بدون دیدگاه

مردی که می‌خندد؛ نمادی از احمق نشان دادن مبارزه با سرمایه‌داری

 

 

چهارده نکته کلیدی

حمیدرضا عریضی

 

«این جوکر است»

باب ‌ین نویسنده سی دی کامیکس

 

فیلم جوکر،‌ استفاده نظام سرمایه‌داری از آخرین پیشرفت‌های فنّاوری در عرصه فیلم است، به‌گونه‌ای که بدبینی قشرهای پایین علیه این نظام را زاییده پارانویا و سوءظن قلمداد کند. در نقد این فیلم در مورد ستایش از بازی خواکین فونیکس بازیگر توانای نقش اول فیلم، کارگردان متبحر تاد فیلیپس یا استفاده بسیار مناسب از حرکت دوربین،‌ زاویه دوربین و رنگ زیاد نوشته شده است.جوکر در متن بتمن و به‌عنوان آنتی‌تز او نقش شخصیت شرور را داراست. بتمن قهرمان طبقه محروم جامعه و مدافع آن‌هاست، اما جوکر در صدد حفظ نظم موجود ظالمانه در مقابل او قرار دارد که در فیلم جوکر فیلیپس که آخرین ساخته از این داستان است جوکر اما در مقابل جوکرهای قبلی ظاهراً از نظام سرمایه‌داری انتقام می‌گیرد و نماد این نظام که شهردار شهری است که تجسم عینی این نظام است مورد سوءظن قهرمان شرور فیلم قرار می‌گیرد. این سوءظن جنبه پارانوئیک داشته و کاملاً از واقعیت دور است، این جوکر اما همدلی شدید تظاهرکنندگانی از قبیل اعتراض‌کنندگان در هنگ‌کنگ را برانگیخته است. این اعتراض‌کنندگان درواقع خواهان پیوستن به جریان سرمایه‌داری جهانی و ضد چین هستند؛ بنابراین پیام فیلم را به‌خوبی درک کرده‌اند. اسلوی ژیژک فیلسوف مارکسیست نیز به این فیلم واکنش منفی نشان داده است، اما به پارانویایی قهرمان فیلم اشاره‌ای نکرده است. این فیلم شالوده‌شکنی کامل مفهوم اعتراض و جنبش اجتماعی است و آن را به وندالیسم فرومی‌کاهد. رفتار جوکر همان‌طور که بعضی منتقدین اشاره‌کرده‌اند ضدیت با هرگونه اعتراض واقعی است. اظهارنظرهای مضحکی از قبیل اینکه این فیلم علیه نظام سرمایه‌داری است،‌ هر نوجوانی باید این فیلم را ببیند، قهرمان اثر شخصیتی ضد اجتماعی است که نظام سرمایه‌داری از ترس محبوبیت او ناگزیر شد ابتدا حکومت‌نظامی اعلام کند تا بتواند فیلم را به نمایش درآورد و نظایر آن نویسنده این سطور را واداشت که در این زمینه توضیحات بیشتری بدهد و البته با توجه به محدود بودن صفحات این مجله برای این نقد سعی شده این توضیحات قَلَ و دَلَ باشد. فیلم به‌طور کامل در مقابل نظام سرمایه‌داری نبوده و در جهت آن است. فیلم مربوط به رده سنی R است که بالاتر از ۱۷ سال را شامل می‌شود و بنابراین در خود امریکا دیدن آن برای نوجوانان مضر دانسته شده است. با وجود اینکه فیلم در این رده طبقه‌بندی شده و بنابراین تعدادی زیادی از تماشاگران بالقوه خود را از دست داده است در صدر فروش قرار گرفته، جوایز مهمی از قبیل جشنواره ونیز و گلدن گلوب را گرفته و منتظر جایزه اسکار است. قهرمان یا ضدقهرمان اثر ضد اجتماعی نیست بلکه دچار پارانویای مشترک است و حکومت نظامی زاییده ذهن منتقد محترم است. با توجه به اهمیت اقتباس این اثر از رومان ویکتور هوگو، مردی که می‌خندد۱، نخست این جنبه اقتباسی را مدنظر قرار دهیم، سپس به استحاله این شخصیت در فیلم جوکر بپردازیم و درنهایت موقعیت این فیلم در دفاع از نظام سرمایه‌داری جهانی را بررسی خواهیم کرد.

۱- ژان والژان، کازیمودو،‌ ژوئین پلین۲ و یک مرد گمنام به ترتیب شخصیت اول چهار رمان محوری ویکتور هوگو یعنی بینوایان، گوژپشت نتردام، مردی که می‌خندد و آخرین روز یک محکوم است. در داستان ویکتور هوگو مردی که می‌خندد،‌ جیمز دوم پادشاه انگلیس برخلاف سه پادشاه قبل از خود، کاتولیکی مؤمن بود و فرزند دشمن خود لرد کلانچارلی را توسط جراحی به شکلی درآورد که هنگام سخن گفتن به شکل عصبی می‌خندید. این پسر جوئین پلین نام دارد و از کودکی قربانی جراحی ‌شده و اطلاعی از آن ندارد. او بعداً از این رویداد آگاهی می‌یابد و به املاک پدرش دست می‌یابد و ثروتمند می‌شود. سه خالق اولیه بتمن یعنی جری رابینسون، باب کین و بیل فینگر۳ از طریق کتابی که فیلموگرانی کنراد ویت۴ بود با فیلمی که او در نقش ژوئین پلین بازی کرده بود آشنا شدند و تصمیم گرفتند که در کتاب کارتونی خود این شخصیت را وارد کنند. نام شخصیت در آثار کارتونی آن‌ها جوکر است و تصویر آن کاملاً از صورت کنراد ویت کپی شده است. رابینسون در مصاحبه‌ای گفته است،‌ بعد از آنکه باب کین سیمای کنراد ویت را به او نشان داد گفت: «این جوکر است.۵»

۲- بزرگ‌ترین تلاش نظام سرمایه‌داری این بوده که کارگران به او اعتماد کنند. مارکس بیش از هر کس دیگر این اعتماد را تخریب کرد. اگر سرمایه‌داری بتواند این اعتماد را بازسازی کند دوام خود را تضمین کرده است. جنبش یک درصدی در امریکا و جنبش جلیقه زردها در فرانسه توانسته‌اند این اعتماد را خدشه‌دار کنند. تلاش امریکا در بازسازی این اعتماد در دو عرصه علم و هنر برای تغییر جهت از این بی‌اعتمادی به اعتماد را می‌توان در مباحث علمی (از قبیل سرمایه اجتماعی) و مباحث هنری (از قبیل فیلم جوکر) یافت. نگارنده این سطور در مقاله‌ای طولانی (پنجاه صفحه، رفاه اجتماعی، شماره ۶۹، ۱۳۹۷) قبلاً نشان داده بود که منظور از سرمایه اجتماعی (بیشتر) مهم‌ترین مؤلفه آن برای نظام سرمایه‌داری یعنی اعتماد بوده است. پوتنام که خود مشاور کلینتون بود با استعانت از نظریه بازی‌ها سعی داشت نشان دهد که اگر طرفین بازی به هم اعتماد داشته باشند هر دو سود بیشتری می‌برند. همه تلاش نظام سرمایه‌داری این بوده که نشان دهد بی‌اعتماد به آن نوعی پارانویا (سوءظن) است. متأسفانه در دوره ریاست‌جمهوری اصلاحات به‌جای آن‌که نظریه‌های مهمی چون نظریه عدالت رالز مرجع قرار گیرد به این نوع نظریه‌ها پرداخته شد که سرمایه‌داری و آزادی را به‌عنوان مکمل هم تبلیغ می‌کرد.۶ پارانویا یا سوءظن بیماری است که فرد را از واقعیت جدا می‌کند و مبلغین نظام سرمایه‌داری، مخالفان خود را به آن متهم می‌کنند. قهرمان فیلم جوکر،‌ بهترین مثال ایده‌آلی برای این منظور خلق‌شده است. افکار پارانوئیک او که توسط مادرش به او القا شده است در او این گمان را پدید آورده که او فرزند شهردار شهر است. شهردار شهر خیالی سرمایه‌دار و استعاره از نظام سرمایه‌داری است. این افکار پارانوئیک منجر به چندین قتل می‌شود. پیام نهایی فیلم این است مخالفان نظام سرمایه‌داری توسط پارانویای مشترک مسموم شده‌اند. این پارانویا سعی در سقوط نظام سرمایه‌داری دارد. فوکو نشان داده بود که علم حاصل مناسبات قدرت و نه حقیقت است و خود نیز توسط همین مناسبات ایجاد می‌شود. او در آخرین سخنرانی که قبل از مرگ نابهنگام خود در دانشگاه کالیفرنیا انجام داد نشان داد که حقیقت نیز نه یک امر واقعی که ساخته همین مناسبات قدرت است. شاید به همین دلیل است که نسل ما همه سرمایه‌داری را منفی در عصر چه‌گوارائیسم می‌دانستیم و اینک نسل جدید نگرش خود را به آن مثبت کرده است. این نگرش مثبت در فیلم‌هایی از قبیل جوکر از طریق نیابتی ایجاد می‌کنند تا ببینم نگرش منفی به این نظام فقط سوءتفاهم است. ایجاد خود چه‌گوارا به‌صورت یک مُد بر روی لباس‌های جوانان شیفته این نظام سرمایه‌داری مصرف می‌شود. پیکاسو اعتقاد داشت که دروغ خیال‌انگیز و هنرآفرین است؛ بنابراین باید مراقب پیام پنهان در متن این آثار هنری باشیم. در اثر هوگو، ژوئین پلین واقعاً فرزند یک بورژواست، اما در اثر جوکر این یک دروغ است که سوءظن جوکر،‌ زاینده آن است. مبارزه با نظام سرمایه‌داری از جایی شروع می‌شود که داعیه فرد محروم برای شریک شدن در ثروت شهردار شهر رد می‌شود و این داعیه هم پارانویاست.

۳- کنرادویت در فیلم دکتر کالیگاری۷ (۱۹۱۹) قبل از آن در نقش پارانوئیک مشابهی بازی داشت. این فیلم که اوج هنر اکسپرسیونیستی در سینماست، بعداً الهام‌بخش سینمای رومانتیک هالیوود شد و توسط رابرت وینه۸ ساخته شده بود. این فیلم نمایش دیدگاهی پارانوئیک است که در آخرین سکانس فیلم رمزگشایی می‌شود. قتل‌هایی رخ می‌دهد و در فیلم به این گونه القا می‌شود که همه این قتل‌ها تحت هدایت دکتر کالیگاری پزشکی است که از زندان و از طریق تله‌پاتی پیروان خود را ترغیب می‌کند که قتل‌ها را انجام دهند. در آخرین سکانس از فیلم معلوم می‌شود که دکتر کالیگاری زاییده ذهن یک بیمار روان‌پریش است. کالیگاری واقعیت خارجی نداشته و زاییده هذیان بیمار روان‌پریش است. دکتر کالیگاری هرچند از نظر هنری فیلم مهمی است و اکسپرسپونیسم در سینما با آن متولد شد (تولد آن در هنر نقاشی توسط ون‌گوگ قبلاً‌ صورت گرفته بود و ادوارد مونش آن را به کمال رسانده بود)، اما اثری است که علاوه بر رؤیا، هذیان را نیز به سینما اضافه می‌کرد. این هذیان دکتر کالیگاری است که ویژگی بیماران روان‌پریش است. بیمارانی که مرزی بین واقیت و خیال قرار نمی‌دهند. خواکین فونیکس (بازیگر نقش جوکر) با رقص خود این مرز را نشانه‌گذاری می‌کند و هرگاه به این هذیان فرومی‌رود با استعاره رقص این شروع هذیانی را به نمایش درمی‌آورد. او رابطه نزدیکی در ذهن خود با زنی می‌سازدکه او را به انتقام‌گیری تشجیع می‌کند. در آخر فیلم متوجه می‌شویم که زن اصلاً او را نمی‌شناسد و همه چیز در خیال جوکر گذشته است. ما فیلمی را می‌بینیم که رویدادهای آن اکثراً هذیان جوکر است و برخلاف بتمن که بر علیه نظام‌سرمایه‌داری می‌کوشد و طرفدار فقراست، جوکر که در فیلم‌های قبلی در مقابل او شخصیت شرور بود، اینک مبارزه با نظام سرمایه‌داری را استحاله می‌کند. آنچه انگیزه او در مقابل این نظام سرمایه‌داری است از یک امر شخصی ریشه می‌گیرد که دروغی است که فردی که ظاهراً مادر اوست به وی گفته است. در پایان با مراجعه به پرونده بیماری مادرش در می‌یابد که هذیان، خودبزرگ‌بینی و پارانویا که از مادر به او سرایت کرده و زمینه یک پارانویای مشترک است سبب‌ساز مبارزه‌ای است بسیار شبیه به جنبش یک‌درصدها در امریکا که به این شکل هجو شده است.

۴- یکی از مشکلات جوکر که آرتور فلک در دفترچه خاطرات خود نوشته است این که: «چرا همه باید هنجار باشند و بیماران روانی باید به‌گونه‌ای که دیگران از آن‌ها انتظار دارند رفتار کنند یعنی مانند افرادی عمل کنند که با ملاک‌های جامعه دارای سلامت روانی هستند.۹» یکی از دلائل موفقیت درمان Act این است که فرد باید احساسات خود را بپذیرد و نه اینکه آن‌ها را انکارکند. مثلاً اگر دارای اضطراب است در درمان Act تلاشی برای کاهش آن نمی‌شود، برعکس با پذیرش اضطراب بدون تلاش در جهت کاهش آن برای درمان تلاش می‌شود.

۵- درمان روان‌شناختی که فلک دریافت می‌کند درمان فرمان داده‌شده توسط دادگاه۱۰ (COT) نام دارد. بیشترین مواردی که افراد طبق فرمان دادگاه باید به روان‌شناس برای درمان مراجعه کنند سوء‌استفاده در دوران کودکی و پارانویاست که فلک به هر دو مورد دچار است، اما نکته عجیب این است که هر دو بیماری او توسط مادرش بر او تحمیل شده است و بنابراین مراجعه تنها به دادگاه مشکلی را حل نمی‌کند یا به‌اندازه کافی مؤثر نیست. هنگامی که بودجه این درمان حذف می‌شود و آرتور دیگر امکان مراجعه به روان‌شناس را ندارد جنایت‌های خود را آغاز می‌کند. آیا فیلم دارای این پیام نیست که روان‌شناسان باید سیمای جنایت را از جامعه بزدایند؟ درواقع پیام پنهانی فیلم روان درمانی فقراست که توسط فریبکارانی چون مارکس این هذیان پارانوئیک را دارند که سرمایه‌داری حقوق آن‌ها را ضایع کرده است، اما در جامعه سرمایه‌داری نیز همین روان‌شناسان باید به‌خوبی آموزش ببینند درمان فرمان داده‌شده توسط دادگاه معمولاً توسط روان‌شناسان قانونی صورت می‌گیرد که به‌خوبی آموزش دیده‌اند. در ایران حتی روان‌شناسان خانواده متأسفانه آموزش خوبی ندارند. ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس، یک بار گفت در افزایش طلاق در جامعه روان‌شناسان بیش از همه مقصرند. برای تحقیق در مورد ادعای او، نویسنده این سطور مجموعه‌ای از سناریوها که جهان زیسته یک روان‌شناس بسیار مؤفق بود را در معرض قضاوت این روان‌شناسان قرار داد و حدود ۹۰ درصد طلاق را توصیه کردند. ظاهراً ابراهیم فیاض بیراه نمی‌گفت.

۶- تاشا رابینسون (۲۰۱۹) منتقد فیلم نوشته است آرتور فلک به مقابله با اضطراب خود از طریق استفاده از رسانه‌ها و به‌خصوص تلویزیون می‌پردازد. در منزل اول که با نورهای بسیار تاریک افق اضطراب‌آلود فلک را تصویر می‌کنند. تلویزیون همواره روشن است. تلویزیون گاهی در مقابله با اضطراب آن چنان مفید است که واژه مقابله از طریق رسانه۱۱ (CVM) به یک مفهوم بسیار آشنا در درمان تبدیل شده است (مثلاً شرام و کوهن۱۲، ۲۰۱۷). با این حال به دلیل ماهیت پرخاشگرانه فیلم‌های تلویزیون، این موضوع نه‌تنها به او کمکی نمی‌کند بلکه فانتزی‌های پرخاشگرانه او را افزایش می‌دهد.

۷- رقص علاوه بر استعاره شروع تخیل، در عین حال در مقابل گریستن نماد مقابله با قانون در مقابل تبعیت از آن است. رقص از طرف دیگر با آفرینش فانتزی پرخاشگرانه یکی از چهار شکل معروف همانندسازی فروید یعنی همانندسازی با پرخاشگر است. به همین دلیل در صحنه‌هایی که رقص شروع می‌شود خواکین فونیکس با حرکت تیلت دوربین از زاویه پایین فیلم‌برداری شده است؛ یعنی احساس قدرت به او می‌دهد. حرکت تیلت بعدی که با رسیدن پلیس در پاییین پله‌هاست کاملاً برعکس بوده و او را در زاویه بالا یعنی نقطه ضعف قرار می‌دهد. رقص نماد گسستن از واقعیت و پلیس نماد بازگشت به واقعیت است. قهرمان در خیال خود قوی است و اگر به واقعیت بازنگردد، باید با پلیس روبه‌رو شود که نظام سرمایه‌داری را حفظ می‌کند و در آن صورت در موقعیت ضعف خواهد بود.

۸- باید از هنر زیبای فیلم تقدیر کنیم. این فیلم به‌لحاظ بازی خواکین فونیکس در نقش اول بسیار برجسته است. او بازیگر نقش مقابل راسل کرو در فیلم گلادیاتور هم بود که در ایران بسیار دیده شده است. در آن فیلم او نقش فرزند اورلیوس حکیم را بازی می‌کرد که بزرگ‌ترین امپراتور روم و تجسم رؤیای افلاطون در حاکم حکیم بود. این فرزند کمودوس نام داشت که برخلاف پدر بسیار کوتاه‌بین بود. او نبرد گلادیاتورها که بر شیرها غلبه می‌کردند را با ضعیف کردن گلادیاتور با سم مهلک ادامه می‌داد تا نزد مردم به صورت یک قهرمان دروغین خود را نمایش دهد. در این فیلم نیز او نقشی مشابه را به عهده دارد. سبک مبالغه‌آمیز و سوژه‌های تاریک۱۳ در این فیلم از اکسپرسیونیسم و به‌خصوص مطب دکتر کالیگاری گرفته شده است.

۹- کنراد ویت پس از بازی در فیلم مطب دکتر کالیگاری، اولین بار نقش ژوئین پلین (۱۸۶۹) را در فیلمی از پائول لنی۱۴ ۱۹۲۸ بازی کرد و همان نقش بعداً الهام‌بخش جری رابینسون، بیل فینگر و باب کین در سری کتاب‌های کمیک بتمن شد. نقش جوکر قبلاً توسط هیث لجر۱۵ و جک نیکلسون۱۶ بازی شده بود. در آن فیلم‌ها جوکر تسجم قدرت شر است؛ اما در فیلم فیلیپس او به مفیستوفلس شیطان گوته بسیار نزدیک می‌شود کسی که نیت خیر دارد، اما شر عمل می‌کند. همین کمک کرده است تا تماشاگران به او همانندسازی کنند؛ اما باید به‌شدت مراقبت جنبه‌های بسیار مخرب فیلم بود. فیلم هم سرشار از خشونت است و هم به شکل نیابتی به خشونت پاداش می‌دهد. قبل از اینکه به تاریخ جوکر در متن فیلم‌ها بپردازیم اجازه بدهید آن را در متن تاریخ قرار دهیم. بتمن اولین بار در قسمت بیست‌و‌هفتم مجموعه Detective Comics که به اختصار DC خوانده می‌شود در خرداد ۱۳۱۸ چاپ شد نویسندگان و طراحان کارتونی این مجموعه جوکر را از همان اول به عنوان یک شخصیت شرور فقط برای یک شماره طراحی کرده بودند اما سردبیر مجموعه ویتنی السورث تصمیم گرفت به او عمر طولانی‌تر بدهد و اینک اهمیت او حتی بیشتر از بتمن شده است و شاید به طور نمادین نشان دهد که عمر شر طولانی است.

دو جوکر قبلی به ترتیب توسط دو کارگردان بسیار بزرگ سینما یعنی کریستوفرنولان و تیم برتون ساخته شده بودند و مرگ هیث لجر بازیگر نقش جوکر در فیلم نولان در سی سالگی شهرت جوکر را بسیار افزایش داد. او در مقام نقش دوم جایزه اسکار را گرفت و تا به حال تأثیرگذارترین جوکر تاریخ سینما بوده است تا جایی که فیلیپس تصمیم گرفت این نقش مکمل را به نقش اصلی در سری فیلم‌های بتمن تبدیل کند. جوکر در این فیلم با هذیان پارانوئیک خود الهام‌بخش اعتراضات مخالفان نظام‌سرمایه‌داری در قالب هجو جنبش یک درصد است. اطلاق هذیان پارانوئید به مخالفان نظام سرمایه‌داری است که جنبه استعاری دارد، از آنجا که استعاره‌ها در شکل‌دهی به شناخت ما بسیار مؤثرند و زیرآستانه‌ای۱۷ عمل می‌کنند بسیار هم تأثیرگذارند؛ یعنی تصور می‌کنیم سرمایه‌داری معصوم و مبری از خطاست؛ البته جوکر در این فیلم نمایانگر یک شخصیت بیمار است که سرمایه‌داری رهبری جنبش اجتماعی بر ضد خود را از طریق جوکر به اعمال ویرانگر یک شخصیت عمیقاً بیمار نسبت می‌دهد. نباید از یاد ببریم که قهرمان جنبش‌های اجتماعی معمولاً در جریان جنبش تحول مثبت پیدا می‌کنند در حالی که در این فیلم قهرمان جنبش اجتماعی فردی است که از تحول منفی به رهبری نائل می‌شود تحولی که او را از یک فرد عادی به یک فرد قاتل تبدیل کرده است و این موفقیتی است که نظام سرمایه‌داری با حجم اعتراضات اجتماعی انجام داده است البته جوکر قبلاً در نقش فردی با شخصیت دوگانه یعنی دکتر جکیل و هایدگونه در فیلمی در ۱۹۵۱ ظاهر شده بود و این زمان اوج جنگ سرد است که سرمایه‌داری در مقابل نظام عمیقاً کمونیست قرار دارد. اینک دشمن سرمایه‌داری جنبش‌های اجتماعی عدالت‌خواهانه از قبیل جلیقه‌زردها می‌باشد. بیماری روانی جوکر تغییر کرده و او به یک فرد و با بیماری پارانویا تبدیل شده است که جهت آن بر علیه نظام سرمایه‌داری است.

۱۰- منتقدین فیلم هم به آن نمرات مثبت بالا (به‌خصوص مارک کرمود۱۸ از مجله آبزرور و جیم وودا۱۹) و هم نمرات ضعیف داده‌اند. این منتقدین فیلم را از جنبه‌های هنری قضاوت کرده‌اند؛ اما تقریباً همه منتقدین خشونت زیاد در این فیلم را تقبیح کرده‌اند. این فیلم در درجه‌بندی از نظر نمایش در سینمای امریکا درجه R گرفته است. توضیح این که انجمن تصاویر متحرک امریکا۲۰ در ۴ رده عمومی (G)، تصمیم‌گیری با والدین۲۱ (parental Guidance Suggested)، احتیاط اکید والدین (۱۲- PG) و محدود شدن برای زیر ۱۷ سال۲۲ (R) فیلم‌ها را دسته‌بندی می‌کند که به دلیل سطح خشونت این فیلم که پرخاشگری را افزایش می‌دهد برای نوجوانان مناسب دانسته نشده است. برخی از افراد که به نقد فیلم‌ها می‌پردازند متأسفانه این فیلم‌ها را توصیه می‌کنند، در حالی که متأسفانه صلاحیت نقد فیلم‌ها را ندارند و از نکات فنی فیلم‌ها بی‌اطلاع‌اند. درواقع حتی اگر این فیلم قابل توصیه باشد برای افراد زیر ۱۷ سال نباید توصیه شود.

۱۱- نکته مهم این فیلم رابطه جوکر با روان‌پزشکش می‌باشد. در همه داستان‌های قبلی سری بتمن، این رابطه با روان‌پزشک تصویر شده است. روان‌پزشک او هارلی کین۲۳ است که تغییر شکل‌یافته کلمه Harlequin در کمدی ادل‌آرته است. تصویر هم سطح او با روان‌پزشک در جلسات اول فیلم به تصویر با زاویه پایین (سوژه یا جوکر در پایین تصویر قرار دارد) به تدریج تبدیل می‌شود که نماد قدرت و تسلط روان‌پزشک با او به خصوص از هنگامی است که نظام بیمه درمانی قطع می‌شود. یک پیام فیلم ادامه کنترل پزشکی بر روی این بیماران است که به شورش اجتماعی دامن می‌زند. درواقع از این طریق روانپزشکی علمی است که با کمک داروها، دیگری (و به‌خصوص دیگری که الهام‌بخش شورش در صورت عدم کنترل توسط داروهاست) را کنترل می‌کند.

۱۲- شهر گاتهام که شهر اصلی بتمن است شهری سیاه و جنایت‌خیز است. فرانک میلر۲۴ طراح مشهور کتاب‌های کمیک آن را همان شهر نیویورک در شب دانسته است. آنتون فرست۲۵ که جایزه اسکار بهترین طراحی برای شهر گاتهام را برای فیلم تیم برتون (۱۹۸۹) گرفت، سعی کرد این شهر را بسیار زشت و بسیار تاریک و بر اصول زیبائی‌شناسی زشتی (امبرتو اکو) بسازد. برای شخصیت‌های دیگر کارتونی هم شهر متروپلیس برای سوپرمن قبلاً طراحی شده بود. این شهر نباید یک شهر مشهور در نظام سرمایه‌داری باشد. یک شهر المثنی است که اگر قشر پایین با پارانویای خود بر آن مسلط شوند ساخته خواهد شد.

۱۳- به نظر تنها نکته قابل دفاع فیلم،‌ بازگشت به نظریه اول فروید یعنی اغوای کودکی۲۶ است، به‎عبارت دیگر بیماری روانی مبنای سوءاستفاده از کودک است. می‌دانیم که فروید مورد انتقاد شدید به دلیل این نظریه قرار گرفت و ناگزیر شد که این سوءاستفاده را زائیده تخیلات بیماران خود بداند که در مصاحبه‌های خود به صورت گذشته‌نگر به آن ارجاع می‌کردند. نظریه اغوای کودکی در عصر ویکتوریا به این دلیل مورد نقد قرارگرفت که نمی‌توانست تحمل کند زیرپوست نظام سرمایه‌داری، جامعه‌ای خطاکار است. بعداً در نامه‌های ساندور فرنزی و فروید معلوم شد که او همواره سوءاستفاده به کودکان از ناحیه والدین را واقعی می‌دانست مادر آرتور اجازه می‌داد که آرتور مورد سوءاستفاده قرار گیرد و این دلیل کشتن اوست و نه القاء هذیان.

۱۴- پنی فلک۲۷ (که نقش او را فرانسیس کانروی۲۸ بازی می‌کند) به فرزند خود آرتور (جوکر) می‌گوید که قرار است او شادی را برای دنیا به ارمغان آورد و حتی او را شادی می‌نامد؛ اما اسلحه‌ای که یک همکار به آرتور می‌دهد تا از خود دفاع کند،‌ شروع خشونتی است که از یک قتل اتفاقی در قطار آغاز می‌شود. اخراج او از کار به دلیل آشکار شدن اسلحه‌ای است که او نباید به بیمارستان کودکان می‌برد. چگونه فردی که قرار است شادی بیافریند خداوندگار خشونت می‌شود؟ آیا این خود زاییده جامعه سرمایه‌داری نیست؟ در فصول آخر کتاب انحصار سرمایه۲۹، پل باران و پل سوئیزی۳۰ نشان می‌دهند که سرمایه‌داری چگونه بهزیستی روان‌شناختی اعضای خود را در معرض تهدید قرار می‌دهد. سرکوب انرژی لیبیدویی از طریق تصعید آن زمینه را برای هدف‌های قابل قبول اجتماعی و به‌خصوص قشربندی اجتماعی فراهم می‌کند. سلامت روانی از نظر باران تضاد بین نیازهای اساسی انسان و کاپیتالیسم است. جوکر برعکس سعی در دادن آدرس غلط داشته و تضاد به وسیله پارانویایی خلق می‌شود که در آن کاپیتالیسم و نماد شهری آن شهردار در شعاع هذیان و پارانویای قشر فرودست قرار می‌گیرد. ادعا علیه کاپیتالیسم به هذیان فروکاسته می‌شود. آرتور در نهایت درمی‌یابد که آنچه پنی‌فلک به او القا کرده همگی دروغ بوده اما فتیله انقلاب تهیدستان و جامعه فقیر شهری زده شده است. بتمن به آنتی‌تز خود تبدیل می‌شود جوکر، اما در نبرد اخلاقی این سرمایه‌داری است که پیروز است، چون سرمایه‌داری است که حقیقت را بیان می‌کند و تصورات جوکر همگی دروغ است، اما این دروغ‌ها با نیروی توده‌ای قوی شده و انقلابی راه انداخته‌اند.▪

پی‌نوشت:

  1. l’homme quit rit
  2. Gwyn plaine
  3. Jerry Robinson & Bill Finger

۴ Conrad Veidt

  1. Here’s the Joker
  2. دو روزنامه مهم و پرمحتوی دنیای اقتصاد و سازندگی از جمله روزنامه‌هایی هستند که در دوره روحانی این مهم را دنبال می‌کنند.
  3. Das Kabinett des Dr. Calipari
  4. Robert wient
  5. The worst part of having a metal illness is people expect you to behave as is you don’t
  6. Court order Therapy
  7. Tasha Rabinson
  8. Schramm & cohen
  9. exaggerated styling & dark subject matter
  10. Paul leni
  11. Heath ledger

۱۶.Jack Nicholson

  1. Subliminal
  2. Mark Kermode
  3. Jim Vevoda
  4. Motion Picture association of America film system
  5. Parent Guidance suggested
  6. Restricted – Under 17
  7. Harley Quinn
  8. Frank Miller
  9. Anton Furst
  10. Seduction Theory
  11. Penny Fleck
  12. Frances Conroy
  13. Monopoly capital
  14. Paul Sweezy

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط