بدون دیدگاه

فلسطین سرزمین خون و قیام

 

 خشم نتانیاهو از اروپا

#بخش_چهارم

 

اشاره: در این شماره دکتر محمد احمدی نشان می‌دهند چرا اسرائیل از اروپا خشمگین است و علی‌رغم مقابله با یهودستیزی تاکنون با یهودستیزان اروپا متحد شده. همچنین عنوان می‌کند چگونه اسرائیل پس از جنگ، اکتبر ۱۹۷۳ و به‌ویژه تهاجم به لبنان در سال ۱۹۸۲ و جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله لبنان در ۲۰۰۶ به بن‌بست نظامی رسیده است. ایشان در این گفت‌وگو دلایل تضاد دو یهودی میلیاردر معروف، جرج سوروس و شلدون ادلسون، با هم را شرح داده و نشان می‌دهند چرا افکار عمومی جهان روند فزاینده‌ای علیه اسرائیل پیدا کرده‌اند. همچنین با استناد به تحلیل‌های صهیونیست‌های معروف مانند الیوت آبرامز، توضیح می‌دهند منافع اسرائیل در جنگ با حزب‌الله نخواهد بود و ملت لبنان می‌توانند در صلح به توسعه خود اقدام کنند.

 

 

 

 «محور بین‌المللی استبدادطلبان» که برنی سندرز توصیف می‌کند چه روابطی با اسرائیل دارد و حول چه اقداماتی شکل گرفته است؟

 

برنی سندرز، سناتور[۱] امریکایی و کاندیدای سابق ریاست‌جمهوری، در مقاله خود در روزنامه گاردین[۲] این موضوع را توضیح می‌دهد. ساندرز می‌گوید ترامپ، نتانیاهو و راست‌گرایان جدید جهان، بخشی از یک محور بین‌المللی استبدادطلبان هستند. او شواهدی در این زمینه می‌آورد: از یکسو، سخنان سفیر امریکا در آلمان مبنی بر حمایت امریکا از احزاب راست‌گرای افراطی در اروپا نشانه‌ای از این موضوع است. مثلاً نخست‌وزیر مجارستان، مستبدی دست راستی است که همراه با چند تن از هم‌قطارانش در اروپای شرقی متحد امریکا و اسرائیل شده است. از سوی دیگر، عربستان در این محور قرار گرفته، به‌طوری‌که ترامپ در برخورد تابستان اخیر بین کانادا و سعودی‌ها درباره سرکوب فعالان حقوق بشر در عربستان، پشت کانادا را خالی کرد تا لطمه‌ای به عربستان نخورد، درحالی‌که در عربستان، دولتی مستبد و متشکل از خانواده‌ای سودجو بر سر کار است که خود را صاحب تریلیون‌ها دلار ثروت کشور می‌داند.

سندرز معتقد است این مستبدان در یک جبهه هستند، با هم تماس دارند، به هم راهکار می‌دهند و حتی حامیان مالی مشترک دارند. مثلاً خانواده میلیاردر امریکایی به نام مرسر[۳] حامی مالی حزب جمهوری‌خواه و ترامپ و شبکه خبری بریتبارت[۴] است. این شبکه در امریکا، اروپا و اسرائیل دیدگاه‌های افراطی، نژادپرستانه، مهاجرستیز و اسلام‌ستیز را تبلیغ می‌کند. رابرت مرسر با همکاری کنگره جهانی یهود[۵] در تبلیغات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ امریکا با تحریک احساسات مهاجرستیز امریکایی‌ها و پخش آگهی‌های اسلام‌ستیز به انتخاب ترامپ کمک کرد. همچنین با دخالت غیرقانونی خانواده مرسر و تبلیغات مهاجرستیز در همه‌پرسی انگلیس در سال ۲۰۱۶ خروج این کشور از اتحادیه اروپا (برگزیت[۶]) اندکی بیش از ۵۰ درصد رأی آورد، درحالی‌که بسیاری از انگلیسی‌ها اکنون از رأی خود پشیمان‌اد.

 پروژه این محور بین‌المللی در فلسطین چیست؟

برنی سندرز قانون دولت-ملت اسرائیل را نمونه دیگری از پروژه‌های راست‌گرایان می‌داند که اسرائیل در زمان دولت قبلی امریکا نمی‌توانست آن را دنبال کند، اما اکنون خیالش از این بابت راحت است. سندرز اضافه می‌کند ترامپ و نتانیاهو هر دو تحت‌الحمایه شلدون ادلسون،[۷] میلیاردر امریکایی و سلطان کازینوهای لاس‌وگاس هستند. ادلسون که بیشترین سهم را در کمک مالی به انتخاب ترامپ داشته، در اسرائیل نیز روزنامه‌ای رایگان به نام اسرائیل امروز[۸] به‌منظور تبلیغات برای نتانیاهو به راه انداخته که بیشترین تیراژ را دارد و حدود ۴۰ درصد اسرائیلی‌ها آن را می‌خوانند. ادلسون سرمایه‌دار یهودی جمهوری‌خواه از راست‌گرایان جهان حمایت می‌کند و میلیون‌ها دلار به راست‌گرایان اسرائیل کمک کرده است. او که رقیب جورج سوروس[۹] سرمایه‌دار یهودی دموکرات است، چند سال پیش خواهان جنگ علیه ایران به‌جای مذاکرات اتمی شده بود.

سوروس با جناح چپ اسرائیل نزدیک است. او به یهودیان مخالف ایپک؛[۱۰] یعنی لابی اسرائیل در امریکا، کمک کرده تا برای صلح بین اسرائیل و فلسطین در کنگره و کاخ سفید لابی کنند. او همچنین حامی سازمان دیدبان حقوق بشر و عفو بین‌الملل است که مرتباً از دولت کنونی اسرائیل انتقاد می‌کنند. ادلسون به‌عنوان یک سرمایه‌دار راست‌گرای یهودی در انتخابات سال ۲۰۱۶ امریکا پشتیبان ترامپ و جمهوری‌خواهان بود. در مقابل، سوروس از کاندیدای دموکرات‌ها، یعنی هیلاری کلینتون حمایت می‌کرد.

سندرز می‌گوید برای مبارزه با محور مستبدان بین‌المللی نیاز به یک جنبش پیشرو جهانی داریم که در پی ثروت، امنیت و کرامت مشترک برای همه مردم باشد و بی‌عدالتی عظیم در زمینه توزیع ثروت و قدرت سیاسی را جبران کند. با وجود سخنان سندرز، نوع راست‌گرایی اروپایی با راست‌گرایی امریکا و اسرائیل متفاوت است و درنهایت، اختلافات آن‌ها به مشکلاتی برای طرفین منجر خواهد شد. تفاوت آن‌ها در این است که دولت ترامپ خطی ایدئولوژیک دارد که طی آن، کشورهایی مانند چین و ایران را دشمن تمدن غرب معرفی می‌کند و اصرار دارد اروپای شرقی و مرکزی نیز همین خط را دنبال کنند، اما راست‌گرایان اروپا می‌پرسند وقتی ما از تجارت با چین و ایران سود اقتصادی می‌بریم و می‌توانیم ناکامی خود در رقابت با اروپای غربی را جبران کنیم، چرا باید ایدئولوژی اسرائیل و امریکا را دنبال کنیم. چشم آن‌ها به سرمایه‌گذاری‌های چین و فرآورده‌های نفتی ایران است. از سوی دیگر اگر راست‌گرایان اروپایی کشورهای خود را از اتحادیه اروپا خارج کنند، امریکا و اسرائیل با وجود وعده‌هایی که به آن‌ها می‌دهند، نمی‌توانند جایگزین روابط اقتصادی موجود آن‌ها باشند، به‌ویژه به خاطر جنگ تجاری امریکا که همه طرف‌های اروپایی را تهدید می‌کند.

 

 درگیری یهودیان چپ و راست در خاورمیانه و در جهان در کدام جبهه‌هاست؟

 

راست‌گرایان اسرائیل اتهاماتی به جورج سوروس و تشکیلات او موسوم به بنیاد جامعه باز[۱۱] به‌دلیل حمایت از نهادهای چپ‌گرای مخالف اسرائیل وارد می‌کنند.[۱۲]

 

این راست‌گرایان می‌گویند جنبش تحریم اسرائیل[۱۳] و جنبش شکستن سکوت[۱۴] و سایر نهادهای فلسطینی و اسرائیلی حقوق بشر که در غرب فعالیت می‌کنند از بنیاد سوروس پول می‌گیرند. راست‌گرایان اسرائیل و متحدان آن‌ها در رسانه‌های یهودی جهان در سپتامبر ۲۰۱۸ باآب‌وتاب فراوان مدعی شدند که سوروس از سال‌ها پیش با دشمن درجه اول اسرائیل، یعنی ایران همکاری داشته، اما چپ‌گرایان اسرائیل این خبر را تکذیب کرده‌اند و آن را ناشی از ترجمه غلط از سخنان مقامات ایران دانسته‌اند؛ البته سوروس که روابط نزدیکی با دموکرات‌ها و اوباما دارد از هواداران برجام بود و برای پذیرش آن در امریکا لابی کرد. مواضع او سبب شد برخی جمهوری‌خواهان امریکا که به راست‌گرایان اسرائیل نزدیک هستند سوروس را متهم به توطئه برای حضور امریکا در طرح‌های اقتصادی ایران از قبیل نفت و گاز و کسب درآمد برای نهادهای وابسته به خود کنند.[۱۵]

این مخالفان امریکایی برجام معتقدند سوروس و متحدانش با حمایت از این قرارداد، در پی باز شدن راه کمپانی‌های بزرگ امریکا مانند بویینگ به ایران بوده‌اند. گرچه قوانین امریکا اجازه مبادلات تجاری با ایران را در شرایط عادی نمی‌دهد، آن‌ها می‌گویند سوروس از اواسط دهه ۱۹۹۰ با لابی ایرانی خود برای عادی‌سازی روابط امریکا با ایران تلاش داشته و زمانی که اوباما در ۲۰۰۸ با حمایت سوروس بر سر کارآمد، نفوذ این لابی در کاخ سفید با همکاری برخی تجار ایرانی مقیم امریکا زیاد شد، به‌طوری‌که بعداً به برجام منتهی شد. به‌قول این جمهوری‌خواهان، سوروس در انقلاب‌های عربی سال ۲۰۱۱ ازجمله سقوط حسنی مبارک در مصر هم دست داشته و در پی تغییرات سیاسی در کشورهای متعددی بوده است. این منابع می‌گویند سوروس پشت پرده انقلاب‌های رنگی مانند انقلاب گل سرخ در گرجستان (۲۰۰۳) و انقلاب نارنجی در اوکراین (۲۰۰۴) بوده، به‌طوری‌که روسیه فعالیت بنیادهای وابسته به او را در آنجا ممنوع کرده است. سوروس در حال حاضر نیز به مخالفان برگزیت، یعنی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا کمک مالی می‌کند تا در پارلمان و جامعه انگلیس موج جدیدی برای ابطال همه‌پرسی آن به راه اندازند.

 

 هدف یهودیان لیبرال امریکایی در ایران چیست؟

 

نخبگان یهودی و لیبرال در امریکا در دولت‌های دموکرات آن کشور نفوذ دارند. مثلاً سوروس رابطه نزدیکی با اوباما و هیلاری کلینتون دارد. مارتین ایندیک،[۱۶] نظریه‌پرداز و عضو شورای روابط خارجی امریکا که یک یهودی اصلاح‌طلب است، از نزدیکان سوروس است. ایندیک در دولت بیل کلینتون، سفیر امریکا در اسرائیل بود و بعداً به انتقاد از حکومت راست‌گرای اسرائیل به خاطر سرسختی در مذاکرات صلح پرداخت. او و چند یهودی نظریه‌پرداز دیگر نزدیک به دولت اوباما، کتابی به نام کدام مسیر به‌سوی پارس؟ گزینه‌هایی برای راهبرد جدید امریکا درباره ایران برای اتاق فکر مؤسسه بروکینگز نوشتند.[۱۷] این کتاب از دید دموکرات‌های امریکا، انواع برخوردهای نرم و سخت با ایران، از مصالحه تا براندازی و جنگ را تشریح می‌کند و نشان می‌دهد چرا پیچیدگی‌های ایران باعث می‌شود اجرای هر ک از این گزینه‌ها برای امریکا بسیار مشکل و اعتمادناپذیر باشد.

یهودیان دموکرات و لیبرال امریکا همانند جمهوری‌خواهان، خواهان تغییراتی گسترده در ایران هستند تا امنیت اسرائیل تأمین شود، اما راه‌های آن‌ها هوشمندانه‌تر است و نمی‌خواهند مانند دولت‌های پیشین شتاب‌زده عمل کنند. سوروس در جریان انقلاب‌های عربی در فوریه سال ۲۰۱۱ وعده داده بود که نظام ایران نیز تا یک سال بعد با قیام مردمی سقوط می‌کند.[۱۸]

سوروس همچنین در کمک مالی به برخی از ناآرامی‌ها برای این سرنگونی دست داشت، چنان‌که مقامات دولت اوباما نیز در فوریه ۲۰۱۱ مردم ایران را تشویق به پیروی از انقلاب‌های عربی برای سرنگونی نظام خود کرده بودند.

 

 سوروس از مخالفت با محور راست‌گرایان چه استفاده‌ای می‌برد؟

گذشته سوروس نشان می‌دهد که او فردی جسور در عرصه‌های مالی جهان است. مثلاً او در بحران مالی چند کشور شرق آسیا در سال ۱۹۹۷ دست داشت و سود فراوانی از سقوط ارزش پول آن کشورها برد. او به‌خوبی می‌داند که چگونه می‌توان از تنش‌ها و تهدیدات بزرگ در جهان، فرصت ساخت و بهره مالی برد. برای آنکه اهداف سوروس را درک کنیم، خوب است به سخنرانی او در ماه مه ۲۰۱۸ در شورای روابط خارجی اروپا نگاهی بیندازیم.[۱۹]

او در این سخنرانی می‌گوید اروپا با چند تهدید روبه‌روست: فشار ریاضت اقتصادی بر اروپاییان، خروج امریکا از برجام که به کشمکش اقتصادی و سیاسی با اروپا بر سر اجرای آن منجر خواهد شد، قدرت‌گرفتن پوپولیست‌های راست‌گرا در اروپا بر اثر بحران آواره‌ها و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا به دلیل موج مهاجرستیزی در آن کشور.

سوروس در سخنرانی خود از نوعی طرح مارشال که امریکا پس از جنگ جهانی در اروپا اجرا کرد نام می‌برد که باید برای توسعه آفریقا اجرا شود؛ البته منظور او آن بخش از آفریقاست که با اروپا همکاری می‌کند. هدف این است که این توسعه از مهاجرت‌ها بکاهد. به‌قول سوروس، اروپا تاکنون به دیکتاتورها رشوه داده تا با سرکوب مهاجران از خروج آن‌ها به‌سوی اروپا جلوگیری کنند، اما این کار باعث افزایش آوارگان می‌شود.

سوروس می‌گوید اروپا باید برای نجات خود از ریاضت‌کشی و بحران آواره‌ها، وام‌های بیشتری از مؤسسات مالی بگیرد و برای طرح مارشال جدید هزینه کند. نقشه او برای این وام‌ها آن است که خودش واسطه و تأمین‌کننده آن‌ها باشد. سوروس همچنین خواستار اصلاحات عمیق پولی در اتحادیه اروپا و حذف شرط پذیرش یورو در کشورهای عضو شد و آمادگی خود را برای کمک به آن اعلام کرد.

 

 رابطه اسرائیل با راست‌گرایان کشورهای دیگر که به دنبال خلوص نژادی‌اند، چطور است؟

نکته عجیب این است که دولت راست‌گرای اسرائیل رابطه دوستانه‌ای با راست‌گرایان یهودستیز در کشورهای غربی دارد. الجزیره انگلیسی گزارش جالبی در این زمینه دارد.[۲۰]

دولت اسرائیل در اروپا فعالانه در پی اتحاد با راست‌گرایان افراطی است که نژادپرست، فاشیست یا نئونازی هستند. مثلاً سران حزب دست راستی (درواقع نئوفاشیست) ایتالیا هم در دوران دولت آریل شارون و هم در دوره نتانیاهو به اسرائیل رفت‌وآمد دارند و با راست‌گرایان آن روابط نزدیک دارند. ماتئو سالوینی،[۲۱] معاون نخست‌وزیر کنونی ایتالیا، دو سال پیش به‌عنوان نماینده راست‌گرایان افراطی ایتالیا به اسرائیل رفت از حفظ نظم و قانون در آنجا به‌عنوان الگوی امنیتی و ضد تروریستی برای اروپا نام برد و حماس را محکوم کرد.

 

سالوینی که سیاستمداری پوپولیست است، اکنون سردمدار سیاست‌های مهاجرستیز ایتالیاست و با تحریک احساسات نژادی مردم منجر به موج خشونت علیه مهاجران و مسلمانان شده است. مقام مسئول اقتصادی اتحادیه اروپا از گروه او به‌عنوان «موسولینی‌های کوچک» یاد کرده که شرایطی مانند قبل از جنگ جهانی را در کشور خود به راه انداخته‌اند. با این حال، نتانیاهو آن‌ها را متحد خود می‌داند.

حزب راست‌گرای افراطی آلمان به نام AFD نیز روابط صمیمی با اسرائیل دارد. روزنامه تایمز آو اسرائیل می‌گوید این حزب با وجود دیدگاه‌های بیگانه‌ستیز و یهودستیز خود که از نازی‌ها به ارث برده کاملاً حامی اسرائیل است و یکی از چند حزب پوپولیست راست‌گرای اروپاست که تلاش دارد با سخت‌گیری‌های اسرائیل علیه ترور همسو باشد و سنگری علیه تندروهای اسلامی شود. چند ماه پیش، این حزب اسلام‌ستیز و یهودستیز آلمانی یک مبارزه تبلیغاتی پرشور برای شناسایی قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل به راه انداخت که با موضع دولت آلمان متفاوت بود.

 اسرائیل با سیاست‌های اتحادیه اروپا چه مشکلی دارد؟

نتانیاهو صریحاً گفته است که یهودیان هیچ آینده‌ای در اروپا ندارند و باید به اسرائیل مهاجرت کنند. او به‌خوبی می‌داند که در اروپا شرایط جدیدی ظهور کرده:

۱- تابوهای مرتبط با هولوکاست در حال رنگ باختن است.

۲- اکثر بازماندگان هولوکاست تاکنون مرده‌اند.

۳- پوپولیسم راست‌گرایان شدت گرفته.

۴- جمعیت مسلمانان که اکثراً مخالف اسرائیل‌اند، زیاد شده.

۵- احساسات ضد اسرائیلی همه گروه‌ها رشد کرده.

نتانیاهو که راهی برای مقابله با شرایط جدید اروپا نمی‌بیند، تلاش دارد بر موج تحولات سوار شود و از وسوسه قدرت در راست‌گرایان افراطی برای تضعیف اروپا به نفع خود استفاده کند.

سیاست اسرائیل در اروپا اکنون تقویت گروه‌های افراطی است که می‌توانند به بقیه اروپا فشار بیاورند. نتانیاهو در یک جلسه خصوصی که نوارش به بیرون درز کرده ‌ «اروپای کهنه» را به ریشخند گرفته چون اروپا جرئت کرده نقض حقوق بشر، شهرک‌سازی و اشغالگری اسرائیل را زیر سؤال ببرد. به‌قول او، اتحادیه اروپا باید تکلیفش را روشن کند که آیا می‌خواهد بماند و پیش برود، یا می‌خواهد ضعیف و محو شود.

نتانیاهو نگران است که حمایت از فلسطینی‌ها در حال رشد در عرصه سیاسی اروپاست و جنایات علیه فلسطینی‌ها در آنجا محکوم می‌شود. مثلاً پارلمان ایرلند اخیراً قانونی برای تحریم محصولات شهرک‌های اراضی اشغالی تصویب کرد که به خشم اسرائیل و تقاضای تعطیل سفارت آن در دوبلین انجامید. سفیر اتحادیه اروپا در تل‌آویو نیز با محکوم کردن قانون «دولت-ملت» اسرائیل گفت که این قانون بوی تعفن نژادپرستی می‌دهد و تبعیض علیه گروه‌های مختلف به‌ویژه اعراب است. در واکنش به آن، اسرائیل هم اتحادیه اروپا را به دخالت در امور داخلی خود متهم کرد.

اتحادیه اروپا از راه‌حل دو کشور و درنتیجه تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت می‌کند. اتحادیه اروپا همچنین از قرارداد اتمی با ایران پشتیبانی می‌کند. آن‌ها روی هر دو این سیاست‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند، اما هم تشکیل کشور فلسطین و هم ادامه برجام، از نظر اسرائیل تهدید بزرگی برای آینده آن تلقی می‌شود؛ بنابراین اسرائیل در پی متحدانی درون اروپاست تا مانع یکپارچگی آن شود و این متحدان را در گروه موسوم به وایزگراد[۲۲] متشکل از مجارستان، لهستان، چک و اسلواکی یافته که با سایر اعضای اتحادیه اروپا بر سر مهاجرپذیری مشکل دارند. اسرائیل همچنین با احزاب راست‌گرا در بقیه اروپا نیز نزدیک شده است.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص می‌گوید از نظر نتانیاهو، هر حزبی که باعث تفرقه و تضعیف اتحادیه اروپا شود، سبب کاهش دخالت اروپا در خاورمیانه هم خواهد شد.[۲۳]

به قول هاآرتص، نتانیاهو و ترامپ خوشحال می‌شوند که هر حمایت ممکن را از زوال اتحادیه اروپا به عمل آورند. به همین دلیل، در حال جست‌وجوی متحدانی در بین ناراضیان اروپا هستند. انگلیس، ایتالیا و چند کشور اروپای شرقی تحت نفوذ راست‌گرایان، در مراحلی از خروج یا تمایل به خروج از اتحادیه اروپا هستند. اسرائیل امید دارد با تهدید اروپا از درون، آن را مجبور به حمایت کامل از خود کند. این قضایا از یکسو دورویی اسرائیل درباره نئونازی‌ها، نئوفاشیست‌ها و یهودستیزان را آشکار می‌کند و از سوی دیگر نشان می‌دهد اسرائیل هیچ ارزشی برای دموکراسی یا حتی آرامش دوستان قدیمی خود قائل نیست.

 اروپای شرقی از لحاظ تاریخی، خاستگاه یهودیان اشکنازی؛ یعنی بزرگ‌ترین گروه نژادی بین یهودیان جهان بوده و در جریان جنگ دوم جهانی و هولوکاست، هم آلمان و هم دولت‌های خودشان به یهودیان اشکنازی، بیشترین صدمه وارد شده است. نگاه کنونی اسرائیل به اروپای شرقی و یهودیان آن چیست؟

 

اروپای شرقی چهارده سال پس از پیوستن به اتحادیه اروپا، امید خود را برای برابری کیفیت زندگی با اروپای غربی از دست داده است. رشد راست‌گرایی و ملی‌گرایی در این منطقه، واکنش به اوضاع نامطلوب اقتصادی و همچنین بحران آواره‌هاست. اسرائیل با سود بردن از این مصائب، به راست‌گرایان حاکم بر شرق اروپا نزدیک شده و در حمایت از دست راستی‌های افراطی، حتی میلیشیای نئونازی اوکراین را مسلح کرده است.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص می‌گوید اتحاد اسرائیل با رژیم‌های ملی‌گرا و یهودستیز، در تضاد با مصالح یهودیان است.[۲۴] هاآرتص می‌گوید نتانیاهو با رهبرانی رفاقت دارد که با یهودستیزی هیچ مشکلی ندارند یا حتی با آن همدلی می‌کنند. مثلاً در مجارستان امروزی تحت حکومت ویکتور اوربان[۲۵] آن دسته از مقامات مجار در دوران هولوکاست که عامل اخراج یا قتل ۶۰۰ هزار یهودی مجارستانی بودند، مورد تقدیر و ستایش هستند. دولت راست‌گرای مجارستان به‌خاطر سیاست خلوص نژادی و مهاجرستیزی‌اش شهرت بدی دارد. علاوه بر آن، آزادی‌های مدنی، نظام قضایی و رسانه‌ها را تحت فشار گذاشته و با دست‌کاری در تقسیم حوزه‌های رأی‌گیری موفق به انتخاب مجدد شده است. با این حال، اسرائیل رابطه دوستانه‌ای با اوربان نخست‌وزیر مجارستان دارد.

به قول هاآرتص، اوربان در تبلیغات خود برای انتخاب مجدد در سال ۲۰۱۷ از روش‌های یهودستیز برای حمله به جورج سوروس، میلیاردر یهودی امریکایی، که اصلیت مجار دارد بهره برد. سوروس از لیبرال‌های مجارستان و سازمان‌های حقوق بشری آن حمایت می‌کند که طرفدار مهاجرپذیری و مرزهای باز هستند. یهودیان ساکن مجارستان هم نگران و معترض به شعارهای یهودستیز دولت اوربان هستند، اما نتانیاهو بجای حمایت از هم‌کیشان یهودی خود یا لااقل سکوت، از دولت اوربان حمایت می‌کند. نتانیاهو کمی پیش از انتخاب مجدد اوربان به مجارستان سفر کرد و در عمل، چهره‌های یهودستیز گذشته و حال آن کشور را تبرئه کرد. استقبال گرم اوربان از نتانیاهو و دعوت متقابل از نخست‌وزیر نژادپرست مجارستان برای بازدید از اسرائیل، در حد یک متحد درجه اول صهیونیست‌ها بود.

روابط اسرائیل با لهستان نیز عجیب است. در آن کشور هم یک حزب ملی‌گرا و دست راستی حکومت می‌کند که در مقابل آواره‌ها سازش‌ناپذیر است و در صدد کنترل دولت بر قوه قضائیه است. تبلیغات این حزب پوپولیست در سال‌های اخیر به افزایش ملی‌گرایی در لهستان منجر شده است. در سال ۲۰۱۶ نهاد رسمی مبارزه با نژادپرستی و بیگانه‌ستیزی در آن کشور منحل شد. قرار است طبق قانونی جدید، هر کس اتهام همکاری لهستانی‌ها با آلمان نازی و مشارکت در هولوکاست را مطرح کند مجرم تلقی شود.

 

اخیراً نتانیاهو و نخست‌وزیر لهستان ماتئوش موراویتسکی[۲۶] توافق کردند لهستان از همکاری با نازی‌ها علیه یهودیان در حین اشغال آن کشور مبرا شود، درحالی‌که همکاری گسترده لهستان اشغالی با آلمان نازی در منابع غربی به فراوانی ذکر شده است. اکنون نیز کسی حق ندارد از عبارت «اردوگاه‌های اجباری لهستان» نام ببرد؛ نامی که تاکنون برای آشویتس و امثال آن بسیار به‌کار رفته است.

به قول هاآرتص، رئیس دولت یهود با این توافق، به‌نوعی به منکران هولوکاست پیوسته است. تاکنون تنها دستاویز اخلاقی که اسرائیل برای توجیه خود داشت، ابعاد هولوکاست بود، ولی نتانیاهو از آن به‌عنوان کالایی برای بده‌بستان سیاسی با راست‌گرایان اروپا استفاده کرده است.

 گفته می‌شود در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ سه جریان متحد شدند که عبارت بودند از دولتمردان اسرائیل، صهیونیست‌ها و جامعه یهود و هر سه نیز در یک خط قرار گرفتند و بر اعراب پیروز شدند. در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ بین دولتمردان اسرائیل و صهیونیست‌ها اختلاف افتاد. چراکه صهیونیست‌ها به عنصر سرمایه نزدیک‌تر بودند و نمی‌خواستند ثبات نفتی منطقه مخدوش شود بنابراین با دولتمردان همکاری کامل نکردند و نمی‌خواستند اسرائیل در بی‌ثباتی یکه‌تاز باشد. توضیح دهید اگر این فرضیات درست است موضع جامعه یهود در اکتبر ۱۹۷۳ چطور بود. ضمناً تعامل این سه جریان با هم را از بدو پیدایش اسرائیل تا اکنون توضیح دهید. طور دیگری بخواهیم مطرح کنیم این است که چرا اسرائیل در جنگ ژوئن پیروز شد، اما در اکتبر ۷۳ به‌طور نسبی شکست خورد؟

 

جنگ ژوئن ۱۹۶۷ در شرایطی اتفاق افتاد که تبلیغات گسترده‌ای در جهان و در خود اسرائیل در این باره وجود داشت که چند صد میلیون عرب می‌خواهند این ملت نوپا و کوچک را به دریا بریزند، پس باید به هر قیمتی شده آن را نجات داد. حتی در رسانه‌ها و بعداً در کتب تاریخ آوردند که اعراب آماده حمله بودند و می‌خواستند کار اسرائیل را یکسره کنند، اما اسرائیل برای دفاع از خود پیش‌دستی کرد. البته ما اکنون می‌دانیم که اعراب اصلا آماده جنگ نبودند و این اسرائیل بود که خود را برای جنگ آماده کرده بود تا آن‌ها را در چند جبهه غافلگیر کند و در طی شش روز، مساحت خود را به چند برابر برساند و بعد هم تا مدت‌ها برای ضمیمه کردن این سرزمین‌ها برنامه‌های خود را اجرا کند.

به هر حال در ۱۹۶۷ عزم گسترده‌ای در اسرائیلی‌ها وجود داشت برای نبردی که ظاهراً و در تبلیغات، به‌منظور حفظ اسرائیل در مقابل «تهدید وجودی»[۲۷] بود. حمایت غرب از اسرائیل هم تابع همین تبلیغات بود. پس از اشغال گسترده سرزمین‌های عربی در این جنگ،‌ روشن شد که اسرائیل نه‌تنها مظلوم و درخطر نبوده، بلکه در پی کشورگشایی بوده و تاکنون هم به‌جز منطقه پرتراکم و پردردسر غزه و بیابان بی‌حاصل سینا از سرزمین‌های اشغالی عقب‌نشینی نکرده و مهم‌ترین آن‌ها یعنی قدس، کرانه باختری و جولان را نگه داشته و حتی ضمیمه خود می‌داند.

عجیب است که حتی پس از آشکار شدن دروغ تبلیغاتی آن جنگ، برخی جناح‌های غربی ازجمله روشنفکران، پی نبردند که چقدر فریب آن مظلوم‌نمایی را خورده‌اند. مثلاً ژان پل سارتر، با وجود سابقه ضد امپریالیستی و ضد استعماری‌اش، در آن زمان اعراب را محکوم کرد و به حمایت از اسرائیل پرداخت! بعدها ادوارد سعید استاد امریکایی (و فلسطینی‌الاصل مسیحی)، از خاطره دیدارش با سارتر به تلخی یاد می‌کند و می‌گوید سارتر به‌جز تکرار تبلیغات رسانه‌ای غرب، حرفی برای گفتن درباره فلسطین نداشت، اما در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ اوضاع این منطقه فرق داشت. این بار ‌ پیش از شروع جنگ،‌ اسرائیلی‌ها در این اندیشه نبودند که در معرض خطرند، چون از لحاظ نظامی و سیاسی هنوز از خاطره پیروزی قبلی سرمست بودند، ولی مصر و سوریه برای تجدید آبروی از دست رفته خود در جنگ قبلی، نقشه غافلگیرانه‌ای را اجرا کردند و پیروزی‌هایی به دست آوردند. این بار، اوضاع طوری در اسرائیل به هم ریخت که دولت آن، خود را در آستانه شکست کامل دید.

اما امریکا که طی جنگ بی‌وقفه به اسرائیل کمک می‌کرد، با هواپیماهای جاسوسی خود نقاط ضعفی را در خطوط مصریان پیدا کرد که اسرائیل با اطلاع از آن توانست وارد خاک مصر شود و بخشی از ارتش آن را به تله بیندازد تا آن کشور را وادار به آتش‌بس کند.

اسرائیل به‌شدت نیاز به این آتش‌بس داشت؛ زیرا تلفات سنگین اسرائیل، اسارت تعداد زیادی از سربازان آن و انهدام بسیاری از تانک‌ها و هواپیماهای آن، برایش تحمل‌کردنی نبود. به‌قول یک تحلیلگر اسرائیلی، تلفات جامعه کوچک اسرائیل در طی چند هفته جنگ سال ۱۹۷۳ به لحاظ نسبت درصد جمعیت، سه برابر کل تلفات امریکا در چند سال جنگ ویتنام بود. شدت اعتراضات یهودیان به عملکرد دولت اسرائیل به سقوط دولت گلدا مایر در سال بعد منجر شد. آن جنگ که نزد یهودیان به‌عنوان جنگ «یوم کیپور» شناخته می‌شود ضربه شدیدی بر روحیه آن‌ها داشت که مدت‌ها بعد، فیلم‌ساز معروف اسرائیلی، به نام آموس گیتای فیلمی درباره به هم ریختگی ناشی از آن با عنوان کیپور[۲۸] ساخت.

 نتایج و عواقب جنگ ۱۹۷۳ چه بود؟

طی این جنگ و پس از آن،‌ تحریم نفتی اعراب ازجمله عربستان تحت سلطنت ملک فیصل، جهان غرب حامی اسرائیل را با بحران بزرگی روبه‌رو کرد. در درازمدت، این جنگ چند نکته مهم را نشان داد:

۱- اسرائیل بیش از حد به خود مغرور شده و باید به فکر راه‌های سیاسی باشد.

۲- روحیه سربازان اسرائیلی دیگر مثل گذشته نیست و نقاط ضعفی در آن‌ها آشکار شده که می‌تواند خطرساز باشد.

۳- جهان عرب مثل گذشته، ناتوان نیست و ابزارهای مهم نظامی و اقتصادی برای دفاع از خود دارد.

پس امریکا به فکر افتاد در بین اعراب پروژه‌های جدیدی را اجرا کند که شامل این مراحل است:

۱- اولین اقدام در این راه، ترور ملک فیصل، پادشاه سعودی و حامی تحریم نفتی غرب، به دست یک عامل نفوذی بود. دخالت امریکا در روند جانشینی سعودی‌ها کار را به‌جایی کشید که امروزه می‌بینیم نزدیکی عربستان به امریکا و اسرائیل به چه وضع اسفناکی رسیده است.

۲- قدم بعدی، نزدیک شدن امریکا و اسرائیل به انور سادات برای قرارداد کمپ دیوید و جداسازی مصر از بقیه اعراب بود.

۳- سرانجام،‌ چراغ سبز امریکا برای حمله اسرائیل به کوچک‌ترین همسایه خود؛ یعنی لبنان در ۱۹۸۲ به بهانه سرکوب ساف و اخراج آن از لبنان بود که با دخالت نیروهای امریکایی و اروپایی حامی منافع اسرائیل همراه شد.

اما این آخری منجر به نتایجی شوم در ابعاد جدید برای اسرائیل شد که هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد. فیلم‌ساز اسرائیلی در فیلمی سینمایی و انیمیشن به نام والس با بشیر[۲۹] تجربه دردناک لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها در این جنگ را همراه با پریشانی درازمدت سربازان اسرائیلی از فجایعی که خود مسئول آن بودند نشان می‌دهد. همچنین فیلم اسرائیلی موسوم به لبنان[۳۰]، فاجعه جنگ سال ۱۹۸۲ را از نگاه سربازان اسرائیلی به تصویر می‌کشد.

 کدام نتایج جنگ لبنان برای اسرائیل شوم بود؟

 

عواقب جنگ ۱۹۸۲ لبنان تاکنون برای اسرائیل ادامه دارد و مهم‌ترین آن، ظهور قدرت شیعیان و تبدیل لبنان یعنی ضعیف‌ترین همسایه اسرائیل به خطرناک‌ترین همسایه آن است. باز شدن پای ایران به همسایگی اسرائیل و تهدید آن از همین دوران شروع شد. شبکه خبری PBS امریکا خلاصه‌ای از این تحول راهبردی را بیان می‌کند.[۳۱]

کمی بعد از بازپس‌گیری خرمشهر در جریان جنگ با عراق، ایران حدود ۱۵۰۰ پاسدار را به لبنان جنگ‌زده فرستاد تا به شیعیان در مقاومت علیه اسرائیل، تشکل و آموزش بدهند. این سرآغاز شکل‌گیری حزب‌الله و تبدیل آن به قوی‌ترین جنبش چریکی خاورمیانه در سال‌های بعد بود. همراه با آن، ایران تبدیل به نیرویی تعیین‌کننده در روابط اعراب و اسرائیل شد. پروژه امام موسی صدر در دهه‌های قبل، خروج شیعیان لبنان از فقر و ضعف بود که ناتمام ماند، اما اسرائیل با جنگ ۱۹۸۲ به‌طور ناخواسته کاری کرد که غول از شیشه درآمد و تبدیل به مهم‌ترین نیروی سیاسی- نظامی- اجتماعی-خدماتی لبنان و متحد راهبردی ایران شد. از آن زمان تاکنون، ایران پشتیبان نهادهایی غیردولتی در مبارزه علیه اسرائیل است، بدون آنکه خود مستقیماً در آن شرکت داشته باشد. این برخلاف الگوی جنگ‌های پیشین است که در آن اسرائیل با دولت‌های عرب مواجه بود و با تهدید آن‌ها امتیاز می‌گرفت.

 

 چشم‌انداز آینده درگیری اسرائیل با این گروه چیست؟

درواقع،‌ هرگونه تهدید دولت لبنان توسط اسرائیل، منجر به قدرت بیشتر حزب‌الله… به‌عنوان نهادی غیردولتی می‌شود. نظریه‌پردازان نظامی اسرائیل معتقدند جنگ با حزب‌الله… نمی‌تواند به دستاوردهای سیاسی برای اسرائیل ختم شود.[۳۲]

در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان در سال ۲۰۰۶ فقط حدود ۴ هزار موشک حزب‌الله به اسرائیل اصابت کرد. به‌قول اسرائیلی‌ها جنگ بعدی با حزب‌الله متفاوت از جنگ‌های قبلی خواهد بود. زرادخانه این گروه شیعه دارای ۱۰۰ هزار موشک است که کلاهک‌های بسیار قوی‌تر و دقیق‌تری دارند. آن‌ها همچنین پهپادهای تهاجمی و موشک‌های ضد کشتی دارند. اسرائیل سال‌ها زحمت کشید تا سیستم موسوم به گنبد آهنین[۳۳] را برای دفاع در برابر حملات موشکی محدود برپا کند. این سیستم تاکنون توانسته کسر کوچکی از حملات پراکنده موشکی را خنثی کند، اما هیچ سیستم ضد موشکی قادر به دفاع از اسرائیل در مقابل هزاران موشک نیست.

زیرساخت‌ها و اقتصاد اسرائیل، شامل صنایع، نیروگاه‌ها، سیستم آبرسانی و سوخت‌رسانی در خطر خواهد بود. چنین جنگی اعتماد سرمایه‌گذاران و کمپانی‌های خارجی به اسرائیل را درهم می‌شکند و آن‌ها سرمایه‌های خود را خارج خواهند کرد. جهانگردان غربی که از مهم‌ترین منابع درآمد اسرائیل هستند نیز این کشور جنگ‌زده را رها خواهند کرد. شورای روابط خارجی امریکا در مقاله‌ای به قلم عضو خود، الیوت آبرامز، مشاور جورج بوش در امور خاورمیانه، بنا بر تحلیل مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد که اسرائیل در چه تهدید بزرگی قرار دارد.[۳۴]

او می‌گوید حضور نظامی ایران و روسیه در مرزهای شمالی اسرائیل، خطر جنگ با حزب‌الله… را برای اسرائیل باز هم بزرگ‌تر می‌کند. توصیه آبرامز و منابع اسرائیلی او، خودداری از درگیری با حزب‌الله… است. می‌توانیم از این موضوع نتیجه بگیریم که لبنان به ثبات و صلح رسیده و شیعیان لبنان می‌توانند در حوزه سیاسی و اجتماعی به پیشرفت خود ادامه دهند.

 

 خطرات منطقه‌ای حزب‌الله در خارج از لبنان برای اسرائیل چیست؟

 

جنگ سوریه فرصتی برای گسترش نفوذ شیعیان لبنان و صدور ایدئولوژی انقلابی آن‌ها به علویان سوریه شد. روش‌های جنگ نامتقارن که ایران و حزب‌الله در جریان این جنگ به سوری‌ها آموختند، تهدید جدی دیگری برای اسرائیل در برخوردهای آتی آن با سوریه خواهد بود.

گفته می‌شود حزب‌الله حتی به شیعیان یمن در جنگ کنونی‌شان با سعودی هم آموزش می‌دهد تا الگوی موفق آن را در قالب انصارالله تکرار کنند. شبکه المسیره متعلق به شیعیان یمن، در بیروت مستقر است و تجربه رسانه‌ای همتای لبنانی خود را دنبال می‌کند. باید توجه داشت که یک یمن انقلابی، ابعادی بسیار خطرناک‌تر برای موقعیت منطقه‌ای اسرائیل به همراه دارد؛ زیرا یمن کشوری است با حدود ۳۰ میلیون جمعیت یعنی نزدیک به جمعیت عربستان یا عراق. حدود ۴۵ درصد یمنی‌ها یعنی بیش از ۱۳ میلیون نفر شیعه هستند که با اکثریت شافعی متحدند. درحالی‌که شیعیان لبنان فقط کمی بیش از ۱ میلیون نفرند و رابطه نظامی با سنی‌ها و مسیحیان لبنان ندارند. به‌علاوه، یمن مبارزه‌ای تاریخی با سعودی‌ها داشته و گلوگاه راهبردی اسرائیل، عربستان و متحدان آن‌ها در تنگه باب‌المندب را در اختیار گرفته است. پس انصارالله یمن بالقوه بسیار مهم‌تر از حزب‌الله لبنان است. کارآمدی آن‌ها در جنگ نیز زیاد است. به‌قول تحلیلگران غربی، عربستان هر ماه حدود ۶ میلیارد دلار خرج جنگ با شیعیان یمن می‌کند که نزدیک به ۲۰۰ برابر هزینه‌ای است که حامیان انصارالله صرف آن می‌کنند و این وضع نمی‌تواند برای سعودی‌ها ادامه یابد. روش‌های هوشمندانه نیروهای یمنی در جنگ با سعودی‌ها و انواع کمک‌های فنی ایران و حزب‌الله به آن‌ها در گزارش مفصل و پر از جزئیات یکی از اساتید آکادمی نظامی امریکا در وست‌پوینت[۳۵] که در عرصه جنگ یمن تحقیق می‌کند آمده است.[۳۶]

 

حضور نمایندگان انصاراالله یمن در تظاهرات حزب‌الله در بیروت

 

نخست‌وزیر راست‌گرای مجارستان (راست) که متهم به یهودستیزی است، میزبان نتانیاهو رئیس دولت یهود.

 

پوستر مجارستانی در انتقاد از سوروس یهودی و گروه تحت حمایتش در احزاب مجار که متهم‌اند «با هم قفل‌ها را می‌شکنند» تا مرزها برای ورود آوارگان باز شود.

 

پوستر دولت مجارستان در تمسخر «عروسک میلیاردرها» با اشاره به افراد تحت‌الحمایه سوروس سرمایه‌دار یهودی که خواهان مرزهای باز برای مجارستان است.

ماتئو سالوینی سیاستمدار پوپولیست ایتالیا، «موسولینی کوچک» و متحد اسرائیل

 

دو سرمایه‌دار صهیونیست: ادلسون پدرخوانده راست‌گرایان اسرائیل و امریکا، در مقابل سوروس پدرخوانده چپ‌گرایان امریکا و متحدان آن

 

[۱] Bernie Sanders

[۲] https://www.theguardian.com/commentisfree/ng-interactive/2018/sep/13/bernie-sanders-international-progressive-front

[۳] Mercer

[۴] Breitbart News

[۵] World Jewish Congress

[۶] Brexit

[۷] Sheldon Adelson

[۸] Israel Hayom

[۹] George Soros

[۱۰] AIPAC

[۱۱] Open Society

[۱۲] https://www.jns.org/iran-admits-to-having-worked-closely-with-george-soros-network/

 

[۱۳] Boycott, Divestment and Sanctions-BDS

[۱۴] Breaking the Silence

[۱۵] https://www.usatransnationalreport.org/iran-lobby/

 

[۱۶] Martin Indyk

[۱۷] https://www.brookings.edu/wp-content/uploads/2016/06/06_iran_strategy.pdf

 

[۱۸] https://www.huffingtonpost.com/flynt-and-hillary-mann-leverett/soros-is-wrong-the-isamic-republic-of-iran-will-survive-and-benefit-from-the-arab-awakening_b_827615.html

 

[۱۹] https://www.ecfr.eu/article/commentary_how_to_save_europe

 

[۲۰] https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/union-israel-european-180716085952930.html

 

[۲۱] Matteo Salvini

[۲۲] Visegrad

[۲۳] https://www.haaretz.com/israel-news/.premium-trump-and-bibi-are-helping-brew-the-perfect-storm-over-the-eu-1.6153575

 

[۲۴] https://www.haaretz.com/israel-news/.premium.MAGAZINE-the-state-of-israel-vs-the-jewish-people-1.6470108

 

[۲۵] Viktor Orban

[۲۶] Mateusz Morawiecki

[۲۷] Existential Threat

[۲۸] Kippur, by Amos Gitai, 2000

 

[۲۹] Waltz with Bashir, by Ari Folman, 2008

 

[۳۰] Lebanon, by Samuel Maoz, 2009

 

[۳۱] https://www.pbs.org/wgbh/pages/frontline/tehranbureau/2010/10/iran-primer-iran-and-lebanon.html

 

[۳۲] https://www.globalresearch.ca/the-coming-war-on-lebanon-israel-saudi-arabia-and-the-u-s-prepare-for-a-long-planned-middle-east-war/5621168

 

[۳۳] Iron Dome

[۳۴] https://www.cfr.org/blog/next-israel-hezbollah-conflict

 

[۳۵] United States Military Academy at West Point

[۳۶] https://ctc.usma.edu/houthi-war-machine-guerrilla-war-state-capture/

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط