لطفالله میثمی
از پدیدههای شگفتآور و تعجببرانگیز در دوره یکساله پس از انتخابات ریاستجمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ این است که برخی بدون توجه به اصول دین، اصول انقلاب و قانوناساسی جمهوریاسلامی و حتی فقه رایج، و با تخلف و عدول از موارد بالا سعی دارند حرکتهای اعتراضی همراه با سکوت و بدون اسلحه مردم را از مصادیق جنگ قلمداد کرده و مهمتر اینکه انتقاد و اعتراض بر پایه منطق، استدلال و قانون و مناظره تلویزیونی را خطرناکتر از جنگ رایج مبتنی بر گلوله و توپ و تفنگ میدانند. آیا این اولویتبندی و درجهبندی خطرناک نیست؟ و با کدامیک از آموزشهای قرآنی و ائمه هدی(ع) تطبیق دارد؟ اساساً چرا جنگ باید از حرکتی بر پایه گفتوگو، مناظره و قانون بهتر باشد؟(۱) به یاد بیاوریم ـ و یا به مطبوعات آن زمان نیمنگاهی بیندازیم ـ که تمامی مبارزات مسلحانه پیش از انقلاب، محکوم و گفته میشد همه اینها هرزروی نیرو است و همچنین گفته میشد تنها راهی که انقلاب را به ثمر رساند خط امام مبتنی بر حضور مردم بدون گلوله و حتی گل گذاشتن در تفنگ سربازان بود. حال چه شده که این روش از جنگ مسلحانه خطرناکتر شده است؟ و ناخودآگاه جنگ مسلحانه تشکیلات رجوی به اعتراض ساده مردمی ترجیح داده شده است؟ مگر سیسال تبلیغ نکردیم که جوهر آموزشهای مرحوم امام، بسیج تودههای میلیونی است، حال چرا اتحاد همه اقشار و اصناف مردم را که ناشی از عملکردهای نادرست مورد تأیید کیهان و… است به اجنبی نسبت میدهیم.(۲) از مرحوم بازرگان پرسیدند رمز پیروزی انقلاب چیست؟ ایشان گفت رهبر منفی انقلاب، شاه بود که با عملکردهای اشتباهش همه اقشار و اصناف مردم را متحد کرد و آنگاه رهبری مثبت انقلاب، مرحوم امام بودهاند که انقلاب را به ثمر رساندند. آن روزها هم شاه میگفت بدون دست خارجی، روشنفکر و روحانی، چپ و راست، بازاری و کارخانهدار، بانکدار، دانشجو و استاد، کارگر و کارفرما، مارکسیست، مسلمان و… نمیتوانند با هم متحد شوند. او میگفت قوای مخرب سرخ و ارتجاع سیاه چگونه با هم متحد شدند؟! نمیتوان گفت توطئه وجود ندارد، ولی بیاییم محض رضای خدا توهم توطئه را اصالت ندهیم و به ریشهیابی اعمالمان بپردازیم. به قول مرحوم علامه جعفری در سال ۱۳۷۰ وقت آن رسیده که روشنفکر و روحانی فرافکنی نکرده و ریشهیابی صادقانه از اعمال خود بکنند. براساس قانوناساسی جمهوری اسلامی، شورای عالی امنیت ملی توطئه یا جنگ را تشخیص داده و مقام رهبری، آن را اعلام میکند. آیا این که اعتراض همراه با سکوت مردم را جنگ و حتی جنگی خطرناکتر از جنگ مسلحانه بدانیم، سیر قانونی خود را طی کرده است؟
ارتش امریکا سالها با مردم ویتنام میجنگید و ۵۵ هزار کشته داد، ولی مقامهای رسمی امریکا ابا داشتند که نام آن را جنگ بگذارند، بلکه آن را تعارض ویتنام(Vietnam Conflict) مینامیدند، چرا که جنگ باید سیر قانونی خود را طی کرده باشد.
پیشنهاد میشود در این اوضاع و احوال که مملکتمان با مشکلات بسیار داخلی چون تورم، بیکاری، اعتیاد، بیآتیهگی، واردات بیرویه ضد تولید، بیاعتمادی نسبت به پیگیری پروندههای دانهدرشتها و… و مشکلات خارجی چون تحریم و توطئهها دست و پنجه نرم میکند، نظری دلسوزانه و عمیق به مواضع زیر که در یکی دو سال اخیر از سوی منتقدان و معترضان اعلام شده بیندازیم و مشاهده کنیم آیا مطلبی خلاف قانون و دین در آن یافت میشود؟ اگر نه که مهربانترین مهربانان راه بازگشت به قانون را باز گذاشته و زمینه ثبات و آرامش و خوشحالی مردم فراهم میشود. در سالهای ریاستجمهوری آقای خاتمی، ایشان قریب به این مضمون میگوید: … در رنسانس، دین با علم برخورد کرد. در انقلاب کبیر فرانسه دین رایج با آزادی مخالف بود و در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه دین رایج با عدالت مخالف بود، درحالیکه دین زیربنای علم، آزادی و عدالت است.
برخی گفتارهای منتقدان در سالهای اخیر به شرح زیر است:
“شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهانکاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که میگفت: «کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.»”
” دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است.”
” اجرای تمامی اصول قانوناساسی و بویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) … آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیتهای غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب، گروهها و جنبشهای اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبشهای کارگری، جنبشهای اجتماعی و… .باید مورد توجه قرار گیرد.”
” انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خودگذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقبگرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب میبرد، چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشتهای سیاه به آیندهای روشن عبور میدهد… و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشهها و کرامت ذاتی انسان فراهم میسازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را… قسمت قسمت میکند تا عدهای به جان عدهای دیگر بیفتند، متأثر از فرهنگ شاهنشاهی است.”
” مردم در مشروطیت عدالت میخواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان میدهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلتها و یا مادر همه فضیلتهای دیگر دانستهاند. من گمان نمیکنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم.”
“جمهوری اسلامی منهای قانوناساسی بیمعناست، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانوناساسی، اجرا نشدن و یا کمتر توجهکردن به بخشهایی از قانوناساسی را هم باید نوعی نقض قانوناساسی به حساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانوناساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابل ملاحظهای از قانوناساسی بویژه فصل سوم آن مورد بیاعتنایی قرار گیرد، بهطور قهری بدیلهای دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانوناساسی آمده است و همچنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید.”
” برای رهایی از سلطه بیگانه باید کشوری پیشرفته داشت و باید با نگاهی نو به جهان نگریست و با تغییراتی که در داخل و خارج اتفاق میافتد خود را با حفظ ارزشها تغییر دهیم. آن موقع میتوانیم استقلال واقعی خود را داشته باشیم.”
” ما از آزادی، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نمیبینیم. ممکن است به من نوعی فشار وارد شود ولی عملاً برای جامعه مفید است و به نفع اسلام و آینده کشور است.”
” همیشه نظامهای مختلف یکسری شاخصها را برای بیان موفقیت خود ارائه میدهند، مثل تولید ناخالص ملی، تولیدثروت و یا در ابعاد غیرمادی مانند تحصیلات، شاخص کرامت انسانی و…که کم و زیاد آن معنادار است و درجای خود قابل بحث. ابتدای جنگ خیل عظیم انسانهای نورانی و ایثارگر که انقلاب برای ما به ارمغان آورده بود شاخص و نشانهای بر حقانیت نظام ما بود. جبههها را همیشه نشان حقانیت راه خود میدانستیم و نیز علامتی از اینکه نظام در راستای آرمانهایش موفق بوده است، اما متأسفانه کمکم انحراف پیدا شد و در این سالهای اخیر نیز مشکلات بسیار اساسی پیدا کردهایم بهگونهای که امروز نمیتوانیم جواب نسل جوان را بدهیم و حتی هنگامیکه برایشان توضیح دهیم که اول انقلاب چه اهدافی مطرح بود و بعد از انقلاب چه تغییراتی در کشور رخ داد باز هم نمیتوانیم قانعشان کنیم.”
” اگر اصلی از قانوناساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانوناساسی اصلاح شود. اینگونه نیست ما بتوانیم حق داشتن رسانههای آزاد و یا آزادیهای مصرّح در قانوناساسی، یا انتخابات آزاد، غیرگزینشی و رقابتی، عدم تجسس بر احوال مردم و وارسی نامههای مردم را بنا به مصلحت خود و برخلاف قانوناساسی در کشور جاری کنیم و فکر کنیم میتوانیم یک نظام منظم داشته باشیم و مشکلات را حل نماییم.”
” این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت میکند و یکعده را حزبالله مینامد و عدهای دیگر را حزبالشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام میکند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست؟”
“تنها راه، بازگشت به قانوناساسی است، برگشتی که جز آن برای تحقق بدون تنازل از قانوناساسی راهی پیش پای ما نیست. این کمهزینهترین راه است. راهی است که میتوانیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمان را حل کنیم که اینقدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. میتوانیم از صنعت ملی خودمان دفاع کنیم. برای اینکه در مقابل هجوم بازارهای خارجی مدفون نشویم. میتوانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا حقوق معوقه کارمندان روی هم تلنبار نشود.”
“از الزامات و ضروریات بهرهمندی و برخورداری از یک جامعه پویا، وجود وحدت در آن جامعه است، اما وحدت در حرف و شعار بهوجود نمیآید.”
“از افتخارات ما این بود که میگفتیم شیوهای که میخواهیم پیاده کنیم شیوهای است که در حکومت و زندگی حضرت علی تجربه شد… امام وقتی جمهوریاسلامی را مطرح کردند جمهوری را گفتند همان است که در دنیاست، یعنی محور و مدار مردمند، میزان رأی مردم است. ارکان حکومت از بالاترین تا پایینترین مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به رأی و انتخاب مردم هستند، بهطور کلی رضایت مردم شرط اصلی حکومتی است که مورد توجه است. جمهوری، دموکراسی و مردمسالاری که در دنیا مطرح است، تفکیک قوا، اینکه قدرت در مقابل مردم مسئول باشد، قدرت را مردم روی کار بیاورند، قدرت را مردم بتوانند بدون توسل به زور جابهجا کنند و اینکه قدرت باید پاسخگو باشد نسبت به آنچه ازسوی مردم بهدست او داده شده است.”
“البته دشمنی و توطئه علیه نظام و مردم را انکار نمیکنم، ولی چرا باید چهرههایی که انتقاد و اعتراض دارند به این همه اتهامات متهم شوند و بعد هم برای این توهم و توجیه رفتارها، تحلیلها و توجیهات عجیب و غریب تراشیده میشود. اینها غلط است و فکر میکنیم امروز بیاساس بودن این توهم و نادرستی روشهای اعمالشده براساس آن بر هر انسان منصفی آشکار شده باشد.”
“اگر کسی گفت برداشت من از قانوناساسی این است و دارد نقض میشود و باید درست پیاده شود این تحکیمکننده نظام است، اگر بگوید بعضی روشهایی که وجود دارد خلاف ضوابط قانوناساسی و ضوابطی است که امام گفتند او دلبسته به نظام است.»
“ما اهل تعاملیم منتها تعاملی که دقیقاً از خواست و مطالبات مردم دفاع کند، مردم ما بیش از صدسال است آزادی، استقلال و پیشرفت برای کشور میخواهند. البته اکثریت آنها متدینین خوبی هستند و به همین دلیل هم جمهوری اسلامی را پدید آورند و مستقر کردند.”
“آزادی یعنی مخالف بتواند در برابر آنجایی که قدرت و اختیارات است حرف بزند… مرز هم براندازی است؛ براندازی هم دست بردن به سلاح و ایجاد سازماندهی برای سرنگونکردن نظام است. خلاف اینها ساختگی است.”
“کل قانوناساسی باید پیاده شود و هیچکس نباید آن را نقض کند و همه باید دست به دست هم دهیم برای پیشرفت کشور، با این روشها و سیاستها و برنامههایی که اجرا شده بخش قابلقبولی از جامعه ناراضی است. هنوز دیر نشده نگذاریم نارضایتیهای موجود به اصل نظام سرایت بکند؛ خطریکه امروزه وجود دارد این است که کمکم مسائل متوجه اصل نظام میشود.”
باشد که در راه آزادی، استقلال و سربلندی مردم ایران گامهای استوار و بلندی برداشته شود.
پینوشت:
۱ـ روال دولت قانونگرایی خاتمی در هشت سال خود این بود که باید معاند را به مخالف و مخالف را به منتقد تبدیل کرد، اما در حال حاضر ظاهراً روند برعکس است.
۲ـ حاجحسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان در تیرماه ۱۳۷۸ گفت که در جاده یکطرفه سرازیری، بدون ترمز و بدون فرمان در حال حرکت است. در زمان شاه کمتر از این به شعبان جعفری منتسب میشد، یا حاجمنصور ارضی در مصلای تهران در روز ۱۸ خرداد ۱۳۸۸ میگوید اگر احمدینژاد رأی نیاورد ایران عاشورا میشود. همچنین در یادداشتی به تاریخ پنجشنبه ۲۴بهمن ۱۳۸۷، آن زمان که خاتمی کاندیدای ریاستجمهوری شده بود، خبر از احتمال ترور او میدهد. شریعتمداری با مقایسه خاتمی و بوتو پیشگویی میکند که خاتمی ترور خواهد شد! ازسویی شریعتمداری در سخنرانی خود به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۸۸ در اصفهان میگوید: «دیگر مانند عاشورای سال ۶۱ هجری، امام حسین(ع) و یارانش شهید نخواهند شد، بلکه این بار نوبت یزید، ابنزیاد و عمرسعد است که به هلاکت برسند.» آیا این جملهها خط براندازی است یا راهپیمایی سکوت؟ نهایت همین مواضع به ۱۴ خرداد و توهین به جمهوری اسلامی و میزبان مراسم مرحوم امام و بیت امام انجامید که آنچنان به نفع جریان برانداز بود که تشکیلات رجوی کل برنامه ۱۴ خرداد را از شبکه خود پخش کرد!