در جستوجوی راه برونرفت از بنبست
نویسنده: اندرو ناپلیتانو
منبع: آنتی وار
تاریخ: ۲۵ آگوست ۲۰۱۷
برگردان: هادی عبادی
دونالد ترامپ در بدترین هفته کاری خود در ادامه سخنان نسنجیدهای که درباره مسائل نژادی بیان کرد و از جانب عموم بهعنوان دفاع از نژادپرستی و تنفر تعبیر شد، عذرخواهی نکرد؛ دیدگاههایی که حتی حامیانش از آن انتقاد کردند. دیدگاههای ترامپ بهعنوان حمایت از افرادی تعبیر شد که شعار «اقلیتها جای ما را نخواهند گرفت» سر دادند. این شعار در حالی در شارلوت ویرجینیا سر داده شد که زمانی شعار نازیها محسوب میشد که تنها خواهان حضور آریاییها بودند.
غفلت پلیس و بیتوجهی به معنای دقیق آزادی بیان موجب شد یکی از نژادپرستان یکی از معترضان به این وضعیت را به قتل برساند. وقتیکه ضارب شناسایی شد، یکی از نئونازیهای حاضر در محل او را به دلایل واهی سزاوار مرگ میدانست. واقعاً برایم مشکل است که در سال ۲۰۱۷ درباره نظرات نئونازیهای خواستار خلوص نژادی و خوشحال از مرگ انسانی بیگناه بنویسم، اما اکنون در چنین مرحلهای قرار داریم و آنها در میان ما هستند و باید به این مسئله توجه جدی شود.
در ابتدا ترامپ بیاناتی بیربط درباره افراد مقصر در «هر دو سمت» ماجرا ارائه کرد، سپس به نژادپرستان حملهای ملایم کرد و پس از آن در کنفرانسی خبری در حالی که بهنظر میرسید نمیخواهد به وظایف ریاستجمهوری خود عمل کند، رفتاری دوسوگرا از نظر اخلاقی در پیش گرفت. ترامپ پس از رد توصیههای اطرافیان برای اعلام تقصیر درباره اتخاذ رفتار دوسوگرا، به این علت که کوکلسکلانها از او در مبارزات انتخاباتی حمایت کرده بودند، سعی کرد موضوع را عوض کند.
او نیز سعی کرد همچون بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق، رفتار کند که پیش از حضور در برابر هیئتمنصفه عالی جنگی را آغاز کرد؛ اما جنگی که ترامپ در ابتدای هفته اعلام کرد هدفش پیروزی در آن است، طولانیترین و پرهزینهترین جنگ تاریخ امریکاست و ما برای مردمی میجنگیم که از ما نفرت دارند. اگر این عبارات و ایدهها آشنا بهنظر میرسند به این علت است که تنها نظر من نیست، بلکه اینها نکاتی هستند که ترامپ طی کمپین انتخاباتی خود به آنها اشاره میکرد. در واقع او بسیار پیش از کاندیداتوری برای انتخابات بهشدت به جنگ در افغانستان حمله کرده بود. اگر بخواهیم به موضوعی اشاره کنیم که او پیش از این درباره آن ثبات نظر داشته میتوانیم به مخالفت او با جنگ پرهزینه، غیرقانونی و بیفایده در افغانستان اشاره کنیم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه او به تغییر موضوع نیاز پیدا کرد.
اما چرا جنگ؟ به این علت که هیچچیز چون جنگ نمیتواند ریاستجمهوری را قوی کند، توجهات عمومی را جلب کند و مخالفتهای داخلی را تضعیف کند. در جو جنگی نظرات افراد عاقل درباره اینکه چرا نیروهای ما باید در جنگی ناعادلانه بمیرند نادیده گرفته میشود و حتی مخالفان سیاسی تلاش میکنند در چنین جو میهن پرستانهای به منافع خود بپردازند. پس از رفتن استیو بنن، آخرین مخالف جنگ در حلقه مشاوران ترامپ، اکنون او فقط به نظر ژنرالهایی توجه میکند که او را احاطه کردهاند.
اینکه منتظر بمانیم تا ترامپ به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند و نیروها را به ایالاتمتحده بازگرداند، آرزویی واهی بیش نیست. در عوض او به افغانستان نیرو و تجهیزات ارسال میکند که هدف آن بازسازی این کشور نیست، بلکه کشتن و پیروز شدن است.
بریتانیاییها در قرن نوزدهم تلاش کردند تا برای تأمین منافع خود دولتی مرکزی و مدرن را در این کشور برقرار کنند. روسها نیز همین هدف را در قرن بیستم داشتند، اما هر دو کشور ناموفق ماندند، نیروهای بسیاری را از دست دادند و هزینههای گزافی پرداختند.
در ۱۱ سپتامبر، ایالاتمتحده مورد حمله ۱۹ بنیادگرا قرار گرفت که اکثر آنها اهل عربستان سعودی بودند و توسط سعودیها تغذیه مالی میشدند؛ اما بوش پسر چنین کنگره را قانع کرد که مهاجمان کشته شدهاند و نمیتوان از آنها انتقام گرفت. بهعلاوه به «دوستانمان» -سعودیها- نیز نمیتوانیم حمله کنیم؛ بنابراین باید به دوستان ایدئولوژیک آنها حمله کنیم که در افغانستان ساکناند. ما بهجای حمله به منابع مالی مهاجمان یازده سپتامبر، به دوستان آنها حمله کردیم.
نتیجه این سیاست این است که تاکنون میلیونها دلار در افغانستان هزینه کردهایم، بیش از ۱۰۰ هزار نیرو به آنجا اعزام کردهایم، تعداد بیشماری از افراد بیگناه را کشتهایم، شهرها را تخریب کردهایم؛ با این وجود پس از شانزده سال بیش از ۴۰ درصد از این کشور تحت کنترل نیروهایی است که با آنها جنگیدهایم. اساساً ما در آنجا چه میکنیم؟ چگونه میتوان گفت به پیروزی رسیدهایم؟ و چه زمانی قرار است نیروها را به خانه برگردانیم؟ پاسخ به این پرسشهای پیچیده اما در عین حال ساده است؛ وقتی که در این کشور موضوع تغییر کند.
اندرو ناپلیتانو، قاضی سابق دادگاه عالی در نیوجرسی، تحلیلگر ارشد مسائل قضایی در شبکه فاکسنیوز است. او هفت کتاب درباره قانون اساسی امریکا نوشته است. آخرین آنها میثاق مصیبتبار: گسترش افراطی قدرت رئیسجمهور و تهدید مهلک آزادیها در امریکا است.