بدون دیدگاه

نبضی که هنوز می‌تپد؛ فراز و فرود حجاب در روزهای پرآشوب انقلاب


زینب احمدی

شانزدهم تیرماه سال ۱۳۵۹، روزنامه‌ها به دو اطلاعیه مختلف اشاره کردند: یکی اطلاعیه شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران؛ و دیگری اطلاعیه رئیس‌جمهور وقت، ابوالحسن بنی‌صدر. اطلاعیه شورای انقلاب آیین‌نامه‌ای برای حضور زنان کارمند دولتی در ادارات دولتی طراحی کرده بود. در این اطلاعیه از کارمندان زن خواسته شده بود برای حفظ نظم و انضباط اداری، «در نحوه پوشش، ضوابط اسلامی» را رعایت کنند. بنی‌صدر نیز توصیه کرده بود با توجه به نیاز جامعه به رشد معنوی «از عموم بانوان کارمند دعوت می‌کنم از روی کمال میل و با اعتقاد با پوشش اسلامی در محل کار خود حاضر شوند. بدیهی است مراقبت در امر پوشش بانوان تنها بر عهده مسئولان سازمان‌های دولتی است و دیگران به هیچ وجه حق ندارند در این امر دخالت کنند. رجاء واثق دارم که بانوان گرامی این اقدام را یک عمل انقلابی در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی تلقی می‌کنند».

در همین روز، زهرا رهنورد، در گفت‌وگویی اجبار در مسئله حجاب را نقد می‌کند و البته حجاب را مسئله‌ای در راستای مقابله با نمادهای طاغوت می‌بیند که اول باید به نمادهایی چون اختلاف طبقاتی در جامعه پرداخت. کسانی که از اجرای قانون لباس پوشیده در اداره‌های دولتی دفاع می‌کردند، به‌جز نظم سازمانی در ادارات، همبستگی با انقلاب اسلامی و مقاومت در برابر الگوهای امپریالیستی پیش از انقلاب را نیز مدنظر داشتند.
نخستین حکم قانونی به رعایت پوشش رسمی با واکنش برخی مقامات نیز همراه شد. موسوی اردبیلی در گفت‌وگو با روزنامه کیهان گفت زنان در محیط کار نباید لباس و آرایش نامناسب و هوس‌انگیز داشته باشند و هاشمی رفسنجانی از وجوب اجرای حجاب، در ادارات دولتی گفت.
این ماجرا، از آخرین حلقه‌های اجباری شدن حجاب پس از انقلاب بود. حجاب، هرچند از ابتدای انقلاب مورد تأکید بود، اما هیچ‌گاه بحث اجباری بودن آن برای همه مردم نبود. اولین بحث درباره حجاب، به روزهای نخست انقلاب برمی‌گشت. حدود یک ماه از انقلاب گذشته بود و هنوز بخش‌های بزرگی از ایران درگیر آشفتگی بود. روزنامه اطلاعات در روز ۱۵ اسفند سال ۱۳۵۷ در کنار اخبار درگیری و اعدام و تشکیل احزاب مختلف، نقل‌قولی از آیت‌الله خمینی داشت که وقتی به متن سخنرانی ایشان مراجعه می‌کردید اظهارنظری داشتند مبنی بر اینکه زنان با حجاب بیرون بیایند. آقای خمینی در این سخنرانی گفته بود: «به من گزارش داده‌اند در وزارتخانه‌ها زن‌های لخت هستند و این خلاف شرع است». چند روز بعد، مهندس بازرگان، نخست‌وزیر وقت ایران، در پیام تلویزیونی درباره این جمله از رهبر انقلاب گفت: «می‌روند دائماً پشت گوش آقا می‌خوانند که این‌ها در ظروف طلا و نقره غذا می‌خورند، در وزارتخانه‌ها زن‌های لخت هستند و در کاخ‌های فرعونی زندگی می‌کنند». حرف‌های بازرگان نشان از تلاش‌هایی داشت که از همان ابتدا دیدگاه خاصی را پیگیری می‌کردند. دیدگاهی که گویا نظر رهبران انقلاب اسلامی هم نبود.


روز ۱۷ اسفند، روزنامه اطلاعات گفت‌وگویی از حجت‌الاسلام اشراقی منتشر کرد. این گفت‌وگو با رادیو انجام شده بود. اشراقی در این گفت‌وگو به‌زعم خود دیدگاه رهبر انقلاب را شرح داده بود. او ضمن تأکید بسیار بر حجاب اسلامی، اعلام کرد هیچ‌گونه اجباری در حجاب نیست و حکمی است که رعایتش بر عهده خود خانم‌هاست.

صحبت‌های اشراقی، یک روز قبل از روز جهانی زن، موج بزرگی از اعتراض برانگیخت. زنان انقلابی برای روز زن، تمهیداتی چیده بودند، حال که مرادف با این اظهارات شده بود، فضای گردهمایی‌ها به سمت اعتراض به حجاب اجباری رفت. تظاهرات گسترده‌ای در تهران به راه افتاد و عده‌ای نیز سعی کردند تظاهرات‌کنندگان را با خشونت پراکنده کنند. نشریه تهران مصور در گزارشی در شماره ۹ از سال ۳۶ خود نوشت: «زنانی که قصد داشتند روز پنجشنبه در اطراف کاخ نخست‌وزیری اجتماع کنند، تا آنجا بارها و بارها مورد حمله و ضرب و شتم بی‌خبران قرار گرفتند و به آنجا رسیدند. افراد تفنگ به دست که گفته می‌شود کارت کمیته داشتند، شروع به تیراندازی کردند. این عمل در ذهن بسیاری از زنان و رهگذران به عملیات نظامیانی شبیه بود که در روزهای حکومت‌نظامی برای پراکندن اجتماعات، شروع به تیراندازی می‌کردند». خبرنگار تهران مصور با برخی از زنان گفت‌وگوهایی داشت. مهین جزنی در گفت‌وگو با این رسانه گفته بود: «تأثر عمیق من در این مقطع تاریخی این است که تضاد خلق‌های ایران را اعم از زن و مرد با امپریالیسم جهانخوار را نادیده بگیریم و تمام انرژی و قوای خود را صرف کوبیدن یکدیگر کنیم. مسئله حجاب در این لحظه تاریخی مبرم‌ترین مسئله ما نیست و حجاب زن به معنی لغوی حجاب، و آن پوشیدگی باطنی و واقعی زن است و اینکه یک زن می‌تواند بدون حجاب ظاهری به بهترین حجاب‌های عصمت و شرافت و نجابت مستور باشد».

بخشی از راهپیمایان نیز مقابل دفتر نخست‌وزیری، خواستار ملاقات با مهندس بازرگان شدند. روز جمعه تظاهرات ادامه داشت، ولی بیانیه دفتر آیت‌الله خمینی، تب و تاب فضا را فروکاست. «بر اساس خبرهای رسیده، گروه‌های جنایتکار و خیانت‌پیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می‌کنند. مأموران کمیته‌های انقلاب موظف‌اند با کمال دقت مراقب باشند و چنین اعمالی را با نهایت شدت جلوگیری کنند. عاملین چنین اعمالی سریعاً و به‌شدت مجازات خواهند شد».
فضای ملتهب جامعه با پیام آیت‌الله خمینی التیام یافت و در پی آن روز یکشنبه، ۲۰ اسفند آیت‌الله طالقانی در گفت‌وگویی نظر خود درباره حجاب را گفت. طالقانی ضمن آنکه زنان را به داشتن حجاب توصیه کرد، تأکید کرد هیچ اجباری در مسئله حجاب در کار نیست. در همین روز، حکم دادستان کل انقلاب، مرحوم هادوی، در کنار صحبت‌های طالقانی بر صفحه نخست روزنامه‌ها نقش بست: «مزاحمان خانم‌های بی‌حجاب ضد انقلابی هستند». دادستان در پیام خود گفته بود: «به قرار اطلاع، عده‌ای در ادارات و سازمان‌ها و معابر، مزاحم خانم‌های بدون حجاب می‌شوند. درحالی‌که این امر مخالف منویات امام خمینی است که در رادیو و تلویزیون نیز مکرر تشریح گردیده است. به‌طوری‌که تحقیق شده، این مزاحمین از افراد ضدانقلاب می‌باشند. لذا از برادران و خواهران عزیز تقاضا دارد بهانه به دست مخالفان انقلاب که می‌خواهند از فرصت سوءاستفاده کنند، ندهند. درصورتی‌که این‌گونه اعمال ادامه یابد، دستور دستگیری مستمسکین داده خواهد شد تا به هیچ عنوان مزاحم بانوان نشود». امضای مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب، پای این دستور خیال زنان را بیش از پیش آسوده کرد. روز بعد، یعنی ۲۱ اسفند سال ۱۳۵۷، سخنی از آیت‌الله خمینی بر تارک روزنامه‌ها نشست: «نظر آیت‌الله طالقانی درباره حجاب صحیح است». این صحه گذاشتن بر دیدگاه طالقانی، باز هم خیال‌ها را راحت‌تر کرد. حالا فعالان زن می‌گفتند حجاب موضوع مهمی نیست و مشکلی ایجاد نمی‌شود، برویم سراغ مسائل مهم مانند ساختن ایران، توسعه و شکست امپریالیسم!


هرچند از دید بسیاری، ماجرا فیصله یافته بود، اما کش و قوس ادامه داشت تا به دورانی رسید که نوع پوشش نه‌تنها اجباری که بسیار محدود شد. دختران که شرایط خاص خود را داشتند، ولی بین مردان حدود ۴۵-۵۵ ساله کسانی بودند که دستشان به دلیل پوشیدن لباس آستین‌کوتاه رنگ شده باشد یا موهایشان به دلیل مدل موی خاصی، توسط مأموران تراشیده شده باشد.
22 بهمن امسال، در سالگرد انقلاب، دو عکس از تظاهرکنندگان بسیار مورد توجه واقع شد. دو زن که بدون حجاب رسمی در تظاهرات شرکت کرده بودند. گویی در فقدان نهادها، آنجایی که نیاز به مقاومت جدی هست، جامعه هنوز مقاومت می‌کند. این دو عکس نشان می‌دهد همان‌قدر که نتوانستند حجاب از سر زنان بردارند و همان‌طور که مدنظر رهبران انقلاب در نخستین روزهای آن بود، نمی‌توان حجاب را به کسی تحمیل کرد. تصویر این دو زن، ازجمله علائم حیاتی جامعه بود. در دست یکی از زنان، پلاکاردی بود که صفحه نخست یک روزنامه را نشان می‌داد: روزنامه اطلاعات، روز ۲۰ اسفند ۱۳۵۷.

منبع:
روزنامه‌های کیهان و اطلاعات و هفته‌نامه تهران مصور، زمستان سال ۱۳۵۷ به نقل از آرشیو منتشر شده در سایت دانشگاه منچستر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط