بدون دیدگاه

نوستالژی جای دیگر

جست‌وجوی سهراب شهید ثالث در میان یادداشت‌ها، گفته‌ها و نامه‌های برجای‌مانده از کارگردانی که در جهان خویش غریب بود.

نسیم هدایتی
سهراب شهید ثالث همان‌قدر که خیلی‌ها فیلم‌هایش را ندیده‌اند، به همان اندازه هم کسی درباره‌اش چیزی نمی‌داند. نه آنکه به‌طور کل او را ناشناخته بدانیم که کسی زندگی‌نامه‌ای اجمالی از او در ذهنش نداشته باشد، اما در مورد فیلمسازی که «طبیعت بی‌جان» را ساخته است، باید اعتراف کرد او در دنیای بی‌رحمی زندگی کرد که قدرش را ندانستند و خودش و آثارش را آن‌گونه که شایسته بود ندیدند و درباره‌اش چیزی نگفتند، آن‌ هم برای کسی که چند جایزه بین‌المللی را هم در کارنامه‌اش یدک می‌کشید.
شاید همین وضعیت کافی بود که رضا حائری را مجاب کند تا کتابی برای او جمع‌آوری کند، کتابی که حاصل تلاش‌های چندساله او برای گردآوری هر سند و مکتوب و روایتی درباره سهراب شهید ثالث است. کتاب نوستالژی جای دیگر، گفته‌ها، نامه‌ها و یادداشت‌هایی از خود فیلمساز و یادداشت‌هایی از دیگران درباره اوست که می‌تواند ناگفته‌ها و ناشنیده‌های زیادی از این کارگردانِ رانده‌شده از وطن و ناپذیرفته در غربت را برای ما روایت کند.
شهید ثالث وقتی از ایران به آلمان مهاجرت می‌کند برخلاف بسیاری از اهالی هنر که انگار چشمه ذوق و خلاقیت و ایده‌پردازی‌شان در وطنشان بر جای می‌ماند، همچنان پرکار است و تقریباً سالی یک فیلم در آلمان می‌سازد، اما آنجا نیز به نوعی دیگر امکان بروز هنر خود را ندارد چراکه همواره باید به دنبال سرمایه‌گذار برای فیلمش باشد،‌ آن هم فقط به این دلیل که فیلم‌های او در دسته فیلم‌های سرگرم‌کننده و گیشه‌ای نمی‌گنجد.
ناخرسندی‌های این کارگردان را در پس یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایی می‌توان دریافت که شاید بعضی از آن‌ها برای اولین بار و در این کتاب است که به دست مخاطب فارسی‌زبان می‌رسد.
در یکی از یادداشت‌هایی که با وام گرفتن از امیل زولا عنوان «من متهم می‌کنم» را بر خود می‌بیند، شهید ثالث نقل قولی از چخوف می‌آورد مبنی بر اینکه «سبکی جدید لازم است. باید سبکی نو به کار برد. اگر این کار را انجام نمی‌دهیم، همان بهتر که هیچ کاری نکنیم». شهید ثالث انگار این جمله را همیشه در ذهنش تکرار می‌کند که در تمام سال‌های فیلمسازی‌اش ترجیح می‌دهد فیلم‌هایی نسازد که با «هیچ کاری نکردن» فرقی نداشته باشد؛ هرچند این نگاه بهای سنگینی هم برای او به همراه داشت تا جایی که در یادداشت دیگری از او که در این کتاب چاپ‌شده با عنوان «هالیوود در آلمان یا فرهنگ به‌مثابه پول» به نگاه بازاری نسبت به هنر و فیلم حتی در آلمان نیز می‌تازد و با زبانی بی‌پرده و صریح یادآور می‌شود با وجود آنکه جوایز متعددی برنده شده فقط به این دلیل که «خارجی» محسوب می‌شود، نمی‌تواند تهیه‌کننده فیلم خودش باشد.
شهید ثالثی که در این کتاب از رهگذر یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایش با او آشنا می‌شویم، بیشتر از آنچه در فیلم‌هایش می‌توان از او شناخت، دغدغه‌هایی سیاسی و اجتماعی دارد؛ یا شاید بهتر است این‌طور بگوییم که درون‌مایه‌های سیاسی و اجتماعی فیلم‌هایش را می‌توان در سطر به سطر نامه‌ها و یادداشت‌ها و زندگی و پشت پرده فیلم‌هایش جست‌وجو کرد.
او در یادداشتی که برای فیلم «یادداشت‌های روزانه یک عاشق» در جشنواره فیلم برلین نوشته است این رویکرد را این‌گونه بازگو می‌کند که «هر آنچه انجام می‌دهیم سیاسی است، اما وقتی فکر می‌کنم این دوره‌ای که در آن به سر می‌بریم بعدها قرار است بدل شود به فیلمی که آیندگان را از سرگذشت ما مطلع کند، آن‌وقت دلم می‌خواهد در فیلمم نشان دهم چگونه زندگی می‌کردیم و با چه گرفتاری‌هایی دست به‌ گریبان بودیم».
شهید ثالث وقتی نتوانست در ایران آن‌گونه که دلش می‌خواهد فیلم بسازد، ذهن خلاقش را برداشت و با خود برد به جایی که این کار را راحت‌تر انجام دهد اما انگار اسیر فلاکت شد؛ این تعبیری است که خودش در متن ابتدای فیلم «غربت» نوشته است و می‌گوید این فیلم درباره کلمه «فلاکت» است که هم‌ریشه با تبعید و جابه‎جایی است.
کتاب نوستالژی جای دیگر، شاید همان‌گونه که در پشت جلد این کتاب هم آورده شده فیلم مستندی مکتوب از کارگردانی رادیکال و سازش‌ناپذیر به نام سهراب شهید ثالث باشد.
کتاب نوستالژی جای دیگر (سهراب شهید ثالث: گفته‌ها، نامه‌ها، یادداشت‌ها) را نشر گمان با گردآوری رضا حائری و ترجمه حسین بینایی‌راد منتشر کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط