بدون دیدگاه

ادبیات مهاجرت یا ادبیات مهاجران؟

 

رضا عبدی

 

گفتن درباره ادبیات مهاجرت و یا آنچه مهاجران می‌نویسند بدون پیش کشیدن پرسش‌هایی که علت نام‌گذاری، چارچوب‌های بحث و تنوع فرهنگی متون خلق‌شده در خارج از مرزهای جغرافیایی را به چالش می‌کشد، تکرار سخنانی است که قدمتی به‌اندازه عمر ادبیات معاصر فارسی دارد. پرسش‌هایی از قبیل آیا ادبیات مهاجرت همان ادبیات تبعید است؟ تفاوت ادبیات دیاسپورا و ادبیات مهاجرت در چیست؟ آیا هر آنچه کسانی که از وطنشان مهاجرت کرده‌اند می‌نویسند ادبیات مهاجرت است؟ آثاری که با زبان کشور مقصد نوشته می‌شود هم ادبیات مهاجرت است؟ فرضاً اگر نویسنده‌ای ایرانی در آلمان اثری به زبان آلمانی بنویسد نوشته‌اش را می‌توان ذیل ادبیات مهاجرت دسته‌بندی کرد؟ آثاری که نویسندگانی که از وطنشان مهاجرت نکرده‌اند اما درون‌مایه‌شان «مسئله مهاجرت» است، چطور؟ آیا این‌گونه متون هم ذیل عنوان ادبیات مهاجرت قرار می‌گیرد؟ تکلیف آثاری که مهاجران در بستر اینترنت و به‌شکل دیجیتال و آنلاین منتشر می‌کنند چیست؟ این آثار هم ادبیات مهاجرت است؟ ما به‌عنوان مخاطب هنگام مواجهه با اثری که درون‌مایه‌اش مهاجرت نیست از کجا بدانیم آنچه که می‌خوانیم جزو ادبیات مهاجرت است؟ از مقدمه و توضیح نویسنده؟ از نام و نشانی ناشر؟ سؤال‌ها را می‌شود ادامه داد تا رسید به پرسش بنیادین آخر؛ مهاجرت از وطن اتفاق می‌افتد یا از زبان؟

آنچه طی سال‌های پس از انقلاب در ایران، ادبیات مهاجرت نامیده شده یا به‌شکل دقیق‌تر برچسب خورده، عمدتاً شامل آثاری است که نویسندگانی ایرانی که مهاجرت کرده یا تبعید شده‌اند به زبان فارسی نوشته‌اند و در خارج از مرزهای ایران منتشر شده است. درون‌مایه این آثار را طیف متنوعی از مسائل سیاسی داخل ایران، مشکلات مهاجرت، مسائل و چالش‌هایی که مهاجران در کشورهای مقصد با آن روبه‌رو هستند، بیگانگی فرهنگی، افسردگی در غربت، تنهایی و اینجا خوب است آنجا بد است، شکل داده است.

اکنون اما پس از قابلیتی که نشر آنلاین در انتشار بدون سانسور آثار ادبی در اختیار نویسندگان و ناشران گذاشته، لازم است با بحث درباره پرسش‌های پیش‌تر مطرح‌شده، ادبیات مهاجرت را بازتعریف کرد و تناقض‌های موجود در تعریف‌های پیشین را پاسخ داد.

مهاجرت از زبان 

عنصر مهم در تعریف و شناسایی ادبیات مهاجرت، زبانی است که اثر با آن نوشته می‌شود. نویسندگانی که با زبان فارسی نمی‌نویسند، فارغ از اینکه محتوای اثرشان چیست، نویسنده‌ای مهاجر هستند اما اثری که خلق کرده‌اند ادبیات مهاجرت نیست. مهاجرت زبانی از زبان مادری به زبان دوم یا زبان کشور مقصد، اثر را متعلق به بافت زبانی و مخاطبان غیرفارسی‌زبان می‌کند. با این تقسیم‌بندی آثار ادبیات مهاجرت حتماً می‌بایست به زبان فارسی نوشته شده باشد.

نسل جدید نویسندگان مهاجر ایرانی اما ترجیح می‌دهند آثارشان را به زبانی غیر از فارسی و اغلب انگلیسی منتشر کنند، داستان‌ها کمتر سیاسی و اغلب مضمونی عاشقانه و اجتماعی دارند. حتی نویسنده شناخته‌شده و مطرحی چون شهریار مندنی‌پور، به‌موازات زندگی در غرب تلاش می‌کند داستان‌هایی با موضوعات جهانی به زبان انگلیسی منتشر کند، با این امید که شاید نتیجه همان چیزی باشد که خالد حسینی، نویسنده افغانستانی، با انتشار کتاب بادبادک‌باز به‌دست آورد.

 

نوشتن درباره مهاجرت

 

مهاجرت موضوع بسیاری از شعرها و داستان‌های معاصر است. تنهایی انسان ایرانی در جغرافیا و جامعه جدید، تفاوت‌های فرهنگی، دشواری‌های زیست در غربت و تنگناهای مالی و اقتصادی، دل‌بستگی عاطفی به خانواده، دوستان و وطن.

ادبیات مهاجرت، بیش از هر زمان دیگری، شامل آثاری است که درون‌مایه‌شان را یکی از موضوعات و مسائل مهاجران و مهاجرت شکل می‌دهد. دیگر این جغرافیای زیست نویسنده نیست که اثری را بومی یا جزو ادبیات مهاجرت می‌سازد. در کنار و علاوه بر زبان متن، این درون‌مایه متن است که نشان می‌دهد می‌توان اثری را ادبیات مهاجرت دانست یا نه.  با این تعریف، داستان عاشقانه‌ای که نویسنده‌ای مهاجر و ساکن فرضاً دانمارک منتشر کرده است ادبیات مهاجرت نیست، اما داستانی که موضوعش مهاجرت و مسائل مهاجران است و در تهران نوشته و منتشر می‌شود از انواع ادبیات مهاجرت خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط