نه سال از فاجعه غمانگیز تشییعجنازه و مراسم خاکسپاری مهندس عزتالله سحابی و در پی آن عروج شهادتگونه هاله سحابی و هدی صابر میگذرد. در طی این نه سال رجال زیادی ما را تنها گذاشتند؛ حسین شاهحسینی، مهندس کتیرایی، مهندس معینفر، دکتر یزدی، محمد بستهنگار، پروین بختیارینژاد، اعظم طالقانی و عفت موسوی. در این مدت از فجایع سیل، زلزله و کرونا هم بینصیب نماندیم که متأسفانه در پی آن بسیاری از هموطنانمان جان باختند. حوادث دیماه ۹۶، آبان ۹۸، جان باختن سرنشینان هواپیما و شهادت سردار سلیمانی را هم داشتیم. آنچه نیاز شدید جامعه ماست همانا روحیه و روش خطاپذیری است که زندهیاد مهندس سحابی از این ویژگی بهره زیادی برده بود.
من نمیدانم چرا وقتی انبیای اولوالعزم ما همچون موسی(ع) به خطای خود در قتل غیرعمد یک قبطی اعتراف کرده و آن را عمل شیطان میداند و از خدا طلب غفران کرده و پاسخ مثبت میشنود، ما که خود را پیرو راه انبیا میدانیم ننگمان میشود که به خطای خود اعتراف کنیم. متأسفانه برخی میگویند چون ما احکام خدا را اجرا میکنیم اگر بپذیریم خطایی از ما سرزده، مردم هم به احکام هم به ما بیاعتماد میشوند. چرا ما به مهربانترین مهربانان نمیاندیشیم که پس از خطا وقتی چنگ به ریسمان او میزنیم و طالب برگشت و توبه میشویم خداوند راضیتر خواهد شد؟ امروزه تجربه بشری و پیشرفت بشریت بر روی خطاپذیری بشر استوار شده و آن را ننگ و عار نمیداند. علامه محمدتقی جعفری چند سال بعد از پیروزی انقلاب گفتند وقت آن رسیده که روشنفکر و روحانی از خود انتقاد کرده و به خطاهای خود اعتراف کنند. چرا ما چنین چیزی نمیبینیم. مهندس سحابی به دلیل انسی که با قرآن و ائمه هدی داشت در این زمینه کمنظیر بود. او دلسوزانه میگفت وقتی جریانهایی سعی دارند بین شیعیان و اهل سنت قطببندی ایجاد کنند و به این قطببندی دامن بزنند و اینکه هماکنون در سطح منطقه به یک تضاد جانکاهی تبدیل شده، چرا ما یک قطببندی جدید شیعه با شیعه هم درست میکنیم و درحالیکه ۷۰ درصد فقها ولایتفقیه را قبول ندارند شعار مرگ بر ضد ولایتفقیه را در نمازهای جمعه از ارکان نظام جمهوری اسلامی تبلیغ میکنیم. مهندس دلسوزانه میگفت تا کی سادهاندیش باشیم و درآمد نفت را درآمد حساب کنیم، درحالیکه در برابر این ثمنبخس ثروت تجدیدناپذیری را از مملکت خارج میکنیم. او دلسوزانه میگفت به دلیل وجود مافیای ثروت و قدرت منافع کارگر و کارفرما در یک خط قرار دارد و اگر کارخانه نباشد، کارگران به لشکر بیکار تبدیل میشوند که میبینیم. به نظر میرسد ما تا وقتی به خطاها و سادهاندیشیهایمان اعتراف نکنیم توسعه و روی خوش نخواهیم دید. از این بابت جای مهندس سحابی خیلی خالی است که به ما هشدار بدهد و نهیب بزند.
اما به اینهمه دلسوزیهایش چگونه پاسخ داده شد؟ قرار بود روز ۱۰ خرداد ۹۰ با توافق وزارت اطلاعات از در منزلش در یک کوچه دورافتاده در لواسانات پیکر او ۵۰ متر تشییع شود که متأسفانه دیدیم با ضرب و شتم تشییعکنندگان، پیکر مهندس بر زمین افتاد و هاله دخترش درحالیکه در یک دستش گل نرگس بود و در دست دیگرش عکس مهندس، در این ضرب و شتمها بر زمین افتاد و عروج کرد و مهندس را تنها نگذاشت، هاله نیز با عزت رفت. هاله مهربان بود، بینظیر بود و همه هموطنان را به دید یک انسان شهروند نگاه میکرد تا آنجا که به او توصیه میشد برای ریاستجمهوری آینده کسب صلاحیت کند چراکه هاله تجربه مصدق، پدربزرگ، پدرش، مهندس بازرگان، طالقانی و شرکت در جنگ را در خود نهادینه کرده بود. خدا که هیچ مادری داغ فرزند نبیند که وقتی مادرش بر پیکر او حاضر شد گفت ما رأیت الا جمیلا.
هدی آن موقع در زندان اوین بود. حوادث او را سخت متأثر کرده بود. در اعتراض به این حوادث اعتصاب غذا کرد. درحالیکه برای بازداشت او در خیابان همهچیز دستبهدست هم داده بود، ولی موقع انتقال او از زندان به بیمارستان گفته میشد کارشناس پرونده در مسافرت است. درنهایت بدون هماهنگی با خانواده در بیمارستان مدرس بستری شد و در ۲۲ خرداد ۹۰ این فرهیخته ایرانی جان به جانآفرین تسلیم کرد.
هدی دردمند بود، درد دین، درد توده، درد آموزش و مقابله با جهل داشت. بر سر مزارش گفتم او مصداق این دو آیه قرآن بود: «الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»(معارج ۲۳) و «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم(۲۴) لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ(۲۵)». او جزو کسانی است که دائم در پیوند با خدای خالق بوده و برای افراد محروم جامعه حقی معلومی در اموال خود قائل است و نه اینکه منتی بر آنها بگذارد و این، بینش روش و منش او بود.
روحشان شاد، راهشان پررهرو باد.■