امین یاری
هدف از نگارش این کتاب نیایش در آیین زرتشت و اسلام که در سال ۱۳۹۷ با اهتمام نشر صمدیه انتشار یافت، تحقیق تطبیقی و اصولی در باب «نیایش در آیین زرتشت و اسلام» بود. مطالعه مکرر «گاتاها»، مرا بر آن داشت تا آن قسمت از «اوستا» را با آیاتی از «قرآن کریم» بسنجم که در موضوع نیایش بیان شدهاند و با نشاندن آن دو در کنار یکدیگر به نتایج روشنی دست بیابم. در این تحقیق، گاتاهای اوستا را در کنار ادعیه قرآن قرار داده و وجوه اشتراک و افتراق آن دو را تا حدی که توانستهام نشان دادهام.در این اثر سعی شده است بر بنیادِ دو کتابِ «گاتاها» و «قرآن»، بهشکل روشمند و با لحاظ متدهای مقبول، وجوهِ اشتراک و افتراقِ آن دو آیین در موضوع نیایش، به رشته نگارش درآید. این یک حقیقت است که در باب نیایش در ادیان مختلف، با مقالات و آثار بسیاری روبهرو هستیم. از نقش و نگار در دل سنگ و صخره گرفته تا کتابهای متعدد و متنوع در گستره زمان، که شاید تاریخ مشخص و معینی بر آن آثار و نوشتهها نتوان تعیین کرد. دینشناسان و اصحاب اندیشه، در قلمرو نیایش نوشتههای بسیاری از خود بهیادگار گذاشتهاند؛ لیکن تحقیقی تطبیقی و مستند و دور از تعصب چندان به چشم نمیخورد یا حداقل از چشم من پنهان مانده و توفیق مطالعه آن برایم حاصل نشده است. روش تحقیق این اثر، روش تحلیل محتوایی از نوع اسنادی است. سعی شده است تا بر اساسِ همین روش، مفروضات تبیین شود و به پرسشها پاسخ داده شود. لازم به یادآوری است که اوستای مورد استناد اینجانب اوستایی است که با تلاش جلیل دوستخواه به زیور طبع آراسته شده است. هرچند به گزارشهای استاد ابراهیم پورداوود نیز، بهتکرار مراجعه شده. از «گاتاها» که با تلاش آبتین ساسانفر و با ویرایش و بازنگاری موبد کوروش نیکنام نگارش یافته است، خصوصاً از قسمت «برداشت» های آن کتاب، استفاده کردهام. کاملاً محسوس است که آبتین ساسانفر تلاش میکند قرائتی تازه و سازگار با ظرف زمان از گاتهای زرتشت ارائه دهد؛ مانند علامه اقبال لاهوری، علی شریعتی، محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش که میخواهند اسلام را با قضایای روز و خصوصاٌ با حقوق بشر و دموکراسی آشتی دهند و تقابل آن دو را با یک خوانش تازه و بهروز از میان بردارند.
بهعنوان یک مسلمان ایرانی یا ایرانی مسلمان، این تحقیق را انجام دادهام بدون آنکه تعصّب، سایه سیاه خود را بر فضای قلمم بگسترد و راه نیل به حقیقت را مکدر کند. امید است این تلاش در حد و اندازه ناچیزِ خود، در راستای ایجاد تقریب و تفاهمِ این دو آیین، مفید و مؤثر واقع شود.
دلیلِ اساسی در انتخاب موضوعِ نیایش، فطری و ضروری بودن آن در پهنه زندگی انسان است. نیایش، یکی از موضوعات کلیدی در متون دینی و در بطن حیات بشر بهشمار میرود که از بدوِ خلقت با او بوده است و الیالابد خواهد بود. انسان، سلباً و ایجاباً با دعا و نیایش زندگی میکند و آن را رزقِ راه خود میسازد.
کتابِ نیایش در آیین زرتشت و اسلام، با مقدمه ناشرِ محترم «صمدیه» شروع میشود و با دیباچه موبد کورش نیکنام که دارای اشارات کوتاه و زیبا به موضوعِ نیاش در کیش زرتشت است، استمرار مییابد. در مقدمه، نویسنده اثر ضرورت تحقیق تطبیقی و بعضی از موارد ضروری نشان داده شده است که اذهانِ محققان زرتشتی و مسلمان را به خود معطوف ساخته است.
در فصل اول ضمن تبیینِ اهداف، پیشینه تحقیق، روش کار و بیان مسئله، تصریح شده است که این دو مرامِ دینی، بهمنزله دو تعریف برای تبیینِ یک حقیقت است. فصل دوم، نیایش را در سرودهای پنجگانه گاتاها بیان میکند. سرود یکم: اَهونَوَدگاه، سرود دوم: اَشتَوَدگاه، سرود سوم: سِپَنتمَدگاه، سرود چهارم: وُهوخْشتَرگاه و سرود پنجم: وَهیشتوایشْتگاه، ارکان این فصل را شکل میبخشند.
پس از خلاصه کتاب، معانی و توضیح واژگانِ گاتها برحسب حروف الفبا، در حد فرهنگنامهای مختصر، با استناد به مصادرِ موثق درج گردیده است تا خوانندگان گرامی با فراغت خاطر به مطالعه کتاب مشغول شوند. پاسخ به پرسشهای موبد کورش نیکنام، قسمت پایانیِ این نوشتار است که تبادل آرا و چونوچرای شکلگیری این اثر را نشان میدهد.
به شهادتِ اوستاپژوهان، گاتاها، قدیمترین و اصیلترین بخش اوستاست که سرودههای خود زرتشت است. سرودههایی که طعمِ شیرین نیایش و مواجهه با حقیقت مطلق از آنها استشمام میشود. ازجمله بهتأیید و تصریح آبتین ساسانفر «از اوستای موجود، فقط گاتاها متعلق به زرتشت و دربردارنده آموزشهای اوست و سایر نوشتهها و متون افزودهشده در اوستا، یادگار دورانهای باستان پیش از زرتشت است یا به موبدانی که هنوز به دینهای باستانی دیگر باور داشتهاند تنظیم شده است». (گاتاها: ۶۶۶) به نظر استاد ابراهیم پورداوود، «قدیمترین و مقدسترین قسمت اوستا، گاتاهاست که در میان یسنا، جای داده شده است.» (سرودهای زرتشت: ۳۱)
خمیره و مقوّم اساسی این قسمت از اوستا نیایشی است که زرتشت با الهام از اهورامزدا بر زبان خویش جاری میسازد. اشو زرتشت، در جغرافیا و اقلیم فکری خود و با لحاظ مخاطبان آن دوره خاص تاریخی، با نیایشهای دلنشین خویش، راه بهشت و بهروزی را به بشریت نشان میدهد. بر مبنای تعالیم و آموزههای زرتشت، تنها تکیهگاه انسان و یگانه دادگسترِ گیتی، ایزدِ داداری است که همتایی برای او متصور نیست. فقط با نیایش اهورامزدا، ناباوری و ترمنشی از میان برمیخیزد و جهان از رهبران بد میآساید. از طریق مواجهه با خدای کائنات میتوان به نیکی در ابعاد و زوایای مختلف آن دست یافت. با تمکین در برابر فرامین اهورامزدا، میتوان خود را با هنجارهای هستی و راستی انطباق داد. پارسایی، پاکدامنی، نیکمنشی، نیکنهادی، خردگرایی، جهانآبادی، خدامحوری، خشونتستیزی و خصوصاً پرهیز از دروغ، از موارد مهم و از ارکان اصلی گاتهاست که زرتشت مخاطبان خود را به آنها فرامیخواند. تنها اراده حاکم و قدرت مطلقه، همانا اهورامزداست که هیچ نیرویی توان مقابله با او را ندارد. در تعالیم و آموزههای اهورامزدا، هرگز از زورگویی و خشونت خبری نیست. خدای اوستا، خدایی است خندان و مهربان که انسان را بهسوی آنچه باید باشد و در شأن اوست هدایت میکند. تمام کلمات، ترکیبات، عبارات و آیات گاتها، گواه روشنی است بر این نکته اساسی که آیین زرتشت، بر بنیاد توحید زلال بنا شده و زرتشت پیامبری است که پیروان خود را به خدای یگانه، اهورا مزدا، دعوت میکند.
بهتصریحِ خودِ قرآن و اسلامشناسان، تنها متنی که دستِ تحریف به آن نخورده و بهصورتِ ناب و اصیل به دست ما رسیده همانا قرآن است. بخشی از قرآن، آیاتِ دلنشین و گوشنوازی است که نیایش نام دارد. نیایش در اسلام، البته در قرآن، بدون دخالت دیگران و مطلقاً بر محور و بر مدار خدای یگانه و بینیاز است. در دعاهای قرآنی، نهتنها از سلاطین و اصحابِ قدرت، بلکه از ملائک و مربیان دین نیز بههیچوجه استمداد نشده است. پیامبر اسلام (ص)، با یک زبان فراگیر و جامع، مردم را به راهی هدایت کرده است که نهایت آن راه، نیل به اخلاق و صفات الهی است. پیروان این راه آنهایی هستند که ملائک بر آستانشان سرِ سجده میسایند و آنان را میستایند. در اسلام با نیایش میتوان به ایمان و اطمینان دست یافت. انسانی که فاصله بینهایت «کوچک» و بینهایت «بزرگ» را میفهمد و کمال نقص خود را بهدرستی درک میکند سعی میورزد با نیایش به قلمروِ حقیقت مطلق نزدیک شود. نیایش در قرآن به انسان حیات و بالندگی میبخشد. انسان از راه نیایش با خدا به قلمرو مشترک میرسد و روح خدایی و صفات اهورایی پیدا میکند. با نیایش، فاصلهها و واسطهها برداشته میشود و انسان خدا را در وجود خویش حاضر و شاهد میبیند و اینچنین و در این مقام، با زبانِ ایزد سخن میگوید و با نگاه خداوند میبیند. به بیانِ عمیقِ مهندس مهدی بازرگان: «آرزوها، همیشه حد ارتفاع یا سقف شخصیت است» و «دعا، اولین و عالیترین عامل تربیت و حرکت و تعالی انسان است. خودجوشی است. اصلاح نفس است. تنظیم و تلقین آرزوهاست. عبادت است. تقرب به خداست. دعا، مخالف و جانشین عمل نیست، خود عمل است و بهترین اعمال است»(نیایش: صص ۹۱ و ۱۴۵). به تعبیر زیبای علامه اقبال لاهوری: «نیایش، تجلی اشتیاق درونی است برای دریافت جوابی در سکوت هراسناک جهان»(احیای فکر دینی در اسلام، قسمت نیایش).
هر انسان منصف و مطلع، با مطالعه عمیق این دو مکتب درمییابد که درخت تناورِ اسلام، ریشه در مکاتب و اندیشههای روشنی دارد که آیین خردورز و حکیمانه زرتشت، یکی از آنها بهشمار میرود. این دو باور، نه در عرض یا در تقابل هم بلکه در طول و در استمرار یکدیگر میباشند. در حقیقت، مکتب زرتشت و اسلام در حکم دوراهی هستند که درنهایت به یک مقصدِ متعالی ختم میشوند که نهایت آمالِ مطلوب و کمال مطلق است. درواقع، اشو زرتشت و پیامبر اکرم (ص)، بهمنزله دو مجتهدی هستند که از یک حقیقت، دو استنباط و تفسیرِ خاصی دارند بدون اینکه با یکدیگر تعارض و تقابلی پیدا کنند. در مقام تشبیه، اگر زرتشت همچون خیام، جهانبینی بستهای دارد که در رباعیات خود بیان کرده، محمد بن عبدالله (ص) مانند حافظ، آن جهانبینی مجمل و بسته را بسط داده و بدان جامعیت بخشیده است. وجوه اشتراک آیین زرتشت و اسلام با توجه به گاتها و قرآن بر وجوه افتراق آن دو آیین، درخشش بیشتری دارد. وجوه و قلمرو مشترکِ حداکثری این دو مکتب، چشم خواننده را خیره میسازد و او را متعجب میکند.
آیین زرتشت و اسلام در بعضی از مصادیقِ نیایش به نقطه تقابل میرسند که قربانی و روزهداری ازجمله آنهاست. در دین زرتشت، بهدلیل مولّد بودن حیوان، قربانی و ذبح آن، خلاف مقصود است چنانکه روزه و روزهداری، به این دلیل که به توان و تولید انسان لطمه وارد میسازد و در امرارمعاش او مشکل میآفریند، البته در وندیداد که از منظر اوستاشناسانِ برجسته اعتبار چندانی ندارد، مردود شمرده شده است.