بدون دیدگاه

نیاز منطقه به صلح

 

لطف‌‌الله میثمی

 

شهادت سردار قاسم سلیمانی از منظر ایران و قاطبه ایرانیان و ترور او از نظر ترامپ و کاخ سفید یکی از پیچ‌های سرنوشت‌ساز تاریخ معاصر ماست که بررسی و تحلیل عمیق می‌طلبد. در حد توانایی خود و به‌طور مختصر به زمینه‌های آن اشاره می‌کنم. می‌دانیم نتایج آخرین انتخابات لبنان بسیار چشمگیر بود و علی‌رغم اینکه عربستان پول‌های هنگفتی صرف اهل سنت آنجا کرده بود، مردم از حزب‌الله حمایت کردند. همچنین قاطبه مارونی‌ها و مسیحی‌ها هم به حزب‌الله رأی دادند. حزب‌الله لبنان به دلیل رویکرد ملی‌گرایانه‌اش خوش درخشید و مورد حمایت سایر نیروها قرار گرفت. ترامپ برای اینکه نتیجه انتخابات لبنان خبر اول رسانه‌ها نشود انتقال سمبلیک پایتخت اسرائیل به بیت‌المقدس را چهار روز جلو انداخت تا با روز انتخابات در لبنان هم‌زمان شود.

نتایج انتخابات عراق هم بیش از اینکه به نفع امریکا باشد به نفع طرفداران ایران بود و مطبوعات امریکا در این ‌باره نوشتند سه بر هیچ به نفع ایران شد؛ بدین‌معنا که گرایش رئیس‌جمهور، رئیس مجلس و نخست‌وزیر به ایران بیشتر بود تا امریکا. روند سوریه هم به‌تدریج از حرکت نظامی به راه‌حل سیاسی و تدوین قانون اساسی رفت. قطر از ائتلاف امریکا و عربستان جدا شد و امیر قطر توضیحاتی داد که نشان می‌داد امریکا محرک قطر و عربستان برای ارسال پول، اسلحه و نیروی انسانی به سوریه بود. جو بایدن، معاون اوباما، گفت متأسفانه متحدین راهبردی ما چون عربستان، قطر و ترکیه در درگیری‌های داخل سوریه دخالت دارند. بعد از ۵۰۰ هزار کشته، سوریه به سمت به سه هدف ملی نه به جنگ داخلی، نه به طایفه‌گرایی و فرقه‌گرایی، نه به دخالت خارجی و اسلحه پیش رفت۱. یکی از سناتورهای امریکایی و همین‌طور رسانه‌ها نوشتند باید این واقعیت را بپذیریم که زمین خاورمیانه در دست ایران و تنها آسمان در دست امریکا و اسرائیل است. چندی نگذشت که این برتری هوایی با عملیات حوثی‌های یمن در حمله پهپاد به خط لوله‌های عربستان، تأسیسات آرامکو، میدان نفتی شیبه و دیگر حملات به بندر فجیره و مقابله با کشتی‌ها در دریای عمان ضربه‌پذیری راه‌های صادرات نفت را نشان داد. در پی آن معلوم شد امریکا قادر به مقابله با این شکل از سلاح‌های جهان‌سومی نیست. در شرایطی که هر روز اتحاد راهبردی امریکا، اسرائیل، عربستان و امارات بیشتر می‌شد عربستان و امارات به‌تدریج به این نتیجه رسیدند که نباید روی حمایت امریکا حساب باز کنند. چندی بعد با رهبری عربستان در سازمان اوپک ۵۰۰ هزار بشکه در روز از تولید روزانه اوپک کاهش یافت تا قیمت هر بشکه بالا برود. امریکا با توجه به افزایش تولید نفت و گاز شیل و هماهنگی با متحدان خود این کاهش تولید را جبران کرد۲. بی‌بی‌سی اعلام کرد علت نزدیکی عربستان به ایران این است که سیاست نفتی آن کشور از سوی امریکا حمایت نمی‌شود. به نظر درواقع سیاست نفتی امریکا مغایر و مخالف با سیاست نفتی عربستان شده است. از طرفی عقلا و اندیشمندان راهبردی ایران توصیه می‌کردند اگر بخواهیم از فضای تحریم حداکثری که معادل جنگ است، رها شویم، بهترین راهبرد در درجه اول نزدیکی به ملت و در درجه دوم نزدیکی راهبردی به عربستان است. این راهبرد در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی و حجت‌الاسلام خاتمی دنبال می‌شد. بعدها با اظهارات آیت‌الله جنتی در خطبه نماز جمعه تهران درباره مرگ ملک عبدالله و همچنین حمله به سفارت عربستان و موارد دیگر این روابط به سردی و در پی آن به خصومت گرایید. تا اینکه عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان گفت ما جنگ را به خیابان‌های ایران می‌کشیم. هم‌چنین ترکی فیصل در همایش مجاهدین به رهبری خانم رجوی گفت چرا در پاریس هستید؟ باید در خیابان‌های ایران باشید. نتانیاهو نیز در سخنرانی خود در کنگره امریکا گفت اگر امریکا مایل به حمله به ایران نباشد، اسرائیل با متحدین منطقه‌ای این کار را خواهد کرد و جلوی اتمی شدن ایران را خواهد گرفت. وی به سناتورهای کنگره تأکید کرد فکر نکنید اگر ایران با داعش می‌جنگد پس به‌طور نسبی با شما دوست است؛ این‌طور نیست بلکه هنوز دشمن شماست؛ بنابراین چنین تلقی می‌شود که اسرائیل داعش را دشمن نمی‌داند.

بر اساس خواست اندیشمندان منطقه، از یک‌سو طبق قرائن راهبردی و رسانه‌ای دیدیم عربستان و ایران به هم نزدیک می‌شوند و از سوی دیگر گفت‌وگوهای عربستان و انصارالله حوثی یمن آغاز شد. جنگ یمن به بن‌بست آشکار رسیده بود و حتی کنگره امریکا جنگ یمن و ارسال اسلحه به عربستان را محکوم کرد و تنها ترامپ بود که از جنگ یمن دفاع می‌کرد.

با گشایش راه ابوکمال (قائم) مبارزه با داعش تقریباً به نهایت خود رسید و این‌گونه تلقی شد که ایران می‌تواند از طریق عراق و سوریه به اسرائیل نزدیک شود. در این شرایط اسرائیل به بهانه ایران مواضع سوریه را سرکوب کرد. همچنین از طریق پهپاد به حشد الشعبی عراق نیز حمله کرد. به دنبال این حملات بود که چند بار با موشک کاتیوشا به پادگان‌های امریکایی مستقر در عراق حمله شد. در یکی از این حملات یک مقاطعه‌کار امریکایی کشته شد. امریکا نیز به مواضع حشدالشعبی که با داعش مقابله می‌کردند حمله کرد و ۲۵ نفر را کشت و ۵۰ نفر را زخمی کرد. در چنین شرایطی صحبت‌های عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر موقت عراق درباره پیش‌زمینه حوادث سحرگاه جمعه ۱۳ دی‌ماه (۳ ژانویه) راهبردی به نظر می‌رسد. وی در کابینه و مجلس عراق وضعیت را این‌طور توضیح داد: امریکا با من تماس گرفته تا حملاتی به مواضع حشدالشعبی انجام بدهند. گفتم کمی صبر کنید، چون معلوم نیست این کاتیوشا کار حشدالشعبی باشد. امریکا جواب داد جهت اطلاع شما با شما تماس گرفتیم. بر این اساس برخورد امریکا با نخست‌وزیر عراق تحقیرآمیز تلقی شد. در پی این اظهارات رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، پارلمان و آیت‌الله سیستانی این حملات را محکوم کردند. در جریان تشییع‌جنازه این شهدا بود که جمعیتی حدود هزار نفر به سمت کنسولگری سفارت امریکا رفتند و دیوار سفارت را خراب کرده و شعارهایی بر روی آن نوشتند. عادل عبدالمهدی، به مهدی ابومهندس رهبر حشدالشعبی خبر داد که اگر این افراد از اطراف سفارت دور نشوند استعفا خواهد داد. ابومهندس بیانیه داد و خود بدان‌جا رفت و مردم را از سفارت دور کرد. در چنین زمانی ترامپ دو نوع صحبت کرد؛ یکی تهدیدآمیز و نه هشدارآمیز، اما صحبت بعدی‌اش این بود که من صلح می‌خواهم و رهبر ایران هم صلح می‌خواهد. مقام رهبری نیز در ایران گفتند اینکه تهاجم به پادگان‌های امریکایی را به ایران نسبت می‌دهند غلط است و ما مملکت را به سمت جنگ نمی‌بریم، اما اگر اقدامی علیه ما شد دفاع می‌کنیم. بعد از این صحبت‌ها این‌گونه فکر شد که امریکا دست به حمله‌ای نخواهد زد.۳ اما در آن‌سوی دنیا ترامپ با این تصور که این کارها سندروم سفارت امریکا در ایران و بنغازی در لیبی را تداعی می‌کند از طریق موشک پهپاد به ماشین حامل سردار سلیمانی و ابومهندس شلیک کرد و یازده نفر را به شهادت رساند. در واقع در خاک عراق و بدون اجازه دولت این کشور شهروندان و مهمانان عراقی‌ها را به شهادت رساندند. عادل عبدالمهدی فاش کرد سلیمانی به دعوت دولت عراق برای یک امر دیپلماتیک آمده و ساعت هشت فردای آن روز با او قرار ملاقات داشت. مایک پمپئو در گفت‌وگو با خبرنگاران گفته نخست‌وزیر عراق را تکذیب کرد و به تمسخر گفت مگر یک تروریست می‌تواند دیپلمات شود؟ اطلاعات موثق و تکمیل‌کننده این است که مقامات سعودی با میانجیگری عادل عبدالمهدی به ایران نامه نوشتند و سلیمانی‌نامه جوابیه ایران را به عراق برده بود تا به دست میانجی بدهد و درواقع حامل نزدیکی ایران و عربستان و صلح بوده است. با توجه به قرائن، امریکا و اسرائیل از این حرکات اطلاع پیدا کردند و عجولانه و نابخردانه دست به ترور او می‌زنند. از طرفی اندیشمندان ایرانی معتقد بودند اصلی‌ترین مقابله راهبردی به امریکای جنگ‌طلب نزدیکی ایران و عربستان است که زمینه‌های مشترک زیادی دارند. اگر چنین اتفاقی می‌افتاد، تصور جنگ با ایران مشکل می‌نمود.

ملاحظه می‌کنیم سرداری که چهل سال از لباس نظامی دور نشده بود و پیروزمند عملیات دفاعی در ایران در برابر بعث عراق و همچنین داعش در خارج از خاک ایران است در مقام سردار صلح عمل می‌کرد. اگر عربستان از حلقه اسرائیل و امریکا جدا شود، معادلات منطقه به نفع ایران و مردم منطقه که نیازمند صلح هستند عوض می‌شود. درس‌هایی از تاریخ جنگ‌ها می‌گویند سرداران جنگ می‌توانند بقیه را قانع کنند که به طرف صلح بروند. برای نمونه اگر ژنرال دوگل، قهرمان جنگ جهانی دوم و مقاومت فرانسه نبود نمی‌توانست با ژنرال‌های ارتش سری که در الجزایر با مردم می‌جنگیدند برخورد کرده و آن‌ها را به قرارداد صلح اِویان بکشد، حتی می‌توان اسحاق رابین را نام برد که قهرمان جنگ ژوئن بود و توانست سایر ژنرال‌های تندروی اسرائیل را قانع کند تا در چمن جنوبی کاخ سفید با عرفات دست بدهند و شعار زمین به‌جای صلح را مطرح کنند. در تاریخ مملکت خودمان مرحوم امام قهرمان دفاع در برابر حملات بعثی‌ها بود که توانست قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد و بگوید این امر راهبرد آینده ماست و کسی با آن مخالفت نکند.

سردار سلیمانی با اخلاصی که داشت با شهادت خود مردم را با انگیزه‌های متفاوت به خیابان‌ها برای تشییع‌جنازه میلیونی کشید. یکی از تحلیلگران بی‌بی‌سی گفت این جمعیت میلیونی ده سال ما را در برابر جنگ مصونیت داد. سردار سلیمانی شخصیتی بود که سایر سردارها و افسران ارتش از او حرف شنوی داشتند و حمایت مستمر رهبری را به دنبال داشت. درواقع نقطه‌ضعف در پرونده و عملکرد خود نداشت و قادر بود مملکت را از فضای موجود جنگی از یک راه ممکن به طرف فضای مطلوب و مرحله‌ای صلح ببرد. تنها راه کم‌هزینه هم نزدیکی به عربستان بود که او حامل این راهبرد بود. به یاد داریم سردار سلیمانی در واکنش به زنجیره گاندو که در صداوسیما نمایش داده شد و حاوی توهین به جواد ظریف بود در دفتر او حاضر شد و از او حمایت کرده و به تولید و نمایش فیلم انتقاد داشت. در یک مورد هم گفت وظیفه من دیپلماسی نیست و کانون دیپلماسی ما وزارت خارجه است. با بینش اتحاد نیروها بود که وی سردار سلیمانی شد، درحالی‌که سردارانی که ده درصد حضور سلیمانی را در جبهه نداشتند با ظریف مخالف بوده و کارشکنی می‌کنند. او به سرداران گفت آقایان سلیمانی و نصرالله که دائم در عملیات و جبهه‌های مختلف به سر می‌برند ادعاهای شما را ندارند.

ناگفته نماند در پی حمله امریکا به فرودگاه بغداد و شهادت یازده نفر، آیت‌الله سیستانی و مسئولان عراقی آن را محکوم کرده و حتی آیت‌الله سیستانی به مقام رهبری تسلیت گفت. تشییع‌جنازه‌های بی‌سابقه در بغداد، اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان انجام شد و تعادل را به نفع مردم ایران و عراق به هم زد. به دنبال این تشییع‌جنازه‌ها وزیر دفاع امریکا، مایک اسپر در یک عقب‌نشینی کلامی گفت ما هرگز اهداف فرهنگی ایران را نمی‌زنیم. همچنین امیدوار شد که یک جریان معتدل‌تری در ایران جلوی فضای انتقامی افراطی را بگیرد. ترامپ هم تلویحاً از هدف قرار دادن مواضع فرهنگی عقب‌نشینی کرد. اسرائیل هم که همواره ترورها را حمایت می‌کرد در این زمان گفت ما دخالتی در این ترور نداشتیم. به نظر می‌رسد ترامپ نقطه عطفی را مشاهده کرد که اعتراضات مردمی علیه دولت منتخب در عراق به‌تدریج و عمدتاً تبدیل به اعتراض علیه امریکا شده و خواست با ترور سلیمانی معادله را به نفع خود برگرداند. ولی حال و هوای مردم بعد از ترور و صحبت‌های عادل عبدالمهدی فضا را به ضرر امریکا برگرداند.

بعد از شهادت سلیمانی همه در تشییع‌جنازه‌های میلیونی خواهان انتقام بودند و آن‌چنان این فضا بالا گرفت که رهبران بیش از بیست کشور به‌اضافه اصلاح‌طلبان داخل ایران از حاکمیت تقاضا کردند واکنش ایران طوری نباشد که جنگ جهانی سوم شروع شود. ایران نیز به این دعوت لبیک گفت و عملیات واکنشی به ترتیبی انجام گرفت که کسی کشته نشود. در نتیجه هم ایران و هم امریکا انعطاف نشان دادند و مملکت موقتاً از فاز نظامی خارج شد؛ بنابراین پیشنهاد من این است که سزاوار است ایران به اتکای این میانجیگران بر روی امریکا فشار بیاورد که تحریم حداکثری در درجه اول تعلیق و بعد لغو شود. جامعه مدنی ایران و حاکمیت ایران در پروسه برجام خواهان تعامل سازنده با دنیا هستند. بهتر است امریکا نیز به همین راهبرد برگردد و مذاکرات در شرایط بهتر، نه در کادر شرایط مایک پمپئو، ادامه یابد.

پیشنهاد دوم این است که راهبرد درست و کم‌هزینه در درجه اول نزدیکی و آشتی با ملت و در درجه دوم تلاش برای نزدیکی به عربستان است که ما را از جنگ دور می‌کند و ادامه راه سلیمانی است. همچنین به نظر من باید به اقدامی ریشه‌ای و بنیادی دست زد. در این چهل سال اقتصاد ما نفتی بوده و چون اقتصاد را به نفت گره زدیم، با بن‌بست فعلی مواجه شدیم که اگر ما نتوانیم نفت صادر کنیم یا رابطه طبیعی با دیگر کشورها داشته باشیم دیگران هم نتوانند نفت صادر کنند. طبیعی است معنی دیگر این جمله حالت جنگی است. امیدوارم اندیشمندان ما تجدیدنظری در سیاست‌های کلی نفتی بنمایند.

پس از عملیات واکنشی ایران به اکثر متفکران دنیا و همچنین دموکرات‌های امریکا ترامپ را محکوم کردند اما متأسفانه انکارگری ما در جریان سقوط هواپیمای اوکراینی فضا را به ضرر ما برگرداند. لذا سزاوار است مقام رهبری و فقهای شورای نگهبان برای جبران وضعیت شرمساری و ناراحتی عموم مردم، انتخاباتی پرشور برگزار کرده و اجازه ندهند افراد صالح و باتجربه جناح‌های مختلف از جمهوری اسلامی رانده شد و نتوانند در چرخه مدیریت مملکت استعداد خود را شکوفا کنند و تجدیدنظر در رد صلاحیت‌ها انجام بگیرد. چراکه همان‌طور که می‌دانیم شورای نگهبان جزو ارکان تقنینیی است و نمی‌تواند صلاحیت کسی را رد و یا تأیید کند. این کار می‌تواند با بازگشت کامل به قانون اساسی انجام شود، زیرا ملت در شرایط فعلی چیزی بیشتر از اجرا و احیای قانون اساسی نمی‌خواهد.▪

پی‌نوشت:

  1. رجوع شود به مقاله بازگشت به سوریه با سه «نه»، چشم‌انداز ایران ۱۰۵. درباره سوریه تحلیل‌های مستقلی در چشم‌انداز ایران منتشر شده است که در این مختصر نیازی به اشاره کردن آن نیست.
  2. محمد آقایی، «بازار جهانی نفت خام»، چشم‌انداز ایران ۱۱۹.
  3. صحبت‌های عادل عبدالمهدی در کابینه و مجلس عراق در مجله عصر ایران به‌طور مشروح آمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط