درباره نسبت وودی آلن با صنعت خودروسازی ایران
احمد هاشمی
با خروج شرکتهای خودروسازی خارجی از ایران، کارخانههای خودروسازی داخلی انجام تعهدات خود را مدام به تأخیر میاندازند. در تازهترین اقدام، شرکت سایپا اعلام کرده قادر به تحویل برخی خودروها نیست. برای نمونه اعلام کرده مشتریان بهجای خودرو ساندرو یا باید دو دستگاه تیبا تحویل بگیرند یا پولشان را با سود متعلقه پس بگیرند. به همین راحتی و همینقدر بیمسئولیت. لابد مشتری هم باید شرایط را درک کند و دم برنیاورد. درواقع مشتری نگونبخت چارهای ندارد و این ناچار بودن مدیران صنایع خودروسازی را با یک سوءتفاهم روبهرو کرده است؛ اینکه هر کاری دلشان خواست میتوانند انجام دهند، خاصه اینکه حالا شرایط تحریم است و بهانه هم از پیش مهیاست. این نوشته درباره همین سوءتفاهم تاریخی است و اثبات این امر که دستکم در فقره اخیر، تحریمها دستاویزی برای توجیه سوءمدیریت خودروسازان شده است.
سرمایهگذاران بیپول یا واسطههای سودجو
صنعت خودروسازی ایران با پولهایی سرپا مانده است که بهعنوان پیشپرداخت از مردم میگیرد. این مردم با واسطههای بازار خودرو فرق میکنند. یک «دلال» هیچوقت پولش را نمیخواباند، امروز میخرد و فردا با سود معقول میفروشد. او منتظر میماند آب گلآلود شود و بعد ماهی بگیرد. منفعت یک واسطه در این است که مدیری ناکارآمد بر سر کار باشد.
فرض کنید خانم یا آقایی پس از سی سال خدمت، بازنشسته میشود و تصمیم میگیرد با پاداش بازنشستگی و پسانداز مختصرش خودرویی بخرد. خودش را جمعوجور میکند و همه پولش میشود ۲۷ میلیون که به حساب شرکت سایپا واریز میکند. این داستان برای آذرماه ۹۶ است. این فرد قرار است شهریور ۹۷ خودرو ساندرو استپوی دنده اتوماتیک خود را تحویل بگیرد. از اقبال بد این انسان شریف، در همین فاصله رئیسجمهور امریکا زیر تعهد برجام میزند. بلافاصله پس از آن شرکت خودروسازی رنو بساطش را جمع میکند و عطای بازار خودرو ایران را به لقایش میبخشد و مانند کودکی حرفگوشکن، هنوز جوهر امضای ترامپ خشک نشده، غزل خداحافظی را میخواند. باقی ماجرا هم معلوم است. تولید خودروهای وابسته به قطعات آن شرکت با اختلال جدی روبهرو میشود و پس از مدتی متوقف میشود. مقصر کیست؟ قصد جسارت به مسئولان محترم را نداریم، آنها سر جایشان نشسته بودند که یکدفعه تحریمها میرسند و خط تولید تعطیل میشود. مقصر ترامپ است؟ مردم امریکا هستند که به ترامپ رأی دادند؟ اتحادیه اروپا است؟ بنسلمان است؟ شیخ ابوظبی است؟ همه اینها هستند، اما طبق تحقیقاتی که نگارنده انجام داده مقصر اصلی همان فردی است که برای خودرو ثبتنام کرده است. این را از روی شواهد و قرائن میگویم؛ پس از این ماجراها مسئولان محترم برای هیچکدام از دوستانی که در بالا ذکرشان رفت ضربالاجل تعیین نکردند که فلان کار را بکنید، اما برای مشتری ازهمهجا بیخبر پیغام فرستادند که ده روز وقت داری زیر بار یکی از این دو حرف زور ما بروی. من به تحقیقاتم ادامه دادم و به این نتیجه رسیدم که دلیل این مسئله اقبال بد مشتری محترم است! او بدهکار دنیا آمده است و از آن بدتر تنها کسی است که در حال حاضر زور همه به او میرسد. او در زمان مناسب و در مکان مناسب به دنیا نیامده است و این چیزی نیست که بشود تغییرش داد.
اشتباه از من، تاوانش با تو
بیایید یک بار هم که شده خرق عادت کنیم و بهجای اینکه شرق و غرب و امپریالیسم و استثمار و جیرهخواران استکبار را مقصر مشکلاتمان بدانیم، درباره این موضوع فکر کنیم که شاید خودمان هم کمی تقصیر داشتهایم. اجازه بدهید داستان را از آذرماه پارسال مرور کنیم. ترامپ چند ماهی است که با وعده خروج از برجام بر سر کار آمده است. برجام هم البته هنوز به ثمر نرسیده است، گرچه خروج از فصل هفتم شورای امنیت موفقیت کمی نیست. خطر حمله نظامی از بین رفته اما مشکل ما با اروپا و امریکا برطرف نشده، کورسوی امیدی هم هست که بتوانیم تبادلات تجاری را گسترش دهیم. اینکه چرا ما با این کشورها مشکل داریم خود بحث مفصلی است. یک دلیل که سالهاست روی آن پافشاری میکنیم این است ما برحق هستیم و آنها زورگو. در این نوشته فرض میکنیم همینطور است و تمام مشکل ما با دنیا بر سر عدالتخواهی ماست. این فرض را برای این در نظر گرفتیم که قصد این نوشته نقد سیاست خارجی ناکارآمد چند دهه اخیر نیست.
موضوع این است که وقتی شرکت سایپا در آذرماه ۹۶ برای خودروهای شرکت رنو از مردم پیشپرداخت میگیرد، میداند که عنقریب است امریکا از برجام خارج شود. تبعاتش را هم میداند، یا باید بداند؛ بنابراین وقتی پای قرارداد با مشتری مینشیند و وعده شهریورماه ۹۷ را میدهد باید تمام جوانب امر را سنجیده باشد. مثل اینکه قرارداد سفت و محکمی با شرکت رنو داشته باشد که در صورت شدتگرفتن تحریمها دستکم تا زمان انجام این تعهدات از ایران خارج نشود و در غیر اینصورت ملزم به پرداخت غرامت شود. اگر قرارداد ساپیا با رنو غیر از این بوده، قرارداد این شرکت با مشتریان و تعیین زمان قطعی تحویل خودرو، هم غیرقانونی بوده و هم غیراخلاقی. میتوانست بگوید شما پیشپرداخت را بدهید، من بهشرط اینکه همه امور درست پیش برود و روابط خارجیمان خوب بود، خودرو را تحویل میدهم. آنوقت اگر کسی با این شرط ثبتنام میکرد، همهچیز پای خودش بود، اما حالا تاوان این کار نادرست شرکت سایپا را مشتری باید بدهد؟ موضوع این است که در همان نمونهای که ذکر شد قیمت یک دستگاه ساندرو به نرخ روز ۱۴۰ میلیون تومان است و قیمت دو دستگاه تیبا در حدود نصف این مبلغ. اگر شرکت سایپا کار اشتباهی انجام داده، تاوانش را باید خودش بدهد؛ یعنی افزون بر آن رقمی که معادل قیمت روز خودرو ساندرو است، مبالغی را هم بهعنوان خسارت پرداخت کند. اینکه مردم را ملزم به دریافت دو خودرو تیبا کنیم که بگیرند و بفروشند و بعد یک ماشین دیگر پیدا کنند و بخرند اگر توهینآمیز نباشد، دستکم از انصاف به دور است. منصفانهاش این است که این کارها را به عهده مدیری بگذاریم که این اشتباه را مرتکب شده است.
تحریم در تحریم
یکجور تحریم هست که همه میشناسیم و آثارش را با پوست و گوشتمان درک کردهایم. یک نوع دیگر نیز تحریمی است که از طرف خودمان اعمال شده؛ تحریم بهکارگیری افراد کارآمد. صدها تفسیر از اقتصاد مقاومتی بیان شده و کلی کارگروه هم برایش تشکیل شده، اما معنی ساده اقتصاد مقاومتی یک جمله بیشتر نیست که اگر به هر دلیلی روابط اقتصادی کشور با دنیا دچار مشکل شد، بتوانیم خودمان از پس برآورده کردن نیازهایمان برآییم. اگر کشور خارجی نیرنگ میزند، ما که باید با خودمان صادق باشیم. شرکت سایپا در آذرماه پول را از مشتری میگیرد و چند ماه بعد شرکت رنو ایران را ترک میکند. شرکت سایپا از همان زمان میدانست نمیتواند به تعهد خود در شهریورماه عمل کند، بهتر نبود بهجای پنهانکاری، صادقانه موضوع را با خریداران در میان میگذاشت؟ شاید یکی دوست داشت پولش را بگیرد و به زخمی بزند. دو ماه که از موعد تحویل میگذرد تازه اعلام میکند بیایید پولتان را بگیرید. طرفه آنکه این شرکت پس از بهوجود آمدن این مشکلات هم دوباره یک ماه پیش اقدام به پیشفروش خودرو در حجم انبوه کرده است و همان خودروهایی را هم که پیشفروش کرده نمیتواند تحویل دهد. درواقع این تیباهایی را هم که قرار است جای خودروهای دیگر بدهد موجود ندارد و به ماههای آینده حواله میدهد؛ لابد از سهمیه کسانی که دیرتر برای همان تیبا ثبتنام کردهاند.
از شرح آنچه گذشت میتوانیم به پاسخ پرسشهایی بزرگتر برسیم. اینکه چرا صنعت خودروسازی ما با اینهمه سابقه باید تا این حد وابسته باشد که با یک تلنگر خارجی از هم بپاشد؟ چرا باید اینقدر ورشکسته باشد که با این کلاه و آن کلاه کردن اموراتش را بگذراند؟ صنعت خودروسازی تنها یک نمونه است، برخی صنایع دیگر هم همینطورند. حالا که درآمد نفت کم شده، بیشتر این مسئله را درک میکنیم.
اقتصاد ایران در چنبره مدیران ناکارآمدی اسیر شده که چند صباحی هستند و هر طور هم عمل کنند حقوق و پاداششان به راه است و بعد از مدتی میروند بهجایی دیگر و دوباره حقوق و پاداششان به راه است و این داستان ادامه دارد. اینطور میشود که بزرگترین کارخانههای خودروسازی خاورمیانه و دنیا را در ایران داریم، اما هنوز نتوانستهایم یک خودرو درجه دو را از صفر تا صد طراحی و تولید کنیم! هنوز داریم خودروهای از رده خارج دنیا را مونتاژ میکنیم و چند برابر قیمت جهانی به ملت میفروشیم، پولش را هم پیش میگیریم.
تا زمانی که راه این است، تحریم خارجی هیچ اثری بر ما ندارد، هر تأثیری هست از خود ماست. زمان بهتندی میگذرد و دیگر برای اینکه تقصیرها را به گردن دول خارجی بیندازیم دیر شده است. کسی این حرفها را باور نمیکند. آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شویم: «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ».