بدون دیدگاه

کتاب‌های درسی و ظرفیت آن در مهارت‌آموزی

 

زهرا علی‌اکبری

دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی و کارشناسی آموزش و مسائل تربیتی

یکی از مواردی که به کمک آن می‌توان بخشی از اهداف نظام آموزشی را عملی کرد و به رشد آگاهی و توانایی‌های بالقوه دانش‌آموزان دست یافت، کتب درسی و محتوای آن‌هاست. امروزه یکی از مهم‌ترین چالش‌های آموزش و پرورش عدم همراهی برنامه درسی و محتوای کتب درسی با نیازهای فردی و اجتماعی دانش‌آموزان و آرمان‌های جامعه است. محتوای کتاب‌های درسی و آموزش معلمان چیزی را می‌طلبد که در چارچوب رشدی دانش‌آموز و محیط اطراف وی نمی‌گنجد. اینکه در چارچوب رشدی نیست؛ یعنی اقتضائات سنی دانش‌آموزان و نیازهای مبتنی بر آن، با آنچه در مدارس یاد گرفته می‌شود و یاد داده می‌شود بسیار فاصله دارد. دانش‌آموز نیاز به تحرک، پویایی، ایده‍پردازی، خلاقیت و حمایت اجتماعی دارد و به‌نظر نمی‌رسد کتاب درسی که در آن محتوای گسسته، فشرده و حافظه‌محوری بدون مهارت‌ورزی درک می‌شود، بتواند گرهی از مشکلات این نظام بردارد.

در تعریف سازمان جهانی بهداشت[۱]، مهارت‌های زندگی ده‌گانه عبارت‌اند از: خودآگاهی، همدلی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، تصمیم‌گیری، حل مسئله، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، توانایی و مدیریت (مقابله با) هیجان‌ها و توانایی مقابله با استرس. در کنار خانواده که رکن اصلی و پایه‌ای در مهارت‌آموزی، رشد شخصیت و تربیت فرزندان محسوب می‌شود، مدرسه می‌تواند در این حیطه به دلیل برخورداری از ظرفیت‌های عملکردی تعلیم و تربیتی که دارد، همچون محتوای کتب درسی، هنر پداگوژی معلمان، هدایت مشاوران، نقش همسالان و ساعات حضور بسیار مؤثر عمل کند. آموزش مهارت‌های زندگی، لازمه تعلیم و تربیت نوین است و آنچه از آموزش و پرورش انتظار می‌رود، تربیت نسلی است که ضمن آشنایی و داشتن مهارت‌های زندگی سالم و متعالی، برای زندگی در جامعه امروزی و آینده از آن‌ها بهره ببرد.

دانش‌آموزان می‌توانند در محیط‌های متنوع و از راه‌های مختلف یاد بگیرند. یادگیری ممکن است فراتر از مرز کتاب‌های درسی و کلاس درس باشد و ممکن است از طیف وسیعی از مواد یادگیری و تجربیات حاصل شود. اگرچه کتاب‌های درسی تنها منابع یادگیری نیستند، اما در حال حاضر در یادگیری دانش‌آموزان نقش بسیار مهمی دارند.

برای انطباق برنامه درسی با اهداف آموزش و پرورش در قرن بیست‌و‌یکم، نظام‌های آموزشی به بررسی جامع برنامه‌های درسی پرداخته و یک چارچوب برنامه درسی باز و انعطاف‌پذیر را که برای نیازهای متنوع دانش‌آموزان مناسب است، فراهم می‌کنند. هدف از برنامه درسی فعلی، کمک به یادگیری دانش‌آموزان، پرورش نگرش و ارزش‌های مثبت و تعهد به یادگیری درازمدت است؛ درحالی‌که برنامه درسی گسترده و متعادل با محتوای درسی مهارت‌محور، آموزش فراگیر و همه‌جانبه و توسعه مهارت‌های عمومی برای تجهیز دانش‌آموزان به دانش و مهارت برای مقابله با چالش‌های آینده را ارتقا می‌بخشد.

با گذشت زمان و واکاوی مشکلات فنی و ساختاری کتاب‌های درسی در برخی موارد تغییرات خوبی انجام‌شده، اما با توجه به‌سرعت فزاینده رشد آموزشی در جهان ضروری است که بنیان را آن‌قدر راسخ و کارآمد بنا نهیم که مسیر پیشرفت مطمئن‌تر و ایمن‌تر طی شود و مجبور نباشیم جز به‌روزرسانی علمی و مهارتی برای خواست دیگری در کتب درسی تغییرات اعمال شود.

در کنار حجم زیاد کتاب‌های درسی که با زمان یاددهی معلمان در کلاس درس مطابقتی ندارد، محتوای آن‌ها نیاز به تغییر دارد تا مهارت‌آموزی بیشتری را در خود بگنجاند. در روزگارانی که پیوندگرایی و فناوری اطلاعات در عرصه آموزش حرف اول را می‌زند و دانش‌آموزان نقش اساسی و حیاتی در یادگیری همدیگر بازی می‌کنند، نیاز هست که در بحث مهمی همچون کتب درسی، متولیان آموزش کشور، اقدام عاجل و مثمر ثمری در پیش بگیرند. هدف اصلی برنامه درسی باید تربیت دانش‌آموزان خلاق، نوآور، دارای عزت‌نفس، دانا به دانش روز، توانا به اجرای فنون مهارتی، متفکر نقاد و اخلاق‌گرا باشد نه دانش‌آموزانی که اطلاعات را حفظ می‌کنند و نمی‌توانند آن را برای اهداف موردنظر به یاد بیاورند و همسان‌سازی دانش و مهارت را در زندگی شخصی و شغلی داشته باشند.

[۱] WHO

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط