بدون دیدگاه

خلع ید، اقتدار ملی ایرانیان

ناصر تکمیل همایون

درآمد

پیش از ورود به بحث اصلی به چند نکته اساسی باید اشاره کرد: نخست اینکه مجلس شورای ملی ایران در تاریخ ۹/۲/۱۳۳۰ «قانون ۹ ماده‌ای» طرز اجرای ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد. شیوه اجرای آن حداکثر سلامت و آرامش کامل در «اجرای برنامه خلع ید» بود و با بودن این قانون و اجرای آن هیچ‌گونه تعرض به اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، امکان‌پذیر نبود. این پیشگیری و نگارش قانون توسط شخص دکتر مصدق انجام گرفته بود. متأسفانه هم از سوی شاه با آن مخالفت می‌شد و هم حزب توده توطئه‌های جدیدی برپا می‌کرد که با اقدامات دشمنان ملی کردن نفت، هماهنگ بود.

هنری گریدی، سفیر امریکا در آغاز زمامداری دکتر مصدق، نوشته است: «روز شنبه ناهار را با شاه صرف کردم. حال وی بهتر است، ولی هنوز نگران سلامت خویش است. وی از بابت قانون مصوب و انتخاب مصدق بسیار اندوهگین است، ولی بر اساس روش‌های معمول گذشته هیچ چاره‌ای جز پذیرفتن هر دو موضوع نداشته است. وی اعلام کرد انتظار ندارد مصدق مدت زیادی بر سر کار بماند. او نسبت به حل رضایت‌بخش موضوع نفت بدبین است». ۱

زمانی که دکتر مصدق شبانه‌روز در مجلس بود و مجلس اقامتگاه او شده بود و با تمام قدرت تلاش می‌کرد اجرای قانون ملی شدن نفت دچار وقفه نشود، روزنامه به‌سوی آینده، شماره ۷۰ چنین نوشت:

«مبارزه و فشار مردم ایران، هیئت‌حاکمه سست و خواب‌آلود را وادار کرد که قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب بگذراند. با آنکه در تنظیم این قانون سوءنیت فراوان به‌کار رفته و به انحای مختلف کوشش شده است که منافع امپریالیست‌های انگلیس محفوظ بماند و به امپریالیست‌های امریکایی امکان استفاده‌های تازه داده شود». ۲

شگفتی در این است که در ۲۹/۲/۱۳۳۰ رادیو مسکو که علی‌القاعده خط‌دهنده به حزب توده بود، چنین گفت: «دولت امپریالیستی انگلیس به خلاف مقررات و موازین بین‌المللی سعی می‌کند با یادداشت‌های تهدیدآمیز دولت ایران را از اجرای قانون ملی کردن صنایع خود منصرف کند. نه‌تنها این عمل انگلستان خلاف قانون و غیرمشروع است که دولت استعمارگر امریکا نیز در ارتکاب عملیات غیرقانونی با انگلستان هم‌داستان شده و به دولت ایران فشار می‌آورد».۳

نکته دیگری که ذکر آن هم لازم است، از یک‌سو سفارش‌ها و توصیه‌های دکتر مصدق به آرامش مردم   و پرهیز دادن آنان از هر نوع اهانت و فشارهای غیراخلاقی است، حتی روایت است که به مرحومان حسین مکی و دکتر امیرعلایی در این مورد یادآوری مؤکد کرده بود، اما از سوی دیگر «شرکت نفت ناگهان اعلام کرد که کمک‌هزینه و عیدی کارگران را که معادل ۳۰ درصد دستمزد آن‌ها بود قطع کرده است». ۴ در برابر این تصمیم نابه‌جا، کارگران، دانش‌آموزان مدرسه نفت و کارکنان و حتی کارگران شهرهای دیگر به اعتصاب پرداختند و درگیر و دار تظاهرات با دادن چند کشته و مجروح، فضای آبادان و خرمشهر را غمناک کردند. عوامل شرکت نفت سابق در برپایی این واقعه دخالت داشتند.

اعضای حزب توده هم جهت آشفته کردن اوضاع و احوال و به ظاهر دفاع از حقوق کارگران وارد صحنه شده بودند. کارگران شرکت نفت که مظالم انگلیسی‌ها را دیده بودند و از آنان دل خونینی داشتند، در شعارهای خود از نهضت ملی ایران و دکتر مصدق و لزوم ملی شدن صنعت نفت دفاع کردند و خوشبختانه در پنج اردیبهشت‌ماه به توصیه جبهه ملی و پیروزی کارگران تظاهرات پایان یافت و کارگران پاداش و عیدی خود را دریافت کردند؛ اما روزنامه‌های حزب توده یک کلمه هم از شعارهای ملی و وطنی کارگران ایران سخن به میان نیاوردند. ۵

مذاکرات پیش از زمامداری دکتر مصدق

در دوران نخست‌وزیری حسین علاءکوشش‌های زیادی به عمل آمد که مسئله نفت را به‌طوری‌که خواست انگلیس و امریکا بود فیصله دهند. از آن میان:

ـ «روز ۲۴ اسفندماه سفیر انگلستان طی یادداشتی که برای نخست‌وزیر جدید (حسین علاء) فرستاد خواستار شد که اختلاف ایران و شرکت نفت به داوری ارجاع شود. علاوه بر پاسخ این یادداشت تصمیم دولت را به نتیجه رسمی کمیسیون نفت موکول کرد».۶

ـ «روز پنجم اردیبهشت سفیر انگلستان پیشنهادی سه ماده‌ای جهت حل مسئله نفت تسلیم نخست‌وزیر (حسین علاء) کرد. بدین‌سان:

  1. انتقال اموال شرکت نفت به یک شرکت جدید انگلیسی که مدیران ایرانی نیز در هیئت‌مدیره آن شرکت و عضویت داشته باشند و درآمد شرکت به تساوی بین شرکت نفت و دولت ایران تقسیم شود؛
  2. واگذاری تأسیسات بخش داخلی به یک شرکت ملی ایرانی؛
  3. ترتیب مخصوص برقرار شود که طبق آن کارمندان ایرانی در اسرع وقت جانشین کارمندان خارجی شرکت جدید گردند.۷ البته این پیشنهاد هم با تصویب قانون ۹ ماده‌ای ملی شدن نفت از اعتبار ساقط گردید و انگلیسی‌ها با تماس‌ها و گفت‌وگو با امریکایی‌ها به‌ویژه با جرح مک‌کی George Mc Chee، سیاست امریکایی‌ها را نسبت به نفت ایران اندکی دگرگون کردند و با طرح «نوعی ملی شدن» مباحث دیگری را مطرح کردند که در هفتم هشتم اردیبهشت‌ماه دولت دکتر مصدق پس از تصویب قانون ۹ ماده‌ای زمام امور را به دست گرفت.

مخالفت هیئت حاکمه و عوامل شرکت نفت سابق و حزب توده با حکومت ملی و موضع‌گیری شاه که بعدها نوشت با نخست‌وزیری دکتر مصدق مخالف بوده و به قول خودش به علت فشار افکار عمومی به زمامداری مصدق تن در داده است.۸

حکومت ملی در ۲۴ اردیبهشت‌ماه طی بخشنامه‌ای انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران را به کلیه ادارات و سازمان‌های دولتی اعلام کرد و یادآور شد: «چون انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران قطعی شده است در مکاتبات آینده هر جا اسمی از شرکت برده شود باید عنوان سابق «شرکت سابق» ذکر شود».۹ این امر به ارتباط و همکاری‌های انگلستان و امریکا استحکام بخشید، اما در ایران به‌فوریت «هیئت مختلط» از اشخاص زیر از مجلس سنا و شورای ملی انتخاب شدند: دکتر احمد متین دفتری، دکتر محمد سروری، دکتر رضازاده شفق، نجم‌الملک، سهام‌سلطان و بیات، الهیار صالح، دکتر عبدالله معظمی، دکتر سید علی شایگان، حسین مکی، وارسته وزیر دارایی، مهندس کاظم حسیبی کارشناس نفت به‌عنوان قائم‌مقام وزیر دارایی.

بیست‌و‌هفتم اردیبهشت سفیر انگلستان، ملی شدن نفت را یک «حق نامشروع» نوشت و خواستار حکمیت شد. دولت امریکا هم «ضمن قبول حکمیت ایران» به اقدام یکجانبه ایران علیه انگلستان تمایل نشان نمی‌داد و دولت ایران در مقابل این موضع‌گیری‌ها قاطعانه از قانون ملی شدن نفت حمایت می‌کرد. یا آنکه «علائم و آثار همکاری علیه اقدامات دولت ایران بین لندن و واشنگتن آشکار گردید۱۰ و بیانیه‌ای نیز از طرف امریکایی‌ها انتشار یافت که به اصل ملی شدن نفت توجه چندانی نداشت و به حکمیت تکیه می‌کرد. دولت ملی در برابر این موضع‌گیری اعلام داشت «ملی کردن صنعت نفت که ناشی از اعمال حق حاکمیت ملت ایران است، قابل ارجاع به حکمیت نیست و هیچ مقام بین‌المللی صلاحیت رسیدگی به این امر را ندارد،۱۱ اما در برابر صلاح‌اندیشی امریکا که پس از گفت‌وگوهای زیاد با انگلیسی‌ها مطرح شده بود، دکتر مصدق پاسخی محکم بدین شرح بیان کرد:

«… تا دو روز قبل مقامات رسمی امریکا می‌گفتند در امر نفت بی‌طرف هستند، اینک جای تعجب است که دولت امریکا تغییر عقیده داده و می‌خواهد صلاح‌اندیشی نماید که موضوع مذاکره حل شود. اگر صلاح بین‌المللی تذکر دوستانه دولت امریکا را ایجاب می‌نمود، صلاح‌اندیشی دوستانه باید طوری می‌شد که با قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور منافات پیدا نکند. اینک که قانون مزبور وضع و دولت مکلف به اجرای آن می‌باشد، صلاح‌اندیشی دوستانه یک دولت خارجی به هر عنوان و عبارتی که باشد، جز مداخله در امور داخلی به چیز دیگری نمی‌تواند تلقی شود… اکنون‌که قانون مزبور از تصویب مجلسین گذشته است، دولت غیر از اجرای آن تکلیفی ندارد و اندک تعامل و مسامحه در اجرای آن، خشم ملت ایران را جلب می‌کند». ۱۲

انگلیسی‌ها ظاهراً با  نوعی ملی شدن  موافقت کرده بودند، امریکایی‌ها هم اصرار داشتند با طرح مزبور موافقت به عمل آید که نتیجه آن به‌نوعی مبتنی بر اصل «۵۰ ـ ۵۰» بود که با اصل ملی شدن صنعت نفت مغایرت داشت. دکتر مصدق در این باره به‌روشنی بیان کرد:

«در مبارزه‌ای که ملت ایران در پیش دارد، دو راه بیشتر ندارد، مقاومت و پایداری، که سرانجام آن پیروزی و حصول استقلال سیاسی و اقتصادی است، یا کنار آمدن با دشمن و به عبارت دیگر تسلیم و انقیاد، که نتیجه آن محرومیت از مزایای حکومت دموکراسی و تحمل مفاسد رژیم دیکتاتوری است. طرفداران نظریه مقاومت، فرمول و پیشنهادهای انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها را زیر پوشش «نوعی ملی شدن» مغایر با قانون ملی کردن می‌دانستند و معتقد بودند که باید ایستادگی کرد و حتی برای مدتی از صدور و فروش نفت به خارج و تحصیل عواید آن چشم پوشید».۱۳

با آنکه نظرات سران جبهه ملی ایران و شخص دکتر مصدق بسیار روشن و استقلال‌طلبانه است، اما بازی‌های جهانی شرکت‌های نفتی و موقعیت جدید فروش نفت از طرف کشورهای عربی منطقه، مغفول به نظر می‌رسد.

روز بیستم خردادماه نمایندگان شرکت نفت به سرپرستی جاکسون به تهران آمدند، جاکسون گفت: «ما اصل ملی شدن صنعت نفت را قبول داریم، ولی هنوز بر ما معلوم نیست که مقصود ایرانی‌ها از ملی شدن چیست؟ هم ما و هم ایرانی‌ها می‌توانیم از قانون ملی شدن طوری استفاده کنیم که منافع طرفین محفوظ بماند. هیئت اعزامی برای عقد قرارداد جدید اختیارات دارد».۱۴

همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، بهانه‌های انگلستان در ناآگاهی از امر «ملی کردن»(Nationalization) یا مسئله «نوعی ملی کردن» رساندن تفسیرهای خود به بستن امتیازنامه‌های استعماری بود. سرانجام به‌طور قاطع مرحوم مهندس کاظم حسیبی نماینده دولت دکتر مصدق در ۲۱ خردادماه چنین پاسخ داد:

«منظور از ملی شدن صنعت نفت عملیات استخراج، اکتشاف، تصفیه و فروش است. انگلستان فقط از لحاظ خرید نفت و آن هم به قیمت عادلانه بین‌المللی در امر نفت ذی‌نفع [هستند]. ۱۵

در ۲۲ خردادماه از طرف شرکت ملی نفت ایران آگهی زیر پراکنده شد:

«به اطلاع کلیه خریداران مواد نفتی برای صدور به خارجه می‌رساند که در ظرف یک ماه از تاریخ این آگهی می‌توانند مواد نفتی مورد نیاز خود را با دادن رسید اخذ نمایند… قیمت فروش همان قیمت بین‌المللی».۱۶

نفت ملی‌شده ایران همچنان در مخازن و زیرزمین باقی ماند و کشتی‌های نفت‌کش کویت و عراق و عربستان سعودی آزادانه در خلیج‌فارس در آمد و شد بودند و دکتر مصدق قاطعانه بر قول و خواسته خویش ایستادگی می‌کرد و بیان می‌داشت: «فقط یک نوع ملی شدن وجود دارد و آن، نوع واقعی آن است. ۱۷ این همان نوعی که در قانون ۹ ماده‌ای آمده و مورد تأیید کامل ملت ایران است.

هیئت خلع ید در خوزستان

سازمان شرکت سابق نفت در خرمشهر بود و مدیرکل آن اریک دریک (Eric Darake) نام داشت. روز ۲۰ خرداد ۱۳۳۰ هیئت‌مدیره موقت که عبارت بودند از: مهندس مهدی بازرگان، دکتر عبدالحسین علی‌آبادی، مهندس محمد بیات وارد خرمشهر و ساختمان شرکت نفت شدند و از آقای اریک دریک خواسته شد از تاریخ ملی شدن محاسبات دفاتر معاملات را تسلیم نماید… و روز بعد هیئت‌مدیره وقت نامه‌ای به اریک دریک نوشته و در مورد خدمت او تحت نظارت هیئت‌مدیره استفسار کرد ولی اریک دریک ایران را ترک کرد و به بصره رفت. ۱۸

هیئت‌مدیره مرحوم مهندس مهدی بازرگان را به‌عنوان اولین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب کرد. همان روز ایشان و همکاران و همراهان به دفتر مدیرکل سابق شرکت نفت رفتند و پس از اخراج معاون اریک دریک، اداره امور را به دست گرفتند و هم‌زمان دیگر ادارات شرکت نفت در تهران و کرمانشاه هم زیر نظر متصدیان ایرانی قرار گرفت. شور و هیجان ملی و تجلی روح استقلال ملی و حاکمیت مردم بر سرزمین و هستی جغرافیایی خود (= میهن)، برپایی طاق نصرت‌ها و انجام مراسم قربانی به احترام نمایندگان دولت ملی در حد اعلای خود رسیده بود. مفهوم آزادی پس از شصت سال اسارت و بهره‌دهی، آینده روشنی را برای مردم فراهم آورده بود.

هیئت مختلط و هیئت‌مدیره موقت زمانی که وارد آبادان شدند «مورد استقبال گرمی از طرف یک جمعیت ۴۰ ‌هزارنفری از کارکنان شرکت و دیگران قرار گرفته بودند و با حضور یک جمیعت ۳ ‌هزارنفری در مقابل اداره مرکزی شرکت در خرمشهر مراسم برافراشتن پرچم ایران روی عمارت مزبور را انجام و مقر کار خود را در همان عمارت قرار دادند… و در ۲۰ خردادماه ۱۳۳۰ در دفتر مرکزی شرکت در خرمشهر تابلوی «ریاست شرکت» برداشته شد و به‌ جای آن تابلوی «هیئت‌مدیره موقت» نصب گردید». ۱۹

مرحوم ناصر نجمی که از همراهان هیئت بود و در خوزستان حضور داشت نوشته است:

«لحظات و دقایق پرشور و هیجان‌انگیزی بود. یک هیئت ایرانی به اراده و خواست ملت ایران می‌رفت تا از یک شرکت غاصب نیرومند که قدرتی افسانه‌ای در پشت سرش قرار داشت خلع ید نماید. عده‌ای اجرای این عمل عظیم و سترگ را غیرممکن می‌دانستند. از این مهم‌تر هیئت‌مدیره شرکت سابق که ریاست آن با (دریک) بود، این امر را یک شوخی پنداشتند. هیئت مختلط وارد دفتر مرکز می‌شود و جمعیت مقابل دفتر کار مستر دریک می‌رسد. دریک از اتاق کارش خارج می‌شود. هیئت به بیان مأموریت فوق می‌پردازد. در همین وقت ابراز احساسات مردم به منتها درجه می‌رسد. دریک و دیگر همکاران انگلیسی او متوحش می‌شوند و هیئت موقعیت خطیر را برای آن‌ها تشریح می‌نماید و از آن‌ها [با آرامش و ادب] می‌خواهد که موقتاً یک اتاق در اختیارشان قرار دهد. انگلیسی‌ها به حکم ترس و وحشت این خواسته را انجام می‌دهند و هیئت در آن اتاق مستقر و پرچم ایران را به فراز ساختمان به اهتزاز درمی‌آورند، ولی مستر دریک که ابداً نمی‌خواست خود را با ملی شدن صنعت نفت آشنا کند، به هیئت شش‌نفری اعلام می‌دارد که ما آقایان را به‌عنوان مهمان پذیرفته‌ایم، ولی هیئت پس از چند روز توقف در دفتر مرکزی به دریک گوشزد می‌کنند که ما خلع ید را عمل خواهیم کرد و قدم‌های اول را در این راه برداشته‌ایم و اگر شما و دیگر همکارانتان مایل به همکاری با هیئت ما می‌باشید می‌توانید در شرکت ملی نفت ایران خدمت کنید و اگر هم مایل نیستید می‌توانید بروید و کاملاً مخیر و آزاد هستید. مستر دریک که همچنان خود را نسبت به قانونی که از مجلس ایران گذشته، ناآشنا جلوه می‌داد، زیر بار این پیشنهاد نرفت. ناگزیر هیئت ایرانی از همان دفتر نامه‌ای خطاب به او نوشت ایشان را مستعفی قلمداد می‌کنند. دریک با عصبانیت و آشفتگی می‌گوید که من از خرمشهر به بصره خواهم رفت و از آنجا امور شرکت نفت را زیر نظر می‌گیرم!»

محمد نجمی مؤلف مصدق مبارز بزرگ ادامه می‌دهد: «او به بصره رفت و از آنجا شروع به تحریکات علیه هیئت خلع ید می‌نماید و وقتی دید که کار تحریکات و توطئه‌های او که به یاری بعضی عوامل ایرانی در شرکت نفت که در خدمت انگلیسی‌ها بودند صورت می‌گرفت، دچار ناکامی می‌شود، ناچار از عراق به کشور خود بازگشت و مهندس بارزگان به‌جای او امور شرکت ملی نفت را زیر نظر می‌گیرد و به این ترتیب گام اصلی در راه خلع ید از شرکت غاصب نفت که متجاوز از شصت سال حقوق ملت ایران را به تاراج می‌برد برداشته می‌شود. ۲۰

مرحوم مهندس بازرگان با صداقت تمام نوشته است: «در آن زمان درست نمی‌دانستیم کجا می‌رویم. چه مسائل و خطراتی در پیش داریم. چگونه باید عمل کنیم و چه خواهد شد. می‌پرسیدیم آیا کارمندان و کارگزاران راه را ادامه خواهند داد؟ حرف ما را قبول خواهند کرد؟» ۲۱

آنگاه اضافه کرده است: «از یک ایرانی فرتوت و رنجور و ذلیل و ناتوان قرار است یک ایرانی جوان و سالم و نیرومند و پاک و سربلند به دنیا بیاید. نه‌تنها ایران بلکه آسیا با این واقعه زنده می‌شود، دنیا تکان خواهد خورد. البته که درد و رنج و فشار و سختی‌های فوق‌العاده همراه خواهد داشت. اراده قوی و ایمان محکم لازم است باید خود را مهیای این خدمت بزرگ و اتمام این مأموریت مقدس بنماییم». مهندس بازرگان که خلع ید را «مأموریت مقدس» می‌شمرد، در پایان مقاله آورده است:

«در این حادثه بی‌نظیر باید آنچه میراث شش هزار سال تاریخ پایداری ملی در مقابل شداید روزگار و هجوم قبایل گوناگون است، در وجود خود بیدار کرده و مثل کوه پابرجا باشیم. از خطرات و پیشامدهای گوناگون نهراسیم و تغییر مسیر ندهیم». ۲۲

مرحوم بازرگان به‌عنوان کارگشای مسائل پیچیده خلع ید به مطلبی اشاره کرده که نه‌تنها در آن روزگاران «افضل بیان» بود، بلکه امروز نیز منشور رهایی ملت ماست و او گفت: «قیمتی‌تر از نفت این اتحاد و اتفاق و هماهنگی و صمیمیتی است که سدهای بزرگ بدبختی ملت را یکی بعد از دیگری خواهد شکست و ما را دسته‌جمعی به عالی‌ترین سعادت‌ها و نعمت‌ها خواهد رساند». ۲۳

چه شعارهای خوب که از نهانگاه دل ملت ایران و مردان تاریخی آن روزگار چون بازرگان، حسیبی و پیشگامان نهضت ملی ایران به گوش می‌رسید «بیگانه رفت، بیگانگی هم رفت، دیگر یگانه باشیم»، «اندکی روح بلند و طبع عالی و مردانه داشته باشیم.» مگر «نفت ملی با این نهضت بزرگی که شده است، تعلق به همه مملکت ندارد؟ در کار نفت همه زحمت کشیدند و هم پشت‌به‌پشت هم دادند تا درست شد، پس نفت مال همه است». ۲۴

این سوز دل‌ها که بخشی از آن‌ها را مرحوم بازرگان بیان کرده و دیگر کوشندگانی که درباره خلع ید، ملی شدن نفت، پیوند نفت با حیات ملی و تاریخی ایران، بخش‌های دیگر را بیان کرده‌اند، با آنکه نوعی «نوستالژی» پدید می‌آورد، اما نشان می‌دهد روزگاری بود ما هم روزگاری داشتیم. به قول بازرگان از زبان کارگران، «اول ایران، دوم ایران، سوم هم ایران».

مقاله مزبور با جمله‌هایی از مهندس بازرگان که کمتر شنیده شده، پایان می‌یابد.

«اگر روزی به فارس به زیارت تخت جمشید رفتید، قبل از آنکه وارد کاخ آپادانا و کاخ صدستون و سایر کاخ‌ها و آثار بزرگ‌ترین سلاطین ایران بشوید، در صعود از پلکان‌های صفه تخت جمشید، بر دیوار جنوبی صفه، اولین لوحه بزرگی که جلب‌نظر شما را خواهد کرد، این عبارت را که به خط میخی نقر شده و داریوش برای نیاکان خود به وصیت گذاشته است، خواهید خواند:

«… داریوش شاه گوید: من از اهورامزدا درخواست حمایت دارم…

اهورامزدا این سرزمین را از کینه و از خشکسالی حفظ کند. نه سالِ بد و نه کینه و نه دشمن و نه دروغ به این سرزمین نیاید…»

حال اگر ما می‌خواهیم به یاری خدای یکتا کشورمان به مجد و عظمت کشور نیاکانمان برسد، باید از آنچه داریوش می‌ترسید احتراز نماییم و توبه کنیم که دیگر کینه و دشمنی را میان خود راه ندهیم، بزرگ باشیم، بزرگ ببینیم و بزرگواری بکنیم.

ما برای وصل کردن آمدیم

نِی برای فصل کردن آمدیم ۲۵■

 

پی‌نوشت:

  1. نهضت ملی ایران و دشمنانش به روایت اسناد، ترجمه ابوالحسن بنی‌صدر، جمال صفوی (فرانکفورت ۱۳۸۱)، ص ۴۶ ـ ۴۵.
  2. پوریا ارسلانی. کارنامه مصدق، تهران، انتشارات ققنوس ۱۳۹۷، ص ۲۵۸.
  3. همان، ص ۵۷ ـ ۳۵۶
  4. نجاتی سرهنگ غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، شرکت سهامی انتشار ۱۳۶۴، ص ۱۳۳.
  5. کارنامه مصدق، ص ۲۴۴.
  6. جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، ص ۱۳۳.
  7. همان، ص ۱۳۴.
  8. محمدرضاشاه پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص ۸۴؛ به نقل از سرهنگ غلامرضا نجاتی، ص ۱۳۷.
  9. روحانی فؤاد؛ تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۲، ص ۱۱۹.
  10. جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، ص ۱۵۳.
  11. همان، ص ۱۵۵.
  12. همان.
  13. همان، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۶.
  14. کارنامه مصدق، ص ۱۶۲.
  15. همان.
  16. همان، ص ۱۶۳.
  17. جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، ص ۱۵۹.
  18. همان، ص ۱۶۰.
  19. نجمی محمد؛ مصدق مبارز بزرگ، تهران، ۱۳۵۹، ص ۱۲۵.
  20. همان، ص ۷۴ ـ ۷۳.
  21. بازرگان مهدی؛ دومین ناهار اهواز، مقالات اجتماعی و فنی، تهران، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان ۱۳۸۰، ص ۲۰۶.
  22. همان، ص ۲۰۸.
  23. «قیمتی‌تر از نفت» همان، ص ۲۲۹.
  24. همان.
  25. همان، ص ۲۳۴ ـ ۲۳۳،

خوانندگان محترم افزون بر منابع ذکرشده به کتاب ارزشمند خواب آشفته نفت، دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، جلد اول، فصل چهارم، تألیف استاد محمدعلی موحد، تهران، شرکت کارنامه ۱۲۷۸ مراجعه فرمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط