بدون دیدگاه

پزشکیان و وفاق ملی؛ چالش‌های وفاق ملی در گفت‌وگو با محمدحسین بنی‌اسدی و آذر منصوری

چالش‌های وفاق ملی

وفاق چیست؟ آیا باید طرفداران کاندیداهای شکست‌خورده نیز به تناسب آرایشان در دولت سهم داشته باشند؟ در روزهای اخیر بحث‌های زیادی حول انتصابات در دولت پزشکیان مطرح شده است. موافقان و مخالفان استدلال‌های خود را دارند، با این حال به نظر می‌رسد سیر تحولات به سمتی بوده که نیروی راست افراطی تا حدی حذف شده است. در میان وزرای منتخب نماینده‌ای از جریان راست افراطی نداریم و در میان استاندارها به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از اصلاح‌طلب‌ها و معتدل‌ها و اصول‌گراهای منطقی هستند. در نشست زیر با محمدحسین بنی‌اسدی، دبیرکل نهضت آزادی و آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت به افق پیشِ ‌روی دولت پزشکیان پرداخته‌ایم.
میثمی: شرایط تازه کشور و روند کار دولت دکتر پزشکیان در ماه‌های اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا با مفهوم وفاق مورد نظر ایشان موافق‎ هستید؟
منصوری: ایران امروز با چالش‌هایی درگیر است و برای برون‌رفت از این چالش‌ها با توجه به پنجره فرصتی که در انتخابات باز شد تا چه حد این امیدواری وجود دارد که این دولت با این ظرفیت محدود در این شرایط خطیر و فشار توأمان طیف پایداری و تندروها بتواند این چالش‌ها را مدیریت کند، شکاف‌ها را به یک نحوی‌ ترمیم کند و در نهایت عملکردش موجب رضایتمندی مردم هم شود؛ البته همه می‌دانیم در این شرایط با توجه به مجموعه ناترازی‎هایی که در کشور وجود دارد، در یک کلام با یک بحران حکمرانی به نوعی در همه حوزه‌ها، چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی، مواجه بودیم. آقای پزشکیان کار سختی را شروع کرده است و به‌ هر حال پذیرش این مسئولیت و آمدن در این صحنه را یا باید ازخودگذشتگی تفسیر کرد یا اینکه تحلیل دقیقی نداشته باشیم.

ما هم در بخش خدمات اجتماعی و رفاهی با ناترازی‌های بی‌شماری مواجه هستیم، هم در بحث بودجه، هم در گاز و نفت و برق و آب با ناترازی‎های جدی مواجه هستیم. فرونشست‌هایی که سال ‌به‌ سال تعداد آن بیشتر می‌شود و سوءمدیریت حکمرانی صحیح آب و در کنار آن نداشتن دیپلماسی آب برای اینکه بتوانیم یک نسبتی در این زمینه با کشورهای شمال و جنوب و شرق و غرب خودمان برقرار کنیم و ظرفیت‌هایی از این دست را فعال کنیم. همه این‌ها در کنار شکاف عمیق بین حاکمیت و مردم است که به‌رغم آمدن ما در این انتخابات و فراخوانی که دادیم و چهره‌های ملی که آمدند و اعلام حمایت کردند بیشتر از نیمی از جمعیت واجد شرایط رأی دادن در این انتخابات شرکت نکردند؛ یعنی اتفاقاً در بحث شکاف دولت و ملت که انباشتی از ناترازی‌ها می‌تواند موجبات این شکاف را فراهم کرده باشد ما با یک ناترازی غیر قابل مقایسه با ادوار گذشته مواجه هستیم. هم در سیاست خارجی این ناترازی موج می‌زند و هم در سیاست داخلی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این ناترازی به ابعاد غیر قابل مقایسه‌ای با دوره‌های گذشته رسیده است.
تصور غالب این بود که با یکدست‌سازی حاکمیت در کشور و نبودن آن دوقطبی‌هایی که همیشه بین دولت منتخب با بخش‌های دیگری از حکمرانی وجود داشت همه مشکلات حل‌وفصل می‌شود. به همین دلیل از سال ۹۶ تا انتخابات ۱۴۰۳ مشارکت حداکثری هم در انتخابات از دستور کار کنار گذاشته شد. در همین انتخابات ۱۴۰۲ این‌ها قانون انتخاباتی را تصویب کردند که به تمام اختیارات و دخالت‌هایی که شورای نگهبان تا قبل از این در انتخابات داشت صورت قانونی داد و نظارت استصوابی به ‌مراتب قدرت اختیارات آن را در انتخابات بیشتر کرد. بعد از انتخابات هم شورای نگهبان اگر تشخیص بدهد که نماینده‌ای صلاحیت ندارد، طبق این قانون می‌تواند او را رد صلاحیت بکند. تا انتخابات ۱۴۰۲ همچنان این اراده برای تداوم یکدستی وجود داشته است، ولی نتایج پیمایش «ارزیابی نگرش‌ها و ارزش‌های ایرانیان» به‌شدت تکان‌دهنده بود. اگر تا پیش از این پیمایش می‌گفتیم شکاف دولت و ملت وجود دارد به تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام متهم می‌شدیم، ولی وقتی خود حاکمیت یک پیمایش انجام می‌دهد به همان نتایجی می‌رسد که ما بارها و بارها نسبت به آن اخطار و تذکر داده بودیم. در انتخابات مجلس ۱۴۰۲، مشارکت مردم در تهران در دور دوم به زیر ۱۰ درصد رسید. این واقعیت نشان می‌دهد که یکدست‌سازی چاره کار نیست، نه مشروعیت می‌آورد و نه برای حکمرانی اقتدار سیاسی آورده است. نتایج دور اول انتخابات ۱۴۰۳ هم نشان داد بخش عمده‌ای از آرای جریانی که به دنبال تداوم یکدستی بود ریزش کرده است؛ یعنی همین یکدست‌سازی نه برای حاکمیت خیر داشت و نه برای دولت مستقر؛ و نتوانست پایگاه اجتماعی این جریان را حفظ بکند

میثمی: تضادهای حاکمیت را هم زیاد کرد.
پس از سه سال دستگاه دیپلماسی ما نتوانست کوچک‌ترین قدمی برای رفع تحریم‌ها بردارد و فرصت برجام هم همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد از دست رفت. ناکامی در سیاست خارجی از یک‎سو و سیاست داخلی و اعتراضات ۱۴۰۱ و پیامدهای پس از آن از سوی دیگر، کشور را در یک وضعیت به‌شدت بحرانی قرار داد، حتی اگر در این انتخابات تصور بر این بوده که تأیید صلاحیت آقای پزشکیان می‌تواند فضای انتخابات را رقابتی کند و این رقابت موجب افزایش مشارکت سیاسی مردم در این انتخابات شود خود این برداشتن یک گام است و یک تغییر رویکرد در حاکمیت است برای اینکه بخواهد فضا را از این بن‌بستی که در آن قرار گرفته است خارج کند و همین را باید به فال نیک بگیریم.

میثمی: وفاق ملی شعار اصلی آقای پزشکیان است. در این شعار آقای پزشکیان می‌گوید من نمی‌خواهم با آدم‌ها صفر و یکی مطلق برخورد کنم و با اشتراکات آن‌ها برخورد می‌کنم، در حد اینکه اگر با یکی اشتراک دارم فعالش می‌کنم. این نگاه جدیدی است. در دستگاه امنیتی شاه و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی همین نگاه صفر و یکی بوده است که با نقاط ضعف آدم‌ها برخورد می‌کنند. آیا این می‌تواند تحول بزرگی در دستگاه امنیتی و جامعه ایجاد کند؟
بنی‎اسدی: من هم مطالب خانم منصوری را تأیید می‌کنم. شرایط مشارکت مردم در انتخابات به نقطه‌ای رسید که مجبور شدند تغییری در سیاست گذشته بدهند. این تغییر خودخواسته نبود و شرایط آن را تحمیل کرد. وقتی شرایط بیرونی سیاستی را تحمیل می‌کند، معمولاً آن سیاست ناپایدار است. باید ببینیم اگر آن شرایط ناگوار مشارکت برطرف بشود، تغییرات چگونه خواهد بود. در مورد آقای پزشکیان فرآیندی که طی شد به این صورت بود که ایشان ابتدا تأیید صلاحیت نشدند و به تبع سیاست جدید تأیید صلاحیت شدند. تغییر تلویحی سیاست به خاطر این بود که دریافتند سیاست یکدست‌سازی کار نمی‌کند. همان صبح فردای تحلیف ایشان، اسماعیل هنیه را ترور کردند. همان‌طور زنجیره تصادفات و رویدادهای ناگوار پیش آمد. مسائل ایران و بحران‌هایش حاصل جمع این مسائل نیست، بلکه حاصل‌ضرب آن‏هاست، یعنی هریک از مسائل روی مسائل دیگر اثر می‌گذارد. مثلاً بحران آب فقط این نیست که زراعت مردم با مشکل روبه‌رو بشود، روی صنعت ما اثر می‌گذارد، روی بهداشت مردم اثر می‌گذارد؛ بنابراین ترکیب مسائل ایران واقعاً قابل ‌درک کامل نیست و هیچ راهکار واحدی هم برای آن به نظر نمی‌رسد. مسائل ایران اگر خداوند بخواهد و قطار ایران روی ریل درست قرار بگیرد، طی یک فرآیند بلندمدت می‌تواند کاهش پیدا کند. ضمن اینکه حتماً تغییر نگرش می‌خواهد. انیشتین جمله معروفی دارد که می‌گوید با همان نگرشی که مسائلی را ایجاد کرده است نمی‌توانیم آن مسائل را حل کنیم. اینجا تغییر نگرش ضرورت دارد. ما این تغییر نگرش را نمی‌بینیم، ولی نباید ناامید باشیم. خودمان باید این تغییر نگرش را ایجاد کنیم.
یک موقع شما می‌گویید باید این مبارزه مثلاً در سال فلان به نتیجه برسد. در مورد ایران اصلاً این‌طور نیست. در ایران مبارزه یک فرآیند است، یک راه است که شما از آن راه باید کسب رضایت بکنید. هدفتان باید طی کردن آن راه باشد، اینکه نتیجه‌اش چه می‌شود در اختیار ما نیست. ما باید بدانیم در هر برهه زمانی آن عمل صالح یا عمل درست و ارزشی و اخلاقی در راه اهداف درست و مشترک چیست و آن را دنبال کنیم. تعداد مسائل و پیچیدگی آن‌ها در ایران بسیار زیاد است. سؤال این است کدام مسئله اصلی است که ما اگر نیروی محدودمان را صرف آن بکنیم به آزادی بیشتر برای مردم ایران منتهی می‌شود، کرامت ایرانیان را بالا می‌برد و مشارکت و دموکراسی را بیشتر می‌کند و از این تبعیضی که در ایران است جلوگیری می‌کند. معیار ما باید این باشد. برای آقای پزشکیان هم همین‌طور است. به نظر بنده آقای دکتر پزشکیان باید به عمق و پیچیدگی مسائل توجه کامل کنند و ما باید به ایشان کمک کنیم. مطمئن هستم کسانی که به وفاق اعتقاد ندارند ضد تغییر و اصلاح اساسی هستند و آن‌ها موانع بزرگی خواهند بود. وظیفه ما این است آقای پزشکیان را تنها نگذاریم و از ایشان در این راه پشتیبانی کنیم.

میثمی: احزاب و دسته‌ها و افراد چگونه می‌توانند حمایت کنند؟
بنی‌اسدی: به نظر من ایشان بنا به پیشنهاد اصلاح‌طلبان وعده وفاق ملی را دادند. شعار وفاق با «دعوا نکنیم» مطرح شد. دعوا نکنیم آغاز وفاق است. وفاق یک فرآیند است. امروز مردم هم وفاق کافی ندارند، حتی اگر هم داشته باشند این وفاق حالت فعال و تشکل ندارد و سازمان‌یافته نیست. اینجاست که پای احزاب به میان می‌آید. به نظر من یکی از مشکلات اساسی ما این است که تجربه شکست دائماً تکرار می‌شود. از مشروطیت تا الآن بارها مبارزات مردم ناکام مانده است. هر بار یک قدم جلو رفته، دو قدم به عقب آمده است. اینکه چرا این‌طور است خیلی مهم است. یکی از دلایل آن ضعف تشکل در زندگی و در احزاب و بین احزاب و در جامعه مدنی ماست. دانش کافی نداریم و وقت لازم صرف آن نمی‌کنیم و به اینکه در این راه اجماع و وفاق چقدر می‌تواند مؤثر باشد کمتر توجه داریم.

میثمی: ظاهراً معتقد هستید تغییر نگرشی در احزاب باید به وجود بیاید، همان‌طور که معتقد هستید باید در حاکمیت نحوه نگرش عوض بشود.
بنی‌اسدی: بعضی از احزاب دنبال آزادی و دموکراسی و اصلاحات بوده‌اند، ولی برای این هدف‌های بزرگ برنامه بلندمدت مناسب نداشته‌اند. همچنین کمتر به بزرگی مسئله و ضرورت وفاق و همکاری بین احزاب برای موفقیت توجه داشته‌اند. احزاب باید در این ابعاد پیشرفت داشته باشند و در این موارد تجدیدنظر کنند. یکی از مهم‌ترین موارد، لزوم وفاق بین احزاب است. احزاب می‌توانند به همدیگر نزدیک‌تر بشوند و با همدیگر همکاری کنند و صدای واحدی داشته باشند و حاضر باشند برای اصلاحات اساسی و تغییرات هزینه بدهند. نهضت آزادی ایران، وفاق حول محور دموکراسی‎خواهی و بسط آزادی‌های اساسی را دنبال می‌کند. این مطالبات هدف‌های اساسی و مطلوبی هستند، لیکن تحقق این هدف‌ها مستلزم طی مراحل مختلف است. اولین مرحله گفت‌وگوست. در این مرحله احزاب باید بتوانند با هم گفت‌وگو کنند، با مردم هم گفت‌وگو کنند و سعی کنند این ظرفیت را برای وفاق به وجود بیاورند. شرایط لازم برای این گفت‌وگو را باید آقای پزشکیان فراهم کنند. اینجاست که احزاب می‌توانند کمک فکری و سیاسی کنند تا وفاق که به‌عنوان یک تاکتیک مطرح شده بود به ‌صورت یک استراتژی شکل بگیرد. انتخاب یک کابینه مختلط وفاق ملی نیست. این وفاق ناقص است. وفاق اصلی وفاق بین خود مردم و بین مردم و حکومت است و این برنامه‌ای است که نیازمند خلاقیت، صبوری و تلاش هر چه بیشتر است و آقای پزشکیان به‌تنهایی نمی‌تواند این مسیر را طی کند و به پشتیبانی احزاب قوی نیاز دارد. اگر قطار وفاق در جامعه ما راه بیفتد، در این مسیر، پیچیدگی و حل مسائل می‌تواند به‌تدریج و طی زمان همراه با اصلاح نگرش‌ها کاهش پیدا کند.

میثمی: همین نگرشی که از صدر مشروطیت تا حالا در ایران در قانون‌های اساسی از میرزایوسف مستشارالدوله تا آقای منتظری بوده است که می‌گوید حق شهروندی. آقای منتظری آمده به حق شهروندی صورت‌بندی قرآنی و فقهی هم داده است. این شرط اصلی وفاق است. اگر بتوانیم در جامعه مرکب ما که اقوام و نژادهای مختلفی هستند حق شهروندی را نهادینه کنیم، عملاً قانون‌گرایی نهادینه می‌شود، چون جوهر قانون حق شهروندی است. فکر کنم این نسبت به وفاق مسئله عمیق‌تری است.
بنی‌اسدی: قانون و وفاق دو مقوله مختلف‌اند: اولی هدف است؛ و دومی راه رسیدن به هدف است. وفاق می‌تواند حول محور و هدف نهادینه ساختن قانون انجام شود. نهادینه شدن قانون در جامعه‌ای با فرهنگ استبدادی به‌سادگی ممکن نیست و نیازمند فرآیندی طولانی و مبارزات سیاسی و فرهنگی برای دست یافتن به حق شهروندی؛ یعنی حقوق اساسی انسان است. از مهم‌ترین اهداف وفاق دست یافتن به حقوق اساسی است. این هدف نیازمند فرآیندی است که تدریجاً به حقوق شهروندی منتهی می‌شود و آن را فرآیند وفاق می‌خوانیم. وفاق نیازمند کار جمعی است، ولی ما از رسوبات فرهنگ استبدادی رنج می‌بریم که در آن جامعه در کار جمعی ضعیف است.

میثمی: نتیجه می‌گیریم اگر آقای پزشکیان روی قانون تکیه کند و بگوید جوهر قانون حق شهروندی است و اجرای آن مشکل مذهبی هم ندارد، می‌تواند این فرآیند وفاق را به ثمر برساند؟
بنی‌اسدی: وفاق ملی به معنای توافق بین مردم و حکومت روی موضوعات و مسائل مهم و عمومی مانند حقوق شهروندی است. درباره همین مسئله آقای پزشکیان باید مواضع محکم قانونی اتخاذ کنند و مردم و احزاب از ایشان حمایت کنند تا بتوانند این کار را پیش ببرند، وگرنه حکومت هم می‌گوید ما قانون را اجرا می‌کنیم. نمی‌گوید اجرا نمی‌کنیم. ولی ما می‌دانیم که فصل سوم قانون اساسی که مبنای حقوق شهروندی است تقریباً تعطیل شده یا مغفول مانده یا خیلی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است؛ بنابراین نظرتان به لحاظ تئوریک کاملاً درست است. تحقق حقوق شهروندی به معنای تحقق دموکراسی است. مسئله این است چگونه این فرآیند را دنبال کنیم. یکی از پیشنهادها این است که گام‌به‌گام از حل این مسئله حمایت کنیم تا آقای پزشکیان بتوانند این مسیر را طی کنند.

میثمی: یکی از مواردی که آقای پزشکیان قبول کرده است همین کار روی مشترکات است. ما می‌دانیم شورای نگهبان از اول انقلاب، قانون اساسی را قبول نداشت و حاضر به قسم خوردن به آن نبود. فقط اصل ۴ را آن‌هم با نگرش خودشان قبول داشتند. بعد هر گروهی که می‌گفتند ما التزام عملی به قانون اساسی داریم این‌ها را حذف می‌کردند. می‌گفتند شما حتماً باید ولایت فقیه را قبول داشته باشید، مطلقش را هم قبول داشته باشید و نظرات ولی فقیه را هم قبول داشته باشید. حالا آقای پزشکیان می‌گوید نه، ما به این مطلقی نمی‌خواهیم. خود شورای نگهبان هم خیلی چیزهای قانون را قبول ندارد. اگر یکی بگوید من التزام عملی دارم چه اشکالی دارد؟ بیشتر حذف‌ها از اول انقلاب سر همین بوده است.
منصوری: اگر اصل ۴ و اصل ۱۱۰ را کنار هم بگذاریم با هم تناقض دارند؛ از یک‌سو گفته ‎شده ولایت مطلقه فقیه و از سوی دیگر آمده طبق اصل ۱۱۰ اختیارات و وظایف مقام رهبری محدود است. یک‌عده که به این اختیارات محدود قائل هستند به غیرخودی بودن متهم می‌شوند. تا این ایراد هست به نظر من خیلی از مسائل حل نمی‌شوند؛ یعنی دولت‌ها بیایند و بروند، ولی درنهایت آن صخره ستبری که آقای خاتمی می‌گفت بن‌بست است همچنان باقی می‌ماند. ما در میثاق‌نامه از آقای پزشکیان خواستیم که در جهت تحقق حقوق ملت که در فصل سوم قانون اساسی مطرح است باید متعهد باشند و هم برای اصلاح ساختارها، هم رویکردها و هم رفتارها تلاش کنند. ناترازی‌ها به این برمی‌گردد که از فصل سوم قانون اساسی، روشن‌تر به حقوق ملت پرداخته نشده است، ولی الآن کسی بیاید و یک جاهایی از آن را مطرح کند و به‌عنوان مطالبه از حاکمیت بخواهد به این محکوم می‌شود که شما داری علیه نظام موضع‌گیری می‌کنی.
عاملیت اصلی را در بحث وفاق در کشور ما حاکمیت دارد، چون ما جامعه مدنی قدرتمندی که نداریم که الآن در این وضعیت بخواهد ایفای نقش بکند. احزاب و فعالان مدنی باید تلاش کنند که این جامعه مدنی قدرتمند بشود، ولی در این مسئله هم تا حدود زیادی عاملیت اصلی باز با دولت است که این دولت بخواهد مثل دولت گذشته جمعیتی مثل جمیعت امام علی را منحل اعلام کند یا اینکه نه، بخواهد عرصه را باز کند.
در دولت آقای روحانی، پس از یک سال مذاکره توافق‌نامه‌ای به نام برجام امضا می‌شود و قاعدتاً این توافق‌نامه باید به‌عنوان یک دستاورد ملی قلمداد بشود، ولی نمی‌شود. برجام رقیب سیاسی بخشی از حاکمیت می‌شود که در مجلس، شورای نگهبان، رسانه‌های منتصب، نهادهای انتصابی غیر‌پاسخگو، نهادهایی که زیر نظر رهبری بودند و خیلی راحت قبل از اینکه ترامپ از برجام خارج بشود این‌ها برجام را آتش می‌زنند. اگر آقای پزشکیان بتواند در حاکمیت چنین توافقی را برای حل مسائل ایران در سیاست خارجی و داخلی ایجاد کند گام بزرگی برداشته است و باید از او حمایت کنیم. برای اینکه بتواند این تنش را مدیریت کند مجبور است یک جاهایی امتیازهایی به طرف مقابل بدهد، برای اینکه بتواند همراهی رهبری را با خودش داشته باشد. ارتباط مقام رهبری با آقای پزشکیان خوب است. ایشان آقای پزشکیان را قبول دارد. دولت آقای پزشکیان فرصت مغتنمی هم برای جامعه و هم برای حاکمیت است. وفاق اصلی باید بر سر مسائل عمده کشور و چالش‌هایی شکل بگیرد که هم ایران و هم حاکمیت ایران را تهدید می‌کند و اتفاقاً در این شرایط، عامل اصلی کاهش اقتدار سیاسی و کاهش مشروعیت سیاسی حاکمیت است.
جایی که باید در شرایط فعلی وفاق در آن صورت بگیرد همین شکافی است که بین حاکمیت و جامعه شکل گرفته است؛ یعنی مسائلی که به پدید آمدن این شکاف‌ها منجر شده است باید دلیل عدم وفاق باشد نه اینکه مثلاً جناح‌های سیاسی احساس کنند معنی وفاق این است که حتماً باید سهمی از این قدرت داشته باشند، یکی نماینده‌اش و دیگری استاندارش را داشته باشد.

میثمی: یک‌عده می‌گویند راه توسعه تأکید صرف روی جامعه مدنی و رشد و گسترش جامعه مدنی است، عده دیگری می‌گویند توسعه از طریق نظام باید انجام بشود. ما چیزی که از آقای پزشکیان شنیدیم و قبلاً هم احزاب خیلی می‌گفتند راه توسعه هم‌افزایی جامعه مدنی و نظام است. اگر همه به این نتیجه برسند که راه توسعه هم‌افزایی جامعه مدنی و نظام طبق قانون اساسی است. این می‌تواند فرآیند وفاق را میسر سازد.
منصوری: آقای پزشکیان در دور اول مناظره‌ها درباره داشتن توأمان دولت توانا و جامعه مدنی قدرتمندصحبت کرد. به نظر من این کلیدواژه اصلی موضوع و محور اصلی وفاق می‌تواند باشد که اتفاقاً هم ارکان حاکمیت اعم از دولت و ارکان دیگر باید روی آن به توافق برسند و هم جامعه مدنی در این شرایط بخواهد با این پروژه همکاری بکند. ما با مسائل متعددی روبه‌رو هستیم. اگر همین مسئله آب را بخواهیم در کشورمان حل کنیم، گام اول رفتن به سمت وفاق روی مسائل و علل و دلایلی است که ما را به این موقعیت رسانده است؛ مانند همان دعوایی که بخش محیط زیست حاکمیت با بخش‌های دیگر دارد. آیا محیط زیست اولویت است یا جاهای دیگر اولویت است؟ آیا می‌خواهیم ناترازی‌ها را برطرف کنیم یا اصلاً مشکل سفره‌های مردم را که روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شوند و در تنگنای معیشتی بیشتری قرار می‌گیرند برطرف کنیم؟ اگر بخواهیم این‌ها را حل‌وفصل بکنیم، باید توافقی روی خود مسئله و حل مسئله صورت بگیرد. به‌طور مشخص مثلاً اگر قرار است اقتصادمان را از این وضعیت نجات بدهیم باید مسائل FATF حل بشود؛ یعنی توافقی شکل بگیرد که ما از لیست سیاه بیرون بیاییم. باید بتوانیم تحریم‌ها را برطرف کنیم. ما با وجود این تحریم‌ها اصلاً نمی‌توانیم با دنیا تبادل و تعامل بکنیم، با تهاتر نمی‌شود اقتصاد کشور را اداره کرد. یک‌عده‌ای البته این وسط سوءاستفاده می‌کنند، مثل همین بازار فیلترشکن‌ها که می‌آیند و اعتراض می‌کنند به اینکه نباید فیلترینگ برداشته بشود.
میثمی: در بحث استفاده از نیروهای جناح مقابل در دولت نظر شما چیست؟
منصوری: وقتی یک رقابتی شکل می‌گیرد و یک جریانی در انتخابات پیروز می‌شود می‌تواند بر مبنای همین رویکرد حل مسئله از همه ظرفیت‌های موجود تکنوکرات و متخصص و به قول خود آقای پزشکیان کارشناسان و متخصصان استفاده کند، فارغ از اینکه از کدام جناح سیاسی است. دیگر جایگاه‌ها فقط بین دو جناح تقسیم نمی‌شود، سراغ گروه‌ها و اقشار و طیف‌های دیگر می‌رود که احساس کنارزدگی شدن و حذف شدن می‌کنند. خود این مسئله به انسجام ملی کمک می‌کند. درواقع اگر الگوی وفاق در این شرایط اصلاح نشود، بخشی از آن‌ها هم اتفاقاً از مخالفان جدی آقای پزشکیان هستند و اساساً هیچ نسبتی هم با وفاق ندارند دولت را زمین می‌زنند؛ یعنی نه وفاقی شکل می‌گیرد و نه آقای پزشکیان می‌تواند در چارچوب وظایف و تعهداتش از عهده مشکلات مردم بربیاید.

میثمی: آقای بنی‎اسدی شما که به مسئله وفاق اشاره کردید و گفتید وفاق یک فرآیند است و گفتید ما باید به این دولت کمک کنیم. نحوه کمک شما چگونه است؟ چگونه وفاق را جلو ببریم که همه آحاد مملکت بتوانند در چرخه مدیریت مشارکت داشته باشند؟
بنی‌اسدی: یکی از کارها در این مورد خاص این است که احزاب مخصوصاً آن‌هایی که آقای پزشکیان را نامزد کردند به برنامه‌ای برای وفاق برسند. مسائل عمده‌ای را که به تحقق بخشیدن به اصل سوم قانون اساسی منتهی می‌شود به‌درستی تعیین و تعریف کنند و موضوع را برای آقای پزشکیان تبیین کنند. اگر آقای پزشکیان این برنامه را پذیرفت، وظیفه احزاب هم این می‌شود که از این برنامه پشتیبانی کنند، هم به لحاظ رسانه‌ای و هم به لحاظ راهکارهای عملی؛ فشارها و محدودیت‌ها را از روی احزاب بردارند؛ مثلاً اگر یک نهاد مدنی مانند مجمع مدرسین و محققین یک اعلامیه دادند به آنجا نریزند و تهدید و توهین نکنند. افراد باید امنیت داشته باشند. این به نفع امنیت مملکت است. می‌توان ده‌ها مسئله شمرد که همه آن‎ها مهم هستند.

میثمی: خانم منصوری، آقای پزشکیان کاندیدای اختصاصی حزب شماست. آیا رابطه شما تا این حد نزدیک است که مسئولیت کارهای ایشان را بپذیرید؟ آیا ایشان میثاق‌نامه جبهه اصلاحات را امضا کرده‌اند؟
منصوری: خیلی از این تهاترها یا قراردادهایی که بین ماست قرارداد محضری که نیست، توافق اخلاقی است. میثاق‎نامه برای امضا آماده شده بود. ما گفته بودیم شرط دعوت شما به جلسه مجمع عمومی امضای میثاق‎نامه است، منتها یکی از عزیزان که بزرگ‌تر همه ماست و احترام او بر همه ما واجب است بعد که دوستان آمدند و برنامه‌هایشان را ارائه دادند قبل از رأی‌گیری گفت دیگر اصلاً این امضا چه سندیتی دارد؟ وقتی که آمدند یعنی تعهدنامه را پذیرفته‎اند و امضای مکتوب گرفته نشد.

میثمی: عملاً پایبند بودند؟
منصوری: بحث اصلی ما این بود که یکی دو نفر از کاندیداها که اسامی آن‌ها مطرح بود گفتند ما میثاق‎نامه را قبول نداریم. گفتیم پس قبول ندارید به جلسه مجمع عمومی دعوت نمی‌شوید. شرط دعوت آن‌ها به جلسه مجمع عمومی برای رأی‌گیری و ارائه برنامه این بود که این میثاق‎نامه را قبول داشته باشند. بخش اصلی آن ‌هم کنار رفتن نامزدها به نفع آن کسی بود که رأی بهتری دارد؛ یعنی سه بند میثاق‏نامه تعهد نامزدها به این بود که اگر مثلاً چند نفر تأیید صلاحیت شدند در کمپین‌های انتخاباتی بقیه به نفع آن کسی که موفق‌تر بود کنار بروند که شورای نگهبان آن بخش اول را برای ما بلاموضوع کرد. آن‌هایی هم که نمی‌آمدند بحثشان بیشتر همین بخش اول بود و می‌گفتند ما کنار نمی‌رویم.
قبل از انتخابات برای اینکه به کمپین انتخاباتی آقای پزشکیان کمک کنیم در آن فرصت تبلیغات مرتب با ایشان به‌عنوان هیئت‌رئیسه جبهه اصلاحات جلسه مشورتی می‌گذاشتیم. بعد از انتخابات هم یک جلسه مجمع عمومی با ایشان برگزار کردیم که آنجا دغدغه‌ها و نگرانی‌ها در حوزه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مطرح شد و واقعاً از ایشان هم خواستیم که هم قبل از اینکه کارش را شروع کند یک گزارش صفر به مردم بدهد که الآن با چه وضعیتی دولت را تحویل گرفتیم که متأسفانه نداد. این کار خیلی لازم بود و دوم اینکه هر چه سریع‌تر برنامه‌شان را برای قدرتمندتر شدن جامعه مدنی اعلام کنند. حالا این را مرکز بررسی‌های استراتژیک در دستور کار گذاشته است و آقای ظریف و زیرمجموعه‌اش دارند گفت‌وگوهایی می‌کنند تا اینکه این تحقق پیدا کند. بعد از آن جلسه هم با معاونان ایشان مرتب در ارتباط هستیم، بعضی جاها نامه نوشتیم به دست آقای پزشکیان رساندیم و احتمالاً در یکی دو هفته آینده دوباره یک دیدار حضوری با آقای پزشکیان داشته باشیم. ترجیح ما این است که نامه‌ها را منتشر نکنیم، به این دلیل که تلقی فاصله افتادن بین جبهه اصلاحات و آقای پزشکیان نباشد، چون رویکرد نامه‌ها انتقادی است. ما به‌عنوان اصلی‌ترین جریان که آقای پزشکیان را کاندیدای اختصاصی خودمان معرفی کردیم اتفاقاً به این مسئله واقف هستیم که اگر بیشتر از آقای پزشکیان در موقعیت پاسخگویی نسبت به عملکرد ایشان نباشیم، کمتر هم نیستیم. ما هم باید پاسخگوی نامزدی که مورد حمایت خودمان قرار دادیم باشیم و به‌موقع نقدهای حمایت‌گرانه از ایشان داشته باشیم. جایگاهی که ما در آن قرار گرفتیم از یک طرف باید مطالبات مردم را نمایندگی کنیم و از طرف دیگر مطالبات مردم را از حاکمیت و به‌طور مشخص از دولت آقای پزشکیان پیگیری کنیم، ولی اعلام کردیم جبهه اصلاحات و اصلاح‌طلبان به دنبال سهم‏خواهی نیست، به دنبال اصلاح رویکردها، رفتارها، ساختارها و عملکردهاست و کمیته‌ای هم در جبهه اصلاحات به نام کمیته پایش و ارزیابی عملکرد منتخبان است که آیین‌نامه‌ای را آماده کرده است. در جلسه هفته گذشته مجمع عمومی این آیین‌نامه تصویب شد. این آیین‌نامه چگونگی نظارت جبهه اصلاحات بر عملکرد دولت در بخش‌های مختلف را مشخص می‌کند که بعد از این پایش و ارزیابی جبهه اصلاحات هم بعد از یک دوره یک‌ساله بتواند گزارشی از عملکرد آقای پزشکیان به مردم ارائه بدهد.

میثمی: عملکرد این چندماهه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
منصوری: قضاوت در مورد عملکردفعلاً زود است. زمانی می‌توانیم ارزیابی دقیق کنیم که ساختار اجرایی دولت چهاردهم به‌طور مشخص تعیین شده باشد. مواضع آقای پزشکیان مخصوصاً در این شرایط بحرانی که ما به سر می‌بریم، تلاشی که وزارت امور خارجه می‌کند برای اینکه دیپلماسی را فعال کند و همراهی‌ها را با ایران بیشتر کند و ایران را درگیر یک جنگ فرسایشی نکنند، همچنین موضع‌گیری‌هایی که آقای پزشکیان در سیاست داخلی داشته است و متقاعدسازی‌هایی که انجام می‌رساند مثلاً در حوزه‌هایی مثل فیلترینگ یا بحث قانون جدید حجاب و عفاف که به‌ هر حال جزو مطالبات جامعه است تلاش ‌تحسین‎برانگیزی است، اما حتماً با آن چیزی که مطلوب ماست فاصله دارد.

میثمی: آقای بنی‌اسدی شما اگر در مورد فرآیند وفاق نکته‌ای مانده است توضیح بیشتری بدهید.
بنی‌اسدی: وفاق باید در سطح جامعه به یک مطالبه عمومی تبدیل شود و این مستلزم همکاری احزاب است که موضوع را به یک موضوع مهم راهبردی تبدیل کنند. برای این منظور به نظر من رسانه‌های مسئول برای توجه و طرح این مسئله باید فراخوانده بشوند و موضوع برای آن‌ها توضیح داده بشود و آن‌ها هم موضوع وفاق را هم به لحاظ فلسفی، هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ امنیتی برای جامعه توضیح بدهند. نگرانی‌ای که گروه‌های امنیتی از وفاق و گفت‌وگوی بین مردم دارند باید رفع شود. آنان باید بدانند امنیت پایدار در مشارکت واقعی و پشتیبانی خود مردم است و مردم پشتیبانی نمی‌کنند مگر اینکه حداقل آزادی‌هایی که در قانون اساسی آمده است برای آن‌ها فراهم بشود، وگرنه هر امنیتی فراهم کنند پایدار نیست؛ بنابراین فرآیند وفاق، فرآیندی است که با گفت‌وگو شروع می‌شود و از طریق این گفت‌وگوست که مسائل کشور تعریف و حل می‌شود؛ یعنی تا گفت‌وگوهای لازم در سطح جامعه، به‌ویژه جامعه مدنی و جامعه سیاسی و حکومت صورت نگیرد، وفاق حاصل نمی‌شود؛ البته مسائل و ریشه بسیاری از آن‌ها شناخته شده است، ولی همین که این مسائل مطرح بشود و گروه‌ها روی آن‌ها توافق کنند و آن توافق را به یک شعار واحد تبدیل کنند و آن را به‌عنوان یک مطالبه از حکومت بخواهند مهم است. اینجاست که احزاب و جامعه مدنی باید نیرومند باشند؛ توانمندی و قوت احزاب و جامعه مدنی خیلی مهم است. کلمه قدرتمند را برای احزاب و جامعه مدنی به کار نمی‌برم، کلمه توانمندی را به کار می‌برم، چون در قدرتمند شدن، اخلاق شرط نیست، ولی در توانمندی، صلاحیت و شایستگی و اخلاق مطرح است و باید برای جامعه مدنی و احزاب دنبال شود. شجاعت، بخشی از توانمندی است و به معنای آمادگی برای پذیرفتن هزینه برای کسب حقوق اساسی و حل مسائل و کاهش آلام مردم به‌ویژه آسیب‎دیدگان است. جامعه ما نیازمند وفاق ملی روی مسائل مشترک و کسب حقوق شهروندی و آزادی‌های اساسی و خدادادی مردم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط