنید، خودتان را به دردسر بزرگی خواهید انداخت. انواع مختلفی از افراد در تأسیسات امنیت ملی ما وجود دارند که فکر می‌کنند ارتش امریکا می‌تواند کارهای جادویی انجام دهد. اتفاقاً بسیاری از آن‌ها همین فکر را دربارۀ اسرائیل دارند. فکر می‌کنند تنها کافی است اسرائیل بیشتر از زور استفاده کند تا مشکل حل شود. از مدت‌ها قبل نظر من این بوده که جنگ ابزار دیگری از سیاست است که با روش متفاوتی کار می‌کند. این چیزی است که به من آموخته‌اند. فقط به این کلمات فکر کنید: جنگ از ابزارهای سیاست است. مشکلاتی که برای حل آن‌ها از نیروی نظامی استفاده می‌کنید، مشکلات سیاسی هستند؛ و حل مشکلات سیاسی با نیروی نظامی بسیار دشوار است. در برخی موارد می‌توانید به این روش پیشرفت زیادی کنید، اما در بسیاری از موارد این روش چندان مؤثر نیست. محدودیت‌های واقعی برای کاری که می‌توانید با نیروی نظامی انجام دهید وجود دارد. این پیامی است که بسیاری از مردم نمی‌فهمند،

اما آنچه اتفاق می‌افتد، این است که ما به روشی احمقانه از نیروی نظامی در جاهایی مانند افغانستان، عراق و اکنون در اوکراین استفاده می‌کنیم و شکست می‌خوریم. بعد حرف‌هایی مثل آنچه از جک کین شنیدید زده می‌شود که توضیح می‌دهد چرا اشتباه نکرده‌ایم. اگر مردم به این حرف‌ها گوش کرده بودند، اوضاع بهتر می‌شد. تمام این‌ها راهی است برای گفتن اینکه در سیستم امریکایی هیچ احساس مسئولیتی وجود ندارد. واقعاً جالب‌توجه است. هر بار همان شخصیت‌ها را می‌بینیم که ادعا می‌کنند می‌توانیم از نیروی نظامی برای حل این مشکل یا آن مشکل استفاده کنیم. اگر به نتیجۀ این کار دقت کنید، می‌بینید که اصلاً تصویر زیبایی نیست، اما این افراد هیچ‌گاه پاسخگو نیستند و همیشه از این بهانه‌ها می‌آورند که «بله، نیروی نظامی راه‌حل خوبی بود، اما آن را به روش صحیح انجام ندادیم، باید به روشی که من گفتم انجام می‌دادیم». هر بار، هر زمان می‌توانند به نوعی فرار کنند؛ و به هر حال، می‌خواهم تأکید کنم که این استدلال نه‌تنها ایالات‌متحده، بلکه همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، اسرائیل را هم شامل می‌شود.

به رابطۀ اسرائیل با فلسطینی‌ها و به‌ویژه حماس دقت کنید. اسرائیلی‌ها با وجود اینکه از قدرت نظامی فوق‌العاده‌ای علیه حماس استفاده کرده‌اند، حماس را شکست نداده‌اند، حتی نزدیک به شکست حزب‌الله هم نبوده‌اند. آن‌ها نمی‌توانند در جنگ ایران را شکست دهند. تسلطی بر تشدید تنش در برابر ایران ندارند. نیروی نظامی نمی‌تواند مشکلات اسرائیل را حل کند. مشکلات سیاسی در عمق وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی با استفاده از نیروی نظامی آن‌ها را حل کرد. من نمی‌گویم اسرائیل نباید یک ارتش قدرتمند داشته باشد. حتماً مواقعی هست که اسرائیل بخواهد از ارتش خود استفاده کند، اما این فکر که نیروی نظامی یک ابزار جادویی است که می‌تواند برای حل انواع مشکلات پیچیدۀ نظامی استفاده شود، دیدگاهی است که افراد را به دردسر بزرگی می‌اندازد.

و این روزها جلوی چشممان دارد اتفاق می‌افتد. می‌خواهم ویدئوی خاصی از جو بایدن برایتان پخش کنم که کمی غیرمعمول است. چون مربوط به سال ۲۰۰۷ است؛ یعنی زمانی که او در سنا بود. در آن زمان او دربارۀ جنگی که جورج بوش در عراق آغاز کرده بود و فجایع ناشی از آن صحبت می‌کرد. زمانی که این صحبت‌ها انجام می‌شد، احتمالاً برخی از مقامات دولت بوش در حال بررسی حمله به ایران بودند. جالب‌توجه است که وقتی بایدن از یک منظر به مسائل نگاه می‌کند، چقدر پرشور دربارۀ محدودیت‌های قدرت حرف می‌زند. واقعاً طعنه‌آمیز است که آن زمان چقدر روی محدودیت‌های قدرت تأکید داشت. با وجود این تحت مدیریت دولت او، وقتی ایران برای رهگیری و مقابله با موشکها در دو مورد جداگانه[۲۳] از نیروی نظامی استفاده کرد، به نقطۀ حساسی رسیدیم. انسان تعجب می‌کند آیا این خطر وجود دارد که ما به حمله‌ای علیه ایرانی‌ها کشیده شویم؟ در هر حال بایدن اکنون مجوز استفاده از پرسنل نظامی امریکایی را برای شرکت در حملۀ مستقیم علیه ایران صادر کرده[۲۴] که ممکن است منجر به شروع یک جنگ شود و هیچ شخصی در کنگره مورد مشورت قرار نگرفته است. انسان تعجب می‌کند که آیا بایدن هنوز هم سر نظراتش در سال ۲۰۰۷ ایستاده است؟

میرشایمر: باید بگویم که بایدن همیشه به نوعی جنگ‌طلب بوده است. من معتقدم او عمدتاً مسئول آغاز جنگ در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ است. من کلماتم را با احتیاط انتخاب می‌کنم. فکر می‌کنم او مقصر اصلی آنچه در اوکراین اتفاق افتاد باشد. در مورد نسل‌کشی غزه، فکر می‌کنم او شریک جرم نسل‌کشی است؛ اما دربارۀ ایران، بایدن تلاش‌های زیادی کرده تا از ورود به جنگ علیه ایران جلوگیری کند. این به معنای رد نظر شما نیست که ما دو بار به اسرائیلی‌ها کمک کرده‎ایم تا از حمله ایران به اسرائیل جلوگیری کنند، اما این موضوع متفاوت است.

آنچه دربارۀ ایران اتفاق می‌افتد این است که هم ایران و هم ایالات‌متحده سعی دارند از ورود به جنگ با یکدیگر جلوگیری کنند. ایرانی‌ها نمی‌خواهند با ما وارد جنگ شوند، همان‌طور که ما نمی‌خواهیم با آن‌ها وارد جنگ شویم. اسرائیلی‌ها هستند که سعی دارند ما و ایرانی‌ها را وارد جنگ کنند؛ بنابراین فکر می‌کنم اگر به حرف‌هایی که بایدن در این ویدیوی سال ۲۰۰۷ گفت دقت کنید و آن‌ها را با رفتار دولت بایدن در رابطه با درگیر شدن در جنگ با ایران از ۷ اکتبر مقایسه کنید، می‌بینید که اتفاقاً آنجا که به اوکراینی‌ها اجازه می‌دهد ATACM را به سمت روسیه شلیک کنند، ثبات زیادی دارد. روس‌ها به‌طور رسمی اعلام کرده‌اند که دکترین هسته‌ای جدیدی دارند. ما چند ماه پیش می‌دانستیم که خطوط کلی آن دکترین هسته‌ای جدید چیست؛ اما به نظر من تصادفی نیست که بلافاصله پس از اینکه جو بایدن گفت اوکراین می‌تواند از ATACM استفاده کند، روس‌ها به‌طور رسمی آن دکترین هسته‌ای جدید را پذیرفتند که به هر حال آستانۀ استفاده از سلاح‌های هسته‌ای روسیه را کاهش داده است. فکر می‌کنم این یک سیگنال دیگر به غرب است که «دارید با آتش بازی می‌کنید.» استفاده از موشک بالستیک، چه بین‌قاره‌ای باشد و چه موشک بالستیک با برد متوسط، چندان مهم نیست. واقعیت این است که این موشک می‌تواند کلاهک‌های هسته‌ای و همچنین کلاهک‌های متعارف را حمل کند. البته روس‌ها تا این لحظه از چنین سلاحی استفاده نکرده‌اند. واقعیت این است که آن‌ها اکنون از آن استفاده می‌کنند تا به غرب سیگنال بدهند که «بهتر است در اجازه دادن به اوکراینی‌ها خیلی جسورانه عمل نکنید، چون ممکن است عواقب فاجعه‌باری داشته باشد.»

شما چه پاسخی به افرادی مثل ژنرال بازنشسته جک کین دارید که چند روز پیش به فاکسنیوز رفت و به‌واقع تمام ایده‌هایش دربارۀ تشدید تنش هسته‌ای را رد کرد. او گفت: «واقعاً فکر می‌کنید ولادیمیر پوتین از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کند، درحالی‌که ترامپ فقط ۲ ماه دیگر وارد کاخ سفید می‌شود؟» مثل این است که مستقیماً بگوید: «نگران تشدید تنش هسته‌ای نباشید.» نظرتان دربارۀ این چیست؟

میرشایمر: خوب، او هیچ ایده‌ای ندارد که پوتین چطور به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای فکر می‌کند. او نمی‌تواند وارد ذهن پوتین شود و همچنین نمی‌تواند شرایطی را پیش‌بینی کند که پوتین در دو ماه آینده با آن مواجه خواهد شد. من شخصاً معتقدم بسیار بعید است که پوتین از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند. منظورم این نیست که در شرایط خطرناک، روسیه هرگز از سلاح هسته‌ای استفاده نمی‌کند. به نظر من او در نهایت از سلاح‌های هسته‌ای استفاده خواهد کرد؛ اما واقعیت این است که پوتین در حال حاضر در میدان نبرد روی صندلی راننده است. روس‌ها بسیار خوب عمل می‌کنند و استفاده از این حملات، تهدیدی برای روسیه و دارایی‌هایش در میدان نبرد ایجاد نمی‌کند؛ بنابراین فکر نمی‌کنم او بخواهد از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند، اما باید بدانید که همیشه این احتمال وجود دارد و افرادی مانند جک کین و دیگرانی که این احتمال را رد می‌کنند به نظر من اظهارنظرهای احمقانه‌ای می‌کنند، چون ما در یک جهان هسته‌ای زندگی می‌کنیم و هیچ‌کس نمی‌تواند مطمئن باشد که این سلاح‌ها مورد استفاده قرار نخواهند گرفت. ما می‌خواهیم بر اساس این درک عمل کنیم، نه بر اساس این استدلال که پوتین هرگز از سلاح‌های هسته‌ای استفاده نخواهد کرد.

اخیراً با یکی از اعضای هیئت دیپلماتیک ایالات‌متحده صحبت می‌کردم که ادعا می‌کند به‌تازگی با برخی از رابط‌های غیررسمی روسی صحبت کرده است. ظاهراً گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه ناراحتی و خشم فزاینده‌ای حتی در کرملین در دفتر سیاسی نسبت به پوتین وجود دارد، به خاطر اینکه او در انتقام‌گیری از غرب قوی‌تر عمل نمی‌کند و فشار بیشتری بر او وارد می‌کنند تا در میدان نبرد با شدت بیشتری عمل کند و احتمالاً حتی برخی از این موشک‌ها را علیه اهداف سطح بالاتر در داخل اوکراین استفاده کند. اگر هر یک از این موشک‌های Storm Shadow یا ATACM واقعاً هدف باارزشی را در روسیه بزنند، (هنوز این کار را نکرده‌اند. شلیک شده‌اند اما یا سرنگون شده‌اند یا توسط روش‌های جنگ الکترونیکی[۲۵] دور شده‌اند.) یا اگر چیزی مانند کشته شدن روس‌ها یا هدف قرار دادن جای مهمی در روسیه اتفاق بیفتد، ممکن است ابتدا از سلاح‌های متعارف علیه اهدافی حتی در خارج از اوکراین استفاده کنند. تا چه اندازه به این تهدیدات اعتبار می‌دهید؟

میرشایمر: ببینید، هیچ شکی نیست که پوتین داخل تأسیسات امنیت ملی روسیه برای مدت طولانی مورد این انتقاد بوده است که به اندازۀ کافی سختگیر نبوده و این جنگ را با جدیت کافی دنبال نکرده است؛ بنابراین این داستان جدیدی نیست. خود پوتین هم به خاطر اینکه مدتی طولانی به غرب اعتماد کرده، از خودش انتقاد می‌کند. من معتقدم که پوتین فکر می‌کرد می‌تواند پس از توافق‌نامۀ مینسک[۲۶] به توافقی دست یابد. به نظرم فکر می‌کرد می‌تواند بلافاصله پس از آغاز جنگ، توافقی برای پایان دادن به آن پیدا کند. او قبل از اینکه ارتش روسیه را برای این جنگ بسیج کند، مدت زیادی صبر کرد. پوتین رفتار خودش را قبل از جنگ و در مراحل اولیۀ جنگ مورد انتقاد قرار می‌دهد. او از زمانی که تصمیم‌های سختی مثل بسیج ۳۰۰ هزار نیرو در سپتامبر ۲۰۲۲ گرفته، همچنان مورد انتقاد قرار دارد که جنگ را با جدیت کافی دنبال نکرده است؛ بنابراین این داستان جدیدی نیست. سؤالی که باید از خودتان بپرسید این است که آیا در برهه‌ای از زمان تحت فشار قرار دادن پوتین برای افزایش تنش، اثری خواهد داشت یا نه و آیا او تنش را به‌شدت زیاد خواهد کرد یا خیر. فکر می‌کنم هیچ شکی نیست که با توجه به اینکه بایدن اجازۀ استفاده از ATACM را داده و اینکه بریتانیایی‌ها هم موشک‌هایی را به سمت روسیه شلیک کرده‌اند، او مجبور است انتقام بگیرد. اینکه آن انتقام چقدر مهم باشد، موضوع دیگری است. همان‌طور که خوب می‌دانید، روس‌ها در حال حاضر در موقعیت قدرت هستند. آن‌ها در میدان نبرد عملکرد بسیار خوبی دارند؛ و با توجه به روند جنگ و مخصوصاً با روی کار آمدن دولت ترامپ در دو ماه آینده، هیچ انگیزۀ واقعی برای تغییر رفتارشان وجود ندارد؛ بنابراین فکر نمی‌کنم در حال حاضر پوتین بخواهد شدت جنگ را افزایش دهد؛ اما اگر ترامپ روی کار بیاید و بخواهد یا سعی کند با پوتین سخت‌گیرانه برخورد کند، در آن زمان تعجب نمی‌کنم اگر پوتین شدت جنگ را تا حد زیادی افزایش دهد.

بله. فکر می‌کنم باید ببینیم که این موضوع چگونه پیش خواهد رفت. چون ترامپ به‌تازگی گفته است که به‌شدت در تلاش است تا تنش‌ها را کاهش دهد و خواستار آتش‌بس فوری است و… البته وقتی که او در ۲۰ ژانویه قدرت را به دست می‌گیرد، خواهیم دید که این موضوع چگونه پیش می‌رود؛ اما یکی از اهدافی که حداقل در رسانه‌های روسی، به‌ویژه برخی از کانال‌های تلگرامی و نظامی آن‌ها وجود دارد، این است که خشم زیادی وجود دارد و همه می‌گویند که پوتین باید به زلینسکی حمله کند، چون او مدام نظراتی مانند این را مطرح می‌کند:

ویدئویی از صحبت‌های زلینسکی به زبان اوکراینی

مطمئن نیستم که می‌توانید ترجمۀ سخنان او را روی تصویر بخوانید. احتمالاً برای دیگران هم که با تلفن همراه برنامه را می‌بینند، خوانا نباشد. به‌طور کلی زلینسکی می‌گوید روسیه از این موضوع می‌ترسد. قبل از اینکه آن کلیپ شروع شود در همان مصاحبه که اوایل امروز انجام شد، گفت که روسیه درمانده شده و به همین دلیل است که به کمک از ایران و کره شمالی روی آورده؛ و حالا آن‌ها در حال تشدید وضعیت به سمت موشک‌های بالستیک قاره‌پیما و چیزهایی مثل این هستند. او برمی‌گردد و تنها چیزی که می‌گوید این است که «آن‌ها از آزادی نفرت دارند و از ما متنفرند. هیچ دلیلی برای اقدام آن‌ها وجود ندارد.» بسیاری از افراد در طرف روسی می‌گویند «بله، دلیلی وجود دارد». اما زلینسکی همچنان این نظرات را مطرح می‌کند. کنجکاو هستم بدانم که نظر شما چیست. در حال حاضر، تقریباً سه سال از جنگ گذشته است. آیا فکر می‌کنید این نوع اظهارات واقعاً تأثیری بر مردم غرب دارد؟

میرشایمر: نه. من فکر می‌کنم که همه یا تقریباً همۀ کسانی که این جنگ را مطالعه می‌کنند، می‌دانند که روس‌ها درمانده نیستند و در میدان نبرد عملکرد بسیار خوبی دارند. باید اشاره کنم که روز گذشته مقاله‌ای در وب‌سایت بی‌بی‌سی منتشر شد که می‌گفت خطر جدی وجود دارد که ارتش اوکراین سقوط کند. باید به این موضوع فکر کنید. بی‌بی‌سی، رسانه اصلی غربی، به این واقعیت اذعان می‌کند که احتمال جدی وجود دارد. ما نمی‌گوییم احتمال دارد. بی‌بی‌سی نگفته احتمال دارد. گفته احتمال جدی وجود دارد که ارتش اوکراین سقوط کند. این یک اظهارنظر خیره‌کننده است و به ما می‌گوید که روس‌ها درمانده نیستند و درواقع در وضعیت بسیار خوبی قرار دارند. هیچ دلیلی وجود ندارد برای اینکه فکر کنیم روس‌ها درمانده هستند. به همین دلیل فکر می‌کنم پوتین به دام غرب یا زلینسکی نخواهد افتاد تا تنش را به‌طور معناداری تشدید کند. اگر او باهوش باشد، فقط ادامه می‌دهد تا جنگ را تقریباً به همان شیوه‌ای که تا به حال پیش برده، پیش ببرد و هر کاری که بتواند انجام می‌دهد تا اوکراینی‌ها را هر چه سریع‌تر با کمترین تلفات ممکن شکست دهد.

خوب، اجازه دهید یک سؤال از شما بپرسم. چون اگر پوتین این کار را انجام دهد، خطر بالقوه‌ای وجود دارد. به خاطر بیانیۀ محکمی که در ماه سپتامبر داد و اعلام کرد «اگر سلاح‌های دوربرد توسط غرب استفاده شود، چه اتفاقی می‌افتد و روسیه اقداماتی متناسب اتخاذ خواهند کرد». در حال حاضر بسیاری از افراد در شبکه‌های رسانه‌ای اصلی در غرب می‌گویند «این فقط یک بلوف است. پوتین هرگز این کار را نخواهد کرد». اگر از سلاح‌ها استفاده شود و هیچ واکنشی از سمت روسیه وجود نداشته باشد، غرب همچنان می‌گوید «ببینید، ما که گفتیم، ما هر کاری بخواهیم می‌توانیم بکنیم.» و به اقداماتی مثل این دست می‌زنند که ممکن است با منافع روسیه متناقض باشد. پوتین چگونه با این چالش کنار می‌آید؟

میرشایمر: خوب، هیچ شکی نیست که او باید سیگنالی به غرب ارسال کند که کاری که بایدن تصمیم گرفته انجام دهد غیرقابل قبول است.

 

 

[۱] مخفف عبارت Intercontinental Ballistic Missile. در زمینۀ توانایی‌های نظامی روسیه، ICBMها موشک‌های دوربردی هستند که برای حمل کلاهک‌های هسته‌ای در فواصل بیش از ۵۵۰۰ کیلومتر طراحی شده‌اند.

[۲] پوتین در اظهارات اخیر تهدید کرده استفادۀ اوکراین از موشک‌های دوربردی که کشورهای غربی برای هدف قرار دادن خاک روسیه به او داده‌اند، دخالت مستقیم ناتو در درگیری تلقی می‌شود. وی هشدار داده چنین اقداماتی اساساً ماهیت درگیری را تغییر می‌دهد و می‌تواند به تشدید جنگ بین روسیه و کشورهای ناتو منجر شود.

[۳] حوثی‌ها که رسماً با نام انصار الله شناخته می‌شوند، یک گروه مسلح سیاسی و مذهبی هستند که منشأ آن یمن است.

 [۴]  Army Tactical Missile System نوعی موشک بالستیک تاکتیکی زمین به زمین که ایالات‌متحده آن را ساخته است. این موشک برای ارائه قابلیت‌های حملۀ دوربرد علیه اهداف باارزش در میدان نبرد طراحی شده است.

[۵]  Sabrina Singh یک مدیر اجرایی امریکایی است که از آوریل ۲۰۲۲ به‌عنوان معاون سخنگوی پنتاگون در وزارت دفاع خدمت کرده است.

[۶] UDCG گروهی شامل ۵۷ کشور و اتحادیۀ اروپا که از سال ۲۰۲۲ برای حمایت از اوکراین در مقابل تهاجم روسیه تشکیل شد و کمک‌ها و تجهیزات نظامی به اوکراین را هماهنگ می‌کند.

[۷] به چگونگی واکنش کشورهای عرب به جنگ اوکراین، به‌ویژه عدم تمایل آن‌ها به اتخاذ مواضع قوی علیه روسیه اشاره دارد. بسیاری از کشورهای عربی به جای همسویی با کشورهای غربی حامی اوکراین، بی‌طرفی را انتخاب کرده‌اند یا تمایل خود را برای تعامل دیپلماتیک با روسیه نشان داده‌اند.

[۸]  Sergey Lavrov وزیر امور خارجۀ روسیه.

[۹]  Jack Keane ژنرال چهار ستارۀ بازنشسته در ارتش ایالات‌متحده است که به خاطر حرفۀ نظامی گسترده و کمک‌های قابل‌توجه خود به سیاست خارجی و امنیت ملی ایالات‌متحده مشهور است.

[۱۰] یادداشت دیپلماتیک مهمی که با عنوان «نه یعنی نه: خط قرمزهای روسیه در گسترش ناتو» توسط بیل برنز در فوریه ۲۰۰۸ ارسال شد و مخالفت شدید روسیه را با گسترش ناتو به سمت شرق، به‌ویژه در مورد تلاش اوکراین و گرجستان برای عضویت در ناتو تشریح کرد.

[۱۱] Bill Burns مدیر آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) که قبلاً سفیر ایالات‌متحده در روسیه بود.

[۱۲] یک موشک کروز دوربرد انگلیسی-فرانسوی است که برای حملات دقیق علیه اهداف با ارزش بالا ساخته شده است. بریتانیا تأیید کرده بود که این موشک‌ها را در ماه مه ۲۰۲۳ به اوکراین عرضه می‌کند. اخیراً، اوکراین از این موشک‌ها برای حمله به اهداف روسیه برای مقابله با عملیات نظامی و ایجاد اختلال در خطوط تدارکاتی روسیه استفاده کرده است.

[۱۳] Future Cruise/Anti-Ship Weapon (FC/ASW) پروژۀ مشترک بین بریتانیا و فرانسه با هدف توسعۀ موشک‌های نسل بعدی برای جایگزینی سیستم‌های موجود مانند Storm Shadow

 Keir Starmer [14]  سیاستمدار و وکیل دادگستری بریتانیایی که از ۵ ژوئیه ۲۰۲۴ نخست‌وزیر بریتانیاست.

[۱۵] The G20 یا Group of Twenty یک مجمع بین دولتی متشکل از ۱۹ کشور و اتحادیه اروپا (EU) به همراه اتحادیه آفریقا (AU) از سال ۲۰۲۳ است که به‌عنوان پلتفرمی برای بحث در مورد مسائل مهم اقتصادی جهانی، از جمله ثبات مالی بین‌المللی، تغییرات آب و هوا و توسعۀ پایدار عمل می‌کند.

[۱۶]  Winston Churchill (1874–۱۹۶۵) چرچیل در دورۀ حساس نخست‌وزیر بریتانیا بود: از ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ و دوباره از ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵. او بیشتر به خاطر رهبری خود در طول جنگ جهانی دوم و نقش مهمی که در تجمع مقاومت بریتانیا علیه آلمان نازی داشت، شناخته شده است.

[۱۷]  High Mobility Artillery Rocket System سیستم موشکی توپخانه با قابلیت جابه‌جایی بالا. HIMARS برای واکنش سریع طراحی شده و می‌تواند با هواپیماهای C-130 به مناطقی که برای سیستم‌های سنگین‌تر قابل دسترسی نیستند، حمل شود. این سیستم از مهمات هدایت‌شونده با GPS استفاده می‌کند که دقت بالا در هدف‌گیری را برای به حداقل رساندن آسیب‌های جانبی ممکن می‌کند.

[۱۸] M1 Abrams یک تانک اصلی جنگی است که به دلیل قدرت آتش، حفاظت و تحرک شناخته شده است و آن را به یک دارایی حیاتی برای جنگ زرهی مدرن تبدیل می‌کند.

[۱۹] در اوایل سپتامبر ۲۰۲۲، نیروهای اوکراینی یک حملۀ متقابل را در منطقه خارکیف آغاز کردند و با موفقیت قلمرو قابل‌توجهی را که توسط نیروهای روسیه اشغال شده بود، پس گرفتند. این عملیات با پیشروی‌های سریع و آزادسازی شهرک‌های متعدد همراه بود.

[۲۰] اوکراین یک ضد حمله را در منطقۀ خرسون در ۲۹ اوت ۲۰۲۲ آغاز شد. این تلاش با هدف بازپس‌گیری قلمرویی در جنوب اوکراین که از روزهای اولیه تهاجم تحت کنترل روسیه بود، انجام شد. این عملیات با آزادسازی شهر خرسون در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ به اوج خود رسید.

General Milley [21]  یک ژنرال بازنشستۀ ارتش ایالات‌متحده است که از اکتبر ۲۰۱۹ تا زمان بازنشستگی در سپتامبر ۲۰۲۳ به‌عنوان بیستمین رئیس ستاد مشترک ارتش خدمت کرد.

[۲۲] West Point به‌طور رسمی به‌عنوان آکادمی نظامی ایالات‌متحده (USMA) شناخته می‌شود. یکی از معتبرترین آکادمی‌های نظامی در ایالات‌متحده است که به دلیل آموزش رهبران آیندۀ ارتش ایالات‌متحده شناخته شده است.

[۲۳] اشاره به حملات هوایی ایران در ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ و ۱ اکتبر ۲۰۲۴.

[۲۴] درحالی‌که بایدن صراحتاً اجازۀ حملۀ مستقیم به ایران را نداده است، اقدامات و اظهارات دولت وی نشان‌دهندۀ تمایل به حمایت از تلاش‌های نظامی اسرائیل در برابر تهدیدات ایران است که نگرانی‌هایی را در مورد احتمال دخالت ایالات‌متحده در یک درگیری گسترده‌تر افزایش می‌دهد.

[۲۵] تاکتیک‌ها و فن‌آوری‌های نظامی که از طیف الکترومغناطیسی برای اختلال، فریب یا از کار انداختن سیستم‌های الکترونیکی دشمن استفاده می‌کنند.

[۲۶] Minsk Accords مجموعه‌ای از توافقات با هدف حل‌وفصل مناقشه در شرق اوکراین، به‌ویژه جنگ در منطقۀ دونباس که شامل گروه‌های جدایی‌طلب مسلح روسیه و دولت اوکراین است. این توافقنامه در مینسک، بلاروس مورد مذاکره قرار گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط