«کنشگران مرزی» عنوان نظریه مبتکرانه دکتر مقصود فراستخواه، جامعهشناس و نواندیش دینی، برای بازیابی و معرفی گونهای از کنشگری ایرانی از دوردستهای تاریخ ایران تا امروز است. کنشگران مرزی بدواً یک مفهوم بود، اما با فرآوریهای نظری-تاریخی بعدیِ مبدع آن فرصت آن را یافته که در قامت یک نظریه بردمتوسط برساخت و مطرح شود. این مفهوم/نظریه لااقل شانزده سال در پروژه فکری فراستخواه جریان داشته و گامبهگام تکامل یافته تا به سرفصل فعلی رسیده است. کنشگران مرزی اجمالاً به طیفی از کنشگران اشاره دارد که در حد فاصل جامعه و دولت به پرسهزنی و تلاشگری مشغولاند؛ به تعبیر فراستخواه پایی در ایوان جامعه و پایی در دیوان دولت دارند؛ از منابع و فرصتهای درون سیستم، امکانی برای توسعه و تکامل جامعه خلق میکنند، صدای جامعه را در خطمشیها و سیاستهای درون دولت بازتاب میدهند و توانمندسازی جامعه را از رهگذر نهادسازی و در پیوند با منابع و امکانهای دولت پی میگیرند. کنشگران مرزی خود سطوح مختلفی دارند؛ از کسانی که در جنب و حاشیه قدرت و فاصله بیشتر با جامعه مراوده دارند و سخن میگویند تا کنشگرانی که در پیوند تنگاتنگ با جامعه، در کار تعدیل و تحدید قدرت، تصمیمسازی و سیاستسازی اصلاح هستند.