امنیت و مرز در گفتوگو با احسان هوشمند
#بخش_سیزدهم
در ادامه گفتوگوهای مطالعات مرز، به بررسی وضعیت سیاسی کردستان در آستانه انقلاب اسلامی رسیدیم. پیش از ادامه بحث و برای افزایش آگاهی خوانندگان درباره شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور در آستانه انقلاب، بحث را با بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کردستان در سالهای پیش از انقلاب، در آستانه انقلاب و سالهای پس از آن ادامه میدهیم. برای آغاز گفتوگو بفرمایید کردستان در دهه ۳۰، ۴۰ و ۵۰ در چه شرایطی بود؟
برای پاسخ به این پرسش باید شاخصهای مورد نظر درباره سه استان کردستان، بخشهای کردنشین استان آذربایجان غربی و استان کرمانشاه را در این سالها بررسی کنیم که البته خود یک کار پژوهشی مستقل میطلبد و نیازمند بررسی بیشتری است. در اینجا در حد مقدورات و توان و اطلاعاتی که گردآوری شده، تلاش میکنم برخی از شاخصهای استان کردستان را در این دوره در کانون توجه بگذارم و نگاهی هم به بخشی از استان آذربایجان غربی یعنی مهاباد و بخشی از مناطق کردنشین این استان داشته باشم. تلاش میکنم در اینجا توضیحی ارائه کنم که از نظر اجتماعی در آستانه انقلاب شرایط این مناطق به چه وضعی بوده است.
در نخستین سرشماری کشور در سال ۱۳۳۵ جمعیت استان کردستان ۵۵۵.۴۱۳ نفر بود. در استان آذربایجان غربی، جمعیت شهرستان مهاباد که در آن دوره شامل بوکان و میاندوآب هم میشد ۲۳۳.۷۵۱ نفر بود. جمعیت شهرستان کرمانشاه هم ۲۹۸.۱۷۶ تن گزارش شده است. شهرستان سنندج در سال ۱۳۳۵ که شامل سنندج و کامیاران و دیواندره میشد حدود ۲۶۶.۶۹۳ نفر جمعیت داشت. جمعیت قروه کردستان ۱۱۵.۵۱۲ نفر، سقز (بانه در این سال بخشی از سقز است) ۹۲.۴۳۴ نفر و گروس (بیجار گروس) ۸۰.۷۷۴ نفر اعلام شده است. برخی شاخصهای دیگر نیز در سرشماری ۱۳۳۵ حائز اهمیت است که تصویری از ایران آن دوره و بهویژه بخشی از ایران یعنی غرب کشور را ارائه میکند. در سال ۱۳۳۵ از ۸۹۱ روستای شهرستان مهاباد، ۱۴۸ روستا دارای مدرسه دولتی یا ملی بود و در ۲۷۷ روستا یک یا چند رادیو وجود داشت. شش روستا هم دارای گرمابه عمومی بود. گرمابه یا حمام خصوصی و شخصی هم در روستاها استثنا بود، چون لولهکشی آب صورت نگرفته بود. در شهرستان کرمانشاه با ۹۳۹ روستای دارای جمعیت زیر ۵ هزار نفر ۴۲ روستا دارای مدرسه دولتی یا ملی بود و فقط ۲ روستا یا ۲/. درصد از مجموع دهات کرمانشاه دارای درمانگاه یا مؤسسات بهداشتی دیگر بودند. ۶۸ روستا دارای گرمابه عمومی بودند و در ۱۲۸ روستا یک رادیو وجود داشت. در شهرستان سنندج از ۹۵۱ روستای دارای کمتر از ۵ هزار نفر جمعیت ۸۴ روستا دارای مدرسه دولتی یا ملی و فقط ۷ روستا یا ۱۱ درصد روستاها دارای درمانگاه یا مؤسسات بهداشتی دیگری بود. ۵ روستا دارای گرمابه عمومی و در ۱۹۱ روستا یک یا چند رادیو وجود داشت. در شهرستان قروه از ۳۳۷ روستای دارای جمعیت زیر ۵ هزار نفر ۳۳ روستا دارای مدرسه دولتی یا ملی بود. ۱ درصد دهات دارای مؤسسات بهداشتی یا درمانگاه بود. در ۱۰۴ روستا هم یک یا چند رادیو وجود داشت. شهرستان گروس یا بیجار گروس هم در سال ۱۳۳۵ دارای ۲۸۴ روستای کمتر از ۵ هزار جمعیت بود.۴۱ روستا دارای مدرسه دولتی ملی بود و ۸۷ روستا دارای گرمابه عمومی بود. در ۶۹ روستا یک یا چند رادیو وجود داشت. شهرستان سقز هم با ۴۴۶ روستای کمتر از ۵ هزار نفر تنها ۵۶ روستای دارای مدرسه دولتی یا ملی داشت و فقط یک روستا یا ۲/. درصد از مجموع دهات دارای درمانگاه یا مؤسسات بهداشتی بود. دو روستا دارای گرمابه عمومی بود و در ۱۲۰ روستا یک یا چند رادیو وجود داشت.
این آمارها در کنار شاخصهای دیگر تصویری هرچند ناقص را از غرب کشور در دهه ۳۰ در حوزههای روستایی، فرهنگی، بهداشتی و اجتماعی تا حدودی نمایش میدهد. فقر عمومی و محدودیت در دسترسی به خدمات اساسی مانند بهداشت و درمان و آموزش عمومی و مانند آن شرایط دشواری پیشروی ملت ایران و بهویژه مردم کرد در غرب کشور قرار داده بود، اما تحولات دهه ۴۰ و نیز اجرای برنامههای عمرانی کشور و البته افزایش درآمدهای نفتی کشور به دلیل افزایش قیمت نفت امکانی برای دولت فراهم کرد تا در دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ خدمات بیشتری ارائه دهد و تا حدودی شاخصهای توسعه، اما توسعه ناپایدار و ناموزون، دگرگون شود.
وضعیت این مناطق در دهه ۴۰ خورشیدی در آمارهای موجود چگونه است؟
بر اساس سرشماری ۱۳۴۵ یعنی ۱۲ سال پیش از انقلاب جمعیت استان کردستان با حدود ۷۰ هزار نفر رشد نسبت به سرشماری پیشین، حدود ۶۲۰ هزار نفر بود. حدود ۵/۱۶ درصد از جمعیت استان کردستان در شهرها ساکن بودند و اکثریت قاطع جمعیت استان کردستان روستانشین بود، یعنی ۵/۸۳ درصد از جمعیت استان کردستان در سال ۱۳۴۵ روستانشین بود. همین آمار نشان میدهد شیوه غالب زندگی مردم برآمده از شیوه معیشت روستانشینی یعنی کشاورزی و باغداری و دامداری بوده است. مناسبات اجتماعی نیز تحت تأثیر این ویژگی قرار داشت. بر اساس آمارهای اعلامی از جمعیت دهساله و بالاتر شاغل استان در سال ۱۳۵۰ یعنی ۱۶۸.۵۰۰ نفر شاغلین دهساله و بالاتر استان کردستان ۱۲۲.۹۹۴ نفر یا ۴/۶۹ درصد در بخش کشاورزی، جنگلبانی و شکار اشتغال داشتهاند. این آمار هم مؤید مفروض پیشین یعنی غلبه شیوه معیشت روستایی و کشاورزی در سطح استان کردستان در این سالها است. نسبت جنسی در سرشماری ۱۳۴۵ به نفع مردان بوده و در برابر هر ۱۰۰ زن ۴/۱۱۲ نفر مرد وجود داشته است. جمعیت شهرنشین استان کردستان بر اساس سرشماری قبلی یعنی سرشماری ۱۳۳۵ حدود ۶/۱۴ درصد بود که در سرشماری ۱۳۴۵ حدود ۲ درصد رشد داشته و به بیش از ۱۶ درصد رسیده است. رشد جمعیت شهرنشین در این ۱۰ سال افزایشی، اما نهچندان شتابان بوده است. در سال ۱۳۴۵ همچنان بخش بزرگی از جمعیت استان کردستان یعنی حدود ۸۳ درصد روستایی است. رشد جمعیت شهرنشین و درنتیجه بزرگ شدن شهرهایی چون سنندج در پی این رشد هم اجتنابناپذیر است.
در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی استان کردستان از نظر تقسیمات کشوری شامل ۶ شهرستان سنندج، بیجار گروس، قروه، سقز، مریوان و بانه و ۸ شهر و ۱۶ بخش و ۴۹ دهستان و حدود ۱۹۱۷ روستای دارای سکنه و خالی از سکنه بود که ۱۸۶۴ روستا مسکونی بود. جمعیت روستاهای استان کردستان ۵۱۷.۱۵۵ نفر بود. مرکز استان یعنی شهر سنندج در سرشماری ۱۳۳۵ دارای جمعیت ۴۰.۶۴۱ نفری بود و در سرشماری ۱۳۴۵ نیز ۵۴.۵۷۸ نفر سرشماری شده است. مرکز استان کردستان و بزرگترین مرکز شهری استان کردستان یعنی سنندج شهر به نسبت کوچکی است و جمعیت سنندج به ۵۵ هزار نفر نیز نرسیده است.
از نظر ساختار سنی جمعیت نیز کل جمعیت ۶۱۹.۵۷۳ نفر جمعیت زن و مرد استان کردستان، ۴/۴۵ درصد در گروه سنی ۰-۱۴ سال،۲/۵۰ درصد در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ ساله و ۴/۴ درصد در گروه سنی ۶۵ ساله و بالاتر توزیع شده بود. ساخت سنی جوان جمعیت استان کردستان از آمارهای فوق هویدا میشود.
حدود ۶/۹۹ درصد جمعیت استان مسلمان و نسبت کمی از جمعیت به ترتیب کلیمی، ارمنی، زرتشتی، آسوری و سایر مسیحیان گزارش شده است. در سال ۱۳۴۵ جمعیت برخی شهرستانهای کردنشین مستقر در آذربایجان غربی هم به شرح زیر است: مهاباد ۱۵.۱۴۰۰ نفر، سردشت ۳۶.۲۰۰ نفر و پیرانشهر ۴۱.۲۰۰ نفر. ضمن آنکه در دیگر شهرستانها ازجمله در رضائیه (ارومیه)، نقده و ماکو و خوی هم گروه زیادی از کردزبانها زندگی میکردند. بوکان و میاندوآب هم در این دوره بخشی از شهرستان مهاباد بود. در سال ۱۳۴۵ شهر مهاباد ۲۸.۶۱۰ نفر جمعیت داشت و در سال ۱۳۵۵ جمعیت شهر مهاباد با ۵۴ درصد رشد در دوره دهساله به ۴۴.۰۱۷ نفر بالغ شد. رشد شتابان جمعیت شهر مهاباد در این دوره زمانی قابل توجه و بررسی بیشتر است.
در سال ۱۳۴۵ در استان کردستان ۱۰۵.۴۸۹ واحد مسکونی وجود داشت. از مجموع حدود ۱۰۵ هزار واحد مسکونی تنها ۸.۶۵۵ واحد دارای برق، ۲.۶۶۷ واحد دارای آب لولهکشی، ۹.۰۴۷ واحد با استفاده از چاه آب، ۷.۵۱۳ واحد مسکونی با استفاده از آب قنات و ۷.۷۹۰ واحد با استفاده از رودخانه و ۷۳.۳۱۷ واحد نیز بهوسیله چشمه و سایر روشها آب خود را تأمین میکردند. این شاخصها ابعاد دیگری از تجارب مردم در کشور بهویژه در غرب کشور را نمایش میدهد.
از ۱۰۵ هزار واحد نیز عمر ۸۱.۸۰۳ واحد بیش از ۱۰ سال عمر داشت. برحسب نوع مصالح بهکاررفته در واحدهای مسکونی در سال ۱۳۴۵، تعداد ۶۷۹ واحد از آجر و آهن،۲۸۱ واحد از سنگ و آهن، ۷۶ واحد بتونآرمه،۲۰.۸۰۰ واحد از سنگ و چوب،۳۲۰۰ واحد از آجر و چوب، ۶۵۴ واحد از چوب، ۵۳.۲۶۳ واحد از خشت و چوب و ۲۶.۰۹۱ واحد مسکونی نیز از خشت و گل و ۵ واحد از حصیر و ۴۴۰ واحد با استفاده از دیگر مصالح ساخته شده بود. در سال ۱۳۴۵ از مجموع ۱۱۸.۴۵۱ خانوار ساکن در استان کردستان تنها ۲۶ خانوار از گاز، ۳۹.۴۲۱ خانوار از نفت و ۳۳.۸۵۱ خانوار از هیزم استفاده میکردند. رفاه و امنیت در ساختار خانوادهها از خلال این آمار هم نمایانگر است.
نسبت باسوادی در سال ۱۳۴۵ در استان کردستان به تفکیک شاخص جنسیت برای مردان هفتساله و بالاتر ۸/۲۱ درصد و برای زنان تنها ۷/۵ درصد بود. برای مناطق شهری مردان ۱/۴۳ درصد و برای زنان شهری ۳/۸ درصد باسواد گزارش شدهاند. باسوادی برای زنان روستایی در سال ۱۳۴۵، ۲/۱ درصد و برای مردان ۷/۱۴ درصد بود. پایین بودن آمار باسوادی در روستاها و نیز برای زنان بسیار مشهود و چشمگیر است.
وضعیت آن سامان در دهه ۵۰ چگونه است؟
در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ نسبت ازدواج و طلاق در استان کردستان میزان استحکام مناسبات خانوادگی در آن دوره را بازگو میکند. در سال ۱۳۵۰ در برابر ۴۱۵۴ ازدواج ثبتشده در استان کردستان ۴۹۵ طلاق ثبت شده است، یعنی در برابر ازدواجهای صورت گرفته ۹/۱۱ درصد طلاق ثبت شده است. در سال ۱۳۵۱ روند طلاق افزایشی بوده و در برابر ۵۰۴۴ ازدواج ۷۰۸ طلاق ثبت شده است؛ یعنی در برابر ازدواجهای صورتگرفته ۱۴ درصد طلاق ثبت شده است. نسبت طلاق در فاصله ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۱ روند رو به رشدی را نشان میدهد. در سال ۱۳۵۱ این نسبت برای مناطق شهری ۹/۲۴ طلاق در برابر ازدواجهای ثبتشده در همان سال است که نشانگر آمار بالای طلاق در مناطق شهری است. در مناطق روستایی این نسبت ۲/۸ درصد طلاق در برابر ازدواجهای ثبت شده است. طلاق در دهههای بعدی بهویژه در دهه ۷۰ و ۸۰ در استان کردستان حتی در مناطق روستایی روند رو به رشدی را تجربه کرده است.
از نظر شاخص سواد نیز وضعیت استان کردستان در این دوره حائز اهمت است. در سال ۱۳۵۰ از کل جمعیت هفتساله و بالاتر استان کردستان در کل استان ۳/۱۴ درصد باسواد بودند؛ یعنی حدود ۸۵ درصد جمعیت استان کردستان که لازم التعلیم بودند در این سالها بیسواد بودند. برای مناطق شهری نسبت باسوادی جمعیت هفتساله و بالاتر ۱/۴۳ درصد است و برای مناطق روستایی میزان باسوادی جمعیت هفتساله و بیشتر تنها ۳/۸ درصد گزارش شده است.
در سال ۱۳۵۰ نسبت باسوادی جمعیت هفتساله و بالاتر در حال دگرگونی بود و بعد از ۵ سال این نسبت با ۵ درصد رشد به ۴/۱۹ درصد باسوادی برای کل استان کردستان و ۵/۵۰ درصد هفتساله و بالاتر در مناطق شهری و ۲/۱۲ درصد برای مناطق روستایی رسید. از نظر تفکیک جنسیتی هم رشد در مناطق شهری بیشتر بود، بهگونهای که از مردان هفتساله و بالاتر کل استان این رقم به ۷/۲۸ درصد باسواد و مردان شهری ۲/۶۳ درصد و مردان روستایی به ۹/۲۰ درصد رسید. از نظر سواد زنان هفتساله و بالاتر هم این نسبت ۵/۸ درصد برای کل استان، ۳/۳۶ درصد برای زنان شهری و تنها ۲ درصد برای زنان روستایی گزارش شده است. ۴۳.۶۱۷ نفر از جمعیت هفتساله در مناطق شهری و ۳۴۴.۷۵۴ نفر از جمعیت هفتساله و بالاتر استان کردستان در روستاها بیسواد گزارش شدهاند.
برخی شاخصهای دیگر تصویر ارائهشده از استان کردستان در این دوره را شفافتر میکند. در سال ۱۳۵۱ در نقاط شهری استان کردستان تعداد ۱۰ بیمارستان با ۳۲۰ تخت فعالیت داشتند.۳۲ مرکز بهداشتی و درمانی و ۱۹ داروخانه فعالیت داشتهاند. در سال ۱۳۵۱ در کل استان کردستان ۹۴ پزشک،۱۳ دندانپزشک،۱۱ دکتر داروساز و ۲۲ ماما و ۱۵ پرستار اشتغال به خدمت داشتهاند. شاخصهای بهداشتی و درمانی در این دوره وضعیت رضایتبخشی ندارند.
در سال ۱۳۵۱ تعداد کتابخانههای استان ۷ باب و کتابخانه کودکان ۲ باب گزارش شده است. در سال ۱۳۵۱ تعداد زمین فوتبال خاکی استان ۹ زمین، زمین والیبال ۲۹ و زمین بسکتبال ۲۶ مورد بود. همچنین در سال ۱۳۵۱ در استان کردستان ۱۰ پارک، ۲ پارک کودک، ۵ هتل، ۵ مهمانخانه، ۳۵ مسافرخانه، ۱۱۷ مکان مذهبی، ۵۲ گرمابه عمومی و ۲۹ گرمابه خصوصی فعالیت داشته است. ورزش و اوقات فراغت و نحوه گذران آن تابعی از این شاخصهاست.
در سال ۱۳۵۰ تنها ۱۱ کارگاه بزرگ صنعتی با ۵۲۳ کارگر فعالیت داشته است. کل راههای استان کردستان در سال ۱۳۵۱ حدود ۱۴۱۰ کیلومتر بود که ۲۴۹ کیلومتر آسفالت درجه دو، ۳۸ کیلومتر آسفالت سرد، ۱۰۳۹ کیلومتر شنی و ۸۴ کیلومتر خاکی بوده است. وضعیت راهها هم چندان مطلوب نبود. در مهاباد هم در سال ۱۳۵۱ حدود پنج کیلومتر راه آسفالته و ۱۵۷ کیلومتر در دست آسفالت و ۴۷۳ کیلومتر شنی و ۲۰ کیلومتر خاکی وجود داشت. در سال ۱۳۵۸ طول راههای مهاباد به ۳۲۴ کیلومتر رسیده بود که ۵۳ کیلومتر آسفالته، ۱۰ کیلومتر فرعی و ۲۶۱ کیلومتر شنی بود. زیرساختهای ارتباطی هم وضعیت رضایتبخشی را نمایش نمیدهند.
در سالهای پس و پیش از انقلاب این شاخصها چه تفاوتی داشتند؟
در سال ۱۳۵۵ استان کردستان شاهد تغییراتی در شاخصهای جمعیتی و اجتماعی بود. جمعیت استان کردستان به ۷۸۳.۷۴۰ نفر رسید. جمعیت شهرنشین در سال ۱۳۵۵ نسبت به سال ۱۳۴۵ با رشد محسوسی روبهرو شد و از حدود ۵/۱۶ درصد جمعیت شهرنشین در سال ۱۳۴۵ به ۳/۲۴ درصد جمعیت شهرنشین در سال ۱۳۵۵ رسید، یعنی جمعیت شهری بهسرعت افزایش یافت، اما همچنان دوسوم جمعیت استان در روستاها ساکن بود. افزایش جمعیت شهرنشین در این دوره دهساله تحت تأثیر متغیرهای زیادی ازجمله اصلاحات ارضی و مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و البته افزایش نسبی رفاه شهری بود.
شاخص طلاق نسبت به ازدواج در این دوره تفاوت مشهودی نداشت. در سال ۱۳۵۵ در برابر ۴۶۲۹ ازدواج ثبتشده ۶۴۳ طلاق ثبت شده که نشانگر نسبت ۹/۱۳ درصد طلاق به ازدواج است، اما روند طلاق در مناطق شهری در حال افزایش چشمگیری بود و به ۱/۲۸ طلاق در برابر ۱۰۰ ازدواج رسید که حتی امروزه هم در کشور رقم بالایی محسوب میشود. این نسبت برای مناطق روستایی حدود ۴ درصد بوده که رقم بسیار کمی محسوب میشود. طلاق بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی در کشور و استان کردستان نیازمند بررسیهای بیشتری است، اما در این دوره احتمال دارد این تحول جدا از اینکه تابعی از تحول در مناسبات اجتماعی بوده تا حدودی تحت تأثیر سنت «لفظ» طلاق هم باشد. در میان اهل سنت شافعی مذهب کشور اگر مردی درباره همسر خود لفظ طلاق را به کار برده و وی را با لفظ بدون حضور در محضر سهطلاقه کند همسرش بر وی حرام میشود.
در سال ۱۳۵۵ حدود ۴۲ درصد از ۲۱۴.۷۷۰ نفر شاغل استان در بخش کشاورزی، جنگلداری، شکار و ماهیگیری فعالیت داشتند. غلبه معیشت بهوسیله بخش کشاورزی همچنان استمرار دارد هرچند از نسبت آن کاسته شده بود.
در سال ۱۳۵۵، از مجموع جمیعت ۶۱۵.۸۶۹ نفر ششساله و بالاتر در استان کردستان در این سال حدود ۳۰ درصد میتوانستند بخوانند و بنویسند. این نسبت برای مردان ۸/۴۳ درصد و برای زنان ۱۵ درصد است. در مناطق شهری ۶/۵۵ درصد از ششسالهها و بالاتر سواد خواندن و نوشتن داشتند و برای مردان شهری ۴/۶۶ و برای زنان شهری ۷/۴۲ درصد اعلام شده بود. در مناطق روستایی در سال ۱۳۵۵ در استان کردستان ۳/۲۱ درصد سواد خواندن و نوشتن داشتند که این نسبت برای مردان ۶/۳۵ درصد و برای زنان روستایی ۴/۶ درصد بوده است. در این دوره هرچند بهصورت نسبی شاهد افزایش شمار افراد باسواد هستیم، اما همچنان بیش از نیمی از جمعیتِ نیازمند آموزش بیسواد هستند و البته افزایش سواد در دورههای بعدی تحصیل نیز با محدودیتهایی روبهرو است. در سال تحصیلی ۱۳۵۵- ۱۳۵۶ در استان کردستان ۲۶ کودکستان و ۸۴۳ دبستان فعالیت داشته است. ۷۰۷ دبستان سپاه دانش و ۵۲ مدرسه راهنمایی و ۱۹ دبیرستان دولتی و ۱۱ مدرسه حرفهای و فنی نیز در استان فعالیت داشت.
در سال ۱۳۵۵ در استان کردستان ۶ استادیوم ورزشی مورد بهرهبرداری و ۷ استادیوم در دستساخت و ۶ سالن ورزشی مورد بهرهبرداری و ۵ ساختمان در دست ساخت فعالیت داشتند. زمین فوتبال چمن یک مورد، خاکی ۹ مورد، زمین والیبال ۶۸ و زمین بسکتبال ۴۳ مورد گزارش شده است. تعداد بیمارستان و زایشگاهها در استان کردستان در سال ۱۳۵۵ به ۱۰ مورد با ۴۳۷ تخت رسیده بود و ۹۰ درمانگاه و ۱۵ آزمایشگاه و ۲۰ داروخانه نیز در این سال در سطح استان فعالیت داشتند.۱۲۳ پزشک عمومی، ۲۹ پزشک متخصص و ۱۴ دندانپزشک در استان کردستان اشتغال داشتند.
جمعیت شهر سنندج از ۵۴.۵۷۸ نفر در سال ۱۳۴۵ به ۹۵.۸۷۲ نفر در سال ۱۳۵۵ رسید، یعنی شهر سنندج در این دوره از نظر جمعیتی ۷۶ درصد رشد داشت. مراکز شهری استان کردستان در این دوره از نظر جمعیت رشد چشمگیری را تجربه کردند، این یعنی بر شمار حاشیهنشینان شهرها افزوده شده بود. دیواندره و سقز و کامیاران و قروه و مریوان و بانه از حداقل ۷۲ تا حداکثر ۳۵۷ درصد رشد جمعیتی داشتند و تنها شهر بیجار است که با ۴۶ درصد رشد جمعیت در رتبه آخر استان کردستان قرار میگیرد. در سال ۱۳۵۵ از جمع ۲۱۲.۹۶۸ نفر جمعیت شاغل دهساله و بالاتر ۹۱.۶۵۰ نفر یعنی ۴۳ درصد در بخش کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری اشتغال داشتند. روند تغییرات اقتصادی و اجتماعی در استان کردستان ازجمله اصلاحات ارضی و ظهور مشاغل جدید صنعتی و ساختمانی و دیگر مشاغل موجب این تغییرات شده بود. لازم است یادآوری شود در این دوره برخی افراد تلاش زیادی برای توسعه و آبادانی و پیشرفت غرب کشور ازجمله استان کردستان داشتند که یکی از آنها استاندار کردستان شادروان مهدی رئوفی است. در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۹ مهدی رئوفی استانداری استان کردستان را در دست داشت که منشأ خدمات زیادی برای استان کردستان ازجمله توسعه زیرساختها و تأسیس مراکز ورزشی و رفاهی و خیابانکشی و پارکها و مواردی از این دست بود. نام رئوفی در کردستان با احترام یاد میشود. این موضوع نشانگر قدرشناسی مردم از مسئولان خادم است.
آمارهایی که ارائه شد تا حدودی ضمن آنکه شرایط و وضعیت غرب کشور و بهویژه استان کردستان را در سالهای پیش از انقلاب نشان میدهد حاوی گزارشی مختصر از روند دگرگونیهای اقتصادی و اجتماعی این مناطق نیز هست. با رشد جمعیت شهرنشین، افزایش شمار جمعیت باسواد بهویژه زنان و روستاییان، تغییر در ساختار معیشتی منطقه و گذر تدریجی از اقتصاد مبتنی بر کشاورزی به اقتصاد مبتنی بر خدمات و مشاغل جدید اداری و صنعتی و ساختمانسازی و دگرگونیهایی از این دست بهتدریج نمودهای جدیدی از تجدد در این مناطق هویدا میشود. این امر دگرگونی مناسبات اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
در برنامههای عمرانی کشور چه طرحهایی برای غرب کشور در نظر گرفته شده بود؟
در برنامههای عمرانی کشور پیش از انقلاب، از برنامه عمرانی نخست از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۴ تا برنامه پنجم از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ دولتهای وقت تلاش کردند تا با سرمایهگذاری در استانهای مرزی ازجمله در غرب کشور بخشی از مشکلات را مرتفع کنند. عمران منطقهای و ایجاد تعادل بین مناطق مختلف کشور از نظر توزیع تأسیسات و تسهیلات اجتماعی و رفاه رویکردی بود که البته کارکردهایی در پی داشت. به عنوان مثال در برنامه چهارم توسعه چند نوع قطب توسعهای مانند قطب کشاورزی یا قطب صنعتی و قطب ارتباطی و قطب توریستی تعریف شده بود. برای کرمانشاه قطب صنعتی و برای مهاباد قطب کشاورزی تعریف شده بود. اجرای برنامههای پنجگانه عمرانی و توسعه کشور در پیش از انقلاب همچون دیگر نقاط ایران اثرات مستقیمی بر دگرگونی و تحول در سبک زندگی و مناسبات اجتماعی در غرب کشور بر جای گذارد. برنامه اول اسفندماه ۱۳۲۹ تصویب میشود و افزون بر تأسیس سازمان برنامه و بودجه کشور، در حین اجرا به دلیل رویدادهای مرتبط با ملی شدن نفت، اقدام مهمی در جهت اجرای آن صورت نمیگیرد. در این برنامه مصوب شده بود اعتباراتی که برای شهرستانها منظور شده است به کارهای تولیدی و عمرانی و کشاورزی و امور اجتماعی هر شهرستان اختصاص دارد که تحت نظر سازمان برنامه و طبق قانون برنامه به مصرف برسد.
برنامه اول کشاورزیمحور بود. در حین اجرای برنامه نیز کشور شاهد رشد تولیدات کشاورزی بود. برنامه هفتساله دوم در سال ۱۳۳۴ مصوب شد. در برنامه دوم دولت برای انجام این امور مکلف شد «تولید و بهبود و تکثیر صادرات و تهیه مایحتاج مردم در داخله کشور و ترقی کشاورزی و صنایع و اکتشاف و بهرهبرداری از معادن و ثروتهای زیرزمینی و اصلاح و تکمیل وسایل ارتباط و اصلاح امور بهداشت عمومی و انجام هر نوع عملیاتی برای عمران کشور و بالا بردن سطح فرهنگ و زندگی افراد و بهبود وضع معیشت عمومی». برنامه سوم بهصورت پنجساله و از مهرماه ۱۳۴۱ فاز اجرایی آن شروع شد و سال ۱۳۴۶ به اتمام رسید. برنامه چهارم عمرانی کشور در سال ۱۳۴۷ آغاز شد. هدف اصلی این برنامه تسریع رشد اقتصادی کشور با اتکا بیشتر بر توسعه صنعتی، توزیع عادلانهتر درآمد و کاهش نیازمندی به خارج از کشور بود. برنامه عمرانی پنجم کشور نیز از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ اجر شد. این برنامه تحت تأثیر افزایش چشمگیر قیمت نفت تدوین شد. برنامه پنجم با اهداف بلندپروازانهای تدوین شده بود: «الف. ارتقای کیفیت زندگی همه گروهها و قشرهای اجتماعی کشور؛ ب. حفظ رشد سریع، متوازن و مداوم اقتصادی همراه با حداقل افزایش قیمتها؛ پ. افزایش درآمد طبقات مختلف با تأکید خاص در مورد ارتقای سطح معیشت گروههای کمدرآمد؛ ت. گسترش جامعتر عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با تأکید خاص در مورد توزیع عادلانهتر خدمات در سطح همه گروهها و قشرهای اجتماعی؛ ث. بهبود کیفیت و افزایش عرضه نیروی انسانی فعال کشور بهمنظور افزایش بازدهی و برطرف کردن تنگناهای توسعه؛ ج. حفاظت، احیا و بهبود محیط زیست و اعتلای کیفیت زندگی جامعه بهخصوص در نقاط پرجمعیت؛ چ. توسعه علوم و تکنولوژی و گسترش قوه خلاقه و ابتکار جامعه؛ ح. ایجاد مزیت نسبی در تولید و صدور کالاهای صنعتی در سطح بینالمللی؛ خ. حداکثر استفاده از منابع ارزی برای جبران کمبودهای داخلی و مهار کردن فشارهای تورمی، سرمایهگذاری در خارج و ایجاد ثروتهای ملی در جهت جایگزین کردن منابع پایانپذیر نفت؛ د. نگهداری و زنده کردن میراث ارزنده فرهنگی، پژوهشی و آموزش فرهنگی و هنری، گسترش فرهنگ و هنر، ایجاد تسهیلات برای آفرینش هنری و ادبی و گسترش روابط فرهنگی».
شرایط ویژه ایران در آن دوره و نیز ضعف ساختار علمی و کارشناسی کشور موجب شده بود تا این برنامهها با مشاوره نهادهای خارجی تدوین شود. هرچند برنامههای اجراشده پنجگانه بهصورت کامل به اهداف خود نرسید یا اینکه دچار برخی تعارضهای درونی بود، اما در تغییر شرایط و افزایش سطح رفاه عمومی اثرات چشمگیری بر جای گذاشت. با این حال رشد اقتصادی حاصل از اجرای این برنامهها نهتنها نتوانست بر نابرابری مناطق مختلف کشور غلبه کند، بلکه به ابعاد نابرابریها افزود. این نابرابری هم با گسترش مراکز جمعیتی فقیرنشین همچون حاشیه شهرها و هم خالی شدن روستاهای زیادی از جمعیت خود را نشان داد. در غرب کشور ازجمله طرح کشت و صنعت مهاباد تحت تأثیر این برنامهها قرار داشت و اثراتی اقتصادی بر جای گذاشت یا اینکه برخی مراکز صنعتی مانند صنایع نفت در کرمانشاهان توسعه یافت، اما این اقدامات اثرات مثبت چندانی در توسعه این مناطق و تعدیل شکافهای توسعهای با دیگر نقاط برخوردارتر کشور در پی نداشت. تورم اواسط دهه ۵۰ هم از دیگر پیامدهای این برنامهها بود. برای اتمام این بحث چند آمار را بیان میکنم که نشانگر اثرات اجرای این برنامهها در ناموزونی توسعه کشور بر اساس استانهاست.
در درون استانها هم در میان شهرستانها ناموزونی برجسته شده بود. نتیجه این ناموزونی در مقایسه استانهای کشور در سال ۱۳۵۵ خود را در برخی آمارها اینگونه نشان میدهد. در سال ۱۳۵۵ نرخ بیکاری جمعیت فعال برای کشور ۲/۱۰ درصد بود. برخی استانها مانند تهران ۸/۳ یا مرکزی ۴/۴ درصد و خراسان ۵/۳ درصد و کرمان ۴ درصد بود، در حالی که نرخ بیکاری در استان گیلان در این سال ۵/۴۳ درصد، مازندران ۲۴ درصد و خوزستان ۸/۱۴ درصد و برای استان کردستان نرخ بیکاری در سال ۱۳۵۵ در کل استان ۲/۱۵ درصد گزارش شده است. نرخ بیکاری مناطق شهری کشور در سال ۱۳۵۵ برابر با ۱/۵ درصد گزارش شده که این رقم برای شهر تهران ۷/۳ درصد، مرکزی ۶/۴ درصد، آذربایجان شرقی ۶/۴ درصد و اصفهان ۹/۳ درصد بود، اما برای گیلان ۵/۱۲ درصد ثبت شده است. استان کردستان در مناطق شهری در سال ۱۳۵۵ شاهد نرخ بیکاری ۵/۴ درصد بود.
بیکاری نقاط روستایی کشور در سال ۱۳۵۵ با نرخی بیش از معدل کشوری برابر با ۲/۱۴ درصد یعنی حدود ۳ برابر نرخ بیکاری مناطق شهری بود. روستاها در این دوره با بحران بیکاری دستوپنجه نرم میکردند. بخشی از این وضعیت ناشی از پیامدهای اصلاحات ارضی است که خود را نمایش داده است. نرخ بیکاری در روستاهای تهران و مرکزی ۳/۴ درصد، کرمان ۱/۴ درصد و خراسان ۲/۴ درصد بود و در برابر برای مناطق روستایی استان گیلان ۹/۵۲ درصد، مناطق روستایی مازندران ۳/۳۰ درصد و خوزستان ۵/۲۱ درصد و بوشهر ۲/۲۴ درصد گزارش شده است. استان کردستان در سال ۱۳۵۵ برای مناطق روستایی شاهد نرخ بیکاری بسیار بالا یعنی ۲/۱۸ درصد بود. جدا از ابعاد تأسفبار بیکاری در سال ۱۳۵۵ در برخی از استانهای کشور و در مناطق روستایی کشور، ناموزونی ساختار اقتصادی کشور در خلال این آمارها نمایان میشود.
در سال ۱۳۵۵ از جمعیت ششساله و بالاتر کشور ۵/۴۷ درصد در کل کشور باسواد بودند. این نسبت برای مردان ۹/۸۹ درصد و برای زنان ۵/۳۵ درصد است. در مناطق شهری ۵/۶۵ درصد جمعیت ششساله و بالاتر مرد و زن باسواد بوده که برای مردان این نسبت در مناطق شهری ۴/۷۴ درصد و برای زنان ۶/۵۵ درصد بود. در مناطق روستایی از جمعیت ششساله و بالاتر برای مرد و زن ۵/۳۰ درصد باسواد و برای مردان ۶/۴۳ درصد و برای زنان ۳/۱۷ درصد باسواد گزارش شده است. نسبت باسوادی در این سال برای استان کردستان ۳۰ درصد یعنی نسبت بسیار کمتری از معدل کشوری بود. ۵۸۹۰ نفر پزشک متخصص در سال ۱۳۵۸ در کل کشور به فعالیت اشتغال داشتند. ۴۰۸۲ نفر از این پزشکان متخصص در تهران، ۲۱۳ نفر در آذربایجان شرقی،۲۷۳ نفر در فارس و ۲۷۷ نفر در خراسان اشتغال داشتند در حالی که پزشکان متخصص در کردستان ۱۲، بوشهر ۳ نفر، سیستان و بلوچستان ۴ نفر گزارش شده است. از ۱۲ پزشک متخصص استان کردستان در این سال ۱۱ نفر در سنندج، مرکز استان، فعالیت داشتند و یک نفر هم در بیجار بود. البته تذکر این نکته هم ضروری است که تعداد کل پزشکان عمومی و متخصص استان کردستان از سال ۱۳۵۰ که ۸۵ نفر بود در سال ۱۳۵۷ به ۱۳۹ نفر افزایش یافت. در سال ۱۳۵۰، ۱۳ دندانپزشک در استان کردستان فعالیت میکرد که این رقم در سال ۱۳۵۷ به ۱۶ دندانپزشک رسید. در سال ۱۳۵۸ از ۲۰ دندانپزشک استان کردستان ۱۵ تن در سنندج اشتغال داشتند. از مجموع ۵۶۵ بیمارستان کشور هم در سال ۱۳۵۸ ۱۳۵ بیمارستان در تهران، ۳۸ بیمارستان در آذربایجان شرقی، ۵۷ بیمارستان در استان خراسان و ۴۷ بیمارستان در استان اصفهان بود، در حالی که در استان بوشهر ۳ بیمارستان، ایلام دو بیمارستان، سیستان و بلوچستان ۸ و کردستان ۱۰ بیمارستان فعالیت داشتند. بین سالهای ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۵۵ تعداد واحدهای مسکونی افزایش زیادی داشت. در کل کشور تعداد واحدهای مسکونی در سال ۱۳۵۵ نسبت به ۱۳۴۵ ۸۰/۳۶ درصد افزایش داشته است. در استان مرکزی (شامل تهران) این نسبت ۴/۵۱ درصد، اصفهان ۹۶/۴۹ درصد و خوزستان ۴۷/۳۹ درصد افزایش و کردستان با نسبت بسیار کمتری از میانگین کشور ۲۰/۲۳ درصد و زنجان ۲۸/۲۰ درصد افزایش شمار واحدهای مسکونی از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ را نشان میدهد. ناموزونی روند توسعه کشور در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی تا حدود زیادی خود را در آمارهایی که بیان شد نشان میدهد. استان کردستان و بسیاری دیگر از نقاط ایران ازجمله بوشهر و ایلام و سیستان و بلوچستان و دیگر استانها علیرغم برخی اقدامات صورتگرفته در افزایش توان توسعهای، همپای دیگر نقاط کشور روند توسعه را طی نکردند. هرچند در نگاهی عامتر کل کشور با اختلال در روند توسعه دست به گریبان بود.
در اواخر دهه ۴۰ خورشیدی و ابتدای دهه ۵۰ خورشیدی در کنار مرزهای غربی کشور در عراق رویدادهای مهمی ظهور و بروز کرده بود. تشدید درگیری میان حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری ملامصطفی بارزانی با ارتش عراق که در سیطره حزب بعث به رهبری حسن البکر و صدام حسین بود به اوج خود رسیده بود و ایران و نیروهای نظامی و امنیتی کشور در کمک به حزب دموکرات کردستان عراق، درگیر این بحران شده بودند. بخشی از غرب کشور به دلیل رفتوآمد نیروهای درگیر در عراق به داخل ایران نیز تا حدودی متأثر از این درگیریها بود. با تضعیف موقعیت کردهای عراق در جنگ با دولت عراق و سپس انعقاد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر میان شاه ایران و دولت عراق که صدام حسین به نمایندگی عراق در آن شرکت کرده بود اگرچه روابط ایران و عراق به حالت عادی بازگشت اما دیری نپایید که با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ کشور و مناطق کردنشین ایران وارد مرحله تازهای از تحولات سیاسی و اجتماعی شدند.
اگر موافق باشید برای جلوگیری از خستگی خوانندگان عزیز، بحث درباره تحولات سیاسی کردستان در آستانه انقلاب را به شماره بعد واگذار کنیم و در ادامه هم به تحولات اقتصادی و اجتماعی پس از انقلاب در این مناطق بپردازیم.
با کمال میل و با تشکر.