نگاهی به کتاب «تأمل درباره گیوتین»، اثر آلبر کامو
زینب احمدی
چند ماهی پیش از اوجگیری انقلاب ایران، در سپتامبر سال ۱۹۷۷ (شهریور ۱۳۵۶)، اروپا و بهویژه کشوری که یک سال بعد میزبان رهبران انقلاب ایران بود، نیز درگیر تصمیمی انقلابی بود. لغو مجازات اعدام، دستاوردی بود که بهواسطه سالها روشنگری و مبارزه فعالان مدنی و روشنفکران فرانسوی به دست آمده بود و کشوری که زادگاه دکتر گیوتین و دستگاه آدمکشیاش بود، سرانجام این مجازات را لغو کرد.
مقاومت روشنفکران فرانسوی در برابر حکم اعدام شاید ناشی از پیوندی است که اعدام در اروپای پس از قرونوسطی، با نام گیوتین، فرانسه و انقلاب فرانسه دارد. آخرین سالهای قرن هجدهم میلادی در فرانسه، اختراع دکتر گیوتین، دورهای تاریخی را رقم زد که با نام «عصر وحشت» شناخته میشود. عصری که بیش از ۱۵ هزار نفر با حکم اعدام، سر بر آستان گیوتین نهادند.
حدود سی سال پس از دوران وحشت در فرانسه، ویکتور هوگو با رمان آخرین روز یک محکوم موضوع لغو اعدام را مطرح کرد. آلبر کامو نیز در داستان کوتاه میان آری و خیر در سال ۱۹۳۷ درحالیکه تنها ۲۲ سال داشت، بسیار قاطع و جدی به نقد مجازات اعدام پرداخت. دو سال پس از انتشار این رمان، اعتراض مخالفان اعدام، مجازات اعدام را از «ملأعام» به پشت دیوارهای زندان راند. کامو در رمان طاعون نیز اعتراض خود به مجازات اعدام را مطرح میکند و سرانجام ۲.۵ پیش از مرگش در کتاب تأمل درباره گیوتین به دفاع از حق زندگی حتی برای مجرمان و آدمکشها پرداخت. حقی که بهزعم او، لازمه صلح پایدار است و این کتاب، بهنوعی مانیفست صلحخواهی کامو است؛ «تا زمانی که مجازات اعدام از قانون حذف نشود، هیچ صلح پایداری نه در قلب تکتک افراد و نه در متن زندگی روزمره ممکن نخواهد بود». (کامو، ۱۹۵۷)
کامو در این کتاب کوتاه بهتمامی دلایلی که موافقان اعدام در دفاع از آن ابراز میکنند میپردازد و همه آنها را پاسخ میدهد. یکی از مهمترین دلایل معتقدان به اعدام، نقش بازدارنده آن در انجام قتل و جنایت در جامعه است. این کتاب در دورانی منتشر شده است که اعدام درملأعام، لغو شده است. کامو بهصراحت اعلام میکند که این کار نهتنها دفاعی از ایجاد نظم و صلح در جامعه نمیکند، بلکه بسیاری از قرینهها نشان از آن دارند که خود گویی نوعی از جنایت است؛ طوری که روزنامهنگارانی که مسئول رساندن خبر اعدامها به جامعه هستند، گویی از این کار خود شرمگین هستند. «در طی سالیان دراز، خانوادههای بورژوا فقط به این اکتفا میکردند که بگویند دختر بزرگ خانواده ریههایش ضعیف شده، یا پدر از نوعی ورم رنج میبرد زیرا سل و سرطان را کمی مایه شرم میدانستند. این موضوع بدون شک در مورد مجازات مرگ بیشتر صدق میکند، زیرا هرکسی سعی میکند با کلمات و عبارات مبهم و دوپهلو درباره آن سخن بگوید. مجازات مرگ برای جامعه در حکم سرطان برای جسم فرد است، تنها با این تفاوت اساسی که هرگز کسی از ضرورت سرطان حرفی نزده است، بالعکس همه قبول دارند که مجازات مرگ ضرورتی اسفناک است، یعنی چون ضرورت دارد پس به کشتن مشروعیت میبخشد، اما چون غمانگیز است از آن سخن نمیگویند». (کامو، ۱۹۵۷)
او معتقد است همین شرم باعث منع اعدام در ملأعام شد، اما همین منع نقض غرض اصلی حکم اعدام است. چراکه اگر قرار است اعدام، باعث بازداشتن جامعه از جنایت شود، باید در مقابل دیدگان عموم و با تبلیغ گسترده و بازنمایی بسیار انجام شود؛ «چگونه ممکن است جنایتی که شباهنگام و مخفیانه در محوطه زندان مرتکب میشویم، عبرتآموز باشد؟». کامو با استناد به آمار در آن دوران نیز این بحث را به چالش میکشد و با استناد به آمار نشان میدهد که بیشتر کسانی که دچار جنایت شدهاند، پیشتر مراسم اعدام را مشاهده کردهاند و ازقضا جزو معدود کسانی بودهاند که در مراسم اعدام شرکت کردهاند.
آلبر کامو همچنین معتقد است عواطف انسانی آنقدر قدرتمند هستند که از پس ترس از مرگ برمیآیند؛ درواقع اگر خشم، انتقام، درد، عشق یا احساسی ازایندست در کار آید، ترس از مرگ نمیتواند مانعی بر سر راه آنها باشد. «انسان البته میل به زندگی دارد، اما بیهوده است امید داشته باشیم که این میل، کنترل کامل رفتار و کردار آدمی را در دست گیرد». (کامو، ۱۹۵۷)
حال این پرسش مطرح است که اگر عنصر «پیشگیری» را از مجازات اعدام برگیریم، آیا چنین مجازات تلخ و دردناکی را میتوانیم توجیه کنیم؟ «مجازاتی که تنبیه میکند اما پیشگیری نمیکند، انتقام نامیده میشود» (کامو، ۱۹۵۷)
کامو معتقد است همانقدر که اگر کسی عامل حریق باشد، مجازاتش نمیتواند آتش زدن خانهاش باشد یا اگر سرقت کرده باشد، مجازاتش برداشتن پول از حسابش نیست، مجازات قتل هم نمیتواند دقیقاً مانند همان باشد. کتاب دلایل بسیاری در رد حکم اعدام میآورد، اما کامو نیمنگاهی هم به قوانین حکومتی در آن روزگار دارد. «آمار نشان میدهد که فقط در شهر پاریس نزدیک به ۶۴۰۰۰ خانه پرجمعیت (از سه تا پنج نفر در یک اتاق) وجود دارد… شاید اگر این جانیها در خانههایی مناسبتر زندگی میکردند، فرصت نمییافتند تا بدان جا پیش بروند. کمترین چیزی که دربارهشان میتوان گفت این است که فقط آنها مجرم و گناهکار نیستند و ظاهراً سخت بشود حق مجازاتشان را به همان کسانی داد که نه برای ساختوساز [برای کسانی که مسکن ندارند] بلکه برای پرورش چغندر بهمنظور تولید الکل [که کامو نقش آن را در جنایات منجر به مرگ، تکاندهنده میداند] سوبسید وضع میکنند». (کامو، ۱۹۵۷)
درواقع گویی از دید کامو اعدام، سادهترین راه حذف مشکل است درحالیکه نمیتوان بهسادگی از اصلاح یک انسان ناامید شد. کامو اشاره میکند که درحالیکه ۹۵ درصد از قاتلان کودک، الکلی بودهاند، اما سود سرشار کارخانههای تولید الکل و اشتهای سیریناپذیر آنها، مانع از محدود کردن توزیع یا مصرف آنهاست.
نگرانی اصلی کامو در این کتاب انسان است. انسانی که نیازمند صلح و همبستگی است؛ «حکم مرگ، تنها همبستگی انکارناپذیر انسانها را از میان میبرد؛ همبستگی در برابر مرگ؛ و لذا نمیتوان به آن مشروعیت بخشید مگر از طریق اصل یا حقیقتی بالاتر از انسان.» (کامو، ۱۹۵۷) کامو بعید میداند هیچ منطقی بتواند مرگ انسان را توجیه کند، برای او انسان، مفهومی ارزشمند است، هرچند نسبت به اومانیستها هم چندان خوشبین نیست؛ «راهی که از عشق خام اومانیستهای قرن هجدهم آغاز شد، یکراست به پای چوبه دار ختم شد و اکنون میدانیم که جلادان امروز انسانگرا هستند. ازاینرو، درزمینه مسئلهای مانند مجازات مرگ، هرچه نسبت به این ایدئولوژی انساندوستانه بدگمان باشیم کم است». (کامو، ۱۹۵۷)
کتاب با وجود اینکه سالها پیش نوشته شده است، اما همچنان استدلالی دقیق در رد اعدام و دفاع از صلح پایدار دارد و شاید از اینروست که در این روزگار در ایران منتشر شده است.■
منبع:
آلبرکامو، تأمل درباره گیوتین، ترجمه قاسم رستمی، چاپ اول، ۱۳۹۹، انتشارات فرهنگ جاوید، تهران