مصطفی ایزدی
شخصیتها در هر عصری، مقام و منزلتی دارند که برای شناخت بیشتر آنان شیوههای گوناگونی بهکار میرود. یکی از این شیوهها موضعگیری آنان در پدیدهای مشخص و در زمانهای خاص است. البته نمیتوان فرض کرد انسانها در طول زمان تغییر موضع نمیدهند و اگر چنین کردند به مفهوم این است که افراد مناسبی نیستند و نمره مقبولی در کارنامهشان نیست، بلکه در بعضی مواقع و در مواجهه با پدیدهای خاص، تغییر موضع یک ضرورت است، اما این ضرورت باید ارزشمند و در راستای دفاع از حق و حقیقت باشد. برعکس، اگر تغییر موضع برای منافع شخصی و در راستای نادیده گرفتن حقیقت باشد، از آن ارزیابی خوبی بهدست نمیآید.
در این نوشته سعی میشود، دیدگاههای مرحوم آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در زمانهای گوناگون درباره شخصیت و منزلت و نیز منش و روش مرحوم آیتاللهالعظمی حسینعلی منتظری، گردآوری و شرح داده شود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، دانشآموخته حوزه علمیه قم و از شاگردان درسخوان و خوشذوق و پرکار آیتاللهالعظمی منتظری بود که رابطه استاد و شاگردی این دو تدریجاً به دوستی عمیق و پایداری تبدیل شد. با شروع شدن نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، وی به مبارزات انقلابی علیه حکومت پهلوی پیوست و همپای استاد خود آیتالله منتظری، تا پیروزی انقلاب پیش آمد. هاشمی رفسنجانی پس از پیروزی تا زمان فوت، همه نوع مقام و مسئولیت را در نظام اسلامی تجربه کرد، مانند عضویت در شورای انقلاب، وزارت کشور، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری، عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام. در این فاصله آیتاللهالعظمی منتظری در حوزه علمیه قم به تحقیق و تدریس و موعظه و خون دل خوردن مشغول بود و تنها یک مسئولیت به ایشان، الزاماً و اجباراً، واگذار شد: ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی که فقط چند ماه بود. البته در سال ۱۳۶۴ اعضای مجلس خبرگان رهبری تصویب کردند که ایشان پس از امام خمینی رهبر انقلاب و نظام اسلامی بشود. این آیندهنگری هم پس از سه سال و نیم، به عدم پیوست. آیتالله منتظری در روزهای پایانی پاییز سال ۸۸ رحلت کرد و روانه دیار یار شد. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز هفت سال پس از وی دنیای فانی را واگذاشت و به دنیای باقی پا گذاشت. رحمتالله علیهما
سخنان و مواضع آیتالله هاشمی رفسنجانی
در این دوران تقریباً شصتساله، آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل آشنایی دامنهدار با مرحوم آیتالله منتظری، سخنان زیادی درباره استاد و همرزم خود گفته و نوشته است که برای آشنایی جوانان دیروز و امروز و فردا، موضعگیریهای او سودمند است. بهمنظور بررسی این موضعگیریها، دیدگاههای وی در چند دوره نقل میشود: دوره اول از آشنایی این دو بزرگوار تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ دوره دوم از پیروزی انقلاب تا پایان سال ۱۳۶۷؛ و دوره سوم از اوایل سال ۶۸ تا پایان عمر فقیه عالیقدر.
دوره اول: هاشمی رفسنجانی از زمان آشناییاش با آیتالله منتظری، خاطرات زیادی دارد که بهدفعات آنها را بیان کرده است. لحن بازگویی این خاطرات، دوستانه، مؤدبانه و متواضعانه و از موضع یک شاگرد آیتالله منتظری و بعضاً از موضع یک همرزم زندانکشیدهای است که در بیان شجاعتها و عظمتهای استاد خود کم نگذاشته است. به نمونههایی از این سخنان و مواضع نگاه کنید:
«آشنایی من با حضرت آیتاللهالعظمی منتظری در حوزه علمیه قم، وقتیکه آنجا تحصیل میکردم شروع شد. البته من در سطح ایشان نبودم و آشناییمان ابتدا از راه دور بود؛ یعنی ایشان یکی از فضلای بنام و مدرسین محبوب حوزه بودند و بنده تازه وارد حوزه شده بودم. فقط از خوبیها و تقوا و تهذیب و مراتب فضیلت ایشان میشنیدم و چون در سطح ایشان نبودم طبعاً آشنایی رویارویی نبود… . من کمکم یک مقدار درس خواندم و بهمراتب بالا رسیدم تا امکانی پیش آمد که به درس آیتالله منتظری بروم. ایشان استاد بیتکلف و بسیار صمیمی و دوستداشتنی ما بودند… . در همان روزهای اولی که به درس ایشان رفتم با ایشان از نزدیک آشنا شدم و آشنایی در آنجا طرفینی شد… آن روزها یکی از طرقی که توی حوزه بیشتر آدمها را مأنوس میکرد، میهمانیهایی بود که در سطح طلبگی برقرار میشد. شاگرد استاد را دعوت میکرد و گاهی هم میرفتند خانه استاد تحمیل میشدند. ما با آیتالله منتظری این رابطه را برقرار کردیم. میرفتیم منزل خدمتشان و یا ایشان را دعوت میکردیم و بدین جهت در صمیمیت خیلی پیش رفتیم. البته یک طرف استاد بزرگی بود و یک طرف شاگرد کوچکی.» (فقیه عالیقدر، ج ۲، ص ۴۴۷)
«صمیمیت و دوستی با ایشان خیلی خوب بود، با اینکه سطحمان با ایشان نمیخواند، اما این نشان از تواضع ایشان است که با شاگردان اینطوری بودند… . این دوستیها و این ارادتهایی که با ایشان داشتیم در دوران تحصیل، هم پایه تحصیلی داشت و هم رابطه مرید و مرادی. ایشان مراد ما بودند.»(همان: ۴۴۸)
مرحوم هاشمی رفسنجانی، برای اعلام ارادت خود در آغاز آشنایی با آیتالله منتظری اینگونه سخن گفته است: «مبارزات که شروع شد آیتالله منتظری یکی از شخصیتهای مبارز بعد از امام بودند، همانگونه که امروز هم در کل کشور شخصیت دوم بعد از امام هستند، آن روز هم همین حالت بود… . در مبارزه، دیگر نزدیکیمان خیلی بیشتر شد با آیتالله منتظری. بعد از امام بیشتر نظرمان به ایشان بود و در مسائل مبارزه به ایشان خیلی اتکا داشتیم.»
دوره دوم: نقطه نظرات آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره شخصیت علمی و سیاسی مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری در فاصله پیروزی انقلاب تا پایان سال ۱۳۶۷، یعنی به مدت ده سال، همچنان از روی عشق و علاقه به ایشان، اما از موضع یک مقام حکومتی و بهویژه با نگاه به آینده بود که قرار بود فقیه عالیقدر پس از درگذشت امام خمینی، رهبری نظام اسلامی را عهدهدار شوند.
یک سال پیش از آنکه جنگ تحمیلی ارتش عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به پایان برسد، آیتالله هاشمی رفسنجانی در مقدمه نسبتاً مفصلی بر کتاب جنگ تحمیلی در بیانات آیتاللهالعظمی منتظری نوشته است: «یکی از منابع مهم و معتبر این تاریخ، بیانات ارزشمند و الهامبخش استاد جلیلالقدرمان حضرت آیتاللهالعظمی آقای منتظری، قائممقام رهبری است که مجموعه آنها میتواند نقش قابلملاحظهای در غنای این تاریخ ایفا نماید. ویژگیهای خاص ایشان و شرایط خاص اظهار این مطالب دلیل این مدعاست. آیتالله منتظری بعد از مقام رهبری، آگاهترین فرد نسبت به حقایق این جنگ و حوادث مربوط به آن و علل و انگیزه بروز و ادامه آن و عوامل شدت و ضعف و نشیب و فرازها و مواضع اطراف درگیر و ماهیت جریانهای مربوط به آن میباشد. حاضر و پیشتاز در مسائل و صحنههای انقلاب از روز اول تا به امروز، آشنا به پیچوخمهای سیاست و چهرهها و جریانهای سیاسی دیروز و امروز، عارف به حق و احکام الهی و مقتضای عدالت در برخورد اندیشهها و خواستها و تمایلات و شهوات و اهداف و اغراض و شعارها و ادعاها و مطلع از حوادث و قضایای جاری کشور، منطقه و جهان و دارای قدرت تجزیهوتحلیل و ترکیب و نتیجهگیری از حوادث بهظاهر متفرق ولی مرتبط و صاحب قدرت بیان و تفسیر و بالاتر از همه، دلسوز و علاقهمند، وظیفهشناس، متعهد، پیگیر، بازخواه و خیلی از صفات و خلقیات دیگر که مایه صلاحیتهای سطح عالی در ابرازنظر در مسائلی از این تبارند.
معظمله با چنین زمینهای در مقاطع مختلف و در مناسبتهای گوناگون درباره جنگ حرف زدهاند و خوشبختانه این مناسبتها تکراری و یکنواخت نیست، بلکه متنوع و رنگارنگ و گوناگون است. اگر نگویم که جامع همه شرایط و ابعاد و مناسبتهای مهم و سرنوشتساز است. خیلی بعید است که از اول تاکنون تحول مهمی در روند جنگ پیشآمده باشد که از دید تیزبین ایشان پوشیده مانده یا اینکه ایشان درباره آن اظهارنظر نکرده باشند و جامعیت این اثر را همین ویژگیها تضمین کرده است و بیشک میتواند از منابع مهم و معتبر تاریخ مفصل جنگ باشد.»(جنگ تحمیلی در بیانات آیتاللهالعظمی منتظری، تدوین: مصطفی ایزدی، منتشرشده توسط: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تابستان ۱۳۶۷.)
روشنگری تاریخی
در جریان بررسی دیدگاههای آقای هاشمی درباره آیتالله منتظری که یکی از مهمترین منابع آن، مجلدات متعدد خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی است، به نکتهای برخورد کردم که لازم است در این نوشته به آن پرداخته شود. این نکته، البته، دیدگاه هاشمی رفسنجانی درباره شخصیت فقیه عالیقدر نیست، اما به موضوعی اشاره دارد که در تاریخ انقلاب اسلامی زمینه یک چالش را فراهم کرده است. میدانیم که در تاریخ ۶/۱/۶۸ نامهای به امضای امام خمینی (ره) خطاب به آیتالله منتظری نوشته شد که در آن آمده است: «من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۳۱). پس از آن در میان علاقهمندان به تاریخ انقلاب اسلامی و سیاستورزان جامعه بر سر اینکه نامه مذکور با خط و امضای شخص امام است یا منسوب به امام است. اختلافنظر پیش آمد. بعضیها میگفتند چگونه ممکن است موضوع جانشینی ایشان که در شخص آیتالله منتظری متبلور شده بود و سالها مورد بحث بوده، با مخالفت امام روبهرو نشده است و عموم مردم در نامه به تاریخ ۶/۱/۶۸ متوجه شدهاند که آن مرحوم از ابتدا مخالف این بودهاند که آیتالله منتظری رهبری نظام را به دست بگیرند. در جواب این اشکال عدهای میگفتند که رهبری آیتالله منتظری پس از رحلت امام امت، اولین بار در مجلس خبرگان قانون اساسی، در تیرماه ۶۴، آن هم توسط عدهای معدود مطرح شده است.
خاطرات هاشمی رفسنجانی، بر این نظر خط بطلان کشیده است. او بهدفعات در خاطرات سالهای ۶۰، ۶۱ و ۶۲، یعنی چندین سال پیش از طرح قائممقامی آیتالله منتظری در مجلس خبرگان رهبری، آن را مطرح کرده است. در اینجا نمونههایی از نوشتههای آقای هاشمی، درباره جانشینی مورد بحث، نقل میشود:
۱ – خاطرات ۱۳۶۰، سهشنبه ۵/آبان: «آخر شب احمدآقا ]خمینی[آمد و از وضع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نگران بود که ممکن است با سمت جانشینی رهبری آقای منتظری مخالفت کنند.» (عبور از بحران، ص ۳۴۸).
۲ – جمعه ۷ اسفند ۱۳۶۰: «ناهار میهمان مهندس غرضی بودیم. آقایان نخستوزیر و سران دیگر بودند. از بحثهایی که داشتیم، رسیدگی به انتخابات مجلس خبرگان و انتخاب رهبر و شورای رهبری بود که بیشتر توافق روی شخص آقای منتظری بود. به تصمیماتی رسیدیم.» (همان: ۲۹۵). یکشنبه ۹ اسفند: «عصر در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی شرکت کردیم. درباره انتخابات میاندورهای مجلس و خبرگان، مراقبت از رهبری آقای منتظری و … بحث کردیم» (همان: ۴۹۶).
۳ – سهشنبه ۱۸ اسفندماه ۱۳۶۰: «شب، جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز در مجلس در دفتر من تشکیل شد. غیر از کارهای معمولی، درباره مجلس خبرگان و رهبری آیتالله منتظری تصمیم گرفتیم و …» (همان: ۵۰۴)
۴- پنجشنبه ۲۰/آبان/۱۳۶۱: «آقای طاهری امامجمعه اصفهان تلفن کرد و از عدم نیاز به خبرگان به خاطر مشخص بودن رهبری آیتالله منتظری گفت.»[۱](پس از بحران، خاطرات سال ۱۳۶۱ هاشمی رفسنجانی: ۳۰۴)
۵- دوشنبه ۱/فروردین/۱۳۶۲: عصر آقای سید هادی هاشمی، داماد آقای منتظری، آمد. از مواضع حوزه علمیه قم انتقاد نمود و پیشنهادی داشت. از سخنرانی امروز امام خیلی راضی بود. راجع به آیتالله منتظری و ضرورت انتشار رساله] عملیه [ایشان صحبت شد.» (آرامش و چالش، خاطرات سال ۱۳۶۲ هاشمی رفسنجانی، ص ۳). یادآوری میشود که در پاورقی همین صفحه و در توضیح خبر مذکور آمده است: «روحانیون انقلابی بعد از تثبیت و استحکام موقعیت در سال ۶۰، با توجه به سن حضرت امام (ره) به فکر جانشینی برای ایشان بودند که در صورت رحلت حضرت امام (ره)، انقلاب اسلامی بتواند باقدرت به راه خود ادامه دهد. با توجه به محدودیتی که در قانون اساسی برای شخص ولیفقیه عنوان شده بود و آن «شرط مرجعیت» بوده، میبایست یکی از روحانیون انقلابی که در مبارزات زمان طاغوت حضور فعال داشت و میتوانست راه امام را با صلابت دنبال کند، انتخاب میشد و مشکلی که در این میان وجود داشت، این بود که فردی که اغلب روحانیون انقلابی روش و منش وی را قبول داشتند، آیتالله منتظری بود؛ بنابراین حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در تلاشی هماهنگ برای جانشینی ایشان برنامهریزی میکردند. انتشار رساله عملیه در راستای زمینهسازی برای مرجعیت صورت میگرفت. مجلس خبرگان رهبری با آراء قاطع خود، ایشان را به جانشینی رهبر انقلاب اسلامی منصوب کرد، اما وقایع بعدی موجب شد که امام (ره) در بهار سال ۶۸، دو ماه پیش از رحلت، ایشان را از این سمت برکنار نمایند.) (همان).
تمجید و انتقاد
هنوز زمان طرح آیتالله منتظری در مجلس خبرگان، برای تعیین جانشینی امام خمینی فرانرسیده بود که بهزعم افرادی چون سید احمد خمینی و بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران و بعضی از اعضای جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت مبارز تهران، اشکالات فراوانی در بیت آیتالله منتظری و شخص ایشان وجود دارد که اینطرف و آنطرف گفته میشود و مرتب نزد هاشمی رفسنجانی بهعنوان گلایه برده میشود! ایشان نیز هرچند وقت یک بار با دیگر سران قوا جلسه بگذارد و گلایههای دیگران را به بحث بگذارند تا فکری به حال دفتر و بیت فقیه عالیقدر بکنند.
هاشمی رفسنجانی جایجای خاطرات سالهای قبل از ۶۴، که سال معرفی ایشان بهعنوان رهبر آینده انقلاب توسط مجلس خبرگان بود، بهدفعات از آگاهیهای اشتباه و اطلاعات غلط آیتالله منتظری درباره اوضاع و احوال کشور سخن گفته است، مثل اینکه آن بزرگوار چشمهایش را بر واقعیات جامعه بسته و در منزلش در قم نشسته و مرتب ایراد میگیرد و نق میزند تا چوب لای چرخ حکومتیان بگذارد. عجبا! به نمونههایی از نوشتههای برگرفتهشده از خاطرات پیشین هاشمی رفسنجانی توجه کنید:
۱ – دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۶۳، ظهر احمدآقا آمد… . از اختلاف در مورد سپاه و عملیات اخیر ابراز نگرانی میکرد میگفت گروهی را پیش ائمه جمعه فرستاده است و تفتین کردهاند. آیتالله منتظری هم تحت تأثیر این حرفها، اظهارات منفی میکنند. امام هم از اینکه اظهارات ایشان، اثرات نامطلوب داشته باشد، ناراحت هستند. (بهسوی سرنوشت، خاطرات سال ۱۳۶۳ هاشمی رفسنجانی، صص ۳۷ و ۳۸)
۲ – یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۶۳، جمعی از مسئولان دادستانی مرکز و مسئولان زندانها آمدند. از خطر منافقین میگفتند و مقصودشان، جلوگیری از آزادی و عفو زندانیانی بود که اخیراً آیتالله منتظری روی آنها تکیه دارند. حدود ۱۲ هزار زندانی در تهران دارند. (همان: ۶۰)
۳- شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۲، ساعت ۹ خدمت امام رفتم. انتقادهای تند و بیرویه بعضی از نمایندگان مجلس به دولت در نطقهای پیش از دستور و سایر مناسبتها مطرح شد. امام ناراضی بودند و بنا دارند محکوم کنند و باعث تضعیف انقلاب میدانند. از اطرافیان آیتالله منتظری هم ناراحت بودند و آنها را هم وابسته به همین جریان انتقادگر میدانستند و میگفتند فکر آقای منتظری را هم منحرف میکنند، به فکر چارهاند، یک سر آن را هم در اصفهان و قهدریجان میبینند… . (آرامش و چالش، خاطرات سال ۱۳۶۲ هاشمی رفسنجانی: ۹۲)
۴- پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۶۲، نزدیک ظهر، آقای نمازی و رئیس سپاه نجفآباد آمدند؛ از دفتر آقای منتظری و خود ایشان بهخاطر حمایت بیمورد از روحانیون بیدار و بدنام کردن سپاه گله داشتند. (همان: ۴۱۳)
۵ – چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۲، شب با سران قوا، میهمان احمدآقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. بیشتر صحبتها درباره جنگ بود و امام از نامه آقای منتظری، که وضع جنگ را بد ترسیم کرده بود، گله داشتند. قرار شد من به ایشان تذکر بدهم. (همان: ۵۳۰)
خلاصه اینکه نظرات آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره شخصیت مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری در این دوره، یعنی از پیروزی انقلاب تا پایان دوره بهاصطلاح قائممقام رهبری ایشان، دچار یک تناقض است. در لابهلای نوشتههای وی هم تعریف و تمجید از آقای منتظری وجود دارد و هم اوقاتتلخی و گلایه و بعضاً تأیید نظر مخالفان فقیه عالیقدر. بازهم تأکید میکنم که ادبیات زمان چاپ خاطرات، نسبت به ادبیات زمان نوشتن خاطرات باید تفاوتهایی وجود داشته باشد و همین تفاوت، رنگ و بوی برخورد با موضوع آیتالله منتظری را تغییر داده است.
در این دوره، مقطعی را هم داریم که آیتاللهالعظمی منتظری، بهعنوان قائممقام رهبری، مورد مراجعه مقامات کشوری و لشکری و بسیاری از مردم سراسر کشور بود. از آنجا که سه و نیم سال دوران قائممقامی آیتالله منتظری، چه زمانی که مجلس خبرگان آن را اعلام کرد و چه زمانی که در پی نامه منسوب به امام، پایان یافت، دوران پر از حرفوحدیث و ابهام و سؤال است. خاطرات هاشمی رفسنجانی در این سه چهار سال، پر از مطالب گوناگون در مورد فقیه عالیقدر است. درمجموع تصویری که جلوی چشم خواننده این خاطرات قرار میگیرد، تصویری از نامهربانیها با قائممقام رهبری است، اگرچه در لابهلای این نامهربانیها، به تعریف و تمجیدهایی هم برخورد میکنیم، نشاندهنده شرایطی است که بهمرور رابطهها سرد میشود و درنهایت به بهار سال ۶۸ و عزل فقیه عالیقدر میانجامد
۱- سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۶۴، آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد و برای مسکن خودش استمداد نمود. گفت که امام با انتخاب آقای منتظری [برای جانشینی رهبر] موافق نیستند… . شب خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم. نگراناند که تعیین آیتالله منتظری بهعنوان رهبر آینده، باعث عداوت و کارشکنی رقبای دیگر شود. باید با احتیاط و مراعات جوانب کار عمل شود. (ص ۳۱۴). در این خاطره دلیل مخالفت امام با رهبری آینده آیتالله منتظری، به شخصیت ایشان مربوط نیست و به وضعیت نامطلوب حوزههای علمیه که علمای کارشکن در آن رشد میکند، مربوط میشود. این سخن امام با آنچه بهعنوان دلیل مخالفت آن حضرت در نامه منتسب به ایشان نوشتهشده، مغایرت دارد.
۲- شنبه ۱۸ آبان، ساعت ۵/۷ جلسه هیئترئیسه مجلس خبرگان تشکیل شد. سپس به تالار رفتیم. جلسه رسمی ساعت ۵/۸ تشکیل شد. آقای مشکینی مختصری صحبت کردند و سپس نامه آقای منتظری را خواندند که با تشکر از خبرگان خواسته بودند که از انتخاب ایشان بهعنوان جانشین امام در زمان حیات امام منصرف شویم. بحثها شروع شد، احمد آقا اطلاع داد که امام به آقای محمدی گیلانی گفتهاند موضوع پیام را پیگیری نکنند. هم در جلسه صبح و هم در جلسه عصر در این باره بحث کردیم و در تنفسها به مشورت پرداختیم و سرانجام بعد از نماز مغرب با بیش از دوسوم حضار تصویب شد که آیتالله منتظری، مصداق صدر اصل ۱۰۷ قانون اساسی هستند؛ یعنی از طرف مردم به مرجعیت و رهبری برای بعد از امام پذیرفته شدهاند. (ص ۳۱۷)
۳- یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۶۴، در جلسه خبرگان متن عبارت رهبری آیتالله منتظری مطرح بود. بالاخره پس از بحث زیاد، پیشنهاد آیتالله خامنهای با اصلاحات جزئی به تصویب رسید. ایشان بهعنوان منتخب مردم برای جانشینی امام و مورد تأیید مجلس خبرگان معرفی شدند. قرار شد متن مصوبه به امضای همه اعضای مجلس برسد (ص ۳۱۸)
۴- از حاج احمدآقا نظر امام را در خصوص سر و صداهایی که پیرامون رهبری آیتالله منتظری در رسانههای جمعی جهان به وجود آمده خواستم، ایشان گفتند امام با توضیح و جا انداختن موافقاند. (ص ۳۳۵)
توجه دقیق به این خاطرات، بسیاری از حقایق را که امروزه زمان گفتن آن نیست، روشن میشود:
دوره سوم، که بعد از درگذشت امام خمینی (ره) آغاز شد و به مدت بیش از بیست سال به طول انجامید، مسائل فراوانی برای آیتالله منتظری پیش آوردند که شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ لازم دارد. در بخش پایانی این نوشته، رفتار و دیدگاههای آیتالله هاشمی رفسنجانی را نسبت به آیتاللهالعظمی منتظری، مرور میکنیم.
از نظر هاشمی رفسنجانی، آیتالله منتظری پس از درگذشت امام خمینی، دیگر فردی نیست که ضرورت داشته باشد از آموزههای فقهی و علمی و حتی سیاسیاش استفاده شود، بلکه حداکثر یکی از عالمان و مدرسان حوزه علمیه قم است که مشغول تحقیق و تدریس و احتمالاً تأیید حکومتگران هستند. اگر هم بین این آیتالله بزرگ و دیگر آیتاللههای بزرگ تفاوتهایی وجود دارد – که وجود داشت – آقای هاشمی این تفاوتها را نادیده میگرفت و نمیخواست وارد معرکهای شود که از طرف مرکز امنیتی قضائی مخصوص روحانیون، ممنوع شده بود. این ادعا مستند است به دلایل متعدد، ازجمله به رویدادی که در اولین روزهای پس از فوت رهبر فقید انقلاب پیش آمد. اشاره میکنم به اینکه پس از درگذشت امام خمینی، مجلس خبرگان، آیتالله خامنهای را بهعنوان رهبر انقلاب و نظام اسلامی معرفی کرد. بعد از این معرفی، آیتاللهالعظمی منتظری پیام تبریکی برای رهبر جدید انقلاب ارسال کرد تا دوستیها، خارج از فضای آلوده رسانهای ادامه پیدا کند. این پیام در بخش خبری ساعت ۲ بعدازظهر رسانه ملی منعکس شد، اما در بخشهای دیگر سانسور شد. بنده که در آن موقع در رسانه ملی کار میکردم، نسبت به موضوع حساس شدم و جلوگیری از پخش پیام در دیگر بخشهای خبری برایم مسئله شد. چرا پیامی که میبایست حداقل در ۴ بخش خبری خوانده شود فقط یک بار خوانده شد؟ پرس و جو کردم متوجه شدم که بلافاصله پس از خواندن پیام، آقای محمد هاشمی، رئیس صدا و سیما را تهدید کردهاند که اگر بخواهید آیتالله منتظری را همچنان با احترام در رسانهها داشته باشید با شما چه میکنیم و چه میکنیم! البته منبع تهدید برای بنده شناخته شده است که از افشای آن معذورم. جالبتر اینکه پاسخ آیتالله خامنهای به پیام آیتالله منتظری را هم سانسور کردند.[۲]
*****
آنچه در حال حاضر برای انعکاس نظرات مرحوم هاشمی رفسنجانی پس از فوت امام در اختیار ماست، چند جلد خاطرات وی از سال ۶۸ تا سال ۷۳ است. جستوجو در این چند جلد کتاب روشن میکند که او چگونه نظر داده است؟
۱- در کتاب خاطرات سال ۱۳۶۸ آقای هاشمی که تحت عنوان بازسازی و سازندگی منتشر شده، بهجز چند خبر از آیتالله منتظری در حواشی حذف ایشان از حاکمیت و چاپ پیام کوتاه هاشمی رفسنجانی به فقیه عالیقدر در رثای رحلت مرحوم حاج علی منتظری، حرف و نظر دیگری نیست. متن این پیام کوتاه چنین است: «محضر شریف فقیه عالیقدر حضرت آیتالله منتظری، رحلت والد بزرگوارتان را که عمر خود را در راه خدمت به اسلام و مسلمین بهسر آوردند تسلیت عرض نموده و برای روح مبارک ایشان از خداوند متعال رحمت خاص و برای جنابعالی و عموم بستگان صبر و اجر و سلامتی خواستارم. اکبر هاشمی ۵/۸/۶۸»
نکته عجیبی که در این کتاب دیده میشود این است که در پاورقی آن در صفحه ۲۵۸، پیام آیتالله منتظری به مناسبت پیروزی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری را از قول رادیوهای بیگانه نقل کردهاند. متن آنچه در پاورقی فوقالذکر آمده به این شرح است: «رادیوهای بیگانه در این روز گزارش دادند: هشت روز پس از انتخاباتی که در آن حجتالاسلام رفسنجانی به سمت ریاستجمهوری جدید ایران برگزیده شد، آیتالله حسینعلی منتظری جانشین برکنار شده آیتالله خمینی پیام تبریکی به وی فرستاد و انتخاب او را به سمت جدید شادباش گفت. آیتالله منتظری در پیام خویش آرزو کرد که رئیسجمهور منتخب با یاری خدا به خدمت اسلام، انقلاب و مردم مستضعف که مالک اصلی انقلاب اسلامی هستند بپردازد. آیتالله منتظری از چهار سال پیش به سمت جانشین آیتالله خمینی برگزیده شده بود و دو ماه پیش از مرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی، از این سمت برکنار شد. آیتالله منتظری که دوباره به تدریس علوم دینی در حوزه علمیه قم روی آورده، در پیام خویش به تمجید از حجتالاسلام رفسنجانی پرداخت.» در یادآوری منبع این خبر نام رادیو بیگانه برده نشده است. ضمناً پاسخ احتمالی آقای هاشمی هم به پیام آیتالله منتظری در هیچ کتابی درج نشده است.
۲ – در کتاب خاطرات سال ۶۹ هاشمی رفسنجانی که با نام اعتدال و پیروزی در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است، چند خبر در موضوع آیتالله منتظری ذکر شده است که برای علاقهمندان فقیه عالیقدر تعدادی از آنها نقل میشود:
یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۶۹: «مأموری از اطلاعات آمد؛ از مأموران ویژه اطلاعات است که از وزارت اطلاعات بهخاطر منزوی کردن طرفداران آقای منتظری در اطلاعات گلایه داشت.»
دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۶۹: «آقای محمدجعفر سعیدیانفر نماینده خمینیشهر، آمد. برای عمران منطقه استمداد کرد و درباره دادن میدان بیشتر به آیتالله منتظری صحبت نمود.»
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۶۹: «آقای سراجالدین موسوی، فرمانده سابق کمیتههای انقلاب اسلامی آمد. او بهعنوان رایزن فرهنگی، عازم پاکستان است… از تندروهای رادیکال انتقاد داشت. متأثر شدم. از احمدآقا و مهدی کروبی و چند نفر دیگر، بهخاطر برخوردشان با آقای منتظری انتقاد داشت.»
اینها نمونهای از خبرهای درجشده در خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی است.
۳ -کتاب سازندگی و شکوفایی، خاطرات سال ۷۰ آقای هاشمی است که در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است. در این کتاب نیز چند خبر کوتاه در موضوع آیتالله منتظری دارد که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۷۰: «به دفترم برگشتم. آقای رئیسزاده از روابط عمومی مجلس آمد. تحلیلی از اوضاع ارائه داد و خواست مانع حذف رادیکالها از سوی شورای نگهبان در انتخابات شوم. گفتم تلاش خواهم کرد؛ و نیز خواست از مرجعیت آقای منتظری حمایت شود.»
۵ شنبه ۷ آذر ۱۳۷۰: «آقای محمد مؤمن، از من خواست که برای حل مسئله آقای منتظری دخالت کنم.»
شنبه ۱۶ آذر ۱۳۷۰: «آقای مرتضی الویری آمد. سخت از مطرح شدن و احضارش به دادگاه ویژه روحانیت و ذکر اتهامهایش در جراید، که مربوط به حمایت از آقای منتظری است، ناراحت بود. در خبر ملاقاتش، برای جبران این ضربه، به خدماتش اشاره کردم و وعده دادم که از آیتالله خامنهای بخواهم که ایشان هم کمک کنند. عصر تذکر دادم و ایشان هم پذیرفتند.»
پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۷۰: «اعضای جامعه مدرسین آمدند… . ناهار را خوردند و بعد از ختم جلسه، آقایان محمدی گیلانی، محمد مؤمن، طاهری خرمآبادی، حسن آقاتهرانی و عباس محفوظی ماندند و از من خواستند برای عادی شدن وضع آیتالله منتظری کمک کنم که ایشان بتواند به مرجعیت برسد؛ با تأیید نظرشان، گفتم مسئله مربوط به رهبری است.»
شنبه ۱۵ بهمنماه ۱۳۷۰: «شام میهمان آیتالله خامنهای بودم درباره… . سفر آیتالله خامنهای به قم و ملاقات احتمالی با آقای منتظری و درجات سپاهیها و مسائل جاری کشور مذاکره کردیم.»
درباره ملاقات احتمالی آیتالله خامنهای با آیتالله منتظری در قم، گفتنیهای مهمی هست که انشاء الله به موقعش خواهم نوشت. همین را بدانید که قرار بود این ملاقات صورت بگیرد، اما دستهای مروج اختلاف در میان بزرگان کشور، کارشکنی کردند و جلوی برقراری الفت و همدلی را گرفتند. (نگارنده)
۴ – خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۱ در کتاب رونق سازندگی گردآوری شده است. در میان سطور مقدمه این کتاب آقای هاشمی نوشته است: «در ۲۶ آذر به قم سفر کردم. در این سفر… … آقای غیوری را به ملاقات آیتالله منتظری برای احوالپرسی و شنیدن مطالب ایشان و توضیح محظورات فرستادم.»
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۷۱: «آقای دری نجفآبادی آمد. از آیتالله منتظری احوالپرسی کردم. گفت حالشان خوب است ولی به خاطر سختگیری وزارت اطلاعات راضی نیست.»
پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۷۱: «آقایان محمدی گیلانی، ابطحی کاشانی، عباس محفوظی و طاهری خرمآبادی آمدند. تقاضا داشتند که در سفر به قم آقای منتظری به دیدن من بیاید و من بازدید بروم، بعضیها خواستند که برای مرجعیت آیتالله منتظری کمک شود و یا لااقل مانع ایجاد نشود.»
یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۷۱: «شب مهمان رهبری بودم. درباره مسائل… و مسائل قم که در مورد آقای منتظری، بدون اطلاع من و رهبری انجامشده و آیتالله خامنهای از بخشی از کارهایشان ناراضیاند و مسائل جاری کشور مذاکره کردیم.»
شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۷۱: «آقای اسحق جهانگیری استاندار اصفهان آمد… و از حوادث مربوط به آقای منتظری اظهار ناراحتی کرد.»
۵ – در کتاب صلابت سازندگی، که خاطرات سال ۷۲ آقای هاشمی است، اظهارنظر مهمی درباره فقیه عالیقدر دیده نمیشود بهجز چند خبر درباره ایشان که بعضاً نقل میشود:
یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۷۲: «شب مهمان رهبری بودم. ایشان نامه آیتالله منتظری را خواندند که به دادگاه ویژه روحانیت و وزارت اطلاعات حمله کردهاند؛ البته مؤدبانه. درباره جواب مشورت شد.»
پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۷۲: «فرماندار قم آمد. از شیوه عمل دادگاه ویژه روحانیت و وزارت اطلاعات در مورد آیتالله منتظری انتقاد داشت و مقداری از سیاست خودش گفت.» توضیح نگارنده: فرماندار آن زمان در قم آقای حسن خلیلیان، جانباز جنگ تحمیلی بود. احتمالاً وی خبر نداشته که قرار است به نامه انتقادی آیتالله منتظری درباره دادگاه ویژه روحانیت و وزارت اطلاعات (خبر قبلی) جواب بدهند!
پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۲: «آقای طاهری خرمآبادی آمد. در مورد مسئله آیتالله منتظری و ضرورت ایجاد تفاهم بین ایشان و رهبری گفت.»
شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۷۲: «آقای غلامحسین نادی آمد. مطالبی درباره اوضاع اقتصادی داشت و اصل مطلبش درباره آیتالله منتظری بود و میخواست بفهمد سیاست نظام درباره ایشان چیست. گفتم سیاست بر حل مشکل است.»
*****
این نوشته با چند نکته کوتاه به پایان میرسد:
۱- مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، در ده دوازده سال آخر عمر خویش، از نظر سیاسی و حکومتی، رفتار مورد پذیرش اکثر مردم را برگزیده بود که میتواند برای دولتمردان دلسوز آموزنده باشد. ایشان از سال ۸۸ بهگونهای سخنگوی بخش عمدهای از مردم و شخصیتهای دلسوز بود. در این سال آیتاللهالعظمی منتظری با جهان فانی وداع کرد. در رثای رحلت این مرد بزرگ، آقای هاشمی رفسنجانی، پیامی ارسال کرد، اما از آن پس سخن خاصی از ایشان درباره فقیه عالیقدر، منتشر نشده، لذا نمیتوان بهآسانی قضاوت کرد که آقای هاشمی رفسنجانی در ماهها و روزهای آخر عمر خویش به استاد و دوست قدیمیاش، چگونه میاندیشیده است.
۲- در اواخر عمر پرتلاش آیتالله رفسنجانی، کتاب نفیسی تحت عنوان روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی منتشر شد که آقای جعفر شیرعلینیا آن را تألیف کرده است. چاپ دوم این کتاب که در قطع رحلی و با حجم بیش از هزار صفحه با کاغذ گلاسه و چاپ چهار رنگ و قیمت ۱۶۰ هزار تومان درآمده است، با اضافه کردن صفحاتی درباره درگذشت و پس از درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی، آن را در شمارگان ۱۰ هزار نسخه منتشر کردهاند. در صفحات متعدد این کتاب، که گویند زیر نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی تدوین یافته، به مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری اشاره شده است، اما اغلب این اشارهها با نگاهی نهچندان مثبت و همراه تحریف است. امید است مؤلف محترم با تحقیق و بررسی بیشتر، اشکالات مربوطه را رفع کند.
۳- دوستداران مرحوم هاشمی و کسانی که درباره وی قلم میزنند، چنانچه نسبت به موضعگیریهای مطرحشده در این مقاله، انتقادی دارند یا درصدد اصلاح اشتباهات احتمالی آن برمیآیند، میتوانند نگارنده را از آن آگاه و بهرهمند سازند. بدیهی است جمع کثیری از اصلاحطلبان و نیز جمعی از اعتدالیون نمیپندارند که راقم این سطور، بهجز بازخوانی برگهایی از تاریخ ایران درباره ارتباط بین دو شخصیت پرآوازه انقلاب و ایران قصد دیگری داشته است.
[۱]. بر اساس قانون اساسی کسی که پذیرش عامه دارد نیازی به خبرگان برای رهبری ندارد. به نظر میرسد آیتالله طاهری به این نکته اشاره کرده باشند.
[۲]. چند سال بعد پاسخ تبریک آیتالله خامنهای به تلگرام تبریک آیتالله منتظری منتشر شد.