بهرهبرداری نتانیاهو از متون مذهبی جعلی به منظور دشمنتراشی و جنگافروزی علیه ایران
در این شماره آقای محمد احمدی در گفت وگو با چشم انداز ایران به چند مسئله مهم درباره اسراییل و انتخابات آن پرداخته است؛ نخست راستگرایان اسراییل و دشمن سازی اسطوره ای؛ دوم چگونگی بهره برداری نتانیاهو از متون جعلی مذهبی برای اهداف سیاسی؛ سوم هدایای انتخاباتی ترامپ برای نتانیاهو و چهارم دعوت اسراییل و آژانس یهود از یهودیان ایران و پاسخ آنها. باشد که خوانندگان عزیز در شرایط حساس فعلی به برخورد فعال با این مطالب بپردازند.
پیشبینی انتخابات آوریل ۲۰۱۹ در اسرائیل، نشان از شکست نتانیاهو داشت، اما این اتفاق نیفتاد. علت چه بود؟
انتخابات قبلی اسرائیل در ۱۷ مارس ۲۰۱۵ برگزار شد و راستگرایان به رهبری نتانیاهو و حزبش لیکود[۱]، با حضور چند حزب کوچکتر، دولت را تشکیل دادند؛ اما در اواسط نوامبر ۲۰۱۸ با خروج حزب «اسرائیل خانه ما» از کابینه، دولت نتانیاهو سقوط کرد. برای تشکیل دولت جدید، انتخابات جدید کنشت، مجلس اسرائیل، در ۹ آوریل ۲۰۱۹ برگزار شد. هر حزب برای آنکه بتواند به کنشت راه پیدا کند، باید حداقل ۳.۲۵ درصد آرا را به دست میآورد وگرنه آرای آن بهحساب نمیآمد، اما اگر اندکی بیش از آن را کسب میکرد، به ۴ کرسی دست مییافت که حاصلضرب درصد فوق در ۱۲۰ کرسی کنشت است.
در انتخابات اخیر، احزاب متعدد و اغلب کوچک تلاش داشتند به کنشت راه یابند که میتوان آنها را در دو بلوک تقسیم کرد. نظرسنجیهای متعدد از یک ماه قبل از انتخابات، تلاش داشتند نتیجه را پیشبینی کنند.[۲] بر اساس نظرسنجیها، بلوک راستگرایان شامل احزاب لیکود، کولانو، شاس، یهودیت توراتی متحد، راست متحد، راست جدید، اسرائیل خانه ما، و زهوت روی هم بین ۶۰ تا ۷۰ کرسی را به دست میآوردند. بر همین اساس، بلوک چپگرایان شامل حزب «آبی و سفید»[۳]، کارگر، اتحاد لیست عربی متحد و حزب عربی بلد، اتحاد هاداش و نهضت عربی احیا، مرتز، و گشر روی هم بین ۵۰ تا ۶۰ کرسی را به دست میآوردند. پس مشخص بود که پیروزی راستگرایان احتمال بیشتری دارد، اما برای تشکیل کابینه لازم بود بزرگترین حزب در یکی از این دو بلوک بر بزرگترین حزب بلوک دیگر نیز غلبه کند. این رقابت بین حزب راستگرای لیکود و حزب چپگرای «آبی و سفید» بود. در نظرسنجیهای اولیه، حزب آبی و سفید بهوضوح بالاتر از لیکود قرار داشت، اما کمکم گروهی از طرفداران خود را از دست داد. از سوی دیگر، حزب لیکود با جذب برخی از اعضای حزب راستگرای کولانو رشد کرد و به حزب آبی و سفید نزدیک شد. در نزدیکی انتخابات، لیکود با اختلاف کمی از رقیب خود عقبتر بود و دریافت که برای پیروزی، نیاز به کارتی برنده از جایی ویژه خود دارد. اینجا بود که ترامپ به کمک رفیق خود نتانیاهو آمد.
نتیجه انتخابات چه تغییری را در مقایسه با گذشته نشان میدهد؟
در انتخابات سال ۲۰۱۹ این نتایج بهدست آمد: راستگرایان جمعاً ۶۵ کرسی شامل لیکود (۳۵ کرسی)، شاس (۸)، یهودیت توراتی متحد (۸)، راست متحد (۵)، اسرائیل خانه ما (۵)، کولانو (۴). در دوره قبلی کنشت، جمع کرسیهای راستگرایان ۶۶ بود. چپگرایان جمعاً ۵۵ کرسی شامل حزب آبی و سفید (۳۵ کرسی)، کارگر (۶)، اتحاد هاداش و نهضت عربی احیا (۶)، اتحاد لیست عربی متحد و حزب عربی بلد (۴)، مرتز (۴). در دوره قبلی کنشت، جمع کرسیهای چپگرایان ۵۴ بود.
پس در مجموع، کنشت تقریباً به همان دو بلوک قبلی تقسیم شده و فقط نام احزاب و تعداد کرسیهای درون هر بلوک، تغییراتی داشته که بر سیاستهای کلی دولت اسرائیل اثر چندانی نخواهد داشت. باید توجه داشت که رقابت انتخاباتی بین احزاب بر سر کرسیهای کنشت برگزار میشود، اما اگر قرار بود بین دو کاندیدای نخستوزیری باشد، در رقابت فردی بین نتانیاهو رهبر لیکود و بنی گانتز[۴] رهبر حزب آبی و سفید، بر اساس نظرسنجیها، نتانیاهو حدود ۱۰ درصد بیشتر از گانتز هوادار داشت. بهنظر میرسد این هم نتیجه روابط فردی ویژه بین نتانیاهو و ترامپ است که این تصور را برای اسرائیلیها به وجود آورده که نتانیاهو میتواند امتیازات بیشتری از امریکا بگیرد.
رئیسجمهور امریکا چگونه در انتخابات اسرائیل دخالت کرد؟
درواقع، ترامپ پیش از این نیز بارها به نتانیاهو کمک کرده تا خود را در صحنه سیاسی حفظ کند. نشریه امریکایی فارین پالیسی ارتباط این دو نفر را شرح میدهد. دو هفته قبل از انتخابات اسرائیل، ترامپ نتانیاهو را به کاخ سفید دعوت کرد تا افکار عمومی را از رسوایی فساد او منحرف کند. چند روز قبل از آن، ضمیمه کردن جولان به اسرائیل را که از نیمقرن پیش تاکنون هیچ رئیسجمهور امریکا نپذیرفته بود، ترامپ به شکلی عجولانه پذیرفت تا به اسرائیلیها بفهماند که در انتخابات آنها، نتانیاهو نسبت به هر کس دیگر برای ترامپ ارجح است. با اینکه همه نظرسنجیها از عقب بودن حزب نتانیاهو یعنی لیکود خبر میداد.
بعد از آن نیز درست قبل از انتخابات اسرائیل، دولت امریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بهعنوان گروه تروریستی نام نهاد تا هدیه دیگری به نتانیاهو داده باشد. فارین پالیسی از قول روزنامه اسرائیلی هاآرتص نقل میکند: «درحالیکه همه دنیای آزاد، ترامپ را یک کودک شیطان و خرابکار میدانند که تصادفاً در تاریخ ظهور کرده، رئیسجمهور امریکا برای نتانیاهو، یک بابانوئل خصوصی بهحساب میآید که در تمام سال هدیه میدهد.»
نتانیاهو از سالها قبل تاکنون بر نقطه حساس اسرائیلیها یعنی ترس از جنگ، دست گذاشته و برای خود بهعنوان تأمینکننده امنیت آنها تبلیغ کرده است. او همچنین به سیاست خارجی، بهویژه رابطه با دولت کنونی امریکا علاقه نشان میدهد تا خود را قوی معرفی کند. اما وقتی دو هفته مانده به انتخابات، موشکی از نوار غزه به مرکز اسرائیل اصابت کرد، این دو ستون تبلیغاتی نتانیاهو به لرزه درآمد. بنابراین، او سفر واشنگتن را عجولانه رها کرد و به اسرائیل بازگشت.
نتانیاهو در فیلمهای تبلیغات انتخاباتی خود، اقدامات ترامپ را به شکلی عامهپسند، بهعنوان معجزه عید پوریم[۵]معرفی کرد. واقعه پوریم که داستان آن در کتاب عهد عتیق آمده، مربوط به کشتار ایرانیان در عهد هخامنشی توسط یهودیان است و هر سال بهعنوان نوعی پیروزی در ماه مارس جشن گرفته میشود. نتانیاهو در فیلمهای تبلیغاتیاش نتیجه میگیرد که رئیسجمهور امریکا دوست واقعی اسرائیل و دوست شخصی خود اوست.
آیا دوستی با ترامپ واقعاً به نفع اسرائیل است؟
فارین پالیسی میگوید اسرائیل در تمجید از ترامپ، در عرصه جهانی منزوی است. برخلاف نگاه منفی جهانیان به ترامپ ۸۲ درصد یهودیان اسرائیل او را تأیید میکنند. اما لیست خدمات ترامپ به نتانیاهو از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ شامل چندین مورد است که همه با مخالفت بینالمللی مواجه شده: شناسایی قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت امریکا به قدس، قطع کمک به نهادهای بینالمللی مرتبط با آوارگان فلسطین، شناسایی جولان بهعنوان خاک اسرائیل، خروج از قرارداد اتمی با ایران، و تحریم همهجانبه علیه ایران.
فارین پالیسی اضافه میکند که برخی از این اقدامات عملاً به منافع بلندمدت اسرائیل ضرر میرساند. ترامپ بهعنوان دوست بیقیدوشرط نتانیاهو درواقع، راه صلح اسرائیل با سوریه و فلسطینیها را تخریب کرد و با جنگ سوریه، پای نیروهای ایرانی را به مرزهای اسرائیل کشید. یک استاد دانشگاه تلآویو میگوید: نمیتوانم تجسم کنم که پس از این، یک نخستوزیر اسرائیل قادر باشد در مذاکرات صلح با سوریه بر سربلندیهای جولان شرکت کند. میلیونها فلسطینی ساکن کرانه باختری نیز راه صلح با اسرائیل را بسته خواهند دید.
واضح است که رقبای انتخاباتی نتانیاهو نیز نمیتوانند از خوشخدمتیهای پوپولیستی ترامپ اظهار ناراحتی کنند. در عمل، آنها از کارهای ترامپ تشکر کرده و با این سیاستها هماهنگ هستند. حتی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود گفتند که آنها زودتر از نتانیاهو از امریکا خواسته بودند اشغال جولان را به رسمیت بشناسد و بقیه جهانیان هم باید در این امر، دنبالهرو ترامپ شوند. پس این تصور که جناح چپ اسرائیل میتواند صلح را برقرار کند و به مشکلات خاورمیانه پایان دهد، خاماندیشی است. چون دو جناح چپ و راست برای بهره بردن از امریکا در اخذ امتیازات بیشتر به نفع اسرائیل، با هم رقابت دارند.
اسرائیل چگونه از کتاب مقدس یهودیان در مواضع سیاسی خود بهره میگیرد؟
نتانیاهو در سخنرانی مفصل خود برای اعضای کنگره و سنای امریکا در ایام پوریم و درست پیش از انتخابات سال ۲۰۱۵ اسرائیل، بین ایران کنونی و ماجرای استر در عهد عتیق، ارتباط برقرار کرد.[۶]
در آن زمان، ایران و قدرتهای بزرگ در حال انعقاد قرارداد برجام بودند. اما نتانیاهو تلاش داشت برنامه هستهای ایران را مثل داستان عهد عتیق، دسیسهای برای نابودی یهودیان ترسیم کند و از آن چنین نتیجه میگرفت که باید مثل همان داستان، این دسیسه را معکوس کرد و دشمن یهودیان را سرکوب نمود. این سخنرانی مفصل و عجیب هنوز در سایت سفارتخانههای اسرائیل قرار دارد و خلاصه آن چنین است:
«باید درباره موضوعی با شما صحبت کنم که بقای کشور من و آینده ملت من را تهدید میکند و آن تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای است. در تاریخ چهارهزارساله ما، خیلیها تلاش کردهاند ملت یهود را نابود کنند. در عید پوریم، ما فصل استر از کتاب مقدس را میخوانیم. ماجرای مرد قدرتمند ایران به نام هامان را میخوانیم که در ۲۵۰۰ سال پیش برای نابودی قوم یهود نقشه میکشید.
اما ملکه استر بهعنوان یک زن شجاع یهودی، این توطئه را برملا کرد و به یهودیان حق دفاع از خود در برابر دشمنان را داد. این نقشه شکست خورد و ملت ما نجات یافتند. امروز قوم یهود با تلاش یک حاکم دیگر ایرانی برای نابودی ما روبروست. او نفرت قدیمی ضدیهود را با جدیدترین فناوری آمیخته و در توئیتر اعلام میکند که اسرائیل باید نابود شود.»
نتانیاهو سپس این تشبیه قدیمی و مذهبی را به تشبیهی جدید و سکولار مبدل میکند و میگوید: «رژیم ایران صرفاً مشکل یهود نیست، همانطور که رژیم نازی صرفاً مشکل یهود نبود. رژیم ایران تهدید بزرگی نهفقط برای اسرائیل، بلکه برای صلح تمام دنیاست. برای درک خطر ایران مجهز به اسلحه اتمی، باید ماهیت این رژیم را بشناسیم.»
با اینکه نتانیاهو از پیوند سیاست و ایدئولوژی مذهبی در عهد عتیق و داستان استر سود میجوید، به انتقاد از ایران بر اساس همین نوع پیوند میپردازد: «در سال ۱۹۷۹ متعصبان ایرانی، قانون اساسی جدیدی تدوین کردند که به پاسداران انقلاب، مأموریت ایدئولوژیک برای جهاد را میداد و بر اساس آن، انقلاب باید به سرتاسر دنیا صادر میشد. قانون اساسی ایران بر اساس مرگ، استبداد و جهاد است. کشورهای خاورمیانه در حال فروپاشی هستند و ایران این کار را پیگیری میکند.»
اما در همین سخنرانی مشخص میشود که فشار نتانیاهو بر غرب برای عدم توافق هستهای با ایران، درواقع به خاطر آن است که اسرائیل در زمینههای دیگری، ایران را رقیب خود میداند. او میگوید: «عوامل ایران در غزه و لبنان، و پاسداران انقلاب در جولان، سه بازوی ترور دورتادور اسرائیل هستند. با حمایت ایران، حوثیها دارند کنترل یمن را به دست میگیرند. علاوه بر تنگه هرمز، این دومین گلوگاه نفتی جهان در دست ایران خواهد بود. ایران اکنون بر چهار پایتخت عربی حاکم شده: بغداد، دمشق، بیروت و صنعا. اگر تحریمها برداشته شود و اقتصاد ایران قویتر گردد، آیا زورگویی ایران کمتر خواهد شد؟ اگر ایران تحت تحریم توانسته بر چهار کشور مسلط گردد، وقتی تحریمها لغو شود چند کشور دیگر را خواهد بلعید؟»
داستان استر چه ارتباطی با سیاست دارد؟
این درواقع، فلسفه سیاسی اسرائیل است. این داستان در کتاب مقدس یهودیان واردشده، ولی محتوای آن، مذهبی به مفهوم رایج نیست و شباهتی با سایر فصلهای آن کتاب ندارد؛ یعنی نامی از پروردگار، پیامبران، عقاید مذهبی، عبادات و اخلاق مذهبی در آن نیست. این داستانی درباره یهودیان بهعنوان یک قوم در حال زندگی در سرزمینی بیگانه یعنی ایران است. عناصر اصلی این فصل از عهد عتیق، قومگرایی، تنش قومی، بیگانههراسی، دسیسه درباری، زدوبند پشت پرده، فریبکاری، پیشدستی در تهاجم، نسلکشی، انتقام و جنگ قدرت به شکل ماکیاولیستی است.
قهرمان داستان، یک زن یهودی است که در توطئه درباری و کشمکش قومی درگیر است. یکی از کاربردهای آن برای موساد این بوده که از زنان یهودی در امور جاسوسی و عملیات فریب بهره ببرد. تزیپی لیونی،[۷] سیاستمدار کنونی و وزیر خارجه سابق اسرائیل، در جوانی خود مثل صدها زن دیگر، برای موساد در همین امور فعالیت میکرد، اما درسهای سیاسی داستان کاملاً برخلاف اصول حقوق بشر، صلحدوستی، کثرتگرایی و عدالت است. از اینرو، روح این داستان با روح مذهبی حاکم بر سایر فصول کتاب مقدس تضاد دارد.
در متون مقدس دیگر نیز، هیچ داستانی چنین بیرحمانه نیست. انتقاد از دشمن و گروههای مخالف در این متون وجود دارد، اما نحوه رفتار با آنها مبتنی بر اصولی مذهبی و اخلاقی است که اجازه برداشتهای سیاسی تندروانه از این کتب را نمیدهد. بخصوص قرآن و انجیل، اخلاق سیاسی را با اصول مذهبی و انسانی میآمیزند. با این حال، در دنیای سکولار امروز استفاده سیاسی از کتب مذهبی منع میشود و سیاستمداران غربی تلاش دارند خود را به جدایی دین از سیاست، متعهد نشان دهند؛ اما اوضاع در مورد نخبگان سیاسی حاکم بر اسرائیل، بهویژه نتانیاهو، برعکس است. آنها نهتنها از کتاب مقدس، استفاده سیاسی میکنند، بلکه ایدئولوژی سیاسی خود را بر اساس تفسیری دلخواه از بخشهایی خاص از آن قرار میدهند. بخش محوری کتاب مقدس از نظر آنان، فصل استر است که درسهای سیاسی بسیاری دارد و در آخر آن، پیروزی قاطع یهودیان بر دشمن فرضی، جشن گرفته میشود.
درسهای سیاسی نتانیاهو از داستان استر چیست؟
در مارس ۲۰۱۲ وقتی نتانیاهو فصل استر از کتاب مقدس را به اوباما داد تا نحوه تعامل با ایران را به او بیاموزد، روزنامه امریکایی کریسچن ساینس مانیتور به انتقاد از این کار پرداخت.[۸]
به قول این روزنامه، پیام ضمنی نتانیاهو این بود که: «آقای رئیسجمهور، لطفاً به من کمک کنید ایران را نابود کنیم، قبل از اینکه ایران ما را نابود کند.» معلوم نیست داستان استر در ایران باستان واقعاً اتفاق افتاده باشد، اما موضوع اصلی این نیست. بلکه مسئله این است که از نظر نتانیاهو، این داستان درسهای زیادی برای امروز دارد. یکی از همکاران او به خبرنگاران گفت که هدیه دادن کتاب استر به رئیسجمهور امریکا برای آن بوده که زمینه مطالعاتی درباره ایران را برای او فراهم کند. نتانیاهو در سخنرانی برای لابی اسرائیل در امریکا یعنی ایپک[۹] شرح داد که هامان[۱۰] مرد بدجنس داستان، یک یهودستیز ایرانی بود که تلاش میکرد قوم یهود را نابود کند. نتانیاهو ایران را جانشین کشور پارس آن زمان معرفی کرد که اکنون تبدیل به بزرگترین خطر برای صلح و امنیت جهانی شده است.
معمولاً نخبگان مسیحی یا سکولار، متون باستانی مذهبی را بهعنوان راهنمای سیاست خارجی تلقی نمیکنند، اما نتانیاهو و راستگرایان یهودی حامی او، داستان استر را بسیار جدی میگیرند. کریسچن ساینس مانیتور مینویسد حتی برخی از یهودیان معتقدند هیتلر یک پدیده تصادفی در تاریخ نبوده، بلکه از نسل هامان ایرانی یعنی دشمن استر در کتاب مقدس بوده است. به قول منابع دیگر، خود هامان نیز از نسل دشمنان قدیمیتر یهودیان در مصر بود. یهودیان راستگرا از داستان استر این برداشت را میکنند که در ایران باستان هم نقشه نوعی هولوکاست و نسلکشی علیه یهود در جریان بوده و این نشان میدهد که هیچ تضمینی برای امنیت قوم یهود در کشوری با اکثریت غیریهودی وجود ندارد. پس نتیجه میگیرند که تشکیل اسرائیل و حفاظت از آن تنها راه برای نجات یهودیان است.
به این ترتیب، داستان استر زیربنای مفاهیم مدرنی مانند یهودستیزی، هولوکاست، صهیونیسم، تشکیل اسرائیل و نبردهای بعدی آن با دشمنان یهود تلقی میشود؛ اما اصالت این فصل از کتاب مقدس زیر سؤال است. قدیمیترین بقایای تورات و عهد عتیق که در کتیبههای بحرالمیت یافت شده، هیچ اثری از وجود چنین داستان یا فصلی را نشان نمیدهد. در قرون اولیه مسیحی نیز فصل استر در کتاب مقدس وجود نداشت؛ اما از قرن چهارم میلادی، نسخههایی از این فصل در کتب مسیحیان اروپا وارد شد. نسخه مسیحی و یهودی این فصل از کتاب مقدس هم متفاوت بود.
رویدادهای داستان استر چگونه در فرهنگ مدرن واردشده است؟
در چند دهه اخیر، چندین فیلم سینمایی عامهپسند بر اساس داستان استر ساخته شده، ازجمله: استر و پادشاه (۱۹۶۰)، یکشب با پادشاه (۲۰۰۶)، کتاب استر (۲۰۱۳)؛ اما هیچیک از این فیلمها بهعنوان یک اثر هنری بااهمیت شناخته نمیشود. درواقع، داستان استر ظرفیت زیباشناسی و انساندوستی لازم برای تبدیل به یک اثر هنری جذاب را ندارد و سؤالهای بیجواب زیادی در آن هست که نشان میدهد نویسندگان قدیمی آن، دقت لازم را برای عقلانی بودن این داستان به خرج ندادهاند. در برخی از فیلمهای سینمایی، مطالب کاملاً متفاوتی نیز با این داستان ترکیب شده، مثلاً در نسخه سال ۲۰۰۶ بخشهایی از منابع یونانی درباره جنگهای خشایارشا با یونان و رقابت امپراتوری ایران با دموکراسی یونان اضافهشده که هیچ ربطی به مطالب کتاب مقدس ندارد و تنها قرار است بینندگان سکولار داستان را راضی کند؛ اما مطالب اضافهشده منجر به آشفتگی بیشتر داستان شده است.
داستان اصلی از این قرار است که خشایارشا[۱۱] پادشاه پارس، از ملکه خود بنام وشتی[۱۲] ناراضی است و او را برکنار میکند. آنگاه به مأموران خود دستور میدهد سراسر کشور را جستجو کنند و برای او دخترانی را بهعنوان کاندیدای ملکه جدید برگزینند. از میان آنها، استر[۱۳] دختر یهودی که تحت سرپرستی خویشاوندش مردخای[۱۴] است، با پنهان کردن هویت خود موفق میشود بهعنوان ملکه به دربار راه یابد. البته استر نام مستعار اوست که از کلمه ستاره در ایران قدیم یا ایشتار[۱۵] الهه سیاره زهره در بابل قدیم گرفته شده است. مردخای نیز به معنای خدمتکار مردوخ[۱۶] ربالنوع بابلی است.
مدتی بعد، مردخای که کارمند دربار است، متوجه دسیسهای علیه پادشاه میشود و خبر آن را به استر میدهد، اما دربار از او قدردانی نمیکند. از سوی دیگر، هامان بدجنس و زورگو به خاطر خدماتش به شاه، به مقام صدراعظمی میرسد. روزی هنگام عبور او از مقابل مردم، مردخای به وی تعظیم نمیکند و بنابراین، هامان برای انتقام، تصمیم میگیرد یهودیان ایران را نابود کند. او بارها نزد شاه از یهودیان بهعنوان خائن و خطرناک نام میبرد و سرانجام نظر موافق شاه را جلب میکند تا در روز خاصی، یهودیان ایران قتلعام شوند.
مردخای از این نقشه هم آگاه میشود و از استر میخواهد که شاه را وادار به توقف آن کند. شاه به خاطر علاقهاش به استر اجازه میدهد هر آرزویی دارد از او بخواهد. استر برای اولین بار، هویت یهودی خود را نزد شاه آشکار کرده و از نقشه هامان برای نابودی قوم یهود شکایت میکند. همچنین از نقش مردخای در خنثی کردن توطئه قتل شاه سخن میگوید. شاه خشمگین با تغییر نظر خود، به یهودیان اجازه میدهد دشمنان خود را نابود کنند؛ بنابراین، هامان و خانوادهاش به همراه ۷۵ هزار ایرانی دیگر قتلعام میشوند. سرانجام، مردخای جای هامان را میگیرد و با دست باز به سیاستگذاری در امور امپراتوری ایران میپردازد.
نتانیاهو بارها هشدار داده که برنامه اتمی ایران، توطئهای برای یک هولوکاست جدید است و با الهام از داستان استر، باید در حمله به ایران پیشدستی کرد. به قول روزنامه کریسچن ساینس مانیتور، نتانیاهو با اصرار بر طرح این داستان، خود را در نقش مردخای، رهبران کنونی ایران را در نقش هامان و رئیسجمهور امریکا را در نقش خشایارشا تجسم میکند، پادشاهی که قدرتمند است اما بهسادگی تحت نفوذ قرار میگیرد و با تصمیمات خود میتواند سقوط یهودیان را تبدیل به نجات آنان از دشمنانشان کند.
معلوم نیست نقش استر در زمان حاضر به عهده کیست؛ اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۸ جمهوریخواهان امریکا بارها کاندیدای خود برای معاونت ریاست جمهوری یعنی سارا پیلین[۱۷] را که یک مسیحی اونجلیک یا تبشیری است، با استر مقایسه کردند که بهموقع برای نجات قوم خود به میدان آمده است؛ بنابراین، کتاب مقدس و داستان استر امروزه نهتنها توسط یهودیان، بلکه به دست مسیحیان دست راستی نیز برای مقاصد سیاسی بکار گرفته میشود. البته محتوا و پیام داستان کاملاً سکولار و قومگراست و کسانی که از مذهب برای منافع گروهی یا قومی خود بهره میبرند، آن را توجیهی برای سیاستهای خود میدانند.
آیا این داستان واقعاً اتفاق افتاده و با رویدادهای تاریخی سازگاری دارد؟
منابع تاریخی، صحت این داستان را تأیید نمیکنند؛ اما به جای آنکه نگران صحت آن باشیم، باید نگران کسانی باشیم که از آن الهام میگیرند؛ زیرا آنان با این کار، نوعی اخلاق سیاسی مغایر با ارزشهای انسانی و جهانی را آشکار میکنند. داستان استر به دلایل مختلف با روح زمانه خود در تضاد است و حتی منطق داستانی دقیقی ندارد. ایرانیان باستان اهل مدارا و آزادی برای اقوام درون امپراتوری خود بودند. کتاب مقدس از کوروش هخامنشی بهعنوان ناجی قوم یهود از اسارت دولت بابل نام میبرد. با آنکه پادشاهان هخامنشی به یهودیان آزاد شده از اسارت اجازه دادند به سرزمین موعود خود بازگردند، اغلب آنها در استانهای مرکزی ایران و در خدمت نظام حاکم باقی ماندند تا از امکانات امپراتوری بهرهمند شوند.
خط داستان درباره نقشه مقامات برای کشتار یهودیان در آن زمان، آن هم بهصرف تعظیم نکردن یک یهودی به یک مقام درباری، منطقی به نظر نمیرسد. از سوی دیگر، یهودیان به دلایل مذهبی عادت نداشتند با غیریهودیان ازدواج کنند، اما استر که دختری معتقد به آداب دینی است، به ازدواج با خشایارشا رضایت میدهد. تغییر ناگهانی در تصمیم پادشاه و اجازه او به یهودیان برای کشتار مخالفان خود نیز غیرمنطقی است. او باید صرفاً هامان را به خاطر نقشهاش مجازات میکرد و دستور توقف یهودآزاری را میداد؛ اما در این داستان، خشایارشا اجازه داد دهها هزار هموطن خود به دست گروهی از یهودیان قتلعام شوند. درنهایت، انتخاب روز قتلعام بهعنوان روز عید یهودیان کاملاً با پیام بشردوستانه همه مذاهب در تضاد است. نیز این سؤال باقی میماند که چگونه ایرانیان در دورههای بعدی اجازه دادند چنین روزی بهعنوان عید جشن گرفته شود.
بر اساس منابع یهودی، سابقه این عید حدود ۲۰۰۰ سال است اما این عجیب به نظر میرسد زیرا زمان این داستان، دوران هخامنشی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش است. فصلهای کتاب مقدس یهودیان نیز مربوط به دوران انبیای بنیاسرائیل است که قرنها پیش از رواج این عید به پایان رسیده بود و در ۲۰۰۰ سال پیش، پیامبری حضور نداشت که یهودیان به رسمیت بشناسند، کتابش را قبول کنند و چنین عیدی را برگزینند. روزنامه اسرائیلی هاآرتص همین موضوع را به بحث میگذارد.[۱۸]
به قول این روزنامه، یهودیان بهطور سنتی عقیده دارند قهرمان مرد داستان یعنی مردخای نویسنده این داستان است و سالها بعد در شورای خاخامهای یهود، این داستان ویرایش شده است.
آیا داستان استر را میتوان نمونهای از رفتار ایرانیان با جامعه یهودی در طی تاریخ دانست؟
خیر. رابطه یهودیان ایران با سایر ایرانیان بهطور کلی مثبت بوده است. آنان موقعیت خود بهعنوان بزرگترین جامعه یهود در یک کشور مسلمان را پس از قرنها حفظ کردهاند. حتی تلاش آژانس یهود برای ترساندن آنها از ماندن در ایران و تشویق آنان برای مهاجرت به اسرائیل نتوانسته منجر به سلب این موقعیت شود. روزنامه هاآرتص نمونهای از این نوع تلاشها و شکست آن را شرح میدهد.[۱۹]
به قول این روزنامه، در سال ۲۰۰۷ پاداشی ده هزار دلاری برای هر فرد یهودی که از ایران به اسرائیل مهاجرت کند تعیین شد اما یهودیان ایرانی پاسخ دادند که هویت آنها فروشی نیست و از نظر سیاسی، این تلاشی خام است. در بیانیه جامعه یهودی ایران آمده است که آنان به جمهوری اسلامی وفادارند و هویت آنها کالایی نیست که نزد تاجران دستبهدست شود. پیش از آن نیز وزارت مسئول جذب یهودیان به اسرائیل و همچنین آژانس یهود ۵ هزار دلار بهعنوان پاداش این کار تعیین کرده بودند.
گرچه در زمان تشکیل اسرائیل و بعد از آن، هزاران یهودی ایرانی به اسرائیل و امریکا مهاجرت کردند، بسیاری از آنها از این موضوع ابراز تأسف میکنند. فیلم مستند «از کوروش تا احمدینژاد» که در شبکه بیبیسی فارسی به نمایش درآمد، تاریخ رابطه ایران و یهودیان را نشان میدهد. بر اساس این فیلم، یهودیان مهاجر به اسرائیل تلاش دارند هویت ایرانی خود را حفظ کنند. آنان یهودی شرقی هستند و از امتیازات و رفتار یهودیان غربی یعنی اشکنازیها نسبت به خود در نظام اسرائیل شکایت میکنند و حتی آرزو دارند روزی با اموال و خانواده خود به ایران بازگردند. قطعاً همکیشان آنها در ایران نیز از شکایات این مهاجران آگاهاند.
آیا روشنفکرانی در میان یهودیان وجود دارند که از بهرهبرداری سیاسی از داستان استر انتقاد کنند؟
یک استاد باسابقه اسرائیلی در دانشگاه عبرانی اورشلیم، به نام صدرا عزراهی[۲۰] در مقالهای در روزنامه هاآرتص، سوءاستفاده نتانیاهو از داستان استر را مورد انتقاد قرار داد.[۲۱] او میگوید نتانیاهو صرفاً بر بخش خاصی از داستان استر تأکید دارد که تراژدی انتقام است. درحالیکه ۸ بخش نخستین این داستان، یک فانتزی شرقشناسانه یا اورینتالیستی است که با لحنی شاد به توصیف دربار پادشاه ایران و زندگی یهودیان و سایر اقوام شرقی در میان ایرانیان میپردازد. این استاد اسرائیلی معتقد است برخلاف سخنرانیهای نتانیاهو، داستان استر از زمره ادبیات تخیلی است و از هیچ واقعه تاریخی حکایت نمیکند. به همین دلیل، در پایان داستان نیز خوانندگان به تغییر لحن داستان و توصیف خشونت، نه از سوی پارسیان علیه یهودیان، بلکه توسط یهودیان علیه پارسیان، توجهی نمیکنند.
این استاد اسرائیلی اضافه میکند که متن کتاب مقدس هیچ اشارهای به مسلح شدن پارسیان علیه یهودیان ندارد بلکه برعکس، میگوید به خاطر جو هراسی که یهودیان برپا کردند، هیچکس جرئت نداشت در مقابل آنها ایستادگی کند. مهاجمان حتی ۵۰۰ نفر را در املاک متعلق به پادشاه به قتل رساندند. سپس استر مجوز یک روز دیگر خونریزی را از شاه میگیرد. در شوش، پایتخت ۳۰۰ نفر و در سایر مناطق ۷۵ هزار نفر قربانی میشوند.
هاآرتص به نقل از این استاد میگوید اعضای کنگره امریکا که در سخنرانی نتانیاهو در این باره، مکرراً برای او کف زدند، باید این بخشهای داستان را نیز بخوانند. این قصهای از بهانهجویی برای توجیه پیشدستی در انتقام و خشونت است. این داستانی صرفاً یهودی نیست، بلکه مسئلهای جهانی است درباره آنکه آیا میتوانیم برای جلوگیری از فاجعهای که به تصور ما رخ خواهد داد، به هر عمل انتقامجویانه دست بزنیم. وقتی نتانیاهو از داستان استر نتیجه میگیرد که نباید قرارداد اتمی با ایران منعقد میشد، منظور او به راه انداختن جنگ است. استاد اسرائیلی میافزاید رنجهای یهودیان در تاریخ واقعی است، اما تجسم آنها درباره دشمنان شیطانصفت و توجیه حملات یهودیان بهعنوان پیشگیری، تخیل است.
آیا داستان استر مبنایی برای اسطورهسازی از دشمنان در فرهنگ قومی است؟
روزنامه هاآرتص روش نتانیاهو برای ترسیم دشمن تاریخی بر اساس این داستان را شرح میدهد.[۲۲] به قول این روزنامه، نتانیاهو همه دشمنان را به یک چشم نگاه میکند: برای او هامان و اجداد او که در کتاب مقدس بهعنوان عمالقه[۲۳] معرفی شدهاند، از جنس آلمان نازی هستند. نتانیاهو در سال ۲۰۰۲ از امریکا خواست به عراق حمله کند با این استدلال که اگر کشورهای غربی در دهه ۱۹۳۰ با حمله پیشدستانه هیتلر را سرنگون میکردند، از وحشت جنگ جهانی دوم جلوگیری میشد. در سال ۲۰۰۶ او اصرار داشت که اکنون مثل ۱۹۳۸ است و ایران مثل آلمان است. سپس در ۲۰۱۰ قول داد که برای رویارویی با عمالقه جدید که دوباره در عرصه تاریخ ظاهر شدهاند تا بار دیگر یهودیان را تهدید به نابودی کنند آماده است. نتانیاهو در سخنرانی خود مقابل کنگره و سنای امریکا در مارس ۲۰۱۵ ایران را جانشین عمالقه و هامان دانست و سپس با آلمان نازی مقایسه کرد. هاآرتص میگوید این طرز فکر، اختراع نتانیاهو نیست. برخی متون یهودی از دشمن جاویدان در طی اعصار سخن گفته و از وقوع رویدادهایی پراکنده در ۲۶۰۰ سال اخیر، مانند نابودی معبد اول و دوم اورشلیم، کشتار یهودیان در جنگ صلیبی و اخراج یهودیان از اسپانیا در ایام خاص بهعنوان کارنامه آن دشمن یاد کردهاند؛ اما منابع دیگر یهودی نیز وجود دارند که مقایسه وضع حال با گذشته را مجاز نمیدانند. بزرگترین فیلسوف یهودی، ابن میمون[۲۴] میگوید اقوامی که از نظر یهودیان در عصر انبیای بنیاسرائیل، دشمن تلقی میشدند دیگر وجود ندارند؛ بنابراین نباید عمالقه یا امثال هامان را در میان اقوام معاصر جستوجو کرد.
به قول هاآرتص، نتانیاهو با مشابهسازی خود در این زمینه، نه تنها سنت یهودیان را زیرپا گذاشته، بلکه از الزامات عقلانی رهبران کشورها تخلف کرده است. ایران ممکن است دشمن موقعیت اسرائیل در منطقه خود باشد، اما تهدیدی برای موجودیت قوم یهود نیست. اگر ایران تهدیدی مانند عمالقه، هامان یا آلمان نازی بود، باید با ۲۰ هزار یهودی ساکن در ایران چنان رفتاری میداشت، درحالیکه ۱۱ کنیسه و ۲ رستوران کوشر (غذای حلال یهودی) در این کشور فعالیت میکنند. دیوید مناشری[۲۵] رئیس مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تلآویو میگوید در سرتاسر دهه ۱۹۸۰ هیچ کس در اسرائیل، ایران را بهعنوان تهدید معرفی نکرد.
تنها از دهه ۱۹۹۰ بود که مقامات اسرائیل، ایران را تهدید دانستند و این نه بخاطر تغییری در رفتار یا شعارهای ایران، بلکه بهدلیل فروپاشی شوروی و شکست رژیم عراق در جنگ کویت بود که ایران بدون رقیب منطقهای شد و از نظر اسرائیل، بزرگترین تهدید خارجی بهحساب آمد. از نظر هاآرتص، ایران در حد رقیبی برای اسرائیل است، نه دشمن آخرالزمانی و ایدئولوژیک آن. حماس و حزباالله ممکن است از ایران کمک بگیرند، اما ایران به آنها رفتار محتاطانه بر اساس محاسبه سود و زیان را آموخته و اجازه حرکات تندروانه به آنها نداده است.
سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل نیز این برآورد را تأیید میکنند. مهیر داگان[۲۶] که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ بهعنوان رئیس سازمان موساد، پرونده ایران را زیر نظر داشت، عملکرد حکومت ایران را عقلانی میدانست. جانشین او تامیر پردو[۲۷] نیز معرفی ایران بهعنوان «تهدید وجودی» را زیادهروی میدانست. یکی دیگر از سران سابق موساد، یفراییم هالوی[۲۸]
نیز گفت این اشتباه بزرگی است که عبارت تهدید وجودی را در مورد ایران بکار ببریم.
مقامات نظامی اسرائیل نظرات مشابهی دارند. بنی گانتز[۲۹] فرمانده سابق ارتش اسرائیل و رهبر جناح مخالف نتانیاهو در انتخابات ۲۰۱۹ چند سال پیش گفته بود که رهبران ایران افرادی بسیار عقلانی هستند. دان هالوتز[۳۰] از فرماندهان پیش از او نیز اظهار کرد ایران تهدید وجودی برای اسرائیل نیست. نتانیاهو که همه اینها را میداند، به قول هاآرتص، باید در سخنان خود برای امریکاییها اذعان میکرد که تاریخ یهودیان مثالهای مشابهی از وضع کنونی اسرائیل ندارد. علت واقعی نگرانی اسرائیل آن است که برنامههای ایران باعث شکستن انحصار قدرت آن در منطقه میشود.
کتاب مقدس یا تاریخ یهود چیزی در این باره ندارد؛ اما تاریخ قرن بیستم، مثالی مشابه وضع اسرائیل دارد. اسرائیل در خاورمیانه دهه ۱۹۹۰ نمونه کوچکی از امریکا در جهان اواخر دهه ۱۹۴۰ بود. امریکا دوران جنگ سرد با شوروی را از موضع برتر شروع کرد و تلاش داشت از خیزش یک رقیب برای خود جلوگیری کند. جناح تندرو در امریکا، شوروی را مانند آلمان نازی، تهدیدی وجودی و دشمنی ذاتی میپنداشت که باید نابود شود؛ اما شوروی هم کشوری بود که حساب سود و زیان خود را میکرد و تا چند دهه در مسیر پیشرفت قرار داشت. شوروی و سپس چین انحصار قدرت را در بسیاری از زمینهها از جمله صنعت هستهای، از امریکا گرفتند. اکنون، قدرتهای نوظهور دیگری نیز وجود دارند که توانایی امریکا را بسیار محدودتر از آغاز جنگ سرد کردهاند.
پس تندروی نتانیاهو و جناح راستگرای اسرائیل درباره معرفی ایران بهعنوان تهدید وجودی، گزافهگویی است و بسیاری از نخبگان نظامی و امنیتی اسرائیل هم این را میفهمند، اما شعارهای نتانیاهو در مقابل تریبونهای جهان بهویژه در امریکا برای گرم نگه داشتن تنور کمکرسانی به اسرائیل است تا موقعیت سیاسی و نظامی خود را در خاورمیانه از دست ندهد.
[۱] Likud
[۲]https://en.wikipedia.org/wiki/Opinion_polling_for_the_2019_Israeli_legislative_election
[۳] Blue & White
[۴] Benny Gantz
[۵] Purim
[۶] https://www.jewishvirtuallibrary.org/netanyahu-s-speech-to-congress-3-3-2015
[۷] Tzipi Livni
[۸]http://www.csmonitor.com/World/Security-Watch/Backchannels/2012/0307/Netanyahu-gives-Obama-the-Book-of-Esther.-Biblical-parable-for-nuclear-Iran
[۹] AIPAC
[۱۰] Haman
[۱۱] Ahasuerus
[۱۲] Vashti
[۱۳] Esther
[۱۴] Mordecai
[۱۵] Ishtar
[۱۶] Marduk
[۱۷] Sarah Palin
[۱۸] https://www.haaretz.com/jewish/.premium-who-wrote-the-book-of-esther-1.5331950
https://www.haaretz.com/1.4952371
[۲۰] Sidra Ezrahi
[۲۱] https://www.haaretz.com/opinion/.premium-netanyahu-s-misleading-invocation-of-the-purim-story-1.5332841
https://www.haaretz.com/opinion/.premium-sorry-bibi-iran-is-bad-but-it-is-no-nazi-germany-1.5332277
[۲۳] Amalek
[۲۴] Maimonides
[۲۵] David Menashri
[۲۶] Meir Dagan
[۲۷] Tamir Pardo
[۲۸] Ephraim Halevy
[۲۹] Benny Gantz
[۳۰] Dan Halutz