بدون دیدگاه

جوانه‌های راهبردی امید

 

حفاظت از حرکت چشمگیر مردم

لطف‌الله میثمی

در شامگاه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ مردم ایران با شنیدن خبر پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، به خیابان‌ها آمدند و شادی و پایکوبی کردند. ویژگی‌های حرکت مردم در آن شب، نخست این بود که از جایی مدیریت نشده بود، دوم اینکه در یک زمان واحد انجام شد، سوم اینکه سراسری بود و مردم در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک و در تمام محلات تهران حضور داشتند، چهارم اینکه از همه گروه‌های سنی اعم از زن و مرد در آن دیده می‌شد و پنجم اینکه متانت کامل داشتند. هیچ حرکت غیرقانونی و توهین‌آمیزی از آنها سر نزد و هیچ درگیری‌ای هم به وجود نیامد.

بدیهی است که این حرکت سراسری که ناشی از «خود‌اشتعالی» مردم بود، یک تغییر کیفی و شاید ماهوی داشت که دربرگیرنده تغییرات تدریجی زیادی بود. دستاورد اصلی این حرکت، این بود که «برون‌داد» واقعی ملت ایران  و در اوج عقلانیت بود. به نظر می‌رسد که دستگاه امنیتی هم نباید از حضور یکپارچه مردم، نگرانی‌ای به خود راه دهند و نباید چنین بیندیشند که آزادی مردم به هرج و مرج منجر می‌شود. من با الهام از آن حرکت باشکوه مردم به این نتیجه رسیدم که در شرایط فعلی، ما بایستی از دستاوردهای ملت‌مان که به چنین تغییر کیفی‌ای منجر شد، حفاظت کنیم و اجازه ندهیم خللی در آن راه یابد. بر آن شدم تا مؤلفه‌هایی را که به این حرکت باشکوه منجر شد، مورد بررسی قرار دهم.

تحولی در جهان

یکی از دستاوردهایی که در سال ۱۳۹۲ رقم خورد، این بود که درون ملت امریکا، تحولی رخ داد. بعد از چند قرن ماجراجویی، جنگ، اشغال و کودتا، به این نتیجه رسیدند که چه به لحاظ آرای مردم و چه به لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی، مایل به جنگ و عملیات نظامی نیستند. در این راستا اوباما اولین رئیس‌جمهوری بود که تصمیم‌گیری درباره جنگ را به مردم و کنگره واگذار کرد که جواب آن منفی بود. همچنین در پارلمان انگلستان، بیش از هشت درصد مردم به جنگ معتقد نبودند. سناتور ریچارد بلومنتال که رهبر تندروهای کنگره امریکا برای تحریم ایران بود، اظهارنظر عجیبی کرد و گفت متأسفم که ملت امریکا رویکرد جدیدی نسبت به امنیت ملی امریکا پیدا کرده‌اند که نمی‌خواهند عمل نظامی یا جنگی انجام شود. بیان بلومنتال نشان می‌دهد که اصلی‌ترین تضاد دنیا این است که از یک طرف، ملت امریکا به دلایل زیادی، جنگ نمی‌خواهند ولی تندروهای امریکا (محافظه‌کاران جدید)، اسرائیل و صنایع نظامی و… سعی دارند با ایجاد بحران‌هایی ملت امریکا را به نوعی در جنگ وارد کنند. بنابراین وظیفه هر فرد و هر ملت صلح‌طلبی، ایجاب می‌کند که بهانه‌ای به دست جنگ‌طلبان اسرائیلی و امریکایی ندهد و مسئولان ما نیز نباید «هل من مبارز» بطلبند و شعاری بدهند که بوی جنگ‌طلبی بدهد. مدیران کاخ سفید با ۷۵۰ پایگاه نظامی و ۷۰۰ میلیارد دلار بودجه نظامی سالیانه و در پی دخالت‌های زیادی – به طور نمونه اشغال عراق و لیبی و دخالت در سوریه و…-  به این نتیجه رسیدند که خط‌مشی خود را تغییر دهند. اوباما در سیر مبارزات انتخاباتی خود، جنگ عراق را یک فاجعه قلمداد کرد. امروز در ملت امریکا، بازتاب‌های این جنگ‌ها را می‌بینیم. ملت امریکا به این نتیجه رسیدند که در ۲۰۰  سال گذشته، هیچ‌یک از جنگ‌های آنها، وطن‌پرستانه نبوده است. بنابراین برای چه باید جان ببازند و مجروح شوند. تضاد راهبردی اسرائیل با امریکا از اینجا به‌وجود آمد که ملت امریکا، جنگ نمی‌خواهند ولی بقای اسرائیل در جنگ است و این اختلاف کمی نیست و نباید آن را تاکتیکی به‌حساب آورد. در این راستا در سرمقاله قدرت مردم (چشم‌انداز شماره ۸۲) و دیگر مقاله‌ها به تفصیل صحبت شده است.

بی‌طرفی در انتخابات ۹۲

یکی از دستاوردهایی که منجر به حرکت سراسری و چشمگیر مردم در انتخابات خرداد ۹۲ شد، این بود که نیروهای اصلاح‌طلب و اعتدال‌خواه –چه در سطح مردم و چه در سطح حاکمیت- به حدی از رشد و گسترش رسیده بودند که بی‌توجهی به آنها غیرممکن می‌شد. این پدیده، مسئولان بالای مملکت را به سمت بی‌طرفی سیاسی سوق داد. به طوری که اگر از یک جناح، حمایت آشکار می‌شد، نارضایتی جناح دیگر، تأثیرات فوق‌العاده‌ای در مملکت می‌گذاشت. این بی‌طرفی چه نتیجه تعادل نیروها باشد و چه عقلانیت سیاسی، به هرحال یکی از دستاوردهای سال ۹۲ است که باید آن را گرامی داشت؛ بنابراین نباید نیروها با اقدام خود، بهانه‌ای به دست بدهند که این بی‌طرفی، کمرنگ شود. اقدام شایسته مقام رهبری، در روز انتخابات که به لحاظ شرعی، میزان را رأی مردم اعلام کردند و گفتند که حق‌الناس بالاتر از حق‌الله است، همچنین توصیه ایشان به مردم ایران که اگر کسی جمهوری اسلامی را قبول ندارد، به خاطر منافع ملی کشور رأی بدهد، باعث شد که نه‌تنها مردم تشویق به رأی‌دادن شوند، بلکه نقطه عطفی در باروری قانون‌اساسی ثمره انقلاب باشد و نیز تعمیقی در مردم‌سالاری دینی که از این پس، برخی دین را قیدی برای مردم‌سالاری ندانند، بلکه دین را ضمانت و پشتوانه مردم‌سالاری به حساب آورند.

اجرای بدون تنازل قانون اساسی

در سرمقاله‌ها و مقاله‌های پیشین نشریه، تأکید داشتیم که اگر قانون‌اساسی ثمره انقلاب وجود نداشت، با توجه به الی ماشاء‌الله‌بودن اختلافات میان علما و مجتهدین، مملکت به وضعیت ملوک‌الطوایفی دچار می‌شد. می‌دانیم که علما و اندیشمندان چه در مورد توحید و چه در مورد معاد و وحی، اختلافات بنیادین با هم دارند. بنابراین تنها سندی که وفاق ملی و همزیستی مسالمت‌آمیز ملت ما را در مرحله فعلی تأمین می‌کند، قانون‌اساسی ثمره انقلاب است که تاکنون سه‌ بار، به رأی مردم گذاشته شده و بنیانگذار انقلاب، مراجع، مجتهدین و اندیشمندان بی‌شماری آن را امضا کرده‌اند. در زمستان ۷۴ مردم اصفهان، به پای صندوق رأی برای انتخابات مجلس پنجم رفتند. ۷۵ درصد مردم اصفهان از لیستی حمایت کردند که در گذشته، رأی چشمگیری نداشت. به همین لحاظ این انتخابات توسط شورای‌نگهبان، باطل اعلام شد اما در بهار ۷۵، همین آرا دوباره توسط مردم تأیید شد و نشان داد که مردم اصفهان در یک حرکت قانونی و رأی مخفی بدون رد پا، سمج و پایدارند. قانون‌گرایی وزن جدیدی پیدا کرد. به‌طوری‌که در خرداد ۷۶ و خرداد ۸۰، همین آمار در کل کشور تأیید شد. مرحوم آیت‌الله آذری قمی طی نامه‌‌ای نوشتند که خرداد ۷۶، پیروزی آرای مردم و قانون‌اساسی بر ایدئولوژی سنتی بود. طی هشت سال ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، پنج انتخابات رفراندوم‌گونه انجام شد که مملکت ما را به اوج شفافیت استراتژیک رساند و ۷۵ درصد مردم، اصلاحات قانونی را طلب ‌کردند. در خرداد ۸۴ نیز در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری، کاندیداهای اصلاح‌طلبان در مجموع ۱۶ میلیون رأی را به خود اختصاص دادند و جریان مقابل، ۱۰ میلیون رأی. در خرداد ۸۸ نیز با نظرخواهی وزارت اطلاعات، وزارت کشور و صدا و سیما، پیش‌بینی می‌شد که انتخابات به دور دوم برسد. در سال ۹۲ برخلاف پیش‌بینی‌های داخلی و خارجی، دکتر حسن روحانی رأی چشمگیری آورد. حال نتیجه می‌گیریم که اگر منحنی آرای مردم را از سال ۷۴ تا ۹۲ رسم کنیم، متوجه می‌شویم که علی‌رغم برخی محدودیت‌ها از سوی شورای‌نگهبان قانون‌اساسی، انتخابات‌های قانونی عینیت پیدا کرده و این سمت و سوی آرای مردم را به‌خوبی نشان می‌دهد. قانون‌اساسی، سند وفاق ملی‌ای است که همه جناح‌ها آن را قبول دارند. بنابراین حل اختلافات حول این فصل‌الخطاب، ممکن و عملی است. حتی شخصیت‌های منتقدی مثل آیت‌الله العظمی منتظری و مهندس عزت‌الله سحابی و همچنین مهندس موسوی، حجت‌الاسلام کروبی، دکتر پیمان، دکتر یزدی و حجت‌الاسلام خاتمی، همه به این قانون اساسی وفادار هستند و شعار اجرای بدون تنازل قانون‌اساسی، شعار فراگیر شده است و در پی انتخابات خرداد ۹۲ به سرمقاله کیهان نیز سرایت کرد. این درحالی بود که سرمقاله‌های قبلی، این شعار را شعار فتنه تلقی می‌کردند.

بنابراین یکی از دستاوردهایی که در سال ۹۲ به‌طور مکرر تأیید شد، همین قانون‌اساسی بود که بایستی آن را حفاظت کنیم و در باروری و غنای قانون‌گرایی بکوشیم.

راهبرد مناسب منطقه و جهان

یکی از دستاوردهایی که در سال ۹۲ و در پی انتخابات رقم خورد، سخنرانی دکتر حسن روحانی در مجمع‌عمومی سازمان ملل بود. ایشان خطاب به مردم و سران همه کشورها اعلام کرد بیاییم دست به دست هم دهیم و با این تروریسم کور مقابله کنیم. این راهبرد، نخست آنکه واقعی است، چرا که خطر القاعده و گروه‌های سلفی و وحشی‌گری‌های آنها را نمی‌توان انکار کرد. دوم این خطر را امریکا، روسیه و کشورهای غربی هم احساس کرده‌اند و بنابراین دکتر روحانی راهبردی را مطرح کرد که همه جهانیان آن را تأیید می‌کردند. این امتیازی برای کشور ایران بود.

اسلام در سازوکارهای دموکراتیک

یکی از دستاوردهای انتخابات ۹۲ شعاری بود که اسلام را در سازوکارهای دموکراتیک، جهانی و قابل قبول برای همه مطرح می‌کرد. طبق این رویکرد از درون دین‌باوری، به تعامل سازنده با جهان –به جای تقابل- می‌رسیم. تقابل با جهان را کمرنگ و بلکه بی‌رنگ می‌کنیم، مگر در شرایطی که تعدی و تجاوزی رخ دهد که در آن صورت، همه ما مرد میدان دفاعیم. متأسفانه اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی، ذهن بسیاری از جهانیان را به خود مشغول کرده بود. درحالی که دکتر روحانی با شعار اعتدال دربرابر افراطی‌گری، تا حد زیادی توانست این اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی را کمرنگ کند. واقعیت این است که در ۱۰۰ سال گذشته، ملت ما اسیر یک مثلثی است که یک ضلع آن فروش نفت خام، ضلع دیگر آن خرید اسلحه و ضلع دیگر آن، جنگ و سرکوب است. برای رهایی از این اسارت و جداکردن اضلاع این مثلث، باید راه برون‌رفتی اندیشید. یک راه مؤثر برون‌رفت، این است که اسلام را در چنین شرایطی در سازوکارهای دموکراتیک مطرح کنیم. از آنجا که روبنای غرب، به اصطلاح دموکراتیک است، بنابراین آنها – سردمداران غرب- قادر نیستند توده‌های خود را برای جنگ با یک کشور دموکراتیک بسیج کنند. در سایه چنین خط «نه-جنگ»ی است که ما می‌توانیم درآمد نفت، گاز، معادن و تولیدات خود را صرف عمران، آبادی و توسعه کنیم تا نسل‌های بعدی نیز بهره‌مند شوند. در پرتو این فضای بدون جنگ، این امکان فراهم است که اسلام به دلیل دارا بودن منطق قوی، عدم کاربرد زور، عدم حذف نیروها، پرسشگری، جوابگویی و مقاومت دربرابر زور، به رشد و گسترش خود ادامه دهد.

تفاهمنامه هسته‌ای

با توجه به دستاوردهای اشاره شده در بالا بود که تفاهمنامه هسته‌ای ژنو امضا شد. برای درک اهمیت آن باید توجه کنیم که در اثر زورمداری‌ها و سوء‌مدیریت‌ها، پرونده ایران به شورای امنیت انتقال یافت؛ آن هم در فصل هفتم شورای امنیت که براساس آن کشورهای ۱+۵ را قادر می‌ساخت که به منظور توقف غنی‌سازی، دخالت نظامی کرده و به ایران حمله کنند. طبیعی بود که در چنین حمله‌ای، اسرائیل و عربستان نیز با امریکا و غرب هماهنگ می‌شدند. این تفاهمنامه موجب شد که شبح جنگ تخریب‌کننده‌ای مانند عراق و لیبی از سر ملت ما برچیده شود. اوباما و کری، غنی‌سازی پنج‌ درصد را بپذیرند. این پیروزی بزرگی برای ملت ما بود. من حدس می‌زنم علت اینکه مردم روستا و شهر، به حسن روحانی رأی دادند، این بود که گفتمان او در مناظره‌ها بر این اساس بود که ما هم انرژی اتمی می‌خواهیم و هم اقتصاد، بنابراین باید با دنیا تعامل سازنده داشته باشیم و نه تقابل، ما اجرای بدون تبعیض قانون‌اساسی و به‌ویژه فصل سوم آن را می‌خواهیم. ما منشور شهروندی را دنبال می‌کنیم. راهبرد ما در منطقه و جهان، مقابله با تروریسم و افراطی‌گرایی است.

نتیجه‌گیری

در شرایط فعلی که سیاستمداران و اقتصاددانان ما عملکرد هشت سال گذشته را فاجعه‌بار قلمداد و رشد منفی ۶/۵ درصد همراه با رکود تورمی را مطرح می‌کنند، به نظر می‌رسد که ضمن تلاش برای آواربرداری این خرابی‌ها، سازه و فونداسیون امیدوارکننده‌ای در آینده ایران به چشم می‌خورد که برای رشد آن، باید از عناصر اشاره شده در بالا، حفاظت کرد و اجازه نداد که به آنها خللی وارد آید. راهی است بس دشوار ولی با چشم‌اندازی امیدوارکننده. طبیعی است که حرکت‌ها، بطئی باشد. امیدواریم برای بهبود شرایط، در پرتو اجرای قانون‌اساسی که همه شهروندان با هم برابرند، شرکت‌ها و نهادهای حکومتی مانند بقیه کسبه و شرکت‌ها، مالیات بپردازند. پیامبر اکرم (ص) در ۱۳ سالی که در مکه بودند، نه زکاتی دریافت می‌کردند و نه خمسی، بلکه با روابط نیکی که با مردم داشتند و فداکاری خود و همسرشان خدیجه، در شعب ابی‌طالب، آنچنان عدالت را اجرا کردند که همسرشان از گرسنگی وفات یافت. متأسفانه شعب ابی‌طالب و عدالت چشمگیر آن در نگاه ما به اسلام حذف شده است. آیا مافیای سیاسی و اقتصادی در چنین شرایطی می‌تواند دوام بیاورد؟ باید توجه کرد در دوران تحریم، نرخ انتقال دلار ۳۰ درصد بود؛ یعنی این مافیا از هر ۱۰۰ دلار، ۳۰ دلار سود می‌برد. بنابراین، این جریان به باندهایی تبدیل شد که از درآمد بادآورده برخوردارند. طبیعی است که اجازه ندهند تحریم‌ها از بین برود. این باندها با جناح جنگ‌طلب امریکا که معتقد به تحریم‌اند، هم‌آوایی دارند. باید مراقب خطر آنها بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط