لطفالله میثمی
برای شناخت شرایط کنونی باید به تغییراتی توجه کنیم که در منطقه خاورمیانه و در ارتباط با جهان بهوجود آمده است. تحولاتی که خوشایند مثلث امریکا، اسرائیل، عربستان نیست. پس از کودتای ناتو علیه حزب عدالت و توسعه، دولتمردان ترکیه بهتدریج بهسوی فدراسیون روسیه و ایران گرایش پیدا کردند. پس از آن بود که دولت ترکیه سلاح راهبردی «اس ۴۰۰» را بهسرعت غیرمنتظرهای از روسیه خرید و نصب کرد. این اقدام ترکیه با مخالفت شدید ترامپ و برخی دولتمردان امریکا مواجه شد. نخستین واکنش امریکا این بود که فروش هواپیمای جنگی «اف ۳۵» به ترکیه را متوقف کرد. در جریان قتل جمال قاشقچی نیز ترکیه رفتاری خلاف نظر ترامپ و بنسلمان داشت. از سوی دیگر، اگر همکاری ترکیه، روسیه و ایران نبود حلب در سوریه آزاد نمیشد.
در دو سال اخیر، هر روز که میگذرد پیوندهای راهبردی ایران و ترکیه و روسیه بیشتر میشود. این سه کشور در ماههای اخیر چندین اجلاس سهجانبه بدون حضور امریکا برگزار کردهاند. نقلوانتقال کالا به ایران که در گذشته از طریق دوبی انجام میشد، اینک از مسیر ترکیه و عراق انجام میشود.
سرهنگ لورنس ویلکرسون، که بیش از سی سال در ارتش امریکا در پستهای راهبردی مشغول بوده، معتقد است پس از هفت سال دخالت امریکا، عربستان، قطر و کشورهای اروپایی در سوریه، این کشورها شکست سختی خوردهاند و امریکا سعی دارد از ایران انتقام بگیرد. پس از مقاومت ارتش سوریه و کمکهای روسیه و ایران بود که قطر از عربستان جدا شد و علیه امارات و عربستان دست به افشاگری زد و پس از آن امارات متحده عربی نیز بهسرعت سفارتخانه خود را در دمشق دایر کرد. اتحادیه عرب هم در اجلاس خود ارتفاعات جولان را بخش لاینفک سوریه قلمداد کرد و بدین ترتیب عربستان، امارات، قطر و اتحادیه عرب تمامیت ارضی سوریه را تأیید کردند. تحول دیگر در منطقه، انتخابات لبنان بود که با وجود دخالتهای امریکا و عربستان همچون توقیف نخستوزیر لبنان در عربستان، طرفداران حزبالله رأی چشمگیری کسب کردند، این در حالی بود که امریکا گروه حزبالله را در لیست گروههای تروریستی قرار داده بود. ترامپ چهار روز انتقال سفارت این کشور از تلآویو به بیتالمقدس را جلو انداخت تا با روز انتخابات لبنان همزمان شود و اثر خبری و تبلیغاتی این انتخابات خنثی شود.
یک سناتور امریکایی پس از انتخابات عراق اعلام کرد ما باید بدانیم نفوذ امریکا در عراق بسیار محدود است. ملاحظه میکنیم مصر نهتنها در تجاوز به یمن دخالتی نکرد، بلکه از ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی خارج شد و در گام بعد خواهان خریداری هواپیماهای سوخوی ۳۵ از روسیه شده که با خشم ترامپ و نئوکانها مواجه شده است؛ این رفتار مصر مطلب مستقلی میطلبد.
واقعیت این است که مدتی است یک سامانه جدید امنیتی، نظامی و سیاسی در منطقه در شرف تکوین است که از ایران، ترکیه، عراق، لبنان، سوریه و روسیه تشکیل شده و نشریات امریکایی اعتراف کردهاند که زمین منطقه تحت نفوذ ایران است، اما هوای منطقه زیر تسلط امریکا و اسرائیل قرار گرفته است. از سوی دیگر فدراسیون روسیه با چین، هند، برزیل، افریقای جنوبی و قزاقستان در پیمان بیریکس تعریف شدهاند و مواضع چین در خاورمیانه هماهنگ با مواضع روسیه و ایران است. ناگفته نماند روسیه بهدلیل نگرانی زیادی که از حضور تروریسم در داغستان، چچن و اینگوش دارد و دست عربستان را در آنجا میبیند، انگیزه قوی دارد که نگذارد تروریستها در سوریه صاحب زمین مستقلی شوند و به همکاری با ایران نیز در مقابله با تروریسم نیاز متقابل دارد. شاید بتوان سفر پوتین به ایران و دیدار مستقیم با مقام رهبری و اهدای نسخه خطی از قرآن را در این رابطه تعریف کرد.
ترامپ در گفتوگو با جیمی کارتر خطر چین را گوشزد کرده بود که این کشور از امریکا جلو خواهد افتاد. چین و امریکا هماکنون هرکدام ۲۵ درصد تولید جهان را در اختیار دارند، درحالیکه چین روند تولید فزایندهای داشته و خواهد داشت. نقش امریکا از ۵۰ درصد تولیدات جهان به ۲۵ درصد کاهش یافته، اما چین از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ از ۸ درصد به ۲۵ درصد رشد کرده و این در حالی است که برخلاف امریکا رشد فزاینده چین بدون دستیازی به جنگ، اشغال و استعمار بوده است.[۱] ترامپ نگران این است که امریکا از اهمیت و اولویت بیفتد و قدرت نظامی او که بسیار هزینهبردار و پشتوانه دلار است نتواند کاری از پیش ببرد. او احساس میکند روند افول را طی میکند.
از اینجا به مسئله ایران میرسیم. نئوکانهای حاکم در امریکا همچون جان بولتون، مایک پنس و مایک پمپئو که هر سه از اوانجلیستهای متعصب هستند سعی دارند فشارهای طاقتفرسایی به ایران بیاورند؛ خروج از برجام، تحریمهای به قول خودشان بیسابقه، قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی و تحریمهای نفتی در برابر غذا و حتی شدیدتر از تحریمها علیه عراق. حتی از این هم عبور کرده و اخوانالمسلمین را هم در فهرست تروریسم قرار دادهاند که با واکنش ترکیه و قطر مواجه شد. سرعت این عملیات و از پی هم درآمدن آنها نشان میدهد امریکا نگران از دست دادن اولویت و اهمیت خود و احتمالاً تقویت این همکاریهای منطقهای و نزدیکتر شدن ایران به روسیه و دستیابی فدراسیون روسیه به آبهای خلیج فارس است. سؤال اینجاست که آیا ایران در بازی بزرگتر درگیری امریکا با چین و روسیه تحت فشار قرار گرفته و همانطور که اعلام کردند سعی دارند با تحریمهای بیسابقه بخشی از مردم دست به شورش بزنند و امریکا به اعتبار این شورشها مانند ماجرای ونزوئلا متولی این شورشها شده و احتمالاً دخالت نظامی بکند؟
بهنظر میرسد داستان مانند حمله نئوکانهای اطراف بوش پسر به عراق است، اما چون آن حمله به فاجعه منتهی شد و هنوز امریکا عوارض آن را میپردازد، سعی دارند بهزعم خود به طریقی دیگر این کار را انجام دهند. این واقعیت در منطقه را نتانیاهو به بیان دیگری در کنگره امریکا اعلام کرد که هماکنون ایران پایتخت چند کشور لبنان، عراق، سوریه و یمن را در دست دارد و علاوه بر تنگه هرمز سعی میکند باب المندب را هم تحت نفوذ خود درآورده و بر کشتیهای نفتکش و تجاری حاکمیت داشته باشد. فشار امریکا و وابستگانش در منطقه و جهان بهغایت زیاد است بهطوریکه میشود آن را آرایش جنگی نامید.
بهنظر میرسد در واکنش به این آرایش تنها راه برای ایران و ایرانیان وفاق ملی و اجرای بدون تنازل قانون اساسی در داخل و تن دادن به قوانین سازمان ملل در خارج است. توصیه من به نیروهای داخل نظام و اپوزیسیون این است که در شرایط فعلی نباید هیچ تغییر و تجدیدنظری در قانون اساسی ایجاد شود. برخی سعی دارند ریاستجمهور هم از طریق مجلس انتخاب شود و نه از آرای مستقیم مردم. در ملاقاتی که با سید محمد خاتمی داشتم بازنگری قانون اساسی در چنین شرایطی را قبول نداشت. واقعیت این است که قانون اساسی خوبی که ملهم از فرانسه و بلژیک بود در انقلاب مشروطیت داشتیم ولی رضاشاه و محمدرضا شاه آنقدر قانون اساسی و درواقع مردم را دور زدند که با مؤسسان دوم در سال ۱۳۲۸ چیزی از قانون اساسی نماند؛ بنابراین بهترین کار اجرای همین قانون اساسی است؛ چراکه تاکنون شاهد اجرای آن نبودهایم. من هم از دوستان اپوزسیون میخواهم در طاس لغزنده چنین زمزمهای نیفتند. لغو نظارت استصوابی که از مطالبات مردم ایران است از مسیر مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت امکانپذیر نیست؛ چراکه از ترکیب مجلس یازدهم طرح یا پیشنهادی در این باره ظهور نخواهد کرد؛ بنابراین دو راه در پیش رو داریم: یکی اینکه اعضای محترم شورای نگهبان به همان شکلی که نظارت استصوابی را در درون خودشان بدون طی سیر قانونی بهوجود آوردند و با توجه به عملکرد نظارت استصوابی که طی بیستوچهار سال گذشته آرای مردم خلاف مهندسی انتخابات و نظارت استصوابی بوده خود شورای نگهبان آن را محترمانه لغو کند؛ و راه دیگر دیدگاه دکتر نجاتالله ابراهیمیان، سخنگوی سابق شورای نگهبان است که صدایش شنیده نشد. ایشان طی صحبتهای گوناگون اظهار داشت با نظارت استصوابی نمیتوان صلاحیت کسی را رد یا تأیید کرد، چراکه این کار دادگاه انتخاباتی و هیئتمنصفه میخواهد. اجرای کامل قانون نظارت استصوابی موجب خواهد شد هیئتهای اجرایی طبق قانون، کار انتخابات را به دست گیرند و اگر کاندیدایی اعتراض داشت، شورای نگهبان به این اعتراض رسیدگی کند.
جا دارد در شرایطی که آرایش جنگی علیه ایران بهوجود آوردهاند از تجربیات نخستوزیر دوران جنگ، مهندس میرحسین موسوی، به بهترین نحو بهرهبرداری شود.
[۱] مارتین ژاک، «تمدن جدیدی در راه است»، نیوزویک، ۲۵ فروردین ۱۳۹۸.