لطفالله میثمی
در انتخابات ریاستجمهوری امریکا در نوامبر سال ۲۰۰۰، ال گور که معاون کلینتون بود یک میلیون بیشتر از رقیب خود، بوش پسر، رأی آورده بود. با تقلب در ایالت فلوریدا توسط جف بوش و با همکاری قوه قضائیه، بوش پسر به ریاستجمهوری رسید. ال گور ناامید نشد و به کار علمی شگفتانگیزی دست زد که پژوهش درباره گرمایش زمین بود. در سال ۲۰۰۷ ال گور همراه با مجمع بینالمللی تغییرات آبوهوایی که یک هیئت بین دولتی در رابطه با تغییرات اقلیمی است برنده جایزه صلح نوبل شد. وی همچنین برای مستندش به نام یک حقیقت ناراحتکننده در باب اثر گلخانهای و گرم شدن زمین موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شده است. گور با اینکه قدرت سیاسی نداشت، شواهد علمی کارهای او بهحدی بود که جایگاه خود را در تمامی محافل علمی و سیاسی باز کرد. آنهایی که منافع بادآوردهای داشتند این دستاوردهای علمی را برنتافتند و تا جایی که توانستند به تخریب طبیعت پرداختند و گازهای گلخانهای ایجاد کردند. لایه اوزون که از پرتوهایی که به ضرر محیط زیست است جلوگیری میکرد، ضعیف شد و در بخشهایی حفرهای در آن ایجاد شد که این اشعه باعث آزار رساندن انسانها و افزایش دمای زمین شد. افزایش دمای زمین باعث ذوب شدن یخهای قطبی و بالا آمدن آب دریا شده است. در سالهای اخیر طوفانهای کاترینا و مشابه آن در امریکا چشمگیر بود و خسارت زیادی به بار آورد، اما درسی گرفته نشد. از یکسو با سوزاندن نفتهای فسیلی و درختان جنگلها و بریدن درخت و ساختن آپارتمان به آلودگی هوا و از سوی دیگر به از بین بردن اکسیژن تنفسی اقدام کردیم و محیط زیست را بیش از پیش تخریب نمودیم. در هیچیک از این موارد به خطاهای خود جداً اعتراف نکردیم. گویا خطاپذیری که رمز پیشرفت بشریت بوده را فراموش کردیم. قوم نوح (ع) آموزههای حیاتبخش و رهاییبخش نوح را برنتافتند. اینها آنقدر غرق در خطاهای بینشی و روشی خود شدند که خداوند در آیه ۲۵ سوره نوح درباره آنها میگوید: مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا یعنی قبل از اینکه آبهای زیرزمینی جابهجا شده و از زمین آب بجوشد و باران سیلآسا هم به کمک آن بیاید و طوفانی ایجاد شود آن قوم در خطاهای خود غرق شدند. پس از این مرحله است که غرق در آب شدند و راه نجاتی را که برایشان فراهم شده بود نپذیرفتند. هرلحظه به ارتفاعات میرفتند و میگفتند ارتفاع کوه ما را حفظ میکند. به این کار دل خوش داشتند؛ اما درنهایت همه آنها علاوه بر غرق در خطاهایشان غرق در آب هم شدند. «فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا»؛ آن قوم به علت استمرار در انکارگری درنهایت در طوفان غرق شدند و با حذف خدا از معادلات، یار و یاوری نیافتند.
برای درک محتوای تخریب محیط زیست توسط بشر ذکر مثالی بیمورد نیست. خانم سارا پلین در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۲ بنا بود معاون مککین شود که مککین رأی نیاورد. سارا پلین اوباما را متهم کرد که میخواهد از پول مردم یک پروژه انرژی خورشیدی با ۲ میلیون اشتغال را تعریف کند. او میگفت این خیانت به بیتالمال است، چراکه امریکا ۷۵۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد و میتواند با قدرت نظامی به منابع نفتی جهان دست یابد و نفت را ارزان وارد مملکت کرده تا به لحاظ انرژی تأمین شود.
امروزه دیگر عوارض گرمایش زمین بر همگان مشهود است، اما جریانی که در امریکا در ۲۰۱۶ به رهبری ترامپ به قدرت رسید تمام دستاوردهای محیط زیست را واژگون کرد و تا جای ممکن معادن زغالسنگ، نفت سنگین و نفت و گاز شیل را فعال کرد. در برخورد با ویروس خطرناک کرونا هم دیدیم چقدر مسامحه کردند. اینها عوارضی است که بر طبیعت به ظاهر بیجان وارد میشود. طبیعی است وقتی طبیعت را بیجان تلقی کنیم فکر میکنیم هر بلایی سر آن بیاوریم واکنشی نخواهد داشت. واژه طبیعت بیجان از کجا وارد فرهنگ بشریت شده است؟ به نظر میرسد از قدیمالایام دوگانه ماده –معنا تأثیر زیادی در فکر بشر داشته است. بهطوریکه امور مادی امور پست و کار گِل تلقی میشود و امور معنوی ارزشمند، حتی در مدینههای فاضله گفته میشد برده، برده است و باید او را به کار پست گمارد اما بردهدار به کار فکری، معنیدار و غیرمادی گمارده شود. در این مسیر جوامع طبقاتی پیدا و گسترش یافتند و چه بدبختیها و تبعیضهایی برای بشریت به وجود آورد. طبیعت را هم یک مقوله مادی میپنداشتند. این در حالی است که طبیعت میلیاردها سال در حال تکامل بوده و اگر از دو عنصر ماده- انرژی تشکیل شده بود بایستی روند رو به افول و کهولت را طی میکرد. ولی شاهد ارادهای هستیم که جهان را به تکامل سمت دار میبرد؛ بنابراین طبیعت نمیتواند بیجان و بیروح باشد بلکه از سه عنصر ماده–انرژی–اراده تشکیل شده است. طبیعی است هر تخریبی که بر سر چنین طبیعتی وارد کنیم بدون واکنش نخواهد بود. طبیعت مانند یک توپ لاستیکی است که اگر جایی از آن را فشار دهیم در جای دیگر عکسالعمل نشان میدهد. در راه انبیا بهویژه در آموزههای قرآن چیزی به نام دوگانه ماده–معنا و ماده بیروح و بیجان نداریم. پدیدهها همه آیه، نشانه و اسم الله هستند. همهشان حرکت تسبیحی دارند: «إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»۱ یعنی هیچ شیئی نیست که حرکت تسبیحی به سمت خدا نداشته باشد، ولی ما آن را درک نمیکنیم. مولوی در کتاب مثنوی در توشهگیری از همین آیه میگوید: جمله ذرّات عالم در نهــان / با تو میگویند روزان و شبــان. ما سمیعیم و بصیریم و هشیم/ با شما نامحرمان ما خامشیم. هاتف اصفهانی میگوید: دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیش در درون بینی. پس بیاییم به جای همآوایی در طبیعت که در راه انبیا آمده، به بهانه استفاده از طبیعت، آن را تخریب نکنیم! در فرهنگ مذهبی خود داریم اگر آسیبی به پوست تنه درخت وارد کنیم دیه دارد. اگر زمین را سوراخ کنیم دیه دارد مگر اینکه منافع مردم دنبال شود؛ چاه آب یا قناتی دایر شود. در این فرهنگ، اگر یک مو از بدنمان بکنیم دیه دارد.
در همین مدتی که بشریت درگیر ویروس کروناست مصرف روزانه نفت دنیا از ۱۰۰ میلیون بشکه به ۷۰ میلیون بشکه در روز کاهش یافته و طبیعت به این کاهش واکنش مثبت نشان داده و حفره لایه ازون کوچکتر شده. تأثیر مثبتی هم در محیط زیست بشریت گذاشته که میتوان به راه رهایی امیدوار بود. یقین کنیم بنبستی نداریم. اگر منافع ما اجازه نمیداد چشممان باز و گوشمان شنوا شود آیا این تجربه چشمگیر کافی نیست که روند نابودی طبیعت را طی نکرده و با طبیعت همآوا شویم؟
در ایران خودمان مصرف فرآوردههای نفتی حدود ۲ میلیون بشکه در روز است که معادل مصرف نفت در چین با ۱.۵ میلیارد جمعیت است. چه در دوره شاه و چه در دوران جمهوری اسلامی هرچه دلسوزان مملکت فریاد زدند تا ذخایر نفتیمان به پایان نرسیده به فکر تبدیل به انرژیهای پاک همچون انرژی خورشیدی، بادی و آبی باشیم، منجر به عزم ملی نشد. متأسفانه این ذخایر در حال طی کردن نیمه عمر دوم خود میباشند. هژمونی نفتی امریکا و تحریمهای حداکثری بیرحمانه نفت کار را به جایی رسانده که اگر این تحریمها لغو هم شوند ایران نقش تعیینکنندهای در صدور نفت نخواهد داشت. وضعیت جنگلها، سفرههای آب زیرزمینی، مخازن نفتی و آلودگی هوای تنفسی ما روشن بوده و درباره آن نوشته شده مطالب بسیاری نوشته شده است. پس بیاییم دولت نفتی و اقتصاد نفتی را که موجب بدبختی، نازکی کار و ضخامت پول شده، رها کنیم و با آن خداحافظی کنیم و رنسانس جدیدی را با تولید اشتغال محور آغاز کنیم. دستبهدست هم دهیم و با همبستگی و آشتی ملی این راه پربرکت را تداوم دهیم. تا آنجا که امکان دارد به تولید و استفاده از انرژیهای پاک بپردازیم.
چهل سال است چشمانداز ایران در این راه قلم زده است. باشد که طراحان اقتصادی مملکت کار سترگی در این راستا شروع کنند.■
پینوشت:
- سورهاسراآیه ۴۴