بدون دیدگاه

چگونگی سیاست نفتی ما

 

 سید محمد آقایی

متأسفانه ما در چهل سال گذشته اقتصادمان را به نفت گره زدیم و نفت هم لامحاله باید از مسیر آب‌های خلیج فارس بگذرد که با مخاطرات بین‌المللی روبه‌رو می‌شود. درآمد نفت نیز نمی‌تواند درآمد واقعی تلقی شود، چراکه انتقال ثروت‌های زیرزمینی است. پرسش این است که در شرایط استثنایی فعلی سیاست نفتی ما چگونه باید باشد.

عرضه نفت امریکا– باید بدانیم تولید نفت غیرمتعارف امریکا (شیل) در این سه سال اخیر یعنی از اواخر دوران اوباما و به‌ویژه در دوران ترامپ افزایش قابل‌ملاحظه‌ای داشته و از حدود ۴.۶ میلیون بشکه به حدود ۶.۲ میلیون بشکه در روز افزایش یافته است. هم‌اکنون تولید میانگین نفت داخلی امریکا حدود ۱۱.۹ یا تقریباً ۱۲ میلیون بشکه در روز است، که نیمی از آن نفت شیل و نیم دیگر نفت فسیلی است. این روند فزاینده از زمان اوباما دنبال می‌شد که با سه مشکل زیر روبه‌رو شد و افول کرد:  نخست مشکلات فنی؛ دوم مشکلات محیط زیستی و از همه مهم‌تر مشکل قیمت تمام‌شده بود. به‌طوری که وقتی سه سال پیش قیمت یک بشکه نفت به  ۴۰  دلار سقوط کرد، نفت شیل از اهمیت افتاد و تولیدشان کم شد. البته اوباما موازی با این امر سعی داشت نفت امریکا به بازار خارج وابسته نشود و روی انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی تأکید داشت و سرمایه‌گذاری‌های زیادی کرد. به همین دلیل در مجمع جهانی زیست‌محیطی کاپ ۲۱ در پاریس از محور قرار گرفتن محیط‌ زیست حمایت کرد. این کنفرانس به جهان استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر را توصیه می‌کرد.

اما ترامپ از تعهدات امریکا که در این کنفرانس انجام شده بود  خارج شد  و جهت‌گیری‌های محیط‌زیستی امریکا را ۱۸۰ درجه تغییر داد. ترامپ مبنای تولید انرژی داخلی امریکا را بر زغال‌سنگ، نفت فسیلی و نفت و گاز غیرمتعارف گذاشت و اهمیت انرژی‌های تجدیدپذیر را کاهش داد. مهم‌ترین دلیلش در این چرخش، بالا بردن سطح اشتغالی بود که قول داده بود. به‌طوری که افزایش تولید نفت و گاز شیل حدود یک میلیون نفر را به‌کار گرفت.

در عرصه تولیدِ اشتغال، ترامپ روی دو مؤلفه کار کرد:  نخست، صنایع نفت و گاز شیل؛  و زغال‌سنگ و دوم، صنایع نظامی که قراردادهای فروش تسلیحاتی ۳۵۰ میلیارد دلاری با کره جنوبی و بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلاری با عربستان و امارات و کویت و قطر و بحرین را به‌دنبال داشت و رسماً اعلام کرد که اگر این قراردادها و اقدامات نباشد، اشتغال در امریکا کاهش می‌یابد. در عرصه نفت حدود ۹.۵ میلیون بشکه در روز را به حدود ۱۲ میلیون بشکه در روز رساند.

عرضه نفت روسیه– روسیه اکنون حدود ۱۰.۵ تا ۱۰.۷ میلیون بشکه نفت متعارف تولید می‌کند و ظرفیت بالاتری ندارد.

عرضه عربستان- زکی یمانی، وزیر اسبق نفت عربستان در سال ۱۳۶۵ شمسی برنامه‌ریزی بلندپروازانه و درازمدتی را ترسیم کرده بود که تولید نفت عربستان را به ۲۸ میلیون بشکه در روز برسانند. آن هم با سرمایه‌گذاری زیاد و تکنولوژی‌های بالا معلوم شد که این بلوفی بیشتر نیست. بعد از انتشار کتاب افشاگرانه غروب صحرا معلوم شد این محاسبات تخیلی بوده است. هدف زکی یمانی در هماهنگی کامل با امریکا دستیابی به «سهم بازار» بود و در ظاهر عنوان می‌کرد این اقدام برای آن است تا آلترناتیوهای دیگر انرژی جای نفت را نگیرند؛ که لازمه آن پایین آوردن قیمت نفت و افزایش تولید آن کشور بود. به‌طوری که در اردیبهشت ۱۳۶۵ در میانه جنگ تحمیلی، قیمت نفت خام ایران ۵.۷   دلار شد.

خانم کلینتون وزیر خارجه اوباما، در ماجرای اوکراین در دوران دولت اوباما، فشار زیادی به روسیه وارد کرد و با افزایش ولید نفت عربستان قیمت نفت را کاهش داد تا درآمد روسیه کمتر و قدرت مانورش در عرصه‌های اقتصادی و نظامی نیز کمتر شود. هم‌زمان نیز اوباما ایران را در وضعیت تحریم قرار داده بود. اوباما با همه امتیازاتی که به عربستان علیه ایران می‌داد، اما توقعش این بود عربستان دو میلیون بشکه بر تولید روزانه خود بیفزاید؛ یعنی تولید عربستان از حدود ۸.۹ به ۱۱ یا حتی ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش یابد، تا ضربه مهلکی به درآمدهای ایران و روسیه وارد شود. لیکن معلوم شد که ظرفیت مخازن عربستان نوعاً بین ۱۰ تا حداکثر ۱۲ میلیون بشکه نفت در روز است و این رخدادها در دیدگاه‌ها در مورد میزان تولید نفت عربستان اثر قابل‌ملاحظه‌ای گذاشت. اتفاق دیگری در سال ۲۰۱۸ رخ داد و آن اینکه مخزن نفتی قوار که بالغ بر ۴۰ درصد تولید نفت عربستان از این مخزن است کاهش چشمگیر تولیدی را معادل ۴۵۰ هزار بشکه در پی داشت. حداکثر تلاش عربستان علی‌رغم فشار امریکا به محمد بن سلمان نگه داشتن سطح تولید آن کشور بین ۱۰ تا ۱۰.۵ میلیون بشکه در روز است. حتی بن سلمان با فشار امریکا به کویت هم رفت که مخزن مشترک در میدان خفجی را فعال کند که موفق نشد؛ بنابراین دیگر نفت عربستان امکان مانور تولیدی قابل‌توجه ندارد.

عرضه نفت ونزوئلا و لیبی– تولید نفت ونزوئلا از یک سال و نیم قبل ۷۰۰ الی ۸۰۰ بشکه در روز کاهش یافته است و به پایین‌ترین سطح تولیدش رسیده است. در مراحل تحریم نفتی ترامپ ونیز مشکلات اقتصادی که با آن روبرو است صادراتش بسیار کم شده است. اخیراً بانک مرکزی ونزوئلا را هم تحریم کرده‌اند. در سیستم ترامپ فشار به ونزوئلا پیش درآمدی است برای تصمیماتی که امریکا می‌خواهد روی ایران بگیرد. در مورد لیبی حمایت‌هایی که از طرف امریکا و عربستان از ژنرال حفتر می‌شود، برای این است که به طرابلس مسلط شود که میدان‌های نفتی زیادی آنجاست و از این طریق افزایش تولیدی برای فشار در مقابل ایران انجام دهد.

تقاضا برای نفت– مجموع تقاضای جهانی برای نفت در سال ۲۰۱۹ بر اساس منابع رسمی حدود ۱۰۰ میلیون بشکه در روز است. تقریباً پیش‌بینی می‌شود که میزان تقاضا بین ۱.۸ تا ۲ میلیون بشکه در روز نسبت به میانگین ۲۰۱۸ در ۲۰۱۹ افزایش یابد.

برخوردهای ترامپ و سیستم او، در این مدت تأثیرات روی مناسبات متقابل امریکا و دنیا گذاشت و موجب کاهش رشد اقتصادی در عرصه‌هایی در قطب‌های اقتصادی جهان شد. نتیجه آن هم کاهش تقاضا برای انرژی بود. با آماری که از منابع رسمی انرژی در دنیا هست میزان عرضه در دنیا حدوداً چندان تفاوتی با میزان تقاضای حدود ۱۰۰ میلیون بشکه‌ای در روز در دنیا نمی‌کند و با حدود ۹۹ میلیون در روز که آن را در نظر می‌گیرند فاصله محدودی دارد که بعضی کشورها که تقاضایشان بیش از واردات بود، از طریق برداشت از ذخایر تجاری‌شان انجام می‌دادند.

در آخرین جلسه اوپک در دسامبر ۲۰۱۸، اتفاقی افتاد و قرار شد ۸۰۰ هزار بشکه از تولید اوپک به‌جز سه کشور ایران و ونزوئلا و لیبی کاهش یابد و با کاهش ۴۰۰ هزار بشکه از تولید کشورهای غیراوپک به‌ویژه روسیه قرار بر کاهش تولید ۱۲۰۰ هزار بشکه گذاشته شد تا قیمت‌ها افزایش یابند و گفته شد اگر ضربه‌ای به لحاظ میزان تولید برای برخی کشورها اتفاق افتاد (که عمدتاً نگاهشان به سه کشور ایران، ونزوئلا و لیبی بود) کشورهای دیگر اوپک کاهش تولید را جبران می‌کند، معنای ساده‌اش این می‌شود که تا آنجا که امکان دارد امارات، کویت و عربستان این میزان کاهشی را پوشش دهند.

نقش انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس نمایندگان– انتخابات نوامبر ۲۰۱۸ مجلس نمایندگان امریکا رخداد مهمی بود و باعث شد ترامپ معافیت ۸ کشور را اعمال کند. چراکه اگر تولید نفت ایران به‌زعم سیستم ترامپ به صفر می‌رسید، افزایش قیمت نفت یک جهش ۲۰ الی ۳۰ دلاری را در هر بشکه انجام می‌داد که تأثیر منفی آن بیشتر در خود امریکا بود و موجب افزایش قیمت بنزین و در پی آن نارضایتی مردم امریکا می‌شد و بر انتخابات نوامبر ۲۰۰۸ اثر می‌گذاشت. بدین‌سان بود که ترامپ برای آن هشت کشور آزادی عمل گذاشت.

در شرایط کنونی، سطح تولید لیبی حداکثر هزار ۸۵۰ الی ۹۰۰ هزار بشکه در روز بیشتر نیست. تولید ونزوئلا نیز ۸۰۰ الی ۹۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت. تولید نفت عربستان و کویت و امارات و روسیه نیز قابل ‌افزایش  چشمگیری نیست.

نفت غیرمتعارف تولید داخلی امریکا نیز دچار نوساناتی است. حتی در میدان‌های نفت متعارف نیز این نوسانات را می‌بینیم. ضمناً نفت شیل امریکا دارای مواد صنعتی سنگینی است که مناسب برای پالایش برای کره جنوبی نبوده است؛ یعنی آن‌طور نیست که آن ۲ میلیون بشکه تقاضای جدید ۲۰۱۹ (نسبت به میانگین ۲۰۱۸) را بتوان به‌راحتی جایگزین کرد. برخی از این ۸ کشور هم گفته‌اند در صورت ممانعت امریکا هم ما خریدمان را به نحوی و در سطحی انجام می‌دهیم. بر این اساس به نظر می‌رسد نظر ترامپ و تیم او برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران عملی نبوده و صادرات ایران تا حدومرز کنونی عملی است.

در شرایط فعلی با توجه به اعتیاد مزمن به درآمد نفت که در اکثر کشورهای اوپک وجود دارد، اگر تدبیر و اراده جدی وجود داشته باشد، شاید یک فرصت و نقطه عطف بی‌نظیری است که تحریم و سیل برای ما به وجود آورده است و آن اینکه برگردیم به خودمان و از تجربیات گذشته و دیگر تجربیات موفق دیگر کشورها بیاموزیم. به هر حال وضعیت خاصی است که می‌توانیم طی یک جهشی از پدیده نفرین منابع و وابستگی به درآمد نفت در تأمین هزینه‌های جاری کشور دور شویم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط