(این نامه، از راههای مختلف برای رئیسجمهور آمریکا ارسال شده است)
آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده آمریکا
پس از سلام
من لطفالله میثمی فارغالتحصیل رشته مهندسی نفت از دانشگاه تهران، برای آشنایی با صنعت نفت آمریکا دو بار از طرف شرکت نفت لاوان به این کشور سفر کردم. من سه بار، مجموعاً هفت سال و نیم در زندانهای محمدرضا شاه پهلوی به سر بردم. پس از انقلاب اسلامی نیز نُه ماه را در زندان جمهوری اسلامی سپری کردم.
پس از انقلاب، از آبان ۱۳۶۰ مدیرمسئول نشریهای به نام راه مجاهد و در ادامه نشریه چشمانداز ایران بودهام. همچنین از سال ۱۳۷۷ مدیر انتشارات صمدیه بودهام. در جریان مبارزات برای پیروزی انقلاب اسلامی دو چشم و یک دستم را از دست دادهام، اما حدود هفت کتاب از زبان انگلیسی به فارسی برگرداندهام. دوکتاب از آقای برژینسکی و یک کتاب از آقای کارتر، یک کتاب از آقای پرکینز و دو کتاب از آقای استیون کینزر و نیز کتابی به نام محدودیتهای قدرت به قلم آقای اندروجی. باسویچ و کتابی به نام گرامیداشت دموکراسی نوشته جان تیرمن که عنوان واقعی آن صد روش گند زدن به دنیا است.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق، نخستوزیر منتخب و محبوب، بود که من بهتدریج خوشبینیام را نسبت به آمریکا از دست دادم. متوجه شدم که شرکتهای فراملیتی نفت و اسلحه که آقای آیزنهاور آنها را مجموعه نظامی-صنعتی مینامید، علاقهای به ملیت و تمامیت ارضی ما ندارند و هدفشان فقط استخراج نفت و معادن و در مقابل فروش اسلحه بهمنظور جنگ و سرکوب است. آقای برژینسکی در کتاب انتخاب: مدیریت جهان یا سلطه بر جهان (The Choice: Leadership or Domination) اعتراف کرده است که آمریکا سعی دارد از ابرقدرت منفی یا ابرقدرت سلطه به سمت ابرقدرت مثبت یا علمی-فنّاورانه سیر کند. با ترجمه این کتاب خوشحال شدم که آمریکا پس از شصت کودتایی که در کشورهای جنوب پشت سر گذاشته است میخواهد گامهایی به سمت صلح جهانی بردارد. در کتاب گرامیداشت دموکراسی (100Ways America Is Screwing Up The World) ملاحظه کردم که در آمریکا به صد روش دموکراسی را مخدوش و بدنام کردهاند. من در ترجمه کتاب به متن وفادار نماندم و نام کتاب را گرامیداشت دموکراسی نامیدم. امیدوار بودم که با گرامیداشت دموکراسی این روشهای مبتنی بر سلطه و تجاوز از بین برود.
آقای استیون کینزر در کتاب همه مردان شاه آورده است که اگر کودتای آمریکا و انگلیس علیه دولت منتخب دموکرات و ملی مصدق انجام نمیگرفت، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک و واشنگتن رخ نمیداد. ۱۱ سپتامبر ۳۰ سال پس از کودتای آمریکا علیه دکتر آلنده در شیلی بود؛ دقیقاً در همان روز و همان ماه.
در ترجمه کتاب اعترافات یک قاتل اقتصادی (Confessions of an Economic Hit Man) ملاحظه کردم آقای پرکینز نهفقط وقوع کودتای ۲۸ مرداد را تأیید کرده، بلکه به اعتراف او آمریکا کادرهای کودتاساز زیادی را مشابه آقای کرمیت روزولت تربیت کرده تا در دیگر کشورها همین اقدامات را انجام دهند. هنوز هم اعتراض یا انتقاد رسمی نسبت به کودتای انجامیافته نشده است.
هنگام ترجمه کتاب لابی صهیونیست و سیاست خارجی ایالات متحده (The Israel Lobby and US Foreign Policy) تألیف جان میرشایمر و استفان والت بهطور مستند متوجه شدم که پس از رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تهاجم هواپیما به برجهای دوقلوی نیویورک و ساختمان وزارت دفاع، آقای نتانیاهو به آمریکا رفته و مسئولین سیاسی آمریکا را تشویق کرده که در استراتژی جدید، مبارزه جهانی با تروریسم را در پیش بگیرند. سپس نتانیاهو به آمریکاییها دیکته کرده که فلسطینیها در رأس تروریسم جهانی هستند؛ فلسطینیهایی که توسط اسرائیل از خانه و کاشانه خود رانده شدهاند. تعجب من در این است که چرا آمریکاییها به این ورطه خطرناک افتادهاند. سازمان ملل متحد به کشوری که با تهاجم خارجی روبهرو میشود حق دفاع داده است، پس چرا آنها باید از طرف شما تروریست نامیده شوند و موضوع اصلی و خطای اصلیتر اینکه هیچ فلسطینی در حمله ۱۱ سپتامبر علیه آمریکا شرکت نداشته و این تصمیمگیری توسط دولت بوش پسر چیزی جز وارونهسازی و تحریف مضاعف نبود.
این آقایان در کتاب یادشده میگویند که نتانیاهو آمریکاییها را قانع کرد که مبارزه با تروریستهای فلسطینی وقتی ممکن است که با کشورهای حامی فلسطین و مخالف با اسرائیل مبارزه شود، آنهم نه مبارزه بلکه آنتاگونیستیترین شکل آن یعنی سرنگونی و تغییر رژیم و احیاناً تجزیه کشورها. دو مؤلف کتاب یادشده نوشتهاند که قرار بوده حکومتهای این هفت کشور (افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، لبنان، سومالی، سودان و ایران) طی پنج سال سرنگون شده و در راستای منافع آمریکا و اسرائیل قرار گیرند. سؤال اصلی اینجاست که اتباع کدامیک از این هفت کشور در جمع ۱۷ نفری بودند که به برجهای تجاری نیویورک و ساختمان وزارت دفاع حمله کردند؟ انصاف هم خوب چیزی است! تحریف تا چه اندازه؟! اینها عمدتاً اتباع عربستان سعودی بودند. آقای بوش به نحو بیسابقهای عربستان را از مضان اتهام خارج کرد. در آن زمان فضا بهطوری بود که شنیده شد ملک عبدالله، پادشاه اسبق عربستان در خانه خدا طواف میکرده و میگفته «خدایا عربستان را نجات بده».
آقای ترامپ! باعث شگفتی است که چرا آمریکا که خود را یک ابرقدرت دموکراتیک میداند، عظمت و بزرگی خود را از دست میدهد و تبعیت خود به خودی از دولتمردان اسرائیل و لابی صهیونیسم را انتخاب میکند؟
سی سال پیش هم نتانیاهو تنها راه مقابله با تروریسم را بمباران ایران میدانست. این خط و نشانی که اسرائیل برای آمریکا ترسیم کرده و بهصورت چشمانداز آینده آمریکا درآمده، آیا چیزی جز خسران هم در برداشته است؟
آقای ترامپ! شما در روزهای نخست ماه سپتامبر ۲۰۲۵ در گفتوگو با دیلی کالر گفتید که اسرائیل باید جنگ را تمام کند و اینکه اسرائیل با افکار عمومی جهان روبهرو شده است.
دانشمند محترمی چون آقای ایلان پاپه در آخرین تحلیل بر آخرین کتابش نوشته که هماکنون اسرائیل در اوج قدرت نظامی است و از سوی دیگر در حضیض نفرت قرار داشته و اینکه اسرائیل منفورترین کشور در جهان شده است. آقای نتانیاهو پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تصمیمگیران آمریکایی را از جاده اختیار و تصمیمگیری صحیح خارج کرد و به ورطه اضطرار و جبر کور انداخت. چرا متوجه این امر نشدید که باید دانشمندان آمریکا آن را ریشهیابی کنند. اگر به موارد و مصادیق این خطمشی بپردازیم باید به حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ اشاره کنیم. این حمله در حالی صورت گرفت که هیچیک از ۱۷ مهاجمی که در عملیات ۱۱ سپتامبر شرکت داشتند؛ نه از اتباع افغانستان بودند و نه حتی در رابطه با طالبان حاکم در افغانستان.
آقای ترامپ! ملاحظه کردید که دولت آمریکا پس از خسارت زیادی که به افغانستان وارد کرد درنهایت طی چهار ماه مذاکره مخفی با رهبران طالبان دوباره طالبان را بر افغانستان مسلط کرد. آیا این پروسهای که طی شد چیزی جز خسران بود که تحلیلگران آن را افتضاح مضاعف میدانند؟
در سال ۲۰۰۳ به کشور عراق حمله کردید، باز در همان خطی که نتانیاهو ترسیم کرده بود. اولویتهای آقای بوش پسر در این تهاجم دسترسی ارزان به منابع نفتی و حفظ موجودیت اسرائیل بود.
آقای ترامپ! انصاف شما را مخاطب میگیرم آیا در برابر خطمشی سرنگونی هفت کشور حامی فلسطین، این کشورها و این ملتها چه باید میکردند؟ آیا باید برای سرنگونی خودشان همکاری میکردند یا در برابر سرنگونی ملت و کشورشان منفعل میماندند؟ طبیعی است هر انسان منصفی میگوید نه. باید در برابر تهاجم بیگانه، تهاجم غیرمنطقی و غیرقانونی به هر شکلی که میتوان و با هر درجهای از مقاومت که امکان دارد ایستادگی کرد.
آقای ترامپ! تاکنون اندیشیدهاید که محور مقاومت از آسمان به زمین آمد یا شما به دام اضطراری افتادید که محور مقاومت را به دست خودتان ایجاد کردید و ملتها و دولتها چارهای جز این نداشتند؟ حتی سازمان ملل متحد هم در این امر در کنار محور مقاومت قرار گرفته است. درواقع هر کسی که سازمان ملل و مجامع جهانی را قبول دارد باید به شکلی در برابر این خطمشی مقاومت کند. کما اینکه فلسطینیها ۷۷ سال است که در برابر اشغال، تبعیض نژادی، تعدی و تجاوز اسرائیل مقاومت میکنند و لشکریان عدل و داد در دنیا از آنها حمایت میکنند.
آیا اندیشمندان شما از آنچه در عراق گذشت راضی هستند؟ مسلماً نه! درباره جنایت و ظلمی که در عراق شد صدها کتاب نوشته شده است و بحث مستقلی را میطلبد. همین بس که در سال ۲۰۰۷ یعنی ۴ سال بعد از اشغال عراق آقای اوباما آشکارا اعتراف کرد که حمله به عراق فاجعهای بزرگ بوده و فاجعه یعنی زلزله بیش از هشت ریشتر. جالب اینکه آقای اوباما در سال ۲۰۰۸ در پی این اظهارنظر رأی بسیار چشمگیری از جانب ملت آمریکا کسب کرد. این نشان داد که ملت آمریکا برخلاف سردمدارانش جنگطلب نیستند. انصاف دهید که بعث عراق -که سکولار و یا لائیک است- چگونه میتوانست بنیادگرا یا تروریست باشد؟!
آقای ترامپ! مگر شما هم به دنبال اوباما و بهمنظور رأی آوردن در انتخابات ۲۰۱۶ شعارتان پایان دادن به جنگهای بیپایان نبود؟ پس چه شد که به دام خطمشی اسرائیل یعنی تهاجم به هفت کشور جهان و درواقع جنگی بیپایان افتادید که هفتمین آن ایران است. آیا عوارض منفی حمله به عراق کافی نبود که آمریکاییها به خود آیند و متوجه آسیبهایی شوند که به کشورهای دیگر وارد میآید. همین کشورهایی که رئیسجمهور بوش پسر آنها را محورهای شرارت نامید.
محققان حوزه اعتیاد میگویند که اعتیاد به قدرت مانند اعتیاد به مواد مخدر است. فردی که گرفتار اعتیاد است مانند کسی که در رودخانهای با آب خروشان قرار دارد و حتی اگر بخواهد هم نمیتواند متوقف شود، مگر اینکه به تختهسنگی یا شاخه درختی برخورد کند. آیا افغانستان و عراق دو تختهسنگ و از دلایل کافی نبودند که شما را متوقف کنند؟ عجیب است اعتیاد به قدرت…
آقای ترامپ! شما به نیکی میدانید که اسرائیل در بدو امر با شعار دموکراسی و سوسیالیسم تشکیل شد، ولی آقای نتانیاهو رسماً اعلام کرد هر نقشه راهی که برخلاف هویت یهودی اسرائیل باشد از ابتدا مخدوش است. ایکاش هویت یهودی در اسرائیل جریان داشت و پیرو دین موسی بودند. نتانیاهو دین یهود را بهصورت یک هویت ملی درآورد تا بتواند به کمک صهیونیسم، استعمار مهاجرنشین را مشروعیت دهد. همانطور که میدانید ارتودوکسترین فرقه یهود در اسرائیل حکمرانی میکند، بهطوری که طرفداران این فرقه کارشان تلمود خواندن است و نباید به جنگ بروند و جوانانی که به دیگر فرقهها تعلق دارند باید جنگ کنند. در اسرائیل نهتنها تبعیض نژادی بین اسرائیلیها و فلسطینیها وجود دارد، بلکه تبعیض نژادی بین خود فرقههای یهودی نیز وجود دارد.
آقای ترامپ! شمایی که با شعار «ماگا» به دنبال احیای عظمت آمریکا هستید چگونه است که به دنبال خطمشی کور محو قومیت فلسطین آنهم توسط اردوکسترین فرقه افتادهاید؟
مردم دنیا عظمت آمریکا را به آبراهام لینکلن، کندی و لوترکینگ و امثال اینها میشناسند، نه تبعیت از یک فرقه متعصب.
آقای ترامپ! شما نیک میدانید که نتانیاهو سعی کرد قوه مجریه را بر قوه قضاییه حاکم گرداند و مردم اسرائیل چهل هفته روزهای شنبه علیه این اقدام او تظاهرات کردند و حتی ارتش اسرائیل نتانیاهو را متهم کرد که او اولویت امنیتی اسرائیل را به اولویت سیاسی تبدیل کرده است. نتیجه آن شکافی بود که به وجود آمد و حماس فرصت را مغتنم دانست و یازده پایگاه اسرائیل را تصرف کرد. نتانیاهو باید در دادگاه به این اتهام پاسخ بدهد، ولی او جنگها را اینقدر بیپایان میکند که چنین پاسخی ندهد.
آقای ترامپ! آقای توماس فریدمن صهیونیستی است که سرمقالهنویس نیویورکتایمز است و پس از حمله اسرائیل به غزه بارها به آقای بایدن نامه مستقیم نوشت که پیروی آمریکا از نتانیاهو، افزون بر اسرائیل، آمریکا را هم در بین جهانیان منفور میکند. او بهعنوان یک یهودی صهیونیست طبعاً دلسوز منافع اسرائیل است، ولی عمیقاً در نامههایش میگفت عملکرد نتانیاهو علیه منافع اسرائیل است.
آقای ترامپ! آیا شما شک دارید که مارتین ایندایک، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل، هم دلسوز آمریکاست و هم دلسوز اسرائیل. آیا او مبتکر خطمشی مهار دوجانبه بین ایران و عراق نبود تا به موجودیت اسرائیل کمک کند؟ آیا دلسوزی برای آمریکا و اسرائیل از این هم بیشتر میشود؟ همین آقای ایندایک مدتی است که مخالف ارسال اسلحه به اسرائیل است. چرا سفیر آمریکا که منافع اسرائیل و آمریکا را دنبال میکند در حال حاضر مخالف خطمشی فعلی شما است؟ آقای دنیل کورتز که او هم سفیر سابق آمریکا در اسرائیل بود، هماکنون مخالف سیاستهای شماست.
آقای ترامپ! طنز روزگار در اینجاست که در جلسهای که آقای منشه امیر، آقای چهارلنگی و آقای نوریزاده حضور داشتند هر سه افزون بر اینکه کنشگران حماس را تروریست میخواندند، معتقد بودند نام همین تروریستها، بلندآوازه شده و تا سی متری کاخ سفید جمع زیادی به نفع آنها تظاهرات میکنند. این در حالی است که این سه نفر معمولاً چیزی را به ضرر اسرائیل و آمریکا نمیپذیرند، اما اکنون هر سه عملکرد نتانیاهو را محکوم میکنند و میگویند امروز حقانیت اسرائیل و لابی صهیونیست از بین رفته است.
محقق ارجمند آقای ایلان پاپه میگوید هماکنون به آنچه ۲۲ ماه پیش درباره اسرائیل گفتم تأکید میکنم؛ اینکه حمله اسرائیل به غزه آغازی است برای پایان اسرائیل، البته نه به این زودیها.
آقای ترامپ! از زمان اوباما تاکنون تمام نظرسنجیهای علمی و منطقی در آمریکا نشان میدهد که نخست مردم آمریکا ضد جنگ شدهاند و جنگهای دویست سال قبل را وطنپرستانه نمیدانند؛ و دوم اینکه ۸۰ درصد نظامیها جنگ را قبول ندارند؛ و سوم به قول اقتصاددان برنده نوبل، پل رابین کروگمن، اقتصاد آمریکا نمیتواند لجستیک برای جنگ باشد. در زمان خود شما همه مؤسسات آمریکایی از امنیتی گرفته تا فرهنگی و سیاسی همه مخالف جنگ بودهاند. ولی شما برای اینکه هم رهبری سرمایهداری دنیا را در دست داشته باشید و هم پایان دادن به جنگهای بیپایان را شعار خود بکنید، درباره ایران و فلسطین به جنگ اتمی کثیفی دست زدید تا مردم آمریکا در یک جنگ تمامعیار وارد نشوند.
تجربه جنگ یمن و دخالت شما در آن جنگ این امر را خوب نشان داد که ارتش آمریکا نمیخواهد در یک جنگ تمامعیار شرکت کند. جنگ کثیف از طرف شما و آقای نتانیاهو این است که آنچه در فردو انجام دادید را مشابه آنچه میدانید که ترومن در حمله اتمی به ناکازاکی و هیروشیما انجام داد و چند بار این مقایسه را مطرح کردید و همزمان نتانیاهو را حمایت کردید و از جنگ کثیف نسلکشی در غزه حمایت کامل به عمل آوردید.
آیا فکر میکنید که شعار ماگا و شعار عظمت آمریکا با اشاعه جنگ اتمی و نسلکشی محقق میشود؟ شما دست مجموعه نظامی صنعتی ام آی سی (Military–industrial complex) را باز گذاشتید. این همان مجموعهای است که شصت کودتا در جهان سوم انجام داده است و موجبات تنفر مردم جهان از آمریکا را فراهم کرده است. شاید احیای عظمت آمریکا در چشماندازی است که آقای برژینسکی ترسیم کرد که آمریکا از سوی یک ابرقدرت منفی سلطه بهسوی یک ابرقدرت مثبت و علمی-فنّاورانه برود تا مردم دنیا مانند دوران جان.اف کندی گرایش داوطلبانه بهسوی آمریکا داشته باشند.
آقای ترامپ! همانطور که میدانید آقای بایدن ضمن تأیید عملکرد اسرائیل سعی میکرد تا حدی آن را مهار کند، ولی جریان امنیتی اسرائیل در جواب به بایدن میگفت شما هیروشیما را بمباران اتمی کردید، چرا با نسلکشی ما در غزه مخالفت میکنید، درحالیکه هنوز خشونت ما در غزه به حد خشونت شما در هیروشیما و ناکازاکی نرسیده است.
آقای ترامپ! این راهی که میروید راه احیای عظمت آمریکا نیست، راهی است که به منفور شدن آمریکا نزد جهانیان میانجامد، به همان شکلی که اسرائیل اکنون منفور جهانیان شده است.
آقای ترامپ! شما میدانید که فرقه ارتودوکس حاکم بر اسرائیل اراده کرده است ملت فلسطین را محو کند، کما اینکه شما ملت نخستین امریکا (سرخپوست) را در آمریکا محو کردید. یک روز بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بیل کلینتون رئیسجمهور اسبق گفت اتفاقی که در ۱۱ سپتامبر افتاد درواقع تاوان کاری است که ما با سرخپوستهای آمریکا انجام دادیم. در پی این سخنان رئیس اسبق سازمان سیا آقای جیمز وولسی به کلینتون گفت درست است که آزادی بیان وجود دارد، ولی انتقادی چنین بنیادی درست نیست. آقای بیل کلینتون درباره شما هم گفته است در تاریخ رؤسای جمهور آمریکا سابقه ندارد که یک رئیسجمهور به مردم پایتخت کشوری بگوید آنجا را تخلیه کنید، آنهم همزمان با حملات مرگبار اسرائیل. تخلیه یعنی قرار است که جنگ کثیفی مانند جنگ اتمی رخ دهد. این عملکرد خودتان را احیای عظمت آمریکا مینامید؟ به نظر میرسد عملکرد شما در بستر تضادی است که از یکسو فلسطین جهانی و از سوی دیگر اسرائیل جهانی قرار دارد، بهطوریکه فلسطین جهانی در راستای بالندگی و اسرائیل جهانی افولیابنده است. بنابراین نگرانی شما از آنجاست که ۷۷ سال است که عملکرد اسرائیل را تأیید کردهاید و حالا ملاحظه میکنید که دفاع از اسرائیل ضربه و حتی شکستی برای تمدن غرب بوده است. محو ملت فلسطین مانند ملت نخستین در آمریکا نیست. در عصر رسانههای جمعی، همه جنایات اسرائیل با عکس و زیرنویس آن به زبانهای مختلف مخابره میشود.
آقای ترامپ! امروز در نزدیکی شما در شهر نیویورک که ۱۳ درصد جمعیت یهودی در آن شهر است زهران ممدانی با شعار حمایت از فلسطین در ائتلاف با یک یهودی ضدصهیونیست مترقی توانست رأی چشمگیری در راستای شهردار شدن بیاورد. شما گفتهاید اگر شهردار شود بودجه او را قطع میکنید! از سوی دیگر جنبشهای دانشجویی تمام دانشگاههای آمریکا را فراگرفته است. شما به سرکوب بیرحمانه آن جنبشها مشغولید، درحالیکه کنشگران این جنبشها بیشتر یهودیان آمریکا هستند و شما با شعار ضدیت با یهود اینها را سرکوب میکنید. شما میدانید که در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا یهودیان «جِی استریت[۱]» به بایدن رأی دادند، به شرطی که او بتواند یکهتازیهای نتانیاهو را مهار کند. همانطور که وقتی جنگ ویتنام به درون آمریکا کشید جنگ پایان یافت، شاید وقت آن رسیده است که جنگ شما و نتانیاهو در محو ملت فلسطین به درون آمریکا کشیده شود و این بار به پایان اسرائیل بینجامد.
آقای ترامپ! در انگلستان قرار بود که پارلمان در دست حزب محافظهکار باشد، ولی نمایندگان حزب کارگر در حوزه انتخابیه خود از فلسطین دفاع کردند و رأی آوردند و پارلمان به دست حزب کارگر افتاد. درست است جرمی کوربین با حمایت از فلسطین از حزب کارگر اخراج شد، اما او توانسته با حزب جدیدی «حزب شما» هواداران بسیار چشمگیری بین مسلمانان و فلسطینیان داشته باشد.
آقای ترامپ! شاید شما مکانیسم سازمان یافتن حماس را ندانید، بهویژه تقصیر اسرائیل در این مورد را. داستان بدین قرار است که اسرائیل ۴۱۶ نفر از شهروندان غزه را از غزه اخراج میکند. درواقع اسرائیل مهمانی است که میزبان خودش را از وطن خودش اخراج میکند. هیچکدام از کشورهای عربی به این بیپناهان پناه ندادند، جز حزبالله لبنان . این ۴۱۶ نفر در کنار حزبالله آموزشهای سیاسی-نظامی دیدند و در مقطعی به غزه برگشتند و در قالب کنشگران حماس سازماندهی پیدا کردند.
آقای ترامپ! آیا آواره کردن میزبان کار درستی بود؟ شما عملکرد تروریستی دولتی اسرائیل را نادیده میگیرید.
حزبالله لبنان هم اساساً بر پایه سازماندهی دفاعی است. اسرائیل در سال ۱۹۸۲ به لبنان حمله کرد و تا بیروت پیش رفت. شیعیان جنوب لبنان از فرهنگ و سرزمین خود دفاع کردند و در عملیات هجدهساله اسرائیل را از سرزمین خود بیرون راندند. مردم فلسطین وقتی دیدند که مردم جنوب لبنان با دست خالی تجاوز اسرائیل را دفع کردند، از فداکاری آنها الهام گرفتند و انتفاضه اول را در سرزمینهای اشغالشده ساماندهی کردند که دفاع طبیعی و مشروعی بود.
آقای ترامپ! شما دولت یمن را حکومت نیابتی ایران میخوانید، درحالیکه یمن از فرهنگ و تمدن و مبارزات مستمری برخوردار است. مردم یمن علیه امام البدر قیام کردند. نیروهای ارتش مصر به حمایت از آنها وارد یمن شد و ارتش ایران هم به حمایت امام البدر وارد شد. در سال ۵۵ که یمن متحد شکل گرفت با کمک اتحاد جماهیر شوروی به موشکهای اسکاد b, c با برد هفتصد کیلومتر مجهز شد. درحالیکه در همان سال شاه ایران میخواست موشک کروز با برد شانزده کیلومتر از آمریکا بخرد و آمریکا موافقت نکرد. بنابراین یمنیها فعالیت موشکیشان از ایران خیلی بیشتر است. یمنیها بهتنهایی توانستند هشت سال در برابر تهاجم هوایی، زمینی و دریایی عربستان و کشورهای مؤتلف با آن مقاومت کنند. چطور امکان دارد که انصارالله در یمن دولت بدون اراده و گروه نیابتی ایران باشد؟
شاید ریشه مداخلات در کشور سوریه را ندانید، ولی اگر به مقاله رابرت کندی جونیور که هماکنون وزیر بهداری شماست دقت کنید به خیلی نکات پی میبرید. اگر به بیان آقای جو بایدن معاون اوباما که گفت عربستان، ترکیه و قطر دوستان راهبردی آمریکا هستند که در سوریه دخالت میکنند توجه کنید به خیلی مسائل پی خواهید برد.
آقای ترامپ! یک وقتی استراتژی آقای ریگان بهظاهر تعمیم دموکراسی در دیگر کشورها بود. حالا شما به تعمیم و گسترش فرقهگرایی اشغالگر به نام یهود دست میزنید و از توسعهطلبی اسرائیل بزرگ و محو ملت فلسطین حمایت میکنید. با این عملکرد افکار عمومی دنیا را علیه خود، اسرائیل و لابی اسرائیل در جهان بسیج کردهاید که دیری نمیپاید با ادامه نسلکشی و اصرار بر محو هویت فلسطین از یکطرف و آنچه در فردو انجام دادید و شبیه اقدام ترومن در هیروشیما نامیدید از طرف دیگر، گفتمان مظلومیت فلسطین جهانی بر گفتمان اشغالگری و تبعیض نژادی و محو قومیت فلسطین غلبه خواهد کرد. عقل سلیم و انصاف ایجاب میکند که این راه را ادامه ندهید که راه نفرت جهانیان علیه شما و اسرائیل خواهد بود.
آخرین اقدام شما و اسرائیل بمباران بیرحمانه به گروه فلسطینیای بود که پیشنهاد صلح شما را در قطر بررسی میکردند. این وضعیت یادآور جمله معروف کیسینجر است که گفته بود دشمنی با آمریکا خطرناک و دوستی با آمریکا مرگبار است.
امیدواریم که گام بلندی به سوی صلح بردارید و از سلطه پرهیز کنید و ایران هم ایران بماند.
لطفالله میثمی
۳۰ شهریور ۱۴۰۴
[۱] J-street






۱ دیدگاه. Leave new
درود،
نامه پرمحتوایی است و دست نویسنده، مترجم، و جانباز مجترم درد نکند.
اما صحبت یا مذاکره کردن، نامه نوشتن و … یا هرچیزیکه برای یک انسان قابل قبول است، برای ترامپ و امثالهم که طی تاریخ ۲۵۰ ساله سیستم خودشان و کارهاییکه در گذشته اشان انجام داده اند (ازجمله قتلغام سرخپوستان، کشتار ویتنامی ها، کره ای ها، بمباران هیروشیما و ناکازاکی، حمله به عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، سودان و سومالی و یوگسلاوی و بالاخره حمله اتمی به ایران …)، یعنی سوره یاسین به گوش ترامپ و نه خر خواندنست، زیراکه خر خیلی عاقلتر و باهوش تر از ترامپ است!
با اینحال، این مقاله را تکثیر میکنم، زیراکه حاوی اطلاعات مفید، گرانبها و افشاگرانهایست که هرخواننده ای را مجذوب خود میکند.
براین باورم که حق دادنی نیست و گرفتنی است و هرجاییکه ظلم/ظالمی حاکم باشد، مقاومت هم بوجود می آید.
برای نویسنده محترم آرزوی سلامت دارم.
لینک درج نامه در اشتراک:
نامه یک ایرانی به رئیسجمهور منتخب آمریکا: لطفالله میثمی / چشمانداز ایران
https://eshtrak.wordpress.com/2025/10/27/
https://eshtrak.wordpress.com/2025/10/27/%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%db%8c%da%a9-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%d8%ac%d9%85%d9%87%d9%88%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a8-%d8%a2%d9%85/