بدون دیدگاه

ویژگی‌های آموزش و پرورش مطلوب از نگاه مهدی بهلولی

ابوالفضل رحیمی شاد

«روشی که برای نگاشتن این یادداشت به کار رفته است، روش توصیفی مبتنی بر یادداشت‌ها و ترجمه‌هایی است که به قلم مهدی بهلولی نوشته شده و مصاحبه‌هایی که مطبوعات، خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی با ایشان داشته‌اند و همچنین گفت‌وگوهای شخصی که این‌جانب در دوران ده سال آشنایی به‌عنوان یک همکار با وی داشته‌ام».

یکی از مشکلات فرهنگی ما در حوزه فرهنگ کار و شغل، محافظه‌کاری در محیط‌های شغلی است. به این معنا که شاغلین اگر اعتراضی در راستای تغییر وضعیت داشته باشند و سخنی بگویند بیشتر خُردنگر و محدود به بهبود میزان دست مزد و مزایاست و کمتر شاهد نگاه کلان‌نگر که شامل تحول اساسی و بهبود همه‌جانبه در سازمان مطبوع باشد هستیم. فرهنگیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در تمام اعتراضاتی که در دو دهه گذشته صورت گرفت پررنگ‌ترین بخش مطالبات معلمان موضوع دستمزد و مزایا بود؛ البته بودند و هستند معلمانی که به صفت فردی مشمول این قاعده نمی‌باشند. مهدی بهلولی یکی از این افراد کم شمار در جمعیت میلیونی فرهنگیان بود. آموزش و پرورش اصلی‌ترین مسئله (problem) و دغدغه او بود. گویا همه پدیده‌های اجتماعی را معلول نظام تعلیم و تربیت می‌دانست. از این‌رو هیچ‌چیز به‌اندازه نظام آموزش و پرورش برای بهلولی اهمیت نداشت.

نظام آموزش و پرورش مطلوب و استاندارد مورد نظر بهلولی از زبان خودش واجد این ویژگی‌ها بود.«حکومت‌ها وظیفه دارند در راستای تحقق آموزشی کیفی و رایگان برای همه کودکان بکوشند «آموزش کیفی» هم بعد نرم‌افزاری دارد و هم بعد سخت‌افزاری. در بعد نرم‌افزاری می‌توان به این موضوع اشاره کرد که آموزش باید شهروندی شایسته زندگی نوین، سنجشگر، آزاداندیش، آشنا به حقوق بشر و اخلاق مدار پرورش دهد. در بعد سخت‌افزاری نیز می‌توان به وجود امکانات و تأسیسات ساختمانی مناسب یک محیط آموزشی فراخور آموزش در قرن ۲۱ اشاره کرد که شوربختانه هنوز بیش از سی درصد مدارس ابتدایی جهان از آن بی‌بهره‌اند» (قدس آنلاین ۲۵/۴/۹۸).

بهلولی تک‌تک این ویژگی‌ها را به‌صورت تفصیلی در یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و ترجمه‌هایش توضیح داده است. شاید کمتر معلم اهل نظر و قلم باشد که گستره دید و نوشته‌هایش همتای او باشد و از موضوعات خرد و عینی مانند توزیع شیر در مدارس گرفته تا موضوعات کلان و ذهنی مثل عدالت آموزشی پرداخته باشد. در ادامه به پنج مورد از مهم‌ترین این ویژگی‌ها خواهم پرداخت.

  1. علم‌گرایی: بهلولی معتقد بود آموزش و پرورش در دنیای جدید نمی‌تواند مبتنی بر رویکردها و روش‌های سنتی اداره شود، اگرچه تصور آموزش و پرورش منهای سیاست ممکن نیست، اما این نباید به معنای سلطه‌گری نظام سیاسی بر نظام آموزشی و تعیین ساختار و محتوای نظام آموزش از سوی نظام سیاسی باشد. در نقد سند تحول بنیادین می‌گفت: «امروز آموزش و پرورش در سراسر جهان بخصوص کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان یک علم محسوب می‌شود و دانشمندان حوزه‌های گوناگون ازجمله فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و دیگر علوم و حتی پزشکی و کامپیوتر بایستی در طراحی و تبیین نظام تعلیم و تربیت نقش اصلی را ایفا کنند، نه سیاستمداران و نگهبانان ایدئولوژی‌ها».

۲: تخصص‌گرایی و حرفه‌ای‌گری: از نظر بهلولی معلم باید متخصص و حرفه‌ای باشد و لزومی ندارد حتماً عاشق و شیفته کار یا دانش‌آموزانش باشد. از زبان پاسی سالبرگ می‌گوید «پیشه آموزشگری نباید همچون یک مهارت کوتاه‌مدت فنی که هر کسی با کمی راهنمایی می‌تواند انجام دهد، نگریسته شود. نظام‌های آموزشی کامیاب، بر حرفه‌ای‌گری پیوسته یاددهی و رهبری مدرسه که نیاز به آموزش دانشگاهی پیشرفته، دانش عملی و علمی درست و حسابی و کارآموزی ضمن خدمت پیوسته دارد، متکی هستند» (اعتماد ۲۳/۸/۹۸)، یا در جای دیگر می‌گوید: «آنچه در آموزش کشورهای اسکاندیناوی و به‌ویژه فنلاند می‌گذرد نشان می‌دهد که یکی از برجسته‌ترین سازه‌های کامیابی آن‌ها، وجود دانشگاه پرورش آموزگار و برگزاری دوره‌های ضمن خدمت باکیفیت و تأکید بر حرفه‌ای‌گری است» شرق ۲۸/۷/۹۸) و درباره نسبت عشق و حرفه‌ای‌گری در کار معلمی می‌گفت: «اگرچه عشق در هر کاری ازجمله معلمی بسیار خوب و اثربخش است، اما الزامی برای آن نیست. یک معلم حرفه‌ای باید سواد کافی و به‌روز داشته باشد، اهل مطالعه باشد. روش‌های گوناگون یاددهی-یادگیری را بشناسد و علاوه بر روش‌های آموزش هنر تدریس کردن داشته باشد. قوانین شغلی خود را کامل بشناسد. حقوق دانش‌آموزان را بشناسد و رعایت کند و بین دانش‌آموزان به عدالت رفتار کند. مسئولیت‌پذیر باشد و اصول اخلاق حرفه‌ای را به‌طور کامل رعایت کند. با همین معیار به نقد برنامه ورود بسیجی‌ها به مدارس پرداخت «نکته مهم در طرح مورد نظر این است که این طرح به اصل حرفه‌ای‌گری در آموزش، بی‌توجه است. پرسش این است که چگونه و با چه سنجه‌ای، یک شخصی که در سازمان بسیج مشغول فعالیت است شایستگی پرورش دانش‌آموزان را دارد» (مجله چشم‌انداز شماره ۱۰۸).
۳: عدالت: هیچ مفهوم دیگری به‌اندازه عدالت آموزشی مورد تأکید بهلولی قرار نگرفته است. گزافه نیست اگر بگوییم بیش از ۸۰ درصد یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و ترجمه‌های بهلولی مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع عدالت آموزشی مربوط می‌شود که در اینجا به بخش‌های مهم‌تر آن اشاره می‌کنم.

الف) عدالت در پرداخت دستمزد معلمان: در بحث پرداخت دستمزدها قائل به برخورداری همه معلمان از حداقل لازم دستمزد به میزانی است که همه نیازهای اولیه و دیگر نیازهای ضروری یک معلم و خانواده او برطرف شود، اما دستمزدهای بالاتر از این میزان به توانایی و حرفه‌ای‌گری معلم بستگی دارد نه به مدرک تحصیلی و میزان سابقه کاری. «یکی از بحث‌هایی که پیرامون لایحه رتبه‌بندی معلمان، در میان برخی از فرهنگیان درگرفته، مسئله حقوق و دریافتی فرهنگیانی است که مدرک‌های بالای دانشگاهی دارند. آیا آموزگاری که مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا دارد و در دبستان یا دبیرستان درس می‌دهد باید حقوقی بیش از آموزگاری بگیرد که همان درس را با مدرک کاردانی یا کارشناسی می‌دهد؟ پرسش بنیادی‌تر اینکه آیا کسی که در دانشگاه درس می‌دهد باید حقوقی بیشتر از کسی بگیرد که در مدرسه درس می‌دهد؟ عدالت، دستمزد برابر در برابر کار برابر است نه در برابر مدرک بالاتر»(شرق ۳۱/۴/۹۲).

ب) عدالت در برخورداری دانش‌آموزان از منابع: بهلولی مخالف مدارس گوناگون تیزهوشان، نمونه مردمی و دیگر مدارس ویژه و به‌خصوص مدارس غیردولتی بود. چون این تقسیم‌بندی هم با مبانی عدالت از نظر وی ناسازگار بود و هم معتقد بود پیامدهای مخرب تربیتی و آموزشی در پی خواهد داشت. «خصوصی سازی آموزش بدون تردید به افزایش بی‌عدالتی آموزشی منجر خواهد شد؛ زیرا از مدارس خصوصی بیشتر گروه‌های مرفه جامعه استفاده می‌کنند و گروه‌های متوسط و پایین از آن بهره‌ای نمی‌برند و این امر باعث نابرابری آموزشی در کشورها می‌شود»(شرق ۹/۳/۹۲). او در این زمینه بر این باور بود که عدالت آموزشی برای کودکان وقتی محقق می‌شود که آموزش رایگان و کیفی در اختیار همگان باشد.

پ) عدالت برای گروه‌های کمتر برخوردار: بهلولی با هر نوع بی‌عدالتی به‌ویژه در حوزه آموزش و پرورش مخالف بود و تبعیض مثبت به نفع گروه‌های کمتر برخوردار را روا و معادل عدالت به معنای انصاف می‌دانست. تبعیض به نفع کودکان روستایی، فقیر، حاشیه‌نشین، مهاجر، کم‌توانان ذهنی و حرکتی و بخصوص دخترانی که به این گروه‌ها متعلق بودند (همدلی ۱۶/۳/۹۶).

۴: سیاست پرهیزی و ایدئولوژی پرهیزی: بهلولی با اینکه سخت به ارزش‌ها و آرمان‌های خود پایبند بود، اما کنشگری واقع‌گرا بود. دخالت اربابان قدرت و مذهب را در آموزش و پرورش برنمی‌تابید، اما می‌دانست که دست‌کم در نظام دینی و سیاسی ایران گریزی از آن نیست. با همین رویکرد وقتی فرمانده سپاه از طرح حضور بسیجیان در مدارس و مدیر حوزه‌های علمیه از طرح روحانیون در مدارس و گذراندن دوران سربازی طلبه‌ها در مدارس سخن گفتند بهلولی موضع انتقادی گرفت و نوشت: «اگر هدف از این طرح تقویت هر چه بیشتر ایدئولوژی سیاسی است بی‌گمان باعث دلزدگی هر چه بیشتر دانش آموزان ما از درس و مدرسه و آموزش می‌گردد. مدرسه‌ها ما هم‌اکنون نیز از فضای سرد و خشک و رسمی سیاست، در رنجند. آنچه هم‌اکنون مدرسه‌های ما بیش از هر چیزی نیاز دارند فضای شادی و بازی است و نه سیاست. مدرسه‌های ما به اردوهای علمی و تفریحی و بازدید از موزه‌های تاریخی و علمی دارند و نه سیاست و ایدئولوژی بیشتر» و در یادداشتی دیگر می‌نویسد: «هدف از آموزش دین بایستی آموزش اخلاق و رعایت عدالت و حقوق انسانی باشد. هم‌اکنون بسیاری از نظام‌های آموزشی به‌سوی دین‌شناسی و نه تبلیغ دین خاص رفته‌اند. دانش آموزان در مدرسه باید با دین‌های گوناگون، آشنایی نسبی بیابند و مدارای دینی را تجربه کنند. این راهکاری است که هم‌اکنون در سطح جهان، در باب مسئله مدرسه و آموزش دین دیده می‌شود»(چشم‌انداز شماره ۱۰۹).

۵: سلامت جسمی، روانی و اخلاقی معلمان و دانش‌آموزان: بهلولی سلامت دانش‌آموزان و معلمان را ازجمله ویژگی‌های یک نظام آموزشی مطلوب و کیفی می‌دانست. او بر این باور بود که آموزش کیفی در کشورهای توسعه‌یافته علاوه بر عنصر آموزش به دلیل توجه سیاست‌گذاران و مسئولان به جنبه‌های مختلف سلامت انسانی است.
«آموزش باکیفیت در فنلاند فقط نتیجه عنصرهای آموزشی نیست. مدارس فنلاند برای همه دانش‌آموزان صرف‌نظر از موقعیت اجتماعی و اقتصادی‌شان همه‌روزه ناهار سالم و رایگان ارائه می‌کنند، اما در ایران و به‌ویژه در مدرسه‌های دولتی، خبری از ناهارهای رایگان نیست با وجود اینکه فقر در میان مردم گسترده است و درصد قابل‌توجهی از دانش‌آموزان، به‌ویژه در منطقه‌های محروم، بدون خوردن صبحانه به مدرسه می‌روند» (همدلی ۲۶/۶/۹۶). «هم‌اکنون کامیاب‌ترین نظام‌های آموزشی، شادترین آن‌ها هستند. نگاهی گذرا به آنچه در آموزش کشورهایی همچون دانمارک، هلند و فنلاند می‌گذرد نشان می‌دهد که تأکید بر فضای شاد آموزشی، یکی از نکته‌های مهم در بهسازی آموزش و پرورش است. متأسفانه هم‌اکنون، فضای مدرسه‌های ما از فضای صداوسیمای ما اندوه‌بارتر است» (جهان صنعت ۲۷/۱۲/۹۶). «آیا این استدلال که چون برخی از مسئولان، دزدی و اختلاس و مال مردم‌خوری می‌کنند، پس ما هم حق داریم دروغ بگوییم، تهمت بزنیم، باندبازی کنیم، پا روی حق بگذاریم؟ آیا لزوم رعایت اخلاق از جانب معلمان به‌عنوان پیشتازان فرهنگی جامعه در شرایطی که هر روز کژرفتاری های بیشتری از جانب مسئولان صورت می‌گیرد بیشتر از همیشه نیست؟» (شرق ۱۰/۲/۹۶).

موارد دیگری را نیز می‌توان به این مجموعه افزود، اما به نظر من این پنج ویژگی اصول کلی اندیشه بهلولی در زمینه نظام آموزشی را تشکیل می‌دهند و موضوعات دیگر همچون ضرورت آموزش حقوق بشر و حقوق شهروندی، ضرورت یادگیری مسائل مرتبط با نیاز جنسی در مدارس، دفاع از سند ۲۰۳۰، حق آموزش به زبان مادری برای دانش آموزان دوزبانه همه زیرمجموعه اصول اصلی نظام اندیشه بهلولی است.

نام نیکش مانا!■

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط