بدون دیدگاه

آیت‌الله منتظری و تحول در فقه شیعه

 

خلاصه‌ای از زندگی و اندیشه فقیه عالیقدر

محمدحسن موحدی ساوجی

‌ حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ حسینعلی منتظری (قدس سره) اندیشمند و متفکر بزرگ اسلامی است که به دلیل ‌موضع‌گیری‌های علمی و سیاسی قابل توجهی که در نیم‌قرن اخیر داشته است در ردیف مهم‌ترین شخصیت‌های علمی شیعه در جهان معاصر قرار دارد.

او در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی در شهر نجف‌آباد در خانواده‌ای زحمتکش به دنیا آمد. ‌پدرش مرحوم حاج علی منتظری، کشاورز ساده‌ای بود که در کنار کار روزانه‌اش با کتاب و کتابخانه دمساز و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود و با این دو توشه پرارج سال‌های پایانی عمر خود را به‌رغم سختی روزگار با منبر و محراب گذراند، و تا سال ۱۳۶۸ خورشیدی که روی در نقاب خاک برکشید لحظه‌ای از آموختن و آموزش باز نایستاد. مادر ایشان بانویی متقی و پرهیزگار بود که در تربیت و رشد دینی او سعی وافر داشت، تا آنجا که در دوران شیرخوارگی همواره تلاش می‌کرد با وضو به فرزند خود شیر دهد و در دوران کودکی او را همراه خود به مجالس آموزش قرآن و سخنرانی می‌برد تا از این طریق روحیه ‌مذهبی فرزند خود را آماده‌تر و افزون‌تر سازد. او در سال ۱۳۴۹‌ خورشیدی اندکی پس از آزادی فرزندش از زندان شاهنشاهی دارفانی را وداع گفت.

آیت‌الله منتظری از هفت‌سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد و در سن دوازده‌‌سالگی با ورود به حوزه علمیه اصفهان مسیر خویش را به‌سوی پیشرفت علمی انتخاب کرد. او هفت سال در اصفهان با تلاشی تحسین‌انگیز بسیاری از کتاب‌های فقهی، ادبی و فلسفی را به‌تنهایی یا نزد اساتید بزرگی چون حاج‌آقا رحیم ارباب و حاج شیخ محمدحسن عالم نجف‌آبادی خواند و در جوانی آموزگار بنام آن علوم گردید.

‌ در سن نوزده‌سالگی در حالی ‌که به دلیل جهد وافر در فراگیری علم و دانش فردی سرآمد شده بود اصفهان را به‌قصد ادامه تحصیل در قم ترک کرد و در بدو ورود به قم با عالم اندیشمند علامه مرتضی مطهری آشنا شد. این دو در کنار یکدیگر برای خودسازی و اصلاح جامعه جهادی بزرگ را آغاز کردند و فعالیت‌های علمی خود را روزبه‌روز گسترش دادند.[۱] او از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم به‌ویژه آیت‌الله‌العظمی بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی بهره فراوان برد؛ به‌گونه‌ای که در زمان حیات آیت‌الله بروجردی به‌عنوان مجتهدی صاحب صلاحیت فتوا شناخته می‌شد. این جمله در میان شاگردان آیت‌الله‌العظمی بروجردی معروف است که روزی خطاب به جمعی از آنان فرمود: ‌ «فقهای جوانتان را از دست ندهید». سؤال شد: چه کسانی را؟ پاسخ دادند: «منتظری‌ها»، (و پس از کمی مکث): «شیخ حسینعلی‌ها». نیز در برابر اصرار اهالی نجف‌آباد که خواهان عزیمت آیت‌الله منتظری به آن دیار بودند تصریح کردند: «… من می‌خواهم آقای منتظری عالم همه مسلمین باشند نه عالم نجف‌آباد!…»[۲]

آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی موقعیت استاد خود، آیت‌الله‌العظمی منتظری، در آن زمان را این‌گونه تبیین کرده است: «حضرت آیت‌الله منتظری ازجمله گروه اول از شاگردان ممتاز امام بود، یعنی، می‌توان گفت که ایشان و مرحوم شهید مطهری قبل از دیگران پی به عظمت و مقام امام بردند و در اولین درسی که امام به‌عنوان درس خارج در اصول و فقه شروع کردند، آیت‌الله منتظری و مرحوم استاد شهید مطهری شاگردان معدود و ممتاز این درس بودند… من به یاد دارم که ایشان در درس امام شرکت می‌کرد و بعد از درس هم اکثراً همراه امام بودند و با امام بحث می‌کردند.»[۳] و آیت‌الله‌العظمی صانعی تأکید می‌کند: «البته همان وقت هم که ما به حوزه علمیه قم آمدیم و بچه طلبه بودیم، آیت‌الله منتظری به‌عنوان یک ملای متدین و متقی معروف بود و مرحوم آیت‌الله بروجردی (قدس سره) هم خیلی به ایشان توجه و علاقه و عنایت داشت.»[۴]

توجه به نامه علما و مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مراجع عظام عراق و ایران -‌که در سال ۱۳۴۵ در اعتراض به دستگیری آیت‌الله منتظری نوشته‌ شده است- نشان‌دهنده جایگاه علمی ایشان در قریب به نیم‌قرن پیش است. در قسمتی از این نامه آمده است: «همه می‌دانند که حضرت آقای منتظری مدظله یکی از بزرگ‌ترین اساتید سطوح عالیه بوده و در چند سال اخیر درس خارج ایشان مجمع جمعی از فضلای حوزه علمیه قم است و بدون اغراق اکثریت طلاب حوزه علمیه قم و بسیاری از مبلغین عالی‌مقام که هم‌اکنون در سراسر کشور مشغول تبلیغ و ارشادند، از محضر درس این بزرگوار استفاده برده و می‌برند…».[۵]

‌ در میان امضاکنندگان این نامه، اسامی حضرات آیات: «محمد فاضل لنکرانی»، «محمدعلی گرامی»، «سید مهدی روحانی»، «حسین نوری همدانی»، «حسن‌زاده ‌ آملی»، «محمد مؤمن قمی»، «حسین مظاهری»، «محمدشاه آبادی»،‌ ‌«انصاری شیرازی»، «عبدالله جوادی آملی»، «محمدتقی مصباح یزدی»،‌ ‌«محمدی گیلانی» و «ابوالقاسم خزعلی» دیده می‌شوند.

به تعبیر مرحوم آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی، آیت‌الله‌العظمی منتظری «از نوابغ روزگار» و «نمونه کامل از فقهای گذشته و معاصر» بودند[۶] که می‌توان «ده‌ها مجتهد مسلّم جامع‌الشرایط» را یافت که در درس او حاضر می‌شدند.[۷] حضور فقیهان و عالمانی بزرگ در محفل درسی او نشان‌دهنده عظمت علمی اوست؛ شاگردانی همچون آیت‌الله سید مصطفی خمینی، امام موسی صدر،[۸] آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی، آیت‌الله‌العظمی صانعی، آیت‌الله‌العظمی محمدعلی گرامی، آیت‌الله انصاری شیرازی، آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی، آیت‌الله سید علی محقق داماد، آیت‌الله‌العظمی حاج‌آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله مهدوی کنی، آیت‌الله ربانی املشی، آیت‌الله محمدی گیلانی، آیت‌الله خاتم یزدی، آیت‌الله یثربی کاشانی، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی. نیز بسیاری از عالمان کنونی، چون آیت‌الله جوادی آملی، به دستور آیت‌الله‌العظمی بروجردی موظف بودند نزد آیت‌الله‌العظمی منتظری امتحان ‌داده و پس از تأیید ایشان، به‌عنوان شاگرد رسمی در محفل درسی آیت‌الله‌العظمی بروجردی حضور یابند.

آیت‌الله‌العظمی منتظری فقیهی جامع در همه ابواب فقه و نوآور و آگاه به زمان و نیازهای روز بود. همه تلاش خود را به کار می‌بست تا فقه را کاربردی کند و دیدگاه‌های فقهی را با تقریری جدید بیان می‌کرد. از ویژگی‌های روش تدریس او توجه به سیر تاریخی و تطور آن است؛ هرگاه که به موضوعی از مسائل فقه می‌پرداخت، سخن از صاحبان اندیشه آن و آغازگران نخست آن می‌کرد و نشان می‌داد که چگونه این بحث شکل گرفته و در چه بستری بالندگی یافته و ناظر به چه نیازی در میان مذاهب دیگر بوده است. او همچنین در احاطه بر «علم الحدیث» و «درایه الحدیث» (یعنی هم در شناخت اسناد روایات و هم فهم معانی آن‌ها) متبحّر بود. اهتمام او به حدیث تنها در فقه نبود؛ او کوشید تا حدیث را در زندگی مردم نیز وارد کند، و افزون بر شرح و تفسیر نهج‌البلاغه به شرح و تفسیر اصول کافی نیز همت گماشت.

بی‌گمان آیت‌الله منتظری یکی از فیلسوفان و متکلمان عصر خود نیز بود که پس از سال‌ها تدریس کتاب‌های گوناگون بوعلی سینا و صدرالمتألهین، فلسفه مشاء و حکمت متعالیه را به‌خوبی تحلیل و تقریر می‌کرد و بر این اساس به تبیین نکات می‌پرداخت. دانش فلسفی وی در نوشته‌هایش و نیز در شرح نهج‌البلاغه نمود پیداکرده است؛ اما با این همه هیچ‌وقت اصطلاحات فلسفی یا کلامی را به بازی نمی‌گرفت و سعی نمی‌کرد از این ناحیه مخاطب خود را با عبارت‌های مبهم سردرگم کند.

ویژگی درس فلسفه او این بود که دشوارترین مباحث فلسفی و قواعد و اصول مهم آن را با زبان ساده تحلیل و تبیین می‌کرد. این در حالی بود که بنا بر نقل آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی از آیت‌الله سید مصطفی خمینی: «آیت‌الله منتظری در معقول از آیت‌الله مطهری دقیق‌تر بود.»[۹] و بر اساس گواهی آیت‌الله حسن‌زاده آملی: «در تواضع، صداقت، بی‌ریایی، پاکی و حضور ذهن، بی‌نظیر؛ و بر مرحوم میرزا احمد آشتیانی، مرحوم آقای شعرانی، مرحوم رفیعی قزوینی، مرحوم فاضل تونی و مرحوم الهی قمشه‌ای برتری داشت».[۱۰]

تسلط او در فقه و حدیث و رجال تا جایی بود که بزرگان معاصر خود، همچون امام خمینی، آیت‌الله‌العظمی خویی و آیت‌الله‌العظمی سید احمد خوانساری را به اعجاب و تحسین واداشت. به‌ گونه‌ای که امام خمینی، پیش از پیروزی انقلاب، زمانی که آیت‌الله‌العظمی منتظری هنوز رساله توضیح‌المسائل خود را منتشر نکرده و مراجع بزرگ آن دوران در قید حیات بودند، فقه ایشان را از اکثر آنان ثقیل‌تر دانست.[۱۱] و استاد شهید آیت‌الله مطهری در وصف او گفت: «آیت‌الله منتظری از بسیاری از آن‌هایی که آیت‌الله هستند و در سطح مرجعیت هستند، از خیلی از آن‌ها از نظر علمی ایشان قوی‌تر هستند».[۱۲] و آیت‌الله شهید صدوقی در حدود سی سال قبل تصریح کرد: «والله در اینکه منتظری یک نفر فقیه جامع‌الشرایط است جای شبهه نیست؛ نه حالا فقیه شده باشد، بلکه در حدود سی سال است یا بیشتر،‌ آقای منتظری مجتهد جامع‌الشرایط به تمام معناست …».[۱۳]

امام خمینی علاوه بر این، در بسیاری از مسائلی که در آن‌ها احتیاط کرده بلکه در برخی مسائل که صاحب فتوا بودند، به آیت‌الله‌العظمی منتظری ارجاع می‌دادند که ازجمله این مسائل است: موضوع تعزیرات در پاسخ به شورای نگهبان، مسئله افساد فی‌الارض در پاسخ به آیت‌الله‌العظمی موسوی اردبیلی، مسئله احتکار، دیه قطع پا، برخی مسائل حج، حق‌الحضانه مادر برای اولاد خود، تعیین حدود موسیقی،‌ تعیین حکم شرعی فرار از جبهه، مسائل مربوط به ارتش و… .[۱۴]

نکته‌ای که باید به آن توجه شود این‌که اگر یک مجتهد موارد احتیاط خود را به مجتهد دیگری ارجاع دهد، از نظر عرف حوزه‌های علمیه و سیره علما و فقها به این معناست که وی آن مجتهد را بعد از خود از همه ‌ مجتهدین و فقهای دیگر برای تقلید شایسته‌تر می‌داند. این شیوه پس از رحلت آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در شناخت مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی مورد توجه قرار گرفت، چراکه آن بزرگوار احتیاطات خود را به آیت‌الله‌العظمی بروجردی ارجاع داده بود. با این تفاوت که در ارجاعات امام خمینی به آیت‌الله‌العظمی منتظری، علاوه بر «ارجاع در احتیاطات»، «ارجاع در فتوا» نیز مشاهده می‌شود که در تاریخ شیعه -‌اگر نگوییم بی‌نظیر است- بسیار نادر اتفاق افتاده است.

آیت‌الله محمد مؤمن در مقام مقایسه علمی ایشان با فقهای معاصر می‌گوید: «… اگر انسان بخواهد در علمیت کسی اظهارنظر بکند، راه دقیقش این است که وقتی بحثی را تسلط بر آن دارد، اطراف و جوانب اقوال مختلف، روایات را با دقت بررسی می‌کند، آن وقت است که می‌تواند نظر بدهد که این عالم از نظر مایه علمی قوی است یا نه و بنده در کتابی که جناب آقای منتظری در مورد حدود نوشته‌اند، کنار آن خودمان بحثی داشتیم … کتاب ایشان را هم همه‌اش را تقریباً مطالعه کردم دقیق و کنارش آنچه مطالعه کردم از کتب فقهی گذشته کار نداریم، تنها تکمله ‌ آقای خویی بود از علماء و مراجعی که زنده هستند و مرحوم آقای خوانساری هم بود که ایشان به رحمت خدا رفت رضوان‌الله علیه … و انصاف مطلب شخصاً ایشان را بنده فرد بسیار قوی یافتم و الآن عرض می‌کنم که در مقایسه با آقای خویی، بنده هیچ نمی‌توانم بگویم که مثلاً آقای خویی قوی‌تر از ایشان است. ممکن است وسوسه کنم راجع به اینکه شهادت بدهم به اعلمیت ایشان، ولی هرگز نمی‌توانم آقای خویی را بر ایشان مقدم بدارم از نظر علمی…».[۱۵] جالب این‌که آیت‌الله مؤمن پس از فاصله‌گرفتن سیاسی از آیت‌الله‌العظمی منتظری نیز کماکان بر این نظر خود پابرجاست و بر آن تأکید می‌ورزد.

آیت‌الله‌العظمی منتظری، همچنین تأثیر بسزایی در توسعه فقه سیاسی و گشودن ابواب جدید در حکومت اسلامی و احکام مدنی و توسعه سیاسی و جمهوریت نظام داشته، و با نگارش کتب مهمی دراین‌باره سبب رشد فقه سیاسی شیعه شد. او در حوزه اندیشه سیاسی شیعه، بیش از همه متفکران دیگر به تحقیق و تتبع پرداخته و علاوه بر نگارش ۲۲۰۰ صفحه و چهار سال تدریس در این زمینه، به مناسبت‌های گوناگون به نظریه‌پردازی در این مقوله پرداخته است. در این رابطه، علاوه بر موسوعه چهارجلدی «دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه» (که در هشت مجلد ترجمه شده است) می‌توان به کتاب‌های: «حکومت دینی و حقوق انسان»، «مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر»، و مطالب مندرج در سه جلد «دیدگاه‌ها» اشاره کرد.

فقیه عالیقدر (قدس سره) با فتاوا و نوآوری‌های فقهی در حوزه احکام اقتصادی، حقوقی و سیاسی، باب جدیدی را در پژوهش‌های اسلامی گشودند و نیز با طرح این مباحث میان شاگردان و نواندیشان دینی و فقها، آنان را به تلاش علمی بیشتر در این زمینه تشویق می‌کردند. اصلاح‌طلبی او بیشتر از خاستگاه فقهی برمی‌خاست. طبیعی است در جامعه‌ای دینی که اکثر مردم آن مسلمان و پایبند به کتاب و سنّت هستند، تا در حوزه اجتهاد و فقاهت اصلاح و تحولی صورت نگیرد، در حوزه‌های دیگر نمی‌توان چنین انتظاری داشت. این آرزو و انگیزه‌ای بود که امثال سید جمال‌الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی، امام موسی صدر و کسانی دیگر آن را پی گرفتند و آیت‌الله‌العظمی منتظری توانست با صراحت بیشتر پاره‌ای از احکام فقه را در بستر بازنگری قرار دهد. شهید آیت‌الله بهشتی، سال‌ها قبل او را فقیهی دارای اندیش پویا، متحرک و خلاق معرفی کرده بود.[۱۶]

برخلاف بسیاری از نظریه‌پردازان دینی، آیت‌الله منتظری معتقد بود، کرامت انسان و حقوق او، که برگرفته از ده‌ها آیه قرآن کریم است، نه مختص به انسان مؤمن، بلکه ذاتی انسان است؛ به‌عبارت ‌دیگر، هر انسانی از آن جهت که انسان است دارای کرامت است و حقوقی دارد.[۱۷]

او حق کرامت انسانی را یکی از حقوق اساسی و زیربنایی برای دیگر حقوقِ در نظر گرفته‌شده برای بشر می‌دانست و معتقد بود تمام انسان‌ها اعم از مؤمن و کافر از کرامت ذاتی برخوردارند. آیت‌الله منتظری کرامت و ارزشی را که مؤمنان، به سبب تقوا و عبودیت پروردگار به دست می‌آورند، به‌هیچ ‌روی مؤثر در حقوق اجتماعی آنان نمی‌دانست و معتقد بود در حقوق اجتماعی و بنیادین، همه انسان‌ها صرف‌نظر از درجه ایمان و تقوای خود برابرند، و صِرف داشتن عقیده حق، دلیل بر امتیاز در اعطای حقوق اجتماعی و شهروندی نیست. او برای اثبات این مطلب ازجمله به دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام در سوره بقره اشاره می‌کند که از خدای خود، بهره‌مندی خاص مؤمنان از مواهب طبیعی را خواستار بود، ولی پروردگار مهربان، این استثنا را در دار دنیا روا ندانسته و بر بهره‌مندی کافران نیز تأکید فرمود و اندیش برتری مؤمنان در بهره‌گیری از حقوق طبیعی در این جهان را مردود دانست.[۱۸]

از منظر آیت‌الله منتظری، حقوق اساسی و بنیادی انسان، محصول ضرورت‌ها و مقتضیات خاص اجتماعی و شرایط زمانی و مکانی نیست، زیرا این‌گونه حقوق-‌همچون حق تعیین سرنوشت، حق حیات، حق معیشت و زندگی سالم، حق آزادی اندیشه و بیان، حق امنیت فردی و اجتماعی و حق تغییر عقیده‌ـ قبل از هر چیز حقوق فطری او هستند و لذا به‌خودی‌خود ثابت، غیرقابل سلب و ذاتیِ انسان هستند، و انسان‌ها به‌صرف انسان بودن و به دلیل کرامت انسانی‌شان باید از آن‌ها برخوردار باشند. این‌گونه حقوق ریشه در قانون‌گذاری یا اراده حکومت‌ها ندارند، بلکه ریشه در فطرت داشته و از بدیهیات عقل عملی به شمار می‌آیند، و دیدگاه شریعت نسبت به آن‌ها نیز ارشادی است. به این معنا که اگر در اسلام نیز ذکری از آن‌ها به میان آمده به جهت یادآوری یک امر فطری و عقلی است نه تشریع یک حکم شرعی.[۱۹]

دیدگاه آیت‌الله منتظری در باب حقوق انسان، نه متأثر از مکاتب غربی، بلکه برگرفته از منابع دینی است. او مستند دینی دیدگاه خود را آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوانی از معصومین علیهم‌السلام قرار می‌دهد،[۲۰] و ازجمله بارها به این حدیث اشاره می‌کند که: روزی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در برابر جنازه یک یهودی که جمعیتی آن را از مقابل او عبور می‌دادند، به احترام برخاست و آنگاه‌که اصحاب اعتراض کردند که آن جنازه از آنِ یک یهودی است فرمود: آیا او یک انسان نیست؟[۲۱]

این نگاه انسان محورانه، در آرای علمی و سیره عملی آیت‌الله منتظری تأثیری شگرف بر جای گذاشته است. ایشان اولین فقیه برجسته شیعی بود که رساله‌ای مستقل و مستدل درباره حقوق انسان نگاشت و در درس فقه استدلالی خویش، موضوع حقوق انسان را مطرح کرد و درباره آن استدلال کرد. اعتقاد به طهارت ذاتی غیرمسلمانان، تأکید بر دادگری و احسان نسبت به کافرانی که در جنگ با مسلمانان نیستند، تأکید بر لزوم رعایت حقوق شهروندی پیروان همه ادیان و فِرَق، حتی بهاییان، پافشاری بر آزادی بیان و همزیستی اندیشه‌ها، دفاع از حقوق مخالفان مذهبی و سیاسی در جامعه اسلامی، به رسمیت شناختن حق انسان در تعیین سرنوشت سیاسی و مشروط دانستن مشروعیت حکومت به رضایت اکثریت مردم در هر دو مرحله تأسیس حکومت و استمرار آن، تأکید بر امنیت فردی شهروندان و عدم تعرض به حوزه خصوصی آنان از ناحیه حاکمیت، اصالت بخشیدن به صلح حتی با دشمنان، و مجاز ندانستن هتک کرامت انسانی در مجازات‌های اسلامی، بخشی از آراء فقهی این فقیه آزاده است که در کنار دفاع منطقی و عقلی از احکام قطعی دین، در آثارش نمایان شده است.

او در کتاب «اسلام دین فطرت» تصریح می‌کند: در عصر غیبت، حکومت چیزی غیر از قرارداد عقلانی میان حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان نیست. در خارج از این چارچوب هیچ انسانی بر انسان‌های دیگر ولایت ندارد و همه انسان‌ها از آن نظر که انسان هستند حقوق انسانیِ برابر دارند.

اما این بُعد از اندیش آیت‌الله‌العظمی منتظری تنها به آثار و مکتوبات علمی او محدود نشد و در سیره و رفتارش نیز تجلی یافت. منتظری از آن دسته عالمانی نبود که خوب سخن بگوید اما در پشتوانه اندیشه و سخن خویش، عمل و رفتاری نداشته باشد. او عالمی بود که به سخنان خودباور داشت و باورهای خود را عملی می‌ساخت. سیره عملی او نشان‌گر پایبندی به اندیشه و باور کرامت ذاتی انسان است، آن‌هم نه کرامت و حقوق موافقان، بلکه مخالفان و دشمنان، و نه‌فقط احترام به حقوق مخالفان، بلکه دفاع از حقوق آنان و هزینه دادن در راه استیفای حقوق آنان.

و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّاً

 

[۱] – ر.ک، زندگینامه.

[۲]فقیه عالیقدر، ج ۱، ص ۴۷.

[۳] – به نقل از: مجله پیام انقلاب، شماره ۹۱.

[۴] – مجله پیام انقلاب، ۲۵/۲/۱۳۶۱.

[۵] – اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۱۹۵

[۶]فقیه عالیقدر، ج ۲، ص ۳۲۱.

[۷] – همان، ج ۲، ص ۳۷۳.

[۸] – در خاطره‌ای که مرحوم علی حجتی کرمانی نقل می‌کند در جلسه‌ای که اکثر اساتید حوزه علمیه قم ازجمله آیت‌الله‌العظمی منتظری حضور داشته‌اند، امام موسی صدر وارد می‌شوند؛ با همه معانقه کرده، گرم می‌گیرند، اما وقتی به آیت‌الله منتظری می‌رسند خم می‌شوند تا دست ایشان را ببوسند. آقای صدر قد بلندی داشتند و آقای منتظری قدی کوتاه؛ علی‌رغم اینکه آقای منتظری ابا داشتند اما آقای صدر به‌زور دست ایشان را بوسیدند و بعد هم اظهار کردند: «شما استاد من هستید و من هیچ‌گاه سمت استادی شما را فراموش نمی‌کنم.» (عزت شیعه، ج ۲، ص ۲۲۹)

[۹] – فقیه عالیقدر، ج ۲، صفحات ۴۳۳ و ۴۳۸.

[۱۰] – ر.ک:  زندگی‌نامه، آیت الله العظمی منتظری در کلام بزرگان، کلام آیت‌الله حسن‌زاده آملی.

[۱۱] – صحیفه نور، ج ۱، ص ۲۶۳؛ ۱۰/۱۰/۱۳۵۶.

[۱۲] – به نقل از: روزنامه اطلاعات، ۱۱/۵/۱۳۶۰.

[۱۳] – به نقل از: مجله حوزه، شماره ۱۲، اسفندماه ۱۳۶۲.

[۱۴]کتاب خاطرات، ج ۱، صفحات ۴۸۸ الی ۵۰۱، ارجاع مسائل فقهی و سیاسی از سوی امام خمینی (ره).

[۱۵] – مشروح مذاکرات مجلس خبرگان رهبری، دوره اول، اجلاسیه سوم، تیرماه ۱۳۶۴.

[۱۶]دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، ص ۲۷.

[۱۷]رساله حقوق، ص ۳۳.

[۱۸] – همان، ص ۳۸- ۳۷.

[۱۹] – همان، ص ۱۵.

[۲۰] – همان، ص ۳۹- ۳۲.

[۲۱] – همان، ص ۳۴- ۳۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط