محمد ایرانمنش*
شک نیست که بر ممر سیلاب/ چندانکه بنا کنی خراب است
سعدی
در آخرین روزهای سال گذشته، سیلی مهیب چندین استان شمالی ایران ازجمله مازندران، گلستان و خراسان شمالی را در برگرفت و در پی آن سیلهای مهیب دیگری بهسرعت استان لرستان، خوزستان و چندین استان دیگر را درنوردید و موجب خسارات فراوان انسانی، فرهنگی و مادی شد.
گرچه خسارات مادی آنها تاکنون رقمی در حدود ۴۰۰ هزار میلیارد ریال و تلفات جانی آن ۷۶ نفر اعلام شده، ولی هزینههای اجتماعی و روانی گسترده آن یعنی نارضایتیهای و آسیبهای اجتماعی پدیدآمده در سانحهدیدگان و میزان ابتلای آنان به اختلال استرس پساسانحه یا PTSD[۱] به هیچ وجه مورد توجه جدی و ارزیابی قرار نگرفته است.
با این احوال، جاری شدن سیلابهای ویرانگر مانند سایر سوانح طبیعی و حتی برتر از آنها، زمینههای بروز همبستگیها و مشارکتهای فعال مردم سانحهدیده از یکسو و مردم سایر نقاط بهعنوان کمکرسان از سوی دیگر را فراهم آورد و حضوری شکوهمند از تمامی اقشار را رقم زد؛ هرچند که این شور و هیجانها در گذشته همواره زودگذر بودهاند!
حماسههایی که مردم شهرهای آققلا، گمیشان، روستای یامپی و برخی مناطق در گلستان، دهلاویه و حمیدیه در خوزستان و نیز در برخی مناطق دیگر بهپا داشتند، حماسه کمکرسانی مردم شیراز به سیلزدگان، کمکرسانیها پرشور اقشار گوناگون به مناطق سانحهدیده، همگی در تاریخ ثبت خواهند شد.
خوشبختانه برای اولین بار در تاریخ سوانح طبیعی چهار دهه قبل، در گلستان و لرستان با تشکلهای مرکزی متشکل از سمنها، خیران و کنشگران مدنی متعدد برمیخوریم که بهمنظور همافزایی و جلوگیری از موازیکاریها در کمکرسانیها پدید آمدهاند. گرچه نظیر چنین تشکلهای مرکزی در خوزستان غایب بوده است.
اما گذشته از این دستاوردهای معمولاً زودگذر، شاهد پدیدههای ناگواری نیز هستیم که هدف ما بازگویی آنها و چارهاندیشی برای آنهاست.
از مشاهدات میدانی در استانهای گلستان، لرستان و خوزستان در فروردینماه سال جاری، کاستیهای نگرانکننده زیر آشکار شده است:
- بیتوجهی کامل مسئولان خرد و کلان کشور نسبت به آمادگی در برابر سیلها (عدم لایروبی سدها، عدم ساماندهی رودخانهها و مسیلها)؛
- بیتوجهی عمومی نسبت به حفظ مسیلهای سنتی و نیز نگهداری از جنگلها و گیاهان؛
- ناتوانی علمی و تجربی مقامات محلی و استانی در مدیریت خطرات سیل و نیز هدایت سیلابها؛
- تأخیر سازمانهای مرتبط با مدیریت خطرات[۲] (در برابر اصطلاح غلط مدیریت بحران) در مراحل امداد و نجات و بازسازی و بازتوانی؛
- تشتت در مدیریت و فرماندهی خطرات سیل؛
پدیده نامیمونی که در زلزلههای گذشته آشکارا دیده میشد و این بار در عرصه مدیریت خطرات سیل به اوج خود رسیده است، تلاش جناحهای مخالف دولت درانداختن تمام قصورهای خرد و کلان کشور و ازجمله مصائب سیلها بر گردن دولت و کوشش بسیار در افزودن بر میزان نارضاییهای مردم و تحریک آنان علیه دولت در شرایط حاد کنونی داخلی و خارجی است.
همانطور که میدانیم سانحهدیدگان به خاطر از دست دادن تمامی زندگی خود و نیز مواجهه با شرایط بسیار سخت پساسانحه، بهاندازه کافی دچار فشارهای روحی شدهاند تا اینکه بخواهیم حضوری و غیرحضوری (در رسانهها) بارهای مضاعفی نیز بر ذهن آنان بیفزاییم.
البته بهرغم انتقادهای بسیاری که به دولت است، بیهیچ تردیدی، دولت در سایه و نیروهای موازی دولت، اکثر اختیارات دولت را از آن خود کردهاند و بیش از خود دولت، مسئول نابسامانیهای حاد کشور و مسببان اصلی ایجاد موانع و اعمالنظرهای غیرقانونی و فراقانونی بر سر راه ورود شایستگان بهتمامی سطوح تصمیمگیری و اجرایی کشور بوده و کشور را از حضور فعال متخصصان دلسوز و انساندوست محروم ساختهاند؛ اکثراً هم اینان بودهاند که در جهت افزایش منافع شخصی خود، جنگلها را به نابودی کشانده، مسیلها را به ویلاها تبدیل ساخته، یا با نفوذ غیرقانونی خود از فعالیتهای علمی برای ساماندهی رودخانهها و از هرگونه پایش محیطزیست توسط ناظران دولتی و غیردولتی بشدت ممانعت ورزیدهاند. با چنین پیشینه ویرانگری، کاملاً ناجوانمردانه است که اینان با حضور بسیار فعال در عرصه مدیریت کارزار سیل، سعی در تحریک مردم علیه دولت نمایند و در چنین شرایط حساسی، موجب تضعیف دولت قانونی و تقویت موقعیت غیرقانونی خود شوند.
اینان با چنین ترفندهایی، بهویژه در شرایط بحرانهای حاد اجتماعی و طبیعی، بارها علیه دولت تاختهاند و نتیجهاش را هم دیدهاند که درمجموع، نهفقط به زیان دولت، که به زیان کل کشور بوده است! آنان گویا در تلاشاند تا آموزههای اشتباه را دوباره بیازمایند!
این جناحها با پیروی از چنین راهبردهای خطرناکی، نهتنها مانع راهگشایی بخردانه مسائل بحران سیل میشوند بلکه بر موج نارضاییهای خیل عظیم سانحه دیدگان میافزایند و مآلا اوضاع را سخت غبارآلوده وخیم میسازند؛ اوضاعی که به نفع هیچکس و هیچ جناحی نخواهد بود!
از سوی دیگر نیز اگر نظری بر عملکردهای سازمانهای غیردولتی در مدیریت پساسیل بیافکنیم، وضعیت را چندان درخور جایگاه والای آنها نمیبینیم. متأسفانه اکثر قریب به اتفاق سمنها در این عرصه، تقریباً تمامی همّ و غم خودرا صرف توزیع اقلام خوراکی، پوشاک، دارو، شوینده یا خدمات فوری میکنند و از چارهاندیشیهای بلندمدتتر که مهمترند، بازمیمانند.
تجارب گذشته نشان میدهد درگیری شدید سمنها در امور روزمره سانحه دیدگان، آنها را از «چارهاندیشی»های خلاق برای اموری مانند اسکان موقت، اسکان دائم، بازتوانی های روانی و بازسازیهای اقتصادی آنان، سخت بازداشته است؛ گویی سمنها همواره گرایش به تداوم امور مرسوم و همیشگی دارند!
غفلت شدید سمنها به بهرهگیری کافی از علم مدیریت خطرات[۳] و نیز اصول سمن داری و نیز درسآموزی از تجارب گذشته، بهمنظور توانمندسازی خود و از سوی دیگر کمتوجهی به توانمندسازی گروههای هدف، از دیگر مسائل اساسی بشمار میآیند.
درحالیکه در برخی شهرستانهای درگیر سیل، تشکلهای محلی کمکرسانی شکلگرفته، اکثر قریب بها تفاق سمنهای کشور، بهتنهایی و جداگانه، مشغول کمکرسانیها هستند و همچنان بر مسائل حاد موازی کاریها دامن میزنند.
به نظر میرسد که رسالتهای اساسی سمنها در برهه کنونی مدیریت خطرات سیل، که در صورت تحقق، بر توان دولت نیز خواهند افزود به شرح زیرند:
- مطالبهگری و پیگیری قانونی علل و عوامل بروز تلفات جانی و ویرانیهای سیلهای اخیر؛
- ارائه الگوهایی مناسب برای سازه موقت بر اساس اقلیم مناطق سیلزده و تلاش برای ترویج آنها و کاستن مصائب چادرنشینی سانحهدیدگان و برداشتن باری از دوش دولت و مردم در صرف هزینههای هنگفت اسکان موقت و پرهیز از پیروی از الگوهای نامتناسب با محیط زیست؛
- مطالبهگر بودن جدی بازسازی مبتنی بر طرح آمایش سرزمین و انتخاب پیمانکاران متخصص و حرفهای در هر استان، بهمنظور ساختوسازهای باکیفیت و مکانیابیهای متناسب با اقلیم مناطق سانحهدیده؛
- مطالبهگری برای شفافسازی فعالیتها و عملکردهای مالی توسط دولت در کلیه مراحل امداد و نجات، بازسازی و بازتوانی
سرانجام آنچه مغفول اصلی همه ما از ذیل تا صدر و در تمامی فعالیتهای سازمانهای دولتی و غیردولتی است، توجه به مراحل پیشاسانحه؛ یعنی پیشگیری و کاهش خطرات و آمادگی مردم در برابر مخاطرات گوناگون و کاستن از تلفات جانی و ضایعات مادی است؛ اموری که مستلزم هماندیشی عمومی در برنامهریزیهای راهبردی و مشارکت فعال عمومی در اجراهاست.
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
حافظ
- کنشگر و پژوهشگر مدیریت خطرات سوانح طبیعی
از تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ بر اثر بارندگیهای شدید در استانهای شمالی ایران، ازجمله گلستان و مازندران و خراسان شمالی، سیل جاری شد.
\
[۱] Post Traumatic Stress Disorder
[۲] Risk Management