بدون دیدگاه

فلسفیدن کرونا

 

فلسفه آخرالزمانی، فلسفه خشونت، وضعیت استثنائی، کرونا و فلسفه اخلاق و فلسفه ارسطویی

حمیدرضا عریضی

 

فاطمه صادقی وضعیت کرونا را با این جملات تصویر کرده است: «این فرجه نابهنگام می‌تواند تلنگری باشد به همه ما تا در مورد سازمان‌دهی سیاسی جوامعمان، روابط انسانی و اجتماعی‌مان، رابطه‌مان با تولید و مصرف، آسمان و زمین و جنگل و دریا و حیوانات از نو بیندیشیم»(کرونا در عهد دقیانوس،۲۰۲۰).

محمود هومن آموزگار فلسفه واژه فلسفیدن را برای نخستین بار ساخت و دانشجوی محبوب او اسماعیل خوئی که شاعر بود آن را در قطعه شعری آورد:

به کار فلسفیدن، ای گرامی!

نه دانشجو که بل دانشوری تو

ز بسیاری کسان کائن راه پویند،

به ره‌جویی، بسی چابک‌تری تو

در این مقاله هدف نگارنده اندیشیدن فلسفی و عمق دادن به ویروس کروناست.

حجت‌الاسلام پناهیان با اشاره به آیه «وَلَنَبْلُوَنَّکم بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» به‌طور غیرمستقیم آن را بمب میکروبی با عنوان نبردی بیولوژیک علیه بشریت و مقاومتی خوانده بود که در مقابل استکبار رخ می‌دهد.

فائزه حسنی در چشم‌انداز ایران شماره ۱۲۰ به‌درستی می‌نویسد که چگونه درحالی‌که جامعه از ظرفیت‌های دشمن‌پرور پر است، وحدت رخ خواهد داد؟ خسرو باقری که نشان می‌دهد درباره هر چیزی هر طور که بخواهیم می‌توانیم بنویسیم مدعی شده است ارسطو معلم اول و کرونا معلم آخر است. البته او خود را هم افشا کرده آنجا که می‌گوید ما هستیم که با سازه‌های ذهنی خود، کرونا را معلم آخر می‌نامیم. آخر کرونا چگونه من را می‌تواند در جامعه‌ای که پر از ظرفیت‌های دشمن‌پرور است به ما تبدیل کند. اجازه دهید من دو صحنه از این پرخاشگری را از دو منطقه مختلف و با انگیزه مختلف به‌عنوان شاهد مثال بیاورم. اولی در ۹ اسفند ۱۳۹۸ در شهرک شغو رخ داد که به ‌نام شهرک توحید بندرعباس هم شناخته می‌شود. اهالی شهر به این بهانه که عده‌ای بیمار کرونایی را از قم به شهرک توحید بندرعباس آورده‌اند این درمانگاه را آتش زدند. تقی آزاد ارمکی جامعه‌شناس مطرح گفت که جامعه ایرانی در حوزه سیاسی خیلی رادیکال عمل می‌کند و این طیف از گروه‌ها برای مطرح ساختن نام و نشان خود به حرکت‌های رادیکالی رو می‌آورند و تنها راه را در کشتن و نابودی می‌بینند. تقی آزاد ارمکی می‌افزاید متولیان دینی در قم سعی کرده‌اند یک نوع از دینداری واحد و شخصی را برای همه مناطق و شهرها تجویز کنند. احمد نجارانی، جامعه‌شناس، هم می‌گوید این اتفاق ناگوار به علت زاویه داشتن با ساختار قدرت موجود است. در قم و مشهد که پس از بستن قطعی حرم‌های آن در آخرین روز ماه اسفند به حرم هجوم شد و درهای حرم را شکستند با این بهانه که رضاشاه نتوانست درهای حرم را ببندد. مسیح مهاجری با نقل از فرمایش «قصم ظهری رجلان عالم متهتک وجاهل متنسک» از حضرت علی (ع)؛ خشونت را از این دو مبنا (یعنی عالم‌نمایان و مقدس‌نمایان) تعریف می‌کند و این‌ها همان کسانی هستند که پشت حضرت رسول را شکستند. او می‌نویسد اینکه در چهل سال بعد از انقلاب نتوانستیم جهل را از جامعه بزداییم. تقصیر بر گردن متولیان حکومتی است که هرگز این جهالت‌ها را مهار نکردند و حتی برای عاملان چنین پلشتی‌ها که ابوجهل‌نمایان هستند حاشیه امن هم ایجاد کردند. درواقع هیچ فردی جز مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی در مورد این افراد موضع نگرفت. شهردار مشهد، محمدرضا کلانی، حتی پرخاشگری را شهامت نامید و درواقع این افراد صلاحیت ندارند در این موارد اظهارنظر کنند. او گفت مسئولان باید شهامت در مقابل کرونا داشته باشند و مردم هم صبر کنند نه اینکه مردم شهامت (منظور او همین پرخاشگری است) به خرج دهند و مسئولان صبر کنند. مسیح مهاجری در پایان مقاله ارزشمند خود می‌نویسد ما به خاطر این خطایمان تاوان بزرگ‌تری پرداخت خواهیم کرد و این خطا چیست؟ مسیح مهاجری به همان دوگانه خودی/ غیرخودی اشاره می‌کند و گروه خودی (که او انقلابی می‌نامد) به این صورت متمایز می‌شوند؛ انقلابی بودن را پرخاشگری و هتاکی و بی‌حرمتی به هر کس که با ما نباشد تفسیر کردیم.

از مهم‌ترین بحث‌هایی که مقدمه جملات افرادی چون پناهیان و باقری است بحث خیر و شر و مسئله ارزش‌هاست. هر دو آن‌ها در کرونا خیری را تصور کرده‌اند (که در مورد دومی با واقعیات عینی کاملاً در تضاد است، اما به دلیل ‌پیش‌بینی‌ناپذیری بودن گزاره نفر اول و ذهنی بودن آن قضاوت دشوارتر است) بدون تردید کرونا بر تصور خیر و شر در جهان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. عبدالکریم سروش در مصاحبه خود، تأثیر کرونا بر ارزش‌های مذهبی را اساسی نمی‌داند؛ اما فاطمه صادقی در مورد در دو مقاله بسیار خوب خود، کرونا در عهد دقیانوس و کرونا و شیطان‌شناسی شیعه نظر دیگری دارد. این مباحث نیازمند مقاله بسیار مفصل و مستدلی است که در این فرصت مجال آن نیست. بدون تردید ما در یک وضعیت استثنائی قرار داریم. پس از گذشتن از این موقعیت آیا نرمالیزاسیون و بازگشت به وضعیت قبل از کرونا وجود دارد یا خیر؟ این سؤالی بسیار اساسی است که اندیشمندان جامعه باید به آن پاسخ دهند.

اینکه یک شر مقدمه خیرهای دیگر می‌شود، حتی به شوخی‌های مردم هم کشیده شده است. مثلاً «اونقدر از کرونا نترسین به جنبه‌های مثبتش هم نگاه کنید»، «خرید عید نداریم، چون جایی نمی‌رویم»، «میوه و آجیل لازم نیست چون عیددیدنی در کار نیست»، «آلودگی کم میشه چون هیچ‌کس از خونه خارج نمیشه»، «تصادفات کم میشه چون هیچ‌کس مسافرت نمی‌ره پس کرونا آنقدر هم بد نیست». عبدالکریم سروش هم یک شوخی در مصاحبه خود با مضمون شر مقدمه خیرهای دیگر آورده است.

باید توجه داشت که کرونا در ذات خود تبعیض و پیشداوری را پرورش می‌دهد و فائزه حسنی این موضوع را خیلی خوب فهمیده است که در جوامعی که بذر خشونت وجود دارد کرونا قدرت بیشتری در شدت بخشیدن به آن دارد. نویسنده این مقاله برای اشاره به ویروس از واژه کرونا استفاده کرده است درحالی‌که در محیط علمی واژه COVID-19 را به کار می‌برند. یکی از دلایل آن این است که پسوندهای قومی و ملی را می‌توان به ویروس (مثلاً چینی) یا کرونا(ی امریکایی) افزود و آن را زمینه‌ای برای دشمنی قرار داد. اینکه ویروس می‌تواند علاوه بر تأثیرات مخرب جسمی، خشونت، تبعیض و پیشداوری را افزایش دهد موضوع مقالات متعددی بوده است.۱

در مصاحبه‌ای که فوکویاما با آذر نفیسی، استاد دانشگاه جان هاپکینز، انجام داده است به شباهت ذهنیت ایران و امریکا در مورد ویروس کرونا اشاره کرده است. ازجمله سه ویژگی: ۱- انکار اولیه ویروس؛ ۲- ناچیزشمردن ویروس و هیاهو بر سر هیچ بودن آن؛۲ و ۳- ساخته‌شدن ویروس در آزمایشگاه۳ را می‌توان برشمرد۴. مورد اخیر را می‌توان مثلاً در اشاره رضا داوری بعینه دید. او قبلاً مقاله‌ای در مورد فنّاوری پزشکی نوشته و مدعی شده بود که فنّاوری می‌تواند بر بیماری‌های طبیعی غلبه کند، اما بیماری‌هایی را که توسط بشر ساخته می‌شود نمی‌توان به کمک آن درمان کرد. جالب این است که تنها عامل که کمک می‌کند فاصله اجتماعی۵ به انزوای اجتماعی تبدیل نشود از طریق فنّاوری از قبیل موبایل و اسکایپ است. انزوای اجتماعی حاصل از قرنطینه بدون فنّاوری است، درحالی‌که قرنطینه به کمک فنّاوری بر انزوای اجتماعی پیروز می‌شود. رضا داوری همچنین با اشاره به اینکه تعداد افراد کشته‌شده بر اثر سوانح جاده‌ای بسیار بیشتر از تلفات کروناست پارادایم هیاهو بر سر هیچ را گسترش داده است. اولاً معلوم نیست که تعداد قربانیان ویروس کرونا از ۲۷ هزار نفر سال گذشته تجاوز نکند. ثانیاً آنچه به‌خصوص در مورد کرونا آن را وحشتناک می‌سازد، نه مرگ متعاقب آن، که احتضار وحشتناک منجر به مرگ و قطع همه حمایت‌های اجتماعی و تجربه خشونت در مرگ و تدفین بدون حضور نزدیکان است درصورتی‌که مرگ در سوانح جاده‌ای یک مرگ بسیار معمولی بدون حضور نزدیکان است، درصورتی‌که مرگ در سوانح جاده‌ای یک مرگ بسیار معمولی و در بسیاری از موارد راحت است. رضا داوری تصور می‌کند که آمار ویروس از سوانح جاده‌ای تجاوز نخواهد کرد. باید توجه کرد که یکی از بزرگ‌ترین اپیدمیولوژیست‌های جهان، لاری بریلیانت، در سخنرانی معروف خود در ۲۰۰۶ در TED که جایزه ویژه سخنرانی‌های TED را هم گرفته است ضمن برشمردن اهمیت مداخله زودهنگام برای اپیدمی سارس پیش‌بینی کرده بود که اگر در آینده هشیار نباشیم، ممکن است یک پاندمی از نسل همان سارس ظهور کند (که تا اینجا بعد از ۱۴ سال به تحقق پیوسته است) که تا یک میلیارد نفر را آلوده و بیش از صد میلیون نفر را به آغوش مرگ بفرستد. سخنرانی بریلیانت که به سبک مارتین لوترکینگ آرزوی خود را بیان کرده است ساخت یک سیستم هشداردهنده برای حمایت جهان از بدترین کابوسی است که او در سخنرانی خود به آن اشاره می‌کند و ما امروز گرفتارش شده‌ایم.

انسان یک نی ضعیف بیش نیست، اما قدرت اندیشه‌ورزی او را از همه موجودات عالم متمایز ساخته و او را اشرف مخلوقات ساخته است. این پیام بلز پاسکال است. می‌بینیم که انسان در مقابل بلایای طبیعی چقدر ضعیف است. او را با پنگوئن‌های امپراتور مقایسه کنید که طبیعت او را چقدر در مقابل دشمن طبیعی یعنی سرما به‌خوبی تجهیز کرده است. تا در جنوبگان و قطب شمال زندگی کند و در دریاهای یخ‌زده شنا کند و کودک خود را در دمای ۳۵- درجه به دنیا بیاورد. نخست هورمون رشد او را سریعاً به‌اندازه‌ای که برای بقا مورد نیاز است می‌رساند. خون او حاوی هورمونی است که او را از یخ زدن مصون می‌دارد. بشر اما هیچ آمادگی برای مقابله با دشمنان طبیعی خود و ازجمله ویروس کرونا ندارد، اما او با قدرت اندیشه توانسته نه‌تنها بر این بلایا غلبه کند، بلکه آنچه را طبیعت از او دریغ داشته، خود بسازد؛ اما اندیشه می‌تواند جهت درست یا نادرست را به او نشان دهد. آلیس در سرزمین عجایب به جست‌وجوی راه درست از گربه‌ای عجیب که می‌خندد و به‌راستی حتی تجسم آن هم دشوار است نشانی را می‌پرسد. گربه به او می‌گوید که هیچ تفاوتی نمی‌کند او می‌تواند به راست یا چپ برود. این پیام پوچ‌گرا آیا درست است؟ بدون تردید هم راه‌های درست و هم راه‌های نادرست برای رسیدن به مقصد وجود دارد. به نظرم فلاسفه غرب درباره بلایای طبیعی بسیار اندیشیده‌اند. در بین اندیشمندان مسلمان اما این اندیشه غایب است و به نظر می‌رسد میدان را برای متکلمان خالی کرده‌اند. مهم‌ترین فلاسفه غرب که به‌طور اخص درباره اپیدمی بیماری عمیقاً اندیشیده‌اند به‌خصوص روبرتو اسپوزیتو۶ (تولد ۱۹۵۰- ۶۹ ساله) جورجو آگامبن۷ (تولد ۱۹۴۲- ۷۷ ساله) میشل فوکو۸(۱۹۸۴-۱۹۲۶) سرجیو بنونوتو۹(تولد ۱۹۴۸- ۷۲ ساله) و ژان لوک نانسی۱۰ (تولد ۱۹۴۰- ۷۹ ساله) مشهورترند. اسپوزیتو، آگامبن، بنونوتو و نانسی به‌طور اخص در مورد کرونا ویروس نوشته‌اند. درحالی‌که میشل فوکو در کتاب معروف تولد زندان به اپیدمی بیماری توجه نشان داده است. روبرتو اسپوزیتو بر زیست سیاست۱۱ تمرکز دارد. ژان لوک نانسی که مهم‌ترین کتابش هستی منفرد جمعی۱۲ است بر این امر تأکید می‌کند که زیستن قبل از هر چیز «وجود با۱۳» یعنی «هم وجودی»۱۴ است. او ادامه‌دهنده تفکر ژاک دریدا در فرانسه است. بنونوتو قبل از هر چیز یک روانکاو مشهور است. نویسنده اصلی در مورد کورونا ویروس آگامبن است که اسپوزیتو، بنونوتو و نانسی به او واکنش نشان داده‌اند. رضا داوری اردکانی در ایران هم به جورجو آگامبن واکنش نشان داده است. با این جمله که از او نقل کرده‌اند که شیوع کرونا یک وضع استثنائی برای حکومت‌ها به وجود آورده است (آفتاب‌نیوز). همین اشاره محدود داوری در ایران استثنائی است. آگامبن اما در ایران بسیار مشهور است و کتاب‌های او بسیار خوانده شده است. همین کتابی را که داوری به آن اشاره کرده است پویا ایمانی (نشر نی، ۱۳۹۵) ترجمه کرده و کتاب‌های وسایل بی‌هدف (ترجمه امید مهرگان و صالح نجفی، ۱۳۸۶) و اجتماع آینده (ترجمه محمدرضا قربانی، ۱۳۸۹) زبان و مرگ (ترجمه پویا ایمانی، ۱۳۹۱) او هم به فارسی ترجمه شده است. به نظر نویسنده این سطور بلای آخرالزمان را جورجو آگامبن به‌خوبی شناخته است و آن ربودن مذهب از مردم با زبان مذهب است او در مصاحبه با جولیت کرفت می‌گوید جوامع غربی نه سکولار که سرشار از مفاهیم سکولارشده الهیاتی و سرمایه‌داری هم خود را به‌صورت مذهب درآورده است. او به بانک به‌صورت معبد مقدس پول اشاره می‌کند و اینکه بانک پا جای پای کشیشان گذاشته و ایمان و اعتقاد انسان را دست‌کاری می‌کند. قدرت اقتصادی جای مذهب را گرفته و همه ایمان و امید انسان را ربوده است. آگامبن در مقاله‌ای که به زبان ایتالیایی تحت عنوان ابداع اپیدمی۱۵ نوشت و در ۲۶ فوریه ۲۰۲۰ در Quodlibet انتشار داد با اشاره به اطلاعیه وزارت بهداشت ایتالیا که ده‌ها نفر به علائم خفیفی از نوع آنفولانزا دچار شده‌اند (بین ۸۰ تا ۹۰ درصد موارد) که فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد به ذات‌الریه تبدیل می‌شود که خطر مرگ را برای ۴ درصد جمعیت مبتلاشده در پی دارد، بلافاصله قرنطینه کردن کل کشور را زیر سؤال برد که تا زمان حاضر در جهان بی‌سابقه است و هیچ کشور دیگری هم این کار را نکرده است. پزشکیان نایب‌رئیس مجلس در مصاحبه با شبکه ۲ سخت موافق قرنطینه کردن حداقل شهر تهران بود و ایتالیا را به خاطر قرنطینه کردن کل کشور ستود. او قرنطینه کردن کل کشور را مثالی از توسل به دیکتاتوری به بهانه وضعیت استثنایی دانست تا توسل به قدرت قهریه و نظامی سبب استواری حکومت شود. او وضعیت استثنائی را تمایل سیاستمداران می‌داند که آن را پارادایم طبیعی حکومت‌داری معرفی می‌کنند و از زمان موسولینی در ایتالیا ریشه دوانده است که با دلیل ایمنی عمومی و سلامت۱۶ مسائل پزشکی را دارای ریشه‌های اصیل نظامی۱۷ می‌دانند. او به این موضوع اشاره می‌کند که اختراع اپیدمی با این گزاره که تست یک فرد مثبت می‌شود و بنابراین مسئله اصلی این است که او از چه ناحیه‌ای آمده است بلافاصله تبدیل به این پاسخ می‌شود که از همه ناحیه‌ها و بنابراین وضعیت استثنائی به همه نواحی و بنابراین کل کشور تعمیم می‌یابد. این مسئله تولید وحشت عمومی می‌کند و محدودیت آزادی که حکومت اعمال می‌کند به نام تمایل برای امنیت۱۸ توسط همان حکومتی خلق می‌شود که ارضاکننده این تمایل شهروندان برای امنیت است. ژان لوک نانسی، فیلسوف نامدار روز بعد (۲۷ فوریه) استدلال آگامبن را زیرسؤال برد که آن را با یک آنفولانزای معمولی مقایسه کرده بود، چون در آنفولانزای معمولی واکسنی وجود دارد که در عمل ثابت‌شده نه‌تنها بر آن تأثیر دارد، بلکه حتی فرد را برای سال بعد و جهش‌های بعدی ویروس هم تلقیح می‌کند. او به این موضوع اشاره می‌کند که در جهان کنونی وضعیت استثنائی به یک قاعده تبدیل شده، به‌خصوص با توجه به همزیستی و بالا رفتن سن به دلیل پیشرفت بهداشت که جامعه در خطر بیماری را بسیار گسترش داده است. نانسی که دوست قدیمی آگامبن است به یاد می‌آورد که سال‌ها پیش ‌نیاز به جراحی قلب داشت و آگامبن به او گفته بود که گوش خود را به پزشکان نسپرد. او صراحتاً می‌گوید اگر به حرف آگامبن گوش داده بود، مدت‌ها پیش جان خود را از دست داده بود. او صراحتاً اشاره می‌کند که آگامبن آدرس غلط برای بیماری کرونا می‌دهد و هدف خطایی را آماج قرار داده است. اسپوزیتو در نقد نانسی تحت عنوان «درمان به عاقبتی تلخ‌تر» از آگامبن دفاع می‌کند نانسی را به دلیل نادیده گرفتن آموزه‌های هم‌وطنانش ژاک دریدا و میشل فوکو نقد می‌کند. باید توجه داشت که نانسی، اسپوزیتو و آگامبن از بزرگ‌ترین متفکران حوزه‌ای هستند که امروز به زیست سیاست مشهور شده است (یک مقاله مهم که در آن این سه دیدگاه مقایسه شده‌اند را می‌توان در مقاله کیو پکیولیس۱۹، ۲۰۱۸ یافت). رضا داوری در موضعی میانه‌راه وضعیت استثنائی را وضعی می‌داند که کشور و مردم نمی‌دانند چه باید بکنند و حکومت تصمیم می‌گیرد، اما در وضع کنونی حکومت باید پناه مردم باشد برای مردم تصمیم بگیرد. رضا داوری الگوی چین را موفق می‌داند (وضعیت استثنائی که نه یک کشور که یک شهر قرنطینه شد). رضا داوری به‌درستی می‌نویسد کرونا به کشور و قوم خاصی تعلق ندارد و همه یکسان در معرض ابتلای آن هستند و آرزو می‌کند کاش این پیشامدها به ما می‌آموخت که به جای دشمنی با یکدیگر همدردی و همراهی کنیم؛ اما در ارزیابی کرونا دچار خطاست، آنجا که می‌نویسد (۱۷ اسفند) مگر نه این است که تلفات جاده‌ای در بعضی کشورها کمتر از ویروس کرونا نیست؟ پس چرا از آن نمی‌ترسند و از کرونا این همه واهمه دارند؟ واضح است که او به اپیدمیولوژی بیماری آگاهی ندارد. اینکه اگر واکسن آن کشف نشود، شاید تا یک‌سوم جهان به آن مبتلا شوند. نکته دیگر اینکه در رانندگی می‌توان (همواره رانندگان به هنگام رانندگی این اعتماد به خود را دارند) سانحه را کنترل کرد، درحالی‌که بیمار نشدن فقط به «ماندن در خانه» و قرنطینه شدن در خانه محدود می‌شود. مصطفی محقق داماد یادداشت کوتاهی که به مناسبت مرگ آیت‌الله خسروشاهی نوشته که به دلیل بیماری کرونا فوت کرده است به موضوع جالبی اشاره می‌کند و آن مقایسه آمار هزینه جنگ افزارها با آمار هزینه سلامت مردم است که نشان می‌دهد دولت امریکا برای جنگ‌افزارها هزینه بالایی می‌کند. آیا فیلسوفان ما می‌توانند همین هزینه‌ها را در کشور خودمان هم مقایسه کنند. ما که نمی‌توانیم رهبران کشورهای دیگر را کنترل کنیم، اما خودمان را که می‌توانیم. نگارنده این سطور در یک پژوهش دریافت که حدود ۸۵ درصد از پاسخ‌دهندگان موافق وضعیت استثنائی و قرنطینه کردن شهروندان در شهرهایی هستند که بالای خط قرمز قرار دارد.

آیا کرونا برابری‌خواه بزرگ است؟

آندره مالرو گفته است: «مرگ همه را برابر می‌کند»، اما در مورد کرونا این موضوع صدق نمی‌کند. مرگ افراد مسن و فقرا و مردان را بیشتر از افراد جوان، ثروتمند و زنان گرفتار کرده است. کرونا از نظر خسرو باقری برابری‌خواه بزرگ است. این جملات را خیلی از افراد گفته‌اند. یکی از مشهورترین آن‌ها مادونا، خواننده امریکایی است، که عیناً این جمله را از درون وام حمام خود گفت [یادداشت ۱] این جملات چنان دردناک بود که حتی طرفداران او را برآشفت. مادونا عنوان ویدئویی را که این جملات را در آن پر کرده بود و یکشنبه ۱۰ اسفند یا ۲۹ فوریه انتشار داده بود (توین اووسج آن را در ۲۳ مارس به‌روزرسانی کرد) عدم تبعیض در کوئید ۱۹ نام گذاشت. او درون وام حمام پر از شیر این سخنان را بیان می‌کرد. ادعای او این بود که این بیماری که افراد زیادی را می‌کشد در کشتن انسان‌ها تبعیض روا نمی‌دارد؛ اما آیا به‌راستی چنین است؟ درمان این بیماری ۳۸۰۰۰ دلار هزینه دارد و در گرفتاری بیماری هم قبل و هم بعد آن نقش به‌سزایی دارد. برای آگاهی و ایزوله‌کردن با توجه به زمان طولانی کمون بیماری، تست نقش اساسی دارد که افراد ثروتمند امکان آن را خیلی (اگر نگوییم فقط) دارند ابتلای بسیار زیاد به این بیماری، به دلیل آن ‌است که نمی‌توان از همه افراد تست گرفت و بیماران را ایزوله کرد. در خروج از بیماری بدون تردید آن‌ها که بر زورق کارون (زورق‌بان دیار مرگ) می‌نشینند اکثراً مردم فقیر هستند، زیرا ثروتمندان امکان پیروزی بر آن را خیلی بیشتر از مردم فقیر دارند. فرضیه‌ای که خسرو باقری بیان می‌کند در ادبیات پژوهشی، فلسفه دنیای عادل (Just World Hypothesis) نام دارد و در مورد بیماری‌هایی از قبیل آلوده شدن به ویروس کرونا اولاً بیماری (یا هر فاجعه‌ای) را در جهت تعادل در عدالت تعریف می‌کند و معمولاً با جملاتی ستایش‌آمیز از آن سخن می‌گوید؛ ثانیاً عملکرد بیماری را در جهت نابودی بیماران عین عدالت تعریف می‌کند و گاهی با کم‌اهمیت شمردن بیمارانی که از پا درمی‌آیند سعی می‌کند جنبه‌های مخرب آن را نادیده بگیرد. نگارنده این سطور چندین مقاله درباره فرضیه دنیای عادل نوشته است؛ و آن را یکی از ناعادلانه‌ترین نظریات شمرده است. سه متغیر تعدیلی مهم که امروزه در مورد ویروس کرونا شناخته شده‌اند. سن، جنس و وضعیت اقتصادی اجتماعی است. به این معنی که افراد پیر، مردان و فقرا توسط این بیماری بیشتر از پا درمی‌آیند. مادونا سپس به این موضوع اشاره می‌کند که ما همه در یک قایق رهسپاریم [یادداشت شماره ۲] و دارای سرنوشت مشترک در مقابل کرونا هستیم. تعبیراتی که عیناً خسرو باقری در مقاله خود دارد (و شاید از آن گرته‌برداری کرده است). پاسخ‌هایی که طرفداران مدونا به او داده‌اند تقریباً همگی منفی بوده است؛ «ما در مقابل کرونا برابر نیستیم و این بیماری ما را برابر نمی‌کند»، فقرا هم از آن زجر بیشتری می‌کشند و هم بیشتر می‌میرند» و «لطفاً هیچ چیز از این تراژدی را برای ما رومانتیک نکنید» [یادداشت شماره ۳]. این جایی است که خواننده پاپ ا مریکایی و فیلسوف ما عیناً مثل هم می‌اندیشند. دیگری نوشته است «اگر کشتی غرق شود، آیا واقعاً فکر می‌کنید همه ما با هم به قعر کشتی می‌رویم. زمانی که شما در وان حمام خود لم داده‌اید کسانی هستند که مایحتاج شما را فراهم می سازنند، همان‌ها هستند که به قعر کشتی می‌روند. حداقل اندکی همدلی با مردم داشته باشید و بر زخم آن‌ها نمک نپاشید». ریشه نظریه دنیای عادل (که برخلاف اسم خود یکی از ناعادلانه‌ترین نظریه‌هاست) را به فاجعه زلزله در لیسپون (۱۷۹۵) بازمی‌گردانند (آراجیو۲۰، ۲۰۱۳). فاجعه‌ای که پایتخت را زیر و رو کرد. آنگاه برخی از کشیشان مرثیه خواندند که این فاجعه فقیر و غنی نشناخت و جامعه را برابر کرد و آن را برابرساز بزرگ نامیدند و ولتر آن‌ها را مورد تمسخر قرار داد. من از خسرو باقری می‌پرسم آیا فقیر و غنی توسط کرونا برابر می‌شوند؟ شما که از تعطیلی و حقوق مکفی برخوردار هستید کجا از آن‌ها که توسط شرکت‌های خصوصی در شب عید تعدیل شدند مطلع هستید؟ من خود جوان تحصیلکرده‌ای را دیدم که با لیسانس در خیابان شیخ کلینی پنج شاخه گل مریم در دست گرفته بود تا شکم همسر و فرزندش را سیرکند و کسی از او گل نمی‌خرید، آدرس موبایلش را گرفتم و گلی از او خریدم. روز عید به او زنگ زدم، همسرش پاسخ داد و گفت به عفونت تنفسی حاد مبتلا شده است و در بیمارستان بستری است. به‌زعم باقری کرونا معلم برابری است. آری خود او گفته است این ما هستیم که با سازه‌های ذهنی خود کرونا را برابری‌خواه بزرگ می‌نامیم. آیا در ایران و ایتالیا فقیر و غنی به یکسان در مقابل کرونا از پای درمی‌آیند. فکر نمی‌کنم نیاز چندانی به آمار تجربی باشد عقل هم می‌تواند نتیجه‌گیری کند. در شبکه دوم، خسروی که برنامه «زنده‌باد زندگی» را اجرا می‌کند در فرازی مهم در برنامه‌های کرونائی گفت که مایل نیست فیلم کمک مأمور پلیس به دختر خردسالی را که در خیابان در هنگام کرونا برای معاش والدین گل می‌فروخت پخش کند و این نمایش همدلی فقط نیست، بلکه علاوه بر آن این سؤال را مطرح می‌کند که چرا دختری با این سن کم باید با وجود خطر کرونا به خیابان برود تا معاش خود را کسب کند. زندگی زمانی زیباتر است که بدون نگرانی از معاش، همه به پویش در خانه بمانیم بپیوندند. بن هیلر۲۱ به همین دلیل عنوان مقاله خود را «کروناویروس فاجعه‌ای ساخته نظام سرمایه‌داری» نامیده است. با این حال زیبایی این دوره را می‌توانستیم در چهره انسان‌های خیری ببینیم که مثلاً اجاره را از فروشندگان در ماه اسفند نگرفتند و تأکید می‌کردند که اگر این روال بیماری طولانی مدت شود به این رویه خود ادامه خواهند داد. کرونا همان عفونتی است که نویسندگان بزرگی چون چخوف، کافکا و اورول (هر سه با ابتلا به بیماری سل و در دهه ۴۰ زندگی) را به دیار مرگ فرستاد؛ گیرم این نویسندگان بزرگ به کرونا گرفتار نشدند، اما آن‌ها به کرونای زمان خود مبتلا شدند. مردن پیران و فقرا دردناک است، به همان اندازه رشدنایافتگی کسانی که ظاهراً تحصیل کرده‌اند. اجازه بدهید یک گزاره دیگر دنیای عادل را شرح دهم و آن این است‌که از بین رفتن پیران (یا فقرا یا مردان) چیز چندان مهمی نیست. امیرعلی سهراب‌پور، معاون دانشگاه علوم پزشکی تهران یکی از این نمونه‌هاست که می‌گوید مرگ‌و‌میر ناشی از ویروس کرونا مشکل خاصی نیست و اغلب فوتی‌ها به دلیل سن بالایشان اگر هم بر اثر کرونا فوت نمی‌کردند چند ماه دیگر درمی‌گذشتند. ایشان باید خوشحال باشد که در کشورهای پیشرفته جهان ساکن نیست وگرنه او را از گفتن چنین سخنانی پشیمان می‌کردند. (برنامه «به خانه برمی‌گردیم» کانال ۲ تلویزیون). او با گفتن اینکه مرگ بر اثر کرونا مشکل جدی ما نیست این تصور را ایجاد می‌کند که در جمهوری اسلامی برای افراد باتجربه و کاردان ارزشی قائل نیستند و به ملت خود بی‌مهابا توهین کرده است. آیا دکتر سهراب‌پور را به بالین یک فرد پیر فرستادن برای درمان او مفید است؟ مسئله به اخلاق پزشکی مربوط می‌شود و جواب این سؤال منفی است. ساوولسکو (۲۰۲۰، ۱۸ مارس، ۱۸ اسفند ۹۸) در مقاله بسیار خوبی پنج رویکرد اخلاقی را برای پزشکی که به درمان بیماری کرونا ایستاده است برمی‌شمارد. او به‌درستی می‌نویسد که بیمارستان‌ها با کمبود دستگاه‌های تنفس مصنوعی برای بیمارانی که به عفونت حاد تنفسی دچارند باید تصمیم‌گیری کنند. او پنج رویکرد را متمایز می‌سازد.

«برابری»، افراد به نوبتی که مراجعه می‌کنند باید دستگاه‌های تنفس مصنوعی دریافت کنند.

«اصالت فایده»، کسانی که جوان‌ترند (چون طول مدت بیشتری برای حیات دارند) با استفاده از بهترین منابع و کسانی که بیش از چهل سال دارند (یعنی ویروس کرونا برای آن‌ها خطر دارد) بیشتر باید ماسک تنفسی دریافت کنند.

رویکرد «حجاب جهل» کسانی که در توزیع امکانات کمترین برخورداری را دارند در نظام بازتوزیع امکانات در آن نوع توزیع قرار دارند که بهترین وضعیت برای آن‌ها به شمار می‌رود.

رویکرد «خیلی زود، دیر می‌شود» باید محدودیت‌هایی برای آزادی شهروندان در حمل و نقل گذاشته شود تا بتوان خم منحنی رشد ویروس را مسطح کرد و اصولاً نیاز به دستگاه‌های تنفس مصنوعی کم شود (رویکردی که سنگاپور و تایوان از همان آغاز و قبل از آنکه دیر بشود به کار بستند). به قول ساووسکو هر کاری باید از همان آغاز برای استفاده از حداقل امکانات دستگاه‌های تنفس مصنوعی انجام شود.

«اسطوره آسیب بیشتر»۲۲ این اسطوره توسط دستگاه‌های بهداشتی ضعیف ساخته می‌شود که پیران شانس یک‌هزارم برای بهبود دارند و این ارزش آن را ندارد که آن‌ها را آزار بیشتر دهیم (یعنی در مورد آن‌ها از دستگاه‌های تنفس مصنوعی استفاده کنیم) و روزهای آخر عمر آن‌ها را با زجر آن‌ها توأم کنید. با این شانس اندک شاید بهتر باشد آن‌ها بمیرند.

آقای دکتر سهراب‌پور بر مبنای گزاره ۲ یا ۵، دستگاه تنفس مصنوعی را به‌احتمال زیاد از روی افراد پیر برمی‌دارد. این موضوع به‌روشنی تأثیر بسیار زیاد فلسفه ذهنی پزشک بر عملکرد او، فارغ از اصول اخلاقی پزشکی را نشان می‌دهد.

یادداشت شماره ۱: نگاه کنید به توین اووسج (Toyin Owoseje) از CNN عنوان آن این است؛

Corona Virus is the Great Equalizer: Madona

یادداشت شماره ۲: جمله مادونا:

We Are all in the Same Boat

یادداشت شماره ۳:

Do not Romanticise Nothing of this Tragedy

پی‌نوشت:

  1. یکی از مهم‌ترین این مقالات مقاله‌ای است که یونیسف برای دانش آموزان ارائه کرده است:

COVID -19your voices against stigma and discrimination

  1. lot of fuss about nothing
  2. coronavirus was created in laboratory
  3. نگاهکنیدبهمصاحبهفوکویاماباآذرنفیسیتحتعنوان: The American Interest “Totalitarianism as a Mindset Can Be Anywhere”
  4. Social Distance
  5. Spozito
  6. Agamben
  7. Foucault
  8. Benvenuto

۱۰.J.L Nancy

  1. Bio Politics
  2. Being Singular Plural

۱۳.Being With

۱۴.Co Existance

  1. L invenzione di Un epidemia
  2. Pre ragioni diigiene e di sicurezza pubblica
  3. propria mili tarizza zione
  4. desi derio di sicurezza
  5. Kioupkiolis
  6. Arajojo, A,C
  7. Ben Hiller
  8. Greater Harm Myth

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط